سایر منابع:
سایر خبرها
سحر دولتشاهی: عاشق باشی، خوشبختی
دارند حتی با اینکه هنر راهی نیست که از آن پول درآورند. حالا که سیمرغ گرفته اید، آن نگاه مهربانانه و تاییدآمیز نهایی را از جانب خانواده تان می بینید؟ خیلی چیزها آماده کرده بودم که اگر سیمرغ گرفتم، بگویم اما آن قدر استرس گرفتم که تمامش یادم رفت، با این حال اسم تک تک اعضای خانواده ام را گفتم؛ چرا که فقط بحث تشویق کردن هایشان نبود، آنها بزرگ ترین منتقدان من هم هستند. خواهر و برادرم ...
عشق به خاک عامل اصلی ساخت "مجله تصویری نوبهار" بالاجاده + تصاویر
. اگر حرفی و نگفته ای مانده ، بفرمایید: حرف زیاده ولی دوست دارم یه روز یه مسئولی بیاد سر ضبط برنامه مون و ببینه با چه امکاناتی داریم برنامه سازی می کنیم، بقیه حرف ها و حاشیه هاش بزار تو دلم بمونه، ولی باز هم عاجزانه از همه کسایی که دغدغه فرهنگ و هنر این مرز و بوم رو دارن می خوام که به فکر جوون های فعال باشند. انحرافات فکری و جبهه نرم دشمن همه جوونها رو تهدید می کنه پس ...
پاسخ جالب عنایتی به کری خوانی بنگر
، این جوری نگویید. رضا عنایتی هم تمام می شود و می رود خانه اش. این همه بازیکن بزرگ تر از من بودند و آمدند و رفتند، آسیاب به نوبت می چرخد، این هم سال های آخر فوتبال ماست. * باز هم برای استقلال گل 3 امتیازی زدی. - این گل من نبود، باید به حساب همه نوشت. وقتی توپ به آن خوبی در آستانه دروازه به من داده می شود، چه چاره ای جز گل زدن دارم؟ من دو، سه روز پیش نیز خدمت شما گفتم به خدا ...
روایاتی تکان دهنده از زندگی زنان معتاد(تصاویر16+)
رو فروخته بودیم. یه شب شوهرم بچه رو برد، بعد از دو ساعت برگشت. 700 هزار تومن فروخته بودش. یه ماهشم نبود. براش اسمم نذاشته بودیم. حوصله گریه هاشو نداشتیم. - الان ناراحت و پشیمون نیستی؟ - (با عصبانیت زیاد): ببین! من معتادم ولی مادر که هستم، حس دارم. تو بگو، نگهش می داشتم که چیکارش کنم؟ پول داشتم؟ (بعد از یک دقیقه مکث این بار با لحنی مهربانتر) الان نمی دونم کجاس ولی واقعا نمی ...
دختری که خودش را دزدید!
نمی کرد و می گفت اگر بمیری و تو را به قبرستان ببرند هم باید با پسرخاله ات ازدواج کنی. وی افزود: من که از مدتی قبل با پسری جوان آشنا شده ام موضوع را به او اطلاع دادم. با مشورت خواهر این پسر جوان نقشه ای کشیدیم و از خانه فرار کردم چون می دانستم مادرم خیلی دوستم دارد، تصمیم گرفتیم با زور و تهدید او را راضی کنیم به ازدواج مان رضایت بدهد. این دختر ادامه داد: من از کرده خودم پشیمان شده بودم اما چه کنم که رو نداشتم به خانه برگردم از مادرم می ترسیدم. اگر ما با هم مثل دو رفیق یک دل و بی ریا بودیم و حرف همدیگر را می فهمیدیم این آبروریزی به بار نمی آمد. ...
کریمی: ملوان شخصیت قهرمانی دارد
هم این اتفاق در شهر انزلی افتاده که مردمش هم شور فوتبالی دارند و هم شعور فوتبالی. با عنایت به شور و شعور مردم انشاالله امسال رتبه خوبی کسب خواهیم کرد. آخرین مقامی که کسب کردم نایب قهرمانی با تیم استقلال اهواز بود، همانطور که گفتم حقمان قهرمانی بود. من و محجوب خیلی وقت است به یکدیگر ثابت شده ایم بیش از دو دهه است که من و آقای محجوب دوست هستیم بعد از قهرمانی آسیا، یک پیشنهاد ...
