سایر منابع:
سایر خبرها
انتظامی: اجازه دهند قدری فضا باز شود
...> هنوز مانده تا عاشقی. دوران آلمان را فشرده گفتم. فقط این را بگویم که آنجا در ارکسترسمفونیک برلین ساز می زدم. چون دانشجوی ممتاز رشته خودم در ساز ابوا بودم، به ارکستر دعوت شده بودم. یک روز از ایران دعوت نامه ای به دستم رسید که مرا برای نواختن ساز در ارکسترسمفونیک تهران دعوت کرده بودند. آمدم ارکستر را همراهی کردم و مجددا برگشتم. بار بعد که برگشتم به این دلیل بود که از من خواسته بودند عضو دائمی ارکستر ...
جواد نکونام: با رفتن کی روش مخالفم
دوستانم که همیشه با آنها مشورت می کنم، مشورت کرده بودم، اما واقعیت این است در آن مقطع خودم این تصمیم را گرفتم. وقتی تصمیمم را گرفتم به آقای کی روش و مسعود شجاعی گفتم، اما حتی خانواده ام هم خبر نداشتند. بعد که همه مطلع شدند، اصرار کردند که منصرفت کنند... واقعیت این است که می توانستم هنوز بازی کنم. به عنوان کاپیتان تیم می توانستم به جوان ترها کمک کنم و حداقل در بازی های مقدماتی جام جهانی باشم ...
ماجرای شهادت 33 رزمنده ای که به کمک حاج قاسم سلیمانی رفته بودند
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، متن زیر خاطرات جانباز "نعمت الله پور عبدالله" مسئول تغذیه لشکر 41 ثارالله از سال های دفاع مقدس است که در ادامه می خوانیم: اولین بار، سال 1358 به اتفاق شهیدان کازرونی و همایونفر برای آموزش به تهران اعزام شدیم. آموزش سختی بود. بعد از آن، به فرماندهیِ شهید عرب نژاد به کردستان رفتیم. در کردستان هم شرایط بسیار سختی را می گذراندیم. از نظر سلاح و مواد ...
از 50 سال برگزاری مجلس اباعبدالله(ع) تا توجه ویژه به همسر و خانواده
...، روزی داماد حضرت امام(ره) آقای اشراقی بنده را دید و گفت؛ می خواهم خدمت آقا برسم، کاری با ایشان دارم. گفتم امشب بیایید ولی به شرط اینکه بعد از نماز مغرب زود تشریف بیاورید، چون آقا نماز مغرب و عشایش طول می کشد، شما ممکن است بیایید و آقا هم در منزل، مشغول عبادت می شود، دیگر نمی توانید دسترسی داشته باشید. قبول کرد و نماز خواندند و زودتر آمدند. من هم در چای گذاشته بودم از ایشان پذیرایی کردیم. آقا که ...
جن زدگان
سامانی به سربازان بدهم تا همه سریع به رختخواب بروند و کمی استراحت کنند. به همین دلیل به آسایشگاه سربازان رفتم. سربازی که اسمش مقدم بود داخل اتاق جلو تلویزیون نشسته بود. سرباز دیگری که اسمش دریابار بود و همیشه مشکوک به نظر می رسید، با سرش به مقدم اشاره ای کرد و دو نفری از کنار من از آسایشگاه بیرون رفتند. کمی به رفتار این دو نفر مشکوک شدم، اما چون همه خسته مأموریت بودند چیزی به آنها نگفتم ولی بعد از ...
رمز و رازهایی از خوردنی های هفت سین
قرار گرفته است. ریشه، چوب، پوست و میوه سنجد دارای خواص دارویی و صنعتی متفاوتی ازجمله صنایع غذایی، بهداشتی، دارویی و عطرسازی است. قسمت گوشت سنجد آردی شامل گلوکز و فروکتوز و 7نوع چربی اشباع و غیراشباع است. دوست لثه ها از سنجد برای درمان بیماری های دهان و دندان، لثه، اسهال، زخم های معده و جلوگیری از خونریزی استفاده می شود. لاغری با سنجد؟ میوه سنجد کم کالری ...
