سایر منابع:
سایر خبرها
روایت زن افغانستانی مقیم ایران از طالبان: برگشتن به افغانستان سخت بود/ برخی می گفتند طالبان تغییر کرده
: تحصیلاتم در ایران تمام شد و فرزندانم اینجا به دنیا آمدند، یکی از فرزندانم بیمار است، خواستم برای درمان او از ایران خارج شوم، البته به صورت قاچاقی، اما سر مرز ترکیه دستگیر شدم و ما را برگرداندند افغانستان، بعد از آن هفت سال در کابل زندگی کردم، به قدری برای ثبت نام مدرسه فرزندانم در ایران سختی کشیده بودم که تصمیم گرفتم به ایران برنگردم، از طرفی احساس می کردم افغانستان وطنم است و باید بمانم، روحیه ...
از مسئولیت در تعاون تا تک تیراندازی در گردان
اتاق های چند طبقه را انجام دادم. یک روز هم اتصالی پیش آمد و آتش سوزی جزئی اتفاق افتاد. از آن روز به بعد همیشه و چند سال شهید ابولفضل ده کنه هروقت به من می رسید، دست می زد و می گفت: قاتل برق دوکوهه جلالوند... جلالوند اتاق نخاله ها! چون من کادر رسمی نبودم، اتاق من در جوار اتاق فرمانده جمشید مرادی، شهید اصفر فتاحی، شهید علی حسنی، شهید غلامرضا حسنی و خیلی از عزیزان پاسدار رسمی بود ...
عروس 14 ساله کنیز دوستان قمارباز داماد بود
سال بیشتر نداشتم و پدرم بدون این که من باخبر باشم، خواستگارانم را رد می کرد تا این که به مالک زمین ها بدهکار شد و این بدهکاری مدام افزایش می یافت. در این میان اما پسر صاحبکار پدرم که جوانی خوش تیپ بود عاشق من شد و بدین ترتیب پدرش مرا از پدرم خواستگاری کرد. او مردی ثروتمند بود و به پدرم فشار می آورد یا با ازدواج ما موافقت کند یا بدهکاری اش را بپردازد! پدرم از او خواست مدتی ...
ناپدری ام مرا آزار می دهد ! / سمیرا از خانه مادرش فرار کرد و به آرمین دل داد !
به گزارش رکنا ، دختر 20 ساله به نام سمیرا که مدعی بود یک دوستی اشتباه در فضای مجازی سرنوشتش را دگرگون کرد و زندگی و آینده اش را به نابودی کشاند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم مردی خشن و عصبی بود و مادرم را کتک می زد به همین دلیل هم زمانی که من کودکی خردسال بودم آن ها از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی مرا به عهده گرفت. بعد از آن مادرم در بخش خدمات و ...
باورم نمی شد شوهرم که پسر سر به زیر محله بود هر شب با زن همسایه...!
وقتی رشید پسر سر به زیر محله به خواستگاری ام آمد هرگز فکر نمی کردم یه روز بعد ازدواج بفهمم که او در دوران قبل ازدواج با من چه کارها کرده است. به گزارش وقت صبح ، زن 25 ساله در حالی اشک ریزان این جملات را مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد بیان می کرد که غرور و آینده اش لگدمال شده است. این زن جوان در میان هق هق گریه و در تشریح سرگذشت خود گفت: رشید تنها پسر سر به ...
کارگردان مشهور ایرانی به اتهام تجاوز دادگاهی شد+ جزییات تکان دهنده
... وی ادامه داد: 2 روز بعد با من تماس گرفت و گفت به سختی توانستم برایت وقت ملاقات بگیرم. باید به خانه آقای کارگردان در شمال تهران برویم. من هم روز قرار با ذوق و شوق به خانه ویلایی کارگردان 45ساله رفتم. خانم مربی هم آنجا بود. کارگردان مورد نظر از همان ابتدا با دیدن من حرف های عجیبی زد. از خودش تعریف کرد که ارتباطات ماورایی دارد و بعد هم مدعی شد شیاطین مرا احاطه کرده اند. اما گفت ...
