سایر منابع:
سایر خبرها
ای افتخار ایران زمین،کهریزک جای تو نیست
جانباز نداشته و نخواهند داشت و همواره بر حفظ عظمت این عزیزان تاکید کردند و ما هم این موضوع را در گفتار دیده ایم و هم در عمل حس کرده ایم. رئیس جمهور نیز در نخستین ساعات نوروز 94 با حضور در مرکز توانبخشی امام خمینی(س)، جانبازان را مایه افتخار کشور خواند و گفت: شما همواره به ما درس فداکاری، استقامت و صبر داده اید. اما بر خلاف روش بزرگان، برخی از مسئولان در وظایف خود کوتاهی می کنند. همه ...
کری: در مسیر غلبه بر داعش قرار داریم
خبرگزاری تسنیم: "جان کری" وزیر امور خارجه آمریکا گفت همه شواهد نشان می دهد ما در مسیرِ غلبه بر گروه تروریستی داعش قرار داریم. جان کری در سخنرانی خود در مجمع (دانشگاه) آکسفورد گفت: از استقبال سخاوتمندانه و گرم شما در این تالار متشکرم؛ حضور در اینجا برای من افتخار بزرگی است. خانم کاترین اشتون، از کار فوق العاده شما تشکر می کنم که در طول چند سال به شکل دهی و همچنین حرکت ما در مسیر ...
عشق های اینترنتی
و اگر قبلا روزی یک ساعت چت می کردیم بعد از آن روزی چهار، پنج ساعت چت می کردیم و تماس تلفنی داشتیم. بعد از آن دیدار چند بار دیگر نیز بهروز به اصفهان آمد و او را دیدم تا این که یک روز به من گفت برای مشکلات کارخانه اش به 40 میلیون تومان پول نیاز دارد و به محض دریافت وامش آن مبلغ را به من باز می گرداند. من که علاقه زیادی به بهروز داشتم از این که از من کمک خواسته بود خوشحال هم شدم بنابراین پس انداز و ...
2 بازیگر زن پس از عمل شکلِ هم شدند
رفتن شان نمی شدیم. اما آنها همیشه خوب و باگذشت بودند، مثل همه پدر و مادرها. والدین نازنینی که خاطره ای جز خوبی از خود برجای نگذاشتند و به همین دلیل با این که سال هاست از درگذشت شان می گذرد من هنوز نتوانسته ام با نبودشان کنار بیایم. چند خواهروبرادر دارید و روابط شما با هم چگونه است؟ ما پنج خواهر و همه با هم دوست بودیم. پدرمان ما را به ترتیب حروف الفبا نامگذاری کرد. اولی اشرف ...
روایتی از زبان همسر شهید ستار محمودی؛دخترم گفت از کمد بابا بوی بهشت می آید
می شود و ستار می تواند داوطلبانه در سوریه حضور پیدا کند. اما ظاهرا او برای بازگشت نرفته است. در شانزده آذر و بعد از چهار شبانه روز تلاش و مجاهدت در آزادسازی چند شهرک و روستا، با اصابت موشک کورنت به خودروی حامل این مجاهد بزرگ، به همراه دو تن دیگر از همراهانش به شهادت می رسد. دوستانش می گویند: او با وجود اینکه فرمانده بود، شب قبل از شهادت به جای همه افراد نگهبانی داد و تا صبح روز شانزدهم ...
زندگی اعیانی با پول های قرضی
علاقه داشت، نظرم عوض شد و تصمیم به ازدواج با او گرفتم. داوود پس از عقد مرا به یک خانه شیک برد و گفت از این به بعد همین جا زندگی می کنیم. خیلی خوشحال بودم و تصور می کردم آن زندگی رویایی را که همیشه در ذهن داشتم، به دست آورده ام، در کنار داوود شاد بودم. ما درست سه ماه پیش زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. همه چیز خوب بود و من به راحتی می توانستم پول خرج کنم. داوود هم در یک شرکت مشغول به کار شده ...
