سایر منابع:
سایر خبرها
خبر تکان دهنده از خودسوزی دختران و زنان جوان در کرمانشاه
...، مدام هم که خانه هستم. فقط درگیر جمع وجورکردن خانه و بچه داری ام . فرط تنهایی و شاید نادیده گرفته شدن، او را به جنونی از جنس آتش رسانده، روزی که آتش به جان خودش انداخت و حالا روز و شب از پشیمانی همان لحظه حرف می زند. سوختگی های خود را هنگام شیردادن به نوزاد بی تابش نشان می دهد: کاش این کار را نمی کردم، هزار سال پیر شدم، اصلا آن قدر همه چیز بد نبود که این کار را کردم... . ...
سپند امیرسلیمانی: هنوز برایم می نویسند اگر پدرت بازیگر نبود که بازیگر نمی شدی
سپند امیرسلیمانی در توضیح تاثیر پدرش بر بازیگری او بیان کرد: هنوز آدم هایی هستند که در اینستاگرام من می نویسند که برو پی کارت اگر پدرت بازیگر نبود که بازیگر نمی شدی . بازیگر مجموعه نمایشی قهوهٔ تلخ (مهران مدیری 1391–1389) ادامه داد: 30 سال است که دارم بازی می کنم و امروز به این حرف ها و کامنت ها می خندم. اوایل به من برمی خورد چون خودم به بازیگری آمده و تست داده و بازی کرده بودم و آقای ...
تئاتر برای پورصمیمی همچنان کلاس درس است/ بازیگر سلطان صحنه نیست
انگیزه اولم از تهیه کنندگی این نمایش سعید پورصمیمی بود اما از زمان اجرا به بعد همه بچه ها انگیزه من برای ادامه کار شدند و کل این گروه حال من را خوب کرد. مساله ای که وجود دارد این است که در تئاتر تهیه کنندگی به اصطلاح خیلی کیلویی شده است و من خیلی از افرادی را که نامشان تحت این عنوان مطرح می شود، نمی شناسم. این مساله در سینما هم وجود دارد اما در تئاتر خیلی بیشتر به چشم می آید. بنابراین ...
دوست داشتم فرهاد مجیدی پرسپولیسی شود!
بیشتری باشم؟ یک پراید درب و داغون می گیرم و اینور و آن ور می روم، هر جا بخواهم بروم من را با خودش می برد. می توانم ماشین خوب داشته باشم اما ضرورتی نمی بینم، خیلی ها نمی توانند این کار را بکنند. درویش یک روز به من زنگ زد و گفت تمام مدیر عامل های باشگاه بدهی بالا آورده اند همان موقع زنگ زدم به او گفتم درویش یک بار دیگر از این حرف ها بزنی پدرت را در می آورم. گفت حاجی من نوکرتم چیزی نگفتم. سال 80 من در ...
دوست داشتم فرهاد مجیدی پرسپولیسی شود!
. موج آنها را می برد و نمی مانند. اذیت می شوند و خیلی بد از کارشان کنار می روند. برای فتح الله زاده بحث پرونده ای را اخیرا رو کرده اند که سال 1377آن سند را پیش من آوردند و من جلوی آن را گرفتم. فکر کردند من دشمنشان هستم، آن سندها را پول دادم آزاد کردم و پیش خودم هم هست، علی هم نمی داند. فکر می کردم قضیه تمام شده که دیدم از یک جای دیگر دوباره درز کرد. مالک زمین به هر حال این قضیه را دنبال کرده بود ...
عیسی حاجی اف: رئیس جمهور داغستان به خاطر من به مامیاشویلی زنگ زد/ تیلور شانسی یزدانی را برد
کرد تا جای او به مسابقات جهانی تهران بیاید. متولد سال 1979 در ماخاچکالا و مسلمان. 21 سال بعد از شکست سایتی اف، او قرار است کنار ملی پوشان ایران در صربستان باشد، جایی که هنوز معلوم نیست روس ها بیایند یا همچنان غیبت شان ادامه داشته باشد. به صورت متمرکز، روی سر و گردن با ملی پوشان ایرانی کار می کند. در همین مدت کوتاه، خیلی از پیشکسوتان کشتی نسبت به این اتفاق موضع گیری کرده و می گویند کشتی ...
