سایر منابع:
سایر خبرها
پاسخ مبهم خیابانی درباره کاندیداتوری اش
خیابانی که در میان مردم بیشتر از دریچه گزارشگری شناخته شده و کمتر کسی از پیشینه علمی اش اطلاع کاملی دارد، اصلیتی آذربایجانی دارد و علاوه بر کارمند رسمی سازمان صداوسیما، در آموزش و پرورش هم فعالیت داشته است، تا 32 سال سابقه خدمت در کارنامه اش ثبت شده باشد. او داری مدرک معادل دکترای آسیب شناسی [...] خیابانی که در میان مردم بیشتر از دریچه گزارشگری شناخته شده و کمتر کسی از پیشینه علمی اش اطلاع کاملی دارد، اصلیتی آذربایجانی دارد و علاوه بر کارمند رسمی سازمان صداوسیما، در آموزش و پرورش هم فعالیت داشته است، تا 32 سال سابقه خدمت در کارنامه اش ثبت شده باشد. او داری مدرک معادل دکترای آسیب شناسی ورزشی، دو مدرک معادل فوق لیسانس مدیریت رسانه و مدیریت استراتژیک و دو لیسانس مهندسی متالورژی و کارشناسی تربیت بدنی بوده و در حال حاضر، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی است، همچنین در سطح دانشگاهی به تدریس نقشه کشی صنعتی – هندسه ترسیمی و کاربرد ریاضیات در صنعت و طراحی اجزای ماشین مشغول است. کارگردانی، تدوین فیلم و نوشتن کتاب از دیگر فعالیت های این مجری باسابقه است. او که متاهل بوده و یک دختر دارد، در این سال ها 26 عنوان کتاب منتشر کرده که مهمترین آنها، تاریخ یونان، زندگینامه پپ گواردیولا، خاطرات استرالیا و جام جهانی فرانسه است. خیابانی که خود را تشنه آموختن و مطالعه می داند، مردی که این روزها در حال نوشتن کتابی درباره وضعیت جامعه شناختی ورزش در ایران و جهان است، در گفتگو با مجله مهر پاسخ های جالبی به پرسش های مطرح شده داد. مجری مراسم صبحگاه با آرزوهای بزرگ علاقمندی به اجرا و گزارشگری از همان دوران تحصیل ابتدایی در تهران و در دهه 1350 در دبستان جیحون، در وجودش قرار داشت. مجری مراسم صبحگاه مدرسه و گزارش تمرین ورزش صبحگاهی برای همه مدرسه، آغاز مسیر تحقق آرزوهای بزرگش بود. خیابانی در مورد آن دوران می گوید: در آن روزها که آقایان روشن زاده یا بهمنش گزارش می کردند، دوست داشتم در جایگاه آنها باشم. یازدهم سالم بود که برای تماشای مسابقه ایران با کویت در سال 1356، به ورزشگاه آزادی رفتم و در فرصتی که بدست آوردم، در جایگاه گزارشگران با آقای حبیب الله روشن زاده صحبت کردم. به خاطر علاقه به گزارشگری در دهه 60 در تمام مسابقات تلویزیونی اعم از مسابقه هفته، یک مسابقه 30 سوال و مسابقه جدول که آقایان باغی، سلامی و نوذری مجری آنها بودند، شرکت کردم و فضای اجرا و تلویزیون را بیشتر شناختم. شرکت در تمام مسابقات ورزشی وی با اشاره به اینکه نه تنها در مسابقات اطلاعات ورزشی بلکه در تمام رشته ها و گروه ها شرکت می کرد: افزود: در گروه های جغرافیا، تاریخ، سینما و عکاسی حضور داشتم و در این مسابقه نفر اول بودم. همان سال ها معلم هم بودم و با حضور در کلاس و در مسابقات، تجربه رفتن جلوی دوربین و حرف زدن در جمع را پیدا کردم. سال 67 وقتی در ورزشگاه آزادی کار می کردم، به خودم گفتم باید روزی به جای گزارشگرها، در کنار زمین بایستم، آرزویی که 10 سال بعد و در سال 77 برآورده شد. گزارش بازی حماسی ایران و استرالیا در ملبورن، گزارش بازی های تیم ملی ایران در جام جهانی 1998 از فرانسه، بازی فینال بین برزیل و فرانسه و چند بازی دیگر از ورزشگاه های محل برگزاری اتفاقی بود تا ثابت کنم که خواستن توانستن است. البته خدای بزرگ در این راه خیلی کمکم کرد و چند نفر از همکاران محترم مانند آقایان پیرایرانی، نادرپور، بکتاشیان، اعرابی، صالح نیا، خجسته، بیک وردی، الله وردی و جعفر صافی، با راهنمایی خود به من حس خوبی دادند. آغاز گزارشگری با ارسال یک نامه همه چیز از سال 71 شروع شد. در آن سال برنامه آنچه شما خواسته اید از شبکه یک پخش می شد و تهیه کننده اش مجید خالقی سروش بود؛ برنامه ای که از افراد علاقمند به گزارشگری خواسته شد تا به سازمان نامه بنویسند. جواد خیابانی 26 ساله پس از دیدن این برنامه، نامه ای به صداوسیما نوشت با این مضمون که همه حرف های تان راست نیست و دست از این کارها بردارید، آمدن به تلویزیون پارتی می خواهد. واکنش خالقی به آن نامه بسیار جالب بود زیرا پس از خواندنش، به خیابانی زنگ زد و گفت تحت تاثیر نامه اش قرار گرفته و برای حضور در تست گزارشگری، از او برای حضور در صداوسیما دعوت کرد. خودش داستان حضورش در صداوسیما را اینگونه بیان می کند: آذرماه سال 1371 بود که رفتم و تست دادم، نخستین برنامه ای که اجرا کردم، برنامه مسابقه فوتبال بود. در همان زمانی که در تست قبول شدم، به من گفتند حالا که در تست موفق شدی، گزارشگر برنامه هم باش. البته من تنها گزارشگر فوتبال نبودم بلکه بسکتبال، تنیس، دوچرخه سواری و هندبال هم گزارش می کردم. وقتی شبکه سه راه افتاد، از طریق آقای خالقی سروش به مدیر گروه ورزش شبکه آقای سیدامیر حسینی معرفی شدم. در آن سال ها کنار آقای بهروان، کوتی و کیانوش می ایستادم و در هر مسابقه سه دقیقه گزارش می کردم. البته الان نمی دانم آقای خالقی سروش کجا هستند اما هرجایی هست، برای شان آرزوهای خوب دارم. از گزارش 4 دقیقه ای تا فینال جام جهانی گزارش بازی تیم ملی ایران با گرمیو برزیل در سال 1372 در برنامه ای به نام آنچه شما خواسته اید نخستین گزارش رسمی جواد خیابانی است. هرچند آن گزارش تنها 4 دقیقه طول کشید اما آغازی برای ورودش به تلویزیون و دنیای گزارشگری بود. البته خیلی ها معتقدند دیدار استرالیا با ایران در آخرین بازی پلی آف جام جهانی 1998 فرانسه که بعدها به حماسه ملبورن معروف شد، سکوی پرتاب مجری جوان آن روزها بود: