سایر منابع:
سایر خبرها
یک لقمه غذای نذری و توسل به قمر بنی هاشم(ع) نجاتم داد | داستان شروری که حالا ناجی معتادان و خلافکاران ...
بچگی خو کرده بودم. مثلا در مدرسه اگر کسی خوش خط بود، به او دستور می دادم که مشق هایم را باید تو بنویسی. یا اگر پولدار بود می گفتم فردا باید برایم پول بیاوری مدرسه. یا اگر از لباس یکی خوشم می آمد، می گفتم فردا این پیراهنت را برایم بیاور. بعد با پول هایی که می گرفتم از بچه پولدارها، با دوست های صمیمی ام می رفتیم سینما. بعدها که بزرگتر شدم در بعضی از مناطق از بعضی مغازه ها هفتگی می گرفتم. به نوعی حق ...
سرنوشت سیاه دختر 2 رقمی کنکور
نمی گفتم. به گزارش ایران، تازه 18سالگی را تمام کرده بودم که لباس سفید بخت به تن کردم پدرومادرم موافق ازدواج ام نبودند و بعد ازعروسی هم از خانواده ترد شدم . باختن آرزوها دو سه ماه ازازدواجمان گذشته بود که من با خوشحالی برای ثبت نام دانشگاه آماده می شدم که شوهرم مانع رفتنم شد و آرزوی رفتن به دانشگاه در دلم ماند. دیگر پای برگشتن به خانه را هم نداشتم. این شد ...
7 سال آزار و اذیت دختر بچه توسط پدرخوانده/ مرد شیطان صفت به اعدام محکوم شد
چهار ساله بود، شوهرم بر اثر تصادف فوت کرد . بعد از آن کار می کردم تا هزینه های زندگی را تامین کنم. یک روز برادر شوهرم رامین سراغم آمد و پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد . به دلیل این که تصور می کردم رها در کنار عمویش راحت تر است، به این پیشنهاد جواب مثبت دادم. اوایل همه چیز خوب بود اما از سه سال قبل، رفتار رها تغییر کرد. از رامین وحشت داشت و گوشه گیر شده بود. هر وقت قرار بود با رامین در خانه تنها باشد ...
روایت عجیب زن جوان از ارتباط همسرش با دختر همسایه/ می خواهم خیانت را با خیانت پاسخ بدهم و...
زن 28 ساله، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: شوهرم مدام به من خیانت می کند دیگه خسته شده ام و قصد خیانت به او را دارم. زن جوان از اینکه همسرش به او مدام خیانت می کند و خودش بارها او را با دختر همسایه گرفته است، آشفته شده به حدی که می خواهد به همسرش خیانت کند تا تلافی کرده باشد. در آخرین روزهای تابستان 8 سال قبل زمانی که در اوج شور و حال جوانی قرار ...
نمی توانستم خواهرم را با شوهرش ببینم، به خاطر همین او را...
چاه را باز کردند و با تجهیزات مخصوص وارد چاه شدند. دقایقی بعد یک چمدان از چاه خارج شد. به محض باز کردن چمدان با آنکه در یک فضای کاملاً باز بودیم. اما چنان بوی تعفنی به مشام رسید که افراد حاضر در محل برای فرار از این بود ناخودآگاه چند متر به عقب برگشتند. پس از کشف جسد پسر جوان بار دیگر به محل قتل که خانه پدریشان بود منتقل شد تا صحنه جنایت را بازسازی کند. او که در ...
همزمان با سالروز اقامه اولین نماز جمعه گفتگویی کوتاه با یکی از زحمت کشان عرصه نماز جمعه مسجدسلیمان/خسته ...
می گوید: در تاریخ 18 فروردیت سال 1360 وارد حوزه علمیه شدم. یک روز آقای ربانی که خداوند او را حفظ کند مرا دید و چون خیلی جوان بودم ( 24 سال سن داشتم) من را به دفتر امام جمعه و ستاد برگزاری نماز جمعه برد. آن دوران جوانی پرتلاش و اصلاً شب و روز برایم مطرح نبود عاشق انقلاب و امام بودم. حاج آقا ربانی از من خواست در ساعت اداری سرکار باشم اما بنده قبول نکردم. خستگی در کار من نبود. شهنی در ...
رنج باور نکردنی دختر نوجوان؛ ناپدری ام 7 سال مرا شکنجه کرد
... دختر 17 ساله شکایتش را علیه ناپدری اش مطرح کرد و گفت: ناپدری ام از 9 تا 16 سالگی مرا آزار داد و شکنجه کرد. ابتدا خیلی کوچک بودم و از او می ترسیدم. او همیشه در غیاب مادرم مرا به اتاق می برد و فیلم های مستهجن به من نشان می داد. او مرا شکنجه می کرد و آزار می داد. من از ترسم سکوت می کردم و جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم. دختر نوجوان در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: هفت سال شکنجه ناپدری ...