واکسن فرانسوی به داد دامداران رسید
زمان شکوفه دادن درختان موجب سرمازدگی باغات و در نهایت خسارت قابل توجهی را وارد می کند. انداب قدیم بابیان اینکه بیماری تب برفکی باعث شد تا 26 رأس از گاوهای بنده تلف شود که میزان خسارت وارده بیش از 100 میلیون تومان است، گفت: دامپزشکی قبل از عید امسال برای واکسیناسیون دام ها حضور یافت و بنده اولین نفری بودم که از واکسیناسیون استقبال کردم ولی الآن می بینم که واکسن های تزریق شده هیچ گونه ...
ناگفته هایی درباره اصغر فرهادی که کمتر شنیده اید
سراغ من آمدند که بدنیست شما هم شیرینی ازدواج ما را بخورید . (گفت و گوی عباس جوانمرد با رضا آشفته) هرچه تنهاتر، بهتر اصغر فرهادی به گفته خودش آدم تنهایی است. مثل خیلی از انسان های دیگر: من در زمان ساخت سریال داستان یک شهر حضور بیرونی بیشتری داشتم اما الان سه چهار سال است که اهل جمع نیستم و کنار کشیده ام. کاملا هم فکر می کنم این موضوع، ارثی است یا شاید برای همه همین طور است. اینکه ...
تو اسماعیل، برگزیده ی خدایی- آری برای ابراهیمی شدن باید از اسماعیل دل برید ...
من بفهماند که اینجوری و با وابستگی ها مثل وابستگی به فرزند نمی شود شهید شد. بعد از چند باری که رفت، آخرین بار اما به من گفت: فلانی این بار از کوثر دل بریدم. و رفت و شهید شد! آری برای ابراهیمی شدن باید از اسماعیل، دل برید. چه کسیست که نداند مدافعان حرم نیز همچون دیگر جوانان این مرز وبوم سرشار از زندگی،آرزوها و دلخوشی های دنیایند، اما باز چه کسی است که نداند مدافعان حرم از همه این دلبستگی ...
در تایلند به من خوشگل موذی می گویند/ هیچگاه نگذاشتم مادرم مسابقاتم را ببیند
از کجا تامین می شود؟ از مسابقاتی که می دهم. از 100 هزار تومان برای هر مسابقه شروع کردم و همین طور بالا می رود. برای ماه های اول که رفته بودم، 100 هزار تومان برای هر مسابقه به من می دادند. در همان اول پایم آسیب دید و هر بانداژی که می خریدم حدود سی هزار تومان قیمت داشت. سرتان را درد نیاورم آن 100 هزار تومان هم خرج همین مسائل می شد و حتی از جیب خودم هم خرج می کردم تا یاد بگیرم. ...
ازجانباز چه میدانید/ می گویند دردهایتان را نگویید
...؛ هم فوتبال هم دوندگی... بعد از بیمارستان صحرایی، به بیمارستان ماهشهر اعزام شدم. آن روزها 18 ساله بودم ولی هر موقع که به بیمارستان می رفتم، همه مرا می شناختند.” به ماجرای ازدواجش اشاره می کند: “پس از 18 سالگی، خانواده ام اصرار کردند که ازدواج کنم. علاقه مند بودم که همسر آینده ام با من هم آرمان و هم عقیده باشد. باید با کسی ازدواج می کردم که جبهه رفتن و مشکلات مرا تحمل کند و ...
روایتی از دردهای یک زن جانباز 65 درصد
کارهای خانه بودم . تقریبا 38 سال داشتم. دیدم صدای هواپیما می آید، رفتم در دم و در را باز کردم با همسایه مان بیرون خانه ایستادیم و من دیدم هواپیما از بالای خانه ما عبور کرد و مردی تفنگ کلاشینکف در دست گرفته و همه را به رگبار گلوله می بندد. پس از مجروحیت همسایه مان که با من بود شهید شد و من را به بیمارستان طالقانی بردند وقتی رسیدیم بیمارستان من را روی زمین که گذاشتند تشنه بودم و شهادتین خود ...
