سایر خبرها
در تلگرام خواندم لشکر 25 کربلا در محاصره است+تصاویر
همچنان گرفته بود. شب که وارد مراسم شدیم، دیدم همه یک طور خاصی به من نگاه می کنند. پیش خودم گفتم: خدایا چرا همه اینجوری به ما نگاه می کنند؟ دامادم که کنارم نشسته بود رفت بیرون. من هم رفتم بیرون و از او پرسیدم چیزی شده است؟ گفت یکی از رفیق هایم با من کار دارد و باید تا بابل بروم. ده دقیقه بعد آمد. سر شام دیدم غذا نمی خورد، رنگش هم پریده بود. گفتم چی شده؟ گفت هیچی. من هم ادامه ندادم. وقتی آمدیم خانه ...
امام حسین (ع) دلیل مسلمان شدن من هستند
سال است شیعه هستم. [وی همچنین نام نرگس را (بدلیل زندگی خانواده ای ریشه ایتالیایی) برای خود انتخاب کرده است؛ همان نامی که مادر گرامی حضرت مهدی (ع) برای خود برگزیدند، ایشان به پیامبری حضرت محمد (ص) شهادت دادند در حالی که در خانواده ای اشرافی و مسیحی- رومی بزرگ شده بودند.] من در استرالیا بزرگ شدم . همه خانواده من در آنجا هستند. من آنجا به دنیا آمدم و آنجا تحصیل کردم. به مدت 6 سال ...
ترک اعتیاد؛ شرط بخشش قاتل
آنها گفتم: جلو نیایید اما یکی از آنها به سمت من آمد. در آن لحظه می خواستم از خانه فرار کنم که با چاقو به طرف یکی از آنها حمله کردم و درحالی که فریاد می زدم خدایا کشتمش به سمت در خروجی خانه دویدم. زمانی که وارد آسانسور شدم، ناگهان متوجه چاقوی خون آلود در دستم شدم؛ ترسیدم و چاقو را روی زمین انداختم. از آسانسور و ساختمان بیرون آمدم. نمی دانستم کجا می خواهم بروم، ولی با تمام سرعت به انتهای کوچه دویدم ...
7 سو ال که زندگی تان را جدی تغییر می دهد
گرفتیم یک سری به محل کنسرت بزنیم. من در میان جمعیت یک آقای خوشتیپ و قدبلند را دیدم و وقتی به هم نزدیک شدیم حسابی خوشحال شدم و شروع به صحبت کردیم. او مرا می خنداند و خیلی خونگرم و بی شیله پیله به نظر می رسید. قبل از آن که من و دوستم آن جا را ترک کنیم از او پرسیدم، چرا شماره ی مرا نمی گیرید؟ گرفت- و روز بعد به من زنگ زد. ما الان پنجمین سالگرد ازدواج مان را جشن می گیریم. 2. ممکن است راجع به ...
هنرپیشه ای که از شهدا کسب اجازه کرد
مورد استقبال واقع نشد! نمی خواهم بگویم که فیلم دلبری بی نقص بوده است و به طور حتم اگر همین امروز این فیلم را آقای اشکذری بخواهد بسازد، بسیار بهتر خواهد بود، اما با همه مسائل و انتقادات انجام شده به نظرم اگر همه ما به مضمون فیلم که مساله بسیار ارزشمندی است، نگاه کنیم به طور حتم همراه و علاقه مند به فیلم خواهیم شد و با آن ارتباط برقرار می کنیم. به طور حتم همه فیلم ها نواقصی هم دارند و نمی توان ...
شهری بدون گرسنه
خودروها یک محدوده شهر را انتخاب کرده اند و مدیر کمپین برای رساندن 2 خودرو به یکدیگر باید کلی برنامه ریزی کند. علیمیرزایی توضیح می دهد که این ماجراها تکراری است و برایش تازگی ندارد؛ من موبایلم را ساعت 9صبح روز بیست و نهم شارژ می کنم ولی 6 بعد از ظهر دیگر شارژ ندارد. چون مدام زنگ می خورد. بعضا اتفاق افتاده که من همه ماشین هایم را فرستاده ام و یک نفر خبر می دهد که غذای من تازه آماده شده. بعضی وقت ها یک ...
