وقتی روایت را جرعه جرعه سرمی کشی و طعم هرقصه زیر دندانت حس می شود
سایر منابع:
سایر خبرها
داستان ناپدری و دختر 20 ساله
دوره نوجوانی فکر می کردم که او قصد اذیت کردن مرا دارد به همین دلیل از او متنفر بودم و به حرف هایش گوش نمی دادم. در همین روزها بود که کرونا شیوع پیدا کرد و من مادرم را مجبور کردم تا برایم گوشی هوشمند بخرد. از لحظه ای که گوشی را به دست گرفتم بلافاصله وارد فضای مجازی شدم و به پرسه زنی در شبکه های مختلف اجتماعی پرداختم. چند روز بعد بود که در اینستاگرام با آرمین آشنا شدم. او هم سرگذشتی تقریباً ...
شوهرم هم مرا معتاد کرد،هم شرابخوار!
می کردم. مدتی که گذشت متوجه شدم سیگارهایی که خودم از بیرون می خرم و می کشم آن حس و حالی که سیگارهای محسن به من می داد را ندارد. بعد از مدتی هم فهمیدم او به من گل و حشیش می داده و من معتاد شده ام. وقتی به او گفتم چرا این بلا را سرم آوردی گفت: چون نمی خواستم تو را از دست بدهم. همسر اولم به من خیانت کرده بود و من هم طلاقش دادم اما چون تو را دوست دارم معتادت کردم که نتوانی از پیش من بروی و به من وابسته باشی. او دوباره شروع به گریه کرد و گفت: بعد از این حرف ها از محسن هم متنفر شدم حالا فقط می خواهم ترک کنم و از او طلاق بگیرم. خواهش می کنم کمکم کنید. ...
باورم نمی شد شوهرم که پسر سر به زیر محله بود هر شب با زن همسایه...!
که تقدیر چگونه رقم خورده است. خلاصه روزی هنگام یک غروب زیبا مادر رشید استکان خالی چای را درون سینی گذاشت و به آرامی در گوش مادرم مطلبی را بازگو کرد که گل لبخند روی چهره مادرم شکفته شد. همان شب زیبا بود که مادرم مرا به آغوش کشید و ماجرای خواستگاری مادر رشید را بیان کرد از خوشحالی و شرم و حیا سرخ و سفید می شدم که داخل اتاقم رفتم. خلاصه بدون هیچ صحبت و شرطی و تنها با ...
معامله روی دختر 12 ساله
، او را طلاق داده است و به تنهایی زندگی می کند. من هم بدون اطلاع خانواده ام به عقد حامد درآمدم اما در همان روزهای اول زندگی مشترک فهمیدم که او هم مردی رفیق باز و خوشگذران است و خودش به همسرش خیانت کرده است! او همه دسترنج و پول های مرا می گرفت و صرف اعتیادش می کرد. در این شرایط بود که من هم کم کم به سوی مواد مخدر کشیده شدم و زمانی به خودم آمدم که دیگر برای تهیه مواد مخدر دست به سرقت می زدم و ... ...
بهار قلب
آمد سهمی برای خریدن کتاب های قصه می کردم. کتاب های شعر را همیشه بیشتر دوست داشتم. سهراب سپهری و دیوان حافظ را بیشتر از همه می خواندم و دوست داشتم. گاهی زمانی را هم برای حفظ کردنشان کنار می گذاشتم. بازی های من بیشتر با خواهران کوچکترم بود که تفاوت سنی مان هم کم بود. معلم بازی یکی از علایقم بود. یا سخنران یا دکلمه خوان می شدم و پشت میز می ایستادم. و دو صندلی برای تماشاچیان که خواهرانم بودم می چیدم ...
زن 21 ساله: یکسال صیغه شادمهر بودم
. صبح روز بعد با هم به محضر ثبت ازدواج رفتیم و به پیشنهاد او به عقد موقت یک ساله رضایت دادم تا بیشتر همدیگر را بشناسیم. بعد هم وقتی پدر و مادرش از آلمان بازگشتند مجلس عروسی برگزار کنیم و به طور دایمی مرا به عقد خودش درآورد. ابتدا همه چیز خوب بود ولی هنگامی که باردار شدم دیگر رفتارهای شادمهر هم تغییر کرد. او خانه اجاره ای را رها کرد و ما در مسافرخانه ساکن شدیم ولی بدبینی هایش مرا ...
