ماه عسلم سیاه شد وقتی سرزده شوهر کثیفم رو در اتاق بغلی هتل با...!
سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان: ارسطو 10 سال از من کوچکتر بود ولی زن های صیغه ای دیگری هم داشت!
به گزارش رکنا ، زن 37 ساله با بیان این که همه پس اندازهایم را به حساب بانکی همسرم واریز کردم و حالا ناپدید شده است درباره ماجرای به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: خیلی درباره خواستگارانم وسواس به خرج می دادم و همواره مراقب بودم تا فریب نخورم بعد از آن که فوق لیسانس گرفتم در یک شرکت معتبر مشغول به کار شدم و درآمد خوبی داشتم اما برای سخت گیری هایم درباره افراد هنوز ازدواج نکرده بودم ...
درخواست عجیب زن جوان برای طلاق
بودم؟ اعتیاد دارم؟ تو را کتک می زنم؟ من که می دونم آخرش کاری نمی تونی بکنی، اما یادت باشه داری زندگیمون رو خراب می کنی. زن جوان نگاهی تلخ به او انداخت و گفت: اینجا هم دست از حرف زدن بر نمی داری چند دقیقه ساکت باش تا ببینیم چه می شود. در همین موقع منشی دادگاه زوج جوان را برای رسیدگی به پرونده شان صدا کرد و آن ها وارد شعبه شدند. قاضی که مرد میانسالی بود از بالای عینک ...
نوعروس 14 ساله: شوهر کثیفم هر شب من را به دوستان قماربازش.....!
بعد از آن که از همسرم طلاق گرفتم با فردی ازدواج کردم که مدعی بود همسرش را به خاطر خیانت طلاق داده است. ولی او مردی رفیق باز و خوشگذران بود، دراین شرایط من هم به مواد مخدر آلوده شدم و زمانی به خودم آمدم که ... این ها بخشی از اظهارات زن 38 ساله ای است که که به اتهام دستبرد به یک فروشگاه لباس در مشهد دستگیر شده بود. این زن جوان که مدعی بود سرگذشت تلخی دارد، پس از آن ...
من و علی ذره ذره عاشق شدیم
اقتباس آزادی از متن کتاب از پاستور تا خان طومان است. بخشی از این کتاب را با هم می خوانیم؛ *شیما عروس شب بعد از شام دور هم نشسته بودیم که صحبت کمک خانواده به بچه ها بعد از ازداوج شد. همسر علی گفت: همان روز خواستگاری به من گفت: دوست دارم توی زندگی مستقل باشم. من یک موتور دارم. بابا حرف شیما عروس را تأیید کرد و گفت: با توجه به وضعیت حقوق، قسط و هزینه های جاری زندگی من و مادرش ...
متهم: به جای اینکه داماد شوم قاتل شدم
از کاری که کرده بودم، پشیمان شدم و تصمیم گرفتم او را به بیمارستان ببرم که مادرش مانع شد. پیکر رحیم را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم و به سمت بهشت زهرا رانندگی کردیم. کنار یک کانال آب توقف کردم. مادر رحیم پارچه ای به چشمان پسرش بست و بعد او را از داخل صندوق خارج کردیم. به رحیم گفتم که من از سوی مادرش اجیر شده بودم و بعد او را داخل کانال آب رها کردیم تا اینکه بازداشت شدم. متهم گفت از کاری که کرده ام پشیمانم و به جای اینکه داماد شوم قاتل شدم. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم وارد شور شد. ...
خبر فوری دولت درباره همسان سازی حقوق بازنشستگان | واریز سوبله بحساب فیش حقوق مهرماه بازنشستگان
ون رودخانه افتاد با این همه، چون شنا بلد بودم خودم را به آن سوی رودخانه رساندم و در کوه های اطراف روستا پنهان شدم. شب بود که به نزدیکی روستا آمدم و فهمیدم که نصرت ا... (خواهر زاده ام) جان باخته است. چند روزی را در کوه بودم تا این که یک شب مخفیانه وارد روستا شدم و به همراه خانواده ام به مشهد آمدم. روزگارت در مشهد چگونه می گذشت؟ از همان روزهای اول خانه ای را در منطقه شهرک شهید رجایی اج ...
