سایر خبرها
خیمه شب بازی رسانه ای ترکیه و سیاست یک بام و دوهوای آذربایجان
برای به قدرت رسیدن یک طیف سیاسی مخالف ایران بود که این موضوع باعث شد تا تمام زحمت ها و کمک های ایران به آذربایجان در این سال ها، تحت شدید ترین هجمه های رسانه ای در آذربایجان قرار بگیرد. ایران طی سال های آتش بس بارها آذربایجان را بصورت پشت پرده بر کمک های خود واقف می کرد و حتی در برخی موارد نیز اسنادی از این کمک ها در اختیار اصحاب رسانه قرار می داد تا افکار عمومی را نسبت به این موضوع ...
نقض آتش بس از سوی تروریست ها در جنوب حلب/پیشروی ارتش سوریه در حاشیه قریتین/جنوب غوطه در آستانه ...
تدارکاتی مواجه شده اند، بدنبال جایگزین کردن مسیر تدارکاتی از استان ادلب به مناطق غربی و جنوب غربی استان حلب می باشند. تمرکز اصلی حملات تروریست ها بصورت همزمان بر سه محور بوده است. این حملات از مبداء روستاهای "بانص (علیه مواضع نیروهای سوری در تل مقلع)، تل حدیه (علیه روستای العیس) و الهضبه الخضراء (علیه تپه راهبردی تل العیس)" صورت گرفته است. بر اساس اطلاعات منتشره، سه عامل انتحاری به نام ...
داعش هویت واقعی ابومحمد جولانی را افشا کرد+عکس
در اثر آن به هلاکت رسیده اند. ابومحمد جولانی تا پیش از اعلام استقلال از داعش و استنکاف از بیعت به ابوبکر البغدادی خلیفه خودخوانده، نماینده داعش در سوریه بشمار می رفت. تا پیش از این رسانه های سوری هویت ابومحمد الجولانی را "اسامه العبسی الواحدی" متولد سال 1981 در شهر "الشحیل" واقع در استان دیرالزور (شرق) این کشور عنوان می کردند. وی در عراق به اتهام ارتکاب جرائم تروریستی دستگیر و به زندان افکنده شد اما در سال 2008 از زندان آزاد شده و به سوریه نقل مکان کرده است. ...
بخش سوم و پایانی
در یک صندوق سرمایه گذاری دولت را برای خرید کالاهای لوکس هزینه کرده است. درهمین راستا، سازمان شفافیت بین المللی پیشتر از مالزی خواسته بود وضع بدهی شرکت توسعه مالزی واحد را که بیش از 11 میلیارد دلار ذکر شده است، روشن کند. جابجایی خانواده های داعش در موصل گروه تروریستی داعش از بیم شروع عملیات نهایی آزادسازی استان نینوا و مرکز آن موصل، 150 خانواده متعلق به اعضای خود را ...
فرهنگ در رسانه
... موفقیت و خلاقیت با هم می آیند برنامه قندپهلو با همه حرف و حدیث هایی که این روزها درباره اش مطرح می شود، برنامه موفقی بود و مردم به آن اقبال نشان دادند چون از یک ایده و فکر ایرانی نشأت گرفته بود، وابسته به جایی نبود و با برنامه دیگری مقایسه نمی شد، اما مشکل اصلی شب کوک در این بود که تکلیفش با خودش و مخاطبش روشن نبود. آیا این برنامه به قصد ستاره سازی وستاره پروری تولید ...
تصویر و اطلاعات جدید از محمد الجولانی رهبر جبهة النصره
دانشکده رسانه درس خوانده و سپس به عراق رفته تا در گروه داعش عضو شود. او سه ماه پس از ورود به عراق، دستگیر و پس از آغاز بحران سوریه آزاد می شودز پیش از این گفته می شد که الجولانی نام واقعی اش أسامة العبسی الواحدی است و در استان دیرالزور سوریه متولد شده و دارای تحصیلات پزشکی از دانشگاه دمشق است. بنا به این گزارش، فردی هم که در کنار جولانی ایستاده، احمد زکور فرمانده گردان ثورا الرقه وابسته به جبهة النصره است که با داعش می جنگد. ...