این نظر لطف مردمی است که همیشه دوستشان داشته ام، کسانیکه همیشه به من کمک کرده و انرژی مثبت داده اند. یک عبارت جاودانه، کامل و گویا در حافظه من نقش بسته است با این مضمون که مردم، ولی نعمت ما هستند . این عبارت حاکی از نعمتی است که ما داریم. به بیانی دیگر مردم خوب ما صاحبان اصلی امور فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی هستند و ما بر آنان هیچ منتی نداریم بلکه آنان بر ما منت دارند. اگرچه همه نعمات از آن پروردگار است اما در عرصه کار به جهت نقش حساس آن، مردم صاحبان اصلی پیشرفت و تقدیر من به حساب می آیند. مادری که بهترین راهنما و الگو بود... هر فردی در مسیر پیشرفت نیاز به راهنما دارد و پدر و مادری که در قید حیات نیستند، راهنماهای اصلی خیابانی باتجربه بوده اند. او با بیان این جمله که امیدوارم همه مادران دنیا صحیح و سالم مانند پروانه های زیبا به گرد شمع وجودشان که فرزندان شان هستند، بگردند و آنها را تر و خشک کنند ، راهنماهای زندگی اش را اینگونه توصیف می کند: همیشه مادرم را به عنوان الگوی خودم در سلامت و رفتار می دانستم. اصلا بهترین مخلوق خدا همان مادر است. مادر بهترین، مهربان ترین، سالم ترین و تنها غمخوار واقعی هر کودک و فرزندی است. حیف که ندارمش و دلم هم برایش خیلی تنگ شده است. هر که مادر دارد حواسش به او باشد. مادر همان خداست، خدایی که جز مهربانی چیزی در ذات او نیست. مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت، اشک میریزد و با خنده هایت، می خندد. مادر یعنی آن فرشته ای که نگاهش به توست و با هرلبخندت، زندگی میکند، مادر یعنی همان فرشته ای که موهایش سفید میشود، برای بزرگ کردنت و به تو می گوید؛ پیر بشی مادر ... اما خودش پیر می شود و می میرد... نقد شدن با برخوردهای منطقی صعود تیم ملی به جام جهانی 1998، داستان جدیدی برای فوتبال ایران رقم زد و بسیاری از بازیکنان ایرانی به اروپا رفتند. این تغییرات در عرصه گزارشگری هم با ظهور چهره های جدیدی همراه بود که در بین آنها، شیوه خاص گزارش و تکه کلا م های ویژه، باعث شد جواد خیابانی بیشتر از چهره های جدید، با انتقاد جامعه خبری و مردم عادی روبرو شود اما او نگاه خاصی به این نقدها دارد: در ایران انتقاد نکرده بلکه تخریب می کنیم. هر کسی برای پیشرفت کارش دلایلی دارد و راه هایی را انتخاب می کند تا خود را نقد کند، من هم همینطور هستم. حتی با گروهی از دوستانم که برخی از آنها زیاد هم با من موافق نیستند، مانند مهدی شاملو، حسین ذکایی، مهدی هاشمی، پژمان راهبر، سیامک رحمانی، مهدی سوفالی، رامین محجوب، علی جوادی، محمد نوری فر و ... دائم همدیگر را نقد می کنیم. حرف های آنها شنیدنی بوده و نقدهایشان هم اکثرا منطقی است. در برخی زمان ها با آنها به سر و کول هم نیز می زنیم ولی در آخر حرفی منطق در می آید که همان پیشرفت در اثر نقد است. من کلمه های نقد منصفانه و انتقاد سازنده را دوست ندارم. نقد یک مکانیزم، شاخص و تعریفی دارد که اگر آن را بلد باشیم تعابیر غلط نقد سازنده و منصفانه را دیگر به کار نمی بریم. تفاوت نقد با تهمت و فحاشی این گزارشگر اما در پاسخ به این پرسش که آیا نقد پذیر است یا خیر؟، جملاتش را اینگونه کامل می کند: خودم دائما از برترین مربیان فوتبال دنیا انتقاد می کنم، نباید از انتقاد بر علیه خودم شوریده بشوم اما دقت کنید وقتی حرفی منصفانه و سازنده نباشد، دیگر اسمش نقد نیست؛ تهمت و فحش است. بنابراین استفاده از تعبیر نقد سازنده و منصفانه بیانگر این است که می توان نقد غیر سازنده و غیر منصفانه هم کرد، پس با این تعابیر نمی توان اسم آن را نقد گذاشت. کسانی که اینگونه تهمت می زنند، تعاریف نقد را نمی شناسند. نقد یعنی دوباره نوشتن و تحلیل کردن از آنچه که هست. نقد همانند آئینه است؛ وظیفه آئینه نشان دادن حقایق ظاهری است و غیر از نشان دادن تصویر واقعی از آنچه هست، کاری نمی تواند انجام داد. در فرهنگ ما، نقد یعنی وزن چیزی را مشخص کردن؛ به عنوان مثال در گذشته برای محک زدن عیار طلا، آن را نزد زرگر می بردند تا واقعیت طلا را نشان بدهد. منتقد کسی است که سعی در بازنویسی و بازگویی واقعیت دارد و هر چه که هست را نشان دهد نه آنچه را که خودش فکر می کند. امروز نقد نمی کند، هدف شان خراب کردن استت وی با طرح این پرسش که آیا آئینه نمی تواند بی انصافی کند و مخرب باشد، می تواند ؟، اضافه کرد: به عبارت دیگر انسان آئینه انسان است، همانند شعر معروفی که می گوید: آئینه چون نقش تو ننمود راست – خود شکن، آئینه شکستن خطاست . اگر یکی آمد و ایرادهای من را به خودم گفت، می شود دوستی و اگر یکی عیب های من را تک تک شمرد و گفت چه عیوبی دارم، باید به عنوان هدیه از آن فرد قبول کنم. فردی که اقدام به عیبب یابی من می کند، با این امید این کار را انجام می دهد که دیگر این اشکالات را نداشته باشم و رشد کنم. آیا در فضایی که ما کار می کنیم، هدف از انتقاد این است یا منتقدان محترم می خواهند سوژه خود را خراب کرده و به قول خودشان حالش را جا بیاورند؟ تکه کلام هایی که ساخته ذهن مردم است این روزها برخی شوخی ها در شبکه های اجتماعی جای انتقاد را گرفته است، خصوصا افرادی مانند جواد خیابانی بیشتر مورد توجه قرار گرفتند و از تکه کلام ها مطالب طنزی ساخته می شود. پرسش این است که آیا خیابانی از این شوخی ها ناراحت می شود؟