سایر منابع:
سایر خبرها
بیرون کردن پورنگ از اتاق تست - امیرمحمد از قضاوت کردن ها گِله کرد
بودم و انجا از این گفت که کار مرا دوست دارد. وی همچنین با اشاره به سختی هایی که در کارش کشیده است، یادآور شد: من اوایل کار سختی های بسیاری کشیدم گاهی بعضی از افراد که نمی خواهم نامی از آنها ببرم به من می گفتند آقا پسر بلند شو برو آب بیار ، زمانی هم گزارش هایی در میدان 15 خرداد می گرفتم. یک شب در حال گریه به پدرم زنگ زدم و گفتم دیگر نمی خواهم کار کنم چون دارم خرد می شوم اما پدرم خاطره ...
توکلی: به حداد توصیه می کنم مکاتباتش با رهبری را کتاب کند/ماهیت رفتاری احمدی نژاد و موسوی فرقی نداشت
است دوباره آن انتخابات برگزار شود، شما همان رای را می دهید؟ اگر باز هم رقیب آقای احمدی نژاد، آقای موسوی باشد که می تواند تحرک اجتماعی ایجاد کند، بله. چون نمی خواهم رای بی فایده بدهم به کسانی که رای نمی آورند. البته این موضوع را من آن زمان بیان نکردم، بعدها گفتم. آن زمان گفتم که اضطرارا به آقای احمدی نژاد رای می دهم و اضطرار را هم اینگونه توضیح دادم که ماهیتا آقای احمدی نژاد و آقای موسوی ...
وقتی رهبر معظم انقلاب به دیدار ما آمد/ همه دردها را فراموش کردم
رزمندگان دوران دفاع مقدس که نبرد در غرب کشور را تجربه کرد، بیان می کند: بنده از جمله کسانی بودم که به کردستان اعزام شدم، پس از اعزام در مریوان و محور دزلی مستقر شدیم. میان آن همه رزمنده که به کردستان آمده بودند، مثل اینکه فقط برای من اسلحه کم آمده بود، به خاطر سن کمم به عنوان بی سیم چی مشغول بودم، نمی توانم بگویم ناراحت نبودم، چون دوست داشتم من هم اسلحه داشته باشم و مثل بقیه بجنگم، اما از ...
گفت وگو با بازیگردان معمای شاه ; رئیس جمهور آمریکا را پشت چراغ قرمز پیدا کردیم
. ***در عنوان بندی نام شما و امیر دژاکام به عنوان بازیگردان ذکر شده است. آیا تفکیک خاصی از نظر مسئولیت وجود داشته است؟ خیر. سریال معمای شاه با حضور استاد دژاکام وارد مرحله پیش تولید شد و ایشان از همان ابتدا حضور داشتند اما به دلیل حجم بالای نقش ها، من به گروه اضافه شدم. پس از آنکه کار اصطلاحاً روی غلتک افتاد، استاد دژاکام از پروژه خداحافظی کردند و من این بخش را ادامه دادم. ...
یک دزدی پیدا شده و فریاد دزد، دزد سر می زند/انتخابات، هندوانه سربسته نیست و نباید هرفردی نماینده شود
به جیبت کتت گذاشتم و قسمت دادم که آن رابخوانی و چند روز بعد از کمیته امداد با من تماس گرفتند و گفتند بیا تبریز تا مشکلت را حل کنیم. رفتم کمیته امداد تبریز گفتند آقای بیگی به ما دستور داده که مشکلت را حل کنیم.چه مشکلی داری؟ گفتم پسرم به خاطر سه میلیون تومان معوقه به زندان رفته و توان حل مشکل را نداریم. کمیته امداد هم این مشکل را حل کرد و پسرم آزاد شد و من خودم را مدیون تو می دانم. نتیجه ی ...
مطلومی: به خاطر ایرانی ها به سوئد آمدیم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ پرویز مظلومی در گفت و گویی پیش از دیدار امشب مقابل هاماربی سوئد درباره آخرین وضعیت استقلال ظرف روزهای اخیر و همچنین شرایط مصدومان و غایبان استقلال مقابل حریف سوئدی اش صحبت کرد. متن کامل این گفت و گو در ادامه می آید. *شرایط تیم برای بازی با هاماربی به چه ترتیب است؟ ما ظرف روزهای اخیر دو جلسه تمرین در استکهلم برگزار کرده ایم. دو تن از ...
