سایر منابع:
سایر خبرها
دردسر شوم دختر تهرانی با کاسه آش سیمین خانم
به گزارش زیرنویس، من تک فرزند خانواده بودم، پدرم تن به کار نمی داد و بی مسئولیت بود، مادرم بارها خواست طلاق بگیرد ولی چون جایی نداشت از این کار منصرف می شد. به دلیل وضعیت مالی خانواده ام نتوانستم بیشتر از مقطع ابتدایی درس بخوانم همیشه در خانه تنها بودم. احساس پوچی می کردم دوست داشتم ادامه تحصیل بدم [... ...
اقدام عجیب زن جوان برای پنهان ماندن خیانتش/ این زن برای شوهرش چاقوکشید
ازدواج کردم. حدود2 سال بعد نامزدم قصد داشت مراسم عروسی را برگزار کند اما خانواده ام نمی توانستند جهیزیه را فراهم کنند. به همین دلیل من باردار شدم تا خانواده ام را برای شروع زندگی مشترک در تنگنا بگذارم. از سوی دیگر وقتی پدرم اوضاع را این گونه دید به ناچار جهیزیه اندکی با قرض از دوستانش تهیه کرد و مرا در حالی به خانه بخت فرستاد که چند ماه بعد پسرم به دنیا آمد ولی رفتارهای نعمت با من به ...
دروغ عجیب داماد منجر به طلاق همسرش شد + جزئیات
. اما چند هفته بعد سعید گفت عمویش بیمار است و باید پدر و مادرش سریع برگردند لندن. گفته بود پدرش کارخانه دارد و بعد از اینکه کارهای اقامت مرا درست کرد پیش آنها می رویم. زندگی آرامی داشتیم تا اینکه خیلی اتفاقی راز عجیبی را فهمیدم. در صفحه اینستاگرام سعید یک دختر جوان برایش کامنت گذاشته بود که داداش به بابا سر بزن حالش خوب نیست. بعد هم سریع این پیام را پاک کرد. من که مشکوک شده بودم، ماجرا را ...
آزار سیاه دختر چشم رنگی در زیرزمین مرد شیطان
به گزارش رکنا، از وقتی یادم می آید پدرم داشت و به خاطر همین مدام سر بساطش بود دعواهای پدر و مادرم هیچ وقت تمامی نداشت تا اینکه مادرم پا پیش گذاشت و از پدرم گرفت. مادرم دیگر از کتک های پدرم رها شده بود من وبرادر هر دو نزد مادرم دریک خانه اجاره ای زندگی می کردیم مادرم برای تامین مخارج من و برادرم در خانه های مردم کار می کرد بعد از چند ماه زندگی مان روبراه شده بود دیگر از آن جنگ ودعوا ها ...
قتل فامیل دور در تهران ؛ دستگیری در جزیره قشم
است اما او شروع کرد به فحاشی و پیام های نامناسب در واتس آپ برایم فرستاد. بعد قرار شد به خانه اش بروم تا درباره مشکلاتمان صحبت کنیم. وقتی رسیدم به مقتول گفتن من با تو اختلاف و درگیری نداشتم پس چرا به من توهین می کنی و به من و خانواده ام فحاشی می کنی ؟ او ماجرای درگیری من با اقوامش در روستا را پیش کشید و گفت من حقی نداشتم از آنها شکایت کنم و به زندان بفرستمشان. می گفت کار من باعث ...
به همسر اولم خیانت کردم که یکدفعه ...
زندگی مشترک، دست به دامان پلیس شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری هفت تیر مشهد گفت: سال ها قبل زمانی که پسری مجرد بودم، پدرم تصمیم گرفت به مشهد مهاجرت کنیم. او که مردی بازاری بود، وضعیت مالی خوبی داشت. به همین دلیل هم ساختمانی چند طبقه را در یکی از مناطق مرفه نشین شهر خرید و یک طبقه از آن ساختمان را هم در حالی به نام من سند زد که تک پسر خانواده بودم و او دوست داشت همه ...
شوهر خیانتکار به قتل رسید/قاتل: با دوستم رابطه داشت
سال ها قبل از هم جدا شده بودند اگر خانه شوهرم را ترک می کردم جایی برای ماندن نداشتم. شب حادثه دوباره باهم دعوایمان شد، بچه ام در اتاق خوابیده بود. در جواب اعتراضم گفت بچه را می کشم وقتی به داخل اتاق خواب رفت سعی کردم سد راهش شوم و باهم درگیر شدیم. در این میان مهناز هم که از دست شوهرم خسته شده بود به کمکم آمد و دو نفری او را از اتاق بیرون انداختیم. جر و بحث بین ما ادامه داشت ...
