مدودف: طرفدار بایرن مونیخ هستم؛ هری کین بازیکنی شگفت انگیز است
سایر منابع:
سایر خبرها
ناشنیده هایی از زندگی ستاره ایرانی رم
موفق باشد، به همین دلیل تمرکز اصلی اش روی درس خواندن نبود. سردار، اما با خودش عهد کرده بچه یا بچه هایش درسخوان شوند. یک بار در این باره گفت: خودم زیاد درس نخواندم، ولی اصرار دارم بچه ام درس بخواند، حتی اگر به ورزشی علاقه مند باشد، اول درس و چیزهای دیگر در اولویت بعدی. روزی که از والیبال جدا شد بچگی هم والیبال بازی می کردهم فوتبال. در والیبال استعداد بهتری داشت و خیلی ها می ...
وقتی عابدزاده افشا کرد: در تیم ملی باندبازی بود/ به خاطر این که کاپیتان نباشم من را از جام ملت ها خط ...
جنگ شروع شد پدرم گفت آبادان دیگر جای زندگی نیست چون زیر بمب و موشک بودیم و برای خانواده بسیار خطرناک بود. شبانه چراغ خاموش از آبادان خارج شدیم و خودمان را به اصفهان رساندیم. من روزها در اصفهان با دوچرخه برای کار به بازار مسگرها می رفتم و بعدازظهرها در زمین خاکی فوتبال بازی می کردم. هنگامی که بازیکن تام اصفهان بودم، ناصرخان حجازی من را دید و برای استقلال پسندید اما آقای چرخابی به او گفت هنوز با این ...
ملاقلی پور باعث شد کارگردان شوم
زنده یاد رسول ملاقلی پور چگونه بود؟ سال82 هنوز دانشجو بودم که در مزرعه پدری بازی کردم. ماجرا این بود که یکی از دوستانم می خواست برای بازی در مزرعه پدری تست بدهد، من هم می خواستم به خانه عمویم بروم که اتفاقی در مسیر دفتر آقای ملاقلی پور بود. همراهش رفتم و آنجا به من گفتند بفرمایید تست بدهید، ماجرا را گفتم، ولی آقای ملاقلی پور که برای تست دادن بفرما زده بود، گفت: حالا بیا تست بده و تصویر ازت ...
خیابانی: به زودی از تلویزیون خداحافظی می کنم
مراجعه کرده بودم. کارهایش در حال انجام است. تا زمانی که کارها انجام شود، وظیفه خودم را به درستی انجام خواهم داد. خیابانی ادامه داد: الان مثل همه زمان هایی که درباره ورزش حرف می زنم و حرص می خورم و فریاد می زنم، احساس قبلی خودم را بیان می کنم. من وقتی که وارد شبکه سه می شوم، انگار نه انگار که وارد محل کارم شده ام. شبکه سه و سازمان صداوسیما خانه من هستند. از زمانی که وارد ساختمان اداری شبکه ...
عکس همسر زیبای قلقلی برنامه کودک در 59 سالگی+ بیوگرافی شهرام لاسمی و حواشی زندگی اش
با مجموعه شنگول و منگول بازیگری را هم تجربه کرد. چرا نخواستید هیچ زمان صحبت کنید به دلیل علاقه ای که نسبت به شخصیت قلقلی داشتم این شرایط را پذیرفتم، خیلی ها به من گفتند که کلیشه می شوم و تیپ های جدید بگیرم و از بازیگران دیگر شخصیت های مختلف را بردارم اما گفتم که می خواهم با قلقلی و بی کلام بودنش ماندگار شوم. دوستی با عمو قناد من و آقای مجید قناد از زمان ...
تارتار: بدون زمین و امکانات مدعیان را بردیم
و گفت: باید مسئولان کشوری به این شهر نگاه ویژه ای داشته باشند. این شهر برای هوادار ما کوچک است و ظرفیت آن کم است. در بازی های حساس هوادار ما بیرون ورزشگاه می ماند. در برخی شهرها فوتبال، علاقه مندی ندارد اما ورزشگاه 30 هزار نفری و 15 هزار نفری هست اما در این شهر که اینهمه عاشق هست، ورزشگاه 3-4 هزار نفری است. این انصاف نیست و امیدوارم هر چه سریع تر به فکر ساخت یک ورزشگاه بزرگ برای این استان باشند ...
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
نخورده است. * این اتفاق نمک به زخم قدیمی من پاشید که سال هاست پشت این چراغ های قرمز تازه می شود. واقعا جای تاسف دارد که دولت نمی تواند جلوی این آسیب اجتماعی را بگیرد و نقشی در کنترل آن داشته باشد(شاید این درد بزرگ تر از نگاه ملتمسانه آن کودکی باشد که پول را طلب می کند!). * با این حال به دلیل این که آموزش هایی در باره برخورد با کودکان کار دیده بودم، سعی کردم بهترین رفتار را ...