روایت وزیربهداشت از طبابت سران عرب/ با بساز بفروشی پولدار نشدم!
.... صحبتی که در مطبوعات شد این بود که شما به عنوان یک شخصیت محبوب بین مردم در مقابل شخصیت محبوب دیگری به نام مهران مدیری قرار گرفته اید. این چالشی که پیش آمده بود موجب شد تا پزشکان طرفدار شما باشند و مردم طرفدار مهران مدیری. یعنی یک تیم بندی رخ داده بود. این مقابله با مردم برای شما نگران کننده نبود؟ خیلی از دوستانم به من می گفتند داری اشتباه می کنی و این کار آسیب زیادی به تو خواهد زد ...
گفت وگو با قاضی باتجربه پرونده های جنایی - از حضور در صحنه های قتل تا ملاقات های خیابانی با متهمان
سلاح دفاعی را آماده کردم که اگر خواست درگیر شود بتوانم دفاع کنم. آمد و با یک اخم وحشتناک با انگشتش به شیشه کوبید. شیشه را کمی پایین دادم او با صدای خشن گفت شما آقای اصغرزاده هستی؟ جواب دادم: بفرما. گفت: خیلی نوکرتم، خیلی مخلصم، خیلی ارادت دارم. گفتم: شما؟ گفت: من داداش فلانی هستم. یادت هست فلان سال بازداشتش کرده بودی؟ گفتم: الان برای جنگیدن آمده ای یا برای ابراز محبت؟ گفت: حاج آقا ما نوکرتیم، کی ...
سبزه قبا
این کافرها را نشانه بگیره. به فرهاد گفتم البته الان این کار را نمی کنی، گفت اگر به خاطر بچه هایی که به جلو رفته اند نبود، حتما این کار را می کردم، آخه این بعثی ها چه از سرزمین ما می خواهند ؟ در جواب گفتم : دینت را، ولی نه این بیچاره ها بلکه صدام و اربابانش. فرهاد گفت هر یک از اینها یک صدامند . به محل استقرار خود باز گشتم و همچنان سربازان عراقی آب بازی می کردند و حتی سرمای شبانه کوهستان هم ...
سفیر اندیشه کارگردان هستم
تولید مچ دستم شکست. موقعی که تمرین موتورسواری می کردم بر اثر اشتباهی دست من شکست و شاید اولین بار است که این را خودم عنوان می کنم – شاید در حاشیه عنوان شده باشد- فردای روز جراحی به آقای حاتمی کیا گفتم اگر اجازه دهید کسی دیگر را پیشنهاد کنم. نه به خاطر اینکه دچار ضعف شدم که من حاضرم ادامه دهم اما به خاطر اینکه شما یک پرویز پرستویی را از سالها پیش در ذهن خود پروراندی برای این نقش و الان دچار نقیصه ...
اصلاً از کارهای سینا عشوری سر در نمی آورم/شاید در سال 95 ازدواج کردم
دیدار مقابل گسترش فولاد را مطرح کرد؛ آیا بازیکنان تراکتورسازی واقعاً دست به چنین کاری زده بودند؟ من خودم یک فوتبالیست هستم و می دانم که در شان و شخصیت یک بازیکن نیست که شرف خودش را به خاطر یک اتفاق فوتبالی بفروشد. من تابه حال چنین چیزی را از سوی هیچ کسی ندیدم و به همین خاطر نیز اصلاً دوست ندارم در مورد این موضوع صحبت کنم اما فقط می توانم خودم را مثال بزنم که هیچ وقت چنین کاری ...
چاپ داستانی که نباید گفته شود
زندگی کنند، برای همین تا ذره ای احساس خطر کنند جا می زنند. حالا می فهمم جا زدن زیاد هم بد نیست. توی جمعیت آرام آرام می رفتم و به گذشته ها فکر می کردم. خودم را قایم کرده بودم. گاهی با خودم می گفتم خجالت نمی کشی؟ مرد بیچاره را محکوم می کنی که چه؟ چه کار اشتباهی می کند؟ مگر سال ها خودت از همین شعارها نداده بودی؟ غیر از ترس چه چیز دیگری ممکن است تو را به این قضاوت وا داشته باشد؟ چرا می خواهی ...
