سایر منابع:
سایر خبرها
با جوان ترین ایرانی گلزن لیگ قهرمانان اروپا از قلبی که نشان داد تا پا قدم خوب پدر و مادرش
مادرم ظهر بازی به شهر رسیدند ولی نشد همدیگر را ببینیم چون من در اردوی تیم بودم ولی در استادیوم آنها را دیدم و قلبی هم که بعد از گل نشان دادم، برای پدر و مادرم بود. مادرم همیشه بازی های من را با استرس نگاه می کند و بعد از اینکه گل زدم، در ورزشگاه گریه کرد. بعد از بازی او و پدرم را دیدم که واقعا خوشحال بودند. انگار همه دنیا را به من داده بودند. تو در کنار دایی، هاشمیان و کریمی چهارمین گلزن ...
قتل پدر به خاطر پیامک های عاشقانه
. حتی چند بار به همسرم پیشنهاد طلاق دادم اما حاضر نبود از هم جدا شویم تا این که با کمک پسرم و دخترم نقشه کشیدیم وی را به قتل برسانیم. صبح روز جنایت وقتی ابراهیم از خواب بیدار شد پسرم مرا بیدار کرد و گفت: این بهترین فرصت است، پدر را بکشیم. زمانی که ابراهیم مشغول کار بود، پسرم از پشت به وی حمله کرد، سپس من نیز به کمکش رفتم و با چاقو یی که در دست داشتم دو یا سه ضربه به وی زدم و بعد چاقو را ...
سه پرونده جنایی روی میز قضات دادگاه
یک آدم ربا، دو متجاوز و یک قاتل با صدور کیفرخواست پرونده هایشان به زودی در مقابل قضات جنایی دادگاه از خود دفاع می کنند. در این پرونده ها دو پسر، یک نوجوان 16 ساله را مورد تجاوز قرار دادند و مرد آدم ربایی نیز پیرمرد ثروتمند را گروگان گرفت. یک قاتل هم به خاطر شوخی مرگبار دوستش را کشت. نخستین پرونده مربوط به دو پسر جوان است که بعد از مصرف شیشه، نوجوانی را در کوچه فریب دادند و در خانه به ...
از نبرد چریکی در افغانستان تا رقص عاشقی بر قله های ماؤوت
با خودش برد. مادر علت این کار را از او پرسید و حسین گفت: رفتم عروسی دیدم داماد لباس مناسب دامادی ندارد برای همین آمدم، لباس نوی خودم را برای او ببرم. * شاید داستان حسین (ع) و زینب (س) داشت یکبار دیگر تکرار می شد حسین برادران و خواهرش را خیلی دوست داشت تا آن جا که صبح بعد از عروسی خواهرش، طاقت نیاورد و لباس پوشید تا به خانه او برود، خانواده را هم صدا زد و گفت لباس ...
شهید ابراهیم هادی از همسرم خواست تا برگردد/ روز عقد هر دو روزه بودیم
حضورش در خانه احساس کردم که دیگر از ما هم گذشته است. به دست و پایش حنا بستم از ابتدای ازدواج قرار گذاشتیم هر بار که در جبهه به نیرو نیاز داشتند ما برای رفتن او آماده باشیم و خودم ساک وسایلش را آماده کنم. لباس هایش مرتب و کفش هایش واکس زده باشد. در آخرین اعزام که اواخر دی ماه بود هم طبق روال همیشه ساکش را آماده کردم، غذای مورد علاقه او را درست کردم و به دست و پایش ...
سخنان تکان دهنده شکارچی پیرز ن های تنها
عذاب وجدانی ناگفتنی به خانه رفتم و تا چند روز از خانه بیرون نیامدم تا آب از آسیاب بیافتد بعد از تمام شدن پول طلاها دوباره این فکر مثل خوره به جانم افتاده بود "که تو که توان کار کردن نداری و این پیرزن ها هم که لب گور هستند" دوباره با همان نقشه به خانه پیرزن های دیگر رفتم و حدود یک سال این کار را انجام دادم. ولی بعداز مدتی کابوس های شبانه و التماس های پیرزن ها و نگاه های معصومانه آنها مانع ...