اعتراف به قتل همسر به خاطر عذاب وجدان
همسرش گفت: همسرم را دوست داشتم و زندگی مان هم خوب بود تا اینکه چند ماه قبل از حادثه با هم اختلاف پیدا کردیم. روز حادثه 27 تیرماه سال قبل بود که با هم درگیر شدیم و او فوت کرد. پس از حادثه، جسدش را در بیابان های اطراف شهرستان شهریار رها کردم و روز بعد هم به اداره پلیس رفتم و برای همسرم اعلام مفقودی کردم. یک سال همه را فریب دادم، اما آخرش خودم را نتوانستم فریب بدهم، به همین خاطر عذاب وجدان رهایم نکرد و ...
تا سه نشه راضی نشه!
وقت کم آوردیم و وسط صحبتمان، تلفن قطع شد. آن شب هم وقت کم آوردیم و نتوانستیم خداحافظی کنیم. نمی دانم چرا آن شب از اینکه نتوانستم خداحافظی کنم، دلم گرفت؛ مثل شب های قبل گوشی را گوشه ای گذاشتم. اما به خودم دلداری دادم که بقیه حرف ها را فرداشب که زنگ زد، می گویم. با خودم قرار گذاشتم طوری حرف بزنم که تلفن بدون خداحافظی قطع نشود. در همین حال بودم که تلفنم زنگ خورد. باورم نمی شد، حسین من بود. انگار دنیا ...
هنرنمایی دختر جوان با کنده های پیر +عکس
کردن سفارش مشتری هاست. همه چیز برای او از روزی شروع شد که با یک کنده چوبی در دست به یکی از نجاری های شهر رفت: سه سال قبل من هم مثل خیلی از جوانان هم سن و سال خودم دغدغه شغل داشتم. به هر حال شغل مناسبی که می خواستم پیدا نمی شد. از نوجوانی علاقه زیادی به گویندگی داشتم و می خواهم یک روز به آرزویم برسم. در رشته فیزیولوژی ورزشی دانشگاه علامه تهران قبول شدم. با پیدا شدن سروکله کرونا و ...
وقتی ساقدوش بکام شدم، ترسیده بودم
همسفرت چه کسی بوده؟ من، مطمئنم خودم هستم. من هیچ وقت دست از حرف زدن برنمی دارم. همان طور که در شبکه اسکای اظهارنظر می کنم، در زندگی هم زیاد اظهارنظر می کنم. - روی کین ظاهر ترسناکی دارد، ولی در واقع ترسو است؟ این تصویر از دوران بازی و شاید بخشی از دوران مربیگری او آمده؛ اما این فقط دو درصد از واقعیت او است. روی در 98 درصد دیگر، داستان تعریف کن، شوخ طبع، گوش شنوا و راحت حرف بزن است. روی ...
خیرالنسا ء واقعیت جامعی از ایثار زنانه در جنگ است
را سخت می کرد. با همه این شرایط خانم خیرالنساء پذیرفت برگ های دیگری از زندگی اش را تورق کند. کنارش نشستم. وقتی از آن روز ها و از صدخرو برایم می گفت، در خیالاتم می رفتم روی ایوان خانه بانو خیرالنساء. به تصویر کشیدن روستای صدخرو و خانه ای که سال ها پیش محل پخت نان و کلوچه بود، برایم جالب بود. بیشتر که گوش می کردم، صدای همهمه و شور و شوق زنان روستایی را در حال پخت نان می شنیدم. حال و هوای عجیبی داشت ...
روشنایی خانه ما
...> پذیرش واقعیت درحالی که یادآوری نخستین خنده روشنا لبخند به لبش آورده، نفسی تازه می کند و ادامه می دهد: پیگیر روند بیماری و درمان که شدیم دکترها گفتند ممکن است این بچه هیچ وقت کامل خوب نشود اما همه اینها را پذیرفتیم و برای اینکه نوزاد در بیمارستان نماند، وسایل و دستگاه تنفس را خریدیم و به خانه منتقل کردیم. سپیده و همسرش با اشتیاق در خانه استیجاری شان اتاقی برای کودک مهیا کردند و وسایل لازم را تا ...