روایت مادر قمی که بدلیل مشکلات زندگی روزهای سختی را سپری می کند
دنبال وام خوداشتغالی هم بودم. این مادر ادامه می دهد: یک روز از مدرسه دخترم گفتند که دانش آموزان را با مادرها به اردو می برند، با اینکه خیلی اجتماعی نیستم ، به خاطر دختر 11 ساله ام، رفتم و وقتی برگشتم با خانه ای مواجه شدم که منفجر شطه بود، یشه های شکسته را که دیدم زانوهایم سست شد و نشستم. او درباره علت این حادثه می گوید: شیلنگ بخاری مشکل داشته و از یک طرف هم شارژر در پریز بوده ...
25 فروردین سالگرد شهادت رضا چراغی،فرمانده لشکری که 11 بار مجروح شد
زهرا(س) دفن کردیم، روز اوّل ماه رجب بود. هم پدر و هم مادرم روزه بودند. هنگامی که جنازه رضا چراغی داخل قبر گذارده شد، اتفاقی افتاد که فاطمه؛ خواهر رضا چراغی آن را این گونه روایت کرده است: موقعی که پدرم پیکر رضا را داخل قبر گذاشت صورت رضا را بوسید و از داخل قبر بیرون آمد. بعد از چند وقت رضا را در خواب دید که روی گونه اش چیزی مثل ستاره می درخشید. پدرم در خواب از رضا پرسیده بود آن چیست که روی صورتت می درخشد؟ رضا گفت وقتی که شما مرا داخل قبر گذاشتی و صورتم را بوسیدی، یک قطره از اشک چشمت به روی صورتم افتاد و این؛ همان قطره اشک است که می درخشد. ...
رویای کثیف انتقام زن جوان از شوهر خائن! / فرزاد فقط 18 سال داشت!
می آید. او با کوچک ترین بهانه ای مرا کتک می زد و با چاقو تهدید به می کرد. حتی بسیاری از مواقع نمی گذاشت از خانه بیرون بروم ولی روز بعد همه این ها را فراموش می کرد و چیزی به خاطر نمی آورد. آن جا بود که فهمیدم فرزاد به مصرف قرص های روانگردان ومواد مخدر گل اعتیاد دارد. او مدتی بعد هم به فروش مواد مخدر روی آورد اما من برای آن که در رویای انتقام از ابراهیم بودم سکوت می کردم تا این ...
زندگی زنی که در جریان یک اتفاق تلخ گورخواب شد
گور ... درگیر مصرف بدی شده بودم که تهیه این حجم از مواد مرا عصبی کرده بود ، گشتن ته سطل زباله ها و پیدا کردن چند قوطی و مقوا و فروش آن نمی توانست جوابگوی اعتیاد سنگین من باشد ، روزهای بدی داشتم و نمی توانستم از کسی کمک بگیرم ، همسرم مرا به این روز انداخت ، ما با هم خوب نبودیم ، او مصرف کننده بود و مدام کتک می زد ، امنیت جانی نداشتم ، بارها به عمویم اعتراض کردم که گفت باید تحمل کنی ، خسته شده بودم ...
داستان زندگی نویسنده کتب مفاهیم قرآنی برای کودکان
قرار می گرفتم. فراموش نمی کنم که در سن هشت سالگی، با مادرم به خانه یکی از همسایگان رفته بودیم که چشمم به کتابخانه آن ها افتاد، ناگهان مجذوب کتاب قطور و 900 صفحه ای شدم، نام کتاب زندگانی امام حسین ( ع) بود و من که تحت آموزش های تربیتی و مذهبی پدر و مادرم، از عاشقان امام حسین (ع) شده بودم، ناخودآگاه به سمت کتاب، کشانیده شدم. با اجازه صاحب خانه آن را برداشتم و به طور پیوسته و به ...
قتل شوهر زن خیانتکار به خاطر عشق و عاشقی
مقتول شدم و به سمت شریف آباد حرکت کردیم حوالی پاکدشت به او شلیک کردم و جسدش را در کانال آب انداختم. بعد هم ماشین را در بیابان آتش زدم تا راز جنایت فاش نشود. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: شش سال از این ماجرا گذشته و من در زندان عذاب زیادی کشیدم. خانواده ام هم خیلی عذاب کشیدند. با تلاش آنها توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. از قضات تقاضا دارم مرا ببخشند و به خاطر پدر و ...