چهره معصومانه خانم معلم متجاوز به دانش آموز 16 ساله/ عکس
اسنپ چت شکل گرفت و خیلی زود باهم صمیمی شدیم. در مدرسه همه چیز عادی به نظر می رسید و من فقط دانش آموز او بودم اما شبها بعد از مدرسه با “جویس” چت می کردیم و من هم با او دردل می کردم تا اینکه معلمم به مرور زمان عکسهای برهنه خود را برایم ارسال می کرد. من هم از دیدن آن عکسها بدم نمی آمد اما نمی دانستم “جویس” چه نقشه ای برایم دارد. یک روز او پس از مدرسه مرا ...
شرط ازدواج مادر سنگدل برای خواستگار عاشق پیشه/ باید پسرم را بکشی
استان تهران به ریاست قاضی رضایی از خود دفاع کرد. در این جلسه اولیای دم دوباره برای او قصاص خواستند. قاضی رضایی سپس با تفهیم اتهام به میلاد از او خواست از خود دفاع کند که پسر جوان با انکار اتهام قتل گفت: سه سال قبل با خواهر شهرام به نام شیما دوست شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم. برای رسیدن به شیما حاضر بودم هرکاری انجام دهم. شهرام، اما مخالف این ازدواج بود و هر کاری می کرد تا شیما با ...
گزارش میدانی از مواجهه اصناف با طرح اصلاح نظام کارمزد / دوراهی قبول وضعیت جدید یا تلاش برای دور زدن؟
پله پایین بروم که فقط برای شما پول نقد بیاورم؟ سپس به یک مغازه لوازم خانگی رفتم. با صاحب مغازه گرم صحبت شدم، از بازار کسادشان و از بی عدالتی ای که در جریان است، گفت. او جمله ای را بیان کرد که برایم بسیار جالب بود؛ چراکه از این بُعد به ماجرا نگاه نکرده بودم. صاحب مغازه به من گفت: اگر این لباس شویی را از فروشگاه من بخری، باید کارمزد پرداخت کنم، اما اگر از جایی مثل هایپراستار که خواربارفروشی ...
روایت بانوی مبارز از مقاومت خرمشهر/صدای ضربان قلبم را می شنیدم
، دیگر بزرگ شده است و من هم در سن 15 سالگی دارم قاطی بزرگ ترها می شوم و همه رویم طور دیگری حساب می کنند. بابا به اتاق آمد. با تعجب نگاهی به من انداخت و پرسید: چرا نخوابیدی؟ کجا می خوای بری ؟ جواب دادم: خب می خوام برم مدرسه. پرسید: این صداها رو نمی شنوی ؟ فکر نکنم مدرسه ها باز باشه . برو بخواب. همزمان با چهل و سومین گرامیداشت هفته دفاع مقدس با زهره فرهادی رزمنده زن دوران دفاع ...
آگهی شرم آور خانم دکتر شیرازی برای یافتن شوهر ! / قد و وزن و اصالت !
باعث خوشحالی من شود. پیرزن 77 ساله افزود: به دخترم گفتم این بهترین چیزی است که تا به حال داشته ام، غیر از بچه دار شدن شما. این چیزی است که همیشه می خواستم و خیلی خوشحالم که آن را به من دادید. رسانه های آمریکا می گویند این زن مفهوم عشق به خود را وارد فاز تازه ای کرده است. کدخبر: 935656 1402/07/19 08:30: ...
ازدواج دختر 15 ساله با مرد 32 ساله برای فرار نقشه شیطانی ناپدری اش
فهمیدم او به من گل و حشیش می داده و من معتاد شده ام. وقتی به او گفتم چرا این بلا را سرم آوردی گفت: چون نمی خواستم تو را از دست بدهم. همسر اولم به من خیانت کرده بود و من هم طلاقش دادم اما چون تو را دوست دارم معتادت کردم که نتوانی از پیش من بروی و به من وابسته باشی. او دوباره شروع به گریه کرد و گفت: بعد از این حرف ها از محسن هم متنفر شدم حالا فقط می خواهم ترک کنم و از او طلاق بگیرم. خواهش می کنم کمکم کنید. ...