: از شنیدن این شوخی ها واقعا خوشحال می شوم. خوشحال می شوم مردم رنجدیده و سختی کشیده، با استفاده از ادبیاتی که خیلی از آنها را حتی در بدترین گزارش هایم استفاده نکرده ام و اکثرشان ساخته ذهن هنرمند مردم است، شوخی می سازند. از اینکه من موجب لبخند بر چهره آنها می شوم، خودم هم می خندم. من عاشق حرف زدن با مردم کشورم هستم. می دانم در دو ساعتی که فوتبال می بینند، مشکلات خود را فراموش می کنند. من عاشق آن پیرمردی هستم که هر چه پول داشته را داده و یک پراید خریده و با آن ماشین در خیابان ها خرج دانشگاه دخترش یا پسرش را تامین می کند. من مدیون آن پیر زن یا مادری هستم که بی شک جانش را هم برای فرزندش می هد اما آنقدر چروک بر صورتش افتاده و سختی های زندگی به قدری آزارش داده است که شاید تنها با 90 دقیقه تماشای فوتبال، شاد می شود. فراموشی مشکلات با هیجان دادن به فوتبال وی همچنین می گوید: مردم وقتی تیمشان گل می زند، خوشحال می شوند. وقتی استقلال می برد نیمی از جمعیت ایران شاد می شوند. وقتی پرسپولیس گل می زند، انگار همه مشکلات آن پیرمرد رنج دیده از یادش می رود. وقتی تراکتورسازی، سپاهان، ملوان، مس کرمان، نساجی، نفت آبادان و یا برق شیراز پیروز می شوند، انگار در ذهن طرفداران آنها هیچ مشکلی باقی نمانده است. این شادی را گسترش دهید به زمانی که تیم ملی ایران در جام جهانی گل بزند. چه می شود؟ مردمی سخت کار کرده، رنج کشیده و خسته از این همه مشکلات اقتصادی و بی توجهی های اجتماعی، یک دل و متحد به شادی می پردازند. من چه حقی دارم این شادی را از آنها بگیرم؟ وظیفه من این است آنها را با نشاط ورزشی به شادی درآورم، پس انقدر به فوتبال هیجان می دهم تا خودم هم مشکلاتم را فراموش کنم. واکنشی به توهین ها نشان نمی دهم در این سال ها از چه نقدی واقعا ناراحت شده اید؟ این پرسشی بود که خیابانی اینگونه به آن پاسخ داد: حرف های تلخ در مجموع همه ناراحت کننده و حرف های شیرین، باعث خوشحالی می شود، من نسبت به هیچکدام واکنشی نشان نمی دهم، مخصوصا به توهین ها زیرا هدفی به غیر از تخریب ندارند و من از آنها ناراحت نمی شوم. فضای روزنامه ها را هم می شناسم و در این فضا سال ها کار کرده ام. به نظرم چالشی واقعی و خطرناک که فضای رسانه ای کشورمان با آن مواجه بوده، جو ناسالم تخریب است. همین جو موجب شده که این بحران و هنجارشکنی ها در جامعه افزایش پیدا کند. مشکلات اقتصادی هم به موضوع دامن می زند تابالاخره یک نفر را پیدا کنند و کاسه کوزه ها را بر سر او بشکنند. نقد منطقی، منصفانه است وی با اشاره به اینکه بسیاری از آن چه رسانه ها و مربیان و مدیران و ورزشکاران علیه یکدیگر به کار می گیرند نقد، شناخته نمی شود و هدفی جز تضعیف یا بیرون کردن رقیب از صحنه ندارد، می گوید: دغدغه نقد از مدت ها پیش در جامعه مطرح بوده اما رعایت نکردن اصول نقد و دامن زدن به فضای تخریب و تهمت پراکنی سنگین ترین هزینه های اجتماعی را به کشور و جامعه ورزشی ما تحمیل کرده است. بنابراین برای پاکیزه ساختن فضای فرهنگی و اجتماعی کشور از این آفت زشت و زننده راهی جز حرکت به سمت نقد دقیق و تبدیل کردن آن به یک فرهنگ سازنده وجود ندارد. مقدمه این راه نیز پیش از هر چیز شناخت محققانه نقد و اصول آن است. اینکه از واژه منصفانه استفاده می کنم، تنها برای این است که نقش تأکیدی داشته باشد چرا که نقد اگر درست انجام بگیرد به خودی خود منصفانه است و در غیر اینصورت اصلا نقد نخواهد بود. فقط یک سری جملات موهن است که از حس بد ما انسان ها نسبت به حسد و بخل ناشی می شود. خندیدن به دابسمش جعفرپور... واکنش این گزارشگر به کلیپ هایی که در شبکه های اجتماعی و با تکیه کلام ها و یا بخشی از گزارش هایش ساخته شده، هم بسیار جالب است: یک دابسمش فوق العاده زیبا از گزارشم در فینال لیگ قهرمانان آسیا ساخته اند که بین ذوب آهن و سئونگنام کره جنوبی در ژاپن گزارشش کردم. صحنه ای که می گویم: جعفرپور،گل، گل، نه نمیشه... این فیلم واقعا یک شاهکار است. آن جوانانی که این دابسمش را ساختند، هرجا هستند، دوستشان دارم و هر بار که این را می بینم خودم هم به شدت می خندم . گزارشگری شغل نیست خیابانی در ادامه گفتگویش با مجله مهر ، در پاسخ به این پرسش به غیر از شغل گزارشگری، چه حرفه دیگری را دنبال می کنید؟ اینگونه پاسخ می دهد: گزارشگری و اجرا یا تهیه کنندگی برنامه های ورزشی شغل نیست که از آنها به عنوان کار نام ببرم. آنها عشق من است. اما من حق زندگی دارم، ندارم؟ هر کسی کاری و حرفه ای دارد. من هم برای درآمد و گذران زندگی کارهایی می کنم. مدتی بود که یک موسسه فرهنگی – هنری را اداره می کردم که برنامه های همایش، جشنواره ها، مسابقات و سمینارها را انجام می داد. این شرکت هنوز هست، هرچند آنقدر دست زیاد شده و شبکه های داخلی استان ها همه کارهای شهرستان ها را می کنند که دیگر ما تقریبا بیکار شده ایم. در حال حاضر مشغول فعالیت در بخش مارکتینگ و تبلیغات یک شرکت ورزشی هستم که با یکی از دوستانم تاسیس کرده ایم. نام این شرکت را هم چون همه احساسم ایران است گذاشته ایم؛ پارس. از طریق این شرکت نمایندگی انحصاری محصولات یک برند خارجی را گرفته ایم. همیشه اعتقاد داشته ام ایرانیان مستحق داشتن بهترین و با کیفیت ترین محصولات هستند. ایرانیانی که خودشان خوب و شیک هستند، چرا لباس خوب و شیک نپوشند؟ این برند هم قیمت مناسبی و هم کیفیت خوب و هم مدیران خارجی این شرکت و مالک خوش قلب و مهربان ایرانی اش با پذیرش احترام به ملت بزرگ ایران، اقدامات خوبی انجام داده اند. هم تدریس می کنم، هم تحصیل وی صحبت هایش را اینچنین ادامه می دهد: در واقع همچنان در فضای ورزش و فوتبال باقی مانده ام . هر قرار کاری من در شرکت با مربیان و فوتبالیست ها منجر به دانستن بیشترم از قواعد و آموخته های ورزشی می شود و خب کسب و کاری هم هست که اصلا گناه و حرام نیست. البته معلم بودن من هم همچنان برقرار است و آن هم شغل نیست. آن هم فقط عشق است. در دانشگاه آزاد و دانشگاه علمی کاربردی هم تدریس می کنم و هم تحصیل. ترم آینده فوق لیسانس جامعه شناسی در دانشگاه آزاد تهران مرکزی را تمام می کنم و اگر خدا بخواهد در دوره دکتری همین رشته ادامه تحصیل خواهم داد. من اعتقاد دارم که زندگی فقط عمل کردن است و زندگی ما شِکَر نیست که چای را شیرین کند بلکه حرکت قاشق چایخوری است که باعث شیرین شدن چای می شود. به یاد مادرم، اشک می ریزم در این 23 سال که گزارشگر بودید، سخت ترین مسابقه ای که گزارش کردید، کدام بازی بود؟ خیابانی در پاسخ به این پرسش می گوید: سیزدهم دی ماه سال 1392 و زمانی که دانستم مادرم از دنیا رفته اما برای گزارش مسابقه پرسپولیس – نفت در راه ورزشگاه آزادی تهران بودم. نمی شد به ورزشگاه نروم زیرا جمعه بود و کاری هم نمی توانستم بکنم. آنجا بهترین جایی بود که آن درد را به مدت 90 دقیقه تحمل می کردم، دردی که هیچوقت کم نمی شود. همین الان هم به یاد اینکه مادرم نیست، اشک می ریزم. حماسه ملبورن، خاطره ای که فراموش نمی شود بدترین و بهترین گزارشی که انجام دادید؟ وی با بیان اینکه گزارش بد زیاد داشته، تاکید دارد که اجازه دهید مردم در مورد گزارش های خوبش صحبت کنند زیرا از خود تعریفی بدش می آید. او همچنین در مورد خاطره انگیزترین مسابقه ای که گزارش کرده، اینگونه صحبت می کند: گزارش دیدار تیم های ایران و استرالیا در آخرین مرحله از مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه و حضور در بین بازیکنان تیم ملی ایران و علاقمندان به تیم و شوروشوقی و هیجانی که بعد از آن بازی ایجاد شده بود، یکی از مهمترین خاطراتی است که هرگز فراموش نمی شود. می توانم به مسابقه ایران – آمریکا در جام جهانی فرانسه هم اشاره کنم که خیلی خاطره انگیز بود. دوست دارم همه مسابقات را گزارش کنم آیا در این سال ها مسابقه ای که بود که دوست داشتید، گزارش کنید اما این وظیفه به گزارشگر دیگری سپرده شد؟ وی در این خصوص می گوید: دوست دارم همه مسابقات را گزارش کنم اما وقتی می بینم همکاران خوب و توانایی دارم، خب احساس می کنم آنها هم حق دارند. ضمنا با زیاد شدن سبک های گزارشگری حتما سطح وسیع تری از جامعه راضی می شوند. البته ماشاءالله آنقدر نیروهای توانا و مجریان و گزارشگران خوب داریم که نه مشکلی در رفتنم به سفر و کارهایم نیستند، بلکه بسیاری از مواقع آنقدر عالی هستند که خودم هم ترجیح می دهم من نباشم و آنها گزارش کنند. رقابتی با سایر گزارشگران ندارم معمولا فوتبال دوستان، مجریان و گزارشگران تلویزیونی را با یکدیگر مقایسه می کنند. این فضای رقابتی بین شما گزارشگران هم وجود دارد؟ خیابانی با بیان اینکه این حس یا پرسش شماست و من چنین حسی به این موضوع ندارم زیرا با همه همکارانم، دوست هستم و هیچ اختلافی هم با آنها ندارم، چه برسد به اینکه با آنها رقابت کنم می گوید: ما همکاریم و به همدیگر کمک می کنیم. حسم به همه یکسان است. حتی همه گزارشگران گذشته به نوعی در پیشرفت کارم سهیم بوده اند. آقایان حبیب الله روشن زاده، ایرج ادیب زاده، مانوک خدابخشیان، داریوش کاووسی، مجید وارث، جواد طبسی نژاد، بهرام شفیع، عباس بهروان، اسکندر کوتی، مرحوم کیانوش و آقای صالح نیا از کسانیی هستند که من خود را به آنها مدیون می دانم زیرا در این راه مشوق من بوده اند. حتی گزارشگران شهرستانی هم به من خیلی کمک کرده اند. آقای فاروق فتاحی در آبادان استاد من هستند. آقای جعفری در شیراز، آقای معصومیان در تبریز و گزارشگران جوان شهرستان ها هم همه خوب هستند. اظهارنظر در مورد فردوسی پور نظرتان در مورد عادل فردوسی پور چیست؟، وی به این پرسش، اینگونه پاسخ می دهد: عادل یک دوست خوب است. آدمی که می شود به دوستی او تکیه کرد. خیلی مواقع شده که از او کمک خواسته ام و او هرگز به من، نه نگفته است. از همه خوبی عادل ممنونم و خوشحالم که او تا اینجا آمده و این همه رشد کرده است. او لایق این صفات و خوبی ها هم هست. تا زمانی که صدایم درآید، گزارش می کنم به این موضوع فکر کرد ه اید که تا چه زمانی به گزارش کردن ادامه می دهید؟، این گزارشگر در این خصوص می گوید: تا زمانی که صدایم دربیاید و مردم به من اجازه کار بدهند، گزارش می کنم. گاهی گردش پرگار تقدیر در دست ما نیست و باید بنیشینیم و تنها تماشاگر باشیم اما مرکز را که درست انتخاب کرده باشی و دلت که قرص باشد، بگذارید هرچه می خواهد، بچرخد. حافظ می گوید: عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی – عشق داند که در این دایره سرگردانند، لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ – عشقبازان چنین مستحق هجرانند و البته یک نکته را هم فراموش نکنیم که امید، بهترین سرمایه برای ادامه زندگی است. باد با چراغ خاموش کاری ندارد و اگر طوفان و بوران و باد و شدت آن آزارت می دهد بدان که روشنی. امیدوارم دل مردم کشورم همیشه روشن باشد و مرا هم قابل بدانند و همچنان صدایم را به خانه های خود بپذیرند. تمام چهره های محبوب خیابانی، از شاراپوآ تا شیکاگو بولز در بخش دیگری از این گفتگو، او در مورد علاقه اش به ورزش ها، تیم ها و بازیکنان داخلی و خارجی می گوید: بدون ورزش نمی توانم زندگی کنم. همه کاری می کنم تا اکثر مسابقات مهم ورزشی دنیا را تماشا کنم. همه گرانداسلم های تنیس را دنبال می کنم. مسابقات بسکتبال NBA آمریکا را به شدت پیگیری هستم و همیشه طرفدار شیکاگو بولز بوده و هستم. راگبی را دوست دارم و هندبال را بیشتر، عاشق تماشای مسابقات دوومیدانی هستم. بیسبال را هم حتی دنبال می کنم. نادال را خیلی دوست دارم اما قبلا از ایوان