سایر منابع:
سایر خبرها
افشارزاده:به گذشته برگردم هر گز پایم را در فوتبال نمی گذارم
، صدرنشینی این تیم در لیگ برتر و رفتن به فینال جام حذفی در کنار حاشیه سازیهای بازیکن عاصی عراقی، پروندهای جالب و البته عجیب برای استقلال 94 رقم زد، پروندهای که در آن حتی اعتصاب بازیکنان به چشم می خورد، با این حال بهرام افشارزاده مرد اول باشگاه تا حد زیادی موفق به مدیریت این حوادث شد. مصاحبه ای که پیش روی شماست ساعت 6 صبح یکی از روزهای اسفندماه با کیهان ورزشی انجام شده است. * برای شروع بحث ابتدا ...
نشست دیدار و گفتگو با محمدتقی پورنامداریان با حضور محمدرضا شفیعی کدکنی برگزار شد..
.... یادم هست که از سال 1353 تا 1357 که آقای دکتر خانلری راهنمای من بودند هیچ ننوشته بودم، نزد ایشان رفتم و گفتم که این مقدمۀ هفتاد - هشتاد صفحه ای برای پایان نامۀ من است. خیلی استقبال کردند ولی بعد از دستگیری ایشان، از استاد شفیعی کدکنی که از آمریکا آمده بودند، خواهش کردم که قبول کنند. وقتی این هشتاد صفحه را نزد ایشان بردم گفتند که همین نوشته ها را برای دفاع آمده کن و از سرشان هم زیاد است! اما ...
بزرگترین شاعر پاکستانی در شب بخارا
بعد تمام می کرد و فردا کتابی دیگر به امانت می گرفت. از آنجا که دوران کودکی اش با تنگدستی سپری شده است، در جایی می گوید:"در محله، خانۀ ما جزو خانه هایی بود که برق نداشت. برای این که شب ها بتوانم مطالعه کنم، یک بطری نفت برای فانوس می خریدم که معمولا تا نیمه شب آن هم تمام می شد. بعد از خاموش شدن فانوس به مرور به آنچه خوانده بودم می پرداختم. همچنین فردا نیز دوباره در دانشگاه، آن را مرور می کردم. در این ...
اذکار و ادعیه ای که آیه الله بهجت به خواندن آن مداومت داشتند/ ماجرای به تأخیر انداختن نماز صبح آیت الله ...
می کردند منزلمان دور است تا اینجا برسیم طول می کشد، ایشان توصیه می کرد همان محل خودتان جماعت بخوانید. فریضه ای است که دارد از دست می رود، این فریضه را اقامه کنید در همه محلات. هر چه اصرار کردند ایشان برای نماز صبح نیم ساعت بعد از اذان بیاید، حاضر نشد. تا اینکه انقلاب شد، روزی داماد حضرت امام(ره) آقای اشراقی بنده را دید و گفت؛ می خواهم خدمت آقا برسم، کاری با ایشان دارم. گفتم امشب بیایید ولی به شرط ...
آشنایی با زنی که بزرگترین معدن دار ایران است
مسافرت به نقاط مختلف دنیاست. از بچگی ثروتمند بوده اند اما هنوز سخت فعالیت می کنند. هفته دوم اسفند هم، فایننشیال تایمز برای سمیناری که در لندن درباره ایران برگزار می شود، از او دعوت کرده بود تا سخنرانی داشته باشد. خستگی ناپذیر است و ساعت 9 شب هم شده که با هم مصاحبه داشته باشیم. من اصلا نمی توانم این همه جنب وجوش را برای 60 سالگی خودم تصور کنم. ...
فرهنگ در رسانه
درباره سابقه علاقه و کارش به عنوان یک مجسمه ساز سخن می گوید. چگونه برای همکاری با ورسوس دو دعوت شدید؟ از برگزاری دوره اول خبر داشتید؟ من از برگزاری دوره اول ورسوس که مخصوص نقاشان جوان بود مطلع شده بودم و از نمایشگاه هم که در خانه هنرمندان برگزار شد، دیدن کردم. خانم عطیه رضوی، دبیر اجرایی ورسوس، با من تماس گرفت و در ابتدا گفت که ما قصد انجام چنین کاری را داریم، شما در مورد ...
