سایر منابع:
سایر خبرها
مصباحی مقدم: مجلس پس از اجرای مسکن مهر از آن باخبر شد / دولت روحانی در برابر تذکرات نمایندگان سعه صدر ...
از حالا انتخاباتی شود، هنوز زود است که از برنامه های انتخاباتی سخن بگوییم. او با تاکید بر اینکه برای گفت وگو درباره انتخابات، تحلیل شخصی اش از فضای سیاسی کشور در ماه های آینده یا حتی اعلام نظرش درباره کاندیداهای بالقوه ای که این روزها گمانه زنی هایی از حضورشان در انتخابات مطرح می شود به هیچ وجه آمادگی ندارد، محور مصاحبه مان را به سمت طرح پرسش های بخش دوم این گفت وگو می کشاند تا نظراتش ...
بسته خبری سفیر شنبه 16 مردادماه 1395
خط انتقال گاز ترش بوده که ساعاتی بعد ازحادثه خاموش شده است. _____________ telegram.me/joinchat/AovqjTxG4fyF_y9_ATG2Ow شبکه خبری سفیر, [04.08.16 21:21] [ Photo ] سی ان ان: بندر بن سلطان به صورت غیرمستقیم با حملات 11 سپتامبر ارتباط داشته است. _____________ telegram.me/joinchat/AovqjTxG4fyF_y9_ATG2Ow شبکه خبری سفیر, [04.08.16 21: ...
نگاهی به زندگینامه ی مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی
1309 هجری شمسی برابر با 21 رجب 1349 ه ٍجری قمری در محله الوندیه شهر قم در منزل اجاره ای متولد شد. به مناسبت نام پدربزرگ پدری اش شهید سیدمصطفی موسوی، او را نیز مصطفی نامیدند. مادرش خدیجه ثقفی و پدرش آیت الله العظمی سیدروح الله خمینی بود. سیدمصطفی خمینی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه های باقریه و سنایی قم به پایان رساند. علاقه فراوان وی به علوم اسلامی و روحانیت و تشویق پدر باعث شد بعد از ...
چالش سه سینماگر برای دختر
، ذهن پدرش تا فاجعه پیش برود. در حالی که در عمل چنین چیزی نمی بینیم. البته ماهور هم با وجود این که اولین بار بود بازی می کرد، خیلی خوب از پس این کار برآمد و ارتباط خوبی توانستیم با هم برقرار کنیم. اما در مورد نقش پدر فکر می کنم اگر فرهاد قبول می کرد و این نقش را برای من بازی می کرد، احتمالا با هم اختلاف پیدا می کردیم شاید هم دعوایمان می شد چون من پدری با روحیاتی تندتر از این که فرهاد در ...
فاطمی نیا: مقام اهل بیت(ع) خارج از حد تصور است
مردم به پیغمبر بوده است. این نسل و خانواده است که یک کودک شبیه پدر بزرگ خود می شود، یک نفر شبیه دایی خود می شود. من کودکی را دیده ام که کاملاً شبیه دایی خود بود. یک کودک شبیه پدر بزرگ می شود، شبیه پسر عمو می شود. نسل مسئله ی عجیبی است که شما در بیت نبوّت می بینید که حضرت مجتبی (ص) به جدّ خود بسیار شبیه است. حضرت علیّ بن الحسین (روحی له الفداء) که می فرماید: أَشْبَهُ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ [6 ...
روش های جذب و تربیت نیرو/ گفتاری از دکتر حمید حبشی
شاهدان ( + ) پرتال رسمی جلسات ایشان است. *** بسم الله الرحمن الرحیم ... شما خاطرات رنج آوری را در دوران کودکی داشته اید؛ یادتان می آید بابا اینطور می کرد مامان آنطور می کرد، اجازه نمی دادند و امثال اینها. سوابق فراوانی در ذهنتان هست. مخاطب وقتی احساس اسارت کرد، رفتارش چگونه است؟ متأسفانه به سمت تقابل کشیده می شود. خیلی مهم است که بدانید تقابل تصمیم مخاطب نیست؛ اینطور نیست که ...