لندل خوشم می آمد و مارتینا هینگیس هم تنیسور خوبی بود. البته این روزها از دوپینگ شاراپووا خیلی ناراحت شدم. توانایی های مایکل فلپس را می ستایم. سرگئی بوبکا و لی نینگ را خیلی دوست داشتم. الان از یوسین بولت حس خوبی می گیرم. توتی را دوست دارم و بدون فوتبال می میرم این گزارشگر بازیکنان و تیم های محبوبش را اینگونه نام می برد: بوفون، مالدینی، کرایف، مارادونا، دیوید ژینولا، اریک کانتونا، سرخیو راموس، لئو مسی، یورگن کلوپ، فرانک لمپارد، آردا توران، ادینسون کاوانی، لوییز سوارز، فرناندو ردوندو، آلکسی دلپیرو، خوان ورون، دیه گو سیمئونه و ده ها بازیکن و مربی دیگر را هم دوست داشته و دارم. در تیم های خارجی هم دورتموند، رم، یوونتوس، سنت اتین، آرسنال، لیورپول، آژاکس، اتلتیک بیلبائو و سلتیک گلاسکو دوست داشتنی هستند اما بهترین تیم در ذهنم فقط بوکاجونیورز آرژانتین است و بهترین بازیکن هم فقط فرانچسکو توتی. من کلا با ورزش و فوتبال زندگی می کنم و شاید بتوانم بدون چلوکباب زنده بمانم اما بدون فوتبال می میرم. باور کنید گرایش رنگی ندارم... از تمام علایق خوب صحیت کردید اما نگفتید طرفدار کدام تیم داخلی هستید؟ خیابانی به این پرسش اینگونه پاسخ می دهد: من بارها در مصاحبه هایم گفته ام که هیچ گرایش رنگی ندارم. اگر گرایش منطقه ای داشته باشم، حتما طرفدار تیمی از کرج خواهم بود که قبلا تیم هایی چون جاوید و شاهین را داشت و الان تیمی مثل اکسین البرز را و اگر گرایش قومی داشته باشم حتما تیم تراکتورسازی تبریز را دوست خواهم داشت. وقتی می گویم تعلقی به رنگ ندارم، باید باور کنید. من نه استقلالی هستم نه پرسپولیسی، هرچند هر دو تیم را هم دوست دارم. فوتبال در کشورم را با شور و هیجان دوست دارم و دلم می خواست وقتی استقلال به تبریز می رود، همه ورزشگاه طرفدار تبریزی ها باشد و وقتی پرسپولیس به اصفهان می رود، همه ورزشگاه یا ذوب آهنی باشند یا سپاهانی. این شکل از طرفداری است که می تواند فوتبال ایران را رونق دهد. کاری که تراکتورسازی و طرفدارانش شروع کردند اما ادامه نیافت. سکوت در مورد کاندیداتوری مجلس ثبت نام برای انتخابات مجلس، مهمترین اتفاقی بود که امسال در زندگی جواد خیابانی رقم خورد اما اینکه چرا او ناگهان از حضور در این انتخابات انصراف داد، پرسشی است که او نمی خواهد همچنان در موردش صحبت کند: اجازه بدهید در این باره چندی دیگر به صورت مفصل صحبت خواهم کرد زیرا فعلا قصد ندارم در مورد این موضوع حرفی بزنم. به همه جای ایران سفر کرده ام این گزارشگر در مورد علاقه اش به سفر و کتاب اینگونه صحبت می کند: سفر. هرجای ایران که بگوئید، رفته ام و بوسه بر دست پیرمرد ایرانی زده ام. از زابل گرفته تا مریوان و از تالش گرفته تا چابهار. همیشه به زن ایرانی احترام گذاشته ام مخصوصا وقتی نقش مادر را ایفا می کند درود بر زنانی که خصلت خودشان و تفریح و شادی خودشان را فدای کودکان و فرزندانشان می کنند. الان چون دانشجوی جامعه شناسی هستم، بیشتر کتب مربوط به این مقوله را می خوانم و می دانم فرهنگ ما نیاز به بازنگری هایی کلی در مقوله های اجتماعی، ادب و زیستی دارد زیرا مطمئنم که فرهنگ غنی کشور ما می تواند این بحران خشونت و ضدفرهنگ را از تن خود بزداید. در دهه 70 داستانی هفت جلدی چاپ شد از مارسل پروست با عنوان در جستجوی زمان از دست رفته که در سال های اخیر همه با هم یک جا منتشر شده اند. قبلا هر یکی دو سال یکی از آنها را خوانده بودم اما اینک این مجموعه هفت جلدی را دوباره می خوانم، تازه می فهمم که چه نوشته است! البته چهار جلدش را خوانده ام و در جلد پنجم با عنوان اسیر هستم. رمان در جست وجوی زمان از دست رفته یک جدایی مطلق است از رمان های رئالیستی قرن نوزدهم، اگرچه بخش هایی از این رمان در مورد حسادت، فریب کاری و رنج است و انبوهی از جزئیات رئالیستی را می توان در آن یافت، اما تمرکز اصلی رمان روی کثرت چشم اندازهاست. یعنی همان ایده هایی که می توان در نسل جوان ایرانی به آنها دست یافت. در نهایت، هم اوقات فراغت و هم غیر فراغتم تنها به مطالعه و تحقیق در اینترنت می گذرد، درباره هرچیزی، سینما، اسکار، پزشکی، روانشناسی، جامعه شناسی، تاریخ، فوتبال، المپیک، حتی سیاست و اقتصاد. بهترین و بدترین اتفاقات زندگی شخصی خیابانی وی با بیان اینکه بدترین اتفاق زندگی اش، درگذشت مادرش بود، در مورد بهترین اتفاقات در زندگی شخصی اش می گوید: موضوعات خیلی زیادی وجود دارد. مانند آزادسازی خرمشهر، مانند ازدواج، همانند تولد یک فرزند، مثل همراه بودن با اویی که دوستش داری و مثل پایان جنگ. همچنین صعود به جام جهانی فوتبال، آمدن نوروز، پایان پرونده هسته ای ایران با قدرت دیپلماسی جواد ظریف و خوب شدن وضعیت جسمانی و بیماری ام همگی اتفاقات خوبی بوده و هستند. هرگز بد ذات نیستم و از مردم عذر می خواهم خیابانی مصاحبه اش با مجله مهر ، را با گفتن این جملات به پایان می رساند: اعتقاد دارم که باید به هر اندیشه ای احترام گذاشت. همانگونه که ما هرگز به خودمان توهین نمی کنیم، نباید به دیگران هم توهین کنیم. بهترین انسان ها کسانی هستند که وقتی خوب را برای خود می خواهند، همان خوب را برای دیگران هم بخواهند. من هرگز بد ذات نیستم که حتی برای منتقدان خودم خط و نشان بکشم و تهدیدشان کنم. آنها را هم دوست دارم و به فضای فکری و عقیدتی آنها احترام می گذارم و از آنها پوزش می خواهم اگر بخاطر کم سوادی، کم دانشی، ناتوانی، نافهمی و ... نمی توانم آنچه را که از من می خواهند برایشان فراهم کنم اما سعی می کنم از نقد آنها استفاده کنم. Let’s block ads! (Why?) منبع: 598 کد مطلب : سایر اخبار ...
