سایر منابع:
سایر خبرها
وصیت های جاودان
می گفت: برای رضای خدا به جبهه می روم نه اینکه وسیله جمع کنم. بعد از عروسی، نه روز بیشتر در منزل نماند و دوباره به جبهه بازگشت. در سال 1363 اولین فرزند او به نام رقیه به دنیا آمد. خانم هاجر محمدی می گوید: " بعد از تولد رقیه، موسی الرضا در منطقه ماووت مجروح شیمیایی شد. بر اثر عوارض شیمیایی هنگامی که فرزند دوم ما، کاظم در سال 1365 متولد شد، به بیماری سرطان خون مبتلا بود که مدت ها در بیمارستان های ...
فریمان: در تاکسی شنیدم پرچمدار ایران شده ام/ این موضوع فقط یک مانور تبلیغاتی بود/ من سدشکنم!
من بود که می توانستم با او صحبت کنم. فکر می کنید آن فرد چه کسی بود؟ خانم فرهادی زاد؟ دقیقا. در اوج استرس و خستگی باید با فردی صحبت کنم که تمام این سال ها با من مشکل داشته است. از خط آتش بیرون آمدم و به او گفتم که از کارم رضایت ندارم و نمی دانم باید چه کار کنم تا وضعیتم بهتر شود. او در جواب به من گفت که عیبی ندارد همینطور خوب است و ادامه بده! در نهایت هم که بین 49 ورزشکار ...
اشک های عروس خانم درجدایی از داماد 91 ساله!
نداشته باشد؟ قاضی مرد را به آرامش دعوت کرد و در ادامه از مادر او خواست حرف بزند. زن نگاهش را به سوی قاضی برگرداند. 65 سالش بود و صدایی یکنواخت و آرام داشت. آهی کشید و گفت: چند سال پیش همسرم را از دست دادم و تنها شدم. بعد از آن با بچه و عروس و نوه ها سرم گرم بود تا اینکه سال گذشته یکی از عروس هایم پیشنهاد داد دوباره ازدواج کنم. همان حرف هایی را زد که معمولاً همه می گویند. گفت از تنهایی ...
امیدوارم رسیدگی به پرونده های مردم، وبال پرونده ام در قیامت نباشد/ گاهی در جریان مشکلات مردم گریه می کنم
گنابادی نام مرا انتخاب و در گوشم اذان و اقامه گفته است. همچنین زمانی که دانش آموز بودم در انشاهایی که با عنوان " دوست دارید در اینده چکاره شوید؟" انشایم را اینگونه آغاز می کردم که " آنچه دلم خواست نه آن می شوم / آنچه خدا خواست همان می شوم" و همیشه در انشاهایم ذکر می کردم که دوست دارم شیخ بشوم. وحدانی نیا گفت: وقتی وارد حوزه شدم از سال 70 تا 75 در مدرسه سلیمانیه مشهد فقه و اصول مقدماتی را ...
گفته های جوانی که از دنیای مردگان برگشت
کنم 10 دقیقه نگذشته بود که هادی را با آن وضع دیدم، وقتی پرستارها گفتند که پسرم مُرده باور نمی کردم، چون هادی حالش نسبت به روزهای دیگر بسیار بهتر بود و مشکل خاصی نداشت. زمانی که هادی مُرده بود شما چه کار کردید؟ در زمان انجام عملیات احیا من از بیرون او را می دیدم. ضربان قلب پسرم روی مانیتور همچنان خط صاف بود و تغییر نمی کرد و تلاش پزشکان و پرستاران نیز جواب نمی داد، پسرم را از ...
معتقدم قلم به امام رضا(ع) بدهکار است
...> مهناز صابونی هستم . سال 1350 در شبستر به دنیا آمده و بزرگ شدم اما بعد از ازدواج مدتی ساکن ارومیه بودم و هم اکنون تهران زندگی می کنم . زندگی شما از چه زمانی رنگ و بوی شعر گرفت؟ از کودکی علاقمند به شعر و شاعری بودم اما از آنجا که رشته ی تحصیلی ام ادبیات نبود همیشه مشکلاتی در خصوص وزن و عروض و ... داشتم که بعد از اتمام تحصیلاتم و حضور در انجمن شعر ارومیه بصورت حرفه ای روی وزن و عروض و ...
