سایر منابع:
سایر خبرها
عشق خالکوبی که سر از لشکر مدافعان حرم درآورد
که برادر داشتند خیلی حسودی می کرد و می گفت چرا من برادر ندارم. دختر دومم عطیه نهم مهرماه به دنیا آمد. مجید نمی دانست دختر است و علیرضا صدایش می کرد. ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش می کردیم؛ اما نمی شد که اسم پسر روی بچه بماند. شاید باورتان نشود. مجید وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت. همیشه هم به شوخی می گفت عطیه تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش می زد ...
مصاحبه جذاب و حاشیه ای با دروازه بان جنجالی
فصل خیلی نوسان داشتی و فصل اول صحبت از اختلاف تو با نیلسون مطرح شد که در نهایت حمید درخشان نیلسون را کنار گذاشت و تو را حفظ کرد... قبول دارم که مثل فولاد و یا نفت خیلی عالی نبودم اما همانطور که گفتم فشار زیادی روی من بود و آن آرامش لازم را نداشتم و اگه به حاشیه ها کشیده نمی شدم، شک نکنید که بهترین بازی هایم را همیشه انجام می دادم. آخر فصل را هم با برد در دربی و البته درگیری و مشت زنی ...
سفر به ایران برای انتقام گیری خونین
به قتل رسانده است. او گفت شخصی که به قتل رسانده آقاتاجیک نام دارد و جسدش را در همان باغی که وی را در آن کشته رها کرده است. این مرد گفت: من بلافاصله از خانه خارج شدم و در را روی او قفل کردم و اجازه ندادم بیرون بیاید و به سراغ مأموران آمدم. با توجه به گزارش این مرد، پلیس به خانه او رفت و عبدالعلی را بازداشت کرد. او بدون اینکه موضوع را انکار کند، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: چند ...
گفت وگو با سام درخشانی به بهانه سالروز تولدش
روز برای همسرم گل بخرم و روزی دیگر هم نقش یک آدم عصبی را بازی کنم و تحت تاثیر آن، بدخلق شوم. همین چند روز پیش سر صحنه یک موقعیت دشوار و عصبی را بازی کردم. وقتی به خانه برگشتم سر یک سوال و جواب ساده با همسرم از کوره در رفتم، اما بعد به این فکر کردم اگر خودم بودم این واکنش را نشان نمی دادم. همین که هر دو در این باره آگاه هستیم، کمک کننده است. همسرم مرا شناخته و در این چند سالی که روابط ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
ویژگی اخلاقی بود که رفت تا داد مظلوم را از ظالمان بگیرد. حاصل همراهی من با همسر شهیدم دو فرزند پسر به نام های میثم و یاسر است. میثم متولد 13 خرداد ماه سال 1383است و یاسر هم متولد 23 بهمن ماه سال 1388. دوست دارم در آینده فرزندانم شهید راه ولایت شوند. شهید از قصدشان برای رفتن به جمع مدافعان حرم به شما حرفی زده بود؟ یک روز متوجه شدم که به دنبال شناسنامه و کارت ملی اش است. دلیل ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
در راه خدا را نصیبش کرد؟ شهید از قصدشان برای رفتن به جمع مدافعان حرم به شما حرفی زده بود؟ از کنایه هایی که به مدافعان حرم زده می شود، نصیب شما هم شده است؟ بله، خیلی حرف ها شنیدم. خیلی ها گفتند که برای چی اجازه دادی برود؟ چرا باید تنهایی بچه های شهید را بزرگ کنی و از این حرف ها. حرف همیشگی من هم این بوده، آن حلاوتی که در 13 سال زندگی با محرم چشیده ام با همه عمر زندگی من ...
