16 سال زندگی وحشت آلود! / قاتل بچه هایش را هم پنهان کرده بود! + عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
کارگردان مشهور ایرانی به اتهام تجاوز دادگاهی شد+ جزییات تکان دهنده
... وی ادامه داد: 2 روز بعد با من تماس گرفت و گفت به سختی توانستم برایت وقت ملاقات بگیرم. باید به خانه آقای کارگردان در شمال تهران برویم. من هم روز قرار با ذوق و شوق به خانه ویلایی کارگردان 45ساله رفتم. خانم مربی هم آنجا بود. کارگردان مورد نظر از همان ابتدا با دیدن من حرف های عجیبی زد. از خودش تعریف کرد که ارتباطات ماورایی دارد و بعد هم مدعی شد شیاطین مرا احاطه کرده اند. اما گفت ...
من قاتل سریالی هستم! راز قتل های خیالی تبهکار مسلح فاش شد
5 نفر را می دیدم که در تعقیبم بودند و اذیتم می کردند. حتی بارها در خیالاتم با آنها درگیر شده بودم. این احساس زمانی که شیشه مصرف می کنم بیشتر می شود. همیشه آن آدم ها به سراغم می آیند تا مرا به قتل برسانند اما من در جدال با آنها پیروز می شوم! چند وقت است که شیشه می کشی؟ چند ماه قبل شروع کردم. اما این اواخر دوستم برایم موادی می آورد که به گفته خودش، خیلی قوی بود. بعد از مصرف آن ...
مرد کینه ای زن و بچه و خواهرزنش را زنده زنده در آتش سوزاند / داماد انتقامجو در آتش کینه خودش جان باخت + ...
سال اول زندگی مشکلی نداشتند، اما کم کم آتش اختلاف میان زن و شوهر بیشتر شد: دامادمان اوایل کار می کرد و سرش به زندگی گرم بود، اما چند سال بعد کم کم کار کردن را کنار گذاشت. آنها اول در روستا زندگی می کردند، بعد به شهر مریوان آمدند. خواهرم هم با وجود سه بچه، از گیوه بافی درآمدی هرچند ناچیز داشت. وقتی لیمو دید شوهرش سر کار نمی رود گفته بود اگر قرار است خودم کار کنم و خرجم را بدهم، پس تو چه نقشی در زندگی ...
وقتی به خودم آمدم دل درگرو عشق برادرشوهرم گذاشته بودم ! / سهیل را وادار کردم به شوهرم آمپول هوا تزریق ...
صفحه اقتصاد - در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود ازدواج کند وگرنه باید ترشیش را گرفت .ازدواج کرده و وارد دنیای ناخواسته ای شدم که چندان میل وارد شدن ...
روایت زن افغانستانی مقیم ایران از طالبان: برگشتن به افغانستان سخت بود/ برخی می گفتند طالبان تغییر کرده
: تحصیلاتم در ایران تمام شد و فرزندانم اینجا به دنیا آمدند، یکی از فرزندانم بیمار است، خواستم برای درمان او از ایران خارج شوم، البته به صورت قاچاقی، اما سر مرز ترکیه دستگیر شدم و ما را برگرداندند افغانستان، بعد از آن هفت سال در کابل زندگی کردم، به قدری برای ثبت نام مدرسه فرزندانم در ایران سختی کشیده بودم که تصمیم گرفتم به ایران برنگردم، از طرفی احساس می کردم افغانستان وطنم است و باید بمانم، روحیه ...
بخاطر آرمین به ناپدری ام تهمت های کثیفی زدم ! / بعد فهمیدم از من میخواهند ساقی موادمخدر شوم !
صفحه اقتصاد - دختر 20 ساله به نام سمیرا که مدعی بود یک دوستی اشتباه در فضای مجازی سرنوشتش را دگرگون کرد و زندگی و آینده اش را به نابودی کشاند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم مردی خشن و عصبی بود و مادرم را کتک می زد به همین دلیل هم زمانی که من کودکی خردسال بودم آن ها از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی مرا به عهده گرفت. بعد از آن مادرم در ...
زن جوان: ارسطو 10 سال از من کوچکتر بود ولی زن های صیغه ای دیگری هم داشت!
به گزارش رکنا ، زن 37 ساله با بیان این که همه پس اندازهایم را به حساب بانکی همسرم واریز کردم و حالا ناپدید شده است درباره ماجرای به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: خیلی درباره خواستگارانم وسواس به خرج می دادم و همواره مراقب بودم تا فریب نخورم بعد از آن که فوق لیسانس گرفتم در یک شرکت معتبر مشغول به کار شدم و درآمد خوبی داشتم اما برای سخت گیری هایم درباره افراد هنوز ازدواج نکرده بودم ...