پیگیری رها شده ها
دنیا آمد و برای بهبود میزان دید، چشمانش را دو بار به تیغ جراحی سپرد. چشم چپ او در سال 81 در بیمارستان فارابی و چشم راستش در خرداد 93 در بیمارستان نگاه، جراحی شد و هر بارچند روز بعد از عمل، کل قرنیه و شبکیه و سیستم عصبی چشم سنورعفونت کرد و حالا از هر دو چشم نابینا شده است.چشمان سنور دیگر نور ندارد. سهم سنور از دنیا سیاهی است تا زخم نبود امکانات پزشکی و درمانی در مناطق محروم سر باز کند. این ...
چهره های فرهنگی که از دنیا رفتند
مجموعه داستان پاره کوچک در سال 1382 برنده جایزه گلشیری برای بهترین مجموعه داستان اول شده بود. *** نسرین جافری شاعر نهم تیرماه از دنیا رفت. او متولد سال 1329 در خرم آباد لرستان بود. مجموعه شعرهایی چون زخم سایه و بید ، رمل هندسی آفتاب گردان ، نیمی از مرا کشته اند ، به سمت هرگز، به سوی هیچ ، ما همچنان ترانه خواندیم (مشترکا با نصرت الله مسعودی) و خواب اتم در کارنامه شعری جافری به ...
افشارزاده:به گذشته برگردم هر گز پایم را در فوتبال نمی گذارم
علیه ما سوت نمیزند. به هر صورت گاهی محیط، خستگی و اضافه وزن سبب اشتباهاتی میشود. البته به قول شما بخش دیگر ماجرا را هم نگاه میکنیم. مثلا توپی که آقای طالبلو از درون دروازه بیرون آورد گل بود و این را قبول داریم. به نظر من یک مربی هم نباید بعد از بازی مصاحبه کند. رسانه ها هم نباید بلافاصله بعد از بازی سراغ او بروند. من خودم 11 سال قهرمان ژیمناستیک ایران بودم و یکبار به داورها اعتراض نکردم. خیلی مسائل ...
کوچک زاده در گفت وگو با ابتکار ؛
است زمینه نفوذ داعش را در کشور فراهم کند و به وی گفتم داعش به ایران برسد اول از همه شما را از بین می برد بی تردید این جمله حاکی از ارزشی بود که برای ایشان قائل بودم چراکه وی را نقطه مقابل داعش دانستم اما ایشان با همان لحن آزاردهنده که بعد از دو ساعت سخنرانی در جلسه غیرعلنی داشت، گفت من وحدت را می شکنم یا آن کسی که من را خائن می داند؟ در حقیقت این حرف را در دهان من گذاشت کمااینکه من در جواب ایشان ...
مروری بر عملکرد پرحاشیه دولت روحانی در سالی که گذشت!
...، بشدت خشم ایرانیان را برانگیخت. پس از 10 روز تجمع، اعتراض و تشکیل کمپین های احترام به پاسپورت ایرانی در اعتراض به انفعال دستگاه دیپلماسی، دولت مجبور به لغو سفر عمره شد. با این همه حتی تا روزهای پایانی سال 94 هم خبری از جزئیات محاکمه خاطیان فرودگاه جده به گوش نرسید و گویا دولت نتوانسته در این حوزه کار بخصوصی انجام دهد. چه کسی یارانه ها را حذف کرد؟ یارانه ها یکی از جدی ترین ...
دختری که از چشمانش خون می بارد!
ثانیه همه چیز به حالت عادی بر می گردد. آزمایش خون دادم و همه چیز عادی است. بعد از اولین خونریزی، تا دو هفته هر روز از چشمان مارنی-رای خون می آمد تا اینکه به گفته خودش یک روز در فروشگاه بودم که ناگهان خونریزی از هر دو چشم و هر دو گوشم آغاز شد و مجبور شدم دوباره با آمبولانس به بیمارستان بروم. او که برای وضعیتش دکترهای متخصص زیادی را می بیند می گوید که کسی هنوز تشخیص نداده مشکل ...