خانه سبز رویایی مرد گیلانی با 14 پسر و 76 خانواده
تفاوت این خانه ها، با گذشت سه دهه صاحب چند خانه شدم. پوروطن از رویایی 30 ساله می گوید که از حتی قبل از عهد سال تحویل همراهش بوده زمانی که خانه پدری اش در کهنه بازار انزلی جوار یک پرورشگاه قرار داشت: پدر من کارمند اداره پست و تلگراف و تلفن بود. مدرسه و منزل ما در نزدیکی پرورشگاه کودکان بی سرپرست که سال 1313 اولین پرورشگاه ایران بود قرار داشت؛ انزلی به واسطه داشتن بندر و مراودات ...
مردم جهان از جنایات شیمیایی صدام خبر ندارند
بمباران شیمیایی سردشت در سال های بعد هم روی من باقی ماند. 10 سال قبل متوجه سرطان رحمم شدم و سال گذشته نیز سرطان سینه گرفتم. از سال 92 نیز شیمی درمانی می شوم. افراد عادی با 5 جلسه شیمی درمانی مداوا می شوند ولی من به دلیل مشکلات ناشی از شیمیایی، طی 12 جلسه شیمی درمانی شدم. خداوند را شاکرم خداوند در کنار این مشکلات، به ما صبر و امید داد. خدا را شاکرم که اگر این مشکل را داد، قدرت ...
امام خمینی (ره) و رعایت حقوق دیگران
، صدایی شنیده شد و من از خواب بیدار شدم، ناگهان دیدم امام کنار من ایستاده اند. فوراً بلند شدم و در را باز کردم و با امام وارد شدیم. ایشان اول عبایشان را پهن کردند و نماز خواندند، عرضی کردیم: شام چه میل دارید ؟ فرمودند: یک پیاله ماست با مقداری نان خشک . آقا شام مختصری خوردند، سپس شروع کردند به خواندن قرآن.(2) اسوه ی مهربانی خانم مرضیه حدیده چی: بعضی وقت ها که در ...
شهادت دو سرباز گمنام به روایت پدر
پوشش هیئتی به نام محبان الفاطمه به آموزش نظامی دوستان و جوانانش در زیرزمین منزل می پرداخت. هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود. روزی چندین بسته کبریت خریده و به خانه آورد. بعد از گذشت چند روز حاج خانوم گفتند که کبریت نداریم. تعجب کرد. آن مقدار از کبریت برای مصرف یک سال کافی بود. پس از آن دخترم گفت که من می دانم چه بلایی سر کبریت ها آمده است؛ عبدالرضا با دوستانش برای آنکه بمب دست ساز بسازند باروت و ...
پاسخ به مهم ترین سوالات زنانه
بیمارستان که بودم چندتایی دارو از طریق سرم تجویز کردن و شش روزی از موعد عادت ماهیانم گذشته بود که دو روز بعد از بستری شدن پریود شدم . باید چیکار کنم تو رو خدا راهنماییم کنید پاسخ :جای نگرانی برای این عمل وجود ندارد . سوال :سلام. من خانم هستم 44ساله.تا 40سالگی 10 سال دیان خوردم بخاطر کیست ساز بودن تخمدان. الان هم بخاطر نا مرتبی قاعدگی و خونریری شدید 20روزه آزمایش و ...
پدرش گفت حسین دیگر بر نمی گردد/ شهیدی که نشانه بازگشت پیکرش را به مادر داد
، بانوی 50 ساله ای است قبراق، مهربان و لبریز از شور. با اینکه در 16 سالگی ازدواج کرد و همان سال هم تحصیلش را ناتمام گذاشت زن فهمیده و آگاهی است: در دوره راهنمایی عضو حزب جمهوری اسلامی بودم و در انجمن اسلامی مدرسه فعالیت های سیاسی داشتم. شوهرم دبیر است اما در ایام جنگ به عنوان بسیجی همیشه در جبهه ها حضور داشت و من علی رغم سن کم و داشتن سه پسر مانعش نمی شدم و می دانستم باید همسفر خوبی برایش باشم. ...
