سایر خبرها
ماجرای فرار از آذربایجان برای حضور در جبهه های ایران!
گفتند که خمینی تربیت شده شوروی است و در تاتارستان روسیه همراه 9 نفر دیگر تربیت شده اند. این هنر کا گ ب است که می تواند حتی مرجع تقلید کمونیست تربیت کند. بعضی دیگر می گفتند که خمینی را انگلیسی ها درست کردند. اختلافات شدیدی درباره ماهیت امام خمینی شکل گرفته بود. من یک کتاب خاطره از آن دعواها دارم. وقتی برای مردم صحبت می کردم عیناً حرف های آیت الله ملکوتی را تکرار می کردم. مثلاً آقای ملکوتی ...
از مصرف برق منزل رهبری تا آرزوی شهید بهشتی
آنچه در پی می آید بخشی از سلسله خاطرات تبلیغی حجت الاسلام قرائتی است منتشر شده است: * شیخ عباس قمی و کار روزانه برای امام زمان(ع) حضرت آیت اللَّه مروارید(ره) نقل می کردند: در خدمت حاج شیخ عباس قمی(ره) در باغی در حوالی مشهد مهمان بودیم. حاج شیخ عباس بعد از سلام و احوالپرسی شروع به نوشتن [...] آنچه در پی می آید بخشی از سلسله خاطرات تبلیغی حجت الاسلام قرائتی است منتشر شده است: * شیخ عباس قمی و کار روزانه برای امام زمان(ع) حضرت آیت اللَّه مروارید(ره) نقل می کردند: در خدمت حاج شیخ عباس قمی(ره) در باغی در حوالی مشهد مهمان بودیم. حاج شیخ عباس بعد از سلام و احوالپرسی شروع به نوشتن کرد. گفتند: آقا امروز روز تفریح است فرمود: فکر می کنید من از سهم امام بخورم و کار نکنم!. صاحب باغ گفت: آقا! غذاها و میوه ها سهم امام نیست، مال شخصی من است، شما استراحت کنید. جواب داد: یعنی می گویید یک روز هم که از سهم امام زمان (ع) استفاده نمی کنم، برای مولایم کار نکنم؟!. * همۀ نام ها پاک شد، ولی ... فرد خیّری در یکی از شهرهای ایران بناهای خیریّۀ زیادی ساخته بود و بر سر در هر بیمارستان و مدرسه ای که می ساخت نام خودش را با کاشی کاری می نوشت. یک روز جوانی به او رسید و گفت: من به خاطر فقر نمی توانم ازدواج کنم و به گناه می افتم، اگر شما مقدار کمی پول به من بدهید، ازدواج می کنم. او هم در کنار خیابان چند هزار تومان به او می دهد. پس از مدّتی مرد خیّر از دنیا رفت. شخصی او را در خواب دید و پرسید: در آن عالَم چه خبر است؟ گفت: همۀ نام ها پاک شد، ولی آن چند هزار تومان بی نام به کارم آمد. * با کتک آشنا هستیم! اوّلین سالی که اسرای ایرانی آزاد شدند، گروهی از این عزیزان را به حج آوردند. صحبت راهپیمایی برائت از مشرکین بود و خطراتی که پیش بینی می شد. آزاده ها گفتند: ما را در خط اوّل قرار دهید، چون ده سال در زندان های عراق کتک خورده ایم و با کتک آشنا هستیم. * صغیرهایی که کبیر نمی شوند!! حضرت آیت اللَّه العظمی گلپایگانی(ره) جهت رسیدگی به یتیمان مبلغی کمک می کرد. شخصی سال ها مراجعه می کرد و می گفت: آقا در همسایگی ما چند صغیرِ یتیم هستند به آنها کمک بفرمائید. از آقا کمکی می گرفت و می رفت. او فکر می کرد آقا چون به سن پیری رسیده فراموش می کند که چند ماه قبل هم مراجعه کرده است. تا اینکه روزی آقا به او فرمود: این چه صغیرهایی هستند که کبیر نمی شوند!!. * اگر هدف، خدا باشد وقتی برای قبولی زعامت و مرجعیّت، خدمت شیخ انصاری(ره) رسیدند؛ ایشان گفتند: در جوانی هم شاگردی داشتم که از من فهیم تر بود، به سراغ او بروید. گفتند: ایشان در نجف نیست. گفتند: هر کجا هست پیدایش کنید. بالاخره به رشت آمده خدمت ایشان رسیده و قصه را تعریف کردند.