محمدرضا عابدی: به زندگی که در آن هنر جریان دارد چنگ می زنم
شما به سینما و انیمیشن از کجا شروع شد و چه طور توانستید هنرمند درون تان را شکوفا کنید؟ علاقه من به سینما و انیمیشن از دوران نوجوانی شروع شد، یعنی به محض آن که توانستم به تنهایی به سینما بروم به این بخش از سینما علاقه مند شدم. زمان ما همه چیز فرق داشت، من در سال 1331 در آبادان به دنیا آمدم و می دانم تمام هم سن و سال های من که به نحوی به سینما علاقه مند شدند، همین راه را پیمودند چون در آن ...
آخرین کتابی که شهید فائزه رحیمی خواندنش را توصیه کرد
...> نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروسِ ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگِ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ تری اش هم فقط به سن وسال و ریشِ سفیدش نبود؛ آن قدر دلسوز و مهربان بود که خودش و حرفش روی چشممان جا داشت. اسم بچه را گذاشت ...
نویدکیا: خمز یکی از بهترین خارجی های فوتبال ایران است؛ نمی توانم بهانه بیاورم
...: از یک لحاظ این صحبت را قبول دارم اما از یک طرف دیگر واقعا مخالفم. سه بازیکن وقتی در تیم ملی باشد بازی کنسل است ولی از طرفی وقتی بازی با استقلال کنسل شد برای خود من جای امیدواری بود چون پنج روز بود به این تیم اضافه شده بودم و در این پنج روز واقعا نمی توانستم کاری بکنم. ما با استقلال بازی دوستانه انجام دادیم و بعدش با برنامه ریزی بهتر ادامه دادیم. این عقب افتادن بازی با استقلال الان ...
فتح الله زاده: از دانشگاه انگلیس دکترا گرفتم
که می خرند؟ نه معادل سازی بوده است. مثلا می گفتند دو واحد هنر باید بگذرانی و من می گفتم ده سال دبیر جشنواره های تئاتر فجر بودم. در این لحظه کامران نجف زاده با لحنی خاص می گوید: "آهان فهمیدم چی می گید" و ادامه می دهد: این مدارک مورد تایید وزارت علوم هم نیست. فتح الله زاده با حرکات دست خود اضافه می کند: در هفتاد کشور مورد تایید است ولی در وزارت علوم ما مورد تایید نیست ...
کیمیا یزدیان طهرانی: علی دایی اسطوره است؛ سردار آزمون و حامد حدادی بهترین بازیکنان ایران/ بازیکنان ...
...> تمام کمبودهایی که خودم زمان آموزش داشتم احساس می کنم آنها ندارند. هر آنچه در سن 26 سالگی یاد می گیرم به بازیکنان 13 و 14 ساله آموزش می دهم و وقتی خوشحال تر می شوم که می بینم بازیکنانم به اردوهای ملی دعوت شده اند. ب رندی از جواهرات را هم تبلیغ می کنی. حالا چرا جواهر؟ خانم پرستو منصوری از دوستان خوب من هستند و خیلی خوشحال بودم که چقدر فعال و تأثیرگذار در جامعه هستند. من با ایشان صحبت ...
اولین مصوبه مجلس جدید باید برای حمایت از تولید ملی باشد
بنده را می شناسند و می دانند که بنده چقدر در این زمینه ها رک هستم و زیر بار برخی اتفاقات ناصواب نمی روم و با علم به این، کمک کردند. سوال: در شهر بزرگی مثل اصفهان با 500 میلیون تومان می شود تبلیغات کرد؟ یزدیان : واقعیت این است که من کاری که خودم حداقل، من در این 20-30 سال گذشته در شبکه ارتباطاتم هم یک فعال فرهنگی بودم، هم یک فعال زیست محیطی بودم، هم الحمدالله از لحاظ اقوام ...
چشم هایش
. حاج همت نیروها رادرپادگان دوکوهه جمع کرد. گفتند امشب فرمانده لشکر سخنرانی دارد.من آن زمان درگردان حبیب بودم و گردان مان به خط زده بود. بگذارید پیش از پرداختن به داستان همت، به این مسأله بپردازم. وضع جزیره خیلی خراب است! گردان ما اول قرار بود در طلائیه عمل کند. پس از چند روز بلاتکلیفی گفتند نه، بروید در جزیره مجنون. ما همه وسایل و امکانات را جمع کردیم و آماده رفتن شدیم ...
