سایر منابع:
سایر خبرها
جنون تجربه کردن دارم/بازیگر خوبی نمی شوم
حاضر نیستم زیاد برای بازیگری زحمت بکشم. ظرفیت خودم را می شناسم، تا جایی که خدا بخواهد و مردم لطفشان را از من نگیرند می خواهم فقط به یک شمایل دوست داشتنی تبدیل شوم. ولی من مصاحبه ای از شما خواندم که گفته بودید من از بچگی عاشق بازیگری بودم و کلاس های بازیگری می رفتم. من تکذیب می کنم، این مصاحبه من نیست. کلاس های بازیگری مربوط به کودکی نیست مربوط به سال 88 است. من از کودکی به ...
جزئیات شغلی کاملا متفاوت در میدان شوش!
لاستیک به دماغم می خورد. فقط لاستیک های کهنه که تنگ هم چنبره زده اند تا سقف و بعد از سال ها جاده گردی استراحتی می کنند تا دوباره بروند زیر دست استادان رج زنی و بعد از چند صباحی بازنشستگی دوباره جذب بازار کار شوند. سرم را که بیرون می آورم، می بینمش که در حال قل دادن یک لاستیک تریلی کهنه است. به سمتش می روم. شاید بتوانم نرمش کنم و چند کلمه ای با او صحبت کنم. پشت سرش وارد اتاق می شوم. جوری ...
اهمیت فرودگاه امام در احیای موقعیت تاریخی ایران در جادۀ ابریشم
سر ببرد را آنچنان سرگرم کنیم که شاید بار دیگر و این بار به قصد سفر به ایران به اینجا بازگردد... بله، باید همین طور باشد. اصولاً در معماری بناهای ما در هر مقیاسی، همۀ جنبه های ساختاری نوعی بهانه هستند. مثلا اگر شما گرسنه تان می شود؛ این گرسنگی یک بهانه است که من برای شما سفره ای بیاندازم، غذایی بگذارم و برایتان خاطره بسازم، نه اینکه فقط شکم تان سیر شود. اگر حمام می خواهید بروید، خاطره تولید ...
ناصر هاشمی: نمی گذارم سینما مرا له کند
هنوز طرفدار دارند. همین که مردم فیلم هایی مثل ابد و یک روز یا بادیگارد را ببینند و از آن خوششان بیاید تبلیغ دهان به دهان می کنند و در نتیجه شاهد اتفاقی هستیم که در عید رخ داد. من هم ترجیح می دهم برای رسیدن به نقش خوب صبر کنم. نمی خواهم سینما مرا له کند، کلاس می روم، ورزش می کنم و آمادگی خودم را حفظ می کنم تا بالاخره به آن چیزی که مد نظرم هست برسم. ...
در سینما می توانی همیشه نوجوان بمانی!
الملل را برعهده داشت. زحمت ترجمه ی هم زمان این گفت و گو با بهمن نورایی بیدخت بود. * * * می خواهم با یک سؤال غیرمعمول شروع کنم! کنجکاوم که بدانم معنی نام و نام خانواگی تان چیست. [می خندد.] اسم کوچکم امانوئِل ، یعنی خدا با شماست . اسم من در روز نوئل یا همان کریسمس، کاربرد زیادی دارد و در این روز داشتن این اسم مسئولیت بزرگی را روی دوش آدم می گذارد! پِرِوُو هم ...
تاج و عزیز محمدی ایده هایشان اجرا شده، نوبت یک ایده جدید است
...، من خودم برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت نام می کنم! علی آبادی گفت نگاه کنید، این را رئیس جمهور گفته است. نمی خواهم دیگر به جزئیات اشاره کنم. حالا اینکه چرا 4 سال قبل نیامدم، به خاطر این بود که دوباره احساس کردم دولت قصد دارد وارد انتخابات شود به همین خاطر ترجیح دادم جلو نیایم ولی حالا شرایط فرق کرده است. *سال ها در فوتبال بوده اید ولی شما را به عنوان چهره ای نظامی می شناسند. فکر می ...