بانویی که یک دستی هنر فرش را زنده کرد
گلستان بلکه در کل کشور نام آشنایی است و علاوه بر هنر قالیبافی دارای هنر خیاطی، گل دوزی، سوزن زنی و منجق دوزی و آشپزی است. پقه می گوید از هفت سالگی دستم براثر افتادن از تاب قطع شد و از آن زمان مادرم بسیار از این حادثه غمگین بود و برای کاهش غم و اندوی مادرم از همان سال شروع به قالیبافی کردم وارد عرصه فعالیت در صنایع دستی شدم. وی ابراز داشت: در حال حاضر شرکت تعاونی راه راه ...
پایان 16 سال زندگی مخفیانه تیرانداز قاتل
تیوب واژگون شد و اسلحه کلاشینکف هم درون رودخانه افتاد با این همه چون شنا بلد بودم خودم را به آن سوی رودخانه رساندم و در کوه های اطراف روستا پنهان شدم. شب بود که به نزدیکی روستا آمدم و فهمیدم که نصرت ا...(خواهر زاده ام) جان باخته است. چند روزی را در کوه بودم تا این که یک شب مخفیانه وارد روستا شدم و به همراه خانواده ام به مشهد آمدم. روزگارت در مشهد چگونه می گذشت؟ از همان روزهای ...
ادعای جنون زن میانسال بعد از قتل شوهر
.... در یک لحظه چاقو را برداشتم و به همسرم که در خواب بود حمله کردم. چرا طلاق نگرفتی؟ می خواستم اما جایی برای رفتن نداشتم. نمی خواستم مزاحم مادر و پدر پیرم شوم. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ از دست او ناراحت بودم و داخل اتاق شروع به جیغ زدن کردم. ناگهان حال عجیبی به من دست داد، دیوانه شده بودم فقط دلم می خواست نه من دیگر زنده باشم و نه او. از اتاق بیرون آمدم و به سمت کابینت ...
شکنجه وحشیانه ایرانیان توسط یانکی ها
، جلو آمد و مشخصات مرا پرسید که به او پاسخ دادم. فشار صلیب سرخ ایران برای باز پس دادن اسرا به دلیل شدت جراحات وارده تا چند روز تحت مداوا بودم. گویا روز ششم بود که سه نماینده صلیب سرخ جهانی آمدند و با ما صحبت کردند و گفتند: بر اثر پافشاری صلیب سرخ ایران بر صلیب سرخ جهانی برای پس گرفتن شما، می خواهیم شما را تحویل عمان بدهیم تا از آنجا روانه ایران شوید. از شنیدن این مطلب خوشحال شدم ...
شرط سه جمله ای شهید مدافع امنیت برای ازدواج
خبر را خواندم. باخودم گفتم مگر چند نفر اسمشان سلمان امیراحمدی است؟! خیلی شوکه شدم یکدفعه فریاد زدم. محمدصالح از خواب پرید و گفت: چی شده؟ گفتم: فکر کنم اتفاقی برای بابا افتاده! پسرم شوکه شد و فقط می گفت: یا حسین(ع)، یا ابوالفضل(ع). این اتفاق که خبر شهادت مدافعان حرم و مدافعان امنیت قبل از اطلاع خانواده ها، اول در رسانه ها منتشر می شود، اتفاق خوبی نیست. آن شب خدا رحم کرد که مادرهمسرم این ...
سناریوی تازه زن میانسال برای قتل شوهرش مسیر پرونده را تغییر داد+ عکس
... با وجود اینکه از زندگی خسته شده بودم اما وقتی شنیدم حکم قصاصم صادر شده، وحشت و کابوس ها به سراغم آمد. هر شب تصور می کردم که برای اجرای حکم صدایم می زنند. میل به زندگی ام بیشتر شده بود و دلم می خواست در زندان باز می شد و آزاد می شدم. خیلی پشیمانم و خیلی متاسفم برای اشتباهی که مرتکب شده ام اما آن لحظه خودم نبودم. کاش اولیای دم مرا ببخشند. آخرین اخبار حوادث تهران را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید . صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید. ...
مادرم همیشه می گفت تو برنده نوبل می شوی و من می خندیدم!