اسکوچیچ: باید مشکلات را ریشه کن کنیم/ در دفاع آسیب پذیر هستیم
... وی درباره داوری این بازی تصریح کرد: متاسفانه اتفاقاتی که در این بازی و مسابقه قبلی با پیکان رخ داد تا حدودی ما را به فکر برد. در بازی قبل داور می دانست که بازیکن ما کارت زرد دارد اما باز هم به او کارت داد. در این مسابقه هم یکی دیگر از بازیکنان ما را سه اخطاره کردند. حالا از شما می پرسم ما هفته بعد بازی بعدی مان با چه تیمی است؟بله استقلال.این ها تا حدودی من را به فکر فرو می برد. من اهل حاشیه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی(22)
زود برگرد! اوه اوه یه فحشی داد الان تو گوگل دنبال معنی شم! 16- پیرمرده دم عابربانک کارتشو داده به من می گه برام موجودی بگیر. چک کردم دیدم موجودیش رو نوشته 5 هزار تومن. بهش گفتم، گفت خاک تو سرت با اون موجودی گرفتنت! رفت. 17- پسر داییم میگه خوش به حالت تک فزندی. میگم چرا؟ میگه همه ته دیگ ها مال خودته! تا حالا خودم به این سعادت پی نبرده بودم ...
تعیین تکلیف تحریم ها شاه کلید رسیدن به توافق است
موجب اتفاقات مثبت در مذاکرات شود. با این وجود فکر می کنید تلاش مخالفانی مانند نتانیاهو و تندروهای کنگره به چه میزان عدم توافق فراهم کند؟ به عبارتی، چه مسائلی می تواند مانع از رسیدن به توافق شود؟ هم نتانیاهو و هم اکثریت تندروی کنگره و حزب جمهوریخواه و هم برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس دوست ندارند که مذاکرات به نتیجه برسد. از طرفی همان طور که گفتم چندی پیش جلسه گروه 1+5 در پاریس ...
فاطمه، مسافری از سرزمین آفتاب تابان
ام را بخورم. حالا آنها می دانستند که من روزه ام ولی خوب خیلی عصبانی می شدند می گفتند چرا این کار را می کنی، دیوانه شدی، غذا بخور مریض می شوی و.. ولی من چیزی نمی گفتم فقط به خدا می گفتم که با همه اینها کمکم کند که بتوانم تحمل کنم. چند برادر و خواهر دارید؟ یک برادر و یک خواهر دارم. عکس العمل آنها وقتی که شما را می دیدند مسلمان شده اید چه بود، آنها هم دوست داشتید ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بیشتر دوست دارم، و او پروردگار من است. و ادامه داد: تو چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ گفتم: من هم خدا را بیش از همه کس و همه چیز دوست دارم. گفت: پس از خدا بخواه به هر دوی ما صبر عطا کند. راوی: همسر شهید حسین فاضل الحسینی قدس چهارشنبه 20/12/93 برگزاری اولین یادواره شهدای حوزه پرورشی آموزش و پرورش تربت جام اولین یادواره 18 شهید حوزه پرورشی شهرستان تربت جام برگزار شد ...
"خداحافظ"/ آلبوم آخر گروه نواهای شاد و روشن، "آریان"، منتشر شد+ یک گفتگو درباره دلایل از هم پاشیدن گروه
چون تو و نینف از ایران رفته اید و او هم کار شخصی اش چندان موفق نبود، می خواهد خیلی راحت آریان را تصاحب کند. پیام، سبک زندگی و مدل موسیقی که دوست داشت، متفاوت بود اوایل، آریان خیلی روی بورس بود و او حاضر بود از ایده هایش فاصله بگیرد بعد احساس کرد که باید برود آن سبک مورد علاقه اش را دنبال کند. به همین دلیل، سایه اش بر سر گروه آریان کم شد. سر تمرین ها می آمد، استودیو می آمد، کنسرت ها هم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (36)
. باجناقم برای خودشیرینی یک گوشی آیفون برای مادر زنم گرفته. باز جای شکرش باقیه خدا دوتا بلا رو با هم نازل نمیکنه و من اصلا زن ندارم 18. یک بازی از لیگ هندوستان دیدم که توش تیم زرد 8 بر0 از تیم سفید جلو بود بعد تیم سفید دقیقه ی نود یه گل زد بازی رو برد! 19. کل سال 93 توی سه ماه گذشته بعد حالا تو این دوهفته آخر سال می خواد جبران کنه. یه ماهه دو هفته مونده به عید! 20 ...