معمای ازدواج سوم یک زن
ماه سیگار دود می کرد. همانجا خاطرات زندگی مشترک اش مثل یک فیلم یا پرده ای از یک نمایش تراژیک در ذهنش مرور می شد. ماجرا از سال ها پیش شروع می شد. در یک روز بهاری مشغول کار در نجاری پدرش بود که دختری جوان مسیر زندگی اش را تغییر داد. دو سه سالی می شد که از سربازی آمده بود و عجله ای هم برای ازدواج نداشت اما دختر جوان او را به زندگی مشترک علاقه مند کرد. دختر آمده بود پایه صندلی را تعمیر کند ...
5 ویژگی کسانی که آمادگی ازدواج دارند
...، حتی اگر رسما از شما درخواست ازدواج کرده، به حرفش اعتماد نکنید. در ایران آمادگی ازدواج به این معنی است که حداقل تکلیف تحصیل، سربازی و شغل مرد مشخص باشد. البته نه اینکه همه این کارها را به انجام رسانده باشد، فقط باید بداند که در این موارد چه تصمیمی داردو آینده اش را به کدام سمت می خواهد ببرد. مردی که هنوز نمی داند در کدام شهر یا کشور می خواهد زندگی کند یا (وقتی بزرگ شد!) می خواهد ...
بازیگر قدیمی سینما و تئاتر در 101 سالگی درگذشت
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ مینا شاهین خو دختر هنرمند پیشکسوت پرویز شاهین خو به مهر گفت: بامداد امروز شنبه پدرم که حدود یک ماه در بستر بود به رحمت خدا رفت. وی افزود: پیکر ایشان به بهشت زهرا (س) منتقل شده و یکشنبه 17 مردادماه ساعت 8 صبح مراسم تشییع و خاکسپاری از همان بهشت زهرا (س) به سمت قطعه 73 ردیف 72 انجام می شود. دختر این هنرمند به شرایط جسمی نامساعد پدر ...
3پسر دیگرم را فدای حضرت زینب(س) می کنم
بن عدی را تخریب و تهدید به تخریب بارگاه حضرت زینب(س) کردند. اینها را که شنید گفت غلط کردن زورشان به عمه رسیده؟ مگر ما مرده باشیم که بیایند و دستشان به حضرت برسد. گفتم برادر خودت را قاتی نکن من اجازه خودم را به سختی از پدر گرفتم نمیتوانم اجازه شما را هم بگیرم. اصلا ممکن است پدر منصرف شود و مرا هم اجازه ندهد. گفت مشکلی نیست پاشو برویم خانه. رفتیم پیش پدرم و چون فن بیان سید خیلی خوب بود در مدت چند ...
رضا عطاران:دوست ندارم درباره ی زندگی شخصی ام حرف بزنم
اما نمی دانم چرا مدام از من می پرسند به چه دلیل فیلم هایت می فروشد. من از کجا بدانم؟ واقعاً دلیلی برایش ندارم. من نمی دانم چرا مردم یکی را به دیگری ترجیح می دهند. همه می دانند که بازی یک بازیگر دیگر از من بهتر است اما مردم بیشتر اوقات یکی دیگر را انتخاب می کنند... وقتی رضا عطاران بگوید حرفی ندارد، یعنی شما قرار است سخت ترین کار جهان را انجام بدهید. چون اصولا آدم کم حرفی است و این بار ...
دوقلوهای هاشم همچنان چشم انتظار آمدن پدر/قاب عکسی که مونس این روزهای نازنین زهرا است
.... گفت وگویی که هر بخش آن به نوبه خود دلتنگی و حسرت و داغ نداشتن پدر را با زبان کودکان و عاشقانه به تصویر کشیدند. قاب عکسی که مونس این روزهای دختر 6 ساله است نازنین زهرا دختر 6 ساله شهید مرتضی مسیب زاده شهید مدافع حرم این روزها همچنان قاب عکس پدر در آغوش و با چشمانی اشک آلود عجیب دلتنگی می کند و این دردانه پدر همچنان بعد از گذشت زمانی هرچند اندک اما طولانی عکس بابای خود ...