17 سال هم نوایی با محرومان که نتیجه اش شهادت بود/ در آخرین روزهای حیاتش متوجه شدیم که شیمیایی است
از این خاطرات در این گفت وگو پرداخته ایم. از نحوه آشنایی تان با شهید صبوری بگویید. همه چیز بر می گردد به فعالیت های فرهنگی که آن زمان بنده داشتم، یک روز برای خرید کتاب به نمایشگاهی رفتم که مسؤول برگزاری آن آقای صبوری بود، من کتاب ها را برای مسجد محله مان می خواستم، وقتی به آنجا رفتم چشمم به این شعر افتاد گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت ، در یکی از ...
شرط مادر مقتول: به شرط ترک اعتیاد از قصاص می گذرم!
روی کابینت خورد. آن را برداشتم. در همین لحظه سه نفر وارد آشپزخانه شدند. فریاد زدم جلو نیایید اما یکی از آنها – مقتول – به سمتم آمد. می خواستم فرار کنم برای همین با چاقو ضربه ای به او زدم. رفتارم دست خودم نبود و تحت تاثیر شیشه بودم. بعد از زدن چاقو در حالی که فریاد می زدم خدایا کشتمش ، به سرعت از خانه خارج شدم. چاقو را روی زمین انداختم و به آژانس انتهای کوچه رفتم و ماشین گرفتم. نمی دانستم باید کجا ...
نباید دستم رو شود/پیمان ابدی جانش را برای بدلکاری گذاشت
گرفته بود نمی توانست آن حرکت را انجام دهد. چون من سال ها قهرمان ژیمناستیک بودم این کار برای من سخت نبود. لباس های ارشا را پوشیدم و اولین بدلکاری ام را انجام دادم. بعد از آن هم با رامبد جوان کار کردم و به جای مهناز افشار از تراس آویزان شدم. به مرور زمان اعتماد ارشا به من زیاد شد تا این که کار خیلی جدی تر جلو رفت. من تمام تمرین ها را پا به پای گروه انجام می دادم تا در جلوی صحنه هیچ اشکالی پیش نیاید ...
اوشین ساهاکیان هستم به دور از هر حاشیه
می پوشید و من 9 می پوشیدم. یک بار در المپیک 12 پوشیدم. * ورزش دیگری جز بسکتبال هم کار کرده ای؟ به جز بسکتبال هیچ ورزش دیگری را به طور حرفه ای انجام دادم. فقط عاشق موتور هستم. یک موتور دارم و جمعه ها بیرون می روم. دوستی دارم که با او به موتور سواری می روم. شاید این یک ورزشی است که خیلی دوستش دارم. البته کمی می ترسم چون خطرناک است. از یک طرف نگران سلامتی ام هستم و از طرف دیگر ...
پسر ابر ها
آقاپیمان ما کله ی سحر از خواب پاشده! زیر دوش زده بودم زیر آواز که مامان از لای در حمام گفت: پیمان... همه خوابن. یواش تر! دیگر آواز نخواندم، اما یک کمی آهسته سوت زدم. حالا بابا بیدار شده بود. مرا که دید گفت: به به! آقاپیمان سحرخیز. حالا که سحرخیز شدی، یه روز با هم بریم کله پاچه بزنیم. من با او سلام و علیک کردم و گفتم: باشه باباجون. و پریدم تو اتاقم. ...
مرد معتاد به زور وارد خانه زن جوان شد
جلال راه به جایی نبرد و او یک ماه بعد از حادثه، در شهرستان کرج دستگیر شد. جلال که چاره ای جز اقرار نداشت به جرمش اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: مدتی قبل از حادثه بود که خواهر شوهر مقتول را صیغه کردم. در این مدت به خانه مقتول رفت و آمد داشتم و می دانستم که طلای زیادی دارد به خاطر همین وسوسه سرقت طلاهایش به جانم افتاده بود. روز حادثه هم با همین فکر از خانه ام در شهریار خارج شدم ...
