دوشنبه ۰۴ تیرساعت ۱۰:۱۲Jun 2024 24
جستجوی پیشرفته
ایمنا ۱۴۰۲/۰۶/۰۱ - ۰۶:۲۰

داستان موش و گربه در سنگرهای جبهه شوش!

یکی از رزمندگان دفاع مقدس می گوید: یک شب که در شهر بودیم، در تاریکی بچه گربه ای آمد و روی پای من ایستاد تا میومیواش را شنیدم، گفتم: من تو آسمونا دنبالت می گشتم، روی زمین پیدات کردم! بچه گربه را گرفتم و برای بچه های جبهه بردم. کنار سنگر به او غذا می دادیم، اما ناقلا راهش را پیدا کرده بود. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)