اسم حزب الله لبنان را متوسلیان پیشنهاد داد
ببخشید حاج آقا چه قصوری از من سر زده؟ گفت: ناهیدی فرمانده ما که در والفجر مقدماتی شهید شد می گوید، برادر برقی می خواهد تسویه کند. گفتم برادر احمد من معلمم اگر سر کلاس نروم حقوقم قطع می شود، پدر، مادر، خواهر و... همه تحت تکفل من هستند و دچار مشکل می شوند. گفت: اگر خودت دوست داری بمانی من کاری می کنم برگردی. گفتم خیلی دوست دارم برگردم؛ اما آموزش و پرورش اجازه نمی دهد. شهید دستواره آن زمان مسئول ...
روایت دیدار با مادری که با خاطره پنج شهید و یک فرزند مفقودش زندگی می کند
پسرم ودر سن 52 سالگی از ناحیه سر وپهلو هدف گلوله دژخیمان قرار گرفت وبه شهادت رسید . مادر شهید خود فرزندش را برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد فاطمه جلالی از 11فرزندش ، 5 فرزند دارد او می گوید : خانه مان در قنات ملک بود، برادر حاج قاسم سلیمانی اسم پسرم محمود را به دلیل اینکه پدرش در جبهه بود و من هم بیمار بودم از لیست خط زد، دیدم پسرم خیلی گریه می کند گفتم چه شده؟ گفت : مادر تو ...
تک تیراندازی که در 40 روز 40 داعشی را به درک رساند
توضیح دادم تا بلکه از رفتن منصرف شود. چون همین یک برادر را داشتم و برادر دیگری ندارم. همین دو پسر بودیم و مادرمان ناخوش احوال بود و الان بعد از شهادت علی حالش بدتر هم شده است. تمام اینها را به علی گفتم ولی او انتخابش را کرده بود. پدر و مادر چه نظری داشتند؟ علی به آنها می گفت رضایتنامه ام را امضا کنید و راضی به رفتنم باشید؛ می گفت دوست دارم با رضایت شما بروم. رضایتنامه را امضا کردند ...
عذرخواهی دندانپزشک اصفهانی و سکوت مسئولان اصفهان
سلامت نیوز :وقتی برای بردنش به اتاق دکتر مراجعه کردم متوجه شدم صورتش کبود شده است. دندانپزشک گفت چون زیاد تکان می خورد با دست صورتش را نگه داشتیم و کمی کبود شده است. من همان موقع زیاد متوجه کبودی های دیگر نشدم، داخل خودرو که نشستیم متوجه کبودی های دیگری روی صورت و دستانش شدم. یه گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان بعد از چند دقیقه ورم صورتش بیشتر و بدتر شد. وقتی به خانه رسیدیم ...
عناوین روزنامه امروز + فال روزانه - پنجشنبه 31/ تیرماه 1395
را سپری می کنید، پیشرفت مهمی نیز داشته باشید. لیستی از کارهایتان تهیه کنید، اما فراموش نکنید که کمی هم زمان فراغت برای خود در نظر بگیرید. مسلما به نتیجه خوبی خواهید رسید. امتحان کنید! فال حافظ امروز متولدین آبان : گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب***گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار***خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب ...
هویتم را عوض کردم تا پسرانم به سوریه بروند!
و خواهرم دست هایمان را محکم روی سرمان گذاشتیم و روسری را محکم گرفتیم و از مدرسه آمدیم بیرون، دیگر هم نرفتیم. این علاقه در ذهنم بود تا زمانی که ازدواج کردم، 4 سال نهضت سوادآموزی رفتم و درس خواندم. *بروید از همان انقلابتان نفت بگیرید خانواده ما مذهبی بودند، به همین علت تا قبل از انقلاب رادیو و تلوزیون را حرام می دانستیم و در خانه هم نداشتیم. در ایام مبارزات مردمی علیه رژیم طاغوت هم شرکت ...