افسانه ی وئی
من اجاره بدهند که به درجه ی آوائه پارائی (11) (آریوئی درجه ی هشتم) برسم، این ترفیع مقام را با هنرنمایی درخشانی انجام خواهم داد. کسی که به مقام آوائه پارائی می رسد همه چیز را می داند، هرکاری را می تواند انجام بدهد، جرئت انجام دادن هر کاری را دارد، با این همه تاکنون کسی حتی یکی از آوائه پارائی ها هم نتوانسته است و جرئت نکرده است پای به آستانه ی غاری که در نزدیکی های رودخانه ی وائی آئو قرار دارد ...
محرم از رازهای مگوی سپاهان گفت
اردوی تهران امدیم. ایشان هر روز ما را ساعت 11 صبح تمرین می دادند تا فردا همه آزاد بودند. تا روز بازی که ارنج تیم را اعلام کنند و جلسه آنالیز را برگزار کنند. کمک های تهرانی ایشان حضور نداشتند و فردا در راه استادیوم کمک های ایشان گوشه اتوبان وارد اتوبوس شدند و... نویدکیا گفت: من به عنوان کاپیتان تیم شرایطم با این مسائل غیر حرفه ای جور در نمی آید. سال ها با ایشان همکاری کرده بودم و در تیم ملی ...
45 روز مقاومت و زندگی زیر باران گلوله
.... توجهی به حرف های آنها نداشتم زیرا می خواستم ادامه تحصیل بدهم و پرستار شوم. به آنها گفتم من برای شهرم نتوانستم کاری انجام بدهم و به همین دلیل تنها با یکی از جانبازان سپاه خرمشهر ازدواج خواهم کرد. سپاه خرمشهر متشکل از 150 نیروی نظامی بود که 120 نفر از آنها به شهادت رسیده بودند و بقیه نیز مجروح شده بودند. چند روز بعد نوشین نجار یکی از امدادگران همسرم را که از نیروهای سپاه خرمشهر بود و ...
فرهنگ در رسانه
الان آن طور که باید و شاید در رکاب حضرت آقا نیستم یعنی تا جایی که به نفعم باشد خودم را سرباز نظام معرفی می کنم ولی پشت پرده کار دیگری می کنم که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی ندارد. به عنوان نقد سازنده باید گفت: وقتی یک تئاتر چهار روز اجرا می شود که معلوم نیست کجا هست و اعلام عمومی هم نمی کنند معلوم است که صرفاً می خواهند بیلانی بدهند و بودجه ای بگیرند، بعد آن وظیفه ای که ما باید همه را به تالارهای ...
افشاگری بی سابقه نویدکیا از اتفاقات پشت پرده سپاهان
.... آقای ربانی شاهد است که انتظار هم ندارم تایید کند چون ممکن است کارش را از دست بدهد. کاپیتان سابق سپاهان گفت: در لیگ قهرمانان آسیا در تاریخ 25 اسفند مقابل پاختاکور شکست خوردیم. بازی بعدی ما 12 فروردین مقابل ملوان بود. اول به ما گفتند 6 روز تعطیل هستیم و عملا هشت روز فرصت داشتیم. در این هشت روز هم دو روز استراحت داشتیم. بعد از آن و در آستانه بازی با ملوان دیدیم استیماچ در ایران نیست. به ...
سفالگری می کنم و حدیث یاد می دهم
. یعنی علاوه بر این که می دانستم دقیقا دنبال چه چیزی می روم و از دوستان روحانی درباره این کار زیاد پرس و جو کرده بودم، اما ملبس شدن به این لباس را هم دوست داشتم. به خاطر همین فرم ثبت نام را پر کردم و بعد براساس اولویت بندی، در آزمون شفاهی و مصاحبه شرکت کردم و معرفی شدم به حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم در جوار حرم حضرت عبدالعظیم. در کار طلبگی چه چیزی مشوق شما بود برای ادامه راه؟ انگیزه ...