گفتگو با گزارشگری که بدون فوتبال می میرد
، دوچرخه سواری و هندبال هم گزارش می کردم. وقتی شبکه سه راه افتاد، از طریق آقای خالقی سروش به مدیر گروه ورزش شبکه آقای سیدامیر حسینی معرفی شدم. در آن سال ها کنار آقای بهروان، کوتی و کیانوش می ایستادم و در هر مسابقه سه دقیقه گزارش می کردم. البته الان نمی دانم آقای خالقی سروش کجا هستند اما هرجایی هست، برای شان آرزوهای خوب دارم. از گزارش 4 دقیقه ای تا فینال جام جهانی گزارش بازی ...
به خاطر سرو صدای تماشاگران ایرانی نتوانستم تا صبح بخوابم!
مربی ات بوده ، به خاطر او والیبالیست شدی ؟ پدرم و برادر بزرگترم والیبال بازی می کردند. پدرم هم مربی ام بود و من از هشت سالگی والیبال را زیر نظر اوشروع کردم. نه .من تنیس را دوست داشتم و در 10 سالگی وقتی برای یادگیری به باشگاه رفتم ، گفتند که خیلی دیر است. شانس دیگری برای ورزش دیگری نداشتم و به همین خاطر والیبالیست شدم. *تو امسال پدر شدی. فکر می کنی والیبال را دخترت در خانواده ...
حرف و حدیث پشت سرم زیاد است/ لاریجانی گفت آقا "یک مشورتی اجازه ای!"
...، کل داستان دروغ است. چندی قبل در سایتی خواندم که گفتند باهنر سلطان چای ایران است. رفتم در پایین این خبر کامنت گذاشتم، حداقل از این سلطان چای، ماهانه یک بسته چای به ما بدهید که ما نرویم مغازه سر کوچه خرید کنیم. البته به این شایعات عادت دارم. حدود 20 سال قبل هم گفتند، پسر باهنر یک کت می پوشد که 1000 دلار قیمت دارد. این در حالی بود که آن موقع پسر من چهار ساله بود! این حرف و حدیث ها متاسفانه هست و ...
چگونه کتاب جزئی از زندگی ام شد/ خاطره نوروزی که عید نبود
ماجرا تکرار شد و نهایتاً او عصبانی شد و گفت: بده اون کتاب رو دهاتی! زد روی سرم و کتاب را هم ازم گرفت! (می خندد) واقعا علاقه ای به کتاب خواندن در آن سال ها نداشتم. هنوز لذت آن را درک نکرده بودم و معلم ها هم در این زمینه ایجاد انگیزه نمی کردند. * برای دبیرستان چه کردید و چگونه سراغ ادبیات رفتید؟ چند ماه بعد از این شرایطی که گفتم آرام آرام با ادبیات آشنا شدم. احتمالاً در ...
انتقاد از کار برخی مترجمان قدیمی
ترجمه هایم در درجه اول مدیون ابوالحسن نجفی هستم. آشنایی من با ایشان برمی گردد به دو سال اول جنگ که رفته بودم تهران و در مرکز نشر دانشگاهی با آن بزرگوار آشنا شدم و این دوستی تا هنگام درگذشت او ادامه پیدا کرد. این توجه نسبت به زبان فارسی را از او یاد گرفتم. کار مترجم همین است و اگر غیر از این باشد به درد نمی خورد. ترجمه غلط جلال آل احمد وی در ادامه با بیان این که "قمارباز ...
عبدالله مستوفی؛ تصویرگر نوروز در روزگار قاجار/ از آذین بندی شهر تا تدارک دیگ های رشته پلو و ماهی شب عید
مهم تاریخ ایران در دوره قاجار محسوب می شود. این کتاب در حقیقت یکی از بهترین نمونه های زندگی نامه نویسی در ایران است. گرچه عبدالله مستوفی در سال های اول تشکیل حکومت قاجار هنوز به دنیا نیامده بود و در دوران سلطنت ناصرالدین شاه به دنیا آمد، ولی سال های ابتدایی تشکیل حکومت قاجار، به قدرت رسیدن آقامحمد خان قاجار، فتحعلی شاه، قرارداد ترکمانچای و ... را، به طور کامل شرح داده است. نویسنده با ...