قتل در قهوه خانه | مرد مست اعدام شد
.... حکم مجازات شهاب در دیوان عالی کشور تایید شد.مرد اعدامی سال گذشته پای چوبه دار رفت که توانست مهلت بگیرد اما نتوانست رضایت خانواده مقتول را جلب کند تا این که روز چهارشنبه برای دومین بار پای چوبه دار رفت و این بار حکم قصاص اجرا شد. منبع: رکنا بیشتر بخوانید قتل فجیع زن جوان در زیر زمین ویلای متروکه در مشهد + عکس یک اتفاق وحشتناک/فوت 6 نوزاد در بیمارستان هاجر شهرکرد مرگ مشکوک پسر 10 ساله در سربیشه شرط ازدواج مادر سنگدل برای خواستگار عاشق پیشه/ باید پسرم را بکشی ...
زن جوان: ارسطو 10 سال از من کوچکتر بود ولی زن های صیغه ای دیگری هم داشت!
به گزارش رکنا ، زن 37 ساله با بیان این که همه پس اندازهایم را به حساب بانکی همسرم واریز کردم و حالا ناپدید شده است درباره ماجرای به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: خیلی درباره خواستگارانم وسواس به خرج می دادم و همواره مراقب بودم تا فریب نخورم بعد از آن که فوق لیسانس گرفتم در یک شرکت معتبر مشغول به کار شدم و درآمد خوبی داشتم اما برای سخت گیری هایم درباره افراد هنوز ازدواج نکرده بودم ...
قتل ناموسی مرد شیطان صفت توسط برادر زن و شوهر غیرتی / از زنم فیلم سیاه گرفته بود!
اعلام کردند قبل از مرگ سعید به وی چندین مرتبه مواد مخدر تزریق و سپس فجیعانه به قتل رسیده است. پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی تماس های تلفنی قربانی پرداخت و دریافت وی همان روز با زن جوانی به نام شیدا قرار ملاقات داشته است. با افشای این ماجرا زن جوان ردیابی و بازداشت شد و به تشریح جزئیات قتل پرداخت. وی گفت: من چند سال قبل با همسرم که مامور پلیس است ازدواج کردم ...
وقتی به خودم آمدم دل درگرو عشق برادرشوهرم گذاشته بودم ! / سهیل را وادار کردم به شوهرم آمپول هوا تزریق ...
صفحه اقتصاد - در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود ازدواج کند وگرنه باید ترشیش را گرفت .ازدواج کرده و وارد دنیای ناخواسته ای شدم که چندان میل وارد شدن ...
وقتی آناهیتا ناگهان فهمید که بچه ای در درونش وجود دارد
در جاده ی ناگزیر زندگی در چشم به هم زدنی بزرگ شده اند جایی بین 25 دسامبر 2014 و دهم ژانویه 2015 اتفاق افتاد. همیشه فکر میکردم تدریجی تر رخ می دهد اما تجربه اش مثل یک بلوغ یک شبه بود. فقط چند روز کوتاه و بعد همه چیز بهم ریخت. شاید چند روز هم نه؛ شاید فقط یک شب. همان لحظه کوتاهی که از خواب پریدم و به جای اینکه با آرامش و بی خیالی دوباره بالشم را در بغل بکشم، همه اضطراب و ترس دنیا ریخت در ...
نفهمیدم چطوری با برادرشوهرم انقدر صمیمی شدم و وقتی به خودم اومدم رابطه ما از دو نفره به جای باریک کشید!
در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود کند وگرنه باید ترشیش را گرفت کرده و وارد دنیای ناخواسته ای شدم که چندان میل وارد شدن به آن را نداشتم. ازدواج ...
تصمیم تهران برای پای متلاشی شده!