توطئه انتقام از هوو بوی مرگ می داد
دوست بودم اما مدتی قبل به او مشکوک شدم و تهدیدش کردم تا اینکه از 3 نفر از دوستانم خواستم او را پس از ربودن به خانه ام بیاورند. وی درباره انگیزه جنایت گفت: همه چیز از وقتی شروع شد که به زنی جوان علاقه مند شده و با او ازدواج کردم. اما همسر اولم مدام بهانه می گرفت و از هوویش هم بدگویی می کرد تا اینکه یک روز، فیلم سیاهی در اختیارم گذاشت که ادعا کرد دوستم با همسر دومم رابطه دارد. هر چند تصاویر ...
رکورد 12 هزار کیلومتری اروپا، رویا نیست
فرد موفقی می داند و می گوید: من تا همیشه در کنار پدرم هستم و اگر نیاز باشد در رکوردهای بعدی هم او را همراهی می کنم. او با بیان اینکه مادرم، در کنار پدر بودن را به من یاد داده است افزود: پدرم اعتقاد دارد که مادرم یک قهرمان واقعی است و با حمایت معنوی و تشویق پدر، زمینه حضور اجتماعی اش را فراهم کرده است. فرزند این رکوردار دارای معلولیت با تاکید بر این مطلب که پدرم تلاش می کند ...
پیشنهاد بی شرمانه همسایه به دختر جوان - چادرم را محکم روی سرم نگه داشتم
به گزارش " جوان ایرانی "، مادرم مدتی در خانه های مردم کلفتی می کرد. او بعد از تولد برادر کوچکم، دچار کمردرد و بیماری شد. به عنوان بچه بزرگ خانواده احساس مسئولیت می کردم. هر کاری از کارگری روی زمینهای کشاورزی گرفته تا مغزکردن پسته و گردو و شکستن قند انجام می دادم و کمک خرج خانه بودم. ما در مشهد غریب هستیم و فامیل و آشنای درست وحسابی نداریم. وقتی خسته و کوفته از سر کار به خانه برمی گردم ...
گریه های سوزناک یک مرد از دست زن بیوه در کلانتری
منزل پدرم دعوت شدیم. شیما برای مخالفت با رفتن به منزل پدرم سر و صدایی به راه انداخت. در این هنگام بود که سیلی محکمی به گوشم نواخت و به قول خودش گربه را دم حجله کشت! آن روز همه حرف ها و نصیحت های پدر و مادرم را در ذهن مرور کردم ولی مجبور به سکوت بودم و نمی توانستم هیچ عکس العملی نشان بدهم. از همان روز به بعد به مردی زن ذلیل تبدیل شدم که تنها خواسته های همسرم را اجرا می کردم او نیز هر کاری ...
اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب/خواهرم بی گناه است +عکس
نوبت دفاع به روناک رسید وی گفت: دانشجوی ترم سوم رشته حقوق بودم که برادرم پدرم را کشت و من هم به زندان افتادم اما دستی در این قتل نداشتم. وی افزود: صبح با صدای فریاد پدرم از خواب بیدار شدم و دیدم که پدر و برادرم با هم درگیر هستند. محسن گلوی پدرم را گرفته بود و سپس چند ضربه چاقو به او زد. بعد از قتل، برادرم گریه کرد و از من و مادرم خواست تا همدستی با او را گردن بگیریم. ما هم به خاطر نجات ...
قتل همسر و دختر با ضربه های تبر
شهرستان آق قلا منتقل کردند. متهم با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی به افسر تحقیق گفت: نمی دانم امروز چه شد که این چنین دیوانه وار به جان اعضای خانواده ام افتادم. خشم و عصبانیت باعث شد متوجه کارم نشوم. باورم نمی شود با دستان خودم جان همسر و دخترم را گرفتم. دخترانم افسردگی داشته و پریشان حال بودند، همسرم که گمان می کرد آنها طلسم شده اند، برای بهبود حالشان نزد رمال رفته بود و چند بار هم آنها ...
