سایر منابع:
سایر خبرها
طلوع دوباره آفتاب از پشت دار قالی+فیلم و عکس
... با دریافت 15 میلیون تومان تسهیلات از کمیته امداد، خانه کوچکی در همان حاشیه شهر رهن و اجاره کردم و در کمتر از چند روز دار قالی را علم کردم؛ اینجا برای من اول خط بود شروعی که تصمیم گرفته بودم همه آنهایی را که در آن شرایط سخت پشتم را خالی کرده بودند انگشت به دهان بمانند. بافت روزانه 15 تا 20 رج عهدی بود که با گل و بوته بسته بودم و نمی توانستم به راحتی از آن گذر کنم شب را با گره های ...
گفت وگو با علی ذریه حبیب تبریزی، هنرمند قالی باف | هنر حجم بافی رو به فراموشی است
و نشانه ای از تحول در خانه های اشراف و اعیان باز کرد و کم کم تابلو فرش ها رواج پیدا کرد. گفته می شود اگرچه دوره شکوفایی هنر فرش بافی در ایران مقارن حکومت صفویان است، این هنر همچنان دست خوش تغییرات و زیباتر و بروزتر شدن است. علی ذریه حبیب تبریزی، پیشکسوت هنر قالی بافی، متولد سال1324 تبریز یکی از همین افراد تأثیرگذار در هنر قالی بافی است که سال هاست در مشهد زندگی می کند. این هنرمند آثار ...
هدیه خاص رهبری برای عروس و دامادهای معراجی!
...! پدر معراج و 600 عروس و داماد خوشبخت! شوق دیدار معراج و خاطرات شیرینی که گره خورده به آن،ناخودآگاه و به محض ورود خنده را می نشاند بر چهره زوج ها. آن وقت تا مسیر آذین بندی شده معراج را پشت سر بگذارند و خودشان را برسانند به حسینیه، قدم به قدم خاطرات روز وصال شان را مرور می کنند. اینجا همه بدون استثنا بعد از آنکه با شهدای گمنام دیدار تازه می کنند و رفع دلتنگی، اولین نفر سراغ چهره ...
سرگذشت دختر 8 ساله که از پرورشگاه فرار کرد
می کنیم، باز می خندد و می گوید راهنمایم است و می توانم دامی صدایش کنم، بعد می خواهد سکوت کنم تا سفر زمان زودتر تمام شود، انگار کسانی منتظرمان هستند. چه کسانی؟ چیزی نگفت، شب بود که من راه افتادم اما الان در ارتفاعی از زمین هستم که همه جا روشن است، زمین کروی شکل زیر پایم است، تعجب می کنم من همیشه از ارتفاع می ترسیدم. بپرس چقدر به مقصد مانده اید؟ دابی می ...
یک عاشقانه آرام
دست کوچکش را که لابه لای انگشتان پرمهر بانوی جوان می گذارد، دلش غنج می زند و لبخند همه صورتش را پر می کند. دخترک خوش خنده موفرفری حالا دلبسته مهر بانوانی شده که هم خونش نیستند اما با عاطفه و شفقت زنانه شان چنان لبریزش می کنند که کمبود مهرمادری را کمتر احساس کند. این فرزند شیرخوارگاه آمنه که مادریاران پروانه وار دور او و دوستانش می چرخند، اینک عزیز دل کسانی است که مهرشان را عاشقانه و خالصانه نثار ...
همیشه خون ما را زنده نگه دارید تا اسلام زنده بماند/پشتیبان ولایت فقیه باشید/شعار مرگ بر آمریکا یادتان ...
برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام داد. یک شب قبل از تک دشمن به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت: ((دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.)) در روز موعود یعنی 4/4/67 دشمن سطح وسیعی از منطقه را شیمیایی زد و بعد به جزایر حمله نمود. رزمندگان بسیار مقاومت کردند و حاج علی با تعدادی از بچه های قرارگاه نصرت ماندند ...
دستی که بنا بود بریده شود و حضرت عباس شفایش داد
سکرات موت که می گویند بود. از شیر سلول اندازه یک دم موش آب می آمد. شیر را با دهن باز کردم و با هر بدبختی بود پایم را زیر آب گرفتم. بعد بلند شدم ایستادم. سه روز طول کشید بتوانم نوک پایم را بگذارم روی زمین. بعد دیدم نمی توانم نفس بکشم. بینی ام بدجور له شده بود. آمدم کنار دیوار. بینی را چسباندم به دیوار و شروع کردم به ضربه زدن * یعنی ...؟ تمام زندگی ام را از توی گهواره تا آن ...
ناگفته های همسر شهید رضایی که در خرداد 67 به شهادت رسید
.... با همه خوش برخورد بود. هیچ وقت خنده از روی لب هاش پاک نمی شد. سعی می کرد که مشکلات را به سادگی از زندگی خودش و دیگران رفع کند. خلاصه الگوی خوبی برای ما در زندگی بود. اگر با کسی برای اولین بار برخورد می کرد طوری رفتار می کرد که انگار سال هاست آن فرد را می شناسد و خیلی زود جذب افراد می شد. خودش را از مردم دور نمی کرد. شفاف مثل آیینه بود وقتی شب ها از مغازه به خانه می آمد با ...
