سایر منابع:
سایر خبرها
مرد کینه جو با بنزین همسر، خواهرزن و کودک او را به آتش کشید
بودند که مرد وارد خانه شد: او در خانه را قفل کرد تا اگر کسی بیدار شد نتواند فرار کند و بعد به تمام قسمت های خانه بنزین پاشید. تمام شیشه های خانه را هم شکست. بعد از بنزین پاشی فندک را کشید و یکدفعه همه جا گر گرفت. خود دامادمان هم در آتش سوخت، چون بنزین روی بدن او پاشیده بود. من سنندج سر کار بودم که با من تماس گرفتند و حادثه را اطلاع دادند. می گویند شدت انفجار آن قدر زیاد بود که انگار بمب منفجر شده ...
وقتی دهه نودی ها سالن اجلاس اصفهان را قُرُق کردند
عالی قاپو از یادها رفته اند، اینجا شهروندان تنها خواستار فتح قله توسط فرزندان شان هستند. در میان مسیر با خانواده ای سه نفره همراه می شوم و پدر نازنین، دختر سه ساله می گوید: دخترم خیلی این جشن را دوست دارد و مدام همه عروسک ها را دنبال می کند، شور و شوقی که از خود نشان می دهد بسیار زیبا و غیرقابل توصیف است. ؛ زمانی که به نزدیکی جایگاه می رسیم میان این حجم از صندلی ها، تنها بادکنک ها و پرچم ...
روش رزمندگان نوجوان برای دستکاری شناسنامه جهت اعزام به جبهه
، خردسال و نوجوان در مسجد بودند. آقای تجملیان با صدای دلنشین و سوزناکی دعای کمیل را خواند. با هر بندش صدای ناله مردم بلند می شد تا حدی که بچه های چهار پنج ساله هم آنقدر گریه می کردند که انگار یک کتک مفصل از آقایشان خورده بودند. بعد از تمام شدن دعا صدای هق هق خیلی ها شنیده می شد. مسجد کم کم از جمعیت خالی شد. من و ده پانزده نفر از بچه های مدرسه مانده بودیم. آقای تجملیان ما را به اتاق بالای مسجد ...
روایت بانوی مبارز از مقاومت خرمشهر/صدای ضربان قلبم را می شنیدم
...، فرودگاه مهرآباد تهران، شیراز، اصفهان، اهواز، ارومیه و بعضی از دیگر شهرها را بمباران کرده است. بعد از نماز صبح، مانتو و شلوارم را پوشیدم و روسری زدم. آماده رفتن به مدرسه بودم. از شوق اینکه اول مهر رسیده روی پا بند نبودم. اول مهر امسال برایم با اول مهر هر سال فرق داشت. قرار بود وارد دبیرستان شوم و این یکی از بزرگ ترین آرزوهایم بود. فکر می کردم هر کس وارد مقطع متوسطه شود، دیگر بزرگ شده ...
ضربه خوردن از خودی، دردآور است/ من مادر ایرانم+ فیلم
هیچی بچه بزرگ کن بیاد اداره این کار را انجام دهد. به خنده گفت مگه ما برای روزی حلال نیامده ایم، قرارداد بسته ام که در یک ساعت مشخص کار کنم. مافوق من برای هر کاری اعلام نیاز کند من می روم؛ آن لحظه به خودم آمدم ببین حسین کجا و من کجا. ما همه مدیون شهدا هستیم. کاری کنیم که آنها ما را در دو دنیا شفاعت کنند. پیمودن هراز عمود به برکت دعای پسرم امسال وقتی به پیاده کربلا رفتم وقتی می ...
ادن متفاوت با مسی و رونالدو| 16 سال و 700 بازی خاطره برای هازارد؛ بزرگترین بازیکن تاریخ بلژیک چرا به حرف ...
دوران فعالیتم از این موهبت برخوردار بودم با مربیان، مدیران و هم تیمی های بزرگی همکاری کرده و آشنا شوم. از همه آن ها تشکر و قدردانی می کنم. همینطور از همه باشگاه های که برای شان بازی کردم، ممنونم. از خانواده، همسر و مشاورانم در کنار مردمی که در شادی و ناراحتی همراهی ام کردند، تشکری ویژه خواهم کرد. ادن می توانست ادامه دهد واقعیت این است ازارد که در جام جهانی 2018 با شیاطین سرخ (تیم ...
