سایر خبرها
حریم حضرت زینب(س) برای مرتضی مهم تر از حرم بود
شهید مرتضی زارع عضو گردان 108 امام حسین(ع) دولت آباد بود که سال 64 در اسلام آباد اصفهان متولد شد و 16 آذرماه 94 طی عملیات مستشاری در درگیری با گروهک های تروریستی در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید. شهید زارع سال 92 با ملیحه طینه زاده ازدواج کرد و قرآن کریم مقدمات آشنایی این زوج را فراهم آورد. گویا قرآن واسطه آشنایی شما و شهید بود؟ خواهر شهید معلم حفظ قرآنم بودند و از این طریق ...
دوست داشت شهید گمنام باشد
زیادی در زندگی آینده خواهیم داشت. او از سختی و نبودن هایش در زندگی برایم گفت. البته از آنجایی که پدر من هم نظامی بودند تقریباً به این سختی ها واقف بودم. علیرضا در همان صحبت های ابتدایی از قناعت برایم گفت و اینکه باید قناعت را در زندگی مان همواره مد نظر داشته باشیم. ما در تاریخ 10 فروردین ماه سال 1387 عقد کردیم. آن زمان 19 سال داشتم. در دوران عقد خیلی کم حضور داشت، اما وقتی که بود در واقع نبودنش را ...
گلزار شهدای قصر فیروزه محل دلدادگی من و عباس بود
در 29 دی ماه سال 94 پیشنهاد ازدواج دادند و ما هم روی پیشنهادشان فکر کردیم. قبل از ازدواج، به این که همسفر زندگی مشترکتان چه خصوصیتی داشته باشد فکر می کردید؟ بله فکر کرده بودم اما اصلا انتظار نداشتم در این سن ازدواج کنم ولی وقتی به خواستگاریم آمدند متعجب شدم اما خصوصیاتی که در ذهن من بود عباس همه آن را داشتند و مهمترین شرطم این بود که همسر آینده ام در تهران باشد که وی در آنجا ...
ازدواج به سبک آسان!
تصمیم گرفته بود به محض برگشت به تهران ازدواج کند. دست سرنوشت اینگونه رقم خورد که با هم به تهران بازگردیم. وقتی از تصمیمش باخبر شدم، به او گفتم می خواهی تو را با خانواده ای هم کفو خانواده ات آشنا کنم؟ جوان رزمنده لبخند زد و گفت: حاج آقا نیکی و پرسش؟ همین که به تهران رسیدیم به وعده ام عمل کردم و دستش را در دست خانواده ای خوب گذاشتم. آنها هم وقت را غنیمت دانستند و در همان مدت کوتاه مرخصی، کارهای ...
ماندگاری صوت دلنشین قرآن شهید نادر میرکی بر آسمان دل ها
قرآن را با صوت بسیار زیبا و دلنشین می خواند لیلا صمیمی همسر شهید نادر میرکی جام گوهری در گفت وگو با خبرنگار فارس از آغاز زندگی مشترکشان گفت و اظهار داشت: در سن 11 سالگی با نادر ازدواج کردم که وی 18 سال داشت. وی افزود: نادر در آن زمان در امارات مشغول کار بود و بعد از مدتی به ایران آمد و به عنوان تاجر حنا فعالیت می کرد و طولی نکشید که به عنوان یک تاجر موفق در سطح شهرستان مطرح ...
مأموریتش به نیابت از مقام معظم رهبری در سوریه به شهادت ختم شد/ رزمنده ای که پول داد مدافع حرم شود
و روزی که همسرم اعلام کرد، قرار است برای سوریه اعزام شود به عنوان اولین کار، سجده شکر به جای آوردم و گفتم باورم نمی شود که خداوند از میان 70 میلیون ایرانی شما را برای جهادش انتخاب کند و من را برای صبر بر این جهاد و ماه های آخر همواره حرف این بود که ان شاء الله می روی و شهادت نصیبت می شود. از ماه های اول ازدواج دعای من همیشه این بود که خداوند بهترین مرگ یعنی شهادت را نصیب شان کند . ...