تک(BioNTech) مکان مناسب برای من باشد. او به من می گفت که این کار را امتحان کن مطمئنم که پشیمان نمی شوی. به عقب نگاه می کنم و می بینم که او از من حمایت کرده و من 9 سال به موسسه بیوان تک رفتم و آزمایش هایی را با دست خودم انجام دادم. من 58 ساله بودم و پلاسمیدها را کشت می کردم و کشت سلولی انجام می دادم. باید بگویم متاسفانه مادرم در سال 2018 درگذشت و او همیشه به اعلام جوایز نوبل گوش می داد و به من می ...
سفر به ایران برای قتل مرد شیطان صفت / رقیب عشقی ام در نبود من زنم را تسلیم خود کرد
با همان دختر ازدواج کرد و برادرم کینه او را به دل گرفت فکر کنم قتل برادرم کار آن مرد باشد. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت 6 روز پس از این جنایت، متهم فراری به پلیس رفت و خود را معرفی کرد. او در تحقیقات گفت: حدود یکسال قبل، زمانی که من برای کار به ایران آمده بودم، مقتول به خانه مان رفته و مادرم را در اتاقی زندانی و به همسرم کرده بود. او آنها را تهدید می کند که از این ...
دوست پسرم در خانه خودمان به من تعرض کرد/مادرش گفت عروس خیابانی نمیخواهیم...
این ها بخشی از اظهارات دختر20 ساله ای است که با تفکراتی اشتباه زندگی و آینده خود را به تباهی کشانده و مادرش را تا مرز سکته قلبی رسانده بود. او که اکنون به دختری خیابانی معروف شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد گفت: سومین فرزند خانواده و تک دختری بودم که خیلی مورد توجه پدر و مادرم قرار داشتم؛ اما از همان دوران کودکی با لجبازی به خواسته هایم می رسیدم به گونه ای که اگر ...
هفت سال برای شوهرم نقش بازی کردم تا آخرش مچم را گرفت!
مشت و لگدهای همسرم در امان نبودم. خلاصه وقتی برای زایمان در بیمارستان بستری شدم و همسرم به سراغم نیامد پدر و مادرم متوجه حقیقت ماجرا شدند و من در حالی با بخشیدن همه حق و حقوقم طلاق گرفتم که حتی یک بار هم به چهره نوزادم نگاه نکردم و به او شیر ندادم چون می دانستم مهر فرزند به دلم می نشیند و آینده خودم تباه می شود. بعد از جدایی از اصغر وارد دانشگاه شدم و به تحصیل ادامه دادم و چند ...
دوچرخه بی ام ایکس
چشمانم نهاده و به اهواز عزیمت کنند. اما هیچ وقت، جای آن لحظات که هرگاه دلم بخواهد برای کوتاه مدت هم که شده سر بزنم و حضورشان را حس کنم، نخواهد گرفت. همین دوری و اشتیاق مادرانه سبب شده بود تا هربار بی خبر و غافلگیر کننده حرکت کنم، تا آن موقع که زنگ خانه را بزنم و مادر سوپرایز شود. ذوق کند، از صمیم قلب بخندد و جیغ و هورا سر دهد. خاطرم هست پس از آنکه سوار اتوبوس اهواز به شیراز شدم و برای ...
قاتل: جنون داشتم
: سال 95 از شوهر اولم به خاطر خیانتی که به من کرد، جدا شدم و به خانه مادرم رفتم. مدتی با مادرم و ناپدری ام زندگی کردم، اما با آن ها کنار نیامدم و به خانه خاله پیرم رفتم و در آنجا با حمید که مرد پولداری بود، آشنا شدم و یک سال قبل با او ازدواج کردم. حمید معتاد به موادمخدر بود و هر وقت مواد مصرف می کرد اخلاقش بد می شد و مرا کتک می زد. از رفتار های او خسته شده بودم و در نهایت شب حادثه پس از درگیری وقتی ...
عامل قتل رئیس بانک اعتراف کرد
خانه شان رفتیم و یک میلیون تومان بابت کرایه و خرید وسایل به ما دادند. قرار شد که پول را به صورت سکه و دلار پرداخت کنند اما خوب همه ماجرا لو رفت و گرفتار شدیم.مرد جوان در ادامه گفت: از مرگ می ترسیدم به همین خاطر اعتراف نمی کردم اما وقتی وارد بازداشتگاه شدم، متوجه شدم که نمی توانم آنجا را تحمل کنم و حالا دلم می خواهد مرا اعدام کنند. خیلی وحشتناک است که چشمانت را باز کنی و ببینی که در زندان هستی و نمی توانی آزاد باشی. دلم می خواهد که مرا اعدام کنند تا از این عذابی که در آن گرفتار شده ام نجات پیدا کنم. انتهای پیام ...