وی گفت: شیخ درست گفته من در جوانی از او بالاتر بودم، امّا سال هاست او در حوزه نجف فعّال بوده و من در رشت از درس و بحث منزوی، پس الآن او از من قوی تر است، به سراغ او بروید. آری، اگر هدف خدا باشد، چنین می شود. * انجام برنامه های انقلاب همراه با رضایت والدین! خدمت حضرت امام (ره) بودم که دختری با گریه خدمت امام عرض کرد: می خواهم کارهای انقلابی بکنم، ولی پدر و مادرم نمی گذارند. امام فرمود: از برنامه های انقلابی کارهایی را انجام بده که پدر و مادرت راضی باشند. * مصرف برق در منزل رهبر معظّم انقلاب خدمت رهبر معظّم انقلاب رسیدم، تمام چراغ های اتاق خاموش و فقط چراغِ روی میز ایشان جهت مطالعه روشن بود. اطرافیان گفتند: آقا تنها وقتی مهمان خدمت ایشان می رسد چراغ اتاق را روشن می کند. * مادر چند دکتر، از بی دکتری مُرد در اصفهان زنی بود که چند پسرش دکتر بودند؛ زن های دیگر همیشه به او می گفتند: خوشا به حالت که بچه هایت دکتر هستند، برای روز پیری به دردت می خورند. این خانم روزی از خانه یکی از فرزندانش به قصد خانه دیگری خارج می شود، در راه تصادف کرده و خونریزی مغزی می کند. او را به بیمارستان منتقل می کنند ولی کسی نمی داند، کیست؟ تا اینکه از دنیا می رود و او را به سردخانه می برند. بعد از چند روز آقای دکتر منزل برادرش زنگ می زند تا حال مادر را بپرسد. جواب می شنود که مادر اینجا نیست! به تکاپو می افتند بالاخره جنازه مادر را از سردخانه تحویل می گیرند!! راستی عجب دنیایی است، مادری که چند فرزند دکتر دارد و دیگران به حالش غبطه می خوردند، از بی دکتری می میرد!. * ارزش نشستن انسان با یک باسواد در طویله! یکی از همکاران آموزشیار ما در نهضت سوادآموزی که به روستایی رفته بود هر چه تلاش کرد تا جایی برای کلاس پیدا کند نشد، بالاخره زیراندازی در طویله ای انداخت و به هر قیمتی بود کلاس را تشکیل داد. وقتی این ماجرا را شنیدم به یاد این حدیث افتادم که اگر انسان با یک باسواد در طویله بنشیند، بهتر از آن است که با بی سواد بر فرش قیمتی بنشیند. * دو نماینده در دو جبهه مختلف شخصی دو پسر داشت، یکی را به آمریکا و دیگری را به سپاه پاسداران فرستاده بود. احوال فرزندانش را پرسیدم. گفت: یکی را فرستاده ام جبهه که اگر انقلاب پیروز شد بگویم این طرفی هستم، دیگری را فرستاده ام آمریکا که اگر ورق برگشت، بگویم آن طرفی هستم. دیدم شوخی معنی داری است، البتّه بعضی به طور جدّی این گونه هستند. * مانع شدن در راه خدا جوان جانبازی یک دست و یک پایش را تقدیم اسلام کرده بود. خواهر تحصیل کرده و باکمالی گفت: چون فکر می کنم کسی با وی ازدواج نکند، آماده هستم با او ازدواج کنم، امّا پدر و مادر دختر مخالفت می کردند. گفتم: به آنها بگوئید اگر مسائل اصلی مثل دینداری و اخلاق و اصالت خانواده حل است، ایجاد کردن مشکل به خاطر مسائل فرعی و جزئی، مانع شدن راه خدا است. چون ازدواج هم راه خداست. * آرزوی شهید بهشتی مرحوم حاج آقا حسن بهشتی که در 21 ماه رمضان در اصفهان به شهادت رسید، از بستگان شهید دکتر بهشتی بود. این خاطره را درباره وی تعریف می کرد که مرحوم بهشتی از نوجوانی سحرخیز و اهل شب زنده داری و راز و نیاز بود.