شیطان پشت پرده انیمیشن های والت دیزنی با کودکان مان چه می کند؟ +تصاویر
فیلم آخرین وسوسه مسیح _پخش یک شوی تلویزیونی با شوخی هایی درباره استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدری چون کوکائین کمپانی والت دیزنی صاحب شبکه ای بی سی آمریکا، سال 1996 اقدام به پخش یک شوی تلویزیونی با نام دانا کاروی کرد که در آن شوخی هایی در رابطه با اعتیاد به مشروبات الکلی و مواد مخدری چون کوکائین مطرح می شد. در این شو همچنین جورج واشنگتن را در حال مصرف مواد مخدر و بن فرانکلین به عنوان یک هم جنس باز به تصویر کشید. تصویر و بازگو کردن چنین مطالبی به شدت خشم خانواده ها و گروه های طرفدار کانون خانواده را برانگیخت. منبع: فارس ...
انتقاد از کار برخی مترجمان قدیمی
” یعنی چه!؟ این عبارت، عنوان شعر معروفی است از شاعر قرن 18 انگلیس، الکساندر پوپ، و نخستین وجه معنایی آن یعنی “دزدی گیسو”. وجه نهایی آن چیز دیگری است مثل “دقیقه” در شعر حافظ که به ترجمه درنمی آید. من معادل “تطاول زلف” را برای این عنوان نوشتم. وی افزود: عنوان فصل اول کتاب به نام “loomings” است که پرویز داریوش آن را “پندارها” ترجمه کرده است. خود کلمه “loom” یعنی وقتی چیزی در تاریکی یا مه قد ...
والله ما مظلوم زاده ایم*
زنه . حتماً می پرسید حالا چرا از مرگ و قبرستان و یادمان و بی توجهی و این گونه مسائل دارم حرف می زنم آخه یکماه پیش نمی دونم چندمین سال گشت فوت مرحوم مظلوم زاده بود و دریغ از یک آگهی تسلیت تو یکی از جراید محلی شهرستان یا یک یاد آوری کوچک یا یک دقیقه سکوت بخاطر مقام این عزیز از دست رفته یا درخواست یک تلاوت حمد و قل هوالله برای شادی روح آن بزرگ مرد کازرونی. آنکه تمام عمر پر بارش را بخاطر ...
دانستی های جذاب از کشورهای میزبان نوروز
(یما) روی تخت ارگ جمشید و پخش شدن نور از تاج زرین او که باعث شادمانی مردم شد، به عنوان آغاز شکل گیری جشن های نوروزی نام برده شده است. در سال های نه چندان دور تنها ایران و کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، مصر و ... بصورت رسمی عید نوروز را جشن می گرفتند اما با فروپاشی شوروی سابق و پایان یافتن سلطه بعضی از دیکتاتورها در منطقه، امروز شاهد برگزاری این آئین سنتی در کشورهای آسیای میانه ...
پیش نمایش بازی Uncharted 4: A Thief’s End؛ پایان یک ماجراجو
استقابل او آمد. پادشاه اسپانیا درخواست سَر شما را کرده است ما هم اکنون وسیله انجام این کار را داریم. سپس با افتخار فراوان لقب سِر را به فرانسیس، بزرگترین دزد دریایی تاریخ، اعطا کرد. پس از 400 سال یک ماجراجو متولد می شود. خون دریک ها در رگان او جریان داشته و با هر افتخار آفرینی دست به نجات دنیا می زند. نیتن دریک از آمریکای جنوبی گذشت، به نپال رسید با مزدورانی چون لازارویچ مبارزه ...
بافق، بهشت معادن استان یزد
دارد که زیبایی آن را دو چندان کرده است. در مجاورت میدان خان، بناهای با ارزشی به چشم می خورد که نشان از اهمیّت و ارزش این مکان تاریخی دارد. از آن جمله می توان به وجود کاروان سرا، آب انبار و مسجد جامع اشاره کرد. این بنای تاریخی خانه ای منسوب به وحشی بافقی شاعر نامی قرن دهم ه.ق است که در جنب مسجد جامع کبیر بافق قرار دارد. خانه ای است محقّر با مساحت 120 متر مربع که از مصالح خشت و گل بنا شده ...
چرا - همای - با ایرادات اش دوست داشتنی است؟
زمامداران زمانه خوش دور است. مثلا شعر اعتراض در کار سیف فرغانی (شاعر معروف قصیده هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد که اتفاقا از معاصران حافظ نیز است)، ظاهرا از کارهای اعتراضی حافظ برجسته تر به نظر می آید. اما برداشت سیف از شعر اعتراض عمیق نیست. اعتراض سیف، علی رغم برخورداری از صلابت زبان و غنای مضمون، سطحی، عصبی و هیجانی است: چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد/ بیداد ظالمان شما نیز بگذرد/ آب اجل که هست ...
از دلِ سینمای فیلمفارسی
اینکه واقعا به خودمان به عنوان کارگردان رجوع کنیم و ببینیم آیا واقعا عاشق کاری که داریم می کنیم، هستیم یا نه؟ من فکر می کنم همه ما زمانی سعی می کنیم کاری را به بهترین شکل انجام دهیم، که واقعا دلی و از صمیم قلب عاشق آن باشیم و با جان و دل کار کنیم. زمانی که شما عاشق سینما هستید، بنابراین تمام دغدغه تان فیلمسازی و فیلم دیدن است. راجع به فیلم خواندن و بحث کردن است. کنکاش میدانی، کنکاش ژورنالیسیتی ...
