سایر منابع:
سایر خبرها
حال مادران شهدای مدافع حرم را درک می کنم
گودینی گفت: اواسط کار به خاطر کمبود محتوا ناامید شده بودم، الحمدالله بعد از نماز توی دلم رو به تصویر شهید که توی مسجد بود گفتم خودت مددی برسان کتاب را چاپ کنیم. متوجه شدم این جوان در کربلای 4 پایش سوخته بود. با اینکه عذر شرعی برای نرفتن به عملیات بعدی را داشت، اما در عملیات سرنوشت ساز کربلای 5 دوباره به عنوان بسیجی شرکت کرد، خیلی متاثر شدم و البته از غیرت این شهید روحیه گرفتم. به لطف خدا خاطرات تعداد ...
آشنایی با یکی از اولین خلبانان زن در ایران
. زهرا خانم با مادر مرحوم دکتر علی اکبر پریمن و مادر دکتر احمد عطایی خاله زاده هستند . عموی قدسیه به نام میرزا فضل الله نراقی فرزند محمد جواد ابن حاج محمد مهدی تاجر نراقی به معاون التجار نراقی مشهور است و سال 1337 قمری برابر 1297 شمسی توسط یاغیان و خیانت پیشگان رجبعلی خان بهرامسری آسترکی فرزند آرستم در روستای سینقان از توابع دلیجان به علت مسایل اعتقادی به قتل رسید و جنازه اش در ...
دلایلی که متوسلیان را راهی لبنان کرد چه بود؟/ حاج احمد پس از شنیدن این خبر بی هوش شد
بهشتی گفت: در روزنامه ات کمتر فحش به من بده آن زمان مقام معظم رهبری نمایندگی وزارت دفاع را برعهده داشتند و ماجرای بمباران را به مهندس موسوی هم گفتم و خواستم این خبر را به آقا اطلاع برساند. شهید بهشتی گفت من این جریان را به بنی صدر هم اطلاع می دهم. بنی صدر فرد مهمی محسوب می شد چون فرمانده کل قوا بود. حدود یک ماه بعد از شهید بهشتی جویا شدم که آیا به بنی صدر خبر داد یا نه؟ ایشان گفت: بله به او ...
جنایت خانوادگی پسر شیشه ای/ این مرد جنازه را در کمد دیواری پنهان کرد
منتقل شد و پلیس به پرس وجو پرداخت. زن جوان گفت: بعد از مرگ پدرم، مادر و برادرم با هم در خانه زندگی می کردند. عصر بیست وسوم اسفند وقتی به خانه مادرم رفتم تا به او سر بزنم هیچ کس در را باز نکرد. نگران شدم و با کلید یدک در را گشودم، ولی اثری از مادرم نبود. من همه جا را گشتم و متوجه به هم ریختگی رختخواب ها در کمد دیواری شدم. شروع به مرتب کردن رختخواب ها کردم که در یک لحظه پای مادرم را دیدم که از زیر ...
ادعای متهم: همسرم قاتل است نه من
کرد و او را هل دادم، سرش به دیوار برخورد کرد و روی زمین افتاد. جلو که رفتم متوجه شدم مرده است. جسد را یک هفته در خانه نگه داشتم تا بتوانم کاری بکنم. جسد بو گرفته بود و من نتوانسته بودم کاری کنم. برای اینکه بتوانم جسد را بیرون ببرم، سه تکه اش کردم. از برادرم کمک گرفتم و جسد را با ماشین بیرون بردم و هر تکه اش را در گوشه ای از شهر انداختم. با توجه به اعتراف این مرد، تحقیقات برای یافتن تکه ...
نگاهی جامع به علل و تبعات بیکاری در شهرستان های کرمانشاه
6 مرد و 4 زن، با مدرک پایان دوره راهنمایی 26 مرد و 8 زن، با مدرک پایان دوره ابتدایی 8 مرد و 8 زن و با شرایط بیسوادی 7 مرد و 9 زن است. بیکاری 20 هزار سنقری را به مهاجرت کشاند حجت الاسلام سید جواد حسینی کیا نماینده مردم سنقروکلیایی در گفتگو با سهیل سنقر در خصوص معضل بیکاری در شهرستان سنقروکلیایی اظهار داشت: بزرگ ترین مشکل شهرستان سنقروکلیایی در درجه اول بیکاری و بعد معیشت مردم ...