مدعیان اصلاحات و نگاه نردبانی از هاشمی و ناطق تا عارف و لاریجانی
شعار می دادند و این جمله مجلس زوری نمی خواهیم از دهان آنان نمی افتاد! در حالی که اصلاح طلبان در سال های ابتدایی دهه70 حتی اجازه یک سخنرانی کوچک در مسجد دانشگاه تهران را به ناطق نوری نمی دادند و او را رئیس مجلسی فرمایشی می نامیدند، ناگهان دلسوز او شده و برای حضور و ریاست او بر مجلس دهم مقاله ها نوشتند و او را بر تارک نشریات زنجیره ای خود نشاندند و می نشانند! عارف و لاریجانی؛ قربانیان بعدی ...
زندگی کردن در نقش دروغ است!
را بازی نکنند. منظورم از سوالی که گفتم این نبود. این مراقبت که قطعا وجود داشته که اگر این نبود، رضا کیانیان، قطعا رضا کیانیان نمی شد. ولی من تاکیدم روی واژه غافلگیری بود. ممکن است شمانقش هایتان را درست انتخاب کنید و مراقبت را هم انجام دهید. ولی تاکیدم اینجاست که به محض اینکه پلان شما نمایش داده می شود بعد از یک دقیقه متوجه می شویم که این شخصیت چقدرجدید است. شاید نقش یک دکتر را صد تا بازیگر دیگر هم ...
احمدی نژاد مدیون مشایی است
تحقیق و تفحص، سوال و استیضاحی استقبال می کنم. *یادم هست یک بار در مجلس هفتم آمدند و خواستند وزیر بازرگانی آقای احمدی نژاد را استیضاح کنند. آقای نادران نامه ای آورد و به من گفت امضا کن. من هم سریعا امضا کردم. فرصتی است که بیاید و از خودش دفاع کند. اما بعد آمدند و گفتند امضایت را پس بگیر. اما من مخالفت کردم. مگر من بازیچه بودم؟ من امضایم را پس نگرفتم. البته استیضاح هم نشد. *کسی ...
همیشه حمایت امام زمان را در زندگی ام حس می کردم/ آقاحجت سریع الاجابه بود و زود هم به خواسته اش رسید
...، عکس شهادتش را هر روز نگاه می کنم تا شهادتش باورم شود اما... خبر شهادتش چطور به شما رسید؟ خبر شهادت آقا حجت را خیلی مستقیم به من گفتند، تلفن خانه زنگ زد خواهر بزرگم بود، از من سوال کرد آقا حجت کجاست؟ چون همسرم از من خواسته بود کسی متوجه رفتن وی به سوریه نشود در جواب خواهرم گفتم رفته کربلا، اما خواهرم خیلی رک برگشت به من گفت، شنیده آقاحجت در سوریه شهید شده است. ...
صنعت گردشگری در کما
یکی آژانس مهاجری که توسط مرحوم محمد مهاجری اداره می شد و دیگری پدر من، که جزو اولین برگزارکنندگان تورهای خارجی هستند. اولین هتل به سبک اروپایی که در ایران تاسیس شد چه سالی بود و موسسین آن چه افرادی بودند؟ کرمانی: در سال 1306 یک مهاجر روسی به نام خاچیک مادیکیانس کافه نادری را تاسیس کرد این شخص برای اولین بار در تهران به کار شیرینی پزی پرداخت و چندی بعد در جوار کافه نادری مهمان ...
وزیر احمدی نژاد زیر آب احمدی نژاد را می زد/14حکم برای یک نفر در یک روز!/یک کارگردان دیگر به GEM ...
آب احمدی نژاد را بزنم البته خانواده ام رضایت داشتند و می گفتند که نوروز 86 به مراتب بهتر از نوروز 85 بود در نوروز 85 من چند ماه بود که به عنوان وزیر رفاه جزئی از دولت بودم و از آن جایی که برنامه های زیادی مخصوصا قشر مستضعف داشتم به روستاهایی از ایران سفر کردم و از نزدیک با مشکلات و کمبودهای اهالی روستا آشنا شدم و تصمیم گرفتم تا طرح بیمه روستایی شان را راه بیندازم که خوشبختانه انجام شد تا آن ها ...