خداداد عزیزی: اطراف حرم دستفروشی می کردم
و به او گفتم: بابا، اول برو سر خاک مادرم و برایش فاتحه بخوان و بعد هم برو حرم امام رضا(ع) و برای تیم ملی دعا کن. آن روز هم من برای کل تیم از امام رضا(ع) کمک خواستم و بحث خودم نبود ولی کمک همه و بویژه من کرد تا در آن بازی تاریخی گل بزنم و تیم ملی به جام جهانی صعود کند. ما مشهدی ها به امام رضا(ع) نگاه متفاوتی داریم و آن امام بزرگ را از خودمان می دانیم. اعتقاد همیشه خوب است و به انسان سیگنال های مثبت ...
والله ما مظلوم زاده ایم*
زد فواره ها بدیدم اشعار باده گونش مستم چنان ز خود کرد تا آنکه روح خود در عرش سماء بدیدم سر تا به پا شدم گوش در آن شب پر از هوش دلبر به شعر و آهنگ با گفتنا بدیدم شور و شعور و هستی شعر و نوا و مستی از اول کلامش تا انتها بدیدم نامش سه میم عشق است مهدی مهد مظلوم در زیر چرخ گردون قدر قضا بدیدم گفتم بیا "بهادر " شرط ادب نگه دار خاک در چو او باش کو بی ...
روایت صالحی از پشت پرده های دولت احمدی نژاد
که منتظر بودم تا به محض رسیدن نوبت پشت تریبون بروم و سخنرانی کنم، فردی به من نزدیک شد و پیامکی را در موبایل خود به من نشان داد. در آن پیامک نوشته بود: علی اکبر صالحی به عنوان سرپرست وزارت امورخارجه تعیین شد. در آن لحظه شوکه شدم. روح من هم از این مسأله خبر نداشت. درست است که در شش ماه پیش از این تاریخ با من در این خصوص صحبت هایی شده بود، ولی موافقت قطعی خود را اعلام نکرده بودم. این پیامک را پیش از ...
نوروز پیش از اسلام و پس از اسلام +آداب و اعمال
روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود. همچنین گفته اند: در عصر خلافت امیرمومنان علی(ع)، مجوسیان چند ظرف نقره که در آن شکر ریخته بودند, در نوروز به آن حضرت هدیه کردند، آن حضرت هدیه آنها را پذیرفت و شکرها را بین یاران خود تقسیم کرد و آن ظروف را به عنوان جزیه (مالیات سرانه آنها) قبول کرد. بنابر همان روایت امام صادق(ع ...
کاری که در سینما کردم مهمتر از فیلمسازی است
کار را هم کرد که خیلی از آتش ها را در دل مردم خاموش و روشنگری کرد و حرف هایی زد که چند سال بعد اثبات می شد و شد. به نوعی می توان گفت اگر مال زمان خودش نبود، دیگر فایده ای نداشت. بعدها دیدید که سریال ها یا فیلم هایی که تقلید از این فیلم بود دیگر جواب نداد. این حرف را از این رو می زنم که اولین اکرانش را در جشنواره دیدم و آن موقع خیلی ها هم به خاطر اینکه مضمون را می دانستند آمده بودند و بعد از ...
حرفهایی که تا به حال از خداداد عزیزی نشنیده اید
و با آنکه کارسختی بود و با آن سن و سال باید کیسه های سنگین را جابجا می کردم اما آن کار را به دستفروشی ترجیح می دادم. قبل از بازی استرالیا به پدرم گفتم برود حرم موقع زیارت امام رضا(ع) حس و حالی به من دست می دهد که قابل وصف نیست و نمی توانم به شما بگویم درونم چه اتفاقاتی رخ می دهد. فقط می توانم بگویم که زیباترین لحظات را سپری می کنم. *تا حالا برای خودم نذری نکرده ام ...
مژگان بختیاری: عکس های آرنولد را دیدم و بدنساز شدم!