یکی از اعضای خانه به پشت در اتاق این جوان 17 ساله می رود تا دعای وی را بشنود، می بیند که می گوید: خدایا! من سعی می کنم جوانی ام را به درس خواندن بگذرانم، سعی می کنم گناه نکنم و تقوا داشته باشم. ای خدا! کمکم کن آرزو دارم به جایی برسم که جوامع بشری از من استفاده کنند. خداوند نیز دستش را گرفت و با قلم و بیان او، هزاران نفر را هدایت کرد. او در تدوین قانون اساسی سهم بسزایی داشت و در پیروزی انقلاب و رفع مشکلات سال های اوّل انقلاب نفر اوّل بود. * قصّه اتوبوس مرحوم شهید بهشتی به کاشان آمده بودند. خدمت وی رسیدم، به فرزندشان گفتند: قصه اتوبوس را برای آقای قرائتی بگو. گفتم: قصه اتوبوس چه بوده؟ گفتند: در میان مسافران یک اتوبوس شرکت واحد دربارۀ پدرم بحث می شود؛ یکی می گوید کاخی مجلّل دارد، دیگری می گوید ساختمانی 10- 15 طبقه دارد! راننده می گوید: بحث نکنید من خانه وی را بلدم، الآن شما را به آن جا می برم. اتوبوس پر از جمعیت در خانه ما متوقّف می شود، زنگ خانه به صدا در آمد و من در را باز کردم، دیدم 40- 50 نفر پشت در خانه جمع شده اند! گفتم: چه خبر است؟ دیدم همه با هم می گویند: این که یک خانه معمولی بیشتر نیست!! * از سفر تبلیغیِ روستاهای یاسوج تا هامبورگ در زمان طاغوت، شهید بهشتی و شهید باهنر تصمیم گرفتند با دوستانشان به روستاهای اطراف یاسوج بروند؛ مناطقی که کسی رغبت نمی کند برای تبلیغ به آنجا برود. گروهی هیجده نفره را تشکیل داده و به مناطق گمنام سفر می کنند.از طرفی این دو شهید بزرگوار جلسه می گیرند که لازم است صدای اسلام را به خارج از کشور برسانیم و لذا شهید باهنر به ژاپن و شهید بهشتی به هامبورگ سفر می کنند.آری برای تربیت شدگان اسلام فرق نمی کند در کدام محل باشند؛ در میان عشایر یا شهرهای بزرگ و کوچک و یا حتّی کشورهای دیگر. * نباید توهین کنیم! فرزند شهید بهشتی تعریف می کرد: همراه پدرم از کنار قبرستانی در اروپا گذر می کردیم. وی گفتند: توقّف کنیم و در قبرستان قدمی بزنیم. در حین قدم زدن به قبر مارکس رهبر مارکسیست های جهان رسیدیم. وقتی از قبر او گذشتیم یکی از همراهان گفت: قبر مارکس همان قبری است که سگی روی آن نشسته است؟ پدرم تا این جمله را شنید با اینکه هیچ کس جز ما در قبرستان نبود، با چهره ای درهم کشیده فرمود: ما منطق داریم نباید توهین کنیم. * اثبات حقانیت جمهوری اسلامی با زبان بی زبانی در مراسم حج، یکی از برادران ترک زبان از روی سوزی که داشت، می خواست حقّانیت جمهوری اسلامی را به شخص عرب زبانی حالی کند. قرآنی را به دست گرفته و به مرد عرب گفت: شاه، قرآن، آنگاه اشاره به زیر پایش کرد؛ (یعنی به برکت قرآن، شاه پائین افتاد)، سپس گفت: امام خمینی، قرآن؛ و اشاره به بالای سرش کرد(یعنی به برکت قرآن، امام بالا برده شد)؛ و بالاخره با اشاره مطلب خود را فهماند. اگر کسی سوز دینی داشته باشد به هر قیمتی شده پیام خودش را می رساند. منبع: تسنیم کد مطلب : سایر اخبار ...