جزئیات عروسی دختر خبرساز با مرد اعدامی
می دوم. امیر با شنیدن این مثال در حالی که می خندید، گفت: نمی دانم قرار است زنده بمانم یا نه، می خواهم تکلیفم روشن شود و اگر مردم کمکم کنند که آزاد شوم با پرستو ازدواج می کنم. هر روز با هم تماس دارید؟ پرستو: بله روزی 8 ساعت. شایعه شده که ماجرای ازدواج شما فقط یک داستان برای آزادی امیر است؟ امیر: نه اصلاً این شایعه درست نیست و اصلاً قرار نبود ...
می خواستند کشاورز شوم، خواستم و جراح شدم
برای خودم مثل یک سریال و یک فیلم است. یک چراغ علاءالدین داشتم و نان و تخم مرغی می گرفتم و اموراتم را می گذراندم. سخت بود ولی من آن قدر تحصیل را دوست داشتم که همه را به جان می خریدم که فقط درس بخوانم. با همین شرایط دبیرستان تمام شد؟ دبیرستان ایرانشهر که رفتم بیشتر بچه ها از خانواده های سرشناس و ثروتمند یزد بودند و من به خیلی از بچه ها در حل تمرین ها کمک می کردم و درس می دادم تا اینکه ...
منصوریان: با حرف های من و دایی، بکش بکش راه افتاده
ببینید آیا موفق شده اید یا نه گفت: روزی خبرنگاری حرف تلخی به من زد و گفت به شان خودت احترام بگذار، پس من هم می خواهم شان خودم را نگه دارم. یکی دو سه بار گفتم می خواهم وزیر نفت را ببینم اما این اتفاق نیفتاد. اگر می خواستم رئیس جمهور قبل و رئیس جمهور فعلی را ببینم خیلی راحت تر می توانستم این کار را بکنم، وزیر نفت انگار به ورزش علاقه ندارد و او را در یک اتاق می گذارند و فیزیکی می آورند و می برندش. افتخارم ...
فرهنگ در رسانه
های امروزی نشان دهیم و یک زن بهتر می توانست راوی باشد. با آنکه همه چیز به ظاهر تلخ است اما در پایان نمی خواهم مثل چخوف همه چیز با تلخی تمام بشود بلکه می خواهم مخاطبم را امیدوار نگه دارم. ایران/علی مرادخانی در رونمایی از مجموعه دو جلدی نمایشنامه نویسان معاصر ایران مطرح کرد نگاه فهرست وار و صرفاً آکادمیک در بخش پژوهش آفتی بزرگ است/ آموزش- پژوهش- آفرینش ؛ مثلث طلایی پیشرفت تئاتر ...
بودن یا نبودن کمپ ترک اعتیاد در سراب!
کوثر سراب خانه اجباری معتادان دستگیر شده یا خودمعرف است، برای کسانی که اولین بار با این افراد روبرو می شود تشخیصشان از بقیه افراد بسیار سخت است، اما یک تفاوت عمده با بقیه آدم ها دارند به آنها گفته می شود معتاد در برخی نگاه ها اطلاق کلمه معتاد پایان انسانیت، مجرم، انگل جامعه؛ ناهنجاری و... این کلمات را خودشان نیز قبول دارند چرا که بارها با این کلمات آنها در جامعه مورد خطاب قرار گرفته اند. آنها می ...
منصوریان: صبر بازیکنانم یک درس بزرگ به لیگ ایران داد؛ برای کسب سهمیه می جنگیم
... منصوریان در مورد اینکه چند بار گفته اید می خواهید وزیر نفت را ببینید آیا موفق شده اید یا نه گفت: "روزی خبرنگاری حرف تلخی به من زد و گفت به شان خودت احترام بگذار، پس من هم می خواهم شان خودم را نگه دارم. یکی دو سه بار گفتم می خواهم وزیر نفت را ببینم اما این اتفاق نیفتاد. اگر می خواستم رئیس جمهور قبل و رئیس جمهور فعلی را ببینم خیلی راحت تر می توانستم این کار را بکنم، وزیر نفت انگار به ورزش علاقه ...