منصور من به خاطر خط روشن ولایت فقیه و حفظ اسلام شهید شد
فاطمیون که متشکل از رزمندگان افغانی هستند مقدمات اعزامش به سوریه را مهیا کرد و سرانجام آبان ماه سال 1392 در حالی که زخمی بود و جان در بدن داشت توسط داعشیان کافر و عمال صهیونیستی زنده زنده در آتش سوزانده شد تا با مظلومیت تمام به فیض شهادت نائل آید. فرح شریفی همسر شهید منصور مسلمی سواری، با بیان خاطراتی از این شهید، می گوید: 13 روز از بهمن سال 81 می گذشت که با منصور ازدواج کردم زندگی مان ...
نواخته شدن آهنگ جدایی یک زوج خوزستانی به دلیل رعایت نکردن حجاب
داشتن یک فرزند 4سال و نیم و هشت سال زندگی مشتر ک، پوشش خود را با تاثی از مدل های غربی و خارج از عرف انتخاب می کند . آقای ” اردشیر . ج” افزود: من دوست ندارم وقتی با همسرم بیرون از خانه می روم همسرم به دلیل نوع پوشش و آرایشی که دارد نگاه دیگران را به خود جلب کند و همچنین مردم تحقیر آمیز بنده را نگاه کنند. وی افزود: اردشیر مذهبی فامیل بعد از ازدواج و پوشش همسرم به اردشیر ریاکار ...
دختری روستایی که با سن کمش مجاهد شد/ روایت زندگی عاشقانه ای که 5 میوه داشت
دختر شینا با نثری روان و ساده در 19 فصل خاطرات قدم خیر محمدی کنعان ، همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر را روایت می کند . در مقدمه این کتاب می خوانیم: گفتم من زندگی این زن را می نویسم. تصمیمم را گرفته بودم. تلفن زدم. خودت گوشی را برداشتی. منتظر بودم با یک زن پرسن و سال حرف بزنم. باورم نمی شد. صدایت چقدر جوان بود. فکر کردم شاید دخترت باشد. گفتم: می خواهم با خانم حاج ستار صحبت کنم، خندیدی و گفتی: خودم هستم! ...
پایان خوش پاک دستی/ پاسداری که فیش حقوق و پاداشش را حضرت زینب(س) صادر کرد +تصاویر
هم صمیمی بودیم و همدیگر را دوست داشتیم که خاله صدایش می زدیم. وقتی رفتن مادرم شادمان گفت : خاله تو را برای پسرش پسند کرده است. ذوقی پنهانی ته دلم نشست و جا خوش کرد. داد اله من را ندیده پسند کرده بود. آنقدر با حیا و نجیب و سر به زیر بود که روی حرف مادر و انتخاب مادر حرفی نزده بود. و در شهریور سال 70 سر سفره عقد نشستیم. بیست و سه سالش بود. در هوای گرم تیر ماه سال 47 به دنیا آمده بود، مثل همه بچه های ...
این زوج سر مرد مزاحم را در گونی گذاشتند و به سطل زباله انداختند+ عکس
...> از ترس آبروریزی شکایت نکردم چقدر درس خوانده ای؟ دیپلم دارم. سرکار می رفتی؟ خانه دار بودم و شوهرم از صبح تا شب سر کار بود. دوست داشتم سرکار بروم اما شوهرم مخالف کار کردن من بود. رابطه ات با همسرت چطور بود؟ وقتی با هم ازدواج کردیم عاشق هم بودیم، اما با به دنیا آمدن دو فرزندمان و بیشتر شدن کار همسرم از هم دور شدیم. پنج ماه بود که شوهرم شب ها دیروقت و خسته به خانه ...
وقتی جهیزیه معضل می شود
مریم عطاریان، بخش کلوب ازدواج تبیان همسر من شش ماه بعد از عقد، آمادگی داشت که مراسم بگیرد و ما به خانه خودمان برویم؛ آن هم مراسمی مجلل و باشکوه اما از آنجا که پدرم نمی توانست جهیزیه مورد نظر خود را تامین کند دایما این مراسم را با بهانه ای به تعویق انداخته ایم. اکنون هم برای تامین جهیزیه من بسیار تلاش می کند و از هر چیزی گران ترین را تهیه می کند و من فشار بر ...