رفتار منطقه ای و حمایت از مستضعفین یکی از بزرگترین عوامل قدرت ماست
خصوص در حوزه سیاست خارجی داشته باشیم و ببینیم پشت آن کت و شلوار خاکستری و یقه دیپلماتیک، نگاه به انقلاب اسلامی چگونه است و نسبت محمد جواد ظریف با این گفتمان و عناصر آن (مثلا محور مقاومت) چیست؟ ظریف چه نسبتی با حاج قاسم سلیمانی دارد؟ دیدگاه او درباره سیدحسن نصرا... چیست؟ ا صولا از دیدگاه ظریف آیا سیاست خارجی ما باید پیرو گفتمان ضد استکباری و ضدهژمون که جزو اصول انقلاب اسلامی و گفتمان امام ...
ظریف:هضم نشدن درنظام جهانی از مؤلفه های قدرت ماست/ نصرالله گفت تو بهانه حمله به کل مقاومت را از آن ها ...
سلیمانی برمی گردد به بسیار زودتر از اینکه برخی آقایان اسم این بزرگواران را شنیده بودند. ایشان هم همیشه لطف داشتند. حرم حضرت امام حسین علیه السلام که مشرف شدم جوان جانبازی از جنوب لبنان آمد و شروع به محبت و بوسیدن من کرد و گفت شما ما را سرافراز کردید؛ البته دوست ندارم از این حرف ها بزنم اما آقای حسن نصرا... ، رمضان عبدا... و دیگران همه گفتند تو یک بهانه را که برای حمله به کل مقاومت استفاده می شد از آن ...
باور من این است که باید محور مقاومت را تقویت کرد
معتقدم رهبری سرمایه نظام است و ما که خادمان نظام هستیم نباید برای محکم کردن جایگاه خود از سرمایه نظام خرج کنیم به همین دلیل است که فقط به دوستان گفتم فلان حرف خلاف است. وقتی مصاحبه به گفتمان انقلاب می رسد،و تلویحا انتقاد می کنیم که به جز 3 سخنرانی، او درباره گفتمان انقلاب کمتر حرف زده است، با همان تاکید و صدای مصمم پاسخ می دهد: قدرت در گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان امام، استقلال و مردم سالاری دینی ...
بردار قهرمان قصه ما: جنگ تاریخ انقضاء ندارد
روی عکس بغض گلویش می شکند و می گوید نه عزیزم واقعیت ها را نمی گویند واقعیت ها را می بینند جنگ و جبهه یک واقعیت بود که دیدیم می گویم شما دیدید ما که ندیدیم کف دستش را می کشد رو ی صورت چروک افتاده اش اشکش را پاک می کند و با صدای لرزان جواب می دهد: -بعد از گذشت این همه سال هنوز هم دارند شهید می آورند مگر نمی بینید . عرق روی پیشانی ام می نشیند چند روز پیش بود که چند شهید گمنام آوردند. ...
سینمای ما چرا ولایت را بعد از سی سال به جهان معرفی نکرده است؟
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان،حجت الاسلام پناهیان در همایش بزرگ حزب الله سایبر گفت: سینمای ما سی سال است که در انتقال انقلاب بیکار است. تعطیل است. مستندسازان ما در بیان مبانی انقلاب کاری نکرده اند. چرا ولایت را به همه جهان معرفی نمی کنید؟ چرا زیارت جامعه را به هزاران زبان ترجمه نکرده اید؟ چه می کنید؟ ما مانده ایم تنها بعد از توهین به امام سوگواری کنیم. زینب کبری چنین رویه ...