تازه ترین تحولات میدانی سوریه
تروریستی داعش کودکان زیر 16 سال را در اردوگاه های آموزشی موسوم به دوره های آموزشی اشبال آموزش می دهد. شبکه العالم نیز به نقل از مرکز آشتی روسیه در پایگاه حمیمیم در حومه لاذقیه از نقض آتش بس در حلب سوریه از سوی برخی از گروه های مسلح به اصطلاح میانه رو خبر داد. گروه موسوم به "أحرار الشام" با گلوله های خمپاره منطقه الشیخ مقصود در حلب را هدف قرار داد و بعد از نبردی دو ساعته، مهاجمان به موضع ...
بهره برداری های ترکیه از داعش و تروریسم
قاچاق شده توسط داعش، آن را در بازار عرضه کرده و در مسیر انتقال آن نیز به مقامات محلی و کشوری حزب عدالت و توسعه- حزب حاکم ترکیه- رشوه پرداخت می کنند. ترکیه حمایتی به مراتب بیشتر از یک حمایت منفعلانه از گروه های رادیکالی اسلام گرا داشته است. اردوغان در 13 سال حضور خود در قدرت ترکیه را از یک دموکراسی مدل غربی به یک پاکستان در مدیترانه بدل کرده است. بعنوان مثال افشای اسناد سرویس اطلاعاتی ترکیه ...
کاهش 50 درصدی گردشگران نوروزی
تأسیسات اقامتی وابسته به آموزش وپرورش اقامت گرفتند و 18 هزار و 318 نفر نیز در مراکز اقامتی ارگان ها اسکان داشتند. ارائه این آمار حال به یک دغدغه اصلی در میان رسانه ها و کارشناسان تبدیل شده است. در کنار این موارد توجه به نگاه مسئولان کشوری نیز بیراه نیست. سال هاست می شنویم گردشگری محور اصلی توسعه استانی که نام پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین را یدک می کشد، است؛ عنوانی که معاون سرمایه گذاری ...
خاورمیانه؛ مرکزِ بحران و پادبحران
و در نهایت ایجاد یک اقلیم سنی بهره برداری کنند. مساله دیگری که صحنه سیاسی عراق را در سال 1394 به خود درگیر ساخت، موضوع استقلال طلبی اقلیم کردستان بود. مسعود بارزانی رییس اقلیم خودمختار کردستان عراق که پس از حمله داعش به این کشور بحث استقلال طلبی اقلیم را به صورت جدی پیگیری می کند، در سال 1394 با تمرکز بیشتری مساله استقلال را مطرح کرد. وی خواستار برگزاری همه پرسی در این زمینه پیش از برگزاری ...
سه پیام اقتصادی به خارجی ها
. اول اینکه براساس برنامه ها قرار بود به هر هیاتی که به ایران می آید یک پکیج ارائه کنید که مطابق با ظرفیت های آن کشور باشد که عملا شاهد اجرایی شدن آن نبودیم یا اگر هم عملیاتی شده آن را رسانه ای نکرده اید. در واقع تنها یکسری حرف های کلی و تکراری مطرح شد. نکته جالب دیگر برخورد شما با هیات های مختلف بود. رویکرد شما درباره همکاری با کشورهای مختلف قابل پیش بینی نیست. برای مثال کشور بزرگی مانند انگلیس به ...
دفاع لاریجانی از تصمیم روحانی برای لغو سفر به اتریش
است که دولت تاکنون به جز بیانیه ای که همان روز لغو سفر حسن روحانی به اتریش صادر کرد و از مسائل امنیتی به عنوان دلیل اصلی به تعویق افتادن این سفر نام برد، توضیح دیگری ارائه نکرده است. با این حال به نظر می رسد انتشار برخی اخبار از سوی صدا و سیما و برخی از رسانه های وابسته به اصولگرایان در مورد دلیل لغو سفر رئیس جمهوری به اتریش بدون توجه به بیانیه دفتر رئیس جمهوری، برخی از اعضای کابینه و حتی رئیس مجلس ...