زن 21 ساله: یکسال صیغه شادمهر بودم
زن 25 ساله درباره سرگذشت خود گفت: 21 ساله بودم که مسعود به خواستگاری ام آمد. او از بستگان دور مادرم بود و زبان چرب و نرمی داشت به همین خاطر هم خیلی از اطرافیانم از رفتارهای محبت آمیز او تعریف می کردند. من که آن زمان وارد آخرین سال تحصیلم در دانشگاه شده بودم به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم، اما طولی نکشید که متوجه شدم مسعود اعتیاد دارد و زندگی مشترک با او فرجامی ...
بخاطر اعتراضم به رابطه شوهرم با زن غریبه مرا با کمربند زد و پاهایم را سوزاند...
به گزارش اینتیتر به نقل از زنهار، به دلیل آن که در ازدواج اولم شکست خورده بودم بلافاصله پیشنهاد ازدواج با پسر صاحبکارم را پذیرفتم اما طولی نکشید که ... این ها بخشی از اظهارات زن 32 ساله ای است که مدعی بود به دلیل ترس از کتک کاری های همسرش از خانه فرار کرده و در مسافرخانه های مشهد سرگردان است. این زن جوان درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 17 ساله بودم که ...
ادعای جنون زن میانسال بعد از قتل شوهر
روزنامه ایران: ساعت 2 بامداد 13 مرداد سال گذشته صدای فریاد و کمک خواهی های زن میانسالی سکوت شبانه ساختمانی در ستارخان را شکست. وقتی همسایه ها خود را به خانه این زن رساندند با بدن خونین شوهر 61 ساله او درسالن پذیرایی مواجه شدند. بدین ترتیب گزارش این جنایت به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. همسر مقتول در تحقیقات مدعی شد: داخل اتاق خواب بودم و همسرم در پذیرایی که ناگهان ...
ماجرای شکنجه یک اسیر ایرانی در ناو آمریکایی
. در آن هنگام یک نفر که نقابی پلاستیکی و سبزرنگ بر صورت داشت، جلو آمد و مشخصات مرا پرسید که به او پاسخ دادم . فشار صلیب سرخ ایران برای باز پس دادن اسرا به دلیل شدت جراحات وارده تا چند روز تحت مداوا بودم. گویا روز ششم بود که سه نماینده صلیب سرخ جهانی آمدند و با ما صحبت کردند و گفتند: بر اثر پافشاری صلیب سرخ ایران بر صلیب سرخ جهانی برای پس گرفتن شما، می خواهیم شما را تحویل عمان ...
سناریوی تازه زن میانسال برای قتل شوهرش مسیر پرونده را تغییر داد+ عکس
به قتل رسانده است. ماموران پلیس با حضور در محل حادثه با جسد غرق خون مردی 61ساله در خانه اش روبه رو شدند و ماجرا را به بازپرس جنایی پایتخت اطلاع دادند. با شروع تحقیقات پلیسی معلوم شد که زوج میانسال به رغم اینکه میانسال بودند اما حدود یک سال از ازدواجشان گذشته بود. تیم جنایی در نخستین اقدام به تحقیق از این زن پرداخت و او گفت: من در اتاقم خواب بودم که ناگهان با شنیدن صدایی ...
قاتل: جنون داشتم
...، چون می خواستم اگر جدا شدم وسایلم را داخل آن بگذارم و بروم. درباره شب حادثه توضیح بده؟ آن شب جدا از شوهرم خوابیده بودم، چون او شب ها کابوس می دید و فریاد می زد. نیمه های شب فریاد زد و برایش آب بردم، اما او با تبر مرا تهدید به مرگ کرد. از اتاق بیرون آمدم و به اتاق خودم رفتم و ساعتی بعد حالم بد شد و جنون به سراغم آمد و ناگهان تصمیم گرفتم شوهرم را به قتل برسانم. با چاقو به بالینش ...