همین سه دفتر ؛ یادنامه شاعر انقلابی مازندران
نیست اما همین سه دفتر کافی است تا بتوان در همه قالب های شعری نمونه های کاملی از شعر انقلاب را یافت. سلمان هراتی در آبان ماه 1365 ه.ش درراه رفتن به مدرسه، براثر تصادف جان باخت. بر مزار این شاعر نوشته شده است: آه از پاییز سرد، ای کاش من / از تو باغی در بهاران داشتم. نمونه ای از شعر سلمان هراتی: تو مثل ستاره پر از تازگی بودی و نور و ...
پایان تراژدی تهران
ها بپرسیم، آقای شهردار در عمرت چند تا موزه دیده ای؟ آیا در تهران که گالری های زیادی هست (کاری به شهرستان ها ندارم) چند تا را دیده ای و چند نقاش و مجسمه ساز را به نام می شناسی؟ چند تا شاعر را می شناسی؟! هیچ! تزئیینات خانه ات چیست؟ به دیوار خانه ات چه چیز نصب کرده ای؟ سلیقه ی تو به عنوان مسئول اداره ی شهر من چیست، کجا درس خوانده ای؟ می شود. خیلی از این رفتارها آمیخته با مباحث سیاسی برای ...
نوروز در دیار شعر و نرگس/ردپای حیوانات 50میلیون ساله در غارجنگال
خوسف یکی از شهرستان های خراسان جنوبی با جاذبه های تاریخی طبیعی و فرهنگی است که به دیار نرگس زارها و شاعر برجسته ایرانی ابن حسام خوسفی نام گرفته است. این شهر زادگاه تعدادی از مشاهیر بیرجند، همچون دکتر غلامحسین شکوهی پدر علم تعلیم و تربیت ایران و ابن حسام خوسفی شاعر و عارف شیعه قرن نهم هجری قمری و نگارنده خاوران نامه است. از نظر تاریخی خوسف از کهن ترین مناطق استان خراسان جنوبی ...
سیدمرتضی(ع)؛ امامزاده ای با سه و نیم میلیون زائر در سال
نوشته ای روی دیوار ضلع شرقی ورودی حرم نصب شده که ابیات زیر بر آن نقش بسته است. بانی اولیه شاهزاده خانم بنت شاهزاده کیخسرو میرزا بوده است و تاریخ بنا به سال 1273 هجری قمری برمی گردد و تا زمان ما نزدیک به یک و نیم قرن فاصله دارد. پس از وی، خان تهمورثی و بعد حاجی معمار و سپس شخص خیّری به نام مهندس فتحی که اهل کاشمر بوده، به موجب نذری که داشته در سال 1399 هجری قمری بانی و باعث ایجاد ضریح و حرم ...
هفت چهره در بهار!
، شعر بزرگ سال می گفتم و کمی تردید برانگیز بود. [می خندد] اما بعدها که وارد حوزه ی کودک و نوجوان شدم همه از کارم استقبال کردند. آن روزها فکر می کردید شاعر بشوید؟ اصلاً فکرش را نمی کردم روزی شاعر بشوم و کتاب چاپ کنم. علاقه ی زیادی به پزشکی داشتم، اما درسم آن قدر خوب نبود که بخواهم از این راه به آرزویم برسم. مطالعه های غیردرسی ام در حوزه ی پزشکی بود و دغدغه ام شعر. چون ...
بهاران، خنده بر لب آشنا کرد...
صفحه ی ادبیاتش زنگ زدند به دخترش که اسمش این بود: بهار! بهار عکسی از شاعر با خودش برایمان فرستاد و شعری را برایمان خواند که شاعر برای او گفته بود. با بندی از آن شعر و یاد فریدون مشیری که هنوز تصویرش در همه ی بهارها زنده است. بهارم، دخترم، از خواب برخیز شکرخندی بزن، شوری برانگیز گل اقبال من، ای غنچه ی ناز بهار آمد، تو هم با او بیامیز ...
چگونه می توان در این شهر زندگی کرد؟
نام کشوری است که هست. نام ایران هم نام کشور است، هم نام ملت، هم نام دولت. این پیچیدگی این ملت است. گر بخواهد تحولی ایجاد شود باید ببینیم آن روحی که ما به تدریج از دست دادیم، چه بود. روحی که در همه جا جاری بود. در مسجد ما، کوچه ما، بازار ما، فضاهای معماری ما، رنگ های کاشی های ما و حتی شعر ما. آن روح بود که آن کالبد را ایجاد می کرد و در هر کالبدی که می ساختیم جاری می شد. ما آن ...
مأموریت محرمانه رهبر ارتدوکس های روسیه در دیدار با پاپ فرانسیس+عکس
رهبران مسیحی به سود روسیه بود؟ روسیه به عنوان یکی از قطب های قدرت در جهان معاصر که تقریباً همیشه با غرب و آمریکا دشمن بوده است، به علت موقعیت جغرافیایی در نقشه جهان و همین طور دوره های مختلف انطباق و اختلاف منافعش با غرب، از مدت ها قبل ماهیت خود را میان شرق و غرب متزلزل می بیند. در حال حاضر برجسته ترین شکل نظریه تعلق روسیه به شرق در این کشور، اوراسیاگرایی نام دارد که بر سنت گرایی، محافظه ...
ردپای نوروز در دیگر کشورها/از بلخ تا تیرانا
.... از جمله دیگر آداب نوروز در این کشور، برگزاری مراسم آوازخوانی، مسابقه، نمایش، و کاشت درخت است. آغاز جشن نوروز با برافراشتن علم امام علی(ع) در افعانستان نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می شود. در روزهای اول سال همه دشت های بلخ و دیوار و پشت بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود و از این رو به آن جشن گل سرخ نیز ...
از تبریز همزاد تاریخ تا ربع رشیدی، نخستین دانشگاه آکادمیک جهان + تصاویر
است و سفر یک روزه یا دو روزه ای خواهید داشت ما نیز در این گزارش مکان های گردشگری تبریز شهر شمس و شهریار را که می توان در این یک روز تماشا کرد برایتان معرفی می کنیم. مقبرةالشعراء، نماد شعر و ادب سخن گفتن از مکانی که مدفن و آرامگاه بیش از 400 ادیب و شاعر ایرانی است دشوار است شاید کسی نباشد که آرزوی آمدن به تبریز را در سر داشته باشد اما نخواهد از مقبره الشعرای ایران دیدن کند ...
توس شهری به وسعت تاریخ/سفر به آرامگاه فردوسی و سیاهچال هارون
. با این همه تا زمان اشکانیان از واژه توس به عنوان سرزمین خبری نیست اما از زمان ورود اسکندر مقدونی به ایران از ناحیه به نام سوزیا یا سوتیسا یاد شده که برخی آن را با توس کنونی یکی دانسته اند. پس از ورود اسلام به ایران، شهر توس نخستین بار در قرن 6 هجری به دست غزها ویران شد و پس از سپاهیان مغول در سال 617 هجری قمری آن را با خاک یکسان کردند اما کمی بعد دوباره به آبادانی نهاد و ...