هاشمی رفسنجانی از ناآگاهی تا خیانت
سال 2003 پیشتر نیز در آذرماه سال 94 هاشمی رفسنجانی پیش از ارائه گزارش آژانس بین المللی اتمی درباره ارزیابی برنامه هسته ای ایران سخنانی ابهام آمیز در مورد تمایل برخی به ساخت سلاح هسته ای در کشورمان قبل از سال 2003 بر زبان راند که مورد توجه رسانه های صهیونیستی هم قرارگرفت . هاشمی در مصاحبه با سایت امید هسته ای مدعی شده بود: در سفر پاکستان می خواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم اما ...
هفت مورد نقض آتش بس در حلب، لاذقیه و دمشق
دو مورد در دمشق صورت گرفته است ". از جمله شبه نظامیان گروه "احرار الشام" در حلب به محله مسکونی شیخ مقصود حمله کرده اما پس از نبرد دو ساعته عقب نشینی کردند. یک نفر از سربازان نیروی مردمی در این نبرد کشته و دو غیرنظامی زخمی شدند . بعلاوه گروه "حرکت نورالدین زنگی" مواضع نیروهای دولتی در منطقه البحوث در حلب را هدف حمله قرار داد . اجرای توافق روسیه و آمریکا برای برقراری ...
گزارش ویژه روزنامه عمانی از نوروز در بین مردم غرب آسیا و ایران
در عراق از پنج هزار سال پیش آغاز شده است. 3. سعید الغزیلی: قریات نوروز را با اعتدال هوا و بازگشت ساحل نشینان به خانه های خود جشن می گیرند. 4. اکبری: نوروز روز صلح، دوستی و ارتباطات انسانی و همگرایی میان ملت های همسایه است. 5. الفارسی: در دوران کودکی ما نوروز را در مسندم و ساحل (منطقه) باطنه جشن می گرفتند. این مقاله در دو صفحه روزنامه همراه تصاویر نوروز در کشورهای مختلف ...
چالش العبادی و کابینه جدید
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، با اعلام اسامی کابینه پیشنهادی تکنوکرات در عراق، در "پنجشنبه سرنوشت ساز" این کشور وارد مرحله ای تازه شده است، مرحله ای که دو شاخص عمده دارد. شاخص اول در رابطه با میزان پذیرش اسامی مطرح شده برای وزارتخانه های مختلف از سوی پارلمان است، این در حالی است که عمده فراکسیون های سیاسی حاضر در عرصه عراق از نحوه تقسیم مناصب دولتی ناراضی هستند. موضوع دوم تردیدی است که ...
همه ی فراز و فرودهای علی لاریجانی
دهم به وی، چه تغییری در موضع گیری های هیات رئیسه ایجاد خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوال بد نیست مروری بر سوابق و موضع گیری های علی لاریجانی داشته باشیم. هرچند فعالیت های لاریجانی از معاونت برون مرزی واحد مرکزی خبر شروع و با سمت های مختلفی مانند معاونت چند وزارتخانه و جانشین ستاد کل سپاه ادامه می یابد اما حضور او در مقام وزارت ارشاد دولت آیت هاشمی رفسنجانی شروعی بود برای مطرح ...
گزارش ابتکار از حاشیه های افزایش نرخ کرایه تاکسی، مترو و اتوبوس در سال جاری؛
ای مورد بازرسی مستمر قرار گرفتند. رییس سازمان تعزیرات حکومتی، آرامش ایجاد شده در حوزه میوه در ایام نوروز را ناشی از برنامه ریزی دولت و نظارت های مستمر دستگاه هایی چون سازمان تعزیرات حکومتی اعلام کرد. وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در سال 95 مبنی بر برنامه ریزی وسیع برای برخورد با قاچاق کالا و ارز اظهار کرد: متاسفانه طبق آمارهای رسمی در سال 93، 19/8 میلیارد دلار قاچاق در کشور داشته ...