حاشیه های من ناصر حجازی هستم
از افراد سر شناس از جمله حسن فتحی، مازیار می ری، کیومرث پوراحمد و... در نهایت کار به مرتضی رزاق کریمی واگذار شد اما ساخت فیلم بنابه دلایلی سرانجام نگرفت. تهیه کننده ناصر حجازی خاطرنشان کرد: در این شرایط خودم پیش قدم شدم و طی صحبت با سعید رمضانی داماد خانواده حجازی و خانم نیاز افشین کیا به عنوان سرمایه گذار پروژه ساخت فیلم را با گروهی به عنوان کارگردان و... آغاز کردم اما از آنجایی که ...
ماجرای مادرانی که خود هنوز کودک اند
... 15) بوکو، 15ساله، تیجا 3 ساله، بورکینا فاسو وقتی دوازده ساله بودم متوجه شدم که باردارم، در آن موقع درباره بارداری چیزی نمی دانستم و هنگام زایمان خون زیادی از من رفت، و چون پول درمان و هزینه بیمارستان را نداشتیم، مرا به خانه منتقل کردند. دو ماه در رختخواب با مرگ دست و پنجه نرم کردم . 14 ) مولینگا، 14 ساله، فیلیسیتی 5 هفته، زامبیا مادر بودن برای دختری در سن و سال ...
خبر شهادت پسرم رادرخواب دادند/کسانی که سعی در منصرف کردن رضا داشتند حالا برای اعزام پرپر می زنند/ آخرین ...
...: دخترم گفت مادر، رضا زخمی شده و من گفتم پس مطمئنم شهید شده گفت چه جوری مطمئنی ؟ گفت رضا خودش چندین مرتبه به من گفت مادر هر موقع خبر زخمی شدنم را به تو دادند یعنی شهید شدم والا اگر زخمی باشم خودم تماس می گیرم. بانو حسینی ادامه داد: خدا را شاهد می گیرم با شنیدن خبر شهادتش آرام شدم و گفتم مادر به آنچه آرزو داشتی رسیدی مبارکت باشد و سپس از حضرت زینب درخواست صبر کردم و گفتم خانم جان شما ...
حضور بانوی بوکانی در برنامه ماه عسل
به گزارش خبرنگار کردپرس، نوزدهمین قسمت از برنامه پرمخاطب ماه عسل با حضور فوزیه قریشی از شهرستان بوکان شب شنبه (5تیرماه) بر روی آنتن شبکه سه رفت. فوزیه قریشی از بانوان فرهنگی بازنشسته در شهرستان بوکان به عنوان مددکار بیماران سرطانی در این برنامه حضور پیدا کرد. وی که چند سال قبل به بیماری سرطان سینه مبتلا شد، بعد از مبارزه ای سخت ضمن آنکه توانست بر این بیماری پیروز شود انجمن ...
هنوز فرزندانم طعم بیکاری می چشند و خود مستأجرم
بار در عملیات کربلای 5 در شلمچه با موجی شدیدتر مجروح شدم. چهاردولی ادامه داد: از آن سال ها تاکنون با سرفه های شبانه و گاه به گاهم، شب نخوابی ها و قفل شدن فک و بسته شدن چشانم دردهای زیادی را متحمل می شوم و همین دردها قرار را از من می گیرد و هر روز منتظر مرگ هستم. وی ادامه داد: اعصاب و روانم با این دردهای گاه به گاه و شبانه مرا بهم می ریزد، به طوری که گاهی حتی شنیدن یک جمله حرف ...
روایت دلدادگی و عشق وکمک به بیماران و نیازمندان در نوزدهمین برنامه ماه عسل
امیدواری برای بیماران صحبت می کردم. قریشی اعلام کرد: اواخر سال 92 مبتلا به سرطان شدم و در حال حاضر در اوج سلامتی هستم. هرگز به عدل الهی شک نکردم و نپرسیدم چرا من؟ چون زمانی که سرپا و سلامت بودم یک بار نپرسیدم چرا من سالم و دیگران بیمار هستند؟ و الان که سلامت هستم هم خدا را شکر می کنم. انسانیت مرز ندارد احسان علیخانی در ادامه عنوان کرد: خانم قریشی و معمارزاده اگر تکلیف شان با ...
بازخوانی ترور آیت الله خامنه ای در 6 تیر ماه 1360
را نیز گمراه کند. معاون وقت دادستانی انقلاب در خاطرات خود تصریح کرده است که جواد قدیری یکی از طراحان انفجار مسجد ابوذر بود، وی که نام کاملش محمد جواد قدیری مدرس است و از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش بود، بعد از سوءقصد نافرجام به آیت الله خامنه ای متواری شد و از کشور گریخت. و در سال 1364، نام قدیری در لیست شواری مرکزی سازمان به عنوان "عضو ...
