سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هایی خواندنی از شب های اعدام
باید بمانید؛ البته از دو سه روز قبل با آن پسربچه ارتباط داشتم؛ یادم هست آن شب یک لباس مشکی به تن کرده بود؛ خیلی با او صحبت کردم و دیدم هنوز اجرای حکم را باور ندارد؛ یعنی در یک فضای 50 50 بین اجرای حکم و آزادی قرار داشت؛ به هر حال به او گفتم بیا با هم رفیق باشیم؛ من تا لحظه آخر با تو هستم و به او قول دادم از این لحظه تا زمان اجرای حکم و حتی بعد از اجرای حکم در کنارش می مانم؛ او هم قبول کرد و برای ...
پنج درس ارزشمند از کرامات موسی بن جعفر(ع)
گروه فرهنگی"رویکرد" : 1. شخصی به نام مرازم گوید: روزی جهت زیارت و ملاقات امام موسی کاظم علیه السلام به سوی مدینه طیّبه حرکت کردم و در مسافرخانه ای منزل گرفتم ، در این میان چشمم به زنی افتاد که مرا جلب توجّه نمود، خواستم با او رابطه زناشوئی برقرار کنم ؛ ولی او نپذیرفت که با من ازدواج نماید. سپس به دنبال کار خویش رفتم ؛ و چون شب فرا رسید به مسافرخانه بازگشتم و دقّ الباب کردم ...
پایان 12 سال رسیدگی به پرونده انتقا م گیری مسلحانه
کوچکشان چه قصد و نیتی دارند و می خواهند چه بکنند و دراین باره حرفی نزده بودند؛ اما این گفته ها از سوی اولیای دم مورد پذیرش نبود و آنها همچنان اصرار داشتند که قتل توسط این افراد هم انجام شده است. به این ترتیب کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری کرمانشاه ارسال شد. هیأت قضات بعد از رسیدگی به این پرونده و شنیدن گفته های متهمان رأی بر قصاص هر چهار نفر صادر کردند. رأی صادره مورد ...
مصاحبه مفصل با دون کورلئونه ایران! (2)
. البته ایشان زن صبوری بود و گفت برو و مسئولیت این بچه را پذیرفت. گفت برو به کارت برس، من مواظب بچه ها هستم. ایشان تحمل کرد تا من رفتم و برگشتم. یعنی هیچ چیزی مانع کار من نشد، حتی زندگی زناشویی. فقط یک بار به من یک بورس چهار ساله پیشنهاد شد که آن دیگر برایم مقدور نبود و ترسیدم از این که بخواهم چهار سال زن و بچه ام را از کشور ببرم و قبول نکردم. اما در باقی زندگی، خانم، خانه و بچه ها هیچ ...
روایت زندگی و شهادت امام موسی کاظم(ع) از زبان رهبر انقلاب
حاضران میشکند؛ او آنجا موسی بن جعفر را نمیشناسد. بعد که می آید مدینه، چند ملاقات با موسی بن جعفر دارد که اینها ملاقاتهای مهمی است. البته اگر من بخواهم اینها را شرح بدهم و حتی همین ملاقاتها را بیان کنم که چه گذشته، وقت را زیادی خواهد گرفت. من همین قدر اشاره میکنم برای اینکه کسانی که اهل مطالعه اند، اهل تحقیقند و علاقه مند به این مسائل هستند – مظانش اینها است – بروند دنبالش پیدا کنند. از جمله اینکه ...
بوی عطر شهید، قبل از اعزام
همیشه پشت سرش را نگاه نکرد. چند دقیقه از رفتنش گذشت. منتظر بودم مثل همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند. انتظارم به سر رسید. زنگ زدم و گفتم این بار وسیله ای جا نگذاشته ای که به بهانه اش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت نه عجله دارم، همه وسایلم را برداشتم 13 روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد، ابوالفضل از سوریه بود. شروع کردم بی قراری کردن و حرف از دلتنگی زدن. گفت ...