- چهارشنبه سوری - به روایت کاوه باغچه بان
روی کارهای پدرتان -ثمین باغچه بان- شروع به کار کردید؟ سه، چهار سال آخری که با گروه پاپ آریانا کار می کردم، می دانستم کارهایی که بابا نوشته در قفسه ها به صورت کاغذ و پارتیتور مانده و فکر کردم کاری کنیم که بتوانیم این آثار را یک جوری با کامپیوتر دربیاوریم. بعد شروع کردم هفته ای یک روز کارکردن با پدرم روی رنگین کمان دو یا چهارشنبه سوری. هر یکشنبه سه، چهار ساعت با پدرم روی این پارتیتورها کار می ...
سوت در سفره هفت سین داور بین المللی والیبال ایران
منزل پدرم زمین والیبال داشتیم و در سن 13 سالگی علاوه بر بازی والیبال، کنار زمین امتیازها را می نوشتم، داوری نبود اما امتیازها را جمع می کردم. از همین کار به صورت غیر رسمی داوری را شروع کردم و حتی در سال های بعد سوت هم می زدم ،اما در سن 17 سالگی در نخستین دوره درجه سه داوری شرکت کردم. شرط سنی برای این دوره 18 سال بود و فدراسیون تا یک سال به من کارت داوری درجه سه نداد. من در شهریار زندگی می کردم و ...
تایید حکم قصاص چشم پسر جوان
دست داشتند و با همان به ما حمله کردند. سامان مادرم را هل داد که روی زمین افتاد. من به سمت مادرم رفتم تا مادرم را از روی زمین بلند کنم اما سامان با میله ای که در دست داشت به چشم چپم کوبید و فرار کرد. او ادامه داد: من در آن زمان برای کنکور کارشناسی ارشد درس می خواندم اما این ماجرا مسیر زندگی ام را تغییر داد. نابینایی یک چشمم در روحیه ام تاثیر بدی گذاشته است. در جامعه وقتی افراد به صورتم ...
اصلاح طلبان و نگاه نردبانی؛ از هاشمی و ناطق تا عارف و لاریجانی
فراکسیون یک تصمیم بگیرد اما افراد جور دیگری رای دهند. من فقط همین یک اصل را مطرح می کنم و چیز دیگری هم نمی گویم. هیچ شرط دیگری لازم نداریم. من اگر الان خودم در مجلس بودم این کار را همین امروز آغاز می کردم. افراد را صدا می زدم و می گفتم ما الان یک فراکسیون هستیم. مشی ما نیز روشن است. مشی اصلاح طلبی و اعتدالگرایی داریم و حامی دولت نیز هستیم. این که نمایندگان مجلس در کدامین فراکسیون ها عضو ...
اگر اهل مسابقه در مروت نباشی، آن وقت نامرد می شوی
زهرا(س) از چه مصیبتی آرزوی مرگ کرد؟ یک روضه می خواهم پیشنهاد کنم که خیلی روضۀ هولناکی است. فاطمۀ زهرا(س) به خاطر این مصیبت به خانه آمد و صدا زد، علی(ع)! ای کاش مرده بودم و این صحنه را نمی دیدم(لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هُنَیْئَتِی وَ دُونَ ذِلَّتِی ؛ احتجاج/1/107) این چه مصیبتی بود؟ مادرتان فاطمۀ زهرا(س) در مسجد رو انداخت و فرمود: مردم بیایید مرا کمک کنید، ولی مردم جواب ندادند. ما از مغیره انتظار نداریم، ای مردم نامرد مدینه! شما چرا جواب فاطمه(س) را ندادید؟! الا لعنه الله علی القوم الظالمین ...
