سایر منابع:
سایر خبرها
دل کندن از ریحانه برای دفاع از حرم رقیه
شهید مجتبی کرمی از مدافعان حرم بود که همزمان با ایام عزای ابا عبدالله الحسین (ع) در سوم محرم سال 94 به شهادت رسید. کرمی تنها چند روز بعد از فرمانده و مراد خود سردار شهید حاج حسین همدانی رخت شهادت پوشید. هم او که خانواده اش در نامه ای خطاب به امام خامنه ای نوشتند: اکنون که امانت های گرانقدر پیامبر (ص) اهل بیت عصمت و طهارت با خون باید پاسداری شوند پا در رکابت آماده ایم. اذن میدان بده. ما هم برایت ...
فرهنگ در رسانه
مثل روزگار قریب ساخته می شود. یا چند کار خوب که آقای حسن فتحی برای تلویزیون ساخت. با حضور کارگردان های بزرگ تر و کاربلدتر آثاری ساخته می شود که تمام وجوهاتی که شما اشاره کردید را دربرمی گیرد. مثلا مجموعه هزاران چشم آقای عیاری از جمله کارهایی بود که برای مردم باورکردنی نبود که از تلویزیون چنین کاری پخش می شود. به هرحال کارگردان خوب، فیلم نامه مناسب و تهیه کننده و نیت و قصدی که از ابتدا برای ساخت ...
خودم را یک اصولگرا می دانم/ عدم احراز صلاحیتم تلخ ترین خاطره ام بود/ نامزدهای پایتخت نشین درد مردم تبریز ...
می کرد و برنامه ما در حال ضبط بود چند بچه به سمت من آمدند پرسیدم شما کجا بودید گفتند ما برنامه عمو پورنگ را نگاه می کردیم و من گفتم شما برنامه پورنگ را نگاه نکنید، برنامه محرم عمی را نگاه کنید و از همان لحظه من به اسم محرم عمی شناخته و نام گذاری شدم. از صبح همان روز کودکان و بعد بزرگترها مرا محرم عمی صدا کردند و این از لطف آن مردم بود که آن حرف من را بخاطر سپردند و بعد مرا به این نام صدا زدند که ...
خداداد عزیزی: اطراف حرم دستفروشی می کردم
نذری نکرده ام و هر وقت از امام رضا (ع) چیزی خواسته ام آن خواسته برای خودم نبوده است. * یادم می آید قبل از بازی ایران و استرالیا در ملبورن با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم بابا، اول برو سر خاک مادرم و برایش فاتحه بخوان و بعد هم برو حرم امام رضا (ع) و برای تیم ملی دعا کن. آن روز هم من برای کل تیم از امام رضا (ع) کمک خواستم و بحث خودم نبود ولی کمک همه و به ویژه من کرد تا در آن بازی تاریخی ...
چشم انتظاری 8 ساله/حسرت زیارت امام رضا (ع) به دلم ماند
نیاوردم و سوار ماشین شدم و شیشه گلابی را که خریده بودم به روی او و دوستانش پاشیدم و دست در گردن همدیگر انداختیم و یک دل سیر گریه کردیم. موقع خداحافظی به او گفتم پسرم می دانم تو راه خودت را انتخاب کردی، برو و موسی بن جعفر (ع) پشت و پناهت باشد، نمی دانم چطور مسیر خیابان تا خانه خواهرش را طی کردم تمام تنم می لرزید. تا سه روز تب و لرز کردم، بعد از چند روز خبر شهادتش را برای من ...
گفتگوی با بازگیر طناز خوزستانی؛ بازیگری که در شهر خوبان نمی خندد/ اودود از سختی زندگی می گوید
دمپایی و گونی برنج جای آن ها را پر کرده بود، زندگی کنیم؛ دو ماه را به همین منوال سپری کردیم تا معلوم شود مقصد بعدی آوارگیمان برازجان است. اتصال تو و سینما با جبری به نام جنگ قطع شد، این دور شدن از هنر در برازجان هم ادامه داشت؟ بله. روز ها سخت تر از آنی می گذشت که دغدغه ای غیر از سیر کردن شکممان داشته باشیم، یادم می آید کلاس چهارم را تمام کرده بودم که جنگزده شدیم، به خاطر ...