پریناز ایزدیار: شهاب حسینی پدیده است
می کنید بهش فکر کنید؟ آره (می خندد) واقعا؟ خب؟! آره من ازدواج را دوست دارم و دوست دارم ازدواج کنم. به نظر من در سیر تکامل زندگی یک بخش مهمی تشکیل خانواده دادن است و بچه دار شدن. بعد وقت می کنید به زندگی شخصی هم برسید؟ قطعا هر وقت ازدواج کنم یک جوری برنامه ریزی می کنم که بتوانم به زندگی شخصیم هم درست برسم. یعنی سال 95 ازدواج می کنید ...
شاید سال 96 با نعلینِ خاتمی بیاییم!
حوزه به دولت رسیدند. ما دو رییس دولت داریم در تاریخ جمهوری اسلامی که از پایگاه دانشگاه آمدند؛ بعد ما بیایم این رئیس دولتِ دانشگاهی را یک فرد متوهّم و فاسد جلوه دهیم! کاری که شما به عنوان یک چهره دانشگاهی انجام می دهید، جفا به دانشگاه است. آقای اصغر زاده علناً تحریف تاریخ می کنند. عزیزان! در مورد پرونده هسته ای، من شما را ارجاع می دهم به کتاب جناب آقای حسن روحانی با عنوان پرونده هسته ای و ...
برگ برنده را با خود به جلسه آزمون ببرید
.... پیش دانشگاهی را هم ول کردم و کار می کردم. بچه ها من را کمتر در دبیرستان می دیدند. سال اول کنکور قبول نشدم. آن سال رتبه ام 50 هزار شدم. سال دوم گفتند باید بروی سربازی. من هم که می خواستم کار کنم و پول در بیاورم، برای فرار از سربازی کنکور دادم. تحقیقی کردم دیدم دانشگاه پیام نور خوب است؛ هم می شود درس خواند و هم کار کرد. - چقدر درس خواندی؟ 20 روز قبل کنکور شروع به خواندن ...
اسدالله یکتا: شبکه من و تو از من یاد می کند، صداوسیما نه!
اعضای آن مجموعه را دارند که گویا این موضوع این روزها بر عکس شده است! گفتن خاطره ای پیرامون چگونگی رابطه دولتمردان، به خصوص مسئولان فرهنگی با شخص من هم، خالی از لطف نیست. روزی در مراسمی آقای علی جنتی را زیارت کردم. او گفت: شما آقای یکتا هستی؟ گفتم: بله! گفت: اگر کاری یا خواسته ای داشتی با دوستان در تماس باش. بعد از چند روز با یکی از آن افراد معرفی شده، به امید مهیا شدن وامی تماس گرفتم ...
تصاویر:ملکه زیبایی جهان در فیلم های هالیوودی بازی می کند!
به بمبئی آمده بودم و تازه ملکه زیبای جهان شده بودم و با دوستم در ساحلی به نام چوپاتی راه می رفتیم. در آنجا 6 بیلبورد پشت سر هم قرار داشت که فیلم های معروف و کالاهای بزرگی را تبلیغ می کرد. آن موقع با خودم گفتم: یک روز می خواهم عکسم روی تمام بیلبوردها نشان داده شود و پنج سال بعد همین طور شد و روی تک تک آنها فیلم های من به نمایش درآمد. شما دوران دبیرستان و یک بار هم چند سال پیش برای انجام ...
پای منبر ولی/35 سال مجاهدت امام موسی کاظم علیه السلام
مذاکرات تندی بین آنها رد و بدل میشود و موسی بن جعفر ابهت خلیفه را در مقابل حاضران میشکند؛ او آنجا موسی بن جعفر را نمیشناسد. بعد که میآید مدینه، چند ملاقات با موسی بن جعفر دارد که اینها ملاقاتهای مهمی است. البته اگر من بخواهم اینها را شرح بدهم و حتی همین ملاقاتها را بیان کنم که چه گذشته، وقت را زیادی خواهد گرفت. من همین قدر اشاره میکنم برای اینکه کسانی که اهل مطالعه اند، اهل تحقیقند و علاقه مند به این ...
