سایر منابع:
سایر خبرها
دختری که بازیگر نقش پسر شد/ باور کردم اصغر هستم نه آزاده
آزاده زارعی بازیگر نقش اصغر فرشته در فیلم سینمایی آمین خواهیم گفت به کارگردانی سامان سالور که این روزها در سینما روی پرده است با تاکید بر اینکه بازی کردن در نقش یک پسر برایش بسیار سخت بوده است، عنوان کرد: با وجود آنکه می دانستم باید از موها و ظاهر زنانه ام بگذرم و برای رسیدن به اصغر فرشته فیلم خیلی تلاش کنم، بسیار خوشحال بودم زیرا اولین تجربه بازیگری ام با یک فیلم متفاوت و نقشی متفاوت رقم می خورد. ...
آخرین حضورم در سریال جلیل سامان بود/ نفس اکنون متوقف شده
به گزارش گروه فرهنگ "رویکرد"، فریبا کوثری گفت: مدتی پیش مشغول بازی در سریال نفس به کارگردانی جلیل سامان بودم که به دلایلی ضبط آن متوقف شد. وی ادامه داد: از اینکه تصویربرداری چه زمانی دوباره آغاز خواهد شد بی خبرم و در جریان نیستم. به گزارش فارس، نویسنده و کارگردان نفس اخیرا مسعود رایگان را به عنوان یکی از نقش های اصلی سریال جدیدش انتخاب کرده بود. پیش تولید این ...
کوچه بی نام فیلمی خوش ساخت در لوکیشنی محدود است
را سر پا نگه داشته و در لحظاتی حتی ضعف اصلی فیلمنامه را نیز می پوشاند. وی در پایان خاطر نشان کرد: در مجموع کوچه بی نام را اگر چه ضعف های دیگری نیز به آن وارد می دانم و از آن جمله مشکلاتی است که با طراحی فضای روایت و همچنین پایان بد فیلم دارم اما اثری است خوش ساخت که مخاطب می تواند با آن همذات پنداری کند، حتی اگر فیلم در لحظاتی بسیار تلخ باشد و یا در لوکیشنی کاملا محدود اتفاق بیافتد. ...
مأموریتی دو ماهه که 48 روزه به پایان رسید
کند و مادر هم در محضر امام رضا(ع) استخاره ای می کند که به او می گویند در ابتدا سختی هایی وجود دارد اما آخر آن همه عاقبت به خیری است و مادرهم چیزی به غیر از عاقبت به خیری فرزندش نمی خواهد و در حرم نورانی امام هشتم(ع) رضایت خود را اعلام می کند. این گونه شهید وارد سپاه می شود. او از کودکی عاشق سپاه و لباس سپاه بود و آرزو می کرد که در سپاه مشغول شود و این آرزو را با مهندسی سخت افزار رایانه در سپاه ...
تایم لاین زندگی خصوصی شهاب حسینی
را در رشته روانشناسی نیمه تمام گذاشت و به دنبال پیدا کردن کاری مناسب در جواهرفروشی و تئاتر های دانشجویی برای بزرگی در آینده تجربه کسب کرد. 1374 دوران عاشقیت اولین نقطه عطف زندگی اش در این سال اتفاق افتاد. درست در 22 سالگی وقتی با عشق زندگی اش پریچهر قنبری ازدواج کرد. در جایی گفته بود: اگر بعد از شهرت ازدواج می کردم که تکلیفم مشخص بود اما چون قبل از آن بود، به همین دلیل هر ...
نقش هایی که شهاب حسینی آنها را ماندگار کرد
شوند اما شهاب حسینی به حدی از همذات پنداری رسیده که کاملا نقش را بغل کرده و با آن زندگی می کند. اوج هنر او در فیلم زمانی اتفاق می افتد که از همسرش می خواهد شهادت دروغ دهد تا بتوانند دیه فرزند دوم سقط شده شان را بگیرند و در مقابل جواب منفی همسرش شروع می کند به زدن خودش و به جنون کشیده می شود. شهاب حسینی در دومین همکاری با اصغر فرهادی هم فوق العاده بود. حوض نقاشی شهاب حسینی یک تجربه ...
