سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل حنانه کوچولو در یک قدمی دار
اینکه محله خلوت است و همه در جست وجوی دختر خردسال هستند، جسد را با موتورم به کنار پل بردم و آن را با دست و پای بسته، زیر پل انداختم بعد برگشتم و همراه اهالی به جست وجو پرداختم. حتی بعد از کشف جسد، در مجلس خاکسپاری این کودک هم شرکت کردم. وقتی متوجه شدم هنوز ردی از من پیدا نکرده اند، خیالم راحت شد. اما چند روز قبل ناخواسته ماجرا را برای همسرم تعریف کردم که او هم مرا لو داد. ابراهیم غیاثی پدر حنانه که راننده تاکسی است از مسئولان قضایی خواسته هرچه زودتر قاتل دخترش را در همان محله و در حضور مردم دار بزنند. ...
انتقام یک پسر از دختری که بعد از 3سال دوستی،قصد ازدواج با پسری دیگر را داشت/تجاوز4نفره به دختر19ساله
به نوشته روزنامه خراسان، این دختر19ساله گفت: پدرام در محله ما زندگی می کرد و من هر روز صبح که به مدرسه می رفتم او را در نزدیکی منزلمان می دیدم که منتظر خروج من از خانه بود. آرام آرام با پدرام رابطه برقرار کردم او ظاهر خوبی داشت و خانواده اش نیز از وضعیت مالی مناسبی برخوردار بودند روابط عاشقانه من و پدرام هر روز بیشتر می شد آن قدر به او نزدیک شده بودم که فکر می کردم به زودی با هم ازدواج می کنیم ...
تنها خواسته ام دیدار با رهبری است/ دو شهید و 5 جانباز سهم خانواده از جهاد
گفت و گوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس با مادر و برادر شهیدان یکدله پور را می خوانید. ** پدرم برای ساخت مسجد کارگری کرد مادر شهید: همسرم اهل تبریز بود. برای کار به بروجرد آمد و با همسرعمه ام همکار شد. این دوستی باعث آشنایی ما شد. بعد از ازدواج راهی تهران شدیم. از سال 47 به منطقه شهرک ولی عصر(عج) آمدیم. 50 سال است که ساکن این محل هستیم. حاصل ازدواج ما هفت پسر بود. ...
آخر هفته جنایی در تهران با 2 قتل و یک آدم ربایی
...، مرد 45ساله درخصوص جزییات جنایت گفت: از همسرم جدا شده بودم، با مادرم زندگی می کردم. در این مدت بر سر سهم ارثم با مادرم درگیر بودم. شب گذشته درخانه خواب بودم که بوی گاز را متوجه شدم. شیرگاز باز بود و اثری هم ازمادرم نبود. آن جا بود که پی بردم او با بازگذاشتن شیر گاز قصد کشتن مرا داشته است. ساعت 8 صبح بود که مادرم به آرامی وارد خانه شد. او را به آشپزخانه کشاندم و وی را با ضربات گوشکوب و ...
راز قتل هولناک مادر در سینه پسر
ساعت 9:30 صبح پنجشنبه، مأموران کلانتری مجیدیه با قاضی مرادی بازپرس ویژه قتل پایتخت تماس گرفتند و خبر از جنایتی هولناک دادند. با حضور تیم تحقیق در محل حادثه معلوم شد که مقتول مادرخانواده است که دقایقی قبل تر به دست پسر45ساله اش به قتل رسیده است. عامل جنایت خودش ماجرا را به پلیس خبر داده بود و وقتی بازداشت شد گفت: مدتی قبل به دلیل اینکه مبتلا به بیماری روحی بودم، همسرم از من جدا شد و از ...
