سایر منابع:
سایر خبرها
علت طلاق سحر قریشی از زبان همسر سابقش + تصاویر
می کنی می توانی؟ بله،البته اولش سخت است و باید تجربه کسب کنم ولی این توانایی را در خودم می بینم.من می توانم سوپراستار شوم البته با تلاش و زحمت. از اینکه همسرت بازیگر شده،خوشحالی؟ بله،خیلی خوشحالم فکر می کنم سحر لیاقتش را داشت. وقتی می بینی مردم اورا می شناسند و مورد توجه است،حسودی نمی کنی؟ خودم دوست داشتم سحر اینکار را انجام دهد و بدون هیچ ...
آمدم، ماندم رستگار شدم
، کنکور که دادم، همدان رشته کشاورزی قبول شدم و در اهواز رشته پزشکی اما دور بودن از اهواز باعث شد تا قیدش را بزنم. از آنجا که علاقه زیادی به پزشکی داشتم با کمک خانواده ام به آمریکا رفتم تا در آنجا ادامه تحصیل دهم. سال 54 وارد آمریکا شدم اما 2 سال بعد، با ورود کارتر به ایران، مشکلاتی بین 2کشور پدید آمد و ایرانی ها مخصوصا دانشجویان رشته پزشکی از آمریکا اخراج شدند . خط خوشی که عشق آورد ...
چه مجردید چه متاهل، حتما بخوانید!
که پشت میز نشسته و چیزی می نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم. صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی خواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر ...
گفت وگو با یک ایرانی که رکوردی عجیب ثبت کرد
جسمانی و رکوردهایی که در مشت زنی در سونا داشتم، تمریناتم را روی ثبت این رکورد متمرکز کردم و درنهایت هم موفق شدم برای نخستین بار در جهان این رکورد را ثبت کنم. حضور در دمای بالا خطرات زیادی برای بدن دارد؛ به طور معمول پزشکان دمای بالای 50 درجه را برای بدن به خصوص قلب مضر و خطرناک می دانند، احتمال ایست قلبی در این دما خیلی زیاد است، به همین دلیل هم تاکنون کسی در دنیا این کار را انجام نداده است. ...
کیانیان و دعایی از بهشتی گفتند
با این که این پست ها با یکدیگر فاصله داشتند، همواره موفق بود. ما بیش از 40 سال است با یکدیگر حرکت می کنیم. وی ادامه داد: مهندس بهشتی در همه کارهایی که بود، چه در سینما، میراث فرهنگی و دانشگاه، می گوید ما مردم این سرزمین در طول این مکان و زمان زیسته ایم و یک منش داریم. ایرانی بودن فهم زیستن در این سرزمین، از ابتدا تا امروز است. اگر حالا هر کدام از اذهان ما خاطرات خود را از دست بدهد، آیا ...
نتوانست بادخترش خداحافظی کند
انگار همه اقوام و نزدیکانم می دانستند که دیگر قرار نیست جسم شهیدمان برگردد و تنها روحش پیش ما می ماند. دوست همسرم به پدرشوهرم زنگ زده و گفته بود که حمید زخمی شده. پدرشوهرم به من زنگ می زد و می گفت حمید نیامده؟ زنگ نزده؟ من هم در دلم آشوبی افتاده بود، بعد از 3 روز وقتی به همراه خواهرشوهرم از مراسم شبانه روضه خوانی برمی گشتیم موبایلش زنگ خورد، خواهر شوهرم رنگش عوض شد در جا ایستاد، نادیا ...
ازدواج در تلگرام، طلاق در کلانتری
فهمیدند سمیه پنج سال از من بزرگتر است و از طرفی با خانواده اش روبه رو شدند می گفتند محال است اجازه بدهند این ازدواج سر بگیرد. نصیحت های پدرم مرا سر به راه کرده بود. اما چه فایده که اسیر هوس شده بودم و نمی فهمیدم چه کار می کنم. دوباره ارتباط مجازی ام با سمیه شروع شد. عکس های خودش را برایم ارسال می کرد ومتن های احساسی می فرستاد. ماشین پدرم را گرفتم و به بهانه این که با همکارم می خواهیم چند ...