مسافری از گانورا برای تکریم خانواده می آید
به رغم تمام سختی ها و موانع، مسافری از گانورا را با بودجه شخصی شروع کردیم و بعد با کمک سرمایه گذاران و حوزه هنری آن را به اتمام رساندیم. مخاطب امروز انیمیشن با آثار روز دنیا به راحتی ارتباط برقرار می کند و حتی انیمیشن های خارجی را بیشتر از داخلی دنبال می کند. شما به عنوان کارگردان مسافری از گانورا برای جذب مخاطب چه تمهیداتی انجام دادید؟ ساخت این کار سه سال و نگارش فیلمنامه هم به ...
زندگی به سبک آدم های خوب
را با خودم ببرم و هم صحبت هایش را ضبط کنم. نه فقط این مادر که مادران زیادی حرف برای گفتن دارند؛ مثل آن مادری که می گفت: من به بچه هایم یاد داده بودم اگر دروغ یا حرف بدی گفتند، دهانشان بو می گیرد باید سریع دهانشان را بشویند. همین باعث شده بود تا حتی وقتی بزرگ شدند هم مواظب کلامی باشند که بر زبان می آورند. وقتی این را شنیدم کیف کردم از این همه درایتی که این مادر داشت. خیلی ساده و بی تکلف به بچه هایش ...
پرده های کوتاه و بلند جشنواره
خانواده اش دل به دریا می زند و در پیچ و خم های داستان موفق می شود، آبرو و آرامش از دست رفته را به خانه بازگرداند. فیلم به پایان می رسد؛ به سراغ تماشاگران می روم. بعضی از کودکان به دلیل معلولیتشان قادر به صحبت کردن نیستند یا به سختی صحبت می کنند. از همراهانشان درباره فیلم می پرسم و همان طور که انتظار دارم با نارضایتی شان روبه رو می شوم. خانواده هایی که برای رقم زدن لحظه هایی شاد ...
داستان ناپدری و دختر 20 ساله
دوره نوجوانی فکر می کردم که او قصد اذیت کردن مرا دارد به همین دلیل از او متنفر بودم و به حرف هایش گوش نمی دادم. در همین روزها بود که کرونا شیوع پیدا کرد و من مادرم را مجبور کردم تا برایم گوشی هوشمند بخرد. از لحظه ای که گوشی را به دست گرفتم بلافاصله وارد فضای مجازی شدم و به پرسه زنی در شبکه های مختلف اجتماعی پرداختم. چند روز بعد بود که در اینستاگرام با آرمین آشنا شدم. او هم سرگذشتی تقریباً ...
حاشیه های سفر هیات ایرانی به نیویورک| از اهتزاز پرچم آرمان و روح الله در سازمان ملل تا پاس گل اینفانتینو ...
ایرانی انداخت و با آنها سلفی گرفت و گفت من ایران را دوست دارم. انگار ضایع شدن اینترنشنالی ها یک تقدیر الهی و همیشگی است! پایه دوربین سایلنت بعد از مواجهه با منافقین، سلطنت طلب ها و چند تجزیه طلب به سمت سازمان ملل رفتم تا تعدادی عکس و فیلم برای گزارشم تهیه کنم که با یک مزدور اینترنشنال مواجه شدم، همان فردی که در روز اول سفر و حتی سال گذشته مانند پایه دوربین فقط فیلم می گرفت و ...
مراسم تشییع پیکر آتیلا پسیانی / راد: آتیلا فرزند تئاتر بود + عکس و فیلم
. همه ما هستیم احترام بگذاریم به آتیلا و دوستانش و تک تک کسانی که با خودشان حرمت به اینجا آوردند. ایرج راد رئیس هیئت مدیره خانه تئاتر پشت تریبون حاضر شد و این نکته را مطرح کرد: ما در اینجا جمع شدیم عزیزی را بدرقه کنیم سپاسگذار دستاوردها و تلاش های فراوان فرهنگی و هنری او باشیم. آتیلا فرزند تئاتر است و در تئاتر به دنیا آمد. او همواره با مادرش جمیله شیخی چه در صحنه تئاتر و چه سالن های تمرین ...
تشییع پیکر آتیلا پسیانی با حضور هنرمندان + عکس و فیلم
و من با تو بزرگ شدم و مثل خیلی بچه های تئاتر و سینما رشد کردم. وی در حالی که اشک می ریخت، بیان کرد: بازی؛ چه اسم قشنگی برای گروهت گذاشتی. تو با همه چیز بازی می کردی. بزرگترین میدان بازی تو میدان بازی رفاقت بود و همه برای تو اینجا جمع شدیم. امروز همه در بازی تو هستیم و اینجا هر کس با تنهایی بازی می کند و نه با دیالوگ بلکه با چشم و دل. تو چقدر خوب بلدی بازی کنی. منتظریم پرده را بالا بزنی ...