. نباید تسلیم می شدم باید قبل از اینکه دوباره از حال می رفتم خودم را به جاده می رساندم و از دید تروریست ها خارج می شدم مجبور شدم چفیه را از دور پای عسکر باز کنم و این بار به تنهایی و هن وهن کنان توی تاریکی دشت به سمت جاده سینه خیز بروم. انگار داشتم کوه جابه جا می کردم. ربع ساعتی طول کشید تا به پایین جاده رسیدم. حالا دیگر صدای بچه های ایرانی را می شنیدم و در یک قدمی آزادی بودم. با انگشتانم به شانه جاده ...
پسر جوان برای رسیدم به دختر مورد علاقه اش، برادر او را کشت
حادثه 24 - من فقط یک جرم مرتکب شدم و آن هم عاشقی بود. عشق مرا به اینجا کشاند و حالا باید به اتهام قتل از خودم دفاع کنم. این بخشی از دفاعیات پسر جوانی است که دیروز به اتهام قتل در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. پسر جوان برای ازدواج با دختر مورد علاقه اش، برادر او را کشت. متهم مدعی است این شرط مادر آن دختر برای موافقت با ازدواج بود. تحقیقات جنایی در این پرونده از سال گذشته ...
محکوم به قصاص پس از 11سال بخشیده شد/ همیشه در حسرت بردن دخترم به مدرسه بودم/ جوانی را که کشتم تازه رفته ...
پای چوبه دار رفتم زحمات مسئولان، ریش سفیدان و خیران و بزرگواری آقای حبیبی همه دست به دست یکدیگر دادند، لطف خدا شامل حالم شد و نجات پیدا کردم. خودم و خانواده ام تا همیشه قدردان اولیای دم هستیم. من دختری به نام نرگس دارم. زمانی که رفتم زندان 2ساله بود. اما اکنون 13ساله شده است. در این مدت سالی یکی دو مرتبه برای ملاقات من به زندان می آمد. خدا می داند در این مدت چقدر دلتنگ دخترم بودم ...
5 حقیقت بزرگ درباره دیوید بکام/ این مستند شما را به بزرگ ترین هوادار بکس تبدیل می کند
خودم بسازم. می خواستم آن را برای خانواده ام، برای بچه هایم، برای نوه ها، برای مادر و پدرم بسازم که به آن نگاه کنند و چیز قشنگ و مهمی داشته باشند، زیرا این سفر پرماجرایی بوده است. کاری که در زندگی ام توانستم انجام دهم غیرقابل باور است. در صحنه آغازین قسمت 1 مستند، کارگردان فیشر استیونز سوژه خود را در حالی که با لباس محافظ به کندوهای خود سر می زند، دنبال می کند. ویکتوریا بکام در سال 2022 ...
ازدواج دختر 15 ساله با مردی که همسن پدرش بود! | شوهرم هم مرا بدبخت کرد + جزییات
... مادربزرگم اما اصلاً روی خوش نشان نداد و گفت مرا نمی پذیرد. گفتم جایی ندارم که بروم؛ اگر اجازه ندهد در خانه اش بمانم آواره می شوم ولی او گفت ازدواج کن و برو سر خانه و زندگی خودت. همین هم شد. چند هفته بعد مردی 32 ساله به خواستگاری ام آمد؛ همسر اولش را طلاق داده بود و با اینکه من فقط 15 سال داشتم به عقد او درآمدم. مراسم ازدواج هم برایم نگرفت فقط قرار شد خرج مرا بدهد تا وقتی بزرگ تر شدم ...
سیروس حسن پور: کودکان برای بازی در فیلم ها باید رها باشند
مسیحی که دستیار او در این فیلم بود، تمرین کردیم. وی خاطرنشان کرد: بعد از چند فیلم در مجموعه سطان صاحبقران ساخته مرحوم علی حاتمی نیز بازی کردم و در آنجا نقش پسر میرزا رضا کرمانی را داشتم. یادم می آید در صحنه ای از فیلم میرزا آقاخان نوری که قرار بود از من بپرسد که پدرت کجا رفته به آرامی سیلی ای در گوش من زد و من اشک از چشمانم جاری شد و دیالوگ هایم را گفتم ؛ آن پلان بسیار باورپذیر شد در ...