پسرم را حبس کردم تا به جنگ نرود
. با خودم گفتم: این دختر دارد ادای من را درمی آورد اما یکدفعه دیدیم راست می گوید، رضا آمده، خیلی خوشحال شدم. *تصمیم گرفتم برایش زن بگیرم تصمیم گرفتم برایش زن بگیرم. به او گفتم: بیا بروم برایت خواستگاری، به حرف هایم گوش می کرد و می گفت دستت درد نکنه. گقتم: دستم درد نکنه یعنی چه؟ بالاخره باید ازدواج کنی! بعد فهمیدم می خواهد برود سوریه. می گفت: برای رفتن به سوریه زن نداشته باشم آزادتر ...
پدری برای انتقام از زن سابقش دختر 11 ساله اش را کشت
مرد جوان که پس از طلاق همسرش پی برد قادر نیست حق حضانت دختر 11 ساله اش را بگیرد، دست به جنایتی هولناک زد و دختر نوجوانش را به قتل رساند تا از این زن انتقام بگیرد. به گزارش 9صبج، به دنبال این حادثه هولناک که در شهرستان ریگان در استان کرمان رخ داد، مأموران پلیس مرد جنایتکار را دستگیر کردند. وی در بازجویی گفت: مدتی قبل به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم از او جدا شدم. با این حال ...
جسد پدرزن سابق در کاور لباس عروس
مردی که برای از بین بردن جسد پدرزن سابقش، آن را تکه تکه کرد و با جاسازی در کاور لباس عروس در سطل زباله های سه نقطه تهران انداخت، در جلسه دادگاه منکر قتل شد. جسدی که او با همکاری برادرش مثله کرده با گذشت چهار سال از تحقیقات هنوز پیدا نشده است. رسیدگی به این پرونده از 13 اسفند 91 با شکایت خانواده ای مبنی بر ناپدید شدن پدرشان آغاز شد. آنها به کارآگاهان گفتند: پدر ما 75 سال دارد و از ناحیه ...
خاطرات بلوری؛ از نخستین زن اعدام شده تا قتل معشوقه برادر شاه
شدند که فرار کرده است. سه بار فرار کرده بود و در نهایت پس از 20 سال رفت وآمد پیش من به قتل اعتراف کرد. از اعترافی که پیش من کرده بود، چیزی نگفتم تا زمانی که پرونده به دیوان عالی کشور رفت. ناچار شدم که بگویم. پرونده برگشت و اول اعدام و بعد حبس ابد برایش بریدند و پس از انقلاب او را به همراه چند نفر دیگر در خیابان ناصرخسرو تیرباران کرد. بلیغ همیشه رفاقتش را با من داشت و من هم خاطراتش را می ...
جزئیات جنایت هولناک در مزون لباس عروس
پیرمرد به قتل اعتراف کرده بود، گفت: پدرزن سابقم را به خاطر طلب 20 میلیونی اش کشتم. او اما در مراحل بعدی بازجویی ها ادعای تازه ای مطرح کرد و گفت: صالح را کشتم چون به زن دومم نظر داشت. در حالی که سه سال و نیم از جنایت گذشته و هنوز اثری از جنازه به دست نیامده بود، این مرد و برادرش دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدم زهرا و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ...
ماجرای دو برادر و یک جسد گمشده
برادرم محمد تکه های بدنش را در سه نقطه مختلف تهران انداختیم. با اعتراف های مرد معتاد برادرش نیز دستگیر شد و در بازجویی گفت: من در قتل هیچ دخالتی نداشتم تنها در جابه جایی جسد به برادرم کمک کردم و روز حادثه که در خانه شان بودم زن برادرم به من گفت که پیرمرد نسبت به وی نیت شومی داشته و او هم در دفاع از خودش او را هل داده که سرش به زمین خورده. این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه ...