دایی مقصر نبود، او تحت تاثیر قرار گرفت
.... از روزی که این اتفاقات برای من افتاد می بینم که این افراد دارند تاوان آن مسائل را پس می دهند. قربان خدا بروم که جای حق نشسته است. من قصد ندارم اسم کسی را بیاورم. این حق را به من محسن قهرمانی بدهید که در خلوت خودم درد و دل هایی داشته باشم. من روزهای سه شنبه از ساعت 12 ظهر تا 10 شب میهمان امام رضا (ع) هستم. اگر لیاقت داشته باشم به صورت افتخاری خادم امام رضا (ع) هستم و خاک پای زائران امام را سرمه ...
سین هشتم: سادگی
سفال درهم آمیخته. 8 ساعت کاری در کارگاه هست و زمانی که به خانه می رود تا استراحت کند باز آرام و قرار ندارد و پشت میز هم دستش به ساخت زیورآلات سرامیکی مشغول می شود. همه ذهنش درگیر این هنر و سازه های برآمده از خاک و سفال است. می گوید: انگار همیشه دستم باید به خاک و گل باشد، همه عشق من همین است. چند سالی است که جدی تر، کار سفال انجام می دهد. اگر نمایشگاهی هم باشد، سعی می کند حضور پیدا کند ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (240)
رفتم قهوه خونه یارو گفت چی میخواید؟ گفتم قهوه، گفت نداریم، گفتم خونه، انداختم بیرون.خب نامردا آدم با مبتدی اینجوری برخورد میکنه؟ 18. هر وقت زنگ بزنی آموزش دانشگاه یکی گوشی رو برمیداره میگه: کاری از ما ساخته نیست، بفرمایید. 19. تو اسلامشهر یک خونه که داخلش مواد محترقه بوده منفجر شده و 4 کشته و چندین زخمی داشته.فکر کنم ترقه ای که ساخته بودن با همکاری وزارت دفاع بوده. ...
سعید عزت اللهی: دروازه بان می شوم
دوباره ماجراهای رستوران رفتن من و سردار شروع می شود. بدون یک چشم و یک دست جهانبخش را می برم شنیدم علیرضا جهانبخش پلی استیشن باز قهاری است اما قسمت نشده با او بازی کنم. قول می دهم یک چشمم را ببندم، از یک دستم هم استفاده نکنم و یک پایم را روی هوا نگه دارم و علیرضا را ببرم. البته این را به شوخی گفتم وگرنه علیرضا از دوستان صمیمی من است و همیشه با او در ارتباطم. روستوف آلکمار را می برد ...
ناگفته هایی از یازده روز خانه نشینی احمدی نژاد
دستور کار کمیسیون تحول اقتصادی قرار دادیم. انصافا برای هدفمندی یارانه ها مجلس زحمت بسیار زیادی کشید. حدود 8 ماه کار پر حجم آن هم با 15 نفر نخبه منتخب مجلس. شما ببینید نائب رییس مجلس و روسای هفت کمیسیون مجلس عضویت داشتند بقیه نیز که چنین جایگایی نداشتند اما از شخصیت های پخته، برجسته و کارشناس اقتصادی مجلس بودند. همچون آقایان توکلی و نادران. من رییس آن کمیسیون بودم. این کمیسیون تقریبا از همه وزرای ...
حق الوکاله وکیل بابک زنجانی چقدر است؟
.... * در هرحال خانواده آقای زنجانی تلاش های زیادی داشتند تا وکیل خوبی انتخاب کنند؟ - بله درست است، منکر این صحبت نیستم؛ به عنوان مثال، 2 نفر از وکلایی که با آنها صحبت شده بود از اساتید خودم بودند که در دانشگاه شهید بهشتی تدریس می کنند. من هم جزو گزینه های وکالت در این پرونده بودم هرچند قرار نبود به عنوان تنها وکیل این پرونده باشم و قرار بود تنها به عنوان کارشناس و نماینده آقای ...