زن پنهانی
به منزل برسونه. من قبل از استاد گفتم : ما جلسه داریم باید برویم. استاد با لبخند گفت صبور باش جناب موسوی نژاد. من هم ، به تبعیت از استاد سکوت کردم .مرد وارد شده بدون مقدمه شروع کرد. راننده تریلی ام، سالهاست بین تهران وبندرعباس در رفت آمدم .سال 68 چندماهی بعد از رحلت حضرت امام، به اصرار خانواده ام با آفتاب دختر خاله ام ازدواج کردم .حدود شش سال از ازدواج من وآفتاب می گذشت وما بچه دار نشدیم. با ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
عروسی کنیم، به همین دلیل بعد از یک سال و شش ماه زندگی مشترکمان را زیر یک سقف آغاز کردیم. وقتی اولین بار با محرم همکلام شدم ایشان به من گفت که دوست دارم همسرم با خدا باشد. نمازهایش را سر وقت بخواند و الگوی اول زندگی مشترکمان حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) باشد و ان شاءالله تمام خصوصیات این بزرگواران را در زندگی مان پیاده کنیم. من از سختی های زندگی با یک نظامی اطلاعی نداشتم، اما محرم به من گفت که خیلی ...
می گفتند سیدحکیم ماهی 100 میلیون می گیرد و به سوریه می رود!/سید می گفت با این کنایه ها دلتان نلرزد
اعزام شد و فرماندهی تیپ دوم لشکر فاطمیون را پذیرفت. گفتگوی تفصیلی با زهرا حسینی همسر شهید این شهید والامقام در ادامه می آید: از ماجرای آشنایی و ازدواج با سید حکیم بگویید. خیلی کم سن و سال بودم که از طریق یکی از اقوام، با هم آشنا شدیم. بعد از این که مرتبه اول پدر و مادر بزرگوار همسرم به اتفاق ایشان به منزل ما آمدند، به ما گفتند که: بیایید همدیگر را ببینید دور هم بودیم، پدر و ...
عشقم به پرسپولیس را به هیچ چیز نمی فروشم/دل شکسته رفتم
متوجه ارنج شدم حسابی از کوره در رفتم و رفتاری که واقعا جالب نبود را از خودم نشان دادم ولی باور کنید دلیل کادر فنی برای بازی ندادن من به قدری خنده دار بود که اصلا نمی توانم اعلام کنم! البته خود آقای درخشان به من چیزی نگفتند اما یکی از اعضای کادرفنی برای بازی نکردن من در آن بازی دلیلی گفت کرد که واقعا خنده دار بود! با همه این اوصاف من متوجه کار اشتباهم شدم و چند روز بعد خودم از حمیدخان عذرخواهی کردم ...
عاقبت شوم دختر نوجوانی که به میهمانی های کثیف و مختلط می رفت
کارها و رفتار آن ها را تقلید کنم، اما مدتی بعد زمانی به خود آمدم که درگیر اعتیاد شده بودم. دیگر کسی مجانی مصرف شیشه را تعارف نمی کرد و باید برای خرید آن پول پرداخت می کردم، تا این که در یکی از همین میهمانی ها با مرد 40ساله ای آشنا شدم که خیلی به من ابراز محبت و علاقه می کرد. من هم که به شدت تشنه محبت بودم، خیلی زود شیفته اش شدم و بدین ترتیب روابط پنهانی ما ادامه یافت. رکنا ...
سالگرد ازدواج؛ بهانه ای برای قتل زن جوان
ناتوانی در تأمین هزینه های سالگرد مراسم ازدواج بهانه ای شد که مردی جوان به خاطر آن دست به جنایت بزند. این متهم که مدیرعامل شرکت محل کارش را کشته اکنون در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او ادامه دارد. به گزارش ، مأموران پلیس نیروی انتظامی استان خراسان رضوی روز 23 تیر از کشف جنازه زنی جوان در خیابان مطلع شدند و وقتی به محل حادثه رفتند، در بررسی های اولیه فهمیدند این زن به قتل رسیده ...
ماجرای جالب کودکان سیه چشم حفره ای +14
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : بیش از یک دهه است که داستان کودکان چشم حفره سیاه، ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. داستان این کودکان برگرفته از اسطوره های قدیمی نیست، بلکه در سال های اخیر مطرح شده اند و به مکان خاصی تعلّق ندارند. خانم ادلی گوید: در اتاق خود نشسته بودم و کتاب می خواندم. نزدیک ساعت 11 شب بود. صدای قدم های کسانی را در بیرون از خانه شنیدم. به پشت پنجره رفتم ...