ناگفته های صالحی از جلسه سیمان مجلس
نشسته بودم و بعد پشت تریبون می رفتم حتما جور دیگری صحبت می کردم و هیچ وقت با آن التهاب سخنرانی نمی کردم. اینجا من اصلا نفهمیدم که آقای لاریجانی من را صدا می کند، یک عده پیش من آمدند و گفتند آقای صالحی آقای لاریجانی از شما خواسته بروید و صحبت کنید. هنوز بین جر و بحث بودم. که من همانجا ابتدای صحبت هایم گفتم من آماده آمدن پای تریبون نبودم ولی شما ناگهان من را خواستید و من هم اطاعت کردم، بسم الله ...
اظهارات امام جمعه موقت اهواز علیه هاشمی:رفتار آقای هاشمی دور از شأن روحانیت است/ایشان زمینه بسیار پایینی ...
ایشان سابقه وجایگاه والایی در انقلاب ونظام اسلامی دارند. اولاً: مقام معظم رهبری ایشان را عِدل آیت الله مشکینی قرار دادند و فرمودند: آیت الله مشکینی و آیت الله جنتی شخصیت های بی بدیل انقلاب هستند. سوابق علمی آیت الله جنتی هم به عنوان یکی از علما ومدرسین حوزه قم کاملاً روشن است. ثانیاً: ایشان جزو پیشگامان انقلاب و از شاگردان حضرت امام هستند که بیانیه مرجعیت ایشان را در سال 1341 امضا کردند، یعنی ایشان ...
جمله ای که امام(ره) تکرار نکردند
بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آن جا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس می دانند. به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم می شمارند و او را خال المؤمنین می دانند - البته بحق یا بناحق آن، مربوط به جلسه ی بحث است - یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفی اند؛ اینها معاویه را محترم می شمارند. امام گفتند عجب، من نمی دانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جمله ی طعن آمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. (بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران 1370/12/13). ...
جنتی رییس خبرگان می شود؟
فرمایشات حضرت آقا صحبت می کردیم، مخصوصاً روی این فرمایش آقا که: مجلس خبرگان باید انقلابی بماند و انقلابی فکر و عمل کند تأکید کردم. این سخن آقا باید تابلو و در مجلس خبرگان آویخته شود. گفتم: حضرت آیت الله جنتی، این سخن آقا شرط و شروطی دارد. شرط اول اش این است که رئیس اش انقلابی باشد. قبول دارید؟ گفتند: بله. گفتم پس معنا ندارد وقتی آقایان از شما دعوت کرده اند، حاشا کنید! شما باید بپذیرید و اجابت کنید، والا این خواسته آقا محقق نمی شود.ایشان تبسمی کردند و ما این تبسم را حمل بر رضایت کردیم و با اصرار آقایان، این امید هست که ایشان بپذیرند./روزنامه جوان ...
طلبه ای که عاشق عبادت در کنار تربت شهدا بود
والفجر هشت در منطقه جفیر، تعدادی از گردان های لشکر از جمله گردانی که محمدحسین در آن بود، مستقر شدند. بعد از مدتی محمدحسین را می دیدم، خیلی خوشحال بودم. یک وقت از او سؤال کردم؛ نام فرمانده شما چیست؟ جوابی نداد. گفتم: چه آموزش هایی دیده ای؟ در گردان چکار می کنی؟ اینجا برای چه آمده ای؟ هر چه سؤال کردم، جوابی نداد. ناراحت شدم، گفت: این سؤالات از اسرار نظامی است از من سؤال نکن که جوابت را نمی دهم. ...
بانوی بدلکار ایرانی در فیلم جیمز باند
، پایین می آمدند و شیشه یکی از طبقه ها را می شکستند و شروع به تیراندازی می کردند. من هم به عنوان یکی از پنج نفر انتخاب شدم و به من گفتند چون نقش مرد هست شما باید سبیل بگذاری که من گفتم مشکلی نیست. برای آنها خیلی این قضیه جالب بود، چون همیشه به اندازه کافی بدلکار مرد و زن دارند و کسی نقش آن یکی را بازی نمی کند. وقتی من به آنها می گفتم من قبلا هم نقش مرد بازی کردم خیلی برایشان جالب و تعجب برانگیز بود ...