دوئل لباهنگی میان امیر علی نبویان و ارشا اقدسی
را می بوسد. بعدها متوجه شدیم که این زن جایزه ای به نام خود دارد. او می گفت که باید دست چنین آدمی را بوسید و وقتی چنین اتفاقی می افتد من به پهنای صورتم گریه می کنم. یا وقتی رئیس ما میرود تا جایزه SAGرا بگیرد و پشت میکروفن از هم تشکر می کند و در آخر نیز از بدلکاران ایرانی تشکر می کند، من بسیار خوشحال می شوم. به این علت که ما توانسته ایم تاثیر بگذاریم. آنجا 75 بدلکار وجود داشت و چرا او فقط از ...
گفتگو با علی زندوکیلی (خواننده مشهور )
، خیلی هم قدیمی هستند. خیلی ها قبل از من با این صداها زندگی کرده اند. این دو تا را اگر هر روز چندین بار هم گوش بدهم سیر نمی شوم و لذت می برم. غیر از اینها معمولا موسیقی های بی کلام گوش می کنم، مثل کارهای ونجلیز، کیتارو، یانی و... خیلی زاد هستند بستگی به حالم دارد اما معمولا موسیقی هایی که الهام بخش و امیدبخش هستند را دوست دارم. موسیقی ای که تشویق می کند آدم را به زندگی و تلاش کردن. امروز ...
آشنایی با فضائل امیرالمونین(ع) در جلسه هفتگی آیت الله جاودان
پوشیدند یک چیزهایی روی دوش شان می انداختند که با دست از پشم بافته شده بود. جنسش خیلی خوب بود. الان ما یک دانه از همان ها در خانه داریم. البته آن دست بافت نیست. کارخانه بافت است. یک چنین چیزی رویشان می انداختند. پیامبر این را روی سر این پنج نفر کشید. خودش یک نفر و آن چهار نفر. در این اتاق فقط ام سلمه هست. ام سلمه گفت آقا اجازه می دهید من هم داخل این جمع شوم؟ فرمود نه. تو زن خوبی هستی. اما اینجا نیستی ...
جانبازی که 33 سال است نخوابیده + عکس
نسب است. وی در سال 59 - 60 در سن 16 سالگی به جبهه اعزام می شود و در همین دوران ترکشی به سرش اصابت می کند که باعث می شود یک سال و نیم در بیمارستانی در اصفهان بستری باشد اما بعد از این اتفاق او امکان خوابیدن را از دست می دهد و الان نزدیک به 33 سال است که خواب به چشمان رجب رشیدی نسب نیامده است. وی با اشاره به اینکه انتخاب نام مثل ماهی به این علت صورت گرفته که تنها ماهی های آکواریوم همدم ...
چشم خیال باز کشتکار
بیدار از این خوابم خدا را/ که دارم خلوتی خوش با خیالش. این ماجرا به دوره هایی که این سرزمین با هجوم های سهمگین مغولی و کشتارهای هراس انگیز دیگر روبرو بوده محدود نمی شود؛ در همین زمانه هم برای مثال، هوشنگ ابتهاج یار خود را در جهان خیال، چونان نیلوفری بر تالاب چشمان خیس خود می بیند: به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت/ خیال روی تو نقشی بر آب زد. به نظرم کشتکار هم خیال های عاشقانه ی بسیار در ...
یک قصه، یک زندگی؛ دختر آبادانی
دچار حس و حالی شده بودم که می توانست زمینه ای مثل دوری از خانواده داشته باشد. برایم پذیرفتنی نبود که با چند ارتباطِ کاری و چند نگاهِ معصومانه و یک قاچ هندوانه می شود به کسی دل بست. تلاش کردم خودم را مشغول کنم و به دختر پرستار فکر نکنم...اما نمی شد. شب، خوابم نمی برد. نماز صبح را هم خواندم و خوابیدم. روزش نتوانستم از بستر برخیزم. انگار کوهی عظیم روی بدنم افتاده بود. خدا رحمت کند ننه ...
یک پدیده تکان دهنده: کارتن خوابی خانوادگی!