اخوان ثالث مرد ساده و ساده زیستی بود / اشک سیمین بهبهانی برای شکوه شعرهای اخوان ثالث
تعدادی از اشعار آخر شاهنامه و از این اوستا را بسیار دوست داشت. مادر روایت زیبای شعر قصه شهر سنگستان را نیز بسیار می پسندید. این مترجم درباره نظر اخوان ثالث درباره اشعار مادرش می گوید: در میان تمام داستان نویسان و شاعران، مرحوم اخوان کمتر کسی را به ساده دلی مادر می شناخت. او مادر را قبول داشت و با همان لحن روستایی خراسانی خودش همواره به من می گفت: قدر ننه ات رو بدون! علی بهبهانی ...
کودکان بی پناهند؛ گزارش کامل شفقنا رسانه از همایش بررسی مسایل مطبوعات کودک و نوجوان
...> او ادامه داد: در مکانیزم ورود افراد نباید مهندسی شود. بسیاری از تشکل ها و نهادها با این آسیب روبه رو هستند، چون تفاوت ما و دیگران معلوم نیست، شفاف سازی و چارچوب بندی مشخص نشده است. در نهضت سنت غربی که سوابق دیرینه دارند با نگاه به سوابق آنها متوجه نگاهشان می شویم که لیبرال، دموکرات گروه چپ گرا یا راست گرا هستند اما ما در تشکل ها حرف های کلی می زنیم. انتظامی گفت: خوشبختانه به تشکل های ...
بالاخره یک نفر باید اعتراض می کرد
را دنبال نخود سیاه می فرستادند. جلسه موسیقی برای من می گذاشتند و سر جلسه که می رفتم، همه رفته بودند. این رفتارها و در کنارش برخورد حراست و اماکن باعث شد به این نقطه برسم. اینطور نبوده که همه چیز خوب باشد و با یک گیر کوچک من به اینجا رسیده باشم. به جایی رسیده ام که دیگر خودم برای خودم مهم نیستم. کاری که اوهام باید می کرد را تا الان کرده است. من 42 سال دارم و نه دیگر آن عطش روی صحنه رفتن را دارم و ...
ما و کوروش و نوروز یهویی!
آمد و بر سر ملکه وسط پاساژ پردیس 1 فریادی سرداد که سکه هایش ته کشیده و همین چند وقت پیش هرچه سکه خزانه بوده داده به او تا برود کلاس های امین تارخ و دیگر این خریدها بس است! زن چند لحظه سر جایش میخکوب شده و به کوروش کبیر خیره شد و بعد از مکثی گفت: کوروووش گفتم این سوئیشرت سبزه رو نخر! اصلاً بهت نمیاد! کوروش که گویی آب سردی رویش ریخته شد گفت: جدی میگی؟! زن: آره بابا! برو ببین پردیس 2 چه کت مردونه ...
آب و کوه و کتاب
. علم و اسطوره کارکردهای جداگانه ای دارند و هر دو می توانند به انسان خدمت کنند. کافه نادری کوهستانی به نظر نمی آید که عباس مخبر از کوهنوردی در درکه خسته شود. همان طور که بالا می رویم، می گوید: الآن 61 ساله هستم. تا چهارسالگی در سیوند فارس بودیم. بعد، چند سال تهران و بعد هم به شیراز رفتیم تا بزرگ سالی و اتمام تحصیلات عالی شیراز بودم و به این شهر تعلق خاطر خاصی دارم. الآن هم مادرم ...