تقدیر سردار سلیمانی از رزمندگان لشکر 25 کربلا در سوریه+تصاویر
.... شهید همدانی در آنجا از سازماندهی نیروهای بسیج درکشور صحبت کرد که در سوریه و عراق نیز نمونه هایی از بسیج مردمی وجود دارد. بعد ازگردان امام حسین(ع) فریدونکنار بازدید کردند و از گردان این شهر خیلی تعریف کردند. می گفتند که الگوی سایر گردان های امام حسین (ع) است. تعابیر شهید همدانی در آن روز خیلی جالب بود. ایشان هر نقطه ای کشور می رفتند در جمع رزمندگان می گفتند به لشکر 25 کربلا و گردان فریدونکنار ...
روایتی از نسل اول بادیگارد های جمهوری اسلامی
حدودا سه ماه قبل از براندازی حکومت پهلوی اتفاق افتاد. بعد از این ماجرا چند روزی در محل آفتابی نشد و امام جماعت مسجد نیز قهر کرد مردم محل رفتند پیش پدرم و گفتند این هادی شما چراغ مسجد را خاموش کرده است و با این کارهایش باعث شده امام جماعت مسجد قهر کند، پدرم که با من هم عقیده بود به آن ها می گفت شما درست می گویید من نصیحتش می کنم اما من را تشویق می کرد. *پوستر امام را در مسجد ...
آیت الله جنتی گزینه ریاست مجلس خبرگان رهبری
به گزارش شهدای ایران ، آیت الله دکتر محسن حیدری ازروحانیون نامدار و فعال شهر اهواز و از نمایندگان استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری است. وی در برابرفتنه سال 88، مواضعی شفاف و صریح داشت و به همین دلیل نیز از سوی بقایای این جریان در انتخابات اخیر، فراوان مورد هجمه قرار گرفت. با این حال مردم خوزستان به این هیاهوی پوچ وقعی ننهادند و در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان، باردیگر و با آرای بالا او را به نمایندگی خویش انتخاب کردند. با ایشان درباره زمینه ها و پیامدهای انتخابات اخیر خبرگان گفت و شنودی انجام داده ایم که نتیجه آن را پیش روی دارید. انتخابات مجلس ...
درخشش یک ژنرال بی ستاره
ها بود. توی دلم گفتم؛ چقدر به خودش می رسد، بی خود نیست که این همه شق و رق راه می رود. فکرم داشت جاهای دیگری هم می رفت که دیدم لیوان را گرفته جلوم. لبخند کمرنگش را تحویلم داد و گفت: بسم الله، گوارای وجود! فکر کردم خیالاتی شده ام. بامرامی جواد دل آذر شهره خاص و عام بود. حتی نیروهایی که او را ندیده بودند از بامرامی اش حرف می زدند، اما اینکه من برای تنبیه شدن آمده بودم و می دیدم ...
برخورد امام خمینی(ره) با امام زمان جعلی
... بله،گاهی می گفتند. مثلاً اینکه یک شب برای اینکه ایشان را شکنجه روحی بدهند، فردی را در سلول مجاور شکنجه می دادند تا امام از فریاد و ناله او زیر فشار قرار بگیرند. امام قلب بسیار رئوفی داشت و می فرمود: آن شب در تمام طول شب ناراحت بودم و تا صبح خواب ام نبرد! امام روزی حداقل نیم ساعت پیاده روی می کردند. ایشان می فرمود: این عادت را در سلول زندان هم ترک نکردم و آن نیم ساعت را ورزش می کردم! ...
هشدار رهبرانقلاب از خطری که حوزه علمیه قم را تهدیدمی کند!