نیروی رهبری را جز برای اسلام نباید هزینه کرد/هیچ وقت نگفتم بدحجابی بدتر از اختلاس است/بنده سرباز آقا هستم
. تکلیف هم در هر روزی اقتضایی دارد. ممکن است از نظر سیاسی با آقایی مخالف و حتی با او مبارزه هم کرده باشند، ولی وقتی پای تکلیف در میان می آید، به او رأی بدهند! در خبرگان دوستی داشتیم که با آقایی خیلی بد بود. بعد دیدیم در مسئله ریاست خبرگان رفت و به همان آقا رأی داد! از او پرسیدیم: چرا به او رأی دادی؟ پاسخ داد: چند نفر آمدند و از من عهد شرعی گرفتند که به این آقا رأی بدهم و من برای اجرای عهد شرعی ام، به ...
در گفت وگو با همسر شهد مدافع حرم کجباف مطرح شد: روایت تکان دهنده توهین فائزه هاشمی به همسر شهید کجباف ...
فائزه هاشمی در سطح معابر و خیابان ها شدم و گروهی اجتماعی کرده بودند و با موسیقی شاد و می زدندو می رقصیدند! از راننده جویای علت این حرکات شدم، گفت: این مراسم برای انتخابات از سوی اصلاح طلبان هست! گفتم اینا می خواهند با رقص و آواز مجلس را شروع کنند! احمدی زاده گفت: تصمیم گرفتم که در سالن سخنرانی فائزه هاشمی شرکت کرده و سوالی از او بپرسم، چرا که پرونده اینان سیاه است و چطور رویشان می شود که ...
یادم رفته بود یک "زن" هستم
لویزان یعنی برای ترک. - بهناز جان خواهر و برادری هم داری؟ - دو تا خواهر که ازدواج کردن. اون دو تا از زن اول پدرم هستن. اونها پیش مادر خودشون بزرگ شدن. - پدر و مادرت رو می بینی؟ - روز پدر و مادر دیدمشون اما اینجا رو دوست دارم. با همه خانم ها دوستم. بهناز همین طور که کار می کند برایم تعریف می کند که هیچ وقت خانه ای نداشته. این که هیچ وقت خانه ...
دلیل بچه دارنشدن یا ازدواج بازیگران زن از نظر نیوشاضیغمی /عکس
شد که فکر کنم و برای آینده برنامه ریزی کنم. با خودم گفتم بعد از هر سربالایی قطعاً یک سراشیبی است و این شب قرار است یک زمانی روز شود. گاهی اوقات یک موضوع می تواند شما را به جایی ببرد که کلاً همهچیز را رها کنی و تمام کارهایی که کرده ای را نابود کنی و یا اینکه می توانی بگویی الان من مجبورم که کار نکنم و باید بنشینم. آن وقت در آن نشستن باید برنامه ریزی کنی. من هم سعی کردم در 2 سال گذشته برای آینده ...
مصاحبه با 2 بازیگر جوانِ 50 کیلو آلبالو
می سازدش یا کلا فکر می کردید فیلم متفاوتی است؟ هستی مهدوی: به نظر من فیلم متفاوتی بود از اساس. فیلم نامه این کار سال 79 نوشته شده بود. معلوم است که طی این مدت مانی حقیقی روی تک تک سکانس های آن کلی فکر کرده تا به نتیجه مطلوبی برسد. همه این ها درست. اما فکر کنید من بی نام و نشان این فیلم نامه را می نوشتم و می دادم دست شما و می گفتم می خواهم فیلم اولم را بسازم. شما قبول می ...
سلام بر آن شکنجه دیده در قعر زندان ها و تاریکی گودال ها!
و اداره سراسر کشور اسلام حق من است). از آن روز هارون کمر به قتل موسی بن جعفر(ع)بست. هارون در سفرش به مدینه هنگام زیارت قبر رسول اللّه(ص) در حضور سران قریش و رؤسای قبایل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا ابن عم، و این را از روی فخر فروشی به دیگران گفت. امام کاظم(ع) حاضر بود و فرمود: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا ابت (یعنی سلام بر تو ای ...