روزنامه فروش هایی که از زندگی،”برگشت”خورده اند
کیوسک های مطبوعاتی شهرستان کوهدشت، بیش از 17 سال است که قدمت دارند؛ اما هنوز ساماندهی نشده و درآمد آن ها از فروش روزنامه، بسیار ناچیز است. به گزارش میرملاس ؛هر روز از دریچه ی کوچک دکه به خیابان خیره می شود. مرد جوان، میان شلوغی میدانی که حالا بلوار است، تیتر اخبار را هر روز با صدای بلند می خواند. دیوارهای دکه با نخی از روزنامه ها جلد شده اند. پیشخوان دکه پر است از انواع روزنامه های رنگارنگی که با مجلات در کنار هم ردیف شده. مرد کهنسالی، بالای سر روزنامه ها ایستاده. از دور انگار که سنگ در غارش را کناری زده باشد با انگشت سبابه اش، روزنامه ای را ورق می زند. سرش مو ندارد. دندان هایش ریخته. با هر ورق روزنامه، به آهستگی از زیر زبانش کشیده می شود. روزهای روزنامه فروش دکه دار، دستش را به سمت مرد کهنسال دراز می کند. دست مردها روی هم فشرده می شود: این مرد از قدیمی ترین مشتریان روزنامه است. هر روز صبح به دکه می آید. روزنامه اش را لای کتاب می پیچد. محمد کریمی، از سال 77 نمایندگی مطبوعات کوهدشت را به عهده گرفته است؛ مطبوعاتی که خودش می گوید شامل روزنامه های سراسری، ورزشی، مجلات و هفته نامه ها بوده که در سطح کوهدشت و بخش های تابعه توزیع و پخش می شده است. پیرمرد، گوشه ی لبش خشک شده. خیره شده به تیترهایی که جلوی عینکش تلوتلو می خورد. دسته ی عینک را با چروک های دستش توی جیب می گذارد: این جا رنگ روزنامه ها جلوی کدر می شود. دکه سایبان بزرگ تری می خواهد. انگشتانش چیزی می جُست میان کتاب. آفتاب بر قد و بالای خمیده اش می تابد. صورتش، چین می خورد از اشعه های ظهر داغی که می تابد از تختِ آسمان. با دستمال سه گوشه ای صورتش را پاک می کند. تا می شنود که صحبت خبر و مطبوعات است، خم به ابروهای سیاهش می نشاند: روزگار جوانی در شهر دیگری بودم. چند خطی سواد از پدرم به ارث رسیده بود. دستم به شعر می رفت و نوشتن. برای خودم نوشتم. بعد با روزنامه ها انس گرفتم. آن روزها با پرداخت چند قران صاحب روزنامه می شدم. از آن روز به بعد روزنامه همدم زندگی ام است تا حالا که خانه ام به کوهدشت آمده. بدون تبریک روز خبرنگار دکه دار چند روزنامه ای را فروخته با مجلات جدول که قیمتش زیر بازار است. نگاهش روی ساعت مچی می رود: امروز روز خبرنگار است. کمتر کسی این روز را به ما تبریک می گوید. آن روزها قبل از اینکه وارد روزنامه و خبر شوم؛ روزنامه با یک روز تأخیر وارد کوهدشت می شد؛ ولی با تلاش و زحمت توانستم تمام روزنامه ها را به روز نمایم. با همکارانم در چهار نقطه پرتردد شهر، چهارکیوسک مطبوعاتی نصب کرده ایم؛ به طوری که در هر نقطه از شهر مردم به راحتی به تمام روزنامه ها، هفته نامه های سراسری و محلی دسترسی داشته باشند. کریمی روزنامه ها را روی هم می چیند. دست می برد به زیر مجلات کنار کیوسک و چندتایی را با هم بلند می کند: تنها شباهت کوهدشت به شهرهای بزرگ و برخوردار، وجود دکه های مطبوعاتی و عرضه روزنامه با قیمت روی جلد است؛ چیزی که قبلاً سابقه نداشته و الان اولین روزنامه چاپ صبح کشور ساعت 8 