خداداد عزیزی: اطراف حرم دستفروشی می کردم
دست می دهد که قابل وصف نیست و نمی توانم به شما بگویم درونم چه اتفاقاتی رخ می دهد. فقط می توانم بگویم که زیباترین لحظات را سپری می کنم. * تا حالا برای خودم نذری نکرده ام و هر وقت از امام رضا (ع) چیزی خواسته ام آن خواسته برای خودم نبوده است. * یادم می آید قبل از بازی ایران و استرالیا در ملبورن با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم بابا، اول برو سر خاک مادرم و برایش فاتحه بخوان و بعد هم ...
سیری در ادب عاشورایی و نگاهی به تجلی آن در ادبیات انقلاب اسلامی
) (علی اکبر) به هنگام حمله بر دشمنان چنین فریاد برمی دارد: با شمشیر آن قدر بر شما می زنم تا خم شود و بتابد [چون این] ضربه ای است از سوی جوانی از بنی هاشم و اولاد علی(ع) [و دارای همان قدرت و شوکت است]. امروز (تا جان در بدن دارم از پدرم حمایت می کنم و به خدا سوگند، این زنازاده [ابن زیاد] نمی تواند درباره ما حکومت کند. از وجود مقدس سالار شهیدان(ع) نیز اشعار و رجزهایی در شب و روز عاشورا نقل شده ...
چینی ها چگونه سردار بزرگ امام علی(ع) را به شهادت رساندند
الفضل گفت: شبی از شب ها خوابی دیدم که به سبب آن از شدت هراس لرزیدم. خدمت رسول الله(صلی الله علیه وآله) شتافتم و گفتم: ای بهترین بندگان خدا! خوابی دیدم که از آن هراسانم. حضرت فرمود: بازگو. گفتم: در خواب دیدم از پیکر مبارک شما پاره ای گوشت بریده شد و نزد من آمد. حضرت فرمود: نیک خواهد بود؛ به زودی از فاطمه من فرزندی متولد می شود و تو آن را با شیرخود پرورش می دهی؛ فرزندان فاطمه پاره تن من هستند. ...
شروع شیرین
که چند روز قبل از مراسم عقد این دوجوان، به شهادت می رسد اشاره و اضافه می کند: حاج آقای رحمتی وصیت کرده بود که پیکرش بعد از حرم امام رضا(ع)، به خانه اش یعنی آسایشگاه هم بیاید. بعضی از دوستان نگران بودند که شاید خانواده شهید دلگیر شوند از اینکه چند روز پیش پیکر پدرمان را به آسایشگاه آوردید و الان عروس و داماد می آورید. ماجرا را با پسر شهید رحمتی مطرح می کنند و خانواده شهید هم استقبال کرده و در مراسم ...
روایت یعقوبی از زندگی حضرت ابراهیم (ع)
برکت را در فرزندان او قرار دهد. ساره در بازگشت شان به شام بدرود زندگی گفت و ابراهیم دیگربار زنی گرفت که قطوره نام داشت و او زمرن و یقشن و مدن و مدین و یشباق و شوح را برای او زایید. و ابراهیم در روز سه شنبه دهم آب وفات کرد و زندگی او صد و نود و پنج سال بود. -3- پس از وفات ابراهیم در شام، اسحاق به جای او بود و رفقا دختر بتوئیل را به زنی گرفت و او باردار شد و حملش سنگین گردید. پس ...
نقش شهید در تشییع پیکر مرحوم کافی در مشهد
....- بی سیم چی شهید رفیعی که در آن عملیات اسیر شده بود- می گوید: نزدیک صبح به محاصره کامل در آمدیم و نیروها قیچی شدند. شهید با قامتی استوار و شجاعانه در وسط میدان ایستاده بود. جلو رفتم و گفتم: ابوالفضل چه کنم؟ تکلیف چیست؟ تو فرمانده ای و باید ما را رهبری کنی. گفت: اسلامی که شهادت دارد اسارت هم دارد شما عملیات را با رمز یا زهرا (س) شروع کردید نباید این کلمه از زبانتان قطع شود. این جمله را گفت و ...