.... امام (رضوان الله علیه) در یک صحبتی گفته بودند که -نمیدانم من خودم شنفتم یا از دیگری شنفتم که گفتند- وقتی در پاریس بودیم آمدند گفتند که در فلان دِه، یکی از دِهات خمین، یکی از روستاهای اطراف خمین، مردم راه پیمایی کردند. راه پیمایی عمومی بوده و در آن دِه هم مردم راه پیمایی کردند؛ ملّای ده، یک پیرمردی جلوی جمعیّت حرکت میکرده و مردم شعار میدادند، همان شعارهایی که در تهران میدادند ...
صیاد شیرازی پس از سوء قصد چه گفت؟
می رسید در جلسه ای با شهید بهشتی یکی از طرفداران رژیم طاغوت گفته بود شما با کدام نیرویی می خواهید با شاه بجنگید که شهید بهشتی از این فرد پرسیده بود شما با چه نیرویی می خواهید در مقابل ما بایستید؟. اکنون در ارتش تان تا سرهنگ با ما و انقلاب همراه شده است. شهید بهشتی راست می گفت. چندین سال بعد صیاد شیرازی گفت یکی از افرادی که به روحانیت اعلام وفاداری کرد من بودم. اکنون نیز ارتش شاه دیگر وجود ندارد و ...
از کِی چراغی در دل روشن می شود؟
این جمع بچه ها همه خوابیده بودند روی زمین. تیر که خوردنی نیست که. مگر می شود؟ همه خوابیده بودند روی زمین. فقط دو نفر ایستاده بودند. من بودم و فرمانده این گردان. من می گفتم آقا هر تیری را نوشته باشند به فلانی بخور، می خورد. وقتی خدا ننوشته باشد... یک لحظه شک کردم. تا یک لحظه شک کردم، پایم سوخت. یک تیر خوردم. افتادم. بچه ها گفتند که مثلا فلانی هم افتاد. تیر خورده بود. این. اعتقاد. شما اعتقاد داری ...
مصاحبه با آخوندِ باحال!
نفری بودم که این گونه سخنرانی کردم و موج ایجاد شد و حتی گروهی الگوبرداری می کنند. شما وقتی می توانید طنز بگویید که درد را تشخیص داده باشید. رسالت طنز بیان درد است. اگر این گونه بشود ارتباط برقرار می شود و خریدار دارد. آیا حدیثی درباره طنز و شوخ طبعی داریم؟ بله. امام صادق علیه السلام فرمودند: بهشتی ها چهار نشانه دارند. روی باز، زبان نرم، دست بخشنده و دل مهربان . شاهد مثال طنز ...
حضور 34 ساله پدر شهیدی درقم در کنار مزار فرزندش/ نادری: تا زنده ام درکنار شهدا خواهم بود
.... وی ادامه داد: حسین با تمام وجود عاشق امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی و آرمان های اسلام بود و امید است ما بتوانیم امروز باید رهروان خوبی برای شهدا باشیم. نادری خاطرنشان کرد: از زمانی که شهید به سن تکلیف رسیده بود، همه دغدغه ایشان پیروی از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اسلام ناب محمدی (ص) و عمل به تکلیف بود، حسین با اولین ندای حضرت امام راحل، از هر فرصتی برای حضور در جبهه جنگ ...
برای شهید شدن به سوریه نرفتیم
. این یک فرهنگ است و ربطی به دهه ندارد، گاهی پررنگ می شود مثل 8 سال دفاع مقدس و گاهی هم در حاشیه رخ می دهد مثلا زمان انقلاب و زمان پهلوی. زمانی که مردم نسبت به وقایع روز بی تفاوت بودند. ممکن است یک نفری از دهه 70 از کسی که در زمان جنگ سردار بوده شوق بیشتری برای جهاد و دغدغه بالاتری داشته باشد. به نظر شما بهتر نیست نیرو های عظیم امثال شما صرف زمینه سازی برای ظهور در داخل کشور شود؟ ...