همه وسایل ناصر را بخشیدم جز شیشه عطرش + صوت
می کرد، در این سی و چهار سال فکر می کردم که در زندان بغداد کشته شده است، اما وقتی خبر آمدن پسرم را دادند متوجه شدم که در آن زمان پسرم را خاک کرده اند، در غیر این صورت بعید می دانم که همین استخوان را هم برایمان می آوردند. در این هنگام آهی می کشد و می گوید: قسمت من بود که چشم انتظار پسرم باشم و این انتظار را بکشم. چند دقیقه بعد که انگار خاطره ای به ذهنش می آید، لبخند کوچکی می ...
پرولتاریای دانشگاهی در ایران
...> گسترش بی رویه دانشگاه ها محصول تجاری شدن گاهی با خودم می اندیشم که آیا می شود در یک موقعیت فرادستی بود و راجع به فرودستان فکر کرد یا فرودستان را آن طور که زندگی را تجربه می کنند، فهمید؟ تجربه ای که از سال 1389 به بعد در زندگی شخصی داشتم، این کمک را به من کرد که از موقعیت استاد دانشگاه تهران خارج شوم و برای یک بار هم شده، رده های پایین تر سلسله مراتب دانشگاهی را لمس کنم. یکی از آنها حق ...
گفت وگو با یک ایرانی که رکوردی عجیب ثبت کرد
جسمانی و رکوردهایی که در مشت زنی در سونا داشتم، تمریناتم را روی ثبت این رکورد متمرکز کردم و در نهایت هم موفق شدم برای نخستین بار در جهان این رکورد را ثبت کنم. حضور در دمای بالا خطرات زیادی برای بدن دارد؛ به طور معمول پزشکان دمای بالای 50 درجه را برای بدن به خصوص قلب مضر و خطرناک می دانند، احتمال ایست قلبی در این دما خیلی زیاد است، به همین دلیل هم تاکنون کسی در دنیا این کار را انجام نداده ...
این بهترین تصادف عمرم بود!!
به هوش که آمدم از دیدنش وحشت کردم وقتی بزرگ شدم با تمام دست و پا چلفتی بودنم در کنکور شرکت کردم و در رشته مورد علاقه ام قبول شدم.روزی که نتیجه ها اعلام شد، همه خوشحال بودند به جز مادرم. مادرم با نگرانی می گفت: "همیشه مواظب این بچه بودم، زخم و زیلی بود. حالا توی شهر غریب اونم شهری مثل تهران من چه خاکی تو سرم بریزم؟ " پدر هم فیلسوفانه چنین جواب می داد:وقتی چشم تو دنبالش نباشه، سعی می کنه ...
نقش زندگی آدم ها بر دیوار شیشه ای
سال قبل تجربه همکاری با ایشان را داشته ام و از بهترین تجربیات دوران کاری ام محسوب می شوند؛ پس بدون هیچ چون و چرایی وارد کار شدم. پس از صحبت های ابتدایی، متن ها را خواندم و دوست داشتم. یک اثر متفاوت نوید میهن دوست که پنج اپیزود اول سریال دیوار شیشه ای را کارگردانی کرده، در پاسخ به این پرسش که با توجه به پرداختن به تم ها و سوژه های تکراری در سینما و تلویزیون چه عاملی یک اثر ...