داعش علیه جبهه النصره اعلان جنگ کرد
احرار الشام و علی العیشات معروف به "ابوحسین تل" سرکردۀ نظامی جنبش المثنی و ابوصلاح عبدالباسط النابلسی معروف به "ابوهادی" سرکردۀ نظامی تیپ موسوم به شهدای یرموک اشاره کرد. تیپ شهدای یرموک، با پشتیبانی جنبش المثنی، منطقه تسیل در غرب درعا را به طور کامل تحت سلطۀ خود در آورد و اقدام به اعدام میدانی عناصر جبهه النصره کرد و در صفحه های ارتباط اجتماعی وابسته به داعش، رسماً ضد جبهه النصره و هم ...
کمک های مستشاری "سپاه قدس" به امنیت "بغداد" و "دمشق"
ادعای این پایگاه اماراتی درباره دخالت ایران به نفع اسرائیل است؛ این موضوع به اندازه ای مضحک است که حتی دشمن ترین مقامات غربی با ایران هم چنین ادعایی را مطرح نمی کنند. اتفاقا در 5 سال اخیر اقداماتی که امارات و عربستان سعودی در حمایت از داعش در عراق و سوریه انجام دادند ، اسرائیل را تقویت کرده و نه فعالیت های مستشاری سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران و این نکته ای است که دروغ پردازی این رسانه اماراتی را اثبات می کند. در مجموع رسانه های کشورهای منطقه در دوران مختلف ادعاهای مختلفی را مطرح می کنند که این ادعا ها در حد گمانه زنی بوده و مدرک و استنادی بر روی آن وجود ندارد. ...
بخش دوم
آزادسازی استان نینوا اهالی جنوب موصل با عناصر داعش در این منطقه درگیر شده و 16 نفر از آنان را از پای در آوردند. نیروهای عراقی در ادامه عملیات الفتح در استان نینوا، دانشگاه موصل را هدف حمله دقیق هوایی قرار داده و محل تجمع نیروها و انبار سلاح و مهمات داعش را در پیرامون این دانشگاه هدف قرار داده و منهدم کردند. در خبری دیگر عادل عبدالمهدی وزیر نفت عراق برای دومین بار استعفا کرد. مشاجره ...
تک ماده در حفظ کتابفروشی ها
...، همدان، یزد، فارس و گیلان تشکیل شود. گفته می شد که این اقدام به منظور تمرکززدایی و تسریع در فرآیند ممیزی کتاب در دفتر توسعه کتاب و کتاب خوانی انجام شده است. البته از سال 1389 به این سو و با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، استان های خراسان رضوی، کرمان، آذربایجان شرقی، اصفهان و قم نیز دارای کارگروه نظارت استانی هستند. محمدعلی مهدوی راد (رئیس هیات نظارت بر اجرا ضوابط نشر) نیز در ...
آزادسازی 2 منطقه الجمعیه و المعامل در شرق هیت توسط نیروهای عراقی
به گزارش دولت بهار به نقل از شبکه روسیا الیوم، منابع محلی عراق اعلام کردند که نیروهای امنیتی این کشور 2 منطقه به نام الجمعیه و المعامل در شرق هیت واقع در استان الانبار را از کنترل تروریست های داعش خارج کردند و این 2 منطقه را آزاد کردند. بر اساس این گزارش نیروهای دستگاه مبارزه با تروریسم و ارتش عراق پس از آزادسازی این 2 منطقه، پرچم عراق را بر فراز ساختمان های آن بر افراشتند. ...
درگیری ارتش سوریه با تروریست ها در ریف حلب؛ هلاکت امیر انتحاری ها
... ارتش سوریه در این درگیری ها موفق شد چندین خودروی بمب گذاری شده در این منطقه را منهدم کند. منابع وابسته به معارضان سوری مدعی شدند تروریست های جبهه النصره و احرار الشام و جیش الفتح تعدادی از روستاها و مناطق اطراف شهرک العیس از جمله تله العیس سیطره یافته اند. با این حال شبکه خبری المیادین لبنان گزارش داد، ارتش سوریه موفق شده است حملات تروریست ها در ریف جنوبی حلب، به ویژه در منطقه العیس دفع کند. ...