طالب ریکانی: می خواستم از فوتبال خداحافظی کنم
بازیکنی که باشگاه و آقا عبدالله با آن تماس می گیرد، می گوید چند روز مهلت بدهید. بازیکن حق دارد اما باید بدانند صنعت نفت هم تیم بزرگی است و خیلی از بازیکنای که فوتبال شان تمام شده بود، در آبادان پا گرفتند؛ من اسم نمی برم اما آبادان برای بسیاری از بازیکنان خوب بوده است. هر کسی به آبادان می آید، باید بداند کجا آمده است؛ اینجا شهری است که همه فوتبالی و عاشق فوتبال هستند و بازیکنان باید با تمام وجود ...
عروسی که صبح ازدواجش دوید/ می گفتند قدت کوتاه است، برو رشته دیگر!
یک طلای دیگر هم به او می دادند. این طور شد که در اولین مسابقات جدی، چهار طلا آوردم و برای اولین بار لذت قهرمانی را چشیدم. با حال خوب عجیبی برگشتم خانه و گفتم دیگر به حرف هیچ کس کار ندارم؛ باید دو و میدانی را شروع کنم. اگر کسی می تواند جلوی من را بگیرد! . شما دوست ندارید پر سرعت ترین دختر یا پسر ایران باشید؟! من دوست دارم! وقتی دو را با رشته هایی مثل فوتبال و کشتی و والیبال و ...
تورج نصر: عاشق کارم هستم
رادیو که خیلی مورد توجه مردم است، همین برنامه کوی نشاط که بی نهایت شنونده دارد. به یاد دارید تا الان چند کار کودک انجام داده اید؟ بله یکی پسر شجاع ، دانلد داک ، یوگی و دوستان و جیمبو ! مهمتر از همه پسر شجاع که به جای شیپور چی حرف زدم . وقتی برنامه کودک می بیند چه حسی دارید؟ حس نوستالژیک دارم، یاد قدیم ها می افتم. شرایط کار کردن در حال حاضر مساعدتر یا در گذشته بهتر بود ...
اینجا خانه ما| وقتی مامان بچه ها رفته حج!
زیردست های وظیفه شناسی نداشت و یکی در میان از زیر کار درمی رفتند! من که در ابتدا گمان می کردم مهمان دارم و باید کل امروز وقتم را به بچه ها اختصاص دهم، در عمل دیدم که هیچ کس با من کاری ندارد و باید برنامه ای برای اوقات فراغت خودم دست و پا کنم! گوشی را برداشتم و از خاله مقداد که چند وقتی است معده درد دارد و دنبال دارو و درمان است، احوالی پرسیدم. بعد کتابخانه را گردگیری کردم. بعد هم نشستم و ...
به همه می گویم من مادر دو تا شهیدم حاج قاسم و حاج علی!
اوقات خانه نبود. اهل کار و تلاش و رزقِ حلال بود. صاحب کارهایش می گفتند جاسم دستش پاک است؛ حلال و حرام می فهمد. وضع زندگی مان خیلی خوب نبود اما دلم خیلی خوش بود. چند وقت بعد شوهرم بیکار شد. بعد از آن راننده یک آقا مهندسی شد که کارخانه داشت اما طولی نکشید که دوباره بیکار شد. با اینکه مرد با جنمی بود اما هرچه دنبال کار گشت؛ بی فایده بود. دست من و علی و خواهر کوچکش را گرفت و رفتیم تهران و بعد از آنجا ...
