سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگوی چالشی با زنی که با یک اعدامی ازدواج کرد
آرامی است، درحالی که در اعتراف های همسرت آمده او به شیشه معتاد بوده؟ امیر هرچه باشد قاتل نیست. بسیار خب، من می خواهم بدانم تو چطور از طریق چند بار تماس تلفنی فهمیدی همسرت آدم خوبی است؟ این را حس می کردم، بعد هم من عقل و شعور دارم، با آدمی هم کلام شدم که کاملا باشخصیت و فهمیده بود، آرام بود و زخم خورده، آدمی که زندگی اش به خاطر یک اشتباه نابود شده بود. تو که ...
پای صحبت های تلخ یک دزد صندوق صدقات
مادرم در میان گذاشتم با مخالفت شدید پدر و مادرم روبه رو شدم. علاقه من به آن دختر خیلی شدید شده بود باهم به پارک و رستوران می رفتیم و زمانی که خانواده ام به مسافرت می رفتند من آن خانم را به خانه می آوردم و دو نفری پای تماشای فیلم های ماهواره می نشستیم. حدود دو سال من با آن دختر بودم و پدر و مادرم از ارتباط من با آن دختر با خبر شدند؛ و بعد از آن فهمید که دیگر امید به ازدواج با من ندارد ...
مکافات یک لحظه جنون
پسرش به خانه مان آمد و با دیدن بدن سوخته پدرش و ناله های شدید او، اصل ماجرا را پرسید که سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کردم. از دستم عصبانی شده بود با اورژانس و پلیس تماس گرفت. خواهر و برادرانش هم سر رسیدند. مرا به کلانتری بردند و شوهرم را هم به بیمارستان منتقل کردند. بعد از بازجویی اولیه مرا به طور موقت آزاد کردند. چند بار به ملاقات شوهرم رفتم و حتی تلفنی از فرزندانش حال و روزش را جویا می شدم ...
عاشق تیپشم
با جواب های رک، صادقانه و بی رودربایستی رویگری و همسرش داده شده است. این روزها بیشتر از همه از چه چیزی دلگیر هستید؟ رضا: از اینکه سلامتی ندارم چون آدمی پرجنب و جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم می دهد. البته خدا را شکر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به کار شده و رفته ام اما بعد که وضعیت مرا می بینند منصرف می شوند و دیگر تماس نمی گیرند و این آزارم می دهد ...
شکوه امام هشتم از نگاه یک محقق آلمانی
شعار سال: به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در آلمان، کاترینا مولر ، استاد رشته مردم شناسی دانشگاه توبینگن در جشن ولادت امام هشتم (ع) که در محل رایزنی فرهنگی کشورمان در برلین برگزار شد، با سخنانی درباره تحقیقاتش درباره حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) گزارشی را ارائه کرد که ترجمه آن به شرح زیر است: بسیار ممنونم از دعوت رایزنی فرهنگی در آلمان برای این برنامه بسیار عالی؛ در مورد استان تاریخی خراسان و سلطان آن ام ...
50 سال فرازو فرودهای روزنامه نگاری درآذربایجان شرقی
از شماها اجازه بگیرم و... یک بار هم در آستانه انقلاب، در زمان حکومت نظامی اعلانی را تکثیر کردیم و به تمام دکه ها دادیم تا پشت شیشه هایشان بچسبانند. اعلان کلی صدا کرد و افراد زیادی برای خواندن آنها جمع شدند و باز هم ما را از ساواک خواستند و کلی گرفتاری پیش آمد. *بعد از خروج از سرپرستی چه کردید؟ مدتی در بازار به کار آزاد مشغول بودم. *پس از آن به بخش نیازمندی های روزنامه اطلاعات ...