حسین محب اهری: زیاده خواهی قلب را کدر می کند
حسین محب اهری سال هاست به عنوان بازیگر در آثار سینمایی و تلویزیونی بازی می کند. دهه شصتی ها این بازیگر را با برنامه نمایشی مبصر چهار ساله کلاس می شناسند، اما او در آثاری مانند محله بهداشت، سربداران، باجناق ها، چاق و لاغر، پایتخت، معمای شاه، اسپاگتی در هشت دقیقه، وقتی همه خواب بودیم، پسر آدم دختر حوا و... بازی کرده است. با محب اهری درباره چگونه زندگی کردن با بیماری سرطان غدد لنفاوی و مقابله با آن هم صحبت شدیم. شنیده ایم که این روزها حالتان زیاد خوب نیست. حالم خوش نیست. مدتی بود که مشکل بلع داشتم و نمی توانستم غذا بخورم، ضعف شدید و... باعث شد برای معاینه به دکتر مراجعه کنم. بعد از رادیوگرافی و سونوگرافی متوجه شدم که سرطان تقریبا همه نقاط داخلی بدنم را از جمله طحال، مثانه، کیسه صفرا و... درگیر کرده و همه لنف های داخل شکمم تبدیل به توده شده است. دکتر برایم شیمی درمانی و پرتودرمانی تجویز کرد. این نکته را هم یادآوری کنم، سیتی اسکنی که اندام های داخلی بدن را نشان می دهد در ایران فقط سه دستگاه دارد که در بیمارستان های شهید دانشوری، شریعتی تهران و یک بیمارستان در مشهد است. به همین دلیل ازدحام بیماران در نوبت این دستگاه ها خیلی زیاد است که امیدوارم تعداد این دستگا ه ها بیشتر شود تا بیماران زمان طولانی معطل نشوند و بتوانند درمانشان را زودتر شروع کنند. من از فردا برای شیمی درمانی بستری می شوم و به نظر می رسد دوره درمانم طولانی شود، چون بیماری از چهار دوره قبل خیلی وسیع تر شده است. چند سال است که مبتلا به این بیماری هستید؟ از سال 81 که سمت راست گردنم را جراحی کردم، درگیر این بیماری شدم. سرطان، بیماری فرسایشی است، شما چگونه روحیه خود را حفظ کرده و با آن کنار آمده اید؟ از همان ابتدا که متوجه بیماری ام شدم، خودم را برای مقابله با آن آماده کردم. برای این آماده باش اول شروع کردم به شناخت بدنم و بیماری. این روش باعث می شود که از سرطان نترسی و قبول کنی که آن هم مثل بیماری های دیگر است. اصل قضیه روحیه آدم ها و چگونگی مواجهه با آن است. به نظر می رسد احساس امیدواری شما به زندگی زیاد است. من قوانین و عقاید خاص خودم را دارم. معتقدم حق ندارم به خدایی که به من زندگی داده و مرا خلق کرده، بدبین باشم و امیدم را از دست بدهم. خداوند انسان را خلق کرد و بعد خود را برای این خلقت تشویق کرد و احسنت گفت. انسان شگفت انگیزترین موجود حیات است پس من حق ندارم به این موجود ارزشمند نگاه منفی داشته باشم. خدا مرا آفریده است پس باید در همه شرایط از او سپاسگزار باشم. دنیا میلیون ها سال است که به وجود آمده، عظیم و شگفت انگیز! خداوند آن را به زیباترین شکل مدیریت می کند پس من نباید به این قدرت بدبین و ناشکر باشم. نگاهتان خیلی مثبت است! خیلی از ما آدم ها وقتی دچار مشکل یا بیماری می شویم، از خدا می پرسیم که چرا من؟ من اصلا این طوری به قضایا نگاه نمی کنم. بر این باورم که خداوند از طریق بیماری ها می خواهد انسان را از فراموشی و غفلت خارج کند. وقتی همه چیز رو به راه است، انسان نسبت به خلقت و خداوند بی تفاوت می شود. بیماری به ما هشدار می دهد که اندیشه کن و از نعمت های خدادادی لذت ببر و بهای آنچه را که داری به خاطر بیاور. وقتی بیماری ام شدت می گیرد همه چیز را در نمای بسته تری می بینم و قدر داشته ها یم را بیشتر می دانم. گاهی درد مرا بشدت آزار می دهد، نه می توانم بخوابم و نه یک جا بنشینم، بنابراین شروع به دویدن می کنم تا بتوانم آن را کنترل کنم. وقتی درد اوج می گیرد به دردهای عظیم تر و بزرگ تری فکر می کنم که انسان های دیگر در سراسر دنیا به آن مبتلا هستند به جنگ، به کشتارهای بی دلیل و... همه اینها باعث می شود دردم کوچک شود. به خودم می گویم تو که تافته جدا بافته نیستی، خیلی ها هستند که دردهای بدتر از تو دارند. باید تحمل خودت را بالا ببری. به خودم می گویم من مقابل خا نواده ام مسئولیت دارم و باید زندگی آنها را اداره کنم پس ...
