سایر منابع:
سایر خبرها
سال و نیم گذشته کار خود را در مورد جمع آوری اطلاعات شهدای کشتی گیر و همچنین تاریخ شفاهی کشتی و پیشکسوتان آغاز کردیم و تاکنون کتاب دوبنده خاکی (شهید اصغر منافی زاده)، کتاب نخسایی ها (شهید سجاد عفتی)، کتاب برف و باروت (شهید سیدمصطفی میرشاکی)، کتاب از دوبنده تا سربند (شهید انوشیروان رضایی)، کتاب شمع بی صدا آب می شود (شهید ابراهیم اسمی)، کتاب پسر هرسین (شهید مسعود دارابی) و کتاب عروج از تشک کشتی ...
هم نزدیک بود بیفته تو چاله وسط پیاده رو که بخیر گذشت . اینبار با لحن ملتمسانه بهش گفتم: مادر جون، خیرات اموات زنده و مرده ات مواظب باش ! خلاصه، او بدو، ما بدو، ملت هم پشت سرمون از خنده روده بر بودند . توی اون هاگیرو واگیر سروکله حاج آقا زکی هم پیدا شد. چند سالی می شد که زنش فوت کرده بود و حالا با دختر و دامادش آمده بود مشهد . *شما در طنز چفدر سراغ زنان و ...
چهارماه سنگ تمام گذاشته بودند؛ طرحی که جزء اصلی کلاس ادبیات بود و معلم، بعد از امتحان های نیم سال اول، شش عنوان کتاب را برای مطالعه به بچه ها معرفی کرد: مارک دوپلو اثر منصور ضابطیان، یک شب فاصله به قلم جنیفر ای نیلسون و ترجمه ی عادله قلی پور ، کلاس پرنده از اریش کستنر و ترجمه ی سپیده خلیلی ، قلب های نارنجی کاری از مینو کریم زاده ، پسری به نام امید نوشته ی لارا ویلیامسون و ترجمه ی بیتا ابراهیمی و ...
ثبات مدیریت است. در این دستگاه به این عظمت، به این اهمیت، ما دچار بی ثباتی هستیم. یکی می آید یک برنامه ای می ریزد، یک کاری را شروع می کند، [با رفتنِ او]نیمه کاره رها می شود، دیگری می آید. اینجا به من گزارش دادند البته خود بنده هم می توانستم بفهمم، اما در گزارش ها هم بود که از سال 92 تاکنون که 10 سال است، ما پنج وزیر و چهار سرپرست در آموزش وپرورش دیده ایم! این چیز خیلی عجیب وغریبی است. برای سند ...
مادرم قائل بودند. یکی از رسوم منزل ما این بود که بعد از صرف شام، مرحوم پدر فرزندان را گرد خود جمع کرده و به مدت یک ساعت از گذشته می گفتند و داستان زندگی تعریف می کردند. بنده همیشه به این فکر می کنم که آیا ممکن است که یک ساعت دیگر نزد پدر نشسته و از بیانات ایشان استفاده کنم؟ زندگی پدر و مادرم عاشقانه بود. البته این مسئله برای ما عادی شده بود و گمان می کردیم که همگان این گونه زندگی می کنند. همسایه ...
...، با آنچه در جلسه ها درباره اش صحبت می کردیم، ارتباطی نداشت. مشغول خواندن دیگر آثار و اسناد شدم و پیرو همین تصمیم گرفتیم سریالی متفاوت بسازیم که بر پایه تصویرهای واقعی باشد؛ البته نه از جنس داکیودرام . به دنبال یک تجربه استودیویی بودیم که در قالب آن همه تصویرها واقعی باشد و کاراکترهای اصلی داستان را به فضا و تصاویر واقعی آن زمان ببریم. مهدی مطهر برای این طرح خیلی زحمت کشید و وامدارش هستم. ...
این مرد روحانی و این میرزا، تبسم عجیبی دیدم که برای اولین بار در زندگی احساس کردم با مردی آشنا شدم که در همه زمینه های اخلاقی با دیگران تفاوت دارد. ما شاگردی این آقا و معلم کبیر و این میرزا را به عهده داشتیم... 4 این گونه مسیح کردستان شد سردار بروجردی از طرف دیگر به یاری مردم محروم کُرد شتافت و با تشکیل سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان، به آنها نزدیک شد و سعی کرد هرچه بیشتر در ...