رابطه بی شرمانه زنی با قاتل شوهرش+عکس
وارد مرحله تازه ای کرد. این زن جوان گفت: شوهر سابقم با همسر اکبر به نام اکرم در ارتباط بود. به همین خاطر هم من از شوهرم جدا شدم. گمان می کنم شوهر سابقم به خاطررابطه پنهانی با اکرم همسر او را کشته است. با افشای این ماجرا اکبر بار دیگر ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: چون حسن مدام همسرش را کتک می زد دلم برای زن جوان سوخت و شوهرش را کشتم. این مرد اما در تحقیقات بعدی پرده از رابطه پنهانی با همسر ...
"محمد رضا ملکی" پزشک محبوب مردم ازنا
پایان ماموریت فوق به ایران برگشتم و در معاونت بهداشت ، درمان و توانبخشی جمعیت هلال احمر در تهران مسئول رسیدگی و پیگیری امور درمانی بیماران خارجی اعزامی به ایران شدم و در سال 1390 مجدداً به استان لرستان برگشتم و در پست سابقم یعنی معاونت بهداشت ، درمان و توانبخشی مشغول به خدمت شدم. بعد از آن چه شد؟ در اربعین سال 1390 بعنوان پزشک کاروان از طرف جمعیت هلال احمر به کربلا اعزام شدم و ...
مالک اشتر تکرار شدنی نیست
هم هنرمند بودند؟ مادرم یک تارنواز حیرت انگیز بود. ما در تاریخ موسیقی ایران زن تارنوازی در اندازه مادرم نداریم. ژن عشق به هنر که در وجود من، برادرم و فرزندانمان هست را ما از مادرمان به ارث بردیم. البته پدرم هم ادیب بود، او یک نظامی شاعر و نویسنده بود. برای ایفای نقش مالک اشتر مبعوث شدم شما یک فراز خیلی مهم در کارنامه تان دارید؛ سریال امام علی(ع) که سرآغاز محبوبیت ...
شهید گلستانی اولین شهید دهه هفتادی مدافع حرم/ چرا باید در سوریه بجنگیم؟
وقتی گفت می خواهم بروم سوریه خیلی بی قرار شدم. محمد حسین گفت: اگر امثال من برای جنگ نروند هزاران محمد یاسا یتیم می شوند و خدای ناکرده اگر جنگ به اینجا کشیده شود فرزندان ما مثل کودکان سوری قتل عام و آواره می شوند . طبیعی ست که هیچ کس دوست ندارد اول زندگی و در جوانی همسرش را از دست بدهد اما به خاطر این حرف هایش قبول کردم و با این صحبت ها متقاعدم کرد. توی همان دست نوشته مختصرش که چند وقت قبل ...
