سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف های قاتل شیشه ای برج آ 3 سعادت آباد
محمدهادی -48 ساله- شوهرم را به قتل رساند و گریخت. او از 10 روز قبل میهمان خانه ما بود تا اینکه امشب همراه ما به جشن عروسی یکی از بستگان آمد. ساعت 11 شب که به خانه برگشتیم من و مادرم در یک اتاق خوابیدیم و همسرم و محمدهادی نیز در اتاقی دیگر به استراحت پرداختند اما حدود ساعت پنج و نیم صبح با شنیدن صدای درگیری بیدار شده و به طرف اتاق آنها رفتم. پس از باز کردن در ناگهان محمدهادی را دیدم که ...
ماجرای ازدواج دوم بازیگر و مجری معروف !
هنگام کوبیدن قلم به بشقاب یا قاشق از ما عکس بگیرد چه؟ (می خندد) همه بچه های ما امیرحسین مدرس: من از ازدواج اولم یک پسر 13 ساله به اسم ایلیا دارم که عاشقش هستم. ارتباط ما ارتباطی کاملا رفاقت آمیز است. شاید در بعضی خانواده ها ارتباط پدر و فرزند ارتباطی خشک و رسمی باشد و پدرها از موضع بالا به فرزند خود نگاه کنند اما در خانه ما این طور نیست. من و پسرم با هم شوخی می کنیم و از سرو ...
ازدواج بدون گواهینامه ممنوع!
... برای بررسی هرچه بهتر این موضوع بهتر می دانم که به بررسی عینی چند نمونه از پرونده هایی بپردازم که در دادگاه خانواده مطرح شده یا در گفت و گو با برخی از زوجین و خانواده هایی که درگیر و دار طلاق و جدایی هستند موضوع را از نزدیک بررسی کنم. در بررسی عینی این موضوعات به مواردی برخورد کردم که حسابی تأسفبار است و به خوبی نشان دهنده این است که افراد باید قبل از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک ...
قتل پس از مصرف قرص روان گردان
48ساله به عنوان عامل جنایت، به کارآگاهان گفت: پسرعمه همسرم از حدود 10 شب قبل از جنایت به عنوان میهمان به خانه ما آمده بود. شب دهم محمدهادی به همراه ما به مراسم عروسی یکی از بستگان آمد. ساعت 23 و با پایان مراسم جشن عروسی، هر سه نفرمان به خانه بازگشتیم. من و مادرم برای استراحت به یکی از اتاق ها و محمدهادی نیز به همراه همسرم به اتاقی دیگر رفتند. حدودا ساعت 5:30، با شنیدن صدای درگیری بیدار شده ...
شیرآباد دقیقاً کجای جغرافیای زندگی است؟
...، مدیر انجمن تلاشگران جامعه هدف زاهدان را همان جا می بینیم. زنی که سال هاست برای جامعه مدنی و زنان در زاهدان تلاش می کند. از بومی های شیرآباد که حالا آنجا ساکن نیست. برای رفتن به این منطقه حاشیه ای در زاهدان همراهی مان می کند. منطقه ای در شمال شرقی زاهدان که به خاطر آسیب های اجتماعی و محرومیتش معروف است. حتی برخی از تاکسی ها از رفتن به این منطقه خودداری می کنند. یکی از اهالی هم قبل از رفتن ...
خواستگارشیک پوش تاجرنما،شاگردقصابی بود
می گیرد و می گوید: بارها شنیده بودم که می گفتند دوستی های اینترنتی پایان خوشی ندارد اما وقتی با فرهاد آشنا شدم نگاهم تغییر کرد و به خودم گفتم او با همه فرق دارد. من در تهران زندگی می کنم و او از سمنان تماس می گرفت اما احساس و ارتباط مان به قدری دلنشین به نظر می آمد که این فاصله برای مان مهم نبود. فرهاد برای دیدن من چندین بار به تهران آمد ظاهر موجه و مؤدبی داشت، ماشین های لوکس و ...