چگونگی پیدایش تکفیر و خارجی گری
که ادعای ایمان داشت را گردن بزن. در هنگام انجام دستور، پیرمرد و جوانی را به نزد او آوردند پس از جوان پرسید: تو مؤمن هستی یا کافر جواب داد: کافر. پس حجاج گفت که حتماً پیرمرد رضایت به کفر نداری. پیرمرد به او گفت تو مرا با نفس خودم فریب می زنی به خدا قسم اگر چیزی بالاتر از کفر بود نیز رضایت می دادم. حجاج پس از شنیدن حرف های پیرمرد و جوان خندید و آنان را آزاد کرد. سپس مرد دیگری را پیش او آوردند، از او ...
عشق به پسر همسایه باعث شد به همسرم خیانت کنم /زندگیم را باختم
...، یک روز به طور اتفاقی با پسر یکی از آشنایان قدیمی رو برو شدم. او همسرش را طلاق داده بود و برخورد صمیمانه ای با من داشت. متاسفانه ارتباط من و آن مرد از طریق فضای مجازی در گوشی تلفن همراه بسیار عمیق شد. زن جوان ادامه داد: با لورفتن موضوع رابطه من و مرد جوان، کارها خراب شد. شوهرم مرا طلاق داد و من هم با رها کردن فرزندانم دل به این خوش کرده بودم که با جلال ازدواج می کنم و زندگی خوبی داشته ...
مراد و هیولا؛ یکی تروریست و دیگری قهرمان ملی!
شناسایی شده بود: مردی 24 ساله. سپس مراد نام آن مرد را خواند: نجیم لاچرائویی یا همان نجیم عشراوی . آن لحظه انفجاری بزرگتر رخ داد... درون سر مراد او در مورد این اتفاق چیزی به دانشجویان دیگر نگفت اما آنها هم همان خبر را خوانده بودند. یکی از دانشجویان در آزمایشگاه فریاد زد: هی مراد ! فامیلی او با فامیلی تو یکی است... نکند از فامیل های شماست؟ او البته این را به شوخی گفت. ...
بررسی وضعیت بدلکاری سینمای ایران در گفت وگو با دو بدلکار حرفه ای
بوجود آمدن جلوه های ویژه رایانه ای راهی به جز استفاده از افراد واقعی برای فیلمبرداری چنین صحنه هایی وجود نداشت. کسی که پیشه اش بدلکاری است، بدلکار نام دارد. بدلکاری متد جدید یا باستانی ندارد، اما با گذشت زمان و پیشرفت در ورزش ، بالا رفتن سطح استاندارد مهارت در حرکات آکروباتیک و تجهیزات ایمنی بیشتر برای بدلکاران ترس و اضطراب و افزایش اطمینان و قدرت شده است. خطرات در این حرفه بسیار بالاست ...
تبریز بودم، خبر آمد در سفره خانه دستگیر شدم
مهاجم تیم ماشین سازی تبریز به آینده بسیار امیدوار است؛ پیام می خواهد به روزهای خوب برگردد؛ خودش هم می گوید همه چیز دوباره خوب می شود. به گزارش "ورزش سه"، پیام صادقیان استارت خوبی در لیگ شانزدهم زد. او که در ماه های گذشته حواشی زیادی درباره اش مطرح شده بود، سکوت کرد و با تحمل این مسائل تمرکزش را روی فوتبال خود گذاشت. صادقیان حالا با قدرت برگشته و دو پاس گلی که روز گذشته مقابل فولاد ارسال کرد ...
وقتی تک همسری برده داری و بی بندوباری جنسی آزادی محض می نماید +فیلم و عکس
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس ، به نقل از مشرق - خب، بله. درست است که به او تجاوز کرد، اما این که مسئله مهمی نیست. اتفاقی است که افتاده. بالأخره هر رابطه دوستی ای بالا و پایین دارد. هنوز هم می توانند با هم دوست باشند؛ یا با هم ازدواج کنند. اصلاً از کجا معلوم، شاید این تجاوز بتواند آغاز یک رابطه عاشقانه و زیبا باشد. این جملات دقیقاً به همان اندازه ای که منزجرکننده هستند، در فرهنگ آمریکایی ...