نان شیرمال درست کن با دستور پخت یک خانوم کرمانی! | ترفند درست کردن نان شیرمال خانگی +ویدئو
میذارم یا هر کسی از من میذاره، عده ای از دوستان که تعدادشونم کم نیست کامنت میذارن که تو مگه فیلم بازی می کنی که اظهارنظر می کنی؟! من در سال های اخیر خیلی کم کار شدم، می دونین چرا؟؟؟ چون یه روزی که اتفاقا خیلی هم پر کار بود فکر کردم و تصمیم گرفتم که تشکیل خانواده بدم که بچه دار بشم. وقتی بچه دار شدم نتونستم چند تا کار رو با هم انجام بدم پس تصمیم گرفتم فقط مادر باشم." او در ادامه نوشت ...
مادرم همیشه می گفت تو برنده نوبل می شوی و من می خندیدم!
بتوانم با سوزان نیز صحبت کنم. فکر می کنم پیام همه این ها این است که پایداری و استقامت در نهایت نتیجه می دهد. کاریکو: بله، استقامت و 14 سال اول زندگی شما، خانواده، معلمان و دوستان شما آن چه که خواهید شد را شکل می دهد و من همچنین به عنوان یک زن و مادر تلاش کردم که به همکاران دانشمند زن بگویم که نیازی نیست که شما بین خانواده و کار یکی را انتخاب کنید. نیازی نیست که همیشه به فرزندتان کمک کنید ...
خیانت مرد جوان به زنش دردسرساز شد/ کتک زدن دوست دختر توسط همسر مرد وسط خیابان و...
دیدمش دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را زدم. دستش لای در ماشین ماند، من نشکستم، چون لای در ماند این طوری شد. دخترمان هشت ماه بود که به دنیا آمده بود. شوهرم کم کم رفتارش عوض شد و شب ها خیلی دیر به خانه می آمد. وقتی می آمد که من خواب بودم. چند باری از او پرسیدم چرا دیر می آید گفت کارش در شرکت طول می کشد. من هم حرفش را باور کردم، اما یک روز که به حمام رفته بود متوجه شدم پشت ...
وقتی روایت را جرعه جرعه سرمی کشی و طعم هرقصه زیر دندانت حس می شود
شد و زیر لب هی خواندم و خواندم و خواندم أَلَم یجِدک یتیماً فَآوَی . هیچ وقت یادم نمی رود روز اردویی که با عموطبقی رفته بودیم و چلچله آب بودم، برای خودم یک دنیا پدر آرزو کردم . راستی تا یادم نرفته هم بگویم: اشتباه می کنید! من زنده ام . بی بابا کتابی بود که با هر روایتش ناخودآگاه خود را در دل قصه یافتم و شدم قهرمان داستانی که غم بابا دارد و این هنر نویسندگی نویسنده بود. قلم روان، نثر ساده و بی ...
بازار داغ VIP فروشی مقابل سفارت آلمان در تهران
.... یعنی به جز مبلغی که به دلال دادم 150 یورو هم به ویزامتریک دادم. از او می پرسم تفاوت وقت عادی با پرایم چیست؟ پاسخ می دهد: هیچ تفاوتی ندارد. فقط شنیدم وقت های اول صبح و آخر وقت را پرایم حساب می کنند چون کارمندان خارج از ساعت اداری به امور متقاضیان می پردازند گویی اضافه کار آنها از متقاضیان گرفته می شود. به محض عضو شدن در گروه ها، ارسال پیام ها در فضای خصوصی شروع می شود ...