اوشین ساهاکیان هستم به دور از هر حاشیه
پاسخ مناسبی به منتقدانش داد. بهترین پست چهار آسیا در سال 2013 یک فصل سنگین را با موفقیت پشت سر گذاشت و نشان داد جدا از مهارت های فنی اش در زمین یک کاپیتان تمام عیار است. او که بعد از سال ها حضور در بسکتبال با مهرام قهرمانی در لیگ را تجربه کرد امسال به دلیل کنار رفتن این تیم پرافتخار پیراهن شیمیدر را پوشید و نقش بسیار زیادی در کسب مقام سومی این تیم داشت؛ با اینکه خودش تاکید دارد سومی در لیگ نتیجه یک ...
مرد معتاد به زور وارد خانه زن جوان شد
دنبال آن دختربچه هشت ساله اش هم جیغ کشید. از ترس چند ضربه به او زدم که زخمی شد. بعد طلاهایش را برداشتم و داشتم فرار می کردم که همسایه ها رسیدند. هر طور بود از دستشان فرار کردم اما سرانجام گرفتار شدم. متهم گفت: من قبلاً ازدواج کرده بودم و همسر و دو فرزند داشتم. اما همسرم من را ترک کرد. بچه ها را پیش مادرم بردم. بعد با زن دیگری آشنا شدم که خواهر شوهر مقتول بود و او را صیغه کردم و از او هم ...
قتل پس از اتمام مراسم عروسی در سعادت آباد؛
پلیس اطلاع داده بود ، پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی ضمن معرفی پسرعمه ی همسرش بنام "محمدهادی . م" ( 48 ساله ) بعنوان عامل جنایت به کارآگاهان گفت: "پسرعمه همسرم (محمدهادی ) از حدود 10 شب قبل از جنایت بعنوان میهمان به خانه ما آمده بود. شب دهم ( 24/02/1395 ) محمدهادی بهمراه ما به مراسم عروسی یکی از بستگان آمد. در ساعت 23:00 و با پایان مراسم جشن عروسی، هر سه نفرمان مجددا به خانه بازگشتیم؛ من و مادرم ...
در تلگرام خواندم لشکر 25 کربلا در محاصره است
های رسمی را نمی دیدم از بس دلهره داشتم، نمی خواستم خبر بدی بشنوم. از بس سید رضا به ماموریت می رفت بارها با خودم فکر کرده بودم ممکن است همسر شهید شوم. یعنی شاید هم مطمئن بودم چون حال و هوایش معلوم بود، اما خب هیچ وقت نمی خواستم باور کنم. تا اینکه در یکی از کانال ها خواندم لشکر 25 کربلا در محاصره است. این را که خواندم بی قرار شدم و نمی توانستم در خانه بمانم. وسایلم را جمع کردم رفتم خانه مادرم. دوباره ...
پسر عمه با مصرف روانگردان جان پسر دایی اش را گرفت/ قاتل دستگیر شد
...: پسرعمه همسرم (محمدهادی) از حدود 10 شب قبل از جنایت به عنوان مهمان به خانه ما آمده بود. شب بیست و چهارم اردیبهشت محمدهادی به همراه ما به مراسم عروسی یکی از بستگان آمد. در ساعت 23 و با پایان مراسم جشن عروسی هر سه نفرمان مجددا به خانه بازگشتیم، من و مادرم برای استراحت به یکی از اتاق ها و محمدهادی نیز به همراه همسرم به اتاقی دیگر رفتند. حدود ساعت 5:30 با شنیدن صدای درگیری بیدار شده و به سمت اتاقی ...
قاتل پسرعمه به دام افتاد
قلبش به قتل رسیده بود. بررسی ها نشان داد لحظاتی قبل همسر مقتول موضوع را به پلیس خبر داده و مدعی شده است پسر عمه شوهرش که چند روزی مهمان آنها بوده پس از قتل شوهرش از خانه شان گریخته است. از سوی دیگر مشخص شد مقتول مدتی قبل همسرش را به خاطر اختلافات خانوادگی طلاق داده و همراه همسر دومش و مادر زنش در این خانه زندگی می کرده است. همسر مقتول گفت: محمد هادی پسر عمه شوهرم از 10 روز قبل مهمان ما بود. او ...