قتل خونین نوعروس 16 ساله با آجر
، می دیدم در لاین یا تلگرام یا اینستاگرام است و انگار با افراد مختلفی چت می کرد. بارها به او تذکر داده بودم اما بی فایده بود. حتی به خانواده اش هم اعتراض کردم و گفتم بر سر این موضوع با هم مشکل داریم. حتی تهدید کردم که طلاقش می دهم اما با وساطت خانواده ها بی خیال جدایی شدم. شام آخر وی ادامه داد: روز حادثه به مراسم ختم یکی از اقوام نامزدم رفتیم. وقتی از مسجد خارج شدیم ساعتی در ...
بازیگردانی آل سعود در سناریوی فاجعه منا
، در حال حاضر عربستان به یمن حمله کرده و اخبار اعلام کرد که در طول این یک سال 6000 نفر کشته شدند، این مساله با شهادت 7000 نفر در حادثه منا در طول دو ساعت قابل قیاس نیست؛ قطعاً این سناریوی فاجعه آمیز بدون کارگردانی آل سعود قابل اجرا نبود. وی افزود: همسر من از ابتدا با آل سعود مشکل ریشه ای داشت و حتی زمانی که در منا بود برای دخترم اینترنتی خرید می کرد و به منزل می فرستاد و از آنجا هدیه ای ...
روایت دیدار هر شب شهدای مدافع حرم با امام حسین(ع)
: ابوالفضل شهید نشد که ما داد بزنیم. مادر و همسر شهید نیز مثل تمام مادران و همسران شهدا، صبور بودند. مادر به کسانی که به او سرسلامتی می دادند، می گفت: ان شاالله قدم هایتان به کربلا برسد و در رکاب امام زمان باشید. اعظم ملاطایفه همسر شهید صبورانه از همسرش شهیدش روایت می کرد و در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: فقط این را می دانم که همسرم به آرزویش رسید. حدود یک سال بود که پیگیر رفتن ...
راز تلخ 5 سال زندگی با مرد ثروتمند
پنج سال پیش به اصرار خانواده ام با مردی ازدواج کردم ،درمدت این پنج سال مدام با یکدیگر درگیری داشتیم واز لحاظ فکری اصلا نمی توانستیم با هم کنار بیاییم، چند مرتبه برای قهر به خانه پدرم رفتم ولی بی فایده بود..... پس از چندین بار قهر کردن و رفتن به خانه پدری که بی فایده بود به توصیه اطرافیان بچه دار شدم بلکه همسرم از لحاظ اخلاقی تغییر کند ولی هیچ گونه تغییری در رفتارهایش پیدا نشد وهمچنان ...
سه کتاب از مجموعه مدافعان حرم روایت فتح منتشر شد
جبران می کنم، کم کاری هایم رو توی این چند وقته بنویس، برگشتم جبران می کنم. نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم. دلش زودتر از خودش رفته بود. در پشت جلد کتاب شهید عبدالله اسکندری آمده است: همه چیز برایم سی سال به عقب برگشت. حال و روز خانم هایی که دورمان بودند و با شنیدن خبر شهادت همسرشان یک باره دنیای قشنگ آرزوهایشان فرو می ریخت. بعد از سال ها برای من اتفاق افتاد. خاطرات خانم ده بزرگی هم از ...
جنایت؛ پایان عشق ممنوع
...> او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من شغل خوبی داشتم. وضع مالی ام هم خوب بود، اما همسرم اصرار داشت کار کند. من مخالف بودم و می گفتم اجازه نمی دهم تا اینکه یک روز همسرم به من گفت از طریق دوستش با مردی آشنا شده و در خانه برای او خیاطی می کند و لباس های دوخته شده را می فروشد. مدتی بعد یک روز که دیدم همسرم خیلی ناراحت است از او پرسیدم چه شده است، گفت صاحب کارش به او تعرض کرده و از او فیلم ...
پدر زنم به همسر دومم نظر داشت،دو نیمش کردم!