نفهمیدم چطوری با برادرشوهرم انقدر صمیمی شدم و وقتی به خودم اومدم رابطه ما از دو نفره به جای باریک کشید!
در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود کند وگرنه باید ترشیش را گرفت کرده و وارد دنیای ناخواسته ای شدم که چندان میل وارد شدن به آن را نداشتم. ازدواج ...
از مسئولیت در تعاون تا تک تیراندازی در گردان
اتاق های چند طبقه را انجام دادم. یک روز هم اتصالی پیش آمد و آتش سوزی جزئی اتفاق افتاد. از آن روز به بعد همیشه و چند سال شهید ابولفضل ده کنه هروقت به من می رسید، دست می زد و می گفت: قاتل برق دوکوهه جلالوند... جلالوند اتاق نخاله ها! چون من کادر رسمی نبودم، اتاق من در جوار اتاق فرمانده جمشید مرادی، شهید اصفر فتاحی، شهید علی حسنی، شهید غلامرضا حسنی و خیلی از عزیزان پاسدار رسمی بود ...
معامله روی دختر 12 ساله
من می نگریستند به طوری که با مصرف قرص دست به خودکشی زدم و فرزندم سقط شد، اما خودم که نجات یافته بودم از پویا طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. آن جا هم به خاطر وجود برادر معتادم روزگار بدی را سپری می کردم و زجر می کشیدم تا جایی که به دلیل افسردگی شدید در بیمارستان بستری شدم. بعد از بهبودی کارمی کردم و در خانه یکی از دوستانم ساکن بودم تا این که با حامد آشنا شدم. او ادعا می کرد به خاطر خیانت همسرش ...
وقتی آناهیتا ناگهان فهمید که بچه ای در درونش وجود دارد
در جاده ی ناگزیر زندگی در چشم به هم زدنی بزرگ شده اند جایی بین 25 دسامبر 2014 و دهم ژانویه 2015 اتفاق افتاد. همیشه فکر میکردم تدریجی تر رخ می دهد اما تجربه اش مثل یک بلوغ یک شبه بود. فقط چند روز کوتاه و بعد همه چیز بهم ریخت. شاید چند روز هم نه؛ شاید فقط یک شب. همان لحظه کوتاهی که از خواب پریدم و به جای اینکه با آرامش و بی خیالی دوباره بالشم را در بغل بکشم، همه اضطراب و ترس دنیا ریخت در ...
باورم نمی شد شوهرم که پسر سر به زیر محله بود هر شب با زن همسایه...!
وقتی رشید پسر سر به زیر محله به خواستگاری ام آمد هرگز فکر نمی کردم یه روز بعد ازدواج بفهمم که او در دوران قبل ازدواج با من چه کارها کرده است. به گزارش وقت صبح ، زن 25 ساله در حالی اشک ریزان این جملات را مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد بیان می کرد که غرور و آینده اش لگدمال شده است. این زن جوان در میان هق هق گریه و در تشریح سرگذشت خود گفت: رشید تنها پسر سر به ...
قتل در قهوه خانه | مرد مست اعدام شد
.... حکم مجازات شهاب در دیوان عالی کشور تایید شد.مرد اعدامی سال گذشته پای چوبه دار رفت که توانست مهلت بگیرد اما نتوانست رضایت خانواده مقتول را جلب کند تا این که روز چهارشنبه برای دومین بار پای چوبه دار رفت و این بار حکم قصاص اجرا شد. منبع: رکنا بیشتر بخوانید قتل فجیع زن جوان در زیر زمین ویلای متروکه در مشهد + عکس یک اتفاق وحشتناک/فوت 6 نوزاد در بیمارستان هاجر شهرکرد مرگ مشکوک پسر 10 ساله در سربیشه شرط ازدواج مادر سنگدل برای خواستگار عاشق پیشه/ باید پسرم را بکشی ...
نرگس بعد از 11 سال به پدرش رسید | حرف های تکان دهنده مردی که تا یک قدمی چوبه دار رفته بود
. خانواده خودم در این مدت بالاخره کم یا زیاد زندگی شان را می کردند. اما خانواده مقتول برای شان سنگین و دردآور بود. زمان حادثه مقتول 24 ساله بود. تازه رفته بود خواستگاری. مرگش خیلی من را اذیت کرد. یادش که می افتم جگرم آتش می گیرد. یک جوان بخاطر هیچ و پوچ جانش را از دست داد. من چند سال در اندرزگاه 4 بودم و با افراد زیادی که مرتکب قتل شده بودند زندگی کردم. ندیدم که کسی با قصد و نقشه قبلی مرتکب قتل شده ...
قتل ناموسی مرد شیطان صفت توسط برادر زن و شوهر غیرتی / از زنم فیلم سیاه گرفته بود!