از کودکی تا نوجوانی یک دختر؛ 7 سال آزار سیاه و شیطانی به دست ناپدری!
قضات ایستاد و به تشریح ماجرای تکان دهنده پرداخت. 7 سال آزار و شکنجه در غیاب مادر این دختر گفت:پدرخوانده ام از 9 تا 16 سالگی مرا آزار داد و شکنجه کرد. ابتدا خیلی کوچک بودم و از او می ترسیدم. او همیشه در غیاب مادرم مرا به اتاق می برد و فیلم های مستهجن به من نشان می داد. مرا شکنجه می کرد و آزار می داد. من از ترسم سکوت می کردم و جرأت نداشتم به کسی حرفی بزنم. دختر نوجوان در ...
اخبار حوادث امروز 3 مرداد از 7 سال آزار و اذیت دختر بچه در شکنجه گاه ناپدری تا همسرکشی هولناک در خرامه
تصادف جاده ای لرستان سرپرست مرکز اورژانس پیش بیمارستانی لرستان گفت: تصادف پژو با تریلی دو فوتی و یک مصدوم به دنبال داشت. فرار دختر 17 ساله از چنگ چند جوان شیطان صفت در مشهد وحشت سراپای وجودش را فرا گرفته بود، دیگر پاهایش رمقی برای فرار نداشت، مدام به پشت سرش می نگریست و در تاریکی شب به سوی نورهایی می دوید که از فاصله دور نمایان بود. نجات گروگان از چنگال آدم ...
کتک خوردن مادر بینوا از پسر معتادش / با چشم گریان به پلیس پناه برد
تعهد می دادم . هنگامی که بزرگتر شد به خاطر نبود پدر که در همان سنین کودکی فوت شده بود به دلیل اینکه من مجبور بودم به خاطر تامین مخارج زندگی کار کنم نظارت کافی و لازم نداشتم و شر و شور بودن وی کم کم او را به جایی کشاند که به حرف هایم گوش نمی داد و شب ها را در بیرون از خانه سپری می کرد و وقتی می گفتم شب کجا بودی و دلیل را جویا می شدم می گفت با دوستانم هستم . از کنترل من خارج ...
شلیک وحشتناک مرد مشهدی به زن شجاع سابقش
به گزارش پایگاه خبری عصرتوس، این ها بخشی از اظهارات زن 42 ساله ای است که هدف شلیک های نافرجام همسر سابقش قرار گرفته بود. این زن جوان که وحشت زده فرزند 9 ساله اش را به آغوش می کشید، درباره این ماجرای تکان دهنده به افسر دایره اطلاعات و امنیت کلانتری معراج مشهد گفت: از سال ها قبل با همسرم دچار اختلاف شدیم تا جایی که دیگر نتوانستم این زندگی را تحمل کنم و به ناچار تقاضای طلاق دادم. بعد از ...
دردسر مطلقه شدن نرگس در 17 سالگی / او کودک همسر بود
...> گفتم: خواستگاری! من 13 سالمه، مگر می شود!؟ قبول نمی کنم! مقاومتم فایده ای نداشت! پدرم که به تازگی زن دومش را گرفته بود، حوصله ما را نداشت و می خواست زودتر برویم دنبال زندگی مان و مادرم هم پی جدایی بود و دغدغه های مهمتری داشت تا من و زندگی و آینده ام !. فشارهای خانوادگی، فرهنگی و انتظارات نابه جا از یک دختر نوجوان و البته ناتوانی من در مقاومت بیشتر، مرا نشاند پای ...
همسر عباس امیرانتظام:در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند ...
برخی نام ها و افراد خط قرمز هستند؛ مسلماً ما هم جزو آنها هستیم/ از طرف پدری از خانواده قاجار هستم؛ مادر پدرم، نوه مظفرالدین شاه و دختر سالارالدوله بود *دیگران شما را به واسطه آقای امیرانتظام می شناسند، همسر یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایرانی پس از انقلاب که به عنوان یکی از چهره های سیاسی ایران هم می توان از او یاد کرد. اما فارغ از نام ایشان، می خواهم از خودتان بگویید. الهه میزانی که به نوعی از خاندان قاجار هم محسوب می شود در چگونه ...