محسن مسلمان: متاهل شده ام و 180 درجه متفاوت!
پرسپولیس بیایم و از این انتخابم واقعا خوشحالم. واقعا برایم مهم بود که دوباره به پرسپولیس برگردم و از اول همه چیز را شروع کنم. اما در ابتدای فصل واقعا شرایط برایت فاجعه بار بود و هیچ نشانی از آن بازیکن تاثیرگذار و تکنیکی و خوب نداشتی. به هر حال من متی از فوتبال دور بودم و از نظر روحی هم در ابتدای فصل شرایط خوبی نداشتم. نیمکت نشینی و دور بودن از ترکیب باعث شده بود نتوانم ...
دوست صمیمی و قابل اعتمادم به زور به همسرم هتک حرمت کرد
برایم تعریف کرد که به دیدن خواهر شهاب رفته بود که آنجا شهاب دور از چشمان خواهرش که برای انجام کاری خانه را ترک کرده بود، به زور به او تعرض کرده است. وقتی از این ماجرا با خبر شدم، نمی دانستم باید چه کنم. اول تصمیم به شکایت گرفتم، اما چیزی نمی توانست باعث شود حیثیت همسرم برگردد. سر این موضوع با شهاب دعوا کردم. روز قتل در کارگاه مشغول کار بودم که شهاب وارد شد. کادویی به من داد و خواست آن را به همسرم ...
مادری که هویتش را عوض کرد تا پسرانش به سوریه بروند/ با من تمرین کردند چطور افغانستانی حرف بزنم/بچه داری ...
سال بزرگتر بود. اما خانواده صلاح دانستند و من با مهریه 35 تومان و یک سفر حج بله را گفتم. تا یک سال و نیم بعد از ازدواج که مصطفی هم به دنیا آمده بود در منطقه گلشهر مشهد ساکن شدیم. حاصل ازدواجمان سه پسر و یک دختر بود که اولین و آخرین فرزندم سال گذشته در سوریه هم زمان به شهادت رسیدند. *قدم خیر برای انتخاب نام بچه ها معمولا اسمی که مطرح می شد همه موافقت می کردند. قبل ...
قتل پدر برای ارثیه میلیاردی
اقوام به خانه او رفتیم. ساعت 11 با تمام شدن کارمان راهی خانه شدیم که در میان راه مردی سوار خودرو شد و با چاقو به من و پدرم حمله کرد. او بعد از مجروح کردن ما، کیف حاوی مدارک و پول را سرقت کرد. مرد جوان در ادامه درباره چهره قاتل و مشخصات ظاهری او دچار تناقض شد که این موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت. بازپرس به بازجویی از او پرداخت که پسر مقتول پس از سه روز به قتل پدرش اعتراف کرد و ...
قتل همسر دوم توسط آدم کش های اجاره ای / قاتل به افغانستان گریخت
آنها به کمک هم همسرم را به قتل برسانند. نقشه قتل چگونه اجرا شد؟ چند روز قبل از این ماجرا، دوست صمیمی ام موتورسیکلتی را تهیه و پلاک جعلی برروی آن نصب کرد تا روز جنایت از آن استفاده کنم. بعد یک میلیون و نیم به مرد افغان دادم و او با آن سلاحی خرید تا جنایت را رقم بزند. آن روز همسرو فرزندانم را به کارگاهم در شهرستان ابهر بردم. قرار بود آنجا نقشه را اجرایی کنیم که نشد. بعد تصمیم ...
چندبار به همسرم تجاوز کرد، سرش را بریدم!
قتل برسانم. حرف های متهم، اعتراض خانواده مقتول را به دنبال داشت: دروغگو، این حرف ها دروغ است ثانیه ای بعد رییس دادگاه پرسید: چرا وقتی از ماجرا باخبر شدی، به جای شکایت کردن و اقدام قانونی، یک سیم کارت جدا برای همسرت تهیه کردی و او را مجاب کردی که با همان، چند ماهی با مقتول ارتباط داشته باشد؟ با این کار باعث تداوم ارتباط و کشیده شدن ماجرا به قتل شدی. - چون خودم یک بار با مقتول حرف زده بودم ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه درآورد/ روایت دفن مظلومانه ...