صبح همان روز در پیشخوان مطبوعات کوهدشت به دست مردم می رسد. مجلات در یک چشم زدن به داخل کیوسک رفته. کریمی، زیراندار مجلات را با پهنای دست راست تکان می دهد: کوهدشت سومین شهر روزنامه خوان لرستان است. کمترین میزان روزنامه برگشتی نسبت به شهرستان های استان را دارد و این نشأت گرفته از عرضه بروز و همزمان در سطح شهر می باشد. دکه دار روزنامه ها را هم یکی یکی روی هم می گذارد. روزنامه های چاپ محلی را جداگانه در گوشه ای قرار می دهد: کوهدشت از بسیاری از زیر ساخت ها، امکانات و خدمات شهری محروم هست. زمانی که تنها سرگرمی و وسیله ارتباط شهری، روزنانه ها بود؛ از جوانان بیکار در آگهی های روزنامه ها دنبال استخدام بودند. بعد که نام خود را جزو استخدامی ها می دیدند؛ همان جا ذوق زده از ما تشکر می کردند و این شد بهترین خاطراتم در روزهای دکه. کریمی در حدود هجده سال هست که دکه دار مطبوعات در دور میدان امام است. ظهر و غروب دکه ی مطبوعاتی اش با اذان مسجد روبرو گرم گرفته. اعتراض برای جذب آگهی دختر جوانی با قدم های تند به نزدیک دکه می آید. با هیجان سراغ یکی از مجلات را می گیرد. با لبخندی که محو نشده از صورت جوانش می گوید یکی از داستان هایم در مجله چاپ شده. هزینه ی مجله را با دستانی باز روی پیشخوان می گذارد. کریمی همه ی مطبوعات را در دکه گذاشته. دکه اش اتاقکی کوچک است که چند قفسه آن جا چیده: بدترین روزهای دکه داری ام، روزی بود که دکه سه بار توسط شهرداران وقت بدون دلیل جابجا شد که از لحاظ مادی و معنوی دچار خسارت شدم. در کوهدشت چهار دکه فعال مطبوعاتی که هر کدام نمایندگی روزنامه ای را دارند؛ طبق قانون باید آگهی مطبوعاتی بین نمایندگان فعال و همچنین هفته نامه سیمره عادلانه توزیع شود؛ ولی متاسفانه دست هایی که در مطبوعات نیست و در مشاغل دیگر اشتغال دارند؛ از طریق اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی، سهمیه آگهی جذب می کنند. چندین بار اعتراض کردیم؛ ولی تا حالا تأثیری نداشته است. کم کم خیابان ها در یک چشم به هم زدن در حال خلوت شدن است. جوانی با تیشرت راه راه سفید به درب دکه می زند. صدای آهنگ موبایلش، دکه را شلوغ می کند. از دکه دار، نوشابه و ساندویچ می خواهد. خدمت با بی مزد و منت نگاهش که روی روزنامه ها می افتد؛ آهنگ موبابل را کم می کند. سرش را می چرخاند و دور می شود. کریمی، پیشخوان دکه را پایین می کشد: اینترنت و شبکه های اجتماعی باعث شده که مردم کمتر روزنامه بخوانند. روزگاری ما در حدود بالای هزار نسخه روزنامه در سطح شهر کوهدشت می فروختیم؛ ولی الان تیراژ بعضی از روزنامه ها از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کند. این به ضرر ما تمام شده. درآمد ما وابسته به تک فروشی و آگهی است؛ از لحاظ مالی سخت در مضیقه هستیم. دکه دار انگار که فرصت کافی برای گپ زدن پیدا کرده. می ایستد. به دکه تکیه داده: به زحمات و تلاشهای شبانه روزی برادران فریدون و علیرضا طهماسبی، اردشیر مینایی و رسول قاسمی که سال ها است دارند بدون مزد منت در عرصه خبر و روزنامه کار می کنند؛ خدا قوت می گویم. کریمی، نام زنده یاد میرزاعلی قاسمی و لطف الله مینایی را از قلم که نمی اندازد؛ چشم هایش حسرت می شود. می گوید آن ها به دلیل فشار کار و استرس های ناشی از کار مطبوعات از میان ما رفته اند. دکه دار در قاب دوربین نمی خواهد که باشد. خودش را از کادر دکه پنهان می کند. حرف هایش در گلو گیر کرده. در چشم به هم زدنی در غبار روز، محو می شود. گزارش: فاطمه نیازی درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