گفت وگو با مردی که همسایه اش را آتش زد: فقط می خواستم او را بترسانم
راحت تر بتوانم بنزین را بپاشم. رفتم درِ اتاقش را زدم و بنزین را ریختم روی او و فندک را زدم که ناگهان آتش گرفت. من فقط می خواستم او را بترسانم که دیگر با من کاری نداشته باشد. نمی خواستم او را بکشم. چرا معتاد شدی؟ چند سال پیش با زن مطلقه ای ارتباط داشتم که او شیشه مصرف می کرد و به من هم گفت برای اینکه رابطه جنسی بهتری داشته باشیم، من هم شیشه مصرف کنم. بعد از آن کم کم معتاد شدم و ...
استواری؛ نجاتم از مرگ به واسطه دو حیوان علاقه ام را به دنیای آنان و تشکیل انجمن حمایتی دوچندان کرد
...> آقای استواری در این زمینه می گوید: عقابی بال شکسته را سال ها پیش تیمار کردم و یک سال و نیم مراقبش بودم و او هم مرا سالها بعد از نیش ماری در باغی نجات داد و اینجا بود که معنای خوب بودن، مهربانی و محبت کردن را فهمیدم؛ اینکه کار ثوابی بی اجر نخواهد ماند. او می گوید: 12 سال است که با نجاتم به واسطه عقاب و مورچه، حس و علاقه ام به حیوانات دوچندان شده است و ساعت هایی از روز را با پرندگان و ...
پشت پرده کنسرت ها در ایران!
ها هم مقصر هستند که با چنین افرادی کار می کنند. البته از جهتی هم حق دارند و شاید خود ما هم اگر بودیم وقتی مدام پیشنهادهای خوب مالی دریافت می کردیم خام می شدیم و قرارداد می بستیم. خواننده هم وقتی این کار را انجام می دهد، نمی داند که دوام و قوامش کمتر می شود و عمر هنری اش خیلی زود به پایان می رسد. الان فقط چند خواننده هستند که سال هاست با تهیه کنندگان و مدیر برنامه های مشخصی کار می کنند و برای کارشان هم برنامه ریزی می کنند و همان طور که می بینید روز به روز به جای پسرفت، پیشرفت می کنند و همه کارهای شان روی حساب و کتاب است. منبع:هفته نامه تماشاگران امروز ...
ماه عسل های قرضی!
...: همه سرمایه دارهای بزرگ از همینجا شروع کرده اند و باید افراد یاد بگیرند در مخارج صرفه جویی کنند تا منابع آنها بیشتر شود و بیشتر بماند، در غیر این صورت خانواده در مرز نابودی قرار می گیرد، زیرا سرمایه اقتصادی که مهم ترین عاملی است که در مشکلات به کمک فرد می رسد از دست می رود. او می افزاید: به طور متوسط نزدیک 30 میلیون تومان هزینه مراسم ازدواج و نزدیک پنج میلیون تومان هم هزینه های بعد از آن است ...
اظهارات نصرالله درباره شخصیت آیت الله بهجت
...؛ در حالی که می دانیم در این زمینه هیچ تعارفی نمی کردند و حتی اصلا پیام نمی دادند. اگر ممکن است محتوای آن پیام را بفرمایید. سید حسن نصرالله: بنده جزئیات را به یاد ندارم چون آن روزها بسیار تحت فشار بودم و پیام های زیادی به دستم رسید. بنده بعد از آن وقتی به قم رفتم، به دیدار ایشان مشرف شدم و از ایشان برای این عنایت پدرانه تشکر کردم. مجری: حضرت سید، خبر رحلت آیت الله شیخ بهجت ...
چشمان نابینایی که 34 سال هنوز با خاطرات آن دوران بیناست
مانند روز روشن، ما را می دیدند؛ جلوی ما با آتش و خمپاره سد شد من با آتش خمپاره و منفجر شدن خمپاره از ناحیه صورت مجروح شدم و از آنموقع تا الان مشکل دید دارم. وی با بیان اینکه عراقی ها منطقه ای را که ما شب گرفته بودیم، صبح از نیروهایی ایرانی باز پس گرفتند و عنوان کرد: مجروحین درآن منطقه به دلیل نیامدن پشتیبانی، با پیشرویی دشمن همه مجروحین در چنگ بعثیان افتادند و من نیز 6 سال اسیر آنها ...