بیوگرافی میلاد کی مرام + عکس
مسیر زندگی ام را تغییر دادند؛ چیزهایی بهم گفتند که احساس کردم اول باید روی پاهای خودم بایستم بعد بروم سراغ عشقم هنر، بازیگری و هر چیز دیگری... رفتم سراغ کار... هیچ ابایی هم از کار نداشتم. هر کاری را هم می کردم؛ از کارگری شروع کردم. منِ میلاد کی مرام تا کارم رفت سمت یک رستوران. من توی یک رستوران کار می کردم اسمش را هم می آورم، رستوران رادان توی یوسف آباد و توی جردن هم یک شعبه دارد، شروع ...
دزدیِ سر گردنه ی خودرو، در داراب!
تابناک فارس به نقل از خبر جنوب:وقتی به محلی خلوت رسیدیم آن دو نقابدار به سمت من حمله کردند. وقتی متوجه شدم آنها سارق هستند مقاومت کردم تا اجازه ندهم خودروام را سرقت کنند اما آنها مرا به باد کتک گرفتند و درحالیکه خون از سرو صورتم سرازیر شده بود، در حاشیه جاده رهایم کردند و با سرقت پرایدم پا به فرار گذاشتند. من هم به سختی خودم را به حاشیه جاده رساندم و بعد برای شکایت نزد پلیس آمدم. مردان ...
ربیع خواه: با حمایت برانکو، ذهنیت هواداران پرسپولیس نسبت به من عوض شده
. خداراشکر که الان همه چیز بهتر شده است و هواداران هم ذهنیتشان عوض شده. -تو سابقۀ بازی در لیگ برتر را داشتی،این طور نیست؟ بله. زمان سرمربی گری مجید جلالی در تراکتور سازی بازیکن این تیم بودم اما با بدشانسی هایی مواجه شدم. همچنین در پاس همدان با سرمربی گری اصغر مدیرروستا در لیگ برتر بازی کردم. بعد که پاس به لیگ یک سقوط کرد. مدتی را با مصدومیت سپری کردم تا این که به نفت آبادان ...
صحبت های تکان دهنده پسر نوجوانی که بخاطر مواد جان مادرش را گرفت
دایی ام بود آشنا شدم تا برایش مواد بفروشم با خودم می گفتم که با این کار در عرض چند سال می توانم ماشین و خانه بخرم. حال و هوای مستقل شدن مرا به وجد آورده بود کارم را با داریوش شروع کردم توانسته بودم در عرض دو هفته پول خوبی بدست بیاورم که با یک ماه حقوق کارهای قبلی ام برابر بود برای همین اراده ام را قوی تر کردم تا کارم را با جدیت بیشتری دنبال کنم. تا اینکه خانواده ام کارهای مرا ...
دیده بان جوانی که برسر قولش ایستاد/ مدافع حرم حضرت زینب (س) باید مانند حضرت عباس (ع) شهید شود
درس و تحصیل را برای بودن در کنار خانواده رها می کند و با مدرک کاردانی برای کار به کازرون منتقل می شود اما باز هم دلتنگی های سهیلا تمام نمی شود چراکه ابوذر راهی ماموریت هایی به نقاط مختلف ایران می شود. همسر شهید داوودی می گوید: خانه ای در کازرون که محل کار ابوذر بود اجاره کردیم. 3ماه گذشت که ماموریت ابوذر به ارومیه شروع شد. باز دوباره بی تابش بودم 15روز در ارومیه به سر می برد و 15 روز خانه. بعد از ...
آزارجنسی کودکان فقط رفتار جنسی نیست
جنبه های مختلف زندگی فرد را تا سال ها تحت تاثیر قرار بدهد؛ اما این موضوع بستگی به فرهنگسازی و شرایط جامعه دارد. دکتر آذین تاکید کرد: در کشورهای دیگر می بینیم که راحت تر از فضای ما درمورد آزار جنسی سخن گفته می شود و حتی چهره های سرشناس از تجربیاتشان در این زمینه سخن می گویند و مردم می بینند که این تجربیات سخت را پشت سر گذاشته و توانسته موفق باشد. این موضوع باعث می شود تحمل این شرایط برای ...