رویش را برمی گرد اند تا بچه هایش را نشان د هد . به آنها سلام می د هم و حالشان را می پرسم، اما فقط نگاه می کنند : بچه هایم ناشنوا هستند . همه شان نه اما سه تا از بچه هایم ماد رزاد ی نمی شنوند . همه آن سه نفر رنگ چشمان ماد رشان را به ارث برد ه اند . با ایما و اشاره با ماد رشان حرف می زنند . بزرگ ترین آنها 24 ساله است، ازد واج کرد ه و حالا سه ماهه بارد ار است اما سهم او هم از این زند گی، تنها ...
ویژه نامه /داستان هایی کوتاه از زندگی خلبان شهید شیرودی+پوستر
به یکی از برادران که از دوستان قدیمی اش بود، گفته بود: فلانی! بیا یک خداحافظی از روی خاطر جمعی با تو بکنم زیرا می دانم که بزودی شهید می شوم. این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی اما شهید شیرودی می گوید: نه! من سرهنگ ،کشوری را در خواب دیدم. او به من گفت: شیرودی یک عمارت خیلی خوب برایت گرفته ام. باید بیایی توی این عمارت بنشینی. به همین خاطر می دانم که ...
کارتن خوابی خانوادگی در چادر مسافرتی
آنها سلام می د هم و حالشان را می پرسم، اما فقط نگاه می کنند : بچه هایم ناشنوا هستند . همه شان نه، اما سه تا از بچه هایم ماد رزاد ی نمی شنوند . همه آن سه نفر رنگ چشمان ماد رشان را به ارث برد ه اند . با ایما و اشاره با ماد رشان حرف می زنند . بزرگترین آنها، 24ساله است، ازد واج کرد ه و حالا سه ماهه بارد ار است، اما سهم او هم از این زند گی، تنها یک پتو، یک د امن بلند و بلوزی همرنگ است. منتظر ...
هزینه های میلیاردی زمان تبلیغات باعث فساد می شود
تاکید کرد: در کلانشهرهایی مثل مشهد، تبریز و... اختلاف افراد اصولگرا با نفر دوم بسیار فاحش و قابل تامل است و امروز وقتی دوستان از این شهر به آن شهر سفر می کنند نشان میدهد برای تصاحب 69 کرسی باقی مانده مجلس احساس خطر کرده اند. منتخب اول مردم قم در مجلس دهم در پایان سخنان خود درباره مخالفت محمد حسن آصفری با طرح حذف یارانه ها گفت: دولتمردان در اتاق های در بسته کمیسیون بودجه حرف از مصیبت عظما هنگام پرداخت یارانه میزنند و از ما میخواهند یارانه ها را حذف کنیم اما در مقابل دوربین ها با بی شرمی تمام با دروغ پراکنی سخن از جلوگیری برای قطع یارانه ها می گویند. ...
سردار بی ادعای بابلسر عاشق گمنامی بود
فیلم از مقابل چشمانم عبور می کرد. وقتی گفت دعا کن شهید شوم، به زبانم نیامد تا بگویم قبلاً شهادت شما را دیده ام. دوست داشتم در آخرین لحظه چهره پدر را ببینم تا در ذهنم بماند اما وقتی ایشان برای آخرین بار خداحافظی کرد تا به سوریه برود، شرایطی پیش آمد که کسی پدر را ندیده بود. فقط به خانه پدربزرگم رفته بود که او هم خواب بود و پدرم پیشانی بابابزرگ را بوسیده و رفته بود. سیده فاطمه زهراحبیب الله ...
داستان زیبای همه تابستان در یک روز
...> یک بار با چشم های بسته گفته بود: مثل سکه یک پنی یه . بچه ها فریاد زده بودند: نه نیس . مارگوت دوباره گفته بود: مث آتیش توی اجاقه . بچه ها دوباره فریاد زده بودند: دروغ میگی. هیچی یادت نیس . اما یادش بود و خیلی دورتر از بقیه ایستاده بود و پنجره ای پر نقش و نگار را نگاه می کرد. یک بار هم یک ماه پیش حاضر نشده بود در مدرسه دوش بگیرد. گوش ها و سرش را ...