رابطه پنهانی، انگیزه قتل همسر صیغه ای
جایگاه حاضر شدند. مادر مقتول که به عنوان یکی از اولیای دم در جایگاه حاضر شده بود، درخواست قصاص کرد و گفت: من یک نوه دارم که 10ساله است. وقتی دخترم از شوهرش جدا شد، پسرش با او زندگی می کرد، بعد از قتل دخترم، نوه ام با پدرش زندگی می کرد و ما با هم ارتباط داشتیم اما یک سال قبل داماد سابقم فوت کرد و این طور بود که ارتباط ما به طور کامل قطع شد و من هرچه تلاش کردم نوه ام را پیدا کنم موفق نشدم. اما از طرف ...
اعتراض مردم به جاده های مرگ
با مدیر کل راه های استان و نماینده شان در بیرجند ارتباط بگیرند و قرار شده است اقدامات لازم درباره روند ساخت وساز جاده های استان انجام شود اما مشخص نیست این روند تا چه زمانی به طول بینجامد. به عقیده او اتفاق بزرگی که در کمپین اعتراض به جاده های مرگ افتاد، همراهی و همدلی مردم برای یک خواست جمعی بود. پیوستن کانال ها، روزنامه ها و سایت های معتبر و پربازدید استانی و کشوری به پویش مردمی و حمایت ...
راهی برای فروش بهتر کودکان
.... تلاش می کنیم یک روز جهنمی یک روز بسیار بسیار تاریک در این مناطق را برای مادران و کودکان عوض کنیم. چون می دانیم که اگر پدر را رها کنیم دخترش را در سن 9-8 سالگی می فروشد. خودشان می گویند ازدواج اما در واقع یک مردی در سن 50تا 70 سالگی می آید و این بچه را از پدرش می خرد. چند درصد از کودکان که تحت پوشش شما هستند به اسم ازدواج فروخته می شوند؟ تعداد این سرنوشت های تلخ به قدری زیاد ...
گزارشی دردآور از زندگی مریم و مهسا در خیابان خراسان/فروش بچه تا قاچاق برادر کوچک به افغانستان
میومدن خونه ما. من و داداشم تو اتاق بغلی بودیم و مامانم با دوستاش بود... . مهسا می گوید وقتی 12سالش می شود، از ترس امنیت، ماجرا را برای پدرش بازگو می کند. یک روز پدر بعد از بستن مغازه در گوشه ای از خیابان کشیک می دهد و وقتی کسی وارد خانه می شود، او به مادر حمله می کند... . می گوید: همین شد بهانه. اسباب و اثاثیه مان را ریخت وسط خیابان و همین دو سه ماه یک بار، ماهی 10 -20 هزارتومانی که خرجی می داد هم ...
تاوان غفلت؛داستان تکان دهنده از یک دختر فریب خورده
. یک روز پارسا ازم خواست بهانه ای جور کنم و به دیدنش بروم ، من هم بدون اطلاع والدینم به سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم را در جریان گذاشتم . پارسا در ترمینال منتظرم بود . از دیدنش احساس خوبی داشتم . او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی افتد و همه بچه های مثبتی هستند . وقتی به آنجا رسیدیم .اصلاً آنطور که فکر می کردم نبود عده ای دختر و پسر ...