داماد قاتل در بیمارستان روانی تبریز بستری شد/ قتل پدرزن، مادرزن و برادرزن 7 ساله
صداهای تاب و توب با صدای جیغ و داد همراه شد. سریع خودم را به پایین رساندم و دیدم مادرزن و پدرزن و برادرزن 7 ساله سعید آمدند (عروسم با پدرش تماس می گیرد و اعلام می کند سعید اذیتم می کند، آن ها هم خودشان را می رسانند). صابر، پدر زن سعید با لوله جاروبرقی به جان سعید افتاده بود و مدام وی را کتک می زد که چرا دختر مرا اذیت می کنی. بعد از چند لحظه سعید لوله جاروبرقی را گرفت و صابر به سمت ...
امین حیایی بالاخره عکس زن سومش رو نشان داد + عکس
سرگرمی این خبر را قویا تکذیب میکند. امین حیایی بازیگر همه فن حریف سینمای ایران است. حیایی را کمتر کسی است که دوست نداشته باشد. او در کاراکتر های مختلف بهترین ایفای نقش را داشته است و حالا هم پسرش دارا حیایی به دنیای بازیگری آمده و همانند پدرش بازیگری درجه یک است. دارا حیایی در سریال پربیننده ازسرنوشت نقش هاشم را بازی کرد. امین حیایی هیچ گاه خود را وارد حواشی نکرده است و با ...
تعداد نیروهای راهور در مشهد با سرانه جمعیتی آن همخوانی ندارد | راه اندازی برخی فروشگاه ها در بلوار وکیل ...
... من 24 اسفند 1400 به عنوان سرپرست انتخاب شدم و مهر 1401، حکم انتصابم به عنوان رئیس پلیس راهور مشهد خورد. به دلیل دشواری هایی که به بخشی از آن ها اشاره کردید، روز می شمارید برای رفتن از این مسئولیت؟ نه! من لباس سفید خدمتم را دوست دارم. با عشق آمدم به این سازمان و علاقه دارم. پای عهدم ایستاده ام. با همه دردسرهایش؟ با همه دردسرهایش. برخی موقعیت ها هست ...
چرا در خواب به بختک مبتلا می شویم؟
تر می شد. بعد صدای باز شدن در آهنی اتاق را شنیدم. می خواستم برگردم و از مادرم تشکر کنم که آب خنک یا چای خوش عطری برایم آورده که دیدم انگار کسی با نهایت قدرت پایش را روی گلویم گذاشته و نمی توانم تکان بخورم. احساس خفگی داشتم و سنگینی وحشتناکی را روی سینه ام حس می کردم. هر چه می خواستم تقلا کنم تا از این موقعیت ناخشنود رها شوم، فایده نداشت. تمام نفسم را جمع کردم و با فریادی بلند از جایم ...
شعر و مکتب عرفانی حافظ، کیمیاست
سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، روز بیستم مهر به نام خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی نام گذاری شده است. به همین مناسبت گفت وگویی با سهیلا صلاحی مقدم، استاد زبان و ادبیات فارسی و نویسنده درباره مضامین و مکتب ادبی این شاعر بزرگ ترتیب داده ایم. چه مضامینی از شعر حافظ مورد توجه شاعران بیرون از مرزهای کشور قرار گرفته است؟ اولین کسی که به ترجمه چند غزل حافظ به زبان فرانسوی ...
داستان های کوتاه امیل زولا و چزاره پاوزه در دو کتاب چاپ شدند
ناخودآگاهم این صدا را از مدت ها قبل شنیده بودم. سایه ای که حتی پنجره را پوشانده بود هنوز موفق نشده بود دشت را بپوشاند، اما من در آن لحظه در فکر آن نبودم و نگاهش نمی کردم. اما در انتهای اتاق چشمم به دری نیمه باز افتاد که به بیرون باز می شد و چون نمی دانستم از چه زمانی آن جا بوده، نگران این شدم که مبادا صاحبان آن جا در را باز کنند و از حضور مخفیانه من شِکوه کنند. فقط نگران نبودم، هراسیده بودم. به آستانه در رفتم. در یک چشم به هم زدن، در حالی که قبلم به شدت می زد، به پشت یک کارخانه رسیدم. این کتاب هم با 71 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 45 هزار تومان به چاپ رسیده است. ...
تصمیم تهران برای پای متلاشی شده!