من به خاطر پاکی و صداقت و محبت منصور بود و ایمان نابی که داشت. با اینکه کار ثابتی نداشت و درآمدش کم بود اما تولدم و یا سالگرد ازدواج مان برایم هدیه می خرید؛ گاهی می شد که در محل کارش یک وعده غذا به آنها می دادند. همان غذا را با خود به خانه می آورد تا با هم بخوریم، چند لقمه اول را می خورد و از غذا خوردن دست می کشید؛ فقط به خاطر من. شیفته رابطه زیبایش با خدا شدم اما عشق من به ...
دخترکان آفتاب و نفت گرفتار در باتلاق اعتیاد
در گچساران گفت: در خانواده ای مذهبی و سنتی بزرگ شدم. با دود و مخدر بعد از ازدواج آشنا شدم. اول از مصرف و کام گرفتن قلیان شروع کردم و تفننی برای میهمانانم قلیان را امتحان کردم. بعدها به بهانه دل تنگی برای فامیل و دوستان آنان را به خانه برای کشیدن قلیان دعوت می کردم که با مشروبات الکلی در یکی از میهمانی ها از طریق دوستی آشنا شدم. مصرف مشروب در من به عادتی عجیب بدل شد و در اکثر موارد همان دوست کشیدن ...
گفت وگو با سام درخشانی به بهانه سالروز تولدش
گذشته این اتفاق افتاده و همین طور عاشق داشتن فرزندی است که نام آن را از سال ها پیش انتخاب کرده. او و همسرش مهمان روزنامه جام جم بودند و به بهانه چهل سالگی گفت وگویی با او داشته ایم که در ادامه می خوانید. 40 سالگی معمولا برای کار و زندگی ام برنامه ریزی می کنم و بیشتر برنامه هایم تا 40 سالگی عملی شده است می خواستم ازدواج کنم، در آثار خوبی بازی کنم که مخاطب داشته باشد و وارد دنیای ...
شوهرم زنان غریبه را به خانه می آورد تا من به عنوان میهمان ازآنها پذیرایی کنم!
.... وقتی فرزین حاضر نشد مرا طلاق بدهد من هم با اشتباهی بزرگتر دست به کار احمقانه ای زدم و با جوانی کوچکتر از خودم آشنا شدم. به او گفتم با همسرم مشکل دارم تا مرا برای گرفتن طلاق همراهی کند اما غافل از این بودم که فرزین متوجه ارتباط من و محمود شده بود و مرا تعقیب می کرد. هدف من این بود که فرزین نسبت به من دلسرد شود و با طلاق موافقت کند اما اشتباه می کردم. تا این که وقتی سوار خودروی محمود شده بودم فرزین به اتفاق مأموران انتظامی رسید و من دستگیر شدم. پسرم که این ماجرا را شنیده بود از شدت شرم به شهر دیگری رفته است تا... ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
روستایمان بعد از شهادت همسرم تغییر کرد. برخی می گفتند که چرا رزمندگان مدافع حرم برای جنگ راهی سوریه و عراق می شوند و این حرف من را اذیت می کرد. اما بعد از شهادت محرم انگار تلنگری برایشان شده باشد و بیدار شده باشند متوجه لزوم حضور رزمندگان ما در سوریه و عراق برای دفاع از اسلام شده اند. در حال حاضر بسیاری از آنها مشتاقند تا حضور نظامی داشته باشند و مدافع حرم شوند. امروز آرزو و خواسته اهالی روستای ما ...
روایت تلخ یک قربانی خشونت خانگی
می زد و به من نزدیک می شد در حالی که هیچ کس کاری نمی کرد. من که از این شرایط کاملا ترسیده بودم به سمت اتوبان فرار کردم. چند متر بالاتر، ماشین 206 که یک زن و مرد جوان بودند نگه داشتند، خودم را داخل ماشین پرت کردم و با التماس خواستم مرا به کلانتری برسانند. آنها هم روبروی اولین کلانتری نیروی انتظامی مرا پیاده کردند و به سرعت از محل دور شدند. این اولین باری نبود که هدی کتک می خورد ...