تنها قسم راست شیطان!
یک موقع می دیدم که دارم بی حال می شوم. منتها سعی می کردم خودم را نگاه دارم. در جلسه ی بعد هم دو نفر دیگر بیخود و بی جهت بی حال بودند و یکباره می گفتند: ما بی حال شدیم. لذا از امیرالمؤمنین درخواست کردیم و نسخه ای به آن ها دادیم که با این حال بروید تا غلبه پیدا کنید و إلّا شیطان نمی گذارد. لذا با این که امروز، رسانه ها زیاد است و می شود این نوع فرمایشات اولیاء خدا ولو از طریق نواری مثل ...
ادامه درمان محب اهری همزمان با بازی در سریال
به گزارش جام جم آنلاین ، این هنرمند درباره شرایط جسمی اش توضیح داد: امروز در همدان و در کنار عوامل علی البدل بودم و در فاصله ای که قرار است به تهران برگردم و به بیمارستان بروم، سکانس هایی از حضورم در این مجموعه در کنار احمد مهران فر ضبط شد. در سریال حضور دارم و یکی از درمان های بیمارانی همچون من این است که اصولا سر کار باشم و متوجه بیماری ام نباشم. او سپس گفت: از روز دوشنبه قرار است برای انجام مراحل شیمی درمانی در بیمارستان بستری شوم؛ البته منتظر جواب آزمایشات و نظر پزشکم هستم و در فاصله ای که در مجموعه علی البدل حضور ندارم با هماهنگی دوستان سکانس های دیگری گرفته خواهد شد تا دوباره پس از مداوا به همدان برگردم و ادامه ایفای نقشم از سر گرفته شود. اگر ساخت مجموعه طول بکشد مراحل درمانی را در همان همدان ادامه خواهم داد. محب اهری که در مجموعه علی البدل نقش رییس شورا را در روستایی ایفا می کند، درباره سکانس هایی که امروز گرفته شد، توضیح داد: امروز قرار است از همدان به تهران بیایم؛ به همین دلیل بخش هایی از سکانسهایی که مربوط به شورای روستاست تصویربرداری شد و من در نقش رییس شورا و آقای احمد مهرانفر در نقش عضو علی البدل شورا و خانم خضرآبادی به عنوان چهره ی جدید سریال علی البدل در نقش دانشجو، در سکانس های مربوط به شورای روستا، مقابل دوربین قرار گرفتیم. روستاهای شورین، اشتران و ورکانه لوکشن های اصلی این سریال همدان هستند ولی داستان اصلی در ناکجاآباد است. علی البدل به کارگردانی سیروس مقدم و به تهیه کنندگی الهام غفوری در حال تولید است و محسن تنابنده و خشایار الوند از گروه نویسندگان این مجموعه طنز هستند؛ آنچه در خلاصه داستان سریال جدید سیروس مقدم آمده به این شرح است: من علی البدل هستم، فرعی، رزرو و جانشین عضو اصلی؛ حرف نزنم میگن مگه لالی، حرف بزنم میگن حق رأی نداری. خلاصه هم هستم، هم نیستم. مهدی فخیم زاده، مهدی هاشمی، محسن تنابنده، احمد مهران فر، هومن حاجی عبدالهی، حسین محب اهری، هادی کاظمی، محمود جعفری، عزت الله رمضانی فر و ... از جمله بازیگران علی البدل هستند. منبع: ایسنا ...