بازی ام تافته جدا بافته نیست
ازجمله کارهای نادری می توان به بازی در نمایش لاشخورها به کارگردانی شکوفه ماسوری، نگارش و کارگردانی نمایش صندلی قدرت، بازی در نمایش سنجاقک به کارگردانی آزاده شاهمیری، نگارش و کارگردانی نمایش شهریار شهر سنگستان؛ کارگردانی نمایش دایره بسته نوشته اریش ماریار مارک و بازی در نمایش ساحره سوزان به کارگردانی مه لقا باقری اشاره کرد. نادری با بازی درمجموعه شمعدونی درنقش یک مرد میانسال کارمندمآب کمی خل و چل در بین مخاطبان تلویزیونی شناخته شد و بعد در نمایش پینوکیوی شهره سلطانی در تماشاخانه ایران شهر تبدیل به روباه مکار این داستان محبوب شد. نادری دستی در گویندگی هم دارد و سه سال قبل جای مهدی فخیم زاده در سریال فوق سری گویندگی کرد و این روزها هم به همراه تیم مهران مدیری درد و نقش پدر خلبان و داماد سرخانه سرخوش و تنبل بازی می کند. با نادری درباره همکاری اش با مهران مدیری و کارهای بازیگری و جنس و نوع بازی اش در دورهمی گفت وگویی انجام داده ایم. همکاری جدی شما با منیژه محامدی در تئاتر برایتان چه دستاوردهایی داشت؟ منیژه محامدی سبک و سیاق خاص خود را در کارگردانی دارد و در دوره ای به عنوان یک هنرمند صاحب نگرش رفت به سمت تئاتر مدرن. منیژه محامدی جزو یکی از کارگردانان درجه یک، مولف، صاحب نگاه و صاحب سبک تئاترند و سال هاست که در دانشگاه و صحنه تئاتر به تعلیم و تعلم جوان ها می پردازد. طبیعی است زمانی که به گروه تئاتری ایشان معرفی شدم و افتخار همکاری با ایشان را به دست آوردم، تحول جدی در کار بازیگری و نوع نگرشم به تئاتر در من به وجود آمد. من در دانشگاه سوره تحصیل می کردم و منیژه محامدی در دانشگاه هنر تدریس می کردند. از طریق دوستی به ایشان معرفی شدم و بعد ازمدتی تمرین منیژه محامدی قصد روی صحنه بردن نمایش تبرئه شده را داشت و از آن تاریخ به بعد یکی از اعضای ثابت گروهش شدم. در گذشته هم خیلی از بزرگان تئاتر در گروه تئاتر پیوند حضور داشتند. حتی مرحوم خسرو شکیبایی هم در این گروه حضور داشتند. من افتخار بازیگری را در کنار کسانی به دست آوردم که کارنامه کاری شان برجسته و درجه یک بود. در کنار تئاتر در آن دوران چه کارهای دیگری انجام دادید؟ مدتی سراغ نوشتن نمایشنامه رفتم و بعد هم فیلمنامه ای نوشتم و در مقطعی هم تیزرو فیلم صنعتی ساختم و با این روند توانستم به وضعیت مالی قابل قبولی برسم و درکنارش سالی یکی دو بار هم تئاتر بازی می کردم. در زمینه صداپیشگی هم فعالیت داشتید؟ بله، اولین بار در سریال کوچه مروارید صدا پیشگی کردم. من جزو طراحان اصلی نوشتن و ساخته شدن این مجموعه بودم. در ادامه هم با مشورت من تیم صدا پیشگی کار انتخاب شد و چون خیلی ها را می شناختم بهترین ها را انتخاب کردم و در فاز دومش هم به عنوان کارگردان هنری حضور داشتم. یادم می آید شهرام کیور صدا گذار سریال فوق سری من را برای صدا پیشگی مهدی فخیم زاده دعوت کرد. البته به غیر من نام چند تن از دوستان هم برای گویندگی این نقش ( ناصر پاپتی) مطرح بود. بعد از قطعی شدن حضورم و گویندگی نقش ناصر، مدتی با خودم کلنجار رفتم و تمرینات مداومی انجام دادم و صدایم را بالا و پایین کردم که مناسب میمیک و چهره ناصر پاپتی باشد. بعد از پایان کار خدا را شکر با بازخوردهای خوب و مثبت مواجه شدم و خستگی کار از تنم خارج شد. خوشبختانه مهدی فخیم زاده از کارم راضی بود و چند بار در مصاحبه هایش به این مساله اشاره کرد. آیا قبل از بازی در سریال شمعدونی تجربه بازی تصویری داشتید؟ قبل از بازی در سریال شمعدونی دردوتله فیلم هم یکی به نام آبروی از دست رفته آقای صادقی به کارگردانی آیدا پناهنده با بازی بیژن امکانیان و تله فیلم دیگری به کارگردانی سعید سالارزهی بازی کردم و بدون تجربه بازی تصویری در سریال شمعدونی بازی نکردم. مهم ترین ویژگی هوشنگ مظاهری سریال شمعدونی چه بود؟ هوشنگ مظاهری یک کارمند میانسال زن و بچه دار است و ازمن حداقل به لحاظ سن و سال و فیزیک خیلی فاصله داشت . در آن دوران برای بازی در این نقش وزنم درحدود 20 کیلویی زیاد شده بود .هوشنگ کاراکتر خاصی داشت و هالو بودنش هم جذاب بود و نمونه های زیادی از این جنس آدم ها را در کارهای تلویزیونی دیده ایم. درست است که هوشنگ کارها را با دست وپاچلفتی بازی در آوردن هایش خراب می کرد، اما عمده اتفاقاتی که برایش رخ می دهد به جهت ساده دلی اش بود. چگونه برای بازی در دورهمی انتخاب شدید؟ از طرف مدیر تولید برنامه دعوت شدم و بعد ازرفتن به دفتر مهران مدیری و دیدن نام سایر بازیگران انتخاب شده با کمال میل پیشنهاد همکاری را پذیرفتم انتظار داشتید با مهران مدیری در برنامه ای بتوانید همکاری داشته باشید؟ برای هر بازیگری همکاری با مهران مدیری لذتبخش است. مهران مدیری نفر اول کمدین های تلویزیون ایران ...