تفسیر غزل حافظ/ به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
... مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیندیش و غلط مکنم نگارا دل عالمی بسوزی چو عذار بر فروزی / تو از این چه سود دازی که نمیکنی مدارا همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی / به پیامِ آشنایان بنوازد آشنا را چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی / دل و جان فدای رویت بنما عذارِ ما را به خدا که جرعه ای ده تو به حافظِ سحرخیز / که دعای صبحگاهی اثری کند شما را ...
آخرین وضعیت نقل و انتقالات استقلال| رضا اسدی و یاسین سلمانی آبی پوش شدند
قبل هنوز به بازیکنان این تیم پرداخت نشده و مهدی قایدی مهاجم ریز نقش و جنوبی این تیم نیز روز گذشته در یک برنامه تلویزیونی روی این امر صحه گذاشته و تاکید کرد فقط 20 درصد از قراردادش را گرفته است. این درحالی است که وضعیت سایر بازیکنان این تیم نیز دست کمی از قایدی نداشته و به طور مثال برخی دیگر از ستاره های استقلال از جمله آرش رضاوند نیز زیر 50 درصد دریافتی داشته اند. با این حال نکته اصلی ...
زن عنصر اسیر به ظاهر آزاد در نظام سرمایه داری جهانی
مسیر برخی چیز ها را از دست می دهد و برخی دیگر را به دست می آورد. در جامعه ایران سه تصویر کلی از زن شکل گرفته است که شامل: زن سنتی (با همه امکان ابطال پذیری سنت)، زن غربگرا و چهره ای نوین و با اصالت که هیچ شباهتی با دو نمونه قبلی ندارد، یعنی زنان فاطمه وار می باشد. با رشد و ترقی علمی و فرهنگی زنان در جامعه، عده ای هر دو قالب اولیه را پس زدند و در جهت نیل به اسوه ای نمونه و برای ساختن خویشتن خویش و به ...
رمزگشایی از چرایی حضور رئیسی در انتخابات 1400 و جایگاه رقبای وی در میان مردم
مشخص است برنده انتخابات کیست. علاوه بر نظر سنجی ایسپا که واقعیت ماجرا را روشن کرد، ویدیویی درفضای مجازی دست به دست می شود که در آن آیت الله رئیسی اینگونه می گوید که؛ رایزنی می کنم تا صحنه انتخابات رقابتی و مشارکتی تبدیل شود. البته تلاش های رئیس جمهور برای بررسی مجدد صلاحیت برخی کاندیداهای رد صلاحیت شده به همین جا ختم نمی شود. در روز سه شنبه 4خرداد 1400، بعد از ...
احمدآباد مشهد؛ رد خون، بوی عفونت
، اما دردم آمد؛ انگار یک چیزی کف دستم را پشت سر هم نیش می زد. کسیه را سریع انداختم، پاره شد؛ دیدم یک عالمه سرنگ و سوزن خونی ریخت زمین! تا مدتی نگران بودم که نکند بیماری از طریق آن سوزن به من و سپس به خانواده ام منتقل شده باشد! از آن شب به بعد با احتیاط بیشتر و البته ترس و دلهره زباله ها را جمع می کنم. او در ادامه می گوید: ما پاکبان ها هر روز برای پاک سازی شهر با زباله ها در ارتباط هستیم ...
به همه می گویم من مادر دو تا شهیدم حاج قاسم و حاج علی!
روبه رویم و گفت: یوما من همه اش منطقه ام. تنها فرصت کوتاهی که پیش میاد، جلسه های اهوازه. دو دقیقه میخوام بیام ببینمت. آخه چطور یه روز تمام تا اِمویلحه بکوبم این همه راهو؟ دست هایم را باز کردم و گذاشتمش توی آغوشم. علی هم سرش را چسباند به سینه ام و هر دو های های گریه کردیم. دل مان تنگ شده بود. خیلی همدیگر را دوست داشتیم. بیشتر از این که مادر و پسر باشیم دو تا دوست بودیم برای همدیگر. علی خیلی مراقب من ...
روایت مادرانه از یک شهید؛ ای کاروان آهسته ران!
حرف های عمو یحیی کمی مضطرب شده بود و چشم هایش خیس. به صورت بچه ها نگاه کرد؛ حسن باز هم گریه نمی کرد؛ آرام طرف پسرهایش رفت و هر دو را در آغوش کشید. همان طور که اشک می ریخت، پرسید: چرا مواظب خودتون نیستین؟ نگاه مهدی می لرزید؛ ولی حسن آرام بود. دست بر شانه پسر کوچکش گذاشت. نترسیدی؟ حسن شانه ای بالا انداخت. نه! زن دوباره پرسید: نترسیدی بیفتی؟ حسن دوباره جواب داد: چرا بترسم؟ با دقت سرتا پای ...
غاده ، عروسِ لبنانی چمرانِ ایرانی
...! چمران اما می خواست همه چیز با رضایت خانواده باشد و غاده بالاخره رضایت دست و پا شکسته ی خانواده اش را گرفت. مادرش روز عقد با او قهر بود و حرف نمی زد. غاده صبح زود لباسش را پوشید تا مثل هر روز به دبیرستان برود. خواهرش شانه اش را گرفت: تو مگر نمی خواهی به آرایشگاه بروی؟! گونه های غاده گل انداخت: مصطفی من را همینجوری دوست دارد! بعدازظهر که از مدرسه برگشت مهمان ها آمده بودند. خانواده ی ...