ناخواسته گرفتار زندگی سیاه شد
همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد. آن چیزی که فکرش را نمی کردم اتفاق افتاد. ورق برگشت و از اوج غرور و به قعر فلاکت و خواری افتادم. یک سرمایه گذاری اشتباه و بدون مشورت با بزرگترها و افراد متخصص باعث شد دارایی ام را از دست بدهم. چک هایم یکی پس از دیگری برگشت می خورد و سر و صدای طلبکار هایم در آمده بود. شبانه زندگی ام را جمع کردم و به خانه ای که با کمک پدرزنم گرفته بودم؛ رفتم. پدر و ...
حرز امام جواد علیه السلام چیست و چه کاربردی دارد؟
و من به پدر خود می گفتم پدرم می گفتم تحمل کن که او فرزند پیغمبر است و وصله ای است از پیغمبر. ناگاه روزی نشسته بودم دختری از در خانه در آمد و به من سلام کرد، گفتم : چه کسی ؟ گفت از اولاد عمار یاسرم و زن امام محمّد تقی علیه السلام ام که شوهر تو است ، پس مرا چندان غیرت گرفت که نزدیک بود سر برداشته به صحرا روم و جلاء وطن نمایم و شیطان نزدیک بود که مرا بر آن دارد که آن زن را بیازارم ، قهر خود را فرو ...
قتل به خاطر یک جفت کتانی در تهران
وارد خانه شدم چاقو برداشتم تا مبادا سینا من را بزند. در حین بحث وقتی سینا فحاشی کرد و بعد هم دستش را به سمت کمرش برد من ترسیدم خواستم یک ضربه به بازویش بزنم که خودش را عقب کشید و ضربه به سینه اش برخورد کرد. به من گفت به اورژانس زنگ بزن ولی من خیلی ترسیدم و فرار کردم. متهم در پایان جلسه رسیدگی ابراز ندامت و پشیمانی کرد و از اولیای دم درخواست کرد به جوانی اش رحم کنند. قضات ...
راهکاری برای تقویت و بهبود روابط مادر و دختر
صحیح از هر دو سو لطمه می زند. وی افزود: وقنی مادر فراموش می کند که نیاز های واقعی دختر جوانش چیست و زمانی که با بی اعتنایی و بی توجهی با او برخورد می کند، دختر به سمت پدر گرایش پیدا می کند. مادر در این جا با درک نکردن شرایط روحی و روانی دختر، در واقع او را از خود می راند. موضوع اصلی اختلاف نظر بین مادر و دختر از هرچیزی که مربوط به ظاهر باشد مانند لباس، وزن و موها. زیرا زنان را از ظاهرشان ...
خودکشی زن جوان پس از افشای رابطه سیاه شوهرش با پرستار بچه ها + نظر کارشناسی
دهم که ناراحت شود ولی با توافقی که با آن خانم کردیم ،هفته پیش از هم جدا شدیم ولی نمی دانم الان وضعیت مادرم چه می شود و همسرم هم اصرار به طلاق دارد و من نمی دانم با شرایطی که مادرم دارد، دختران خردسالم را نگه دارم . من از کارم پشیمان هستم ولی همسرم اصلا وضعیت مرا درک نمی کند . و چند روز پیش دست به زد و دختر 7 ساله ام از آن روز به بعد دچار شب ادراری و کابوس شبانه شده است . حالا هم که شکایت کرده و قصد ...
برادر کوچکترم به خاطر علاقه ام به ازدواج مرا کتک می زند!
مواجه شدم اما فایده ایی نداشت بعد از جدایی مجدد با میلاد تماس گرفتم و متوجه طلاق من شد.در حال حاضر من و میلاد قصد ازدواج داریم اما والدینم مخالف هستند و چند روز پیش برادرم به شدت مرا کتک زد و آنها چیزی نگفتند. اگر این وضعیت در خانه مان ادامه داشته باشد من مجبورم از خانه فرار کنم. نگاه کارشناسی فهیمه محمدیان کارشناس ارشد روانشناسی در ابتدا وجود والدین کنترلگر در خانواده موجب ...
سرنوشت زن خیانت کار که شوهرش جلوی چشمانش زنان خیابانی را به خانه می آورد / کمکم کنید از این باتلاق خیانت ...
به گزارش رکنا، زن 43 ساله با بیان این که دچار عذاب وجدان شده ام و از ورود به یک رابطه آلود زجر می کشم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری بانوان گفت: پدرم کارمند یکی از ادارات دولتی بود و من هم در یکی از شهرهای استان مرکزی به دنیا آمدم اما مدتی بعد پدرم به تهران منتقل شد و ما در یکی از شهرک های اطراف ساکن شدیم ولی هنوز سیزدهمین بهار زندگی ام را تجربه می کردم که روزی مادرم چادر ...
حکم قصاص نفس دامادی که عموی عروس را کشت!