بازی مهره ها در خانه امن
نرفتم و به شدت درگیر کار شدم. اما از سال 1353 دوباره به هنر علاقه مند شدم. چون کتاب های هنری را مطالعه می کردم و دوست داشتم. آن زمان در اهواز بودم و بعد به تهران آمدم. اولین سفرم به خارج از کشور سال 1971 بود. تا زمانی که خدمت سربازی را انجام نداده بودم، نمی توانستم به خارج از کشور بروم. بعد از آن به پاریس، لندن و رم رفتم و همه وقتم در موزه ها سپری شد. از همه حراج ها و موزه ها بازدید کردم. ورودم به ...
بزرگ ترین ترس زندگی من فقر است
آن زمان اصلا توجهم را جلب نمی کرد. وقتی داشتم در رد توانایی های او داستان سرایی می کردم، ناگهان متوجه تغییر فضا شدم. یکی از دوستان که در آن پروژه حضور داشت، رو کرد به من و با نشان دادن بانویی بسیار موقر در آن سوی میز، گفت: برایان، باور نمی کنم تو خانم والری را پیش از این ندیده باشی. والری نامزد آقای... خودتان ادامه ماجرا را حدس بزنید! ترجیح می دهی چه کسی نقش تو را در فیلم زندگی ات بازی ...
احمد توکلی: از چهره ام، مهربان ترم
بزرگوار از سال 49 تا الان که 46 سال می شود، همانطور که روز خواستگاری به من گقت عمل کرد. وقتی خواستیم زندگی مان را شروع کنیم، من از زندان به سربازی رفته بودم و به ساری منتقل شدم ایشان هم تربیت معلم می خواند، یک اتاق گرفتیم و به سادگی زندگی مان را شروع کردیم. انقلاب که شد و مردم همه فرش دار شده بودند، ما تازه فرش ماشینی گرفتیم و تا الان هم همه چی داریم خدا رو شکر. چیزی کم و کسر نداریم اما تجملات ...
از غبطه خوردن حاج رحیم به حال همسرش تا جانفشانی علی عابدینی در صحنه نبرد
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، مفید اسماعیلی از رزمندگان گردان حمزه سیدالشهدا(ع) لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس که در واپسین روزهای جنگ تحمیلی در کسوت فرمانده گروهان در منطقه مجنون به اسارت درآمد، بار دیگری با همراهی رزمندگان لشکر عملیاتی 25 کربلا در سوریه دل به عرصه جهاد و پیکار زد. وی خاطرات زیادی از چند مأموریتی که در سوریه حضور پیدا کرد دارد که در ادامه بخشی از آن ...
ولخرجی مدافع حرم برای ازدواجش+عکس
، امکان تماس با او را نداشتم. باید منتظر می ماندم تا خودش تماس بگیرد. روزهایی که نبود آنقدر بی تابی می کردم که مجبور بود هر روز زنگ بزند. می گفت آنجا همه شاکی اند و می گویند فقط کامران با همسرش تماس می گیرد! شاید هم در دلشان می گفتند انگار فقط کامران زن دارد! واقعاً حتی اگر یک شب تماس نمی گرفت، به تمام شماره هایی که از دوستان و آشنایانش دسترسی داشتم تماس می گرفتم تا محمد را پیدا کنم! بعد از ...
این صدای یک گُمشده است!
اسفندیار کجاست؟!... ای بابا! چرا هیچ مسافری جواب درست و حسابی به من نمی ده؟ من الان باید برم آرایشگاه دنبال عروس خانم!... اصلا من این جا چکار می کنم؟ این جا که ایستگاه متروی خیامه!... خدایا! نکنه من گُم شدم و خودم خبر ندارم! ای کاش یکی بیاد منو پیدا کنه و مژدگانی بگیره!... چرا مردم این جوری چپ چپ نگام می کنن؟ مگه قیافه من چه جوریه؟... خدایا، چه اتفاقی افتاده؟!... وای! ساعت هشت شبه و الان همه مهمونای ...