قصه هایی از این خیابان مشهور
در پیاده روی باریک راه می روند و حاشیه خیابان از بقالی و عطاری گرفته تا فروشگاه مبل های خارجی و لباس بچه، همه چیز پیدا می شود، از این جا به بعد، ساختمان ها بلندتر می شوند. معدود خانه های قدیمی باقی مانده در حاشیه خیابان هم تک و تنها ایستاده اند تا کسی بالاخره سر برسد و خرابشان کند. هنوز نیمکت های سیمانی هست، ولی آدم ها روی این نیمکت ها نمی نشینند. در کوچه پس کوچه های مسکونی این منطقه، کم تر همسایه ...
طاهرزاده: معبر تاریخی نسل ما برای عبور از مدرنیته، روح الله الموسوی الخمینی است
وب سایت استاد اصغر طاهرزاده نظریه پرداز و متفکر اصفهانی، مشروح گفتگویی از وی را پیرامون مدرنیته منتشر کرده است که متن کامل آن در ادامه آمده است. گفتگو را با یک گلایه شروع می کنم. علاقمندان شما می پرسند چرا کمتر تن به مصاحبه می دهید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. دلیلش این است که فضای ارائه افکار در این تاریخ تنگ است. یک جاده کشیده اند که همه بناست در این جاده بروند. آقای مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام می گویند که یک پادشاه تختی ساخته بود و می گفت همه باید اندازه این تخت باشند . هر کس بلندتر بو ...
ستاره پرسپولیس: مدیون علی دایی هستم
به گزارش ملیت به نقل از خبرگزاری مهر، احمد نوراللهی که مهمان حضوری برنامه نود بود ضمن بیان این مطلب افزود: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم من خودم را مدیون علی دایی می دانم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش ...
کودک ربایی برای جلب توجه زن مورد علاقه
دیروز لب به اعتراف گشود و حقایق را فاش کرد. این مرد افغانی که تاجر است و وضع مالی خوبی دارد، به قاضی گفت: من از مدت ها قبل عاشق زنی از بستگان پسربچه شده بودم. این خانواده از هموطنانم هستند و با آنها رفت وآمد داشتیم. برای اینکه دل آن زن را به دست آورم این نقشه را کشیدم و برای چند ساعت پسربچه را درون چمدان جاسازی کردم تا فردین بازی در آورم و به آنها بگویم که با پرداخت پول، پسرک را از دست آدم ربایان نجات دادم اما کنجکاوی همخانه هایم کار دستم داد و بدتر اینکه آبرویم نزد این خانواده رفت. به گزارش همشهری این متهم پس از اقرار به جرم خود راهی زندان شد. ...
فائزه هاشمی: زنان باید بتوانند رئیس جمهور شوند
.... درست است؟ ترس؟ بله. برای شنونده. درواقع کسی که می خواهد امر خلافی را انجام بدهد، از خانواده شما اسم می برد و طرف مقابل را می ترساند که اگر مخالفت کنی با تو برخورد خواهدشد. نه، برعکس، با نام ما مشکلات حل شد. ولی نهایتا اینها به معنی این نیست که این همه ویلا، بزرگراه ها، خانه ها و رستوران های زنجیره ای و پاساژ بزرگ و زیبا متعلق به ماست. همه آنهایی که شایعه می ...
سنگر تکانی نوروزی " در جبهه های دیروزی ! +عکس
ما قصد حمله داریم . مگر خود من نبودم که پتویی سیاه روی سرم انداختم و درحالی که با قاشق به پشت کاسه می زدم ، جلوی سنگر بچه ها رفتم و مثلاً سنّت "قاشق زنی " را احیا کردم؟ از شانس بدم ، برادر "کاظم نوروزی" مسئول محور در سنگر بچه ها بود و پتو را که زد کنار، کلی کنف شدم و بچه ها از خدا خواسته ، زدند زیر خنده . حسین که یک مشت فشنگ ریخته بود توی کاسه ام ، پرید و کاسه را از دستم قاپید و دررفت . ...