شهدای ترور غریبانه به شهادت می رسند
این گفته های همسر یکی از شهدای ترور به نام علی پرورش است که در سال های اخیر به درجه رفیع شهادت نائل آمده است. علی پرورش در روز سوم مرداد 90 در اقدام تروریستی از سوی توسط گروهک پژاک در ارتفاعات قندیل شهر پیرانشهر به شهادت رسید. او عهده دار مسئولیت محافظت از سردار شوشتری در سیستان و بلوچستان بود. همسر علی پرورش در گفت وگویی با بیان خاطراتی ازاین شهید به خبرنگار ایرنا می گوید:علی پس از ...
انواع قبض و بسط در سلوک
برایم صورت نگرفت. روزی به استاد گفتم: مدتی است در خدمت شمایم و اثری ندیده ام. فرمود شما را نمی شناسم. گفتم من، میرزا جواد از ارادتمندان شما هستم. فرمود: شما را نمی شناسم. تا پس از چند بار تکرار فرمود: آیا شما ملکی های نجف را که تبریزی هستند می شناسید؟ گفتم: آری، آنها خویشاوندان منند. فرمود: تا کفششان را جلوی پایشان جفت نکنی، خبری نیست . من به خاطر مسأله ای با آنها سرسنگین بودم و ...
سربند سرباز اهل سنت گنبدی که فرمانده ارتشی را متحیر کرد !
زهرا(س) متوسل شود. من نمی دانستم حضرت زهرا(س) کیست، زمان گذشت و گذشت وارد دانشگاه شده و در جلسات مذهبی شرکت کردم. تازه متوجه شدم او دختر پیغمبر(ص) است. تحقیق و بررسی کردم به این نتیجه رسیدم که به او ظلم شده است. از 7 سالگی تاکنون که نامه را برای شما می نویسم هر وقت دلم می گیرد با مادرم صحبت می کنم و در آن شب که دنبال سربند می گشتم با خودم گفتم: اکبر، حیف است امشب آشتی نکنی روزگار سپری شد ...
ولایتمداری و نظم از ویژگی بارز شهید حجت الاسلام حمید رضا شمسی بود
دادم و یک فرزند دیگر هم در جبهه حق علیه باطل جانباز شد اما به رضای خدای متعال راضی هستم. برادر این شهید بزرگوار نیز گفت: برادرم در منزل مشوق خانواده به ایمان و توکل به خدا و دارای صفات برجسته ای به ویژگی پوشیدن لباسهای ساده ، تمیز،مرتب و معطر به عطر گل محمدی بود. احمد شمسی افزود: وقتی برادرم را به خاک سپردند روز اول عید نوروز بود و مادرم همیشه می گفت ،بهترین عیدی را خداوند به ما هدیه ...
پزشکی که ماندن در اسارت را به آزادی ترجیح داد
... این موضع نشان می دهد شاید کسانی که دین و ایمان شان همانند ما نیست، خدا را بهتر از ما می شناسند. *دو هزار صفحه خاطره غیر قابل چاپ داودآبادی می گوید: من تقریبا 10 سال است کتاب می نویسم و طی این مدت با بررسی که کردم دیدم 60 عنوان مطلب آماده چاپ در حوزه های مربوط به دفاع مقدس، سینمایی، سیاسی و فیلم نامه دارم که در مراحل پایانی قرار دارند. برای اینکه در نگارش ...
شعر: دختر بابا منم، طناز عشق...
به گزارش موج رسا , عیدانه ای تقدیم به قلب های شکسته و دیده های اشکبار دختران شهدایِ مدافع حرم دختر بابا منم، طناز عشق/ رفته بابایم سفر شهر دمشق یادم آید آن سحرگاهی که رفت/ برنگشته او از آن راهی که رفت وقت رفتن هست یادم در وداع/ گفت بابا می روم بهر دفاع گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق/ گفت از ناموس شیعه در دمشق گفت بابا، زینب آنجا بی کَس است ...