نقشه شوم پدر و مادر برای آزار و اذیت دختر 19 ساله توسط پسر دایی
متنفر بودم.... او بدترین کار ممکن را با دخترش کرد! شروع به گریه کردم که بگذار از این زندگی راحت شوم و فریاد زدم چرا نگذاشتی؟؟؟؟ پدرم دوباره شروع به کتک زدن من کرد. فردای آن روز من و پسردایی ام عقد کردیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم. بعد از ازدواج، ارتباطم با مصطفی به کلی قطع شد، از خانواده ام متنفر بودم اما بعضی وقت ها به بهانه دیدن آنها به خانه شان می رفتم تا ...
برخی دیالوگ های کیمیا از سخنرانی های امام اقتباس شده بود
عرصه سینما و تلویزیون بدانم. چه شد که به این حوزه کشیده شدید؟ می توانم بگویم از کودکی به مقوله ی هنر علاقمند بودم. هفت، هشت سال داشتم که تعزیه خوان بودم و در گروه های تعزیه خوانی در قم فعالیت می کردم. بعد از انقلاب به تئاتر کشیده شدم و سال ها تئاتر کار کردم و این قضیه تا سال 1370 ادامه پیدا کرد. ساخت اولین فیلم در سال 1370 یعنی در جنگ هشت ساله کار هنری نمی کردید ...
پاستوره: پوگبا فوق العاده است اما بهترین هافبک جهان وراتی است
طرفداری - خاویر پاستوره که با 40 میلیون یورو از پالرمو به پاریسن ژرمن پیوست، در مصاحبه ای با کوریره دلواسپورت در مورد موضوع های مختلفی صحبت کرد: من تمام بازی های سری آ را می بینم. لحظات زیبایی را در سری آ و ایتالیا گذراندم و خاطره هایی وجود دارند که هرگز آن را فراموش نمی کنم. در ایتالیا با همسرم آشنا شدم و در جای بسیار زیبایی زندگی می کردم که 15 روز پیش نیز دوباره به آنجا سر زدم ...
ماجرای گم شدن چفیه و حاجت روایی شهید مدافع حرم!
اینکه کم سن و سال بود و فقط 20 سال داشت. بزرگترین و اولین انگیزه اش این بود که از حرم ائمه اطهار(ع) دفاع کند و دومین هدفش انسان دوستی بود. او بعضی وقت ها از طریق موبایل فیلم های داعش را دانلود می کرد و می گفت من از سقوط انسانیت در این افراد تعجب می کنم که چطور می توانند یک هم نوع خود را به شکل فجیع به قتل برسانند؟! پسرم حس انسان دوستانه ای نسبت به تمام مردم عراق و سوریه اعم از شیعه و سنی ...
درد و دل های علی زندانی مهریه با 124 سکه
الان چند وقت می شود که در زندان هستی؟ از سال 94 زندان هستم. یک مدت سند گذاشتم و آزاد شدم، اما باز هم برگشتم. چند سال زندگی مشترک داشتید؟ ما سال 85 ازدواج کردیم و سال 88 به اختلاف خوردیم. تقریبا 3 سال زندگی کردیم. برای چند مهریه؟ 124 مهریه، سری اول گفتند 50 سکه را یک جا باید پرداخت کنم، بعد من اعتراض کردم، تبدیل شد به 30 سکه، اما همسرم اصرار به گرفتن ...
خانه به دوشی نویسنده افغان
. در ایران توانایی هایی را کسب کرده بودم و خوشبختانه برای من از همان روز اول در افغانستان فرصت کار فراهم شد. در یک دانشگاه استخدام شدم و درس های رادیو و تلویزیون را تدریس می کردم و بعد هم انتشارات تاک را در آنجا راه اندازی کردیم. در آن زمان میل شدیدی برای بازگشت به افغانستان داشتم. فکر می کردم این پایانی است برای مهاجرت و شروع کارم. همسرم هم همین طور. کما اینکه در همان سالی که به ...