منکر قتل شد، اما در ادامه به قتل اعتراف کرد و گفت: 13 سال قبل به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم از او جدا شدم. چند سال بعد دوباره ازدواج کردم. مزون عروس دارم و پدرزن سابقم گاهی نزد من می آمد و رابطه خوبی با هم داشتیم. یک روز متوجه شدم او به همسر دوم من نظر دارد. سر این موضوع با هم درگیر شدیم. ضربه ای به او زدم که سرش به دیوار اصابت کرد و جان باخت. یک هفته جسد در خانه بود تا این که با کمک برادرم آن ...
زن بی بندو بارم زندگیم را تباه کرد
شدم که خانواده آشفته ای داشت. احساس می کردم او دختر رویاهای من است و به جز زندگی در کنار او خوشبختی به سراغم نمی آید. نصیحت های پدرم را هم گوش نمی کردم و تنها به ازدواج با پروین می اندیشیدم به همین دلیل خیلی زود و بدون هیچ تحقیق و آشنایی با او ازدواج کردم، طولی نکشید که فهمیدم همه اعضای خانواده همسرم به دنبال کارهای خلاف ، نزاع و اعتیاد هستند. با این وجود سعی کردم پروین را از آن شرایط ...
قتل فجیع متعرض به همسر
دو قدمی آنها، متهم و همسرش نشسته بودند. قاضی قربانزاده، رییس دادگاه لحظه ای با صدایی بلند خانواده مقتول را خطاب قرار داد تا سکوت جلسه را حفظ کنند: اگر نمی توانید تحمل کنید، بیرون باشید. ثانیه ای بعد، صدای زنجیر پای متهم، سکوت لحظه ای دادگاه را شکست؛ علی 47 ساله، با چشمانی گودرفته پشت جایگاه ایستاد؛ عذاب وجدان نداشت: قصد کشتنش را داشتم چون به زور به همسرم تعرض کرده بود، من از ناموسم ...
یک روز در دادگاه های خانواده قزوین/ طلاق توافقی بحران تازه خانواده های ایرانی
زندگی به جوانان است، به طوریکه بررسی ها نشان می دهد، درصد بالایی از طلاق ها در سال اول زندگی رخ می دهد، نکته حایز اهمیت در این زمینه و همانطور که نتایج تحقیقات هم نشان می دهد، دست کم 60 درصد طلاق هایی که در دادگاه های خانواده صورت می گیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد. همسر آزاری، عدم تفاهم، اعتیاد و سوءمصرف مواد در خانواده ها و همچنین نبود مهارت های زندگی، دخالت اطرافیان، عدم رعایت معیارهای ازدواج ...
کفشی که شهید تاکام برای پیرزن خرید
یکی را در راه اسلام و انقلاب هدیه کردیم . گفتم: حاج آقا! از خوی و خصلت شهید عبدالله بگویید؟ با درنگی کوتاه گفت: اخلاق و رفتار همه فرزندانم خوب بود ولی پسرم عبدالله بسیار محجوب، آرام، صبور، خوش رو و خوش اخلاق بود و به خاطر همین اخلاق، دوستانش بعد از شهادت او بسیار غمگین و ناراحت شدند . از تحصیلات و فعالیت های شهید سید عبدالله پرسیدیم که جواب داد: پسرم ابتدایی را در روستای تاکام ...
حالا بعد از شهادتش همیشه کنارم هست
شرط و شروط سنگینی معین کنیم و به خوبی و خوشی باهم ازدواج کردیم. من از همان نجابت بار اولی که ایشان را دیدم خوشم آمد. ** چند سالتان بود که ازدواج کردید؟ 13 سالم بود و سید هم 17سالش. عقد کردیم و یک سال بعد هم مراسم عروسی را گرفتیم وزندگی مشترکمان آغاز شد. ** ازدواج به خواست شما بود یا خانواده؟ ملاکتان برای ازدواج چه بود؟ چون آن زمان سنمان کم بود ملاک خاصی ...
فرمانده ای که تمام دارایی اش را فدای نیروها می کرد/ دلم می خواهد خانه ام را بفروشم و برای بچه ها سنگر ...