90تپه واثر تاریخی میزبان گردشگران نوروزی/ابهرسرزمینی باتاریخی غنی
الدین احمد ابهری که در میان ایرانگردان و جهانگردان به نام پیر زهرنوش شناخته می شود در شهر ابهر به نام بقعه پیر معروف است. معروف به پیر زهر نوش که یکی از قطب های سلسله تصوف به شمار می رود که عالم . فقیه جامع و کاملی بوده است . سال های زندگانی وی سال های 500 تا 577 هجری قمری است از وی کتاب های شعر و عرفان از جمله : مقام العارفین ،داستان سلامان و ابسال گزارش از قطب المه و الدین مبین ...
مشاهیر آذربایجان را بیشتر و بهتر بشناسیم
فعالیت های مبارزاتی خود را آغاز نموده، پس از مدتی توسط ساواک دستگیر شد. در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد و به عنوان مربی آموزش پادگان سید الشهدا (ع) انجام وظیفه نمود. برای مبارزه با نیروهای ضد انقلاب به کردستان رفته، سپس در مهاجرت به افغانستان، اولین مرکز آموزش فرماندهی مجاهدین افغانی را در داخل کشور افغانستان تأسیس نمود. با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و در نبرد دهلاویه و حماسه سوسنگرد با عنوان ...
کاخ مروارید نگینی در صدف گردشگری کرج/اثری بجا مانده از دوره پهلوی
گردشگران و طبیعت دوستان زیادی به این منطقه باز شود. کاخ مروارید یا همان کاخ شمس سکونتگاه شمس پهلوی دختر دوم رضا شاه پهلوی است که در منطقه خوش آب و هوای کرج یعنی مهرشهر واقع شده، در رابطه با این اثر ملی می توان چنین گفت؛ از جمله آثار معماری ارزنده ای است که طی سال های 47 – 1345 هجری شمسی در زمینی به وسعت 111 هکتار و با مساحتی حدود 2500 متر مربع احداث شده است. شمس پهلوی تنها ...
گذری بر دیدنی های شهرستان بافق
که به همین علت به نام قلعهی شهرآباد مشهور است و اکنون در بلوار انقلاب استان بافق روبروی برج قلعه، ساختمان قدیمی و مخروبهای قرار دارد به نام توحیده (محضریه) که در گذشته معبدگاه زرتشتیان بوده است. این قلعه دارای یک برج با 16 جایگاه تیراندازی و یک سنگانداز بالای در ورودی قلعه میباشد. در زیر برج قلعه، یک هشتی با پوشش گنبدی شکل قرار دارد که به عنوان خنک جا از آن استفاده میشده است. در داخل قلعه 14 اتاق ...
فکر می کردم مولانا چند خیابان آن طرف تر است
...> او اظهار می کند: تا حدود 50 سال قبل در حوزه درک مطلب و تفسیر و شرح مثنوی کاری انجام نشده بود . البته از زمان مولانا و تا نیم قرن بعد از مولانا شرح هایی بر مثنوی نوشته شد، اما خود این شرح ها هم به چندین شرح احتیاج داشت چون دچار مغلق گویی و غامض گویی شده اند. در زمان معاصر یعنی بعد از انقلاب خوشبختانه تفسیر و شرح های زیادی بر آثار مولانا نوشته شد؛ مثل شرح آنقروی و تفسیر استاد علامه محمدتقی جعفری ...
بانوی پیر
اینکه از راهی دیگر از تونل خارج شوم فکری باطل بود و رخوت زده بر اثر استراحت روی سنگفرش، از جا برخاستم و دیدم که مامور اجرایم که به یاری شنل کوتاهش قابل شناسایی بود به سویم آمد. می توانید حیرت شدیدم را حدس بزنید: در کنارش، بانوی پیر بود همراه ژنرالی چاق، شکم گنده و سبیلو. بانوی پیر همان رفتار ساده و مستقیم خود را که برای بانویی چنان بزرگ نوعی رفتار خاص او به شمار می رفت- ولی چون نشانی از ...
اشعار ویژه وفات حضرت ام البنین (س)
تبدیل بر ام البنین شد شهر مدینه در هیاهو زین خبر شد شکر خدا ام البنین صاحب پسر شد اما کلامی باعث خون جگر شد زخم زبان ها بر دل تو نیش تر شد گفتند با تو بعد ازین کم میگذارد بر این یتیمان دیگر او کاری ندارد اما دهان یاوه گویان را تو بستی پای قرار خویش با زهرا نشستی دیدن از جام رضای یار مستی چون ...
چه می شد اگر ایران از یونان شکست نمی خورد؟
...> چرا در این راه باید محتاط بود؟ چون در این راه ممکن است چند دهه یا چند قرن یا چند هزاره عقب برویم و بنابراین باید استدلال های محتملی برای گمانه زنی هایمان داشته باشیم. بر این اساس، بحث نبرد ایران و یونان از جنبه های دیگری هم قابل بررسی است. مثلاً اینکه آتن درسال 508 قبل از میلاد به دموکراسی تبدیل شده بود و اگر این چنین نبود، احتمالاً نمی توانست در سال 480 قبل از میلاد بر پرشیا پیروز شود. از سوی ...
عکس شاعر مشهور سوری در صفحه ی اول گوگل
... این شاعر بزرگ سوری، در مدت نیم قرن، بیش از 35 کتاب شعر منتشر کرد و انتشاراتی برای چاپ اشعارش در بیروت تاسیس کرد و 10 سالِ آخر عمر خود را در لندن زیست تا این که سرانجام در 30 آوریل 1978 میلادی در 55 سالگی بدرود حیات گفت و به دستور "حافظ اسد" رئیس جمهور وقت سوریه، تشییع جنازه ای باشکوه برای او برگزار شد و پیکرش در دمشق به خاک سپرده شد. سایت گوگل، در مناسبت های خاص، صفحۀ نخستِ خود را تغییر شکل داده و به آن مناسبت اختصاص می دهد و روز دوشنبه، به احترام زادروز نزار قبانی، عکسی از او را زمینۀ صفحۀ نخستِ خود کرد. انتهای پیام ...
جوادی: سال 94 ملالی نبود جز دوری پول از جیب مبارک!/ دو قرن سکوت را هدیه دهید
کتاب های تاریخی دیگر مثل تاریخ مشروطیت از احمد کسروی کتاب های مناسبی هستند. خلیل جوادی، شاعر، ترانه سرا و طنز پرداز مطرح کشورمان در سال 1343 در زنجان متولد شد. اغلب اشعار او در زمینه های اجتماعی است و معروف ترین شعر او محکمه الهی نام دارد که روز قیامت را با بیانی شیرین و طنز آمیز توصیف می کند. خیابان خواب ها، سمفونی جیرجیرک ها، محکمه الهی، بهشت بی امکانات، برای تو، با تو و بازار وطن ...