به مناسبت 12 آذر که در تقویم به نام روز جهانی معلولان ثبت شده است
بقیه داوطلب هایی که اونا هم معلولیت داشتن به حوزه امتحانی دانشکده توانبخشی که توی میدون محسنی (مادر) هست هدایت کرده بودن که به اصطلاح بریم اونجا کنکورمون رو بدیم، حال بماند که من چطوری خودم رو کله سحر رسوندم اونجا، یادمه تو حیاط دانشکده ایستاده بودیم و هر چند لحظه یه بار چند تا از بچه ها می اومدن و کنار ما تو حیاط منتظر اعلام شروع کنکور بودن. از اونجایی که دانشکده بزرگ بود و تعداد داوطلبان معلول کم ...
یامگا: قلق پنالتی را به صالح یاد می دهم/ با همین چشم بسته هم هیچ گلری نمی تواند پنالتی هایم را بگیرد/ به ...
شود که با آن جنگید! {تماشای بازی های استقلال} به جز زمانی که در دوره درمانم بودم و تماشای همه چیز برایم قدغن شده بود، مابقی بازی ها را از درون موبایل دیده ام و از بازی زیبای همبازیان عزیزم لذت برده ام. آن ها فوق العاده اند و به نظرم حالا بهترین تیم فوتبال ایران اند. به تمرین جز یکی دوبار دیگر سر نزدم؛ آن ها از دیدن وضعیتم آزرده می شوند و چون دلم نمی خواهد ناراحتشان کنم آن جا زیاد خودم را آفتابی نمی ...
قلق پنالتی را به صالح یاد می دهم/ با همین چشم بسته هم هیچ گلری نمی تواند پنالتی هایم را بگیرد/ به نکونام ...
آرتور کوین یامگا، ستاره فرانسوی استقلال جوری جانش را در طبق اخلاص گذاشته بود که در تمرین آبی ها بر سر یک نبرد هوایی با امید حامدی فر، چشمش را باخت. گزیده گفت وگوی کوین یامگا با روزنامه گل را در ادامه می خوانید: {چه زمانی عینک را برمی داری؟} اگر بگویم که با این قضیه کنار آمده ام که قطعا [...]
همسایه همیشگیِ حاج قاسم
بالا نگاه می کردم، مشخص بود حجم بدن هنوز تغییری نکرده، حجم بدن سالمه. آنچه که در مورد شهید حسین یوسف الهی شنیده بودم، خودم به چشم دیدم یک عارف بزرگ، این انسان بزرگ، این شخصیت بی نظیر که حاج قاسم اصرار دارد کنار او دفن بشود، کفنش مثل اینکه الان گذاشتیش داخل قبر، حتی رنگش تغییر نکرده بود، سفید و شفاف، انگار که همان لحظه شهید حسین یوسف الهی را داخل قبر گذاشتند. خاطراتی از کرامات ...
دوست دارم فیلم سازی را تجربی ادامه بدهم
، آدم انتزاع گرایی هم نبودم که بخواهم فرم و زیبایی شناسی را به معنا ارجح بدانم. در فیلم سازی هم هیچ وقت فکر نکنم سراغ فیلم داستانی بروم ؛ به خاطر این که روحیۀ خلق داستان را ندارم و ارتباط با بازیگر را بلد نیستم؛ ولی در مستند انگار یک چیزی از واقعیت زندگی را انتخاب و بزرگ می کنم و به نمایش می گذارم، حالا در این میان دیدگاه خودم هم وجود دارد و این برایم جذاب است. فکر می کردید فیلم تان ...
وقتی مردم همه جوره برای انتخابات فداکاری کردند؛ از بخشیدن مهریه تا رانندگی افتخاری
متعجبش چند ثانیه خیره خیره نگاهم کرد و بعد لبخندبرلب گفت: باشه. مسافر عزیز که پیاده شد، حس خوبی داشتم. کار بزرگی نکرده بودم، اما با خودم فکر کردم اگر هر روز فقط یک مسافر سوار کنم، تا روز انتخابات، می توانم تعداد زیادی از زنان و مادران را به مشارکت دعوت کنم. حتی اگر یک نفر از آن ها هم در انتخابات شرکت کند، من کار خودم را کرده ام. *روایت دوم یک راننده تاکسی با 250 دعوت موفق برای ...
روایت بمباران موفق 18 اردیبهشت 61 که به سقوط و اسارت ختم شد
و حالا احساس گرسنگی می کردم. چون قاشق نبود با دست شروع به خوردن کردم و دیدم برنج ها خام اند و زیر دندانم قرچ قرچ می کنند * چون در خاطرات اسرای دیگر خوانده ام می پرسم، این پتو شپش داشت یا بهداشتی و تمیز بود؟ [با خنده] شپش وول می زد در آن. با خودم گفتم ای داد بیداد! پس اسارت این است! تا این جا خانه خاله بود. نزدیک ظهر که شد، دیدم در سلول ها باز و بسته می شود. نگهبان در سلولم را باز کرد و ...
فوق ستاره دنیای تنیس: بایرن من را عاشق فوتبال کرد!