روش های آسان تعیین جنسیت دختر (2)
نی نی بان، تکتم نجفی: دومین مطلب از بسته پیشنهادی راهنمای دختر دار شدن به انواع و اقسام روش های خانگی می پردازد که می تواند جنسیت جنین شما را دختر کند. تلاش برای تعیین جنسیت جنین متعلق به امروز و دیروز نیست بلکه صدها سال قبل مرسوم بوده و همه توصیه هایی که در طب سنتی مطرح می شود یا این روزها ورد زبان مادربزرگ هاست از همین تلاش ها نشات می گیرد. البته اغلب روش های قدیمی حول محور زن می ...
اسرار وجودی حضرت زهرا (سلام ا... علیها )
قلمرو امکان مظهر اسم اعظم خداوند، وجود مبارک پیامبر (ص) است که احدی در محدودة امکان همانند او نیست؛ زیرا مظهر تام خدای بی همتا را همتا نخواهد بود (جوادی آملی، 1382: ج2، ص66). این آیینة تمام نمای صفات جمال و جلال الهی می فرماید: حُبِّبتُ الیّ من الدنیا ثلاث، النسا و الطیب و جعلت قرّة عینی فی الصلوة (از دنیای شما سه چیز را محبوب من قرار دادند: زن، عطر و نور چشم مرا در نماز قرار دادند) (مجلسی ...
داستایفسکی؛ نویسنده ای پر رمز و راز
داستایفسکی در سال 1821 میلادی در مسکو به دنیا آمد. پدرش پزشک و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در سال 1834 همراه با برادرش به مدرسه شبانه روزی رفت و سه سال را در آنجا سپری کرد. فئودور در پانزده سالگی مادرش را از دست داد اما در همان سال آزمون ورودی دانشکده مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه 1838 وارد این دانشکده شد. چند ماه بعد یعنی در تابستان 1839 خبر فوتِ ...
مریلا زارعی: فرهاد اصلانی به من یاد داد به حرف کارگردان گوش نکن!
دختر را کارگردانی کنی؟ زارعی: درست است. شما از کجا فهمیدید؟ میرکریمی : از مهران کاشانی شنیدم. خب بگو ماجرا چه بود؟ زارعی: بله مهران کاشانی خیلی هم زحمت کشید ولی وقتی در توافق با تهیه کننده به نتیجه نرسیدیم. گفتم شاید صلاح نیست. وقتی هم پیشنهاد بازی مطرح شد چون قبلا قصه را خوانده بودم و به آن تعلق خاطر داشتم فکر کردم انگار این فیلم در سرنوشت من نوشته شده است. ...
بازی به سبک پسران شیر و دختران موش
بین انسان ها از سنین کم دریافت کرده اند. همین چند وقت پیش ویدئویی در فضای مجازی دست به دست می شد که دختر خردسالی را در اسباب فروشی نشان می داد که با گریه از پدرش سؤال می کند که چرا اجازه ندارد از اسباب بازی های پسرانه استفاده کند و چرا دنیای دختران همیشه باید صورتی باشد؛ انگار که اگر او هم مثل دیگر هم سن و سال هایش اتاق صورتی نداشته باشد، یک تمایز و تفاوت بزرگ خواهند داشت. ...
مکافات گناه
کنار گذاشت، صدایش را صاف کرد و گفت: " هر جا تو بگی میام خشایار..." و خشایار که با ترفندهای همیشگی اش سرانجام موفق به راضی کردن مهتاب شده بود، خنده ای کرد و گفت: "همین پنجشنبه، خونه دوستم یه مهمونی هست. دوست دارم برای اولین بار اونجا ببینمت و به همه دوستام نشونت بدم و بگم خوشگل ترین دختر دنیا نصیبم شده!" خشایار همچنان می گفت و وجود مهتاب با شنیدن حرفهای او داغ می شد، خشایار از عشق و دوست ...