فرهنگ در رسانه
استعدادیابی است، کارآموزها همگی از کشورهای منطقه هستند. ما می خواهیم دستاوردهای نظری سیمای ملی مان را به منطقه صادر کنیم؟ نه فقط این، اما خب این هم هست. ما مهم ترین سینمای منطقه را داریم، اما این فقط به حرف نیست و باید ثابت هم بکنیم. صدور فرهنگ هم باید به دست خود مصادیق فرهنگ از جمله سینما رخ دهد. این بچه ها سفیر سینمای ایران خواهند بود. برخی شان هم زیر بال و پر خودمان فیلم خواهند ساخت؛ کاری که ...
در مقابل هر اقدام ما، مافیای مواد مخدر یک بدل دارد
این برنامه را اجرا کردیم. البته شهرداری تهران برای نخستین بار، 44 مرکز بهاران با ظرفیت پذیرش 6 هزار بهبودیافته و مراکز ماده 16 مثل شفق و فاز 3 اخوان و سعیدآباد را تجهیز و تکمیل کرده و بخشی از هزینه درمان معتادان متجاهر را متقبل شده که این اتفاقات در اجرای ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر نخستین بار است. من به هیچ وجه نمی خواهم زحمات دیگران را به نام خودمان مصادره یا نفی کنم و به عنوان دبیر شورای ...
سیزده خاطره از شهید علی اکبر شیرودی
جمعی با تو بکنم، زیرا می دانم که باید شهید بشوم .این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی .گفته بود نه ،شهید کشوری را در خواب دیدم که به من گفت :شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام ،باید بیایی توی این عمارت بشینی ،لذا می دانم که رفتنی هستم .به یکی از برادران هم گفته بود که دعا کن تا شهید شوم ،از بعضی از جریانات سیاسی دلم گرفته است .درگیری های سیاسی این جوان مومن را بسیار آشفته و ...
حمایت منتخب اول اصفهان از نامزد اصولگرای شهرضا/ اصلاح طلبان در سمیرم حرفی برای گفتن ندارند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از صاحب نیوز ، بسته امروز با احزاب در هفته ای که گذشت در کنار ارائه ی تحلیلی کوتاه از سختی وضعیت انتخابات مرحله دوم در حوزه انتخابیه شهرضا دهاقان موضوعات کشوری احزاب را نیز پی گیری کرده ایم؛ با ما همراه باشید. اخبار انتخاباتی استان شهرضا، دهاقان و سمیرم / گزارشی کوتاه از وضعیت انتخابات در مرحله دوم وضعیت در حوزه انتخابیه ...
چشم انتظار پیراهن یوسفم هستم
تنها بگذارم و بخوابم. آقا هرمز با لذت به کاکل آشفته و صورت خواب آلود پسرش نگاه می کرد و می گفت: به غیرتت بر می خورد یک روز استراحت کنی بابا جان؟! غروب که خسته و کوفته از شالیزار بر می گشتند، بچه ها به شنیدن صدای داداش بزرگه جان می گرفتند و قیل و قال خنده و بازی ابراهیم با خواهر و برادرهایش زیر سقف خانه کوچک شان می پیچید. دست آقا هرمز از مال دنیا پر نبود، ولی اهل روستا حرفش را می خریدند و دوستش ...
نظر احمدی شاعر و نمایشنامه نویس کرمانی: تئاتر، بدون وجه نقادانه هیچ است
سیالند و نیزتوسط خیلی ها مورد خوانش قرار گرفته اند، و یا این که کسی مثل ویتکنشتاین تعریف آن را محال می داند ولی اگر هم تعریفی ارائه ندهم از سویی احتمالا انگ آن را خواهم خورد که نگاهم به شعربرپایه و بنیاد داشته های فلسفی یا تئوریک نیست ، پس بگذارید از نگاه نخستین فلاسفه آغاز کنم که خود اولین شکافندگان مفهوم شعر بوده اند، سقراط معتقد بود نگاه اروس بر هر که بیفتد شاعر می شود، از این گزاره چنین برمی آید ...