من کاتب شعر های مادرم بودم | بخش هایی از مطلبی به قلم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، درباره مشهد قدیم و کتاب ...
او را به خط بچه گانه خودم دارم. دریغ که بخش اعظم آن ها از میان رفت! حسرتِ نخریدن شاهنامه ای با حواشی ملک الشعرا بهار یک بار که می خواستم شاهنامه ای بهتر از آن که داشتم (چاپ دبیر سیاقی یا کلاله خاور) بخرم، او [ناصر عاملی که شاعر و ادیبی برجسته و کتاب فروشی او از کتاب فروشی های مهم مشهد واقع در خیابان خسروی بود]شاهنامه ای به من عرضه کرد که چاپ سنگی بود و در حواشی آن مرحوم ملک ...
نفر برتر کنکور تجربی: معلم خصوصی نداشتم و کلاسی شرکت نکردم | سهمیه ای نیستم | روزی 5 ساعت درس می خواندم!
درصد بود. آیا معلم خصوصی داشتید یا در آزمون های آزمایشی شرکت کرده بودید؟ معلم خصوصی نداشتم و کلاسی شرکت نکردم، اما آزمون های آزمایشی را شرکت کردم. مطالعه را از چه سالی و در روز چند ساعت صرف مطالعه می کردید؟ مطالعه و تست برای کنکور را از سال دهم شروع کردم که حدود پنج ساعت مطالعه داشتم، اما چون المپیادی بودم تا 10 ساعت مطالعه داشتم، سال دوازدهم خیلی بیشتر ...
بخاطر اعتراضم به رابطه شوهرم با زن غریبه مرا با کمربند زد و پاهایم را سوزاند...
کردم تا این گونه از زندگی با او ابراز نارضایتی کنم. خلاصه این اختلافات و لجبازی ها به جایی رسید که مجبور به طلاق شدم، فرزندانم را به او سپردم و خودم به تنهایی عازم مشهد شدم تا در این جا با آرامش زندگی کنم. خیلی زود در یک گلخانه بزرگ مشغول کار شدم که در زمینه تولید و تکثیر گل های آپارتمانی فعالیت می کرد و مدتی بعد پسر صاحبکارم از من خواستگاری کرد. من هم که از ازدواج قبلی شکست خورده بودم و ...
مشکلات عقد موقت و نوزاد بی شناسنامه
اشتباه وحشتناک دیگری را مرتکب شدم و در فضای مجازی به عشق جوانی دل بستم که خود را کارمند یکی از ادارات دولتی معرفی می کرد. شادمهر که خودش را دلباخته من نشان می داد بعد از چند روز ادعا کرد پدر و مادرش در آلمان زندگی می کنند و او به تنهایی در مشهد مانده است؛ اما قول می دهد که مرا خوشبخت کند. من هم که دوست داشتم تکیه گاهی در زندگی داشته باشم با وجود مخالفت های خانواده ام به او اصرار کردم ...
بازداشت زن جوان به دلیل ضرب و شتم زن دیگر/ مچ شوهر خیانتکارم را گرفتم
؛ شماره به نام اختصاری در گوشی اش بود من هم کنجکاو شدم و خواستم گوشی را باز کنم، اما متوجه شدم همسرم رمز روی گوشی اش گذاشته است. از همان جا شک کردم. بعد یک روز وقتی داشت رمز گوشی اش را می زد آن را حفظ کردم و فهمیدم که به من خیانت می کند. *با همسرت درباره این موضوع حرف زدی؟ بله. اما زیر بار نرفت تا اینکه مچش را گرفتم. *چطور مچش را گرفتی؟ رفتم محل کار ...