دوست مجرد همسرم هر شب به خانه ما می آمد / پرهام زندگیم را جهنم کرد
او اصلا ناراحت نبودم. درواقع ماجرای اصلی دعوای من و پرهام به خاطر رفت و آمد با دوست صمیمی من آغاز شد. من هم مثل پرهام یک دوست صمیمی مجرد دارم که همیشه و در هر لحظه ای کنار هم بودیم. اتفاقا همین ستاره باعث آشنایی من و پرهام شده بود. برای همین بیشتر اوقات ستاره هم به خانه ما می آمد و همیشه با هم در ارتباط بودیم. اما پرهام مرتب نسبت به این موضوع اعتراض می کرد و می گفت حق ندارم تا این اندازه با دوست ...
آمادگی برای بارداری، شرایط جیبتان را مهیا کنید
و غریبی دور و اطراف تان پرسه می زند اما ورق در لحظه ای برمی گردد که برای اولین بار صدای تپش قلب کوچکش را می شنوید. فرقی نمی کند مادر این قصه شیرین باشید یا پدر. مهم این است که حالا هم پای ضربان قلب جنین، قلب شما هم تند تر می زند. نگرانی های تان ناگهان شکل می گیرند. در یک آن همه چیز رنگ دیگری به خود می گیرد. اوضاع عوض شده. بزرگ ترین دغدغه زندگی تان رو آمده. دغدغه ای شیرین که شما را به سمت دنیای ...
نخست وزیری که از قصر شاه به زندان قصر رفت
بانو سرداری دختر ادیب السلطنه و نتیجه عزت الدوله (خواهر ناصرالدین شاه) از صلب یحیی خان مشیرالدوله بود. امیر عباس و برادر کوچک ترش فریدون به اقتضای شغل پدر در لبنان رشد و نمو یافتند و در مدرسه فرانسوی بیروت تحصیل کردند و امیرعباس در اواخر تحصیل در دوره دبیرستان به اروپا رفت و سال ها در انگلستان و بلژیک و فرانسه زندگی و تحصیل کرد. او پس از اتمام تحصیلات خود در رشته علوم سیاسی از دانشگاه ...
خبرنگاران؛ کوزه گرانی که از کوزه شکسته آب می خورند/ واگویه های خبرنگاران خانم درقم
سال سن دارد، 3 ساله بود که در اثر بیماری آبله چشم هایش را تخلیه کرده بودند، دو حفره بزرگ که جای چشم هایش را گرفته بود. در نگاه اول حس ترس و تعجب را با هم به همراه داشت، می گفت همه خانواده و فرزندانش را در جنگ از دست داده و حالا از دار دنیا همین یک دختر برایش مانده، اتاقک های 10 الی 15 متری که بیشتر نام آلونک برازنده شان است تا خانه محل زندگی اهالی محل بود که با کمک تیرهای چوبی و با سقف هالی ...
تعیین جنسیت جنین، شکم مادر چه شکلی است؟
آنکه به جنسیت نوزاد ارتباط داشته باشد به موقعیت قرار گرفتن او مرتبط است. جالب اینجاست که تغییر موقعیت جنین در بارداری می تواند شکل شکم مادر را در هفته های مختلف تغییر دهد. اگر شما هم به خاطر شکل متفاوت شکم تان مدام باید به دیگران جواب پس بدهید، این مطلب را بخوانید و به اطرافیان تان هم خواندنش را توصیه کنید. در این صفحات همه چیز را در مورد شکم سالم یک مادر باردار با شما در میان می گذاریم ...
ضرورت آسیب شناسی فضای مجازی
، والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو را می توان نام برد. در بحث ازدواج ها نیز مسائلی چون ناپایداری ازدواج ها، تغییر الگوی همسر گزینی، نداشتن مهارت هایی برای ازدواج ها، تغییر الگوی همسر گزینی، نداشتن مهارت هایی برای ازدواج، ناتوانی والدین برای آموزش به فرزندان، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، تمایل به دریافت مهریه های سنگین، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش تنوع طلبی ...