حماقت دشمن و شکری که بر گردن ما است .../ رسوایی العربیه، این بار با انتشار یک مطلب مضحک رقم خورد !
کم نمی کنه - این تحلیل واقعا خیلی ضعیف و صرفا از رو بغض و حسد نوشته شده و هیچ سندیتی نداره - بعنوان یک عرب سنی مذهب ایرانی که میهنم را دوست دارم از خواندن این تحلیل جدآ متاسف شدم. جقدر ضعیف و چقدر با ذهن عقب مانده نوشته شده. - چه تحلیل مزخرفی چقد کینه ای ایران و عراق با هم یکی نیستن که اسراییل بخواهد با حمله هوایی تاسیسات مارو نابود کنه چون هم ما پدافند هوایی بسیار قدرتمندی داریم ...
کریمی: آبرویم را بردند باید برمی گشتم و ثابت می کردم
پرانتز الان که به آن سال ها و ماجراهای منشوری نگاه می کنید چه حسی دارید؟ - در اصفهان یکی آمد گفت حلالم کن، گفتم بابت چه؟ اگر کاری نکردی که حلالیت می خواهی چه و اگر کردی من در این دنیا و آن دنیا هر کاری بتوانم می کنم تا بیچاره شوی! آن بنده خدا گفت یک سال هر روز جمعه تو را تعقیب کردم تا مدرکی از تو به دست بیاورم و نتوانستم. آن سال ها هم همین بود، نزد هر کس می رفتی می گفتند شما هیچ مشکلی ...
همتی: نرخ سود سپرده ها باید کاهش یابد
به بازارمسکن=افزایش شدید قیمت مسکن من نمیدونم ایا نرخ سود وام ها عادلانه است یا نه ؟؟!!! که حالا به نرخ سود سپرده ها گیر دادن اونم این سود ناچیز ؟!!! دیگه مسخره اشو در اوردن سود باید 30 درصد باشد دوستانی که پولی در بانک گذاشتید و سود میگیرید. اگه سود بانکی کم بشه، سرمایه گذار پولاشو از بانک بیرون میکشه و میاره تو صنعت و تولید و همین برادران و ...
قالیباف: هنرمندان در کنار زیبایی، به جامعه ما دانایی دادند/ نصیریان: هنرمند نمی میرد و ماندگار است
تصویر و سطح را در بعد سوم محیط و حجم و فضا و بعد چهارم جهان آگاهی را در وجودت تجربه نمودی و باغ همیشه بهار هنرت برای مردم سرزمینت هدیه نمودی، تورا دوست دارم. وی افزود: اکنون که من زمین خاکی و در جهان لاجورد اندوه و در سیر خاک و زمینم و در دوران حیات و اکنون نبودن جسمانی ات عطر معنا و زیبایی ات را می چشانیم.بر تربت کلک مشکبارت بوسه میزنم، تو گنج شاه واری. سرزمین من! ایران عزیز! آسمان ...
دختری برای فرار از ازدواج خودش را دزدید!
صحبت هم کردم. اما مادرم به نظر و خواسته ام توجهی نمی کرد و می گفت اگر بمیری و تو را به قبرستان ببرند هم باید با پسرخاله ات ازدواج کنی. وی افزود: من که از مدتی قبل با پسری جوان آشنا شده ام موضوع را به او اطلاع دادم. با مشورت خواهر این پسر جوان نقشه ای کشیدیم و از خانه فرار کردم چون می دانستم مادرم خیلی دوستم دارد، تصمیم گرفتیم با زور و تهدید او را راضی کنیم به ازدواج مان رضایت ...
سرگذشت یک زندگی شورانگیز
قفس را روی میز منشی گذاشته و کیسه سیاه رنگ را از روی آن بر می دارم. آن دو پرنده شاد شروع به خواندن می کنند. موج شادی را در چشمان کاترین می بینم. ژانت می گوید چه پرندگان قشنگی خوش به حالت کاترین؛ این هم دو دوست نزدیک تر از من برای تو. از من و کاترین می خواهد به مطب دکتر برویم و حرفهای مان را بزنیم. می گوید خیال تان راحت باشد دکتر امروز نمی آید و من هم برای همین کمی دیرتر آماده آمدن به مطب شدم ...