دستی که بنا بود بریده شود و حضرت عباس شفایش داد
با این شگرد به بیمارستان کشاندم. در بیمارستان هم به حسین شوک دادند ولی... * یعنی در خانه... بله. در خانه تمام کرده بود. می خواست چیزهایی به من بگوید ولی نتوانست. * پس وقتی شما بالای سرش رسیدید چشمانش باز بود! بله. * یعنی هنوز بیهوش نشده بود! داشت می رفت. نتوانست حرف هایش را بگوید. آخرین لحظات تلاش هایی کرد. خانمش می گفت چی می گه ...
رحمتی: با خریدن مسی و بنزما نمی شود تیم ساخت/ با چشم باز نساجی را انتخاب کردم
حسوب می شوند. آقای رحمتی اسامی برخی بازیکنان را که نیاز داشتند به ما دادند و ما از طریق یک سایت آمار آنها را بررسی می کردیم و من به انتخاب رحمتی احسنت می گفتم. من به عنوان یک مدیر انتخاب های آقای رحمتی را بررسی می کردم و به خود آقای رحمتی هم گفتم که آمار بازیکنانی که خواسته بودی، خوب بود. وحید محمدزاده بعد از گولسیانی نفر دوم فوتبال ایران بوده است. آقای رضا حدادیان هم دخالتی در جذب بازیکن و مربی نداش ...
رحمتی: کسی برای من تصمیم نگرفت و خودم با افتخار نساجی را انتخاب کردم/ نباید برای تطهیر خود دیگران را ...
و بازیکنان هر چه در توان داریم برای نساجی ایران، مازندران بگذاریم و با همه وجود برای سربلندی نساجی و مردم مازندران و قائمشهر از هیچ گونه تلاشی کوتاهی نکنیم. وی در ادامه خاطر نشان کرد: همانطور که همه می دانید باشگاه نساجی یک باشگاه بزرگ، باقدمت و پرطرفدار است و فوتبالیست های زیادی را به فوتبال ایران و تیم ملی معرفی کرده. همین جا دست خودم را به سوی همه پیشکسوتان محترم این باشگاه دراز می ...
محمود کدخدایی کیست؟
داستان درست کردند. *منظورمان این است که چقدر حرف هایی که زده شد راست بود و چقدر دروغ؟ 99 درصد همه چیزهایی که رد و بدل شد دروغ بود. خدا را شکر مردم با ما برخورد می کنند و از برخوردشان معلوم است این دروغ ها را باور نکردند. *سفر به ژاپن به خاطر پول بود یا چون شرایط خوب نبود به این کشور رفتید؟ کلا ما آسیب روحی دیدیم. من یادم هست 17 سال سن داشتم قهرمانی آسیا ...
روایت زن آقا از مشهورترین ایستگاه اتوبوس تهران/ نام سید را مردم روی ایستگاه گذاشتند
رژیم شاه شهید شد و سیروس هم شبی که کلانتری نارمک را می گرفتند شهید شد. از داغ فرزندانم 2 سال است که کور شده ام. زن آقا سید ادامه می دهد: سید نمی گذاشت پسرهایم داخل قهوه خانه بیایند. می گفت: حرف بد یاد می گیرند. بچه ها را خوب بزرگ کردم و مدرسه فرستادم. پسر ها مدرسه علوی نیا می رفتند. خودشان به درسشان اهمیت می دادند. یک پسرم مهندس سدسازی است. بهروز با یکی از همکلاسی های دانشگاهش ازدواج کرده بود ...
اوزونیدیس: گلگهر را با بازیکنان ایرانی می سازم
او با بیان اینکه موفقیت می تواند معنای دیگری هم داشته باشد ادامه داد: دوست دارم در مورد جام های که گرفتم هم صحبت کنید. باشگاه گلگهر برای استخدام من بررسی انجام داده و من هم دوست دارم در تیمی که کار میکنم موفق باشم و جام کسب کنم. آغاز به کار نمایشگاه معدن در بهشت معادن توافق گل گهر با سرمربی یونانی قطعی شد پرداخت 510 میلیون ریال جریمه استقلال در دیدار با مس رفسنجان مهلت 3 روزه باشگاه مس رفسنجان به محمد ربیعی ...
مارینوس اوزونیدیس: در عربستان موفق بودم اما تصمیمات اشتباه گرفتم!