لئوناردو دی کاپریو؛ بازیگر اسرارآمیز
کارگردان لهستانی تبار، مطمئن بود که لئوناردو دی کاپریو باید نقش رمبو را بازی کند. او می گوید:”لئوناردو در انتخاب نقش هایش همیشه جسور بود. او کنجکاو بود و می خواست عرصه های جدیدی را کشف کند.” “نکته دیگری هم وجود داشت. پدرش جورج که روی او تاثیر فراوانی داشت، عاشق آرتور رمبو بود. او حتی در مورد ابسینت، مشروب الکلی مرسوم در محافل ادبی پاریس، کتابی را ویراستاری کرده است. به نظر او پسرش ...
فرشته ها هم شیک می پوشند...
بچه های تان به خرج دهید چون خیلی زود به دلیل این انتخاب ها مواخذه می شوید. بزک دوزک های دخترانه دختر بچه ها عاشق زیور آلات هستند. حتی اگر با آنها زیباتر به نظر نرسند، لااقل اعتماد به نفس بیشتری در کنارشان پیدا می کنند. زیور آلاتی که انتخاب می کنید نباید شلوغ و چند رنگ باشند. مروارید های صورتی چیزی از ظاهر کودکانه دختر شما کم نمی کنند، پس با شجاعت از آنها استفاده کنید. می توانید ...
رزمنده عرصه زندگی
مرگ مغزی که قرار است کبد او به من پیوند زده شود مطلع شوم. سرانجام پیوند با تلاش پزشکان حاذق با موفقیت انجام گرفت. وقتی چشمانم را باز کردم همسرم بالای سرم بود و اشک می ریخت. دو پسرم دستانم را گرفته بودند و لبخند می زدند. دیگر از درد و شکم ورم کرده خبری نبود. قبل از عمل جراحی با خدا عهد کردم که اگر زنده بمانم و این عمل با موفقیت انجام شود با همه وجود تلاش خواهم کرد تا با راه اندازی مرکز پیوند ...
روایتی ناشنیده از خوش تیپی صادق طباطبایی
دبیر تدریس می کردند. تحصیلات شما چیست؟ دوره ابتدایی را در یک مدرسه گذراندم. قبل از انقلاب شرایط اجتماعی با حال حاضر فرق داشت. دبیرستان دخترانه ای که مورد قبول مذهبیون باشد از نظر پدر من وجود نداشت. از این رو به من اجازه رفتن به دبیرستان را ندادند. برایم نرفتن به مدرسه خیلی سخت بود ولی خصوصی درس می خواندم و امتحان می دادم. دیپلمم را هم به صورت متفرقه امتحان دادم. درباره این موضوع ...
چگونه با پدرت آشنا شدم؟!/ وفور نعمت!
شما زیاده ماشالا ولی ما الان یه داماد رزروی داریم بابا امیر را از یقه اش گرفت و به بیرون پنجره کشید تا نشان بقیه بدهد و ادامه داد: ایناهاش. وقت هم نیست، تا قبل از ناهار ایشالا می خوایم دخترمونو بدیم بره با دستم به بابا اشاره دادم طبق معمول جوگیر نشود و در حفظ سمتش به عنوان پدری غیرتی باقی بماند. چون پدربزرگت فقط عاشق یک چیز بود و هست؛ بازی و مسابقه. حالا چه سر بستنی بازی کند چه سر من برایش فرقی ...
فقط به خاطر دخترم یلدا...
این وضعیت برایم رویایی دست نیافتنی شده بود. تا اینکه با پسری آشنا شدم که به ظاهر عاشق دلخسته ام شده بود ، تفاوت های زیادی باهم داشتیم ،نه از نظر فرهنگی بهم می خوردیم و نه از نظر خانوادگی و اقتصادی ، با وجود تمام مشکلاتی که بود، نمی خواستم چنین موقعیت مناسبی را از دست بدم........ تا رسیدن به رویاهایم چند قدم بیشتر نمانده بود... با وجود مخالفتهای شدید پدر و مادر ""فرزاد ...