...> چون حاج حسین وضع مالی خوبی نداشت، دو سال صیغه بودیم و بعد از دو سال ازدواج کردیم، بعد از عروسی هم به منزل پدر حاج حسین رفتیم. بعد از چند سال به تهران رفته و چهار سال در آنجا ماندیم، حاجی در این مقطع در یکی از مراکز ارتش مشغول کار بود اما به علت تبعیض های فراوانی که در آنجا وجود داشت استعفا داد و ما دوباره به خانه پدرش بازگشتیم و پنج سال دیگر با هم زندگی کردیم. بعد از آن با ...
دوست دارم در دفاع ازحرم و به دست داعش شهید شوم+عکس
که فکر کنم به خاطر معلولیتی که دارم قرار نیست ازدواج کنم، اما دوست داشتم همسر آینده ام نیز شرایط جسمی که من دارم را داشته باشد زیرا نگران بودم که نگاه ها و رفتارها در آینده درزندگی موانعی ایجاد کند.البته به نظرم یک فرد معلول جسمی می تواند بایک فرد سالم ازدواج کند و خوشبخت هم باشد مهم علاقه و درک طرفین از هم است. همسرم در فنی و حرفه ای رشته عمران تدریس می کرد و با برادرم نیز اشنا بودند ...
استخدام جن گیر برای تصاحب ثروت پدرزن
متوجه دروغ های او می شدم و به مرور زمان فهمیدم نه تنها کارخانه ندارد بلکه بیکار است و هر بار به بهانه شروع کاری جدید و بدون اطلاع من از پدرم مبالغ قابل توجهی می گرفت و خانواده ام نیز حرفی نمی زدند تا اینکه سال گذشته مرد 70 ساله ای که خود را دوست سینا معرفی کرد به خانه ما راه پیدا کرد و کم کم میهمان هر روزه ما شد. او ادعا می کرد می تواند گره از کار و مشکلات ما باز کند. از آنجا که با خانواده همسرم هم ...
فاطمه دانشور عضو شورای شهر تهران
به من، بزرگ فکرکردن را یاد داد و بعد از آن دوران بود که من یاد گرفتم، هدف های زندگی ام را بنویسم. همه هدف های من مالی نوبد و هدف هایی درخصوص امور شخصی و ظاهری هم بوده، چون ایمان داشتم که انسان باید اول از همه خودش را دوست داشته باشد و به فکر آراستگی ظاهرش باشد. برای رسیدن به خیلی از این هدف ها به پول احتیاج داشتم و خب، شرایط مالی خانواده مان خیلی خوب نبود. پدرم کارمند بود و من همیشه ...
زن 16 ساله ام همه اش سر در موبایل داشت !
شبکه های اجتماعی تلگرام، واتس اپ و اینستاگرام مشغول چت با افراد مختلف بود به طوری که دیگر فرصتی برای حرف زدن با من نداشت. خیلی تلاش کردم تا او را قانع کنم که ارتباطش را با شبکه های اجتماعی قطع کند، اما فایده ای نداشت. انگار پروین معتاد به این شبکه ها شده بود. حتی موضوع را هم به خانواده اش گفتم، اما باز هم فایده نداشت. پس از این تصمیم گرفتم از او جدا شوم ولی با میانجیگری بستگانم بی خیال طلاق شدم. ...
مرد ثروتمند با پای خود به قتلگاه رفت/مقتول به همسرم تجاوز کرده بود، من حکم خدا را اجرا کردم
و دو فرزند داشت و شاید اگر می فهمیدم او فرزند دارد، هیچ وقت نقشه قتلش را نمی کشیدم. متهم در ادامه جلسه محاکمه گفت: روز حادثه قبل از آمدن شاهین به خانه، چاقو و میله آهنی و طناب و یک عدد گونی را آماده کرده بودم، وقتی حدود ساعت 9 صبح به خانه ما رسید، طبق نقشه در آشپزخانه پنهان شدم، به محض ورودش نیز با میله ای که در دست داشتم ضربه ای به سرش زدم، بعد با چاقوی آشپزخانه سرش را بریدم و جسدش را داخل پلاستیک پیچیدم و آن را به صندوق عقب ماشین خودش بردم. در این دادگاه همسر شاهین و دو فرزندش از قضات دادگاه برای قاتل درخواست قصاص کردند. قرار است رأی دادگاه نیز بزودی صادر شود. 20106 ...