44 گفته جالب ژولیت بینوش به مناسبت زادروزش
.... خواندن حرف هایش در این روزگار بسیار مغتنم است. گفته های ژولیت بینوش * آنچه در این زندگی دیوانه بیشتر از هر چیزی دوست دارم ماجراجویی هایش است. * تنها آرزوی من این است که هر لحظه از زندگی ام آدم درستی باشم. * فیلم دیدن و کتاب خواندن و موسیقی گوش کردن تأثیر زیادی در رشد من و البته در گذران زندگی من داشته اند. * می خواهم بدانم چرا زنده ام. می خوام ...
خواستگاری از 40 دختر با جعل عنوان پزشک
خیابان دیدم و با هم آشنا شدیم، او جلو آمد و گفت متخصص اطفال است و از من خوشش آمده و می خواهد به خواستگاری ام بیاید. چهره اش نشان نمی داد آدم کلاهبرداری باشد و من فکر می کردم آدم درست و حسابی است. آدرس خانه و شماره تلفن را دادم و گفتم در این باره با مادرم صحبت کند. چند روز بعد او تماس گرفت و قرار خواستگاری را گذاشت و گفت با مادرش به خانه مان می آید. روز قرار او آمد، اما تنها بود وقتی از ...
آدمایی که زیاد میخوابن...
آشغالترین نوستالژی دوران کودکی : منم بیام ؟!! نه ، ما داریم میریم آمپول بزنیم •.•.•.•.•.•.•.•.•.• استاتوس خنده دار •.•.•.•.•.•.•.•.•.• دستام خسته شدند . پاهام طاول زدند از کمر افتادم اصلا جون ندارم دارم میمیرم تو رو خدا یکی از اندی بپرسه خوشگلا تا کی باید برقصن •.•.•.•.•.•.•.•.•.• استاتوس خنده دار •.•.•.•.•.•.•.•.•.• امروز مامان ...
ناهار پیژامه پوش
دوبرابر خودش مو دارد و به اصطلاح پرشین کت است (در حالی که بیش تر شبیه خارجی هاست)، یکی از همان گربه هایی است که آدم خانگی دارد. هر روز صبح پشت پنجره می آید و به من، پیشی و میشی نگاه می کند که چه طور آزاد و رها در کوچه ول می گردیم و کسی کاری به کار مان ندارد. اما او مجبور است در خانه بماند و از آدمش مراقبت کند. به خاطر همین گاهی به او سر می زنیم تا از تنهایی درش بیاوریم و او از خوراکی های خوشمزه ای ...
هاشمی:تاریخ قضاوت خواهد کرد
...، از تو می خواهم به ما منت فهم درست آنرا نیز عطا کنی، تا بتوانیم پیرایه جهل از آن بزداییم تا بتوانیم محبت و رافت پیام تو و رسولت را دریابیم .خدایا! دشمن به کفر و دوست به جهل می کوشند تا شیرینی شفای دین تو را به تلخی بدل سازند وبیراهه بر بیراهه می بندند تا مردم را از دین تو گریزان سازند. روزی در جمع یاران به بهشتی گفتم این تهمتهای تلخ آزارت نمی دهد؟. نگاهم کرد و گفت: این آسیاب به نوبت ...
زندگی این روزهای جنجالی ترین داور ایران، آقا محسن
را به پدرم می کرد ولی پدر که از 4 صبح تا 7 و 8 شب سر کار بود، دیگر نا نداشت و آن قدر خسته بود که نمی توانست به من برسد. تنها دو بار از پدرم کتک خوردم؛ یک پس گردنی و یک تو گوشی جانانه که زندگی من را زیر و رو کرد. درست یادم است یک روز ظهر اتفاقی به خانه آمد و من هم کنار سماور توی اتاق نشسته بودم. از من پرسید چرا این کار را کردی و من هم چشم هایم را تیز کردم و توی صورتش زل زدم و گفتم دوست ...