به قلبم فشار می آید
آقای مروارید چاپ کرده، مجموعه ی ده، پانزده جلد است. وقتی این کار انجام شد، من خیلی خوشحال شدم؛ اما هر دفعه که مراجعه می کنم، از بس این کتاب غلط دارد، غصه یی در دل من می نشیند! آدم غصه می خورد وقتی که این کتاب را با این چاپ فاخر، با این کاغذ به این خوبی می بیند؛ ولی این همه غلط را هم مشاهده می کند! گاهی یک سطر از متن افتاده؛ اصلاً کار فنی نشده است. اینها انسان را متأثر می کند. اگر قرار ...
معلم شهید شبستری که در حال خواندن قرآن به شهادت رسید
مناطق عملیاتی شد و با متجاوزان بعثی نبرد کرد. چند ماه بعد به مرخصی آمد. در مرخصی که بود آرامش نداشت. حالت معنوی رزمندگان را برای دوستانش تعریف می کرد. شب دعای کمیلی بود که در آن جمع معنوی برای عده ای صحبت کرد و وضعیت جبهه ها را تشریح نمود. روزی در وسط میدان روستا ایستاده بود و افراد بسیاری دور او را گرفته بود. با روحیه بسیار بالا از جبهه صحبت می کرد. فیض اله اهل استراحت نبود. چند روز مرخضی را با ...
رونمایی از تازه های نشر وزارت امور خارجه با حضور معاونان ظریف
.... وی افزود: بعد از آن زمانی که در ژاپن بودم در سفری که آقای قالیباف به آنجا داشت متوجه شدم که ژاپنی ها پروژه ای برای جلوگیری از هدر رفت آب در شبکه شهری دارند که این میزان 20 درصد بود و در برنامه ای چند ساله این میزان را به 2.5 درصد رسانده بودند. معاون وزیر خارجه با بیان اینکه میزان هدر رفت آب شهری در ایران هم اکنون 30 درصد است که این امر به برخی از مشکلات آب رسانی لوله کشی ...
کریستن استوارت گاردش را پایین می آورد
استوارت را هم نابود کردند. او بدون شک نفر اول سلبریتی های اینترنتی بود و خودش می گوید: با هر کسی که آشنا می شدم از قبل من را می شناخت. عجیب است. بعد از 18 ماه استراحت پس از اکران آخرین فیلم گرگ و میش در سال 2012، استوارت با عزمی راسخ برای فیلم ساختن برگشت. حالا رزومه او پر از فیلم های مستقل خاص و تجربی است و او به فستیوال های زیادی سفر کرده است. او سال 2016 را با فیلم زنانی خاص کلی رایکارت در فستیوال ...
من ام اس را انتخاب می کنم یا او مرا؟!
مریم پیمان در روزنامه ی شرق نوشت: خاک بر سرت! چشمان خشمگین زن به دختر جوان خیره شده بود. شک کردم. شاید این جمله از زبان هیچ کدامشان ساطع نشده بود. توی بی شعور این مرض را از کجا آوردی؟ متأسفانه درست شنیده بودم. تو دیگر دختر من نیستی! بی آبرو! این جمله ها داستان یا تخیل من نیست. باور کنید! این عبارت هایی است که یک مادر به دخترِ بیمارش می گفت. کنجکاو شدم و خیره به آنها در سالن یکی از ...
باز هم سخن از پایی که جاماند/زندگی پرفراز و نشیب جانباز قطع نخاعی کرمانی
...، گردان 197 از تیپ 3 ایرانمنش مستقر شدم. روزهای سخت مجروحیت پس از مدتی که تقسیم نیروها پیش آمد، عده ای را برای شناسایی و عده ای را برای شلیک خمپاره مشخص شدند، من جزو بچه های شناسایی بودم که یکسال در جبهه اینکار را انجام می دادم و شب ها هم کمین می رفتم. روزگار می گذشت تا اینکه در عید سال 64 درگیری پیش آمد و من پشت تیربار رفتم و با شلیک مداوم جلوی حرکت عراقی ها ...