عکس | داستان حیرت آور پسربچه ای که از جنگل متنفر است | 9 سال طوال کشید این فیلم را بسازم
شروع فیلمبرداری نزدیک به 2 سال با بچه ها کار می کردم چرا که همه آن ها آماتور بودند و تاکنون حتی صحنه نمایش را هم ندیده بودند، چه برسد به کار سینمایی. 2 سال فرآیند تمرین طول کشید و چیزی در حدود 4 سال کارهای مربوط به آماده سازی لوکیشن ها زمان برد. وی افزود: کل فیلم بدون صدا ضبط شد و خیلی از افکت ها را مجبور شدم خودم تولید کنم. بعد هم سراغ دوبله رفتیم و در این مرحله هم برخی از کاراکترها را ...
نامه ای برای خود؛ به پیشنهاد یک آدم کاملا منفعل!
جریمه بسیار سنگینی شد. فروشگاه لیوایز مدیر خانمی داشت. مالکیت فروشگاه متعلق به برادر خارج نشین اش بود. این خانم بسیار باایمان و معتقد بود؛ به همین خاطر هر روز صبح برای دفع نظر دشمنان، چند تخم مرغ می شکست. او اما به خوبی می دانست که دشمن، خودی است! بعد از خانم مدیر معتقد، فروشنده فروشگاه که پسر جوان مینودشتی شمرزادی! بود از همان ابتدا پایش به خانه کوچک ما باز شد و هر روز مهمان سفره مان ...
یوسف ایمانی رکوردار گینس با اسلحه کلاشینکف کیست؟
... اگر اسپانسر باشد همین الان آماده ام، من خودم مربی خودم هستم و همه چیز دست خودم است، تنها مشکل به هزینه مربوط می شود. مهمترین نکته مربوط به ثبت رکورد در گینس از نگاه شما؟ نکته مهم در گینس که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که باید رکورد به شکلی ثبت شود که به راحتی شکسته نشود. اما موضوع مهم دیگر اینکه مشت زنی یک رشته مادر است و رقابت سخت است، چون تایم و ...
قتل فجیع مرد66 ساله با 20 ضربه چاقو/ اعتراف زن جوان به قتل همسرش/ماجرا چه بود؟
ساعت 2 نیمه شب 13 مرداد ماه سال گذشته ماجرای کشته شدن مردی به کلانتری 118 ستارخان مخابره شد و تیمی از کارگاهان پلیس آگاهی به محل اعزام شدند. در بررسی های ابتدایی مشخص شد مرد فوت شده 66 ساله اهل غرب تهران است که در زمان وقوع حادثه همسر او در خانه حضور داشته است و زن جوان ادعا کرد دزدان وارد خانه شده و با ضربات چاقو شوهرم را به قتل رسانده و فرار کرده اند . بعداز شندین اظهارات ...
براتی: به تاج گفته بودم کاندیدا نمی شوم/ ساختار هیئت فوتبال تهران نیازمند بازسازی است
صورت گرفت. پس از سرپرستی در هیئت فوتبال استارت انتخابات را زدم و اگر دست خودم بود در همان دو - سه روز اول این کار را انجام می دادم. براتی تصریح کرد: میرشاد ماجدی فوتبال تهران را می شناسد و در فوتبال تهران پیش از این سمت داشته است. در سخنرانی خودم آن چیزهایی که باید در هیئت فوتبال تهران جدی گرفته می شد را بیان کردم. ساختار هیئت مستلزم بازسازی است. ساختار باشگاه ها، ارزان سازی فوتبال برای ...
وقتی کلاه سبزهای نیروی دریایی ارتش دفاع از خرمشهر را به بازنشستگی و انتقال به تهران ترجیح دادند
وارد کنند. در ادامه بخشی از خاطرات ناخدا صمدی از روز اول جنگ را به روایت خودش می شنویم. روز 31 شهریور عراق با دوازده لشکر، شامل پنج لشکر زرهی، پنج لشکر مکانیزه و دو لشکر پیاده از غرب و جنوب به ایران حمله کرد. هر لشکر زرهی دارای 9 گردان زرهی و هر گردان هم دارای 54 تانک بود. در همان روز من داشتم کارهای تسویه حسابم را انجام می دادم. تا آن روز هم فرمانده گردان یکم تکاوران بودم و ...