...> *خانم ها معمولا کم می خورند که چاق نشوند. این اشتباه است. *شما گفتید که دوست ندارید عکس بگذارید چه دلیلی داشته؟ بیشتر به خاطر اعتقادات خاص خودم بوده. *برای شناخته تر شدن بیشتر کمک نمی کند. من در این چند سال توانستم همکارهای خوبی پیدا کنم. شاگردهای خوبی را پیدا کنم. با اساتید زیادی آشنا شوم. سعی می کنم بیشتر در همایش ها و سمینارها و مباحث علمی ...
صندلی داغ طرفداری؛ مهیار میرزاپور، درباره عضو همیشه آنلاین "طرفداری" و فلسفه عجیب هواداری اش
طرفداری - مهیار میرزاپور پنجمین مهمان از سری دوم صندلی داغ طرفداری در بهار، در عید و روز پنجم سال 1395 خواهد بود. از همین ابتدا وظیفه خود می دانم تا این هشدار را به خوانندگان این مطلب بدهم: با مردی آشنا خواهید شد که منحصر به فرد ترین فلسفه هواداری فوتبال را – تا آن جا که ما دیده ایم و شناخته ایم – صاحب است. کسانی که او را از نزدیک می شناسند، متفاوت بودنش را از عموم اشخاصی که تا کنون در زندگی شان دیده اند تایید می کنند (همکارمان سمیرا عبادی از جمله ا ...
رهایی از رکود؛ خاطره ای از دهه 40
. هم من و هم عالیخانی از این حرف خیلی خوش مان آمد و قرار شد یکی یکی آنها را صدا بزنیم و به خصوص به آنان که کالاهای صنعتی وارد می کردند اطمینان دهیم حمایت خواهند شد و نباید بترسند. یادم هست حاجی برخوردار را که آن موقع رادیو وتلویزیون وارد می کرد دعوت کردم و به او پیشنهاد دادم به جای واردات تولید کند. به او گفتم به شما پروانه ساخت رادیو وتلویزیون می دهیم و از شما حمایت می کنیم تا ...
روایت تازه از پشیمانی خلخالی/ رأی آیت الله جنتی پاک بود/ سیگاری که ولایتی برای قطعنامه کشید!/ پیگیری ...
اجازه می دهند بروم خدمتشان. ایشان از سر لطف گفت شما از ما به امام نزدیکتر هستید ما باید از طریق شما اجازه بگیریم. رفتم نزد امام، داشتند بین دو اتاق قدم می زدند. سلام کردم و با حالت خنده و تبسّم پر از مهر و عطوفت گفتند هان چیه؟ گفتم عیدی می خواهم. کیسه را برداشتند، گفتم نه اگر همه اش را هم بدهید فایده ای ندارد. ایشان 5-6 تا از همان سکه ها دادند و یک شوخی هم کردند و گفتند: تو باید از پدرت برای ما ...
معجزه رسانه ای شهدا در سرزمین نور
کرد که برای من سازنده بود. تسنیم: برایتان سخت نبود در ایامی که همه کنار خانواده هایشان بودند، شما به دور از اهل منزل و در این منطقه حضور داشتید؟ من چهار سال است که تهیه کننده برنامه های زنده راهیان نور هستم. از اولین سالی که به این منطقه آمدم خاک آن یک گیرایی خاصی در من به وجود آورد. شاید برای خانواده م دوری من سخت باشد ولی برای من طوری شده که که اگر یک سال به این منطقه نیایم خودم ...
پگاه آهنگرانی: وقت آن است خیلی کارها بکنیم
که دولت عوض شد چه کاری می خواهی انجام بدهی. من می گویم ایرادی ندارد با وجود اینکه ما تمام تلاش خود را می کنیم که اتفاقی نیفتد که اینجا از طرف ما بسته شود، ولی حتی اگ رچهار سال یا دو سال هم بماند بالاخره تاثیر خودش را خواهد گذاشت. ممکن است چهارسال بعد دولت های بعدی اجازه کار به تو ندهند، اما بعدش می توانی دوباره کار کنی و اینجا بالاخره در ذهن ها می ماند. به خاطر همین من فکر کردم که در این ...