زخم هایی که یادگار دفاع از حرم حضرت زینب است
زیادی داشتیم ، مادرش آنها را به خانه خودشان برد تا خانه خلوت و آرام باشد. وقتی از او می پرسم که از رفتن روح الله خبر داشتی می گوید: از رفتنش خبر داشتم و خیلی نگران او بودم. اولش من و همسرش مخالف رفتن او بودیم اما روح الله با صحبت هایش درباره وضعیت سوریه و حرم حضرت زینب(س) ما را متقاعد کرد. او در ادامه از ذکر شب و روزش صحبت می کند و می گوید: ماه هاست که برای سلامتی و پیروزی ...
دو ضلع مربع نیمه نهایی بسکتبال مشخص شد
امیدواری کرد که دیگر شاهد چنین اتفاقات حاشیه ای نباشند و گفت: "فشار روحی زیاد بود؛ اما محکوم به پیروزی مقابل اراک بودیم ." محمد کسایی پور سرمربی اراک هم گفت: "در اراک مسابقه سخت دیگری پیش رو داریم اما امیدوارم در آن مسابقه اگر اشتباهی در داوری هست برای دو تیم باشد ." وی همچنین درباره درگیری های بعد از مسابقه توضیح داد:" شیطنت ها علیه بازیکن ما از ابتدای مسابقه آغاز شده بود و ...
جزئیات زندگی خصوصی آزاده نامداری و همسرش و نحوه آشنایی شان! عکس
در آن سال ها اصلا شرایطش را نداشتم. *پس درواقع شما یک بار به طور جدی حدود 7 سال قبل پروسه خواستگاری و اینها رو پشت سر گذاشته بودید؟ آزاده نامداری: بله اما متاسفانه اتفاق نیفتاد چون من در آن سال ها ابدا دوست نداشتم ازدواج کنم و به ایشان هم گفتم من الان به درد ازدواج نمی خورم وگرنه بهترین فردی هستید که بخواهم یک روز با او ازدواج کنم. *واقعا چنین حرفی را به آقای عبادی ...
روزهای پایانی هفته همراه با فیلمهای سینمایی و تلویزیونی سیما
هم عوض کنند. این اتفاق باعث ماجراهای خنده داری در خانه و محل کار می شود اما آنها پی می برند که چقدر کار هر دو سخت است و باید چه در امور خانه و چه در کار بیرون به هم کمک کنند. رضا عطاران، مریلا زارعی، ناصر ملک مطیعی و احمد پورمخبر در فیلم سینمایی خروس جنگی ایفای نقش کرده اند. ************************************* شبکه دو سیما فیلم تلویزیونی پسر کارگردان به کارگردانی ...
چرا اسکار این بار مقابل دی کاپریو کوتاه آمد/ از رنج هایی که برادر گیلبرت گریپ کشید تا نزاع مردی بازگشته ...
بسیار خوب از دیکاپریو در حال لبخند زدن. بعد از آن تجربه او با گتسبی، کشمکش های سختی دارد. اجرای دی کاپریو از ردفورد بهتر است اما این هم از چهره ای که جی گتسبی داشت، خیلی متفاوت است. بازی دی کاپریو در "از گور برگشته" کار را تمام کرد. جدال مردی که در نیمه ابتدایی فیلم در سکوت در دل طبیعت در کنار بازی روانی و تحریک کننده تام هاردلی حرکت می کند. از میانه فیلم طغیان بازی ...
آزاده رضا هوشیار این بار ناگفته های خود را قلم میزند
ناراحت بود و دلگیر؛ اما می خواست خیلی عادی جلوه کند. با او خداحافظی کردم. از کارگاه که خواستم خارج شوم،گفت: داری می ری؟! برگشتم به او نگاه کردم، گفتم: آره . با نگاهی از سر التماس و ناراحتی گفت: نرو. اشتباه می کنی. می روی اسیر می شوی. من هم با همان روحیه سرسختم گفتم: خُب مثلا اسیر بشوم، چه می شود؟! گفت: اینطوری ها هم نیست. اسارت تشنگی داره، گرسنگی دارد، سختی دارد. گفتم: گرسنگی که چیزی نیست، ادم روزه می گیرد. گفت: نه، روزه فرق می کند. اشتباه می کنی، اسارت سخت است . من که فقط به شهادت فکر می کردم، با این حرف چیزی در دلم فرو ریخت. انگار بابا می دانست که چه در انتظارم است. ...
