سایر منابع:
سایر خبرها
رازهای 4 سال کارتن خوابی یک دختر جوان
، دزدی نیست. پدر جان، روزت مبارک. در این لحظه آقای زن و مرد از جا برخاستند . دختر خود را در آغوش کشیدند. صدای هق هق گریه پدر و مادر و دختر جوان سکوت فضای مددکاری اجتماعی کلانتری 24 را شکسته بود. بیشتر از یک سال بی خبری برای پدر و مادری که عاشق دختر خود هستند چیز کمی نیست. سمیرا ،30 سال دارد و به اتهام گوشی قاپی در مشهد دستگیر شده است. وی در تحقیقات اولیه ...
متنخب مردم بوشهر،گناوه ودیلم درمجلس:بخش درمان گناوه کمبود محسوس دارد
به گزارش ایرنا، حجت الاسلام عبدالحمید خدری روز چهارشنبه در جمع مردم شهرستان گناوه در مسجد جامع افزود: دربازیدی که از بیمارستان امیرالمومنین (ع) این شهرستان داشتم به مسئولان گوشزد کردم در شان مردم گناوه با 100 هزار نفر جمعیت نیست که یک متخصص بیهوشی در بیمارستان نباشد. وی گفت: وضعیت بهداشت ودرمان مردم که با روح، جسم و جان ارتباط دارد در دولت تدبیر و امید که وزیر بهداشت ودرمان آن نیز یکی از ...
امکانات و اعتبار ساخت فیلم محمد رسول الله(ص) به یکباره به من نرسید
کنم برای این فیلم همراه 3 بازیگر اصلی به تهران آمدم تصورش را بکنید بعد از 4ماه فیلمبرداری با 3 بچه افغانستانی و پاکستانی به خانه برگشتم. خانواده به من میگفتند سوغاتی با خودت آوردی؟ و من گفتم اینها سرمایه های فیلم من هستند. این فیلم در سال 1992 در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و چند جایزه گرفت و در بخش کارگردانی در جشنواره کن انتخاب شد. مجیدی در ادامه گفت: فیلم بدوک هنگام نمایش شرایط ...
گفت وگو با والدین متهم به قتل ستایش: تجاوزی به ستایش کوچولو انجام نشده / حکم قانون را می پذیریم
خواستم در مراسم شرکت کنیم اما به دلیل اینکه جنجالی به پا نشود، در مراسم شرکت نکردیم. پورجعفر با تأکید بر اینکه ما و خانواده آقای قریشی همسایه هستیم و هیچ مشکلی در سال های گذشته با همدیگر نداشته و نداریم، افزود: به هیچ عنوان پسرم را مخفی نکردم، اینکه از سوی برخی رسانه ها آمده دروغ است، با دست خودم پسرم را تحویل دادم، حتی یک شب در بازداشتگاه بودم و بعد از اطمینان از بی گناهی من را آزاد کردند ...
پدرانه های سینمای ایران چه فیلم هایی هستند؟
در فیلم سینمایی مورد سرزنش دیگر طلبه ها قرار می گیرد و در جواب می گوید: مرد باید نوکر زن و بچه اش باشه . نفوذی، احمد کاوری، مهدی فیوضی فریدون کیان با بازی امیرجعفری همراه با عده ای از اسیران ایرانی جا مانده در عراق در سال 1382 وارد کشور می شود. اما بلافاصله توسط نیروی وزارت اطلاعات دستگیر می شود. دلیل این دستگیری شهرت کیان به جاسوسی از اسرای ایرانی و عضویت در سازمان منافقین ...
معیارهای "خانم بازیگر" برای ازدواج
که بودم با خلق و خوی بچه ها می ساختم و کم کم چیزهایی از آنها یاد می گرفتم. اما زودتر از آن که بتوانم از بودن با دوستانی که به آنها عادت کرده بودم لذت ببرم، وقت منتقل شدن به شهر دیگر می رسید و ما باز باید از آن شهر می رفتیم و این برای هیچ کودکی خوشایند نیست. از دوران کودکی خاطرات جدایی زیاد دارم، اما بعدها متوجه شدم که جدایی هم بخشی از زندگی است. هر چیزی که روزی شروع می شود روز دیگری به ...