به پرسپولیس نرفتم چون استقلالی ام
با صدرنشینی سال را به پایان خواهیم رساند. این روحیه و انگیزه که در بچه ها به وجود آمده نوید سال خوبی را می دهد. می خواهیم در سال بعد خواسته هواداران مان که همان قهرمانی است را برآورده کنیم. ما می توانیم با کسب دو جام تاریخ ساز شویم. همه تلاش می کنیم تا به این مهم برسیم. البته در این مسیر ناهمواری هایی وجود دارد اما بازیکنان خودشان را با این شرایط وفق داده اند. * به نظر تو دلیل ناکامی ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
سریال های ترکیه ای بودند، کیمیا را بدون اینکه بگویم، می دیدند. آنقدر به سریال های جم عادت کرده بودند که مثلا می گفتم، عمه تو رو خدا سریال من را یک قسمت ببین، ببین چه شکلی شده ام، می گفت نه، یاسمین (کاراکتر یکی از سریال های جم) خیلی خوشگل است! نمی توانم تو را ببینم. خب کاری نمی توانستم بکنم. بعد هم رفتم دیدم راست می گوید، واقعا خوشگل است! (خنده) حاشیه های ماجرای گریم چه بود؟ مسائل دیگر ...
نوراللهی: مدیون علی دایی هستم
...: احمد نوراللهی که مهمان حضوری برنامه نود بود ضمن بیان این مطلب افزود: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم من خودم را مدیون علی دایی می دانم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش به ضرر پرسپولیس تمام شده ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خانه و گذر امورمان کردیم. بعد از آن هم همه با هم کار ریسندگی و شعربافی را شروع و مخارج زندگی را اینگونه تامین کردیم. مادرم زن زحمتکش و آبروداری بود و این را به ما هم یاد داده بود. 80سال پیش ازدواج با دوستِ صاحبکار یک روز که برای تحویل کارهای آماده شده نزد صاحبکارم رفتم، جوانی را آنجا دیدم که میگفتند سنگ تراش است. او من را همان روز از صاحبکارم خواستگاری کرده و گفته بود این وصلت را ...
بازیگر سینما و تلویزیون خواننده رپ شد! +عکس
بود به گونه ای باشد که رپ بخوانم. چند تکست رپ هم آماده کرده بودم اما شرایط همکاری فراهم نشد. از همان زمان دوست داشتم که در این سبک هم کاری را بخوانم. حدود یک سال قبل مهدی کرد با من تماس گرفت و نزد او رفتم و کار محمدحسام را گوش کردیم. به او گفتم اگر می خواهید از این پسر حمایت کنید چیزی به کار او اضافه کنید. پیشنهاد دادم که در این قطعه تکست رپ بخوانم و محمدحسام هم بخش پاپ را اجرا کند. حدود یک سال ...
پشت پرده جنایت پارک شب بو
خانه خارج شدم مدام به ماجرای بی هوشی فکر کرده و احساس می کردم که آنها من را مورد آزار و اذیت قرار داده اند بعد از آن قضیه چند بار درباره این موضوع با حمیدرضا صحبت کردم که مشکوک حرف می زد و او جواب ضد و نقیض می داد . روز حادثه حمیدرضا به پارک آمد و چاقو داشت که بعد از جر و بحث او را هل دادم که عقب رفت و فریاد زد آخ دستم بعد خودش سمت مکانیکی رفت که با اورژانس تماس بگیرد من هم به سمت خانه ...
ماجرای مردی که همیشه آرزو داشت مردم را نجات دهد
کشید و گفت: مسعود، مردی مهربان و فداکار بود، همیشه اخلاق و رفتارش زبانزد فامیل بود و با دنیا آمدن یاسمین خوشبختی ما دو برابر شد.در این مدت در شرکت فولاد یزد مشغول به کار بود تا اینکه یک سال و نیم پیش به خانه آمد و گفت که فرم استخدام آتش نشانی را پر کرده است. چون برادر و شوهرخواهرم هم آتش نشان بودند به مسعود گفتم می دانی که چه قدر این کار خطرناک است همه از آتش فرار می کنند ولی تو می ...