سناریوی تازه زن میانسال برای قتل شوهرش مسیر پرونده را تغییر داد+ عکس
او زیر بار نمی رفت و حتی قبول نمی کرد طلاقم بدهد. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ داخل اتاق خوابیدم بودم. همانطور که گفتم به خاطر اینکه شوهرم شب ها فریاد می کشید و کابوس می دید جای خوابمان را جدا کرده بودیم. او آن شب مواد کشید و بعد خوابید. نصف شب بیدار شد و فریاد زد که دارد خفه می شود. برایش آب بردم امامی خواست مرا با تبر بزند. در را قفل کردم و به اتاق خودم رفتم. با خودم گفتم کاش ...
ماه عسلم سیاه شد وقتی سرزده شوهر کثیفم رو در اتاق بغلی هتل با...!
بلند شدم و به سمت کاظم رفتم. وقتی سوزش کف دستم را احساس کردم متوجه شدم بی آنکه با اراده خودم باشد، صورت کاظم را با سیلی دردناکی نواخته ام. دستم مورمور می شد. بدنم هنوز داغ بود. لیلا روی صندلی نشسته بود و به من و کاظم نگاه می کرد. کاظم، اما مثل مجسمه ایستاده بود. بدون آنکه کمترین تکانی بخورد. حتی به سیلی سخت من هم واکنش نشان نداد. ازش بدم آمده بود اما در ...
نامه ای برای خود؛ به پیشنهاد یک آدم کاملا منفعل!
...! جعلی و بسیار طبیعی است... دوم اینکه نوشته بعد 71 سال! ...آقا به خدا من هفتاد ساله هستم، آن هم کاملا بدون آرایش! اما جهت اطلاع، خطاب به دوست بی مایه، کم قیمت و متخصص در خیانت، تن پروری، مغلطه و سفسطه می گویم که: بنده جمشید پوراحمد نیم قرن است که برای خودم نامه نوشته ام و خوشبختانه نامه هایم در طول این سالها خواننده های بی شماری داشته... رومان صدتومن ، مستاجرهای تهرانی ، کلیسای عشق و سگ ...
لعیا زنگنه همه را سورپرایز کرد | نه بزرگ لعیا زنگنه به پیری! +عکس
مورد توجه است. لعیا زنگنه در سال 1382 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک پسر به نام علی است. به تازگی تصویری از لعیا زنگنه منتشر شده که کاربران در شبکه های اجتماعی را به واکنش های مختلفی وا داشته است. این بازیگر که اکنون در 58 سالگی به سر می برد چندان نشانه ای از پیری در چهره اش دیده نمی شود. تصویری که از لعیا زنگنه منتشر شده است را ببینید. لعیا زنگنه متولد 14 مرداد ...
شرط سه جمله ای شهید مدافع امنیت برای ازدواج
...، می رفتم. من غیرت همسرم را نسبت به کشورش، ناموسش، مملکتش و رهبرش را دوست داشتم. اتفاقاً یکی از دوستان به من گفت: چرا گذاشتی برود؟ گفتم: اعتقاد و هدفش بوده؛ من که نمی توانستم جلوی او را بگیرم. خبر شهادت آقاسلمان را چطور متوجه شدید؟ نزدیک 4 صبح بود که در یکی از کانال های خبری تشییع و تدفین شهید پوریا احمدی را دیدم و بعد دیدم نوشته است: سلمان امیراحمدی به شهادت رسیده! چند بار آن ...
قتل داماد بدست برادر زنش | قتل داماد به خاطر عروس بود
خواهرش با خواهرش بدرفتاری کرده و قصد دارد او را گوشمالی دهد. او در بین راه یک قمه به دست من داد و گفت اگر لازم شد وارد دعوا شوم؛ اما من به او گفتم قصد ندارم با کسی وارد درگیری شوم. ما تازه به محل رسیده بودیم که او به سمت شوهرخواهرش حمله ور شد و چند ضربه به گردن او زد. او بلافاصله برگشت و ترک موتور نشست و از من خواست تا به سرعت حرکت کنم. من هم از ترسم او را مقابل خانه اش رساندم و بعد از ...