. نباید تسلیم می شدم باید قبل از اینکه دوباره از حال می رفتم خودم را به جاده می رساندم و از دید تروریست ها خارج می شدم مجبور شدم چفیه را از دور پای عسکر باز کنم و این بار به تنهایی و هن وهن کنان توی تاریکی دشت به سمت جاده سینه خیز بروم. انگار داشتم کوه جابه جا می کردم. ربع ساعتی طول کشید تا به پایین جاده رسیدم. حالا دیگر صدای بچه های ایرانی را می شنیدم و در یک قدمی آزادی بودم. با انگشتانم به شانه جاده ...
خاطرات سیروس حسن پور از بازی در فیلم های بیضایی، حاتمی و کیارستمی
به گزارش ایسنا، کارگاه کارگردانی در سینمای کودک با حضور سیروس حسن پور فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده همزمان با هفته کودک و نوجوان عصر روز گذشته، سه شنبه 18 مهرماه در موزه سینما برگزار شد. سیروس حسن پور در ابتدا با اشاره به خاطرات کودکی خود در سینما گفت: یکی از اتفاقات خوبی که در زندگی من رخ داد این بود که از 7 سالگی در سینما بودم و همه چیز از یک زمین فوتبال خاکی در غرب تهران شروع ...
ازدواج دختر 15 ساله با مردی که همسن پدرش بود! | شوهرم هم مرا بدبخت کرد + جزییات
... مادربزرگم اما اصلاً روی خوش نشان نداد و گفت مرا نمی پذیرد. گفتم جایی ندارم که بروم؛ اگر اجازه ندهد در خانه اش بمانم آواره می شوم ولی او گفت ازدواج کن و برو سر خانه و زندگی خودت. همین هم شد. چند هفته بعد مردی 32 ساله به خواستگاری ام آمد؛ همسر اولش را طلاق داده بود و با اینکه من فقط 15 سال داشتم به عقد او درآمدم. مراسم ازدواج هم برایم نگرفت فقط قرار شد خرج مرا بدهد تا وقتی بزرگ تر شدم ...
سلام بر یاران غریب؛ ما جامانده ایم
به گزارش ایرنا ، وارد این اتاق که می شوم انگار چاره ای جز رفتن به سرزمین وصل و خورشید نیست. گوشه گوشه آن نشانه های جنگ و دفاع و شهید به چشم می خورد. یک جا، پلاک جنگ به دیوار آویخته شده و در کناری دیگر، کیسه هایی به شکل سنگر خودنمایی می کند . بر در و دیوار هم تصاویر شهدا همه خانه را معطر به بوی عشق و ایثار کرده است. همانجا صدای صادق آهنگران در گوشم می پیچد ای لشکر صاحب زمان آماده باش ...
من کاتب شعر های مادرم بودم | بخش هایی از مطلبی به قلم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، درباره مشهد قدیم و کتاب ...
پسرش اداره می شد- سال ها و سال ها پاتوق اهل فضل بود. جز استاد خراسانی، از کسانی که به آنجا رفت و آمد داشتند، مرحوم استاد کاظم شانه چی و مرحوم استاد جعفر جورابچی (زاهدی دوره بعد) و مرحوم حاج سیدعلی اصغر اصغرزاده -که خود کتاب شناس و دارای مجموعه قابل ملاحظه ای نسخه خطی بود و با من در درس کفایه و خارج اصول مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی هم درس بود- بودند. یک روز که دیوان منوچهری را از منزل آورده ...
مدیرعامل استقلال: اگر امتیازهای سپاهان و پرسپولیس برگردد یعنی قانون را شُل کرده اند
تماس گرفت. او هم با من و هم با جواد از قبل رفاقت دارد. آنها بچه محل بودند. نکونام هم به او خیلی احترام می گذارد. علی دبیر از مفاخر و اسطوره های ورزش کشور است. به گردن همه ما حق دارد. با منش پهلوانی اش از ما خواست که این مسائل را حل کنیم. خیلی هم سریع اتفاق افتاد و صحبت های خوبی انجام شد. بعد از آن هم در جلسه با پیشکسوتان مساله کامل حل شد. *برخی رسانه ها روز بعد گفتند این ها دروغ است و ...
مدیرعامل استقلال: اگر 4 امتیاز سپاهان را برگردانند، ما هم راحت می شویم!
. وی تصریح کرد: افراد متعددی دغدغه آرامش استقلال را داشتند. جلسه با پیشکسوتان هم برای همان روز هماهنگ شده بود ولی روز قبلش دبیر تماس گرفت که می خواهیم این کار را انجام بدهیم. بزرگواری کرد با من و جواد تماس گرفت. او هم با من و هم با جواد از قبل رفاقت دارد. آنها بچه محل بودند. نکونام هم به او خیلی احترام می گذارد. علی دبیر از مفاخر و اسطوره های ورزش کشور است. به گردن همه ما حق دارد. با ...