علم بهتر است چون تا بی نهایت است اما ثروت رفتنی است/هیچ وقت عصبانی نشدم
امروز) رفتم. مدیر مدرسه آقای کلارستاقی بود. وقتی توان من را در اداره کلاس دید مرا برای گذراندن دوره مدیریت به فرح آباد ساری فرستاد. 300 ساعت کلاس آموزشی فشرده را گذراندم تا موفق به کسب بهترین نمره و مدرک فوق دیپلم آن زمان شدم و مدیر مدرسه شدم. پس از گذشت چند سال از دوره مدیریت در مدرسه راهنمایی، منوچهر گنجی آخرین وزیر آموزش و پرورش قبل از انقلاب، اقدام به اخراج مدیران محمودآباد و چند شهر دیگر ...
قتل در سعادت آباد پس از جشن عروسی
تلفنی با مرکز فوریت های پلیسی 110 کشته شدن همسرش بنام کاظم. الف ( 50 ساله ) را به پلیس اطلاع داده بود، پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی ضمن معرفی پسرعمه ی همسرش بنام "محمدهادی . م" ( 48 ساله ) بعنوان عامل جنایت به کارآگاهان گفت: "پسرعمه همسرم (محمدهادی) از حدود 10 شب قبل از جنایت بعنوان میهمان به خانه ما آمده بود . شب دهم (24/02/1395) محمدهادی بهمراه ما به مراسم عروسی یکی از بستگان آمد ...
45 روز مقاومت و زندگی زیر باران گلوله
یک پا و یک گوش خود را در روزهای مقاومت از دست داده بود به من معرفی کرد. روزی که محمد فضلی به من پیشنهاد ازدواج داد می دانستم که پدرم مخالفت خواهد کرد. پدر دوست نداشت من به خاطر ازدواج با یک پاسدار همیشه در جنگ باشم. شهید جهان آرا وقتی از این موضوع باخبر شد از پدرش خواست تا همراه با همسرم و خانواده همسرم به خواستگاری ام بیایند. روز 7 مهرماه سال 60 وقتی آنها برای خواستگاری آمدند. پدرم با ...
فرهنگ در رسانه
مروری به کارنامه کاری شما داشته باشیم، سال ها تلاش تان از بازی در نقش های کوتاه تا رسیدن به جایگاهی شایسته قابل ردیابی است. نخستین بار آقای درمنش چگونه شما را انتخاب کرد؟ من در میان آشنایان کسی را در زمینه هنر و سینما نداشتم که مرا هدایت کند. یادم می آید در کلاس اول راهنمایی مشغول تحصیل بودم که روی تابلوی اعلانات به آگهی انتخاب بازیگر برای بازی در نمایش مدرسه مواجه شدم و از 300 نفر تست ...
جنایت پس از مصرف قرص روانگردان!
راهی محل شدند. باحضور کارآگاهان جنایی در محل، مشخص شد علت مرگ اصابت جسم نوک تیز به قلب قربانی است. در ادامه تحقیقات، همسر قربانی به ماموران جنایی گفت: پسرعمه همسرم به نام محمدهادی از حدود 10 شب قبل از جنایت به عنوان میهمان به خانه ما آمده بود . 24 اردیبهشت،یعنی دهمین شبی که خانه ما بود، محمدهادی به همراه ما به مراسم عروسی یکی از بستگان آمد. ساعت 11 شب بعد از پایان عروسی به خانه برگشتیم ...
خونین شهر آلاله های روییده از ایثار
بازگشتم و وضعیت شهر را بدتر از قبل دیدم. باقیمانده مردم هم درحال رفتن بودند، وانت پیکانی را دیدم که مردم حتی به آن آویزان شده بودند و ماشین هایی را می دیدم که همدیگر را بکسل کرده بودند، چون بنزین نداشتند. عده ای هم پای پیاده در جاده در حرکت بودند. سکینه حورسی اولین زن رزمنده خرمشهری که با سلاح سنگین در جبهه فعالیت می کرد از دیگر زنان اسطوره ای دفاع مقدس است که در گفت وگو با گزارشگر کیهان ...