ربودن پسر 14 ساله برای انتقامجویی
قاضی مرشدلو بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. همزمان پسرنوجوان وارد شعبه شد که با دیدن متهم دست و پایش شروع کرد به لرزیدن و به گریه افتاد. او درحالی که اشک می ریخت و صدایش می لرزید درخصوص جزئیات ماجرا به قاضی جنایی گفت: سرکوچه با دوستم ایستاده بودم و مشغول صحبت بودم.ناگهان مردی را دیدم که سوار موتور بود. او با دست اشاره کرد که پیش او بروم. من اما ترسیدم و او به سمتم آمد ...
پولدار شدن احمقانه ترین انگیزه برای پزشک شدن است
.... بعدا از لغتنامه متوجه معنایش شدم. اولین بار در فوریه 1972 وارد این کارشدم و در حدود 44 سال است در این رشته فعال هستم. حالا چرا به سرطان ها علاقه مند شدید؟ اول با رشته مدیکال آنکولوژی شروع کردم و بعد که به ایران برگشتم احساس کردم که این تخصص احتیاج به تکمیل شدن دارد و رفتم سراغ پیوند. سال 63 می خواستم شروع کنم که جنگ باعث شد یه وقفه چند ساله بیفتد. من تمام دوران جنگ ایران بودم ...
زندگی مشترک خیلی فراتر از حرفه و شغل بازیگری است
و آرام را دوست دارد. نه اینکه کسانی که با همسرشان عکس می گیرند را کار بدی بداند اما در مورد خودش می گوید من که کار این نیست. چرا باید عکس بگیرم و عکسم توی مجلات باشد این کار توست. *شما در کار ایشان دخالت نمی کنی و وارد نمی شوی؟ عباسی: اصلاً بلد نیستم که بخواهم وارد بشوم و دخالت کنم اما از او راجع به کار خودم می پرسم. کار ما کاری است که با مردم در ارتباط است و می َشود پرسید و ...
مکانی: نیلسون را کنار گذاشتند تا گابریل و تادو را بگیرند / یک عذرخواهی به پرسپولیسی ها بدهکارم
از خودم نشان دادم ولی باور کنید دلیل کادر فنی برای بازی ندادن من به قدری خنده دار بود که اصلا نمی توانم اعلام کنم! البته خود آقای درخشان به من چیزی نگفتند اما یکی از اعضای کادرفنی برای بازی نکردن من در آن بازی دلیلی گفت کرد که واقعا خنده دار بود! با همه این اوصاف من متوجه کار اشتباهم شدم و چند روز بعد خودم از حمیدخان عذرخواهی کردم و واقعا قصدم نمایش نبود و عذرخواهی ام از ته قلب بود. حتی در بازی ...
راه نجات ما از تفکر طالبانی و داعشی عدالت است
، جوان چه کار می تواند کند؟ شغل، امنیت شغلی و مسکن دهید، همه ازدواج می کنند؛ آقایانی که خود را مسلمان تر از من می دانند معتقد بودند که جوانان به روابط آزاد علاقمندند. این افراد مشکلات را نتوانستند حل کنند اما مشکلات مذکور باید حل شود. پس از آن جلسه اخراج شدم. وی افزود: باید به مقام زن ارج نهاده شود؛ شهید بهشتی به همسر خود، جایگاه زن، از لحاظ اقتصادی و ... احترام می گذاشتند و کانون خانواده و ...
مرد ژله ای؛ کابوس شیرازی ها
درهای باز وارد خانه می شد و با تیغ لباس زنان را پاره و نقش شومش را اجرا می کرد. پس از آن نیز با سرقت طلا، پول و موبایل قربانیان و بدون بر جا گذاشتن ردی از خودش از محل فرار می کرد. 2- به دنبال مرد ژله ای جرایم مرد ژله ای به گونه ای بود که هیچ کس متوجه حضور او در خانه ها نمی شد. یکی از قربانیان او می گوید یک روز زمانی که از خواب بیدار شدم با دیدن لباس های پاره ای که تنم بود ...