(15+) روایت های واقعی از ترسناک ترین خون آشامان
مامور ویژه این پرونده داستان وحشتناکی را شنید که باورکردنش بسیار سخت بود. دختر ماجرا را این طور تعریف کرد: کنار خیابان منتظر ماشین بودم. خودوریی جلوی پایم ایستاد. مرد به ظاهر متشخصی راننده اش بود. پس از اینکه سوار ماشین شدم شروع به صحبت کرد و همان طور که با هم مشغول حرف زدن بودیم دیگر نفهمیدم که چه شد. نمی دانم چه مدت بیهوش بودم؛ یک ساعت، دوساعت یا چند دقیقه، اما وقتی به هوش آمدم دیدم که آن مرد مرا ...
دختر 20 ساله گریه مادرش را در آورد / دخترم درد زن مطلقه را نمی داند! + عکس
این رفتارها عصبانی شده بودم، خطاب به ناپدری ام فریاد زدم: تو پدر من نیستی و حق نداری به من امر و نهی کنی! مادرم ناگهان سمت شوهرش ایستاد و من ویران شدم. به همین دلیل من هم شبانه خانه را ترک کردم و به خانه دوستم رفتم. بعد از چند روز که در خانه دوستم به سر بردم، یک روز صبح متوجه شدم که او به صورت تلفنی آمار مرا به مادرم می دهد و بعد از چند ساعت متوجه شدم که مادرم به جلوی در خانه ...
قتل تکان دهنده دختر جوان توسط دوست پسرش در پشت بام
دوست پسرش/ انگشتان پسر قطع شد ماجرای تکان دهنده فرار زن جوان از چنگال شیطان مرگ در مشهد | قاتل روی سینه ام نشسته بود و ... تجاوز هولناک به 3 دختر در خانه وحشت قزوین | کشف جسد نایلون پیچ شده در کنار بدن دختران وحشت زده... قتل دختر جوان در باغ مخوف سعادت آباد | ماجرای قتل نفر دوم چیست؟ ...
بی آبرو کردن دختر 14 ساله در مسیر بازگشت به مدرسه توسط دو پسر شیطان صفت
گفت مشروب است و از آن می خورد گفت که مرا سرکار گذاشته و به همراه دوستش به من می خندیدند. دوستش به طرف صندوق عقب پراید رفت و پسر جوانی را که دست وپایش بسته بود با کمک بهنام روی زمین انداختند. صورت پسر جوانی که وحید نام داشت خونی بود. با دیدن این صحنه ترسم دوچندان شده بود و از وحشت به خودم می لرزیدم. لحظاتی بعد آنها به من نزدیک شدند. هرچه به آنها التماس می کردم، فایده ای نداشت. درآن لحظه ...
سرنوشت عجیب یک دزد معتاد
مواد لعنتی، دله دزدی می کردم که مأموران کلانتری قاسم آباد مشهد دستگیرم کردند. پشیمانم و از خودم بدم می آید. البته از یک بابت خوشحالم. همسرم ازدواج کرده و می گویند شوهرش خیلی آدم خوبی است. چند روز قبل اتفاقی آنها را دیدم. دختر کوچولویش دقیقاً شبیه به همسر سابقم است. سرم را پایین انداختم و از کنارشان رد شدم. برای خوشبختی شان دعا کردم. شما هم دعا کنید حال من خوب شود. ...
ناگفته های جنجالی عروس 13 ساله از شوهر بی بندوبارش / پدرم مرا به مرد پولدار داد!
به گزارش پایگاه خبری عصرتوس، این ها بخشی از اظهارات زن 36 ساله ای است که با تلاش ماموران انتظامی از خودکشی منصرف شده و حالا با جعبه شیرینی دوباره به کلانتری بازگشته بود تا از نجات دهندگان خود قدردانی کند. این زن جوان با بیان این که رفتارهای شوهرش بعد از انجام مشاوره های خانوادگی در مسیر تغییر قرار دارد درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در خانواده ای متولد ...
امیدوارم اشتباهی که من مرتکب شدم رو هیچ کس مرتکب نشه/ رابطه با زن متاهل بیچاره ام کرد و...
چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون بکشند؛ اما شیشه و کراک روح و بدنم را وابسته خود کرده بود و اراده ای برای ترک نداشتم. در این مدت 2 بار به خاطر سرقت دستگیر شده ام و سابقه کیفری هم دارم. ...
ماجرای یک جنایت در مقابل چشمان همسر و دختر خردسال شهید
.... پیاده شدم از ماشین و ضارب را دنبال کردم که با صدای گلوله به خودم آمدم. ضارب داشت به سمت من هم شلیک می کرد که به همین خاطر پهلوی چپ من زخمی شد و من روی زمین افتادم. در همین حال که روی زمین افتاده بودم صدای دور شدن موتور آنها را می شنیدم اما ندیدم. بعد از آن آمدم سمت ماشین. دخترم را از ماشین بیرون آوردم. صدای من درنمی آمد؛ حتی نفس کشیدن هم برایم سخت بود از بس حادثه دلهره آور و ...