سخنان آیت الله خامنه ای به فرماندهان نظامی درباره قطعنامه 598
در زمان جنگ به ویژه بعد از جنگ است. من به شخصه معتقدم روزی که جنگ سخت تمام شد ما پیروزی مان کامل نشد، ما آن روز پیروز نشدیم. عصر روز عاشورا در منظر عمومی امام حسین و لشگرش شکست خورد، آنها زمانی پیروز شدند که حضرت زینب (س) در دربار یزید شروع کرد آن حرف ها را زد. من معتقدم که به همان اندازه ای که نقش حضرت امام، فرهنگ عاشورایی، نقش حضرت حجت(ص) یا نقش بسیج در این جنگ موثر بوده، نقش مقام معظم رهبری بعد ...
مکانی: نیلسون را کنار گذاشتند تا گابریل و تادو را بگیرند / یک عذرخواهی به پرسپولیسی ها بدهکارم
فصل من پیش آقای درخشان رفتم و گفتم حاضرم برای آرامش نیلسون و موفقیت تیم من از پرسپولیس جدا شوم. واقعا دیگر نمیدانم چه کاری باید برای موفقیت تیمم انجام می دادم؟ حالا اگر کادر فنی نیلسون را نخواست من مقصرم؟! آخر چرا باید من مقابل هواداران گذاشته بشوم؟ و لی تو با حمید درخشان که پای تو ایستاد و از تو حمایت کرد و تو را به نیلسون ترجیح داد، در نهایت رفتار خوبی نداشتی و جواب محبت هایش را طور ...
برگزاری دومین جلسه رسیدگی به پرونده تعرض کنندگان به سفارت عربستان؛
. حدود ساعت یازده و نیم شب هم به خانه برگشتم. شناخت خاصی نسبت به پرتاب کنندگان سنگ به سفارت عربستان نداشتم و داخل سفارت هم نرفتم. در کوچک سفارت سه پله در پیاده رو دارد که من پله اول را رفتم آن هم به دلیل این که مامور آتش نشانی از من تقاضای کمک کرد تا مردم را از داخل سفارت که آتش گرفته بود نجات دهیم ولی بعد دیگر نتوانستم و نرفتم. قاضی دهقانی خطاب به متهم گفت: در مورد آتش زدن پرچم سفارت عربستان چه ...
دلایل استعفای مصدق را باید در خود او جست
.... البته مجلس قبول نمی کند، ولی همین آدم آمد و مجلسی را که خودش درست کرده بود، تعطیل کرد و همان حرفی که زده بود، عملا اینجا شکل گرفت، یعنی هم کودتا شد و هم بعد از آن، قرارداد بسته شد. گفتم فرق است بین سیاستمداری که می خواهد حرکتی بکند که از آن حرکت منافع ملت تامین شود، حتی به قیمت از بین رفتن خودش و شخصیتش. دکتر مصدق این کار را نمی کرد و این را هم نشان داد. الان 60 سال از آن وقایع گذشته و دیگر می ...
سفرنامه بیابان لوت به روایت محمدعلی اینانلو
کرده بودند و عمده مردم هم مخالف آلمان ها بودند، این آدم با یک تعداد معدودی نظامی، همان مسیر را قطع کردند و رفتند به افغانستان. بعد از اینها یک محقق روسی به اسم خانیکوف با یک تیم قوی مطالعاتی به ایران آمد. آنها هم همان مسیر لوت شمالی را رفتند. چه زمانی بود؟ بعد از جنگ دوم جهانی. همه این گروه ها اثراتی از خودشان درباره لوت بجا گذاشتند. اما هیچ کدام به داخل لوت نفوذ نکردند. سون ...
سپاس گزاری از خالق خانه ی دوست
کلاس آموزش سینما بروم و استادم عباس کیارستمی باشد. کیارستمی از دوران کودکی، هم کلاس و دوست آیدین آغداشلو، نقاش معاصر بوده و دراین مراسم صدای آغداشلو پخش می شود: عمر کیارستمی، یک عمر ساده نبود. همان طور که او یک هنرمند عادی نبود. او دردو وجه، تأثیرگذار بود... اول، وجه شخصی که یک هنرمند بود و در سینما فعالیت اصلی داشت. اما وجه دیگر آن است که او نوعی از سینما را ساخت که پیش از او وجود نداشت ...