انتقام کثیف یک مرد از همسر سابقش!
به گزارش بلاغ ، اوایل هفته گذشته زن جوانی با حضور در پلیس فتای استان خراسان رضوی، به ماموران گفت: من چند سال پیش با مردی آشنا شده و عقد کردیم، اما بعد از چند ماه به دلیل مشکلاتی، در همان دوره عقد از یکدیگر جدا شدیم. بعد از یک سال با مرد دیگری ازدواج کردم. وی اضافه کرد: این زندگی هم بیشتر از دو سال دوام نیاورد و به خاطر اعتیاد از همسرم جدا شدم. دیگر از او خبری نداشتم تا این که از چند ...
اتهام قتل به گردن همسر دوم
روز حادثه متوجه شدم که مقتول به همسر دومم نظر دارد. در یک لحظه همسرم او را هل داد که روی زمین افتاد و سرش با زمین برخورد کرد و فوت شد. بعد جسد را به زیر زمین خانه منتقل کردیم. چند روز از ماجرا گذشته بود که با کمک برادرم جسد را به چهار راه قصر منتقل و آنجا رها کردیم. برادر متهم وقتی در جایگاه قرار گرفت گفت من از ماجرای قتل خبر ندارم و نمی دانم که چه کسی مرتکب قتل شده است. برادرم برای انتقال جسد از من کمک خواست که من به او کمک کردم. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع دو متهم و وکلای مدافع آنها وارد شور شدند. ...
دخترک، عروسکش را رها نکرده بود!
به خاطر گرما 4روزه جسدها بالا می آیند. خصوصیت دریاست دیگر. دریا که طوفانی می شد، جسدها می خوردند به صخره ها. یک تور عروس لای صخره ها گیر کرده بود. یا یک مچ پای قطع شده توی کفش. یک بچه کوچک هم بود؛ پیر، جوان، مرد، زن. از بس موج زده بود بهشان حالت طبیعی نداشتند. بعضی ها البته کاملا سالم بودند. انگار خواب بودند اما بعضی ها نه. حتی صورت هایشان هم دیگر شناخته نمی شد. یکی از همشهری هایمان توی هواپیما ...
تشخیص اعجاز
خدا گردید. کسانی از قریش به گرد او آمدند تا او را از حضور و شنیدن سخن پیامبر باز دارند، گوید: محمد (صلی الله علیه و آله) را در مسجد یافتم و سخن او را شنیدم، خوش آیندم آمد. به دنبال او روانه شدم و با خود گفتم: وای بر تو، گوش فرا ده، اگر سخن راست گوید بپذیر و اگر نادرست بود ناشنیده بگیر. در خانه به خدمت او شتافتم و عرضه داشتم: آنچه داری بر من عرضه کن. او سلام را بر من عرضه کرد و آیاتی چند از قرآن ...