فخرالدینی: امیدوارم پنجاهمین سال جشن تصویر را ببینم
بعدی مراسم را با دعوت از فرهاد فزونی برای صحبت درباره رضا عابدینی، ادامه داد. فرهاد فزونی سخنانش را با ذکر خاطره نخستین دیدارش با رضا عابدینی آغاز کرد و گفت: اولین برخورد ما حدود سال 1377در دانشگاه آزاد بود؛ آن زمان آقای عابدینی آنجا درس می دادند و ما منتظر بودیم بالاخره یک کلاس با ایشان داشته باشیم ولی همه کلاس هایشان با دختر ها بود، کلاس دختر ها و پسر ها در دانشگاه جدا از هم بود. یک ...
عشق به زندگی بهتر
تا تحت مراقبت و سرپرستی آن خانواده در بیایند. سپس متوجه شد که قدرت حرکت دست هایش به سرعت رو به کاهش است و در ضمن پزشکان مجبور به قطع پای دیگر او هم شدند. بعد از دو سال پزشکان به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی توانند کاری برای درمان او بکنند. او می گوید: ”بدتر از همه این بود که ناتوانی من به حدی رسیده بود که نمی توانستم صفحات کتاب را ورق بزنم و عملا از خواندن هم محروم شده بودم. قبل از این که توان ...
نگار فروزنده : خبر ازدواجم دروغ است
آنها کشنده است به همین دلیل من همیشه از 24 ساعت قبل آب شیر را کنار می گذارم تا کلرش برود و بعد آب ماهی هایم را عوض می کنم. هنگام سال تحویل آنها را داخل تنگ می ریزم و بعد دوباره به خانه اصلی شان برمی گردانم. بازهم از مردم خواهش می کنم اگر قصد رسیدگی به ماهی را دارند آن را تهیه کنند. وگرنه وجود ماهی در سفره هفت سین هیچ ضرورتی ندارد. جالب است که چندسالی است لاک پشت و جانورانی ...
فرزندم برای حفظ دین و دفاع از حرم حضرت زینب(س) شهید شد
خیلی تلاش می کند هنگام گفتن این خاطرات اشک نریزد، این صبوری و مقاومتش مرا به سکوت واداشته بود تا هرچه خودش دوست دارد بگوید. مادر شهید: یک هفته قبل از شهادت ایمان بی قراری شدیدی به سراغم آمده بود؛ آن شب به خانه دختر کوچکم رفته بودم، دیدم نمی توانم قرار بگیرم، عین مرغ سر کنده شده بودم. دختر و دامادم گفتند: تو همیشه این جوری هستی از دوری بچه ها خودت را می کشی، اتفاقی نیفتاده، یکی مأموریت است ...
هرگز به دنبال جایزه و خلعت نبودم / روایت انتظامی، نصیریان و مودبیان از گروه ̋تئاتر مردم ̋
) افتتاح شد. در این میان علی نصیریان برای گروه خود که هفت سالی به طور مستمر فعالیت صحنه ای و به ویژه تلویزیونی داشت نام گروه تئاتر "مردم" را برگزید و در همان سال دو نمایش به نام های "امیر ارسلان" به نویسندگی پرویز کاردان و کارگردانی علی نصیریان و نمایش "بهترین بابای دنیا" به نویسندگی گوهر مراد و کارگردانی عزت الله انتظامی را به صحنه برد. این گروه در سال های قبل از انقلاب آثار بسیاری را به ...
شقایق فراهانی: ما فقط در ظاهر پولداریم
وارد فضای بازیگری شویم، پدر و مادرم با حضور ما در سینما و این رشته خیلی موافق نبودند. البته در نهایت آدم ها خودشان مسیر خودشان را پیدا می کنند و اتفاق های خوبی را تجربه می کنند، چیزی که شاید در آن سال ها برای من کمتر رخ داد. مادری کم سن و سال مادر شدن از آن حس هایی است که تا تجربه نکنید نمی توانید درباره اش صحبت کنید. این اتفاق بزرگ ترین اتفاق در زندگی یک زن است. من خیلی زود و ...