مردی که به کودکان تعرض کرده بود در ملا عام اعدام شد
بازجویی ها به آزار و اذیت دختر بچه ها و قتل حنانه اعتراف کرد. او به گزارش روزنامه ایران، درباره روز قتل گفت: روز حادثه حنانه را دیدم که بستنی به دست در حال رفتن به سمت پایین محله است. به او نزدیک شدم و محکم دستش را گرفتم. به بهانه اینکه می خواهم او را پیش دخترم ببرم، به حیاط خانه کشاندم. می خواستم به او تجاوز کنم که ناگهان سر و صدایی از کوچه شنیدم. اهالی داشتند جست وجو می کردند. ترسیده بودم ...
فرهاد ظریف:آرزوی حضور در المپیک از من گرفته شد
به گزارش ترنم دشتی به نقل از؛ مشرق ، فرهاد ظریف با حضور در یک برنامه تلویزیونی به سوالات مجری برنامه پاسخ داد. پاسخ بازیکن مشهدی تیم ملی والیبال به پرسش های مجری برنامه به شرح زیر است: با سماجت وارد تیم ملی شدم وقتی نوجوان بودم مرا به تیم ملی نوجوانان دعوت نکرده بودند من هم ساکم را برداشتم و با اتوبوس راهی اردوی تیم ملی نوجوانان در تهران شدم. آن زمان خواستم از من تست بگیرند که ...
37 سال کِیف کردم
کسی که تشنه است و یک جرعه آب را فقط برای رفع تشنگی نمی خورد بلکه برای گوارایی هم آب را می نوشد. از این بابت هیچ منتی برسر کسی ندارم و باید سپاسگزارم باشم از کسانی که به من اعتماد کردند و به من فرصت لذت بردن دادند. او در ادامه سخنانش ضمن قدردانی از خانواده اش به خاطر سختی هایی که کشیده اند افزود: در این 37 سال به خانواده ام خیلی سخت گذشت. نتوانستم برای فرزندانم پدری و برای همسرم شوهری کنم ...
کسانی به خاطر یک سکه در زندان هستند
زندان هستی؟ روی هم یک سال می شود از تیر ماه سال 94 زندانی شدم؛ یعنی درست یک ماه پس از اجرای مهریه همسرم. مهریه همسرتان چقدر است؟ 700 سکه؛ البته براساس قانون باید 110 سکه را پرداخت کنم، مشکلی که وجود دارد 70 سکه اولش است که باید یکجا پرداخت شود. مابقی اش قسطی می شود، هر ماه یک سکه. شما نتوانستید این پول را تهیه کنید؟ هنوز نتوانستم؛ از همان زمان که ...
اقدام زشت "حوری جون" در پارک بانوان
کشاند و خیلی زیبا درباره انواع رنگ مو و استفاده صحیح از لوازم آرایشی سخن گفت من که با شنیدن حرف های او جوگیر شده بودم احساس کردم سال هاست با او رفاقت دارم به همین منظور بلافاصله شماره تلفن او را گرفتم واین گونه رابطه من و حوری جون برقرار شد آن روز وقتی به خانه رسیدم مدام از شخصیت و سلیقه های خانه داری حوری جون صحبت می کردم. به همسر و دخترم می گفتم او یک گنج پایان ناپذیر است که در همه زمینه ...
دختر عموجان، همه مردها بروند جبهه و من بشینم!
آن زمان من هیچ تصوری از شوهر و همسر داشتن نداشتم آن قدر کوچک بودم که حتی خاطره بیشتری از آن زمان یادم نمی آید. همسر شهید احمد تقوی بیان کرد: او از ابتدا تا آخر زندگی مشترکمان من را دختر عمو جان صدا می کرد و شاید بارزترین خصلت اخلاقی او مهربانی و محبت زیاد او به من بود. وی بیان کرد: داشتن فرزند زیاد قبل از انقلاب به معنای یک زندگی موفق بود، من هم چهار فرزند با اختلاف سنی کم داشتم با این ...