سناریوی شوم مرد تبهکار برای کشاندن دختران جوان به خانه مجردی
روز نو : سرهنگ سیدموسی حسینی رئیس پلیس فتا فرماندهی انتظامی استان فارس اظهار داشت: دختر جوانی پس از مراجعه به پلیس فتا و ارائه مرجوعه قضایی ادعا کرد در شبکه اجتماعی لاین با فردی که آگهی و اگذاری وام خودرو داده بود آشنا شدم و بعد از پرس و جو در مورد میزان وام و نحوه واگذاری آن با وی قرار ملاقات گذاشتم. وی ادامه داد: این دختر جوان پس از ورود به محل قرار، علیرغم گفته آن فرد که آدرس ...
زندگانی حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
ماه رمضان سال چهلم هجری حضرت هر شبی را در منزل یکی از فرزندانش به سر می برد. شبی نزد حسن(علیه السلام) بود و شبی نزد حسین(علیه السلام) و شبی در خانه زینب و شبی در خانه ام کلثوم افطار می فرمود و بیش از سه لقمه تناول نمی کرد. وقتی علت را می پرسیدند می فرمود امر خدا نزدیک است؛ نمی خواهم در حالی که شکمم پر است خدا را ملاقات کنم. [85] در شب نوزدهم در منزل ام کلثوم بود. طبق عادت هر شب سه لقمه ...
بخشش پایان 2 اسیدپاشی و یک جنایت
برای سرقت سومین پرونده ای که دیروز با بخشش پایان یافت، مربوط به زن جوانی است که 6 سال پیش به همراه دختر 14 ساله اش وارد خانه پیرزنی شد و او را به قتل رساند. این زن پس از دستگیری اش در رابطه با آن روز گفت: آن روز من و دخترم در پارک بودیم که پیرزنی برای راه رفتن از ما کمک خواست. ما هم دستش را گرفتیم و تا دم خانه اش در پاکدشت بردیم. این پیرزن به ما تعارف کرد که برای خوردن چای به خانه اش برویم ...
داعش و شکنجه هایی به سبک "اتاق 101"
آزادی فدریکو گردن زده شد.] دنیل: هنگام آزادی هشت نفر بودیم: من و یک آلمانی، سه بریتانیایی و سه آمریکایی. اول من حکم آزادی ام را گرفتم و چند روز بعد هم آن دوست آلمانی. همان موقع مشخص بود که سر آزادی آمریکایی ها و بریتانیایی ها بحثی نمی شود. روزی که آزاد شدم، یک گوشه نشسته بودم و داشتم گریه می کردم. صبح اول وقت بود. من پتو روی سرم کشیده بودم تا مبادا بقیه متوجه این قضیه شوند. چند لحظه بعد جیمز [فولی] سمت من آمد و دستانش را روی شانه هایم انداخت و گفت: نگران نباش. احتمالا 10 یا 15 دقیقه دیگر می آیند. تو به خانه خواهی رفت و از زندگی لذت خواهی برد. تو دیگر آزادی. ترجمه: فرادید ...
سریال های ترکی را اذهان معیوب خلق می کنند
مصاحبه کرده است. من هم شب پای تماشای این برنامه نشستم. آن زمان راج کاپور زنده بود و فکرش را بکنید که یک مرد 100 کیلویی، سرتاسر سفید پوشیده و روی تخت بیمارستان در حال مصاحبه کردن است. او در آن مصاحبه یک جمله جالب گفت: ما رویا فروش هستیم. رسیدن دختر پولدار و پسر فقیر یا این خانه هایی که در فیلم های هندی می بینید، واقعیت ندارد و همه مربوط به فیلم هاست. یا خانه هایی که در فیلم های ما می بینید، همه شان ...