نامه شهید مدافع حرم به دوست تازه شهیدش
کارکنان شرکت نگه میدارن و قرارشده همین تخت رو بدن. موضوع رو به سوپروایزر اورژانس بیمارستان شهید بهشتی گفتم. با بیمارستان شرکت نفت تماس گرفت و گفت: قبول کردن، ولی گفتن که قبل از اعزام بیمار، یکی از همراهان او به صندوق بیمارستان مراجعه کنه!! سوپروایزر اینو هم اضافه کرد که: در حال حاضر با توجه به وضعیّت وخیم بیمار شما، امکان انتقالش وجود نداره! و باید وضعیّتش تثبیت بشه . حال تو هم که خوب نمیشد تا ...
برگزیدگان نخستین جشنواره موج معرفی شدند/صدرعاملی:ایران سرزمین سینماست
مرحله داوری رسید. حصاری افزود: امیدوارم این جشنواره فرصت معرفی استعدادهای جوانانی باشد که آینده درخشان فیلمسازی را رقم خواهند زد. روزهای اول جشنواره کمی سخت گذشت. اما با حمایت دکتر رضوانی مشکلات برطرف شد. وی تاکید کرد: همین که چند روزی دور هم جمع شدیم و من خودم به عنوان یک فیلمساز کوتاه چند روزی را در کنار شما بودم و آموختم، فرصت غنیمتی است. امیدوارم استقبال خوب این جشنواره در ...
گفتگو با شوخ ترین خواننده ایران
این همان بخش کمدی تاریخ است. این حرف را آن قدر گفته اند که کلیشه شده اما همیشه آن کسانی که بیشتر می خندند غمگین ترند. بیشتر کارهای من هم که حال آدم را خوب می کند یک کم که فکر کنی به اش، می بینی حالت را بد می کند. انگار یک تجربه تلخ و حال خراب کن را شیرین تعریف می کنی تا زهرش را بگیری. اصلا دلیل خنده به نظرت چیست؟ شاید واکنش بدن به یک حس خوب. دلیل خنده تناقض است، به چیزی که باید وجود ...
کراماتی از فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
.... یکی از آنها آب دهان بر زخم زبان می مالید، فی الحال زبانم التیام یافت ، دامنش را گرفتم و عرض کردم : جوانی دارم که دستش بریده و بی هوش افتاده و به فریادش برس . فرمود: آن هم صاحبی دارد. گفتم : تو کیستی ؟ فرمود: من فاطمه مادر حسین (علیه السلام) هستم . این بگفت و از نظرم غایب شد. پس به نزد فرزندم آمدم ، دستش را دیدم که خوب شده است . پرسیدم : چگونه چنین شده است ؟ پسر گفت ...
آماده اعزام پسرم به سوریه هستم
.... ما به جز داریوش، یک دختر و پسر دیگر هم داشتیم. ولی وابستگی ما به داریوش بسیار زیاد بود. ایامی که در خانه نبود، جای خالیش را احساس می کردیم. دوران مرخصی چند روزه اش برایمان خیلی زود گذشت . ** گفت "بابا حلالم کن " پدر شهید: سرویس اداره ساعت 6 و نیم صبح حرکت می کرد. قبل از خروج از خانه به سمتش رفتم. به نظرم آن روز چهره اش زیباتر از همیشه بود. پیشانیش را بوسیدم که بیدار شد ...
از روضه های مسجد ارک حاج منصور تا سنگر نبرد با داعش در حلب؛ خسته دنیا بود و به آرامش رسید
: مادرم، مشوق من بوده است * تسنیم: فکر می کنید چه رفتاری از شما روی تربیت و اخلاق آقا میثم تاثیر داشته است؟ همیشه دوست داشتم که با بدنی پاک به میثم شیر دهم. به حلال و حرام و محرم و نامحرم بسیار اهمیت می دادم و نماز و احکام شرعی را هم تا جایی که می توانستم خیلی رعایت می کردم. به کسی هم ظلم نکردم، به امر به معروف و نهی از منکر حساس بوده و معتقد هستم. میثم همه این ها را دیده بود و ...