رییس کمیته امداد: امیدوارم مردم فقیرتر نشوند
یا خانم؟ بیشتر خانم. در طول سال های زندگی تان، خودتان تجربه فقر داشتید؟ بله. دوست دارید بگویید؟ ... خاستگاه خانوادگی ما یک خانواده متوسط بود. نمی گویم با فقر این طوری بزرگ شدیم ولی یادم نمی آید در دوران تحصیل، من یک کیف درست حسابی داشته باشم یا یک لباس خیلی اعیانی. نه واقعا به آن معنانداشتیم. بدون کفش و خودکار و مداد نبودیم ولی بالاخره درک می ...
فتاح: نامزد ریاست جمهوری نخواهم شد
...، سه خانه با ما آمدند. داشتم با آن خانم و پسربچه حرف می زدم، دیدم اینها دارند گریه می کنند. من که گریه نمی کردم. ولی دیدم آنها بهتر از من آن صحنه را فهمیدند. آنها عمیق تر از من دیدند. گفتم احسنت به شما که موضوع را خوب گرفتی. نمی شد ایراد وارد کنی. انسان است دیگر. صحنه ای دیده و اشکش واقعا در کمال زلال بودن و شفافیت بروز کرده. خودتان چطور؟ در این یک سال و سه ماه ریاست، با مددجویی مواجه ...
اذان مغرب به افق خبر
به گزارش جام جم ، به عبارت بهتر، بیشتر شبیه صبر و تحمل فشارهای کاری به واسطه تولید و پخش زنده اخبار رسانه ملی است؛ کاری که بعد از تحمل تقریبا 17 ساعت روزه داری، تازه شروع می شود و اوج می گیرد. عصر یک روز گرم تابستان در نیمه ماه مبارک رمضان به معاونت خبر رسانه ملی و بخش اخبار رفتم تا با این تلاش صبرگونه در مصاحبه با چند نفر از فعالان حوزه خبر بیشتر آشنا شوم. افطار با چای و خرما علیرضا صادقی گوینده خبر 21 : پیش از شروع خبر تنها فرصت دارم که با یک استکان چای و دو عدد خرما افطار کنم. آن هم برای این که در طول یک ساعت اجرای زنده خبر 21 دچار اُفت قند نشوم. اگر نتوانم آن هیجان لازم اخبار را به مخاطب منتقل کنم، او متوجه می شود که روزه مرا برده است. از طرفی اگر بخواهم یک افطاری کامل بخورم مطمئنا نمی توانم اجرای موفقی در خبر داشته باشم لذا افطار برای من، دیگر گوینده ها و تمام عوامل استودیو خبر 21 یعنی بعد از ساعت 10 شب که خبر تمام می شود. به این فشار روحی باید یک استرس کاری را هم افزود. به عبارتی بارها بخصوص در ماه رمضان اتفاق افتاده است که ساعتی پیش از خبر، مهمان از آمدن به برنامه منصرف می شود، یا در ترافیک گیر می کند یا افطاری دعوت دارد. در این موقع استرس زیادی به اعضای تحریریه و اتاق فرمان وارد می شود که باید فرد دیگری را در کمترین زمان جایگزین کنند. اگر فشار تشنگی و گرسنگی را نادیده بگیرم باید اذعان کنم که وقتی احساس می کنم مردم سرسفره افطار به اخبار نگاه می کنند و مرا می بینند یک خوشحالی معنوی و یک حس روحانی پیدا می کنم که قابل وصف نیست. دهان خشک اما مسلط با مینا فنایی پور گوینده خبر 20: خواندن خبر در ماه رمضان آن هم با زبان روزه یک حس معنوی و لذت خوبی برای من دارد. البته بارها بوده که با اُفت فشار روبه رو شدم، ولی اهمیت خبر شوخی بردار نیست و باید بر خودم مسلط باشم. پیش از آغاز خبر متوجه می شوم که دهانم خشک است، اما همین که تیتراژ را می شنوم گویی تمام تشنگی و گرسنگی از یادم می رود. فراموش کردن گرسنگی و تشنگی زهرا رکوعی گوینده خبر: از این که در لحظات معنوی اذان مغرب و آن هم در وسط خبر 20 و 30 مهمان سفره های افطاری مردم هستم بسیار خوشحال و شاکرم و می خواهم که مردم