طلوع پیشوایی عدالت گستر
، هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می ساختند و به من فرمان می دادند که به او اقتدا کنم، پیامبر چند ماه از سال را در غار حرا می گذراندند. تنها من او را می دیدم و فردی جز من او را نمی دید. در هیچ خانه ای اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا(ص) که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوییدم. این استاد دانشگاه در ادامه با بیان ...
ما را زمانه گر شکند ساز می شویم
اصفهان امروز: امروز تیترمان را با شعری مزین کرده ایم تا گوشه ای از مناسبت امشب و فردا را رونق دهد. زمانی بعد از چند ماه به سراغش رفتم. چشمانش رنگ کاسه خون شده بود. با خودم فکر کردم بیماری چشمی تراخم گرفته است. از پرستاری که مرا به اتاق او راهنمایی کرد راجع به سرخی چشمانش پرسیدم. گفت: به خاطر اشک های زیادی است که می ریزد. هر وقت سراغش می آیم آرام و بی صدا گریه می کند اما حرفی نمی زند! از او خواستم ...
راز عدم اقدام و عمل در کوفه
کرد دید عبیدالله بن حر جعفی نیست. دید این مرد متشخص در مجلس حضور ندارد. سؤال کرد عبیدالله کجا است؟ کسی نمی دانست. چند روز که گذشت، عبیدالله بن حر جعفی پیش ابن زیاد رفت. ابن زیاد گفت: کجا بودی؟ گفت: مریض بودم. گفت: دلت مریض بود یا بدنت؟ گفت: دل مریض نمی شود. ابن زیاد می خواست بگوید که آیا تو از مسلکت برگشتی و در دلت به امام حسین علیه السلام علاقه پیدا کرده ای؟! می خواست به او سرکوفت بزند، او هم ...
پیامک های تبریک ولادت امام علی (ع) و روز پدر
و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که فرزند انسان بزرگ و وارسته ای چون شما هستم پدر جان عاشقانه دوستت دارم و دستانت را میبوسم متن تبریک عید نوروز 95 همسر عزیزم نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را نمی دانم که حس کردی سکوتم را ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم ...
حضرت علی(ع) چگونه پدری بود؟
دنبال مادرش هست، به دنبال او می رفتم. او هر روز نکته های تازه ای از اخلاق را برای من آشکار می ساخت. و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم. آن حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم.. موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود. وی افزود: آموزش و پرورش به شیوه پیامبراکرم(ص ...
فرهنگ در رسانه
تئاتر شدم. درحال حاضر بسیاری از بچه های لرستان که در سطح کشور مشغول به کار هستند، که آخرین نفر آنها مرحوم مصطفی عبداللهی بود، از شاگردان آن دوره من بودند. پس از آن به ساری رفتم و دو سالی نیز آنجا بودم و پس از آن برای ادامه تحصیل از ایران رفتم. زمانی که بازگشتم از سال 1358، من سالی یک بار یا دو سالی یک بار، یک تئاتر به روی صحنه بردم. البته حتما شنیده اید که من مقدار زیادی، با آثار رادی و کارهای ...
- از تنهایی گریه مکن - سالار عقیلی رونمایی شد
که در موسیقی مشغول کار هستم، اما به دلایلی علاقه به اجرای صحنه نداشتم. به همین خاطر کم کم به سمت کارهای اجرایی کشیده شدم و کمی از موسیقی فاصله گرفتم. وی افزود: مدت ها در کنار استاد کیانی به یادگیری ردیف ها در موسیقی پرداختم و توانستم این بخش را به خوبی یاد بگیریم. سال ها در رادیو کار کردم، اما از آنجایی که دستاورد قانع کننده ای نداشتم ترجیح دادم فعالیت اجتماعی نداشته باشم. مدت ها بعد ...