حضور اجتماعی زنان با نقش مادری و همسری تضاد ندارد
برای زندگی خانوادگی باشد. در خصوص خود و خانواده تان صحبت بفرمایید؛ بنده با مدرک سیکل وارد حوزه علمیه خواهران شده بودم، در سال دوم طلبگی ازدواج کردم بعدازآن با وجود اینکه بچه دار شدم در طول ایام سال و حتی در تابستان ها دروس طلبگی را ادامه داده و تا دیپلم به صورت متفرقه تحصیل کردم، در کنار همسرداری و تربیت فرزند همواره به تحصیلات خود ادامه دادم که در حال حاضر نیز در درس خارج ...
در امتداد تاریکی ... "وقتی زنم را طلاق دادم"!
شهدای ایران :مرد 35 ساله که به عنوان عضو باند پرونده گرگ شهر با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است در حالی که عنوان می کرد هم اکنون به خاطر جرم هایی که انجام داده ام به 10 سال زندان محکوم شده ام در حاشیه رسیدگی قضایی به آخرین اتهامات خود گفت: اگر چه این بار در بازداشتگاه توبه کرده ام، اما سروان همتی (افسر پرونده) می گوید: انسان باید حق الناس را بپردازد و رضایت کسانی را که به آن ها ظلم کرده جلب کند! من هم در فکر چاره ای برای حل این مشکل هستم. پدرم 3 زن داشت و پس از مرگ مادرم با زن دیگری ازدواج کرد، اما با آن که فرزندی از او نیز داشت آن زن ...
دختر مشکل پسند
...> می فهمی پائینو! من ممکن نیست زن چنین مردی بشوم چون یک روز هم ممکن است من ناچار شوم زورق او را به خشکی بکشم و در این صورت از شرم می میرم، زیرا مردی که خود را شایسته ی این نام بداند هرگز چنین کاری نمی کند. فرمانروا عذرها آورد و وعده ها داد، اما تائیا پاسخ خود را تغییر نداد: - نه، من زن او نمی شوم! ترائی هم چون تینو، ناچار به خانه ی خویش برگشت و آرزوی ازدواج با تائینا را از دل ...
توهم مادر شیشه ای جنایت آفرید
نگذشته بود که من و برادرم یتیم و مادرم بیوه شد. بعد از مدتی مادرم نیز فوت کرد و ما راهی خانه عمویم شدیم. او ادامه داد: خانه عمویم هم چندان پناهی برای من و برادرم که تنها سه سال از من بزرگتر بود؛ حساب نمی شد. برادرم موادفروشی می کرد و من کارهای خانه عمویم را انجام می دادم. اما طولی نکشید که برادرم به خاطر مصرف مواد سنکوپ کرد و من تنها شدم. زن جوان گفت:چندی بعد ازدواج کردم. بهزاد ...
وعده های دروغین؛ تنها راه جذب به فرقه بهائیت/ نجات یافتگان در مورد این فرقه چه می گویند؟
که اگر بخواهند مرا اذیت کنند و بر سر راه من سنگ بیندازند، خودکشی می کنم و این باعث شد تا آنها کمی عقب نشینی کنند . این فرد نجات یافته از فرقه ضاله بهائیت گفت: اکنون با یک دختر مسلمان و شیعه ازدواج کردم و فرزندانم نیز همه مسلمان و شیعه و دوستدار اهل بیت(علیهم السلام) هستند . وی با بیان اینکه از سن تکلیف تا زمانیکه مسلمان شدم حدود 10 سال بهایی بودم، ادامه داد: الان که از این ...
بنیاد در آینه مطبوعات
ورزشی مرکز استان استفاده کنم و به لطف خدا، موفقیت هایی نیز در ورزش قهرمانی جانبازان به دست آوردم. *در چه رشته هایی مشغول به فعالیت بوده اید؟ ابتدا در رشته تنیس با ویلچر مشغول بودم. اما حدود 2 سال پیش به دلیل آسیب دیدگی کتفم ، نتوانستم تنیس را ادامه دهم. پس از آن به رشته بسکتبال با ویلچر روی آوردم. مدتی نیز در رشته پرتاب دارت فعالیت داشتم. در رشته تیر و کمان هم سابقه فعالیت ورزشی دارم ...