راهیان نور، جنبشی برخواسته از دل مردم است/ مردم خوزستان لایق بهترین امکانات و زیرساخت ها هستند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از رهیاب نیوز :سردار حسن شاهوارپور، فرمانده سپاه حضرت ولیعصر (عج) استان خوزستان، با حضور در قرارگاه مشترک راهیان جنوب کشور در معراج شهدای اهواز از جهاد رسانه ای شهید رهبر بازدید کرد. وی در این دیدار با اشاره به این که راهیان نور برخواسته از فرهنگی بود که در هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، رزمندگان و مدافعان ایران اسلامی به آن تمسک جسته بودند ...
پیش بینی فردا محقق شد /آیا تغییر کابینه و پایان تحصن حامیان مقتدی صدر، غیر منتظره بود؟
همگام شود، دست او را به گرمی می فشاریم! بعدها با افزایش جمعیت متحصنان و حضور شخص مقتدی صدر در میان متحصنین، اخبار عراق به تیتر اول بسیاری از رسانه های ایرانی و خارجی تبدیل شد و تحلیل های بسیاری در ایام عید منتشر شد. در این تحلیل ها که همگی متأثر از آوانگاردهای رسانه ای بود، از احتمال سقوط دولت عراق یا بی ثباتی در این کشور سخن می رفت و شاید بتوان گفت نکته مشترک همه تحلیل ها، تأکید بر ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
سوریه در سالی که گذشت
ای کاری به دولت اسد محسوب می شود؛ هدفی که باعث شد تا این سه برخی اختلافات را کنار گذاشته و برای اولین بار به صورت منسجم رفتار واحدی را پیش گیرند. البته تشکیل جیش الفتح را باید در چارچوب کلان تری بررسی کرد؛ هم زمانی تشکیل این گروه تروریستی با حمله عربستان و متحدانش به یمن در 5 فروردین، نشانه ای معنادار از یک طراحی منطقه ای است.[1] در هر صورت گروه های جبهه النصره، احرار الشام، جند الاقصی، جیش السنة ...
از جولانگاه تشکل های دولتی تا حاشیه های ادغام دو واحد دانشگاه آزاد
خواجه به ریاست دانشگاه رسید ولی تودیع و معارفه سرپرست پیشین و ریاست فعلی دانشگاه شهید چمران اهواز بی حاشیه تمام نمی شود و در ابتدا حضور یکی از اساتید پشت دانشگاه و سخنرانی بدون ذکر نام خدا و حمله به بسیج دانشجویی و متهم کردن وی به سیاسی کاری اولین حاشیه این جلسه تودیع و معارفه بود که در ادامه قرار گرفتن خود رعایایی در پشت تریبون و حمله به دولت احمدی نژاد و اینکه من اجازه کارهای سرهنگی را ندادم ...
تحرکات تازه رانت جویان برای حبابی کردن قیمت مسکن
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، او در بخشی دیگر از سخنان خود به همکاری بورژوازی مستغلات و شهرداری ها و بانک ها اشاره می کند که در پرتگاهی قرار گرفته و سعی می کنند با تکیه بر هم، همدیگر را نگاه دارند. به گفته این اقتصاددان، اقتصاد و جامعه ایران زیر پای بورژوازی مستغلات لِه شده است. جالب تر آنکه این اقتصاددان در بررسی های خود پای نظام بانکی را به میان می کشد که در شهری شدن رانت دست داشته است. به گفته اطهاری، نظام بانکی از ابتدا خود نمی خواسته وارد شود؛ اما شریک جرم شده است و در نهایت خود نیز در تله فضایی رانت افتاده است. او در روایت خود از چگونگی این رخداد تأکید می کند، دولت سازند ...