پیامی که امام (ره) برای تسلی داغ شهادت مهدی باکری داد چه بود؟
دقیقه قبل به شهادت رسیدند و چون آقا محسن خیلی ناراحت است، گفته ایم یکی از برادران روضه ای می خواند. ناگاه آقای انصاری گفت: گوشی را نگه دار، حاج احمد آقا صحبت می کنند. که گوشی را آقای حاج سید احمد آقا خمینی گرفتند و گفتند: آقای رسول زاده آنجا چه خبر است؟ گفتم: گزارش را برای آقای انصاری دادم. و ضمنا مسأله شهادت باکری و حزن و اندوه آقا محسن و روضه قرارگاه را به ایشان منتقل کردم. بدون ...
می گفتیم بحث با کمپانی نفت جنوب یک وظیفه ملی است!
نیست و جعلی است. می گفتند: به نوشته من کاری نداشته باشید و حتماً تحقیق کنید و بعد ترتیب اثر بدهید همان کسانی که ایشان را به نوشتن توصیه نامه محکوم می کردند، خودشان صد در صد بدتر بودند و کارهای خلاف زیادی را انجام می دادند. فساد در دستگاه دکتر مصدق غوغا می کرد. مصداقی هم دارید؟ بله، حسین مکی می گفت: در دوره ای که خطاطان معاون وزارت دارایی بود، یک روز یک سری حقه وافور چینی را ...
دیامیرزا، همبازی محمدرضا گلزار را بهتر بشناسید
حیدرآباد ایالت اوتارپرادش متولد شد. پدرش فرانک هاندریش نقاش و گرافیستی آلمانی بود که به معماری و طراحی دکوراسیون نیز می پرداخت و اصالتی مونیخی داشت. در حالی که مادرش دیپا از اهالی بنگال بود که او هم نقشه کش ساختمان و طراح دکوراسیون است و در حال حاضر فعالیت های اجتماعی مختلفی را در زمینه کمک به معتادان و الکلی ها انجام می دهد. وقتی دیا چهارسال و نیمه بود والدینش از هم جدا شدند و نزدیک به پنج سال بعد پدرش ...
برانکو: ما باید خوشحال باشیم که کی روش سرمربی تیم ملی است
ولی حالا افتخار می کنم که سرمربی این تیم هستم و بخشی از خانواده پرسپولیس محسوب می شوم. وقتی در ایران نبودید، بارها خبر رسید که شما با یک باشگاه ایرانی به توافق رسیدید و به ایران برمی گردید، چقدر از این خبرها درست و چقدر نادرست بود؟ درست بودن این خبرها در اندازه ای بود که بعضی ها از ایران تماس می گرفتند و به من پیشنهاد حضور در باشگاه های ایرانی را می دادند. خیلی باشگاه ها بودند ...
سر درد و دل مظلومی باز شد/این بازیکن را داشتند دربی را می بردیم!
برسد در مصاحبه ای گفتم که دوباره به استقلال برمی گردم.من می دانستم که استقلال دوباره سراغم می آید زیرا کارنامه من در استقلال خوب بود.من سالهای نه چندان دور در شرایط بسیار بدتری به استقلال برگشته بودم که اصلا با امسال قابل مقایسه نبود.من با منصور پورحیدری دو روز مانده به دربی به استقلال برگشتیم و شرایط تیممان در آن برهه کاملا متفاوت بود اما به تیم برگشتیم و کارمان را انجام دادیم.هدف ما خدمت و کمک به ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
این مشکل را از همان ابتدا می گفتم... ولی کسی گوش نکرد. آن زمان یعنی از اول سریال هم آقای عبدالله اسکندری بودند؟ - نه، در فاز یک و دو سریال آقای امیر اسکندری بودند. بعد دو ماه فیلمبرداری، آف شدیم و فاز سه را شروع کردیم. همان زمان من به خاطر این ابروها خیلی ناراحت بودم. می گفتم ابروها را دستی بچسبانید ولی آقای امیراسکندری می گفتند نه تو طاقت نمی آوری هر روز دو ساعت زیر گریم باشی ...
نشست دیدار و گفتگو با محمدتقی پورنامداریان با حضور محمدرضا شفیعی کدکنی برگزار شد..
