سه شنبه ۰۵ تیرساعت ۰۳:۵۹Jun 2024 25
جستجوی پیشرفته
راهیان نور ۱۳۹۵/۰۲/۲۸ - ۰۹:۲۸

چند تکه استخوان

او رفت و برنگشت. چند سالی منتظرش بودیم. ماه رمضان سال هفتاد وپنج به من خبر دادند. او را آوردند، قند شکستم، خانه را تمیز کردم، برای دیدن او رفتم. فقط چند تکه استخوان! برای غریب بودنش اشک ریختم. گفتم: روزی که خبر مفقود شدن تو را شنیدم، احساس کردم تنها و مظلوم رفتی ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)