هر آنچه در برنامه دیشب نود گذشت + تصاویر
.... گزارشی از حواشی پیش از بازی صنعت نفت و فجرسپاسی منجر به صعود به لیگ برتر در سطح شهر آبادان پخش شد. آیتمی درباره فراز و فرودهای مهدی طارمی در فصل پانزدهم پخش شد و پس از آن آقای گل لیگ به عنوان مهمان ویژه به برنامه اضافه شد. بهترین بازیکن فصل از نگاه مردم و کارشناسان برنامه نود به سوالات مختلف پاسخ داد و گفت از چند تیم اروپایی پیشنهاد دارد و ممکن است فصل بعد ...
آموزگاری درنقطه صفر مرزی
اما حرف دلم را می زنم. بچه های اینجا را خیلی دوست دارم. شاید به بچه های فامیل اینقدر محبت نشان ندهم که به بچه های اینجا. سال اول عادت کردم، سال دوم راحت تر شد و از سال سوم به بعد علاقه مند شدم. امکان داشت به روستای نزدیک تری هم منتقل شوید؟ به خاطر کارهای درس پژوهی و مدرکم که ارشد است، می توانستم روستاهای نزدیک تر بروم ولی خودم قبول نکردم. چرا، چون بچه ها به شما ...
گزارش کامل برنامه نود در شب افشاگری ها
: موقعیت هایی که از دست می دادم بیشترشان را خودم از دست دادم. شاید به این خاطر بود که خودم آنها را درست می کردم و انرژی زیادی را صرف می کردم و باعث می شد تا فرصت را از دست بدهم. در مورد بازی با استقلال اهواز هم حدود 6 موقعیت گل از دست دادم و به این خاطر بود که بعد از اردوی تیم ملی در شرق آسیا و تفاوت ساعت دچار مشکل شدم. شاید اگر فرصت هایم و پنالتی ها را از دست نمی دادم یک رکورد خوب به دست می آوردم ...
کربکندی تیم ندارد و از من انتقاد می کند/ نمی خواستم با فرکی کار کنم
گفتم که همه ما از رفتن کرانچار ناراحت هستیم. وی ادامه داد: ما بعد از بازی با سیرجان که اتفاقاتی خاص را به همراه داشت به اردوی تهران آمدیم. ایشان هر روز ما را ساعت 11 صبح تمرین می دادند و تا فردا همه آزاد بودند. تا روز بازی که آقای فرکی ارنج تیم را اعلام و جلسه آنالیز را برگزار می کردند، دستیاران تهرانی اش حضور نداشتند. من در بازی گل گهر مصدوم شدم و احساس کردم به عنوان بازیکن ...
فصل هرس هنر و تجربه فرارسید
در این مسیر و زمینه کرده باشم . فیلم فصل هرس بهانه ای بود برای این که سرطان که دیده نمی شود و آمارش روز به روز بیشتر می شود را در جامعه پررنگ تر کنم. شاید برای آن کاری صورت بگیرد. بیشتر از هرچیزی می خواستم به سرطان بزرگ تری برسم به نام سرطان بی اعتمادی. بارها این مساله را در مصاحبه هایم گفته ام چون احساس می کنم که تا اعتمادی در جامعه وجود نداشته باشد کاری صورت نمی گیرد. تا من به تو و تو به من ...
پیاز ، هدیه روز معلم ! (+عکس)
تصورات عجیب و غریب و ماورایی از او دارند. یک خاطره جالب من از بچه ها به چند سال قبل برمی گردد. من صبح های شنبه معمولاً خسته از راه می رسم. یک روز بچه ها به من گفتند: اجازه شما آدمی؟! گفتم یعنی چه؟ بچه ها گفتند: یعنی شما خسته می شوید؟ گرسنه می شوید؟ اصلا غذا می خورید؟ که من مجبور شدم برای بچه ها توضیح بدهم که بچه ها من هم مثل بقیه آدمها غذا می خورم من هم نهار می خورم. من هم خسته می شوم حتی! اوایل ...