حیف اسم مرد که روی شوهر من بگذارند/ غیرت و مردانگی همسرم از بین رفته است و...
اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم ...
بازداشت زن جوان به دلیل ضرب و شتم زن دیگر/ مچ شوهر خیانتکارم را گرفتم
؛ شماره به نام اختصاری در گوشی اش بود من هم کنجکاو شدم و خواستم گوشی را باز کنم، اما متوجه شدم همسرم رمز روی گوشی اش گذاشته است. از همان جا شک کردم. بعد یک روز وقتی داشت رمز گوشی اش را می زد آن را حفظ کردم و فهمیدم که به من خیانت می کند. *با همسرت درباره این موضوع حرف زدی؟ بله. اما زیر بار نرفت تا اینکه مچش را گرفتم. *چطور مچش را گرفتی؟ رفتم محل کار ...
تجاوز در کابل؛ انتقام گیری در تهران | متهم: مقتول به همسرم تعرض کرده بود
کشور افغانستان رفت و مادرم را در اتاقی زندانی کرد. او سپس به همسرم تعرض و آنها را تهدید کرد که به من حرفی نزنند؛ تا اینکه 4 ماه قبل، مادرم که دیگر نتوانسته بود این موضوع را تحمل کند تلفنی همه چیز را برایم تعریف کرد و من به فکر انتقام از مقتول افتادم. وی ادامه داد: شب حادثه به همراه یکی از دوستانم به بهانه شب نشینی به محل کار مقتول که اتاقک نگهبانی در یک ساختمان نیمه کاره بود، رفتیم و ...
عکس | داستان حیرت آور پسربچه ای که از جنگل متنفر است | 9 سال طوال کشید این فیلم را بسازم
شروع فیلمبرداری نزدیک به 2 سال با بچه ها کار می کردم چرا که همه آن ها آماتور بودند و تاکنون حتی صحنه نمایش را هم ندیده بودند، چه برسد به کار سینمایی. 2 سال فرآیند تمرین طول کشید و چیزی در حدود 4 سال کارهای مربوط به آماده سازی لوکیشن ها زمان برد. وی افزود: کل فیلم بدون صدا ضبط شد و خیلی از افکت ها را مجبور شدم خودم تولید کنم. بعد هم سراغ دوبله رفتیم و در این مرحله هم برخی از کاراکترها را ...
شوهر هوسبازم از شب اول عروسی من را به آغوش دوستانش فرستاد و...!
نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود . بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی ...
اقدام شیطانی رقیب عشقی به زن جوان پس از ازدواجش / شوهر غیرتی دست به قتل زد
همین همسر و مادرم را در افغانستان گذاشتم و به ایران آمدم، اما انگار ماجرا برای احمد تمام نشده بود. حدود یک سال قبل، زمانی که من برای کار به ایران آمده بودم، او در افغانستان به خانه ام رفته، مادرم را در اتاقی زندانی کرده و به همسرم تجاوز کرده بود. بعد هم آنها را تهدید کرده که از این ماجرا به من حرفی نزنند ولی مادرم نتوانست طاقت بیاورد و 4 ماه قبل همه چیز را برایم تعریف کرد. این متهم درباره ...
یوسف ایمانی رکوردار گینس با اسلحه کلاشینکف کیست؟
با 403 ضربه بشکنم. من به عنوان اولین ایرانی بودم که رکورد مشت زنی سرعت صورت را شکستم، و به عنوان اولین لرستانی معرفی شدم که نامم در گینس ثبت شد، قبل از من هیچ لرستانی نتوانسته بود نام خود را در گینس ثبت کند. ظاهرا به دنبال ثبت رکورد جدیدی هستید؟ بله، هم می خواهم رکورد یک دقیقه خود را افزایش دهم، چون نمی خواهم کسی رکوردم را بشکند، علاوه بر آن رکورد سه دقیقه ضربات ...