پدر شهید نجفی: میثم می گفت اگر مدافعان حرم نبودند تکفیری ها به ایران می رسیدند
عاشقانه و داوطلبانه برای دفاع از حرمش داوطلبانه به سوریه رفت که 12 آذرماه، همزمان با اربعین امام حسین(ع) به دست نیروهای تکفیری و تروریستی به شهادت رسید و 17 روز بعد، حلمایی که خودش این اسم را برای او انتخاب کرده بود، به دنیا آمد. گفتگوی تفصیلی تسنیم با پدر شهید مدافع حرم میثم نجفی در ادامه می آید: * تسنیم:آقا میثم بیشتر شبیه شما بود یا مادرش و با کدام یک از شما، صمیمی تر بود؟ ...
روایت ماجرای شهیدی با 2 کفن
پیکر پدرم تصمیم داشتیم برای نخستین بار مجلس ختمی برگزار کنیم. چند روز قبل از برگزاری مراسم، خواب دیدم خود و خانواده ام به روستای پرمهر که هم محل زندگی پدر و هم محل زندگی پدر و مادر شهید بود، رفته ایم. در خواب دیدم وقتی به خانه پدر و مادر شهید رفتیم آن ها را دیدیم که عازم سفر هستند. گفتم کجا می خواهید بروید؟ گفت مگه شما نیامده اید که با هم برویم؟ بعد رو کرد به مادرم گفت بیا با هم به قصر شیرین برویم ...
روزنامه های یکشنبه
روزهای اولیه آن با صف خرید بلیت سینما و سالن های پر از تماشاگر به پایان رسید. این روزنامه با بررسی عنوان تقصیر 147 راننده در مرگ 389 نفر، آورد: سردار تقی مهری گفت: براساس آخرین آمار، تا پایان روز جمعه 389 نفر در 294 فقره تصادف جاده ای سر صحنه کشته شدند. وی ادامه داد 147 راننده مقصر، عامل مرگ این تعداد کشته بوده اند. سردار مهری با اشاره به افزایش 10 درصدی ترددها در نوروز امسال گفت: 44 درصد ...
دیدار جوانان جمعیت هلال احمر شهرستان شهرضا با مادر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت
، از خاطرات گذشته و زمانی که شهید بزرگوار در قید حیات به سرمی بردند ونیز از دوران خردسالی و نوجوانی وجوانی وهمچنین ارادت ایشان به امام راحل صحبت کردند. وی تصریح کرد: این مادر علاوه براینکه فرزند سومشان حاج محمد ابراهیم را در زمان هشت سال دفاع مقدس تقدیم اسلام و انقلاب نموده اند، نوه دختریشان شهید احمد مروت نیز یکسال بعد از شهادت فرزندشان به درجه رفیع شهادت نائل گشته و در جوار شهید همت ...
ایرانیان قومی برگزیده اند، اما به شرط عمل!/ توان موشکی، دستور قرآن است
هیچ گاه در مقابل هم رتبه ی خود یعنی دیگر سگان، سر خم نخواهم کرد. میهمان این هفته نشست بصیرتی مسجد سلمان در ادامه افزود: حضرت زین العابدین سلام الله علیه می فرمایند: انا ابن الخیرتین؛ یعنی من از دو گروه انتخاب شده هستم، پدرم از قریش است و مادرم از ایران! وی گفت: خداوند از میان قبائل عرب، قبیله ی قریش را برگزید و از بین غیر عرب، سرزمین فارس را بر سایرین برتری داد؛ اما خداوند ...
فرهنگ در رسانه
من خودشان را در اختیار کار می گذاشتند. شمایل حرفه ای از بازیگر حرفه ای به معنای واقعی در این کار برای من مشخص شد. گروه کاملا در اختیار کار و کارگردان بودند و خیلی با ایمان قلبی هر آنچه من می گفتم، انجام می دادند. تجربه بازیگری خودتان چه اندازه در روند این کار و فیلمسازی به شما کمک کرد؟ خیلی زیاد. در بخش هدایت بازیگر و نزدیک کردن بازیگران به شخصیت های فیلمنامه به شدت این ...