قتل راننده ایرانی توسط دو قاچاقچی افغان
شده شدند و خانواده غلامرضا نیز پس از مشاهده تصاویر جسد، وی را مورد شناسایی قرار دادند. در ادامه رسیدگی به این پرونده قتل، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که یکی از بستگان غلامرضا وی را درحال سوار کردن دو نفر از افاغنه دیده است. این مرد در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: حدود ساعت 30: 17 دهم فروردین ماه بود که از پاساژ مهدی واقع در شهرری خارج شده بودم اما ناگهان غلامرضا را دیدم که دو مسافر افغان را ...
فرزانه فصیحی، سریع ترین دختر ایران را بشناسید
آشنایی با این رشته، قهرمان ژیمناستیک بوده و خیلی تصادفی با این رشته آشنا شده: یک روز کاملا اتفاقی در مدرسه به اجبار معلم ورزش و با بی میلی در مسابقه دوی سرعت شرکت کردم. بعد از این اتفاق و با اصرار و پیگیری دیگران متوجه می شود در این رشته چه مهارت خاص و خفنی دارد و از همان جا تصمیم می گیرد به گفته معلمش مثل یک پر بدود و بشود تندترین دختر ایران. با وجود این همه رشته ورزشی، اینکه تصمیم ...
ناگفته هایی از عالم مکاشفه
نان را هم نمی گذاری من بخورم؟ خروس گفت: غصه نخور، در عوض فردا روز خوشحالی است؛ برای تو گوشت از همه چیز لذیذتر است، فردا اسب صاحب خانه خواهد مرد و تو می توانی هرچه دلت خواست گوشت اسب بخوری. صاحب خانه تا این را شنید اسب را به بازار برد و فروخت و خوشحال بود از این که ضرری به مالش نخورده است. روز دیگر وقت صبحانه، صاحب خانه یک تکه نان پیش سگ انداخت و خروس پیش دستی کرد و آن را برداشت. سگ گفت ...
- بهار - و نوبهاری که خزان شد
میرزا حسن مستوفی الممالک، انتشار نوبهار در شماره 86 (ش. م243) متوقف می شود. روز بعد بهار در راه عزیمت به قم به سبب واژگونی درشکه، دستش می شکند، به تهران باز می گردد و خانه نشین می شود اما 6 ماه بعد دستگیر و به زادگاهش، مشهد فرستاده می شود. دوره دوم نوبهار تهران 18 ماه بعد در 20 خرداد سال 1296 - 10 ژوئن سال 1917 م. دوره دوم روزنامه نوبهار تهران با عبارت روزنامه ...
شعری تقدیم به دل های داغدار خانواده های شهدای مدافع حرم در روز پدر
نبیند گر مرا می میردم صبح فردا می برد من را خرید / تا بگیرم هدیه های روز عید تا لباس نو بپوشد از برم / عشق باباجان بگوید دخترم گفته بود او زود آید از سفر / تا نماند دیدۀِ دختر به در کرده دیر او آمده روز پدر / قاصدک دیگر ندارد او خبر از دمشق او گفته بود آید چو باز / بهر من آرد عروسک های ناز آن عروسک ها مرا آورد باز / برنگشت اما خودش ...
دروغ اجباری شناسنامه
سعی می کردم، شعر بگویم. دستم را زیر چانه می گذاشتم و حتی ژست هم می گرفتم ولی نتیجه نداشت. بعد آقای مشیری یک روز من را دیدند و گفتند: تونستی شعر بگی؟ ماجرا را تعریف کردم. ایشان گفتند: شاعر باید به کسی که خیلی دوستش دارد، فکر کند و برای او شعر بگوید. آن زمان مادر تعبیر تمام دوست داشتن ها و عشق من بود. اولین شعرم را هم این طور شروع کردم: ای واژه ی بکر جاودانه ای شعر موشح زمانه ...