شهر من! چنین که تویی دوست دارمت
سال دیگر انتظاراتم بر آورده نشود چه غصه ها که خواهم خورد. این دست کارها شهر را دوست داشتنی تر می کند، مشارکت و سلیقه عمومی ارتقا می یابد. با انجام کارهای درست است که مردم در ادامه آن و در راستای خلاقیتی ناشی از تأثیر آن پدیده ها از بودن در شهرشان لذت می برند. مبادا این حرکت معقول و زیبا با آن همه فعالان و علاقه مندانش که مسلماً روزها با ذوق و شوق همت کرده اند تا این نمایشگاه مردمی را برای ما تدارک کنند در نیمه راه متوقف شود. امیددارم شهرهای دیگر نیز بدین شیوه همت کنند. تا باد چنین بادا !/روزنامه ایران ...
مشروح برنامه سوم خرداد نود
صدرنشینی بعد از 10 بازی با تفاضل گل منفی وجود ندارد. حسین کعبی بازیکن اسبق تیم ملی فوتبال ایران به بهانه قهرمانی لسترسیتی در انگلستان و استقلال خوزستان در ایران به برنامه نود آمد و گفتگوی ویژه ای با این بازیکن سابق دو تیم قهرمان ایران و انگلستان انجام شد.( ویدیو ) در میانه های صحبت با کعبی کلیپی به مناسبت روز مبارزه با دخانیات در مذمت کشیدن سیگار و قلیان و ضررهای آن پخش شد ...
در برنامه 90 چه گذشت
.... بعد دایی من را دید و به پرسپولیس آورد. خدا را شکر می کنم که در دو سال گذشته بد نبودم و خوشحالم امسال آقای گل شدم چون عزمم را جزم کرده بود. وی ادامه داد: قبول دارم در این فصل فراز و نشیب داشتم. این بهانه است اما شاید بازیکنان بزرگ دنیا هم چنین شرایطی را تجربه کرده باشند. باز هم خدا را شکر می کنم آقای گل شدم. مهاجم پرسپولیس خاطرنشان کرد: شرمنده هواداران شدیم. ما از اول ...
نگاهی به زندگی شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی
رضوی به تزکیه مشغول بودم، روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت: یا شیخ دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم. گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی. گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم! هر روز علی الصباح به در اطاق می آمد و می ایستاد و با کمال ادب می خواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست. چون چهل روز پایان یافت، گفت: یا شیخ ...
نویدکیا:برانکو علی احمدی را پذیرفت،فرکی نه/کارم با سپاهان تمام شد
جلسه گذاشتند که قرارداد بازیکنان را پایین بیاورم.به جلسه رفتیم.به فرکی گفتم ممنونم که 300 میلیون به تیم کمک کردید.او ناراحت شد و گفت که اینطور نیست.شاید اشتباه من بود که از او حمایت کردم.وقتی بلند شدیم فرکی به من دست داد و همین را انجام می دهیم و قرارداد را 300 میلیون کم می کنم.من هم تشکر کردم.چند روز بعد از قول فرکی گفتند که قراردادش را کم نمی کند.من دیگر نمی توانستم از آنجا با او کار کنم. ...
ناگفته های آنته فقیه نصیری درباره ی بیماریش
سم است. کار به جایی رسید که بیرون از استخر زمین خوردم و به طور عجیب چند روز پشت سر هم زمین می خوردم و متاسفانه به خاطر تعهد کاری ام به دکتر مراجعه نکردم و نتیجه این شد که تعادلم را به طور کلی از دست دادم. بازیگر سریال خانه سبز اضافه کرد: ترسیده بودم و نمی دانستم چه اتفاقی برایم افتاده و در نهایت بعد از انجام آزمایش ام آر آی و بستری شدن در بیمارستان ،متوجه شدم که دچار بیماری ام اس شدم ...