ازدواج کردم و حالا صاحب یک دختر 4 ساله هستم. مدتی قبل همراه دخترم به عنوان مسافر سوار یک پژو شده بودیم تا بیرون برویم اما راننده مرا فریب داد و با تعارف آزارم داد و از من فیلم و عکس گرفت اما من از ترسم سکوت کردم و حرفی به شوهرم نزدم تا اینکه چند روز بعد برادرم شاهین به خانه مان آمد. او متوجه شد که حال روحی ام به هم ریخته و گریه کرده ام .وقتی ماجرا را از من پرسید به او گفتم یک راننده به نام سعید ...
تصمیم تهران برای پای متلاشی شده!
. نباید تسلیم می شدم باید قبل از اینکه دوباره از حال می رفتم خودم را به جاده می رساندم و از دید تروریست ها خارج می شدم مجبور شدم چفیه را از دور پای عسکر باز کنم و این بار به تنهایی و هن وهن کنان توی تاریکی دشت به سمت جاده سینه خیز بروم. انگار داشتم کوه جابه جا می کردم. ربع ساعتی طول کشید تا به پایین جاده رسیدم. حالا دیگر صدای بچه های ایرانی را می شنیدم و در یک قدمی آزادی بودم. با انگشتانم به شانه جاده ...
5 حقیقت بزرگ درباره دیوید بکام
. ویکتوریا چیز های چسبناک دی بیز را دوست دارد. ووگ بریتانیا در سال 2020 گزارش داد که بکام این سرگرمی را در حین قرنطینه شروع کرد. استیونز می پرسد: چه سرگرمی های دیگری مانند این داری؟ بکام پاسخ می دهد: لگو ، و بعد توجهش را به سمت همان چیز های چسبناکش برمی گرداند. بکام قبل از شروع رابطه طرفدار اسپایس گرلز بود! اپیزود اول مستند بکام تا حد زیادی به فراز و فرود های اوایل دوران ...
ازدواج دختر 15 ساله با مردی که همسن پدرش بود! | شوهرم هم مرا بدبخت کرد + جزییات
... مادربزرگم اما اصلاً روی خوش نشان نداد و گفت مرا نمی پذیرد. گفتم جایی ندارم که بروم؛ اگر اجازه ندهد در خانه اش بمانم آواره می شوم ولی او گفت ازدواج کن و برو سر خانه و زندگی خودت. همین هم شد. چند هفته بعد مردی 32 ساله به خواستگاری ام آمد؛ همسر اولش را طلاق داده بود و با اینکه من فقط 15 سال داشتم به عقد او درآمدم. مراسم ازدواج هم برایم نگرفت فقط قرار شد خرج مرا بدهد تا وقتی بزرگ تر شدم ...
بخاطر اعتراضم به رابطه شوهرم با زن غریبه مرا با کمربند زد و پاهایم را سوزاند...
کردم تا این گونه از زندگی با او ابراز نارضایتی کنم. خلاصه این اختلافات و لجبازی ها به جایی رسید که مجبور به طلاق شدم، فرزندانم را به او سپردم و خودم به تنهایی عازم مشهد شدم تا در این جا با آرامش زندگی کنم. خیلی زود در یک گلخانه بزرگ مشغول کار شدم که در زمینه تولید و تکثیر گل های آپارتمانی فعالیت می کرد و مدتی بعد پسر صاحبکارم از من خواستگاری کرد. من هم که از ازدواج قبلی شکست خورده بودم و ...
بازداشت زن جوان به دلیل ضرب و شتم زن دیگر/ مچ شوهر خیانتکارم را گرفتم
؛ شماره به نام اختصاری در گوشی اش بود من هم کنجکاو شدم و خواستم گوشی را باز کنم، اما متوجه شدم همسرم رمز روی گوشی اش گذاشته است. از همان جا شک کردم. بعد یک روز وقتی داشت رمز گوشی اش را می زد آن را حفظ کردم و فهمیدم که به من خیانت می کند. *با همسرت درباره این موضوع حرف زدی؟ بله. اما زیر بار نرفت تا اینکه مچش را گرفتم. *چطور مچش را گرفتی؟ رفتم محل کار ...
سناریوی تازه زن میانسال برای قتل شوهرش مسیر پرونده را تغییر داد+ عکس
او زیر بار نمی رفت و حتی قبول نمی کرد طلاقم بدهد. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ داخل اتاق خوابیدم بودم. همانطور که گفتم به خاطر اینکه شوهرم شب ها فریاد می کشید و کابوس می دید جای خوابمان را جدا کرده بودیم. او آن شب مواد کشید و بعد خوابید. نصف شب بیدار شد و فریاد زد که دارد خفه می شود. برایش آب بردم امامی خواست مرا با تبر بزند. در را قفل کردم و به اتاق خودم رفتم. با خودم گفتم کاش ...