عزیز مرا از دعای خیر خویش فراموش نکنند. اذان مغرب تهران درست هنگام خواندن خبر من پخش می شود، لذا تا بعد از اذان نمی توانم افطار کنم تا وقتی که خبر تمام شود. بارها احساس کرده ام قند خونم پیش از اذان افتاده است به همین دلیل از قبل یک چای شیرین غلیظ آماده می کنم و تنها در فرصتی اندک که اذان پخش می شود آن را می نوشم تا دچار اُفت فشار نشوم. اگر این کار را نکنم ممکن است با بی حالی خبر بخوانم. همچنین عوامل خبر 20 و 30 که دیده نمی شوند هم بواسطه پخش زنده خبر نمی توانند افطار کنند. بهتر گفته باشم اکثر مواقع همکاران تحریریه چنان گرم کار و تلاش هستند که اصلا گرسنگی و تشنگی را فراموش می کنند. افطار بعد از ساعت 22 مختار بلبل نیا سردبیر خبر 21: این بخش خبری دقایقی پس از اذان مغرب شروع می شود و به مدت یک ساعت ادامه دارد. همکاران تحریریه 21 از ساعت ها قبل در تلاشند تا گزارش ها را دیده و تدوین، مهمان ها را هماهنگ و آفیش، ارتباطات تلفنی را نهایی، تصاویر روز یا آرشیوی را انتخاب و تدوین و گرافیک ها را نهایی کنند و بسیاری موارد دیگر که حتی فکرکردن به آنها هم زمان زیادی می برد. هنگام اذان مغرب اکثر همکاران به یک چای و خرما آن هم به صورت سرپایی و هنگام کار بسنده و در حقیقت افطاری را به بعد از ساعت 10 شب که خبر تمام می شود موکول می کنند. مهمانان برنامه هم مانند عوامل استودیو نمی توانند با فراغ بال افطار کنند. آنها هم بعد از این که از استودیو خارج شدند به فکر افطار و بازکردن روزه خود می افتند. به هرحال همکاران بخش خبر به واقع جهادگران عرصه رسانه هستند. تنها یک چای گرم پروین برمکی گوینده رادیو: شیفت حضور من در خبر رادیو همزمان با پخش اذان مغرب و موقع افطار است. از این که صدای اذان ماه رمضان را در محل کار و در بین همکاران روزه دار می شنوم، یک حس خوب و آرامش بخشی است. در سال های گذشته بارها تجربه داشتم که اذان با زمان پخش خبر تداخل داشته، اما امسال این دو، چند دقیقه ای با یکدیگر فاصله دارند و در این زمان بسیار کوتاه می توانم با یک چای گرم، گلویی تر کنم. حتی اگر زمان بیشتری هم بود باز نمی توانستم افطاری کاملی با فراغ بال داشته باشم، چراکه تمام حواسم درگیر خبر است و مترصد رفتن به استودیو هستم. سهل انگاری ممنوع حمیدرضا مصطفوی سردبیر خبر 20: همکاران تحریریه علمی و فرهنگی ساعت های پیش از شروع خبر20 با سرعت تمام کار کرده و فشار زیادی را به واسطه روزه داری تحمل می کنند. اما خبر قواعد و قانون خود را دارد لذا سهل انگاری هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. گذر زمان و میزان گرسنگی و تشنگی را اعضای اتاق فرمان و تحریریه در زمان پخش خبر متوجه نمی شوند یا متوجه می شوند ولی باید تحمل کنند تا اشکالی هر چند کوچک در پخش زنده خبر پیش نیاید. کار با حداقل انرژی محمدحسین رنجبران سردبیر گفت وگوی ویژه خبری: ماه رمضان در اداره پخش اخبار سیما حال و هوای خاصی دارد. موقع افطار اکثر مشاغل آرامش دارند و استراحت می کنند، اما این زمان، اوج کار بخش خبر است. در این اداره کسی نمی تواند با خاطری آسوده افطار کند. همه همکاران در حال حرکت و دوندگی و تلاش هستند. همکاران تحریریه گفت وگوی ویژه تقریبا ساعت 2 بعدازظهر کار را با سوژه یابی ...