، یادم می آید که بایرن را دوست داشتم. آنها در آن زمان هم واقعاً خوب بودند و به یاد دارم که به پدر و مادرم گفتم که وقتی بایرن بازی می کند، ما باید آن را تماشا کنیم. اما وقتی 12 ساله بودم، واقعاً وارد فضای طرفداری فوتبال شدم، بنابراین به خودم گفتم: "الان به یک تیم نیاز دارم". در همان سال ها از زسکا مسکو هم حمایت می کردم، اما آنها در لیگ قهرمانان بازی نمی کردند یا زمانی که در آن بازی م ...
ماجرای همکاری با حاج احمد آقا
می گفتم، رعب و وحشت بیشتری ایجاد می شد و نظام کار از دست مان در می رفت. بنابراین سعی می کردم اطلاعاتی را که می گیرم و بچه ها از این طرف و آن طرف به من می دهند، در مغز خودم حفظ و رده های حفاظتی بیت را تقویت کنم. در بالاها تک تیرانداز گذاشته بودم. فردی را که می خواستم روی پشت بام بیت بگذارم، شناسایی صد در صد کرده بودم که یک وقت خدای نکرده نفوذی از کار درنیاید. این مسائل خیلی برای من حائز اهمیت بود ...
ناخدایی که قهرمان دشتیاری شد| ناگفته های نجات جان سیل زدگان در سیستان و بلوچستان
. خانواده، همسایگان و مردم همگی جمع شده بودند. خانواده آن دو با گریه و التماس از من خواستند تا برای نجات این پدر و پسر وارد سیلاب شوم. وقتی خودم را جای آن خانواده گذاشتم، تصمیم گفتم خطر کنم. از اینکه جانتان را از دست بدهید نمی ترسیدید؟ من به خدا و خودم اطمینان کردم. نمی توانستم آنجا بمانم و شاهد مرگ دو نفر باشم. با وجود اینکه جریان سیلاب خیلی شدید بود و موانع زیادی مثل، تنه ...
یک مُشت که از من بردارید، متوجه می شوید!
را چطور می بستم؟ ترسیده بودم. می لرزیدم. می گفتم: بیدار شین! دشمن رفته! من آزادم. یه خاکِ آزاد. ماماناتون منتظرن؛ باید برگردین. اما تکه های بریده ی گوشت و پوست و خون شان در رگ های من جاری شده بود و در جان ام جان دادند. تلخ تان نکنم. اشکی شدید؟ آن ها نمرده اند، باور کنید! من همه ی آن هایم که منتظر شماست. من، همه ی آن هایم که به استقبال تان آمده. به استقبال شمایی که مثل آن ها از راهای ...
علی دایی: رکورد آقای گلی برایم مهم نیست، کاش بتوانیم در انسانیت رکورددار بشویم / زیرساخت های ورزش مان در ...
...، زمانی که می بینید ایشان نمی تواند فوتبال مان را به سوی موفقیت مدیریت کند و نتایج خوبی در زمان مدیریت شان نصیب فوتبال ملی ما نمی شود، باید به فکر تغییرات باشیم. این که در صورت عدم موفقیت تنها در فکر تغییر مربی و کادرفنی باشیم و دکور را عوض کنیم که کار خاصی نکرده ایم. این عزل و نصب ها بازی با افکارعمومی برای پنهان کردن نقش خودمان در باخت هاست. باز هم تأکید می کنم که مشکل فوتبال ما مدیریت های مان است. مدیریت فوتبال ما درست بشود باقی مسائل فوتبال مان هم درست می شود. ...
هالند: هر چه می خواهید بنویسید، در سیتی خوشحالم
.... احتمالاً در آینده هم شانس های بزرگ گلزنی را از دست خواهم داد، مردم از من انتقاد خواهند کرد. آیا باید به آن فکر کنم؟ نه! قدرت ذهنی؟ وقتی جوان بودم، این برایم مانند یک چالش بود. اگر می باختیم، گریه می کردم که چرا فرصت های زیادی را از دست دادم. این چیزی است که شما روی آن کار می کنید. در نهایت، همه چیز در اینجاست (او به سرش اشاره کرد.) همه می گویند من گلزن خوبی هستم اما بزرگترین شانس ...
ما واقعا چقدر از همسر، دوست نزدیک یا همکارمان شناخت داریم؟
تابناک با تو – وقتی با کسی سال ها دوست هستیم یا برای ازدواج ساعت ها با کسی قرار می گذاریم و صحبت می کنیم یا حتی خواهر و برادر کسی هستیم، یا حتی در زوجینی که سال هاست که با هم زندگی می کنند، تصور می کنیم که یک آشنایی کامل ایجاد می شود. اما شناخت داریم، تا شناخت و در واقع اگر [...]