استفاده مفید از خشم؛ مگه میشه؟!
وجود دارد، یا مستمری بازنشستگان پایین است، به شدت عصبانی تان هستید؟ همین عصبانیت به شما انگیزه می دهد تا سعی کنید حرف های تان را به دولت منتقل و کشورتان را اصلاح کنید. 4. خشم روابط را مستحکم می کند من مشاور ازدواج و خانواده هستم، و در سراسر کشورم کلاس های مدیریت خشم برگزار می کنم. یکی از بدترین چیزهایی که از زبان بیماران ام می شنوم این است که "من هیچ وقت با همسرم مشاجره نمی کنم ...
صادقیان: به آن ها نشان می دهم پ.ص یعنی چه!
وجو کنید، واقعاً چند بازیکن پ. ص داریم؟ این کارها واقعاً درست است؟ حالا چرا اینقدر عصبانی هستی؟ خب واقعاً ناراحت می شوم. من در لاک خودم هستم، قسم می خورم با کسی کاری ندارم. الان هم در تهران نیستم و تصمیم گرفتم به شهرم برگردم تا در تیمی بازی کنم که پدرم بازی می کرد. حتی شماره و پیراهنی را بر تن می کنم که بر تن پدرم بود. من به پدرم قول دادم که بهترین فوتبال را بازی کنم، قول دادم که یادش را دوباره زنده کنم و به خاطر او بهترین فوتبال را برای تیم خودش بازی کنم. من نمی خواهم مقابل او شرمنده شوم. پیام صادقیان ...
خاطراتی از شهید سید مجتبی علمدار
این هزاریها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا امام زمان (عج) است. تا من زنده هستم به کسی نگو. 3)همیشه اول تا یازدهم دی ماه مریض بود. خیلی عجیب بود. می گفت وقتی که شیمیایی شدم همین اوایل دی ماه بود و عجیب تر اینکه 11 دی ماه هم روز تولد و هم روز شهادتش بود. در دی ماه ازدواج کردیم و دخترمان (زهرا) هم 8 دی ماه بدنیا آمد. 4)... یکی دوبار که درباره شهادت حرف می زد می گفت: من 5 سال الی 5 ...
پدرم تنها 10روز پس از شروع جنگ به جبهه رفت
اعلام کردند یک چیزهایی از پدر شهید ما پیدا کرده اند که با DNA ما تطابق داشته و از این طریق فهمیده اند که پدر ماست. اتحاد خبر: ایشان کلا چند فرزند دارند؟ من تک فرزند ایشان هستم. اتحاد خبر: از مادر بگویید، بعد از برگشت پدرتان چه حالی دارند؟ مادرم در این چند روز اخیر تمام خاطرات برایش تداعی می شود. هیچ کس از دل دیگری آگاه نیست، مادرم مرتب حسرت گذشته را می خورد که چه ...
توطئه خانوادگی برای کشتن شوهر
به نام محسن به اتهام همکاری با او در این جنایت دستگیر شدند تا اینکه صبح دیروز محاکمه آنان در شعبه چهارم دادگاه کیفری انجام شد. محسن در بیان واقعه گفت: چند سالی بود که از دعوا و درگیری های شب و روز پدر و مادرم خسته شده بودم، رابطه های پنهانی پدرم مرا عصبانی کرده بود و نمی دانستم چه کار کنم. آن روز وقتی پدرم صبح زود از خواب بیدار شد، فقط برای اینکه کمی او را بترسانم، با هم درگیر شدیم، بعد ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
150 میلیون تومان توانست از شاکی های داماد زندانی رضایت بگیرد، این در حالی است که فرد نیکوکار خواسته نامش فاش نشود. شهریاری گفت: امیر همان مرد جوانی است که در روز 15 ماه رمضان در زندان رجایی شهر با یک دختر جوان ازدواج کرد. سرپرست دادسرای امور جنایی تهران گفت: پدر مقتول پس از حضور در دادسرا با دریافت چک مبلغ دیه از خون فرزندش گذشت و به این ترتیب اعلام رضایت کرد. ...