فرزندی از دیار سنقروکلیایی؛مسن ترین معلم جهان درگذشت + تصاویر
...> همیشه می گویم خدایا شب که می خوابم اگر قرار است بمیرم صبح از خواب بیدار نشوم و به قول معروف حوصله سکته و بیماری و ... را ندارم. حتی بچه هایم در کنار همسرم در بهشت سکینه قبر خریده اند خانه اصلی ام آنجاست. بهترین خاطره شما؟ ترقی های بچه هایم در زندگی که با زحمت معلمی ام داشتند. بدترین خاطره شما؟ مرگ همسرم که مرا تنها گذاشت و بیشتر از 60 سال با هم زندگی ...
به خواسته ی فرزندم در مجلس عزایش سیاه نپوشیدیم/ رازی که برملا شد !
همسرم این حرفا را گفت من هم توانستم بگویم. از لحظه ی شنیدن خبر شهادت صادق برایمان بگویید. پدر: چند روز قبل از شهادت صادق دچار دلتنگی عجیبی شده بودم. از همان ابتدا من به صادق تاکید کرده بودم که وقتی با ایران تماس می گیری به همسرت زنگ بزن که هم دلتنگی او رفع شود و هم وقتت را تلف نکنیم ما هم خبر سلامتی تو را از او جویا می شویم. خبر شهادت صادق را فردای شهادتش به من اطلاع ...
حمله وحشیانه به مادر و دو دختر بچه در مشهد
دختر شدم. زندگی ما خوب بود و مشکلی نداشتیم با این که شب گذشته با یکی از همسایگان به خاطر نصب داربست ها درگیر شدیم و از یکدیگر در کلانتری شکایت کردیم، حدود ساعت 20:15 شب بود که همسر و فرزندانم را مقابل در منزل پیاده کردم و خودم نزد یکی از دوستانم رفتم. بعد از 3 ساعت وقتی می خواستم به منزلم باز گردم همسرم تماس گرفت که مقداری پیاز هم بخرم، اما وقتی دقایقی بعد از آن به خانه بازگشتم ناگهان با اجساد ...
فرهنگ در رسانه
سراسر بیمارستان پر از مجروح و جنازه بود و مرا روی برانکاری گذاشتند که دو دست قطع شده روی آن بود. مسئولان تا زمانی که خودشان به خرمشهر نرفته بودند عمق فاجعه ای را که در آن اتفاق می افتاد درک نمی کردند اما محمد به ریزه کاری هایی دقت می کرد که هیچ کسی آن ها را نمی دید. زمانی که زخمی شدم و در بیمارستان اهواز بستری بودم. از درد نمی توانستم بخوابم و حال بسیار بدی داشتم. نصفه های شب بود، دیدم محمد بالای ...
بصیر و بابصیرت
. بعد ایشان مسئولیت من را قبول کرد و حدودأ یک سال و 5 الی 6 ماه عقد بودیم. در زمان عقد هم من دائم خانه پدرش بودم دیگر من خانه اینان بودم تا روز عروسی، حتی در زمان عقد من یک دانه جوراب هم برای همسرم نگرفتم. خودشان لباس می گرفتند بعد به من می دادند و می گفتند هر وقت برادرم آمد به من بدهید تا نگویند که چرا چیزی نمی خرد، حتی برادر و خواهرهایشان با ایشان قهر کردند که چرا مسئولیت ایشان را قبول کردید. ایشان ...
انزواطلبی زمینه ساز انحراف اکبر گودرزی شد
تهران انجام شود، من شب در مسجدمان صحبت کردم و ضمن معرفی گودرزی به عنوان رهبر گروه فرقان و سوابق او گفتم: لازم است هر کس از این شخص خبری دارد، بیاید و اطلاع بدهد، وگرنه می شود حکایت آن فردی که پیغمبر(ص) طردش کرد، ولی عثمان به او پناه داد! من خودم با وجود اینکه با این فرد آشنا هستم و مدتی هم با او رفیق بودم، اما هرجا او را پیدا کنم، معرفی اش خواهم کرد . در این بین متوجه شدم یک نفر از کسانی که ...