اقدام شیطانی عمو و ناپدری سنگدل با دختربچه یتیم
رسیدگی به این پرونده با شکایت یک زن جوان آغاز شد. وی به پلیس گفت: من سال ها قبل با مردی به نام رضا ازدواج کردم و صاحب یک دختر به نام رها شدم .اما وقتی دخترم 4 ساله بود شوهرم به خاطر تصادف رانندگی فوت شد .من مدتی بعد با برادر شوهرم به نام رامین ازدواج کردم. اما وقتی دخترم به سن بلوغ نزدیک شد رفتارهای او عوض شد. او گاهی به شدت گوشه گیر و گاهی به شدت پرخاشگر بود و رابطه خوبی با پدرخوانده اش نداشت و ...
پسر شیشه ای، دختر جوان را خفه کرد
نداشتم و توهمات عجیب به سراغم آمده بود. ناگهان با هم درگیر شدیم و او شروع با داد و فریاد کرد. من هم برای اینکه او را آرام کند با دستانم خفه اش کردم. وی ادامه داد: بعد از اینکه او از حال رفت، از ترسم فرار کردم و در خیابان ها پرسه می زدم. خیلی نگران وضعیت او بودم و چند ساعت بعد برای اینکه سروگوشی آب بدهم به خانه دختر جوان برگشتم که متوجه شدم او به قتل رسیده است. این متهم پس از اعتراف به قتل، بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرارگرفته است. ...
قاتل شیشه ای دختر جوان را خفه کرد
. من هم برای اینکه او را آرام کند با دستانم خفه اش کردم. وی ادامه داد: بعد از اینکه او از حال رفت، از ترسم فرار کردم و در خیابان ها پرسه می زدم. خیلی نگران وضعیت او بودم و چند ساعت بعد برای اینکه سروگوشی آب بدهم به خانه دختر جوان برگشتم که متوجه شدم او به قتل رسیده است. این متهم پس از اعتراف به قتل، بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرارگرفته است. انتهای پیام/ ...
به عشق پیمان پای سفره عقد نشستم/ آن نامرد با خواهرم رابطه داشت و من ساده ...
| از جواد طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! برای فرار ازخوابگاه راهی خانه عمو شدم /پسر عمویم بارها بهم تجاوز کرد! زن 25 ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر ...
دست درازی بی شرمانه به دختر 16 ساله دوست خانوادگی/ فیلم های ناجور به من نشان داد
نیز 2 فرزند دختر و پسر داشتند. زن جوان دوست اصلی مادرم بود، بسیار با آنها صمیمی بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. حتی وقتی پدر و مادرم جایی می رفتند ما را به آنها می سپردند. روز ها همینطور سپری می شد. ماجرا از 2 سال پیش شروع شد و من با شوهر آن زن که به او عمو هادی می گفتم بسیار رابطه نزدیکی داشتم و چنان خودش را به من نزدیک کرده بود که کسی شک نمی کرد و خانواده فکر می کردند که او به خاطر ...
تصمیم جنون آمیز دختر سیاه بخت برای نجات از ازدواج اجباری
دوات آنلاین -دختر نوجوان که به اصرار پدر و نامادری اش با پسر جوانی نامزد شده بود برای رهایی از سرنوشت سیاهی که داشت تصمیم تلخی گرفت. به گزارش روزنامه ایران، این دختر که معجزه آسا زنده مانده بود نزد پلیس پرده از سرنوشت دردناکش برداشت. مادرم بعد از اینکه به کووید 19مبتلا شد به خاطر اینکه پدرم او را بموقع به بیمارستان نبرد پس از چند روز در یک شب سرد برفی مقابل چشمانم پرپر شد ...
برخی نظرات درباره مداحی جدید کویتی پور
، همون موقع که با دختری به اسم پریچهر همخونی و قطعهٔ مشترکی منتشر کرد... تقویت حافظهٔ تاریخی بهمون کمک می کنه درگیرِ تحلیل های توخالی نشیم! عرفان در ادامه و با تایید این توئیت گفت: کویتی پور ناگهان مردمی نشده؛ چند سال پیش هم همین حرف ها رو توی آهنگ مشترک با یه دختر رپر زده بود. قبلش هم مثل الان مذهبی بود ولی حکومتی نه. سامی یاد خاطره ای افتاد : اثر جدیدش مرا پرت کرد به دوره ...