آیا دولت موقت در مورد خرید هواپیمای اف 14 خیانت کرد
از طریق رسانه های عمومی به آگاه سازی ملت پرداختند و هم در شورای انقلاب برای جلوگیری از این اتفاق خطرناک کوشش کردند. حضرت آیت الله خامنه ای درباره ی این کوشش ها می گویند: زمزمه اش را راه انداختند که اف 14ها را بفروشند؛ ما به فضل الهی همان وقت مطلع شدیم، یک موضع گیری قرص کردیم، گفتم هر کس اسم این کار را بیاورد خائن است، فهمیدند که نه، نمی شود این کار را کرد. حالا اگر آمده بودند و فروخته بودند ...
همیشه پشتیبان امام باشید، مبادا تنهایش بگذارید
جلوتر انجام می دادم و منتظر می ماندم تا خبر شهادتش را بدهند. همیشه می گفتم: خدایا فقط داوود مجروح نشود، سالم به ما داده ای سالم هم از ما بگیر. داوود، فرزند اول مان بود و بعد از آن دارای سه فرزند دیگر شدم. داوود از همان کودکی خیلی با محبت و خوش قلب بود. درباره حیوانات هم خیلی حساس و دل رحم بود. در دوران شکوفایی انقلاب اسلامی، گاهی از طریقی اعلامیه های امام خمینی(ره) به دست ما می رسید ...
فرزند شهید صیاد: پدر ترس را نمی شناخت
به گزارش فرهنگ نیوز، روایت فرزندان ازپدر،هماره واجد نکاتی است که کمتر به چشم دیگر مصاحبان ومراودان می آید.مهدی صیاد شیرازی فرزند سپهبد شهید علی صیاد شیرازی،دراین گفت وشنود سعی کرده که خصال شخصیتی پدر را از این منظر روایت کند. □شما شاهد لحظه شهادت پدر ارجمندتان بوده اید.از آن لحظه برایمان بگویید. دقیقا چه اتفاقی رخ داد؟ بسم الله الرحمن الرحیم.من و برادر کوچک ترم محمد، هر روز ...
سعۀ صدر و زلال بودن آوینی مرا مجذوب او کرد؛ مرتضی وجوهی دارد که من نمی فهمم
می گویی که در تربیت نسل تو تاثیر داشته و جوانان و نوجوانانی آن زمان این فیلم ها را دیده اند و حس طغیان شان با دیدن این فیلمها تخلیه شد، این حرفهایی که می زنی برای من خیلی مهم و ارزشمند است که عجب لنگرگاه؟! جالب است ! * مثلا حس همذات پنداری خاصی با شکار خاموش داشتیم، خودمان را در فیلمهای شما پیدا می کردیم . من تنها چیزی که خیلی زیاد می شنوم در برخورد با مردم و به خصوص جوانان ...
ام الاسرا که بود؟
به گزارش فرهنگ نیوز، اوایل که به هلال احمر رفته بودم، یک روز خانمی قد بلند با چادر مشکی به اتاقم وارد شد تا نامه ی پسرش را تحویل بگیرد، اما همان روز خبر شهادت پسرش آمده بود. مانده بودیم که چطور این خبر را به او بدهیم. شروع به صحبت کردن با او کردم. پرسیدم: چند تا پسر داری؟ جواب داد: همین یک پسر را دارم. بیست سال پیش شوهرم که اهل تبریز بود، فوت کرد و من دیگر ازدواج نکردم. و این بچه را ...
پرویز کاظمی: محصولی می گفت احمدی نژاد زیر دست من بوده /جاده های منتهی به احمدی نژاد یک طرفه بود
کنید که مثلاً در فلان استان چه اتفاقی افتاده است از راه دور نیز امکان پذیر است. ما به استان ها سفر می کردیم و مردم به استقبال می آمدند و نیازها و خواسته های خود را بیان می کردند یک بار در کنار مسئول بهزیستی دولت نشسته بودم که شخصی جلو آمد و گفت بچه معلول دارد و می خواهد بهزیستی آن را بپذیرد. آقای احمدی نژاد از من خواست که او را بپذیرم. من گفتم که با بودجه ای که در اختیار دارم چهار نفر را ...