تحقیقاتی داشتم و دوستان همه درباره گل گهر مثبت حرف زدند و گفتند سال به سال بهتر شده است. هدف من هم این است که روز به روز و لحظه به لحظه موفق تر و بهتر از گذشته باشیم. احساس می کنم که باشگاه زیرساخت های بسیار خوبی را فراهم کرده و امیدورام امسال با حمایت های شما سال خوبی داشته باشیم. ما می خواهیم از سال های گذشته موفق تر باشیم. وی درباره سوال خبرنگار طرفداری مبنی بر اینکه در اروپا تا ...
می خواستم علیه مایلی کهن بیانیه بدهم | اصلا یک انسان از این کلمات استفاده نمی کند
ای علیه آقای مایلی کهن بنویسم، ولی جلوی خودم را نگه داشتم. خیلی ناراحت شدم که با کلمات بسیار بدی نسبت به همکار خودشان صحبت کردند. البته شاید در صحبت هایشان چند نکته درست انتقادی هم باشد، اما با این ادبیات دیگر کسی توجهی نمی کند. دیدید که بچه های تیم ملی هم از مربی شان حمایت کردند و باید هم اینکار را می کردند. پیشکسوت باشگاه استقلال درباره نقاط ضعف و قوت تیم ملی در تورنمنت کافا هم صحبت ...
زهرا در خانه تنها بود که مردی از پنجره داخل شد ! / هنوز وحشت دارم !
که از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم اما هنوز چند ماه بیشتر از ازدواجمان نگذشته بود که قرارداد شهرام را تایید نکردند و بدین ترتیب او شغل دولتی خود را از دست داد. بعد از این ماجرای تلخ، شهرام مرا به خانه پدرش در شهرستان برد و خودش نیز راننده کامیون خاور شد تا بتواند هزینه های زندگی را بپردازد. در همین حال دوستان قدیمی شهرام که در روستاهای اطراف بودند و او در زمان مجردی به پاتوق آن ها ...
فریب دوست شوهرم را خوردم/ او وسوسه ام کرد و من هم خام حرف هایش شدم و ..!
خودم جلال را دوست داشتم چرا که او هیچ گاه به من بی احترامی نمی کرد و از رفتارهای عجیب و غریب من در حیرت بود خلاصه با ترفندهای شیطانی همت در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او بعد از این ماجرا مدام مزاحم من می شد و درخواست ازدواج می کرد ولی با تعریف و تمجیدهایی که از من کرده بود او را نیز شایسته ازدواج با خودم نمی دیدم چرا که نه شغل درست و حسابی داشت و نه تیپ و قیافه ای که مرا به این ازدواج متقاعد کند ...
عشق گاهی بی تصویر در می زند!
بود و گردنم حرکت داشت اما از سال 76 بیماری ام عود کرد و تمام این قسمت ها درگیر شد. یک سال و نیم طول کشید تا روند بیماری فروکش کند اما در آن یک سال و نیم خیلی از بین رفتم. کسی متوجه دردی که می کشیدم نبود، حتی آن زمان که هنوز به کهریزک نیامده بودم مادرم می گفت از بس تنبلی کردی و یک جا نشستی، خشک شدی. کسی باور نمی کرد وقتی می گفتم بدنم ناگهان قفل می شود و نمی توانم خودم را حرکت دهم. این حرف ...
از عربستان و تیم فرهاد مجیدی پیشنهاد دارم/ ساپینتو اشتباه داشت
است که باید از همه نظر خوب باشد. هم استقلال هم پرسپولیس. باشگاه امکاناتی ندارد. به عشق هواداران جانمان را گذاشتیم. بدترین سال استقلال از نظر پرداختی بود. اگر پرداختی داشتیم شاید همه چیز عوض می شد. بعضی از بازیکنان خانه هایشان را می فروختند بعضی ها اتومبیلشان. بازیکن ما با موتور به تمرین می آمد یا با اسنپ که خنده ام می گرفت. امسال فقط 20 درصد گرفتم قایدی ادامه داد: از قرارداد ...