.... یادم هست که از سال 1353 تا 1357 که آقای دکتر خانلری راهنمای من بودند هیچ ننوشته بودم، نزد ایشان رفتم و گفتم که این مقدمۀ هفتاد - هشتاد صفحه ای برای پایان نامۀ من است. خیلی استقبال کردند ولی بعد از دستگیری ایشان، از استاد شفیعی کدکنی که از آمریکا آمده بودند، خواهش کردم که قبول کنند. وقتی این هشتاد صفحه را نزد ایشان بردم گفتند که همین نوشته ها را برای دفاع آمده کن و از سرشان هم زیاد است! اما ...
بزرگترین شاعر پاکستانی در شب بخارا
بعد تمام می کرد و فردا کتابی دیگر به امانت می گرفت. از آنجا که دوران کودکی اش با تنگدستی سپری شده است، در جایی می گوید:"در محله، خانۀ ما جزو خانه هایی بود که برق نداشت. برای این که شب ها بتوانم مطالعه کنم، یک بطری نفت برای فانوس می خریدم که معمولا تا نیمه شب آن هم تمام می شد. بعد از خاموش شدن فانوس به مرور به آنچه خوانده بودم می پرداختم. همچنین فردا نیز دوباره در دانشگاه، آن را مرور می کردم. در این ...
آبیدال: گواردیولا با خوش شانسی فاتح 6 گانه شد
رئال بهترین بازی های بارسلونا در تمام سالیان اخیر هستند. سال 2011 در فینال کوپا دل ری با رئال مادرید بازی داشتیم و در وقت های اضافه شکست خوردیم. خاطره بدی برای همه ما شد ولی چند روز بعد در نیمه نهایی لیگ قهرمانان جبران کردیم. به مدافعانمان گفتم که هرگز به وسط زمین نیایند چون برنامه رئال استفاده از ضد حملات بود. نتیجه چه شد؟ 2-0 در برنابئو پیروز شدیم و این یعنی خداحافظی رئال با فینال لیگ قهرمانان. به والدس گفته بودم که توپ را برای حمله به من پاس بدهد؛ چون رونالدو در منطقه من حضور داشت و اصلا در کارهای دفاعی شرکت نمی کرد. ...
فرهنگ در رسانه
بهبودی (مدیر ورسوس) را از طریق همسرش، فرید جهانگیر، می شناختم. ما سال ها پیش، یک نمایشگاه در مونتسر داشتیم که در آن، من بودم، محمد حمزه، حمیدرضا حکیمی، شیده تامی و فرید جهانگیر و دیگران. من نتوانستم برای نمایشگاه بروم. در همین حد آنها را می شناختم. بعد درباره بقیه داورها پرسیدم، اسم های شان را گفتند و به این ترتیب بود که ما کار را شروع کردیم. مرحله انتخاب آثار چند جلسه طول کشید؟ ...
- چهارشنبه سوری - به روایت کاوه باغچه بان
روی کارهای پدرتان -ثمین باغچه بان- شروع به کار کردید؟ سه، چهار سال آخری که با گروه پاپ آریانا کار می کردم، می دانستم کارهایی که بابا نوشته در قفسه ها به صورت کاغذ و پارتیتور مانده و فکر کردم کاری کنیم که بتوانیم این آثار را یک جوری با کامپیوتر دربیاوریم. بعد شروع کردم هفته ای یک روز کارکردن با پدرم روی رنگین کمان دو یا چهارشنبه سوری. هر یکشنبه سه، چهار ساعت با پدرم روی این پارتیتورها کار می ...
روایتی واقعی از علی دایی که تاکنون نشنیده اید
خواستند بپرسند که تا حالا کدوم گوری بودی و پشت بندش چک رو حواله صورتم کنند با بغض گفتم : رفته بودم علی دایی رو دعوت کنم بیاد مولوی جمعه شب، بخدا راست میگم. گفت میام. بعد کف دستم رو گرفتم طرف داداشم و گفتم اینم شماره تلفنش زنگ بزن بپرس. 6٫ هر دو تا داداشام ، مامانم و بابام مات و مبهوت به من نگاه میکردند و شماره نوشته شده کف دستم. حتمن در آ لحظه با خودشان می گفتند این بچه چی میگه خل شده ...