گفت و گوی داغ و خواندنی با همسر و دختر برانکو
که من تک فرزند بودم و نه خواهری داشتم و نه برادری و خانواده ام خیلی نگران من بودند. آنها می ترسیدند ازدواج زودهنگام من به درسم لطمه بزند. اما پس از مدتی که دیدند ما با هم خیلی خوب هستیم و لطمه ای هم به درسمان وارد نشده گاردشان آرام آرام شل شد و موافقت کردند. فکر می کنم خود برانکو هم خیلی برای این وصلت مصر بود که این همه سال صبر کرد. همسر برانکو: بیشتر از برانکو من صبور بودم و تحمل ...
دانشجو تحلیل سیاسی نداشته باشد، تحملش خیلی سخت است
، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونی و خشن هم باشد؛ لیکن نهی از منکر و امر به معروفی که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ انّما هی اللسان . تعجّب نکنید. من به شما عرض میکنم که تأثیر امر و نهی زبانی - اگر انجام گیرد - از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفته ام امر به معروف و نهی از منکر. البته عدّه ای این کار را میکنند؛ اما همه نمیکنند. همه تجربه نمیکنند، میگویند ...
تهران گردی پشت نیسان و خاور
چه مشکلاتی رو به رو می شوید؟ اصلاً در طول روز با این همه کار سنگین چقدر غذا می خورید و چی می خورید؟ یادم هست یک بار برای اسباب کشی زنگ زده بودم به باربری که درست سر قرار قبلی رسیدند. آنها دو جای دیگر هم رفته بودند و حسابی خسته و گرسنه بودند. به محض ورود عذرخواهی کردند و گوشه پارکینگ نشستند به خامه و بربری خوردن. سر راه چند خامه و بربری خریده بودند و دو تا هم نوشابه. چنان با اشتها لقمه ها را می ...
مدافعان حرم برای جنگ در سوریه چقدر پول می گیرند؟
. همان دوست با محمد هم تماس گرفته بود. چند سالی بود به خاطر مشغله هایمان همدیگر را درست وحسابی ندیده بودیم. اما هر بار هم که می دیدیم باهم گرم و صمیمی بودیم. از اول آموزشی تا زمانی که محمد شهید شد تمام روزهای گذشته را جبران کردیم. همه هم این موضوع را می دانستند. برای همین در پست ها و گروه ها ما را باهم می انداختند. اما کار محمد خیلی بزرگ بود. من چیزی نداشتم که بگذرم. اما محمد همسر داشت. یک دختر ...
مخالف واژه ممنوع التصویری هستم
هم دستخوش این اتفاق تلخ هستند اما ما همه تلاشمان را کردیم. نگاه من رقابتی نیست اما دلم می خواست به واسطه این که نوروز یک مراسم سنتی است مردم ما پای تلویزیون کشور خودشان وقت بگذارند و این همیشه دغدغه من بوده و سعی می کردم طبق ذائقه مخاطبانم لحظه های سال تحویل را اجرا کنم. این موضوع سختی های خودش را هم داشت و با توجه به سه اتفاق تلخی که برایم افتاد برنامه اجرا شد. چه اتفاقاتی؟ ...
در باره استاد سید جعفر مرتضی عاملی
خود می نوشت. صد البته که ارادتم به ایشان تا به امروز هم باقی مانده و به هیچ روی کم نشده است. اما به طور کلی باید بگویم آقای مرتضی، حاصل سه مکتب فکری بود. یکی مکتب لبنان که ادبیات نگارشی ایشان، و انس و الفتش با آثار آن دیار، علاوه بر تربیت در دوره کودکی، میراث آن دوره است. دیگر نجف که چند سالی در آنجا مانده و تحصیل کرده بود. سوم مکتب قم که در آنجا هم تحصیل و تحقیق داشت. در نجف گویا یک اثر ...