رویایم را گاز دادم
بیشتر ترغیب شده بود تا با جدیت بیشتری کارش را ادامه دهد. بعد از اولین تمرین و تست در پیست تصمیم گرفتم یک موتور بخرم، آن موقع پول زیادی نداشتم و برای خرید موتور، مجبور شدم ماشینم را بفروشم یک پژو داشتم که فروختم و با پول آن یک موتور کراس و یک دست لباس مخصوص موتور سواری خریدم. وقتی با موتور و لباس مخصوص در پیست حاضر شدم نگاه تعجب آمیز همه را می دیدم که هنوز هم باورشان نمی شد که یک دختر جوان ...
سرو کهنسال خانه ما/ وقتی امام فوت کرد من دوباره بی پدر شدم
کردند و خانه ما هرشب پر از مسائل سیاسی و امنیتی شهر بود که با شور و اشتیاق نقل می کردند، چند سال اینگونه گذشت تا اینکه امام آمد.... به پاس تمام تلاش های من وخانواده ام در کمیته انقلاب مشغول به کار شدم، در کمیته ای که خود من یکی از موسسین آن در ارومیه بودم. 14سال گذشت تا اینکه بی مهری های مسئولین متولد شد، چون دیگر امام خمینی (ره) نبود تا از حق ما ها دفاع کند و با نام های جالب ...
چگونگی فعالیت در حوزه طراحی لباس سنتی
یکی از زنان موفق و هنرمند در حوزه پوشاک سنتی که این حوزه را با صنایع دستی پیوند زده، مریم توکل نیا طراح لباس سنتی است که باید به جای تولید کننده واژه تلفیق کننده را در موردش به کار برد. توکل نیا متولد 1344 تهران، 54 سال دارد. از 20سالگی شروع به کار کرده و 31 سال است که در این زمینه فعالیت می کند. بسیار خوش صحبت و خونگرم است و یک لحظه آرام و قرار ندارد. بسیار فعال و پرانرژی است. به ...
دختر جوان پسر اسیدپاش را بخشید
زندان مجدداً سراغم آمد اما من دیگر تحمل رفتارش را نداشتم چون مرا کتک می زد و حتی یک بار با چاقو پایم را مجروح کرده بود. شیرین در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: شب قبل از این حادثه جمشید را در کوچه منزلمان در حال خوردن مشروبات الکلی دیدم که وی از من خواست با او ازدواج کنم اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و قصد داشتم به این ارتباط پایان دهم، به همین خاطر به او گفتم که پسر دیگری قصد ازدواج ...
زن محکوم به قصاص: از زندگی من عبرت بگیرید
اینکه من از خانواده مقتول تشکر می کنم که به من زندگی دوباره بخشیدند و قصد دارم هر هفته برای مقتول خیرات کنم تا او هم مرا ببخشد. دوم اینکه تمام گرفتاری های من از اعتیاد بود و دوست دارم جوان ها از زندگی من عبرت بگیرند و دنبال مواد نروند. روز ششم مردادماه سال 89 مأموران پلیس شهرستان پاکدشت از قتل زن 78 ساله ای در خانه اش با خبر شدند. پزشکی قانونی در معاینات اولیه علت مرگ را انسداد مجاری ...
خواب شهادت پدر در تابوتی از آیه های قرآن / دلم میگیرد هر دم که نباشی پدر
است که پدرش را در روز پدر از دست داده است، با وی به گفتگو نشستیم تا ببینیم این روزها حال و هوای پدر چقدر در منزلشان خالی است، وی می گوید؛ 48 سال سن دارم، پدرم شهید نصرالله کریمی نژاد است که سال 1360 در منطقه ی عملیاتی نوسور غرب به درجه ی رفیع شهادت نائل شد، من در آن زمان 15 سال سن داشتم ، 6 خواهر و یک برادر دارم که برادرم 7 ماه بعد از شهادت پدرم به دنیا آمد و هیچگاه نتوانست او را ببینید و ...