ماه عسلم سیاه شد وقتی سرزده شوهر کثیفم رو در اتاق بغلی هتل با...!
بلند شدم و به سمت کاظم رفتم. وقتی سوزش کف دستم را احساس کردم متوجه شدم بی آنکه با اراده خودم باشد، صورت کاظم را با سیلی دردناکی نواخته ام. دستم مورمور می شد. بدنم هنوز داغ بود. لیلا روی صندلی نشسته بود و به من و کاظم نگاه می کرد. کاظم، اما مثل مجسمه ایستاده بود. بدون آنکه کمترین تکانی بخورد. حتی به سیلی سخت من هم واکنش نشان نداد. ازش بدم آمده بود اما در ...
نامه ای برای خود؛ به پیشنهاد یک آدم کاملا منفعل!
...! جعلی و بسیار طبیعی است... دوم اینکه نوشته بعد 71 سال! ...آقا به خدا من هفتاد ساله هستم، آن هم کاملا بدون آرایش! اما جهت اطلاع، خطاب به دوست بی مایه، کم قیمت و متخصص در خیانت، تن پروری، مغلطه و سفسطه می گویم که: بنده جمشید پوراحمد نیم قرن است که برای خودم نامه نوشته ام و خوشبختانه نامه هایم در طول این سالها خواننده های بی شماری داشته... رومان صدتومن ، مستاجرهای تهرانی ، کلیسای عشق و سگ ...
اسارت 30 روزه مسافر یونان در دخمه قاچاقچیان ترکیه
قبول کردم. قرار شد معادل 200 میلیون تومان را دلار تهیه کنم و به ساختمانی در شهر استانبول که آدرسش را به من داد، بروم و سپس از آنجا همدستانش مرا شبانه از مرز خارج کنند. با 200 میلیون تومان پول نقد راهی محل قرار شدم و خوشحال بودم به زودی وارد کشور یونان می شوم و از آنجا به یکی از کشور های اروپایی می روم، اما خبر نداشتم آن ها چه نقشه هولناکی برایم طراحی کرده اند. وقتی وارد ساختمان شدم دو نفر به من ...
بهار قلب
چهره های داستانی که می نویسند، ظاهر کنند. حتی ترس از اینکه کسی پشت سر داستانشان چیزی بگوید یا بنویسد...اولین تلنگر را به خودم خواهم زد و درمورد شخصیت خودم و قصه زندگی ام خواهم نوشت. احساساتی صادقانه با قلمی سرشار از حس رهایی که خود واقعی ام را بازگو کند تحمل رنج ها، مشکلات و فراز و نشیب هایی که هر فردی در زندگی با ازدست دادن عزیزانش دست و پنجه نرم کرده و یا حتی رویاها...هرکدام بخشی از زندگی افراد ...
لعیا زنگنه همه را سورپرایز کرد | نه بزرگ لعیا زنگنه به پیری! +عکس
مورد توجه است. لعیا زنگنه در سال 1382 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک پسر به نام علی است. به تازگی تصویری از لعیا زنگنه منتشر شده که کاربران در شبکه های اجتماعی را به واکنش های مختلفی وا داشته است. این بازیگر که اکنون در 58 سالگی به سر می برد چندان نشانه ای از پیری در چهره اش دیده نمی شود. تصویری که از لعیا زنگنه منتشر شده است را ببینید. لعیا زنگنه متولد 14 مرداد ...
شرط سه جمله ای شهید مدافع امنیت برای ازدواج
...، می رفتم. من غیرت همسرم را نسبت به کشورش، ناموسش، مملکتش و رهبرش را دوست داشتم. اتفاقاً یکی از دوستان به من گفت: چرا گذاشتی برود؟ گفتم: اعتقاد و هدفش بوده؛ من که نمی توانستم جلوی او را بگیرم. خبر شهادت آقاسلمان را چطور متوجه شدید؟ نزدیک 4 صبح بود که در یکی از کانال های خبری تشییع و تدفین شهید پوریا احمدی را دیدم و بعد دیدم نوشته است: سلمان امیراحمدی به شهادت رسیده! چند بار آن ...
قتل داماد بدست برادر زنش | قتل داماد به خاطر عروس بود
خواهرش با خواهرش بدرفتاری کرده و قصد دارد او را گوشمالی دهد. او در بین راه یک قمه به دست من داد و گفت اگر لازم شد وارد دعوا شوم؛ اما من به او گفتم قصد ندارم با کسی وارد درگیری شوم. ما تازه به محل رسیده بودیم که او به سمت شوهرخواهرش حمله ور شد و چند ضربه به گردن او زد. او بلافاصله برگشت و ترک موتور نشست و از من خواست تا به سرعت حرکت کنم. من هم از ترسم او را مقابل خانه اش رساندم و بعد از ...