بررسی اصول اندیشه های تکفیری و خاست گاه آن ها
یکی از این افراد را دیدم با خودم گفتم در ارتباط با این ها باید از استدلال ها و سخنان خودشان، علیه خودشان استفاده کرد به همین دلیل متنی را از ابن تیمیه آوردم که در آن به شرح لفظ امی در قرآن پرداخته و آن را به امت نسبت داده بود. که مقصود امت عرب در آن زمان است، پس ساکت شدند." عقل های این ها با افکار موروثی به بند کشیده شده است و تنها به چیزی باور دارند که شیوخشان می گویند و این امر باعث ایجاد ...
ناگفته های سقوط سربازان به دره
روی تخت بیمارستان تحت عمل های مختلف جراحی قرار گرفت و 17 روز بستری شد. او که بعد از گذشت 35 روز همچنان حال خوبی ندارد، در بیمارستان تحت عمل های جراحی مختلفی قرار می گیرد. این سرباز تحصیلکرده درباره شب حادثه به شهروند می گوید: آن شب با همسرم تماس گرفتم و برگشتنم را به او اطلاع دادم. می خواستم هرچه زودتر به خانه برسم و دختر دو ساله ام را ببینم. دلم برایش تنگ شده بود. چند دقیقه بعد در حالی که همگی ...
اقدام وحشیانه و زشت پدر در خانه/ دختران سراسیمه به کوچه دویدند
گذشته بود و آنها را به قتل رسانده بودم. با اعترافات این مرد برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این جنایت هولناک ادامه دارد. همشهری 110 این اخبار را از دست ندهید: فیلمی را دیدم که دوستم با همسرم بود / فکرش لحظه ای رهایم نمی کرد اقدام وحشیانه و زشت پدر در خانه/ دختران سراسیمه به کوچه دویدند آزار واذیت وحشیانه دختر ...
قتل زن بی گناه به خاطر رابطه شیطانی
ازدواج دومم شده بود. بر سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم، البته من به او مشکوک شده بودم. دو هفته قبل او را به جاده نیشابور برده و در خودروی نیسان خفه کردم. بعد جسد را در شیار کوه انداختم و با تهیه خاک دفن کردم. متهم با قرار بازداشت از سوی قاضی حسینی روانه بازداشتگاه شد تا چهارشنبه امروز در دادسرا بازجویی شود. این درحالی است که تحقیقات نشان داد، زن و مرد جوان به دروغ خود را زن و شوهر معرفی کرده بودند. زن جوان شوهر داشت و پنهانی با میلاد در ارتباط بود. ...
ترس استاد از افول موسیقی
حال آن را ندیده بودند و آشنایی با گرامافون نداشتند به نشان اعتراض در حیاط شان کاغذ انداخته بودند که خانه ات را به آتش می کشیم. آن زمان حرف و حدیث های بسیاری شده بود که سید جعبه ای آورده که شب ها وقتی در آن را باز می کند آدمها از آن بیرون می آیند و آواز می خوانند. شوهر دخترخاله ام وقتی این موضوع را دید از شدت ترس به منزل ما آمد، پدرم گفت: سید چرا ترسیده ای؟ گفت: اهل محل، نامه نوشتند که اگر این ...
از ماجرای دوچرخه تا در آوردن درجه های نظامی
سال پدرم را مجدد می بینیم به خودم می بالم. فرزند ارشد شهید تقی خسروبیگی ضمن قدردانی از تلاش های مادر خود گفت: مادرم در طول این مدت ها تلاش های بسیاری برای ما انجام دادند و به قولی هم جای خالی پدر را برای ما پر کردند و هم نقش مادری را ایفا می کردند به گونه ای که هم بنده و هم یکی از برادرانم توانستیم پزشک شویم و یکی دیگر از برادرانم نیز مهندس شد که از این بابت نیز از ایشان قدردانی می کنم. پایان پیام/ 343 ...