او را به بیرون ببرد. من هم با چاقو آمدم که هاشم جلوی مرا گرفت ولی من که خشمگین بودم او را به کناری پرت کردم و در بیرون از خانه ضربه ای به ابوالقاسم زدم که میلگرد در دست داشت البته ابتدا او با میلگرد ضربه ای به پای چپ من زد و زن ها هم سنگ پرانی می کردند. در همین حال به سمت در خانه فرارکردم و علی اصغر را دیدم که همچنان قصد داشت مادرم را از خانه بیرون بکشد. با آن که او هم قمه داشت ولی من دو ضربه چاقو ...
روایت جالب فوق ستاره لیگ قهرمانان: هیچ باشگاهی من را نمی پذیرفت/ گفتند در فوتبال هیچی نمی شوی
آزمایشی و بعد هم توجیهاتی مشابه. او خیلی کوچک است، خیلی شکننده است، قدرت ندارد ، همیشه همین دلایل را می گفتند و شبیه هم بودند. در آستانه 19 سالگی با تیم زیر 20 ساله ها در آوای تمرین می کردم. آنها در منطقه فلوریانوپولیس بودند که شش ساعت با پورتو الگره فاصله داشت. تا آن زمان هرگز این همه وقت از خانه دور نبودم که به دنبال قرارداد باشم. اما ناگهان مصدم شد و وقتی خوب شدم نتوانستم به تیم راه ...
طلاق گرفتم تا به عشقم برسم!
به گزارش زیرنویس، من سارا هستم 17 ساله بودم که با میلاد ازدواج کردم، ما همدیگر را دوست نداشتیم.... من هیچ حسی به میلاد نداشتم تا اینکه در مهمانی های دوستان دوران مجردی شوهرم با پسر خوش تیپی که تقریبا در همه میهمانی ها بود آشنا شدم این آشنایی من را از مسیر زندگی جدا [...]
طلاق گرفتم تا به عشقم برسم!
به گزارش رکنا، من سارا هستم 17 ساله بودم که با میلاد ازدواج کردم، ما همدیگر را دوست نداشتیم.... من هیچ حسی به میلاد نداشتم تا اینکه در مهمانی های دوستان دوران مجردی شوهرم با پسر خوش تیپی که تقریبا در همه میهمانی ها بود آشنا شدم این آشنایی من را از مسیر زندگی جدا کرد ،او مدام از من واز زیبایی ام تعریف می کرد فرزین با ابراز علاقه اش من را وادار کرد که با او ارتباط برقرار کنم... میلاد با ...
روز تسویه حساب پدیده پرسپولیس با درویش فرا رسید!
پرسپولیس بردم و انتظار داشتم حداقل احترام آنها حفظ شود. آنها که بیرون در منتظر بودند اما آقای درویش با صدای بلند حرف هایی زدند که شنیدند. وقتی بیرون آمدم پدرم گفت حالا که اینطوری شده و بی احترامی می کنند به سربازی برو. من به آنها اطلاع داده بودم که سربازی می روم. واقعا به من بی احترامی کرد جلوی پدرم. سر این موضوع خیلی ناراحت شدم. من درخواست کوچکی هم داشتم که کاملا قابل حل بود اما انتظار آن حرف ها را ...
زن مطلقه بعد از ازدواج با عشق خیابانی اش گرفتار خیانتی شوم شد | کمکم کنید جهیزیه ام را پس بگیرم!
به گزارش اینتیتر به نقل از خراسان، زن جوان که برای استرداد قانونی جهیزیه اش به پلیس مشهد مراجعه کرده بود، درحالی که به دلیل بی سر و سامانی زندگی اش اشک می ریخت، درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی گفت:آن روز که برای اولین بار عاشق شدم 20 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود اما من راه و رسم عاشقی را نمی دانستم و در واقع به هیجانات و آرزوهای جوانی ام نام عشق نهاده بودم. خلاصه با ایرج ...
زنم با کارگرم به من خیانت کرد / آنها از من سارق مسلح ساختند!
از روزی شروع شد که یکی از خرده فروشان در پارک نزدیک محل سکونت مان، مرا با پرداخت مبالغی وسوسه کرد تا در پارک از مواد مخدر او مراقبت و نگهداری کنم! آن زمان نوجوانی حدود 14-15 ساله بودم و از این که پول هنگفتی به دست می آوردم خیلی رضایت داشتم اما طولی نکشید که خودم فروش حشیش در پارک را آغاز کردم و به خرده فروش مواد مخدر تبدیل شدم. ولی هنوز به 20 سالگی نرسیده بودم که توسط نیروهای انتظامی ...