کیخسرو پورناظری: خلق ذوق و زیبایی از همه کس برنمی آید
. بعدها پورناظری آثاری چون حیرانی و مهتاب رو را با ناظری کار کرد. با این هنرمند پیشکسوت درباره کنسرت پیش رو گفت وگویی انجام داده ایم که شرح آن در ادامه مطلب آمده است: در ابتدا کمی درباره برنامه اجرایی کنسرت سی ام و سی و یکم تیرماه صحبت کنید. در این برنامه چه بخشی از قطعات از ساخته های خود شماست و چه بخشی از ساخته های موجود در این رپرتوار ساخته فرزندان تان است؟ از سوی دیگر آیا می توان این ...
سیا برای سقوط مصدق 60 هزار دلار خرج کرد
است نخست وزیر خوبی باشد، از بین ارتشی ها، از من پرسیدند که سپهبد یزدان پناه خوب است؟ ولی من آن موقع چون با زاهدی خیلی نزدیک بودم و خیلی دوست بودم و زاهدی را واقعا مجرب تر از یزدان پناه می دانستم گفتم نه، اگر عقیده مرا می خواهید زاهدی بهتر از هر کسی است برای نخست وزیری در آن موقع و آن ها هم همان طور در نامه پیشنهاد کردند. پیشنهاد آن ها به اعلیحضرت بود که اگر چیزی باشد سپهبد زاهدی بیاید و نخست وزیر ...
مرثیه های کم حاصل
می شود و گیاهی به اسمِ پرّ سیاوشان می رویاند و می پرورد. گویا ایرانیان از دیرباز مرثیه دوست بوده و همچنان هستند. سازندگانِ مستندِ مادرکُشی نیز از این حس بهره گرفته اند. یک مرثیه سراییِ مصور مادرکشی یک مرثیه سراییِ مصوّر برای شرایطِ آب کشور است. این مسأله از عنوانِ فیلم پیداست که آشکارا مراسمِ قربانی را تداعی می کند. منظور از مادر، زمینِ مادر است؛ مادرِ زاینده ای که دارد بایر ...
فرصت ها و نوآوری ها را خلق کنید
مایا گذاشتم. این ایده های غیرانتفاعی من، درواقع ایده های مایا برای حفظ سیاره زمین بود. حالا من پوشاک و زیورآلات دوست دار محیط زیست درست می کنم. الان 13 سالم است و با این که تجارتم را در سال 2008 شروع کردم، سفر هنری من پیش از این ها شروع شده است. من همیشه به شدت تحت تاثیر هنر بودم و می خواستم آن را در هر کاری که می کردم، دخالت بدهم، حتی توی تجارتم. پارچه های مختلف را از گوشه و کنار خانه ...
یک روز با خانواده آتش نشان فداکار شهید جوذری
به گزارش ایسنا، نام شهید برکت جوذری نه در هرمزگان بلکه در تمامی کشور جاودانه شد. همان آتش نشانی که برای نجات جان مسافران هتل هرمز دل به آتش زد، اما جان خود را باخت تا اکنون قهرمان مردم بندرعباس باشد. زنده یاد "برکت جوزری" متولد اول آذر ماه 1352، فرمانده شیفت ایستگاه شماره یک بندرعباس، از بهترین نیروهای سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی" بندرعباس نام برده می شد. بامداد جمعه نهم ...
ما قربانی هستیم
پرتاب کنندگان سنگ به سفارت عربستان نداشتم و داخل سفارت هم نرفتم. در کوچه سفارت سه پله در پیاده رو هست که من پله اول را رفتم آن هم به دلیل اینکه مأمور آتش نشانی از من تقاضای کمک کرد تا مردم را از داخل سفارت که آتش گرفته بود نجات دهیم ولی بعد دیگر نتوانستم و نرفتم . قاضی خطاب به متهم گفت: مأمور آتش نشانی با آن امکانات از تو درخواست کمک کرد؟ متهم گفت: بله. آنها تنها دو ماشین داشتند . قاضی دهقانی خطاب به ...