ازدواج پسر و دختر در دادگاه با مهریه ای باورنکردنی
کمی تأمل می کند تا جزئیات پرونده در ذهنش تداعی شود. لحظاتی بعد لبخندی روی لب هایش می نشیند. انگار به همان روزها بازگشته و حس خاصی دارد. آهی می کشد و با لبخند، لب به سخن می گشاید. سال 82، نخستین سالی بود که در اجرای احکام دادگاه بعثت مشغول به کار شده بودم که پرونده دختر و پسر عاشق پیشه ای زیر دستم آمد که پس از فرار، دستگیر شده بودند. اگر اشتباه نکنم، نام شان دنیا و آرش بود و 19-18 ساله بودند. آنها ...
مهدی هاشمی با همکاری ساواک چند بار برای شهید اندرزگو تله گذاشت
بعدها آدم های بسیار معتقد و محکمی شدند. *با توجه به اینکه شهید اندرزگو در سال هائی دست به مبارزه مسلحانه زد که بسیاری از افراد و گروه هایی که بعدها به این شیوه روی آوردند، در آن مقطع جرئت و یا اعتقاد به این کار نداشتند، پس از انقلاب که اسناد، رو شدند، شما نقش ایشان را در ترغیب و تجهیز مبارزان معتقد به شیوه مسلحانه چگونه دیدید؟ بسیاری از گروه های مبارزات مسلحانه را که پراکنده ...
این کتاب را نوشتم تا دین خود را به شهدا ادا کنم
.... به دنبال آن گروهی با نام گروه لحظه های بی نشانی تشکیل دادیم تا در آن به دنبال لحظه های بی نشان شهدا بگردیم. با کمترین امکانات کار را شروع کردیم قرعه ی فال به نام من افتاد تا چند سالی را با خاطرات شهید سیدابراهیم میرکاظمی سپری کنم. چندین بار برای خاطرات کودکی و زندگی شخصی شهید به اسفرجان رفته و با خانواده ی بزرگوار شهید مصاحبه کردم و خوشبختانه به خاطر همکاری صمیمانه خانواده به غیر ...
همسر شهید اندرزگو در گفت وگویی مطرح کرد زجر های یک چریک اسلامی به روایت همسرش/پیش بینی وقوع جمهوری ...
که سلطنت پهلوی را سرنگون کند. ایشان آن قدر برای ساواک اهمیت داشت که حتی روزهایی که مبارزات مردم اوج گرفته بود بعد از پانزده سال هنوز به دنبال او بود. *از شهادت ایشان، چگونه مطلع شدید؟ شانزدهم ماه مبارک رمضان سال 1357 بود که شهید اندرزگو آمد تهران. روز نوزدهم در خیابان سقاباشی به کمین ساواک افتاد و به شهادت رسید. ایشان آن روز تلفنی با من صحبت کرد. تلفن خانه ما هم کنترل می شد ...
شهیدی که از او به عنوان کم سن ترین خیّر تقدیر شده بود
.... برادرش جا خورد و خواست انکار کند اما از وقتی که علی رفته بود من خودم را آماده شنیدن خبر شهادتش کرده بودم. گاهی خانه را مرتب می کردم که در برابر خبر شهادتش غافلگیر نشوم و همه چیز مهیا باشد. همان روز خبر شهادتش را به من دادند. پیکر علی امرایی چند روز بعد به خانه برگشت و خواهرش پیراهن مشکی اش را روی کفنش انداخت و شال سیاهش را دور کمرش بست. علی کفنش را خودش از کربلا آورده بود. هر سفر ...
فرقان عملاً آلت دست مجاهدین بود
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس ، درشب شهادت حاج مهدی عراقی، غلامعلی حداد عادل - که با او در جلسه حزب جمهوری اسلامی همراه بود- وی را به منزل رساند. شنیدن خبر ترور دلخراش عراقی پس از سپری شدن چند ساعت از آن همراهی، برای حداد عادل دشوار بود! اینک 37 سال از آن روز می گذرد و دکتر حداد عادل در سالروز شهادت عراقی- که به دست گروه فرقان به شهادت رسید- ریشه های پیدایش این گروه ...
ابتکار رزمندگان شلمچه را حفظ کرد
.... انفجار گلوله 155 به قدری شدید بود که عبور ترکش های این انفجار را از بالای سر خودم که در پشت خاکریز خط خودی نظاره گر صحنه بودم حس کردم. از آن روز به بعد، هر وقت عراقی ها حجم آتش شان به خصوص در شب بالا می رفت و یا جنگ روانی در خط به راه می انداختند، یکی از این انفجارها آنها را تا صبح خاموش می کرد. در آن موقعیت خط روی آرامش به خود می دید. رقص مرگ در مقابل فرزندان خمینی/ فریب ...
روایت رفیقدوست ازدیدار خصوصی بامنتظری/برخی تحمل لاجوردی رانداشتند
ایام سالگرد شهادت شهید اندرزگو قرار داریم. آشنایی من با اندرزگو به زمان قبل از اعدام انقلابی منصور برمی گردد. بعد از آن ارتباط ما سال ها قطع بود. اندرزگو با زیرکی خاصی که سابقه همکاری ما با هم لو نرود، با باجناق بنده ارتباط داشت و از همان طریق دوباره ما بهم وصل شدیم. شهید اندرزگو در زندگی شخصی انسان بسیار پاکدستی بود. پول برای مبارزات بسیار به دست می آورد، اما برای زندگی شخصی ...
اعتراض به نخستین حراج فرش ایران (حراج ملی) پیش از برگزاری
زمینه برگزاری حراج، تخصصی ندارم و تنها آنچه که می دانم درباره دو حراج بزرگ ساتبی و کریستیز است که درباره این حراج ها نیز توضیحاتی به آنها دادم. وی در ادامه افزود: چند ماه بعد مجددا درخواست خود را تکرار کردند که من همان پاسخ را به آنها دادم و ملاقات حضوری خواستند که صورت نگرفت، این اتفاق مسکوت ماند تا چند روز پیش که کاتالوگ این حراج منتشر شد و از نام و عکس من به عنوان کارشناس فرش این حراج ...
خاطرات باور نکردنی و عجیب کارمندان اداره کالبدشکافی(16+)
دنیا رفته است. چند روز گذشت در نیمه های شب برای کاری به سردخانه رفتم، چراغ های ساختمان مثل همیشه سر ساعت مقرر یکی پس از دیگری خاموش می شدند، اما من در سردخانه بودم ناگهان صدایی شنیدم: کمکم کن! متوجه شدم این صدا از درون یکی از یخچال ها می آید. همان یخچالی که چند روز پیش جسد پسر ر ا در آن گذاشته بودند. بر ترسم غلبه کردم و در یخچال را باز کردم، تخت آن خالی بود. با خودم گفتم شاید عوارض بی ...
مرد بی غیرت که زنش را دست مردان هوسران می سپرد
فیلم ها و تعدادی از عکس ها را برایم فرستاد، شوکه شدم. با تلفن آن زن تماس گرفتم، اما پاسخگو نبود. خانه اش را هم عوض کرده بود و کسی از او خبری نداشت. از ترس منتشر شدن فیلم و عکس های خصوصی، چند بار به حساب این مرد پول واریزکردم تا این که 300 میلیون تومان دیگر پول خواست و چند روزی هم برای تهیه این پول فرصت داد. اما من قادر به تهیه این مبلغ نبودم. از زن شیاد و شوهرش که با همدستی یکدیگر از من کلاهبرداری ...
رفتار وحشیانه و غیر انسانی مرد جوان با سیمین - فکر کردم او بیهوش شده، او را به اتاق خواب بردم
بشدت کتک زد. حسن در اظهاراتش به تیم جنایی گفت: درحالی که بشدت عصبانی بودم با دو دستم کمر سیمین را گرفتم و به سمت دیوار پرتابش کردم. بعد هم با مشت و لگد به جانش افتادم. چند دقیقه بعد هم از حال رفت و در وسط هال افتاد. فکر کردم او بیهوش شده، بسختی او را به اتاق خواب بردم و صبح هنگامی که به سراغش رفتم متوجه شدم بدنش سرد شده و مرده است. درحالی که از این اتفاق ترسیده بودم تصمیم به خودکشی ...
همسرم را با دوست پسرم در خیابان دیدم / فریبا به من خیانت کرده بود
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، به هر راهی متوسل شدم اما فرزین دست بردار نبود با دوستی که چند ماه اخیر زندگی ما را به هم ریخته بود به دنبال مواد مخدر بود تا جایی که همزمان شیشه و کراک می کشید. پسری که با دست های خودم بزرگ کرده بودم در چشم برهم زدنی خام ایرج شده بود. زنم را بسیار دوست داشتم کارمند اداره ای بودم که با باقی مانده ارث پدری و خانه ای که اجاره داده بودم با همان حقوق ...
AS دردی که می تواند شما را معلول کند
. قبل از این انجمن حول وحوش 19 سالگی مدیر داخلی مرکز معلولین بودم و وقتی اتفاقی با آقای مهندس محمود غفوریان که خودش به این بیماری مبتلا بود، آشنا شدم، تصمیم گرفته ایم انجمنی راه بیندازیم برای رسیدگی بهتر به این بیماران. اوایل هم هیچ دفتری نداشتیم و جلسات ما در خانه پدری من برگزار می شد. حتی وقتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم اطلاعاتم را درباره این بیماری بیشتر کردم و وقتی دیدم انجمن در حال ...
آن قدر کتکم زد که بی هوش افتادم - فردای آن روز از خانه فرار کردم
خوابیدی؟ راستش شبای اول وحشتناک ترین شبای عمرم بود. واسه اینکه مأمورا گیر ندن روبه روی پارک یه باغ سبزی بود که می رفتم اونجا می خوابیدم. از اونجا بود که خفت گیری ها شروع شد. شب اولی که اونجا خوابیدم، وقت خواب یهو چندتا آدم مست با قمه و چاقو اومدن بالاسرم و هیچ کاری نتونستم بکنم. گیر افتاده بودم. هرچی گریه می کردم و داد می زدم فایده نداشت. می گوید اولین بار بعد از فرار از خانه در همان مکان ...
مت دیمون و پل گرین گرس چگونه وارد جاسوس بازی شدند!+تصاویر
به گزارش اتاق خبر، مرد خردمندی زمانی گفت: هرگز نگو دیگر هرگز این کار را نمی کنم. نصیحتی که مت دیمون و پل گرین گرس مشخصاً به آن باور نداشتند. بعد از قسمت دوم و سوم سه گانه ی تحسین شده ی بورن-برتری بورن در سال 2004 و التیماتوم بورن در سال 2007-ستاره ی فیلم و کارگردان آن چندباری هرگز گفتند. هرگز به ساختن فیلم چهارم بورن، هرگز به برگرداندن جیسون بورن ابر جاسوس به پرده ی سینما، بارها و بارها و بارها ...
دوئل با مرگ
ماجرا را چنین تعریف می کند: نشسته بودیم تلویزیون نگاه می کردیم. در برنامه اسم مجری را پرسیدم یک از افراد خانواده نام او را گفت. می شنیدم که می گوید سیدجواد نظریان. دوباره سوال کردم باز نامی مشابه را گفت، اما من فقط نام سیدجواد نظریان توی ذهنم بود. شب با تکرار همین نام به خواب رفتم و روز بعد با دوستان برای گردش به پیشنهاد