خاطرات شهید عیوض صادقی از زبان خانواده و دوستان+تصاویر
...> او به دلیل محبتی که داشت و یا به دلیل سادگی و تواضعی که داشت با همه به سادگی و متواضعا نه رفتار می کرد، در طول مرخصی که داشت پیش خانواده اش می رفت با آنها چند روز مرخصی را با خوبی می گذارنید، قبل از شهادتش که چند روزی مرخصی داشت پیش مادرش رفت و ما را به پدر و مادرش توصیه کرد گویا دیدار آخرش بود و برای او همه چیز واضح و روشن بود، بعد از تمام شدن مرخصی شهید ، به اردبیل آمدیم ، موقع خداحافظی یادم هست ...
گفتگو با محسن چاووشی؛ سلطان صدای 94
سری چیزهاست که نمی توانم آنها را در قالب کلمه بریزم و به شما بگویم. دوست دارم ولی واقعا نمی توانم کلمه ای برایش پیدا کنم. الان که فکر می کنم می بینم شاید یکی از دلایلش همان است که چند جای دیگر این گفتگو هم گفتم. من کلا آدم غمگینی هستم. هر طوری که فکرش را می کنم می بینم آدمی مثل من طور دیگری نمی توانست بخواند. نمی توانستم با شکل و جنس دیگری عقده هایم را خالی کنم. عقده هایم را در این عاشقانه ها خالی ...
نخستین های جنایی پایتخت در سال جدید/ از کشف جسد در فرودگاه امام خمینی(ره) تا یک قتل خانوادگی
که سیم برق به دور گردنش بسته شده بود و از ناحیه دست نیز هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود داخل اتاق خواب خانه روی زمین افتاده بود و پسر خانواده در حالی که اشک می ریخت به مأموران می گفت قاتل پدرش است. پسر 20 ساله در تحقیقات به مأموران گفت: اختلافات پدر و مادرم از زمانی شروع شد که پدرم به خاطر سوء ظنی که نسبت به مادرم داشت از خانه رفت اما چون قصد داشتم تا شب عید همه اعضای خانواده در کنار هم باشند پدرم ...
روایت قرآنی ابراهیم (علیه السلام)
بیامرز که همانا تو پیروزمند و حکیمی. همانا آن ها نیکو مقتدایی برای شما هستند؛ برای کسی که به خدا و روز واپسین امیدوار است. و هر که رویگردان شود، پس خدا بی نیاز و ستوده است. [الممتحنه: 1-6] نباید پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند، برای مشرکان پس از آن که بر ایشان روشن شد که آن ها دوزخی اند، آمرزش بخواهند؛ هرچند خویشاوند باشند. و آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش، جز به خاطر وعده ای که به او داده بود ...
- معمای شاه - تموم بشه افسرده میشیم!
ولی من شرایط شما رو درک می کنم و بیا! پسر: باشه پس آخر هفته با پدر و مادرم میام که خانواده هه رو تشکیل بدیم و خلاصه در خدمت باشیم. دختر: فقط لطفا روز خواستگاری، فامیلای بدتیپ و دِهاتی توی خونه ما نیان. مرسی. اَه!
قربانی ما این بار پای پیکرش ذبح شد +عکس
جرگانی برادر شهید محمدحسین جرگانی می گوید: شهید محمدحسین فرزند سوم خانواده بود، سرباز ارتش بود و سال 1365 در منطقه سومار به شهادت رسید. پدافندچی بود و آن طور که دوستش برای مان تعریف کرد وقتی هواپیماها برای بمباران آمدند، او روی پدافند بود و تا می توانست به سوی هواپیماها شلیک کرد، عاقبت توسط همان هواپیماها به شهادت رسید. شهید محمدحسین، جوان مومن و باخدایی بود، اهل نماز و روزه ...