بیست و چهارساعت آینده نگاری جمهوری اسلامی کامستان
، شاید اینو هم می دونید که ما نمی تونستیم به قدر کافی برای مسلح کردنش مواد شکافتی رو غنی سازی کنیم. کمی بعد از اینکه کشورهای ما شروع به مذاکره درباره فرایند صلح کردن، برادرم اومد پیش من و گفت یک نفر با اورانیوم تسلیحاتی اومده سراغش ... یک نفر که به ذخیره های بایگانی شده ی شوروی دسترسی داشت. به برادرم گفتم ازش دور بشه ولی مشخصه که نقشه های دیگه ای داشت. (فرهاد می گفت:) کشورمون تا ابد باید زیر چتر ...
مشروح جلسه دوم دادگاه مهاجمان به سفارت عربستان
نه شعار دادم و نه چیزی را پرتاب کردم. حدود ساعت یازده و نیم شب هم به خانه برگشتم. شناخت خاصی نسبت به پرتاب کنندگان سنگ به سفارت عربستان نداشتم و داخل سفارت هم نرفتم. در کوچک سفارت سه پله در پیاده رو دارد که من پله اول را رفتم آن هم به دلیل این که مامور آتش نشانی از من تقاضای کمک کرد تا مردم را از داخل سفارت که آتش گرفته بود نجات دهیم ولی بعد دیگر نتوانستم و نرفتم. قاضی دهقانی خطاب به ...
آخرین گلایه های کشتی گیری که المپیک را از دست داد
بودم را برد سهمیه گرفت. من هم همان حریف ها را 20روز قبل برده بودم. *در مسابقه انتخابی با کمیل اعتراض شما به داوری بود. واقعا داوری مشکل داشت؟ من یک کشتی گیرم نمی خواهم زیاد وارد شوم. ولی کارشناس ها کشتی را نگاه کنند ببینند من کشتی دوم سوم یک سره حمله کردم یک اخطار ندادم. در حالی که کشتی اول دست دادیم به من اخطار دادند به او امتیاز. *الان شما پیش وزیر رفتید به چی اعتراض کردید؟ ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه در آورد/ روایت دفن ...
شاید در راه ماشین تصادف کرد و مُردم؛ دوست دارم حلالم کنی. گفتم نباید بروی. نمی دانم چرا گریه کردم لباسش را گرفتم و می گفتم نرو؛ ولی احساس عجیبی می گفت این رفتن آمدنی ندارد. عشق عجیبی بین من و منصور بود. خیلی ها حسرت این عشق و محبت را می خوردند. با اینکه شرایط زندگی شان از ما بهتر بود و همان عشق اجازه نمی داد از منصور جدا شوم، اما گوش نکرد. بچه ها را یکی یکی بوسید، وسایلش را جمع کرد و رفت ...
کشتارگاه زندگی
تصاویر قبلی اند، یعنی راوی همان راهی را که رفته است بازمی گردد. کلمات بریده بریده اند، یعنی راوی دیگر توجه و علاقه ای به مکان های جدید ندارد. آخرین عبارت مقطع نیست: و در پایان سفر، شاید برادرم که نشان می دهد مهم ترین هدف او از بازگشت، یافتن دوست است که این بار او را برادر می خواند.
چون زنده مانده اید، به شما جایزه می دهند
است ، مینی و مسکوویچ ، بلوز بسیار دیرهنگام ، کشتن شرط بند چینی ، چشمه های عشق ، سایه ها ، چهره ها و دردسر بزرگ . خب، پس چرا اسم برنامه را نمی گذارند 12 فیلم برتر من؟ [می خندد] برترین های تمام دوران؟ بله! واقعا، اینها بهترین فیلم های من هستند. چرا چنین احساسی دارید؟ چون هیچ چیز مثل کار با جان نبود! همه کار با او را دوست داشتند؛ مثل کار با آدم های دیگر نبود، حتی اگر ...