قاتل شدن یک نوجوان برای جلوگیری از تعرض به خود
آمدم و به سمت خانه حرکت کردم. برای دیدن بازی رفته بودم. جوانی چند قدم همراه من آمد بعد که جمعیت کم شد بیشتر به من نزدیک شد، به شدت بوی الکل می داد و من متوجه شدم مست است. او یک باره چاقویی درآورد و جلو شکم من گذاشت، می خواست من را وادار کند با او رابطه داشته باشم. قبول نکردم اما وقتی دیدم جانم در خطر است گفتم به شرطی که چاقو را کنار بگذاری قبول می کنم. وقتی چاقو را زمین انداخت، آن را برداشتم، در یک ...
عاشقانی که بی ادعا مشق عشق می کنند
همزمان در آزمون استخدامی آموزش و پرورش سال 85 قبول و دعوت به مصاحبه شدم تا بار دیگر به عنوان معلم ردای امر تعلیم و تربیت را بر دوش خود احساس کنم و به قول عارف شاعر حافظ شیرازی: آسمان بار امانت نتوانست کشید، قرعه کار به نام من دیوانه زدند ازدواج کردید؟ نخستین مدرسه ای که در آن شروع به درس دادن کردید، کجا بود و الان در کجا مشغول هستید؟ بله، الحمدلله یک ازدواج بسیار ایده آل، همسرم ...
فیلم های شعاری حاتمی کیا، واقیعت یا دروغ؟
، پناهگاه است، آرامش بخش است. کسی است که همراه قهرمان است. کم پیش می آید که ساز مخالف بزند و جهانی متفاوت از مرد داستان داشته باشد. مردها همیشه به آنها وابسته اند، قدرت شان را از آنها می گیرند، در برابر آنها صادق اند و به حرف می آیند. انگار انگیزه های قهرمان ها را فقط زن های شان درک می کنند! در وصل نیکان ، زن است که موضع سرسختانه رزمنده را می فهمد. در از کرخه تا راین ، خواهر و همسر سعید ...
شناسایی خانواده زنی که قربانی شیطان شد
... این درحالی بود که شکایتی درباره ناپدید شدن او در پلیس آگاهی مطرح نشده بود. با گذشت سه روز از جنایت، ماموران توانستند خانواده این زن را شناسایی کنند. تحقیقات نشان داد، مقتول در همان محل قتل زندگی می کرد و همسرش چندی قبل شهر را برای کاری ترک کرده بود. این زن مدتی بود به تنهایی زندگی می کرد و شب حادثه قصد داشته برای گرفتن دارو به داروخانه برود که قربانی نیت شیطانی پسر جوان شده بود. ...
سوءتفاهم به طناب دار گره خورد
، محاکمه و به قصاص نفس محکوم شد، اما متهم و وکیل وی به رأی صادره اعتراض کردند و این پرونده در شعبه 28 دیوان عالی کشور مورد رسیدگی دقیق تر قرار گرفت. قضات دیوان عالی نیز پس از بررسی محتویات پرونده و دفاعیات متهم در مراحل بازجویی، رأی صادره را تأیید کردند و بدین ترتیب پرونده ع (متهم به قتل) به اجرای احکام دادسرای مشهد ارسال شد تا این که سپیده دم روز گذشته و با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم ...
مهم ترین پیغامی که یک مدافع حرم در دستمال کاغذی نوشت
نبودیم قبل از ازدواج هیچ آشنایی با هم نداشتیم. خاله آقا صالح که همسر شهید است، ساکن شهرک ما بود. پسرخاله اش عضو هیأت مدیره شهرک است که پدرم با آنها همکاری داشت. او به مادرش گفته بود تصور می کنم آقای کمالی دختر دارد... آنها از این موضوع هم مطمئن نبودند، چه اینکه من چند ساله ام! مادر آقا صالح با مادرم تماس گرفت و در مورد من اطلاعاتی گرفت. بعد خاله اش به خانه ما آمد، با مادرم صحبت ...
خانواده کدام وزیر 14 کارخانه دارد؟!/ ماجرای تغییر بخشی از سخنان رهبری/ واکنش کاریکاتوری صداوسیما به ...
منتشر کرد. روایت زاکانی از یک پرونده فساد اقتصادی علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طی مطلبی نوشت:سال 83 وقتی وارد مجلس شدیم، بعد از بررسی اعداد و ارقام این موضوع، با نامه ای مواجه شدم که از وزارت خانه مسئول برخورد با این فساد صادر شده بود.نامه از این قرار بود که یکی از قاچاقچیان را به مبلغی معادل چهار برابر بودجه کشور در شش ماهه اول سال برای مبارزه با قاچاق ...
مرارت های امام کاظم علیه السلام
خواهد میان امت تو اختلاف و تفرقه ایجاد کند و خون آنها را بریزد. چون روز بعد فرارسید، هارون فضل بن ربیع را مأمور دستگیری امام کاظم کرد. فضل بر آن حضرت که در جایگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به نماز ایستاده بود، درآمد و دستور داد او را دستگیر کنند و زندانی نمایند.(1) سپس دو محمل ترتیب داد که اطراف آنها پوشیده بود. ایشان را در یکی از آنها جای داد و آن دو محمل را روی استر بسته ...
شهرزاد به سرنوشت کیمیا دچار می شود؟
.... یا خطابه ای که بزرگ آقا بعد از انجام قتل ها خطاب به شخصیت نصرت ایراد می کند، بیش از آنکه به شناخت شخصیت یا جهان بینی او کمک کند، تکرار مکرراتی است پیش از این بار ها و بار ها به مخاطب نشان داده شده است. از طرفی دیگر نویسندگان این مجموعه شخصیت شهرزاد را در دهه 30 تهران به عنوان نماد زن امروزی متفاوت و مدرنی تعریف کرده اند که تن به قواعد از پیش تعیین شده نمی دهد و نمی خواهد زیر بار هر حرفی برود ...
پاتک پلیس پایتخت به 131 سارق و زورگیر
دهانش را گرفتم و دست و پایش را با طناب بستم. همان لحظه دخترش آمد که دوستم دست و پایش را بست. دختر جوان از ترس هرچه طلا بود تحویلم داد. خواستیم فرار کنیم که یکدفعه چشمم به گاوصندوق افتاد. از او خواستم رمز آن را بگوید اما دختر جوان گریه می کرد و می گفت رمز را فقط پدرش می داند. من هم وسوسه شدم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم. بعد از سرقت فرار کردیم و با فروش طلاها، پول آن را بین خودمان تقسیم کردیم ...
امامش مژده شهادت را به او داده بود
علی بیشتر آشنا شدم. اخلاق خیلی خوبی داشت و نمازش را اول وقت می خواند. کار خیر را مخفیانه انجام می داد. به امام خمینی خیلی علاقه داشت. به او می گفتم اول غذا بخور بعد نماز بخوان. می گفت اول نماز بعد ناهار. ایمانش خیلی قوی بود. در هوابرد ارتش فعالیت می کرد و یک بار که خواب عجیبی دیده بود می گفت نهایتاً شهید می شوم. می گفت سیدی به خوابم آمد و گفت تو دفعه سوم به جبهه بروی شهید می شوی. عاقبت هم در روز 22 ...
داستان تلخ زندگی چند زن کارتن خواب
، زیباست با چشمهای سبز و پوست سفید. نخود فرنگی ها را در سبد می ریزد: 7 ماه و 21 روز اینجام. هیچوقت مواد مصرف نکردم. اینجا هم زندگی و هم کار می کنم. درسهام را می خونم و می رم امتحان می دم. پدر و مادرم هر دو معتادن. پدرم هنوز مصرف کننده است. مادرم هم رفته لویزان یعنی برای ترک. - بهناز جان خواهر و برادری هم داری؟ - دو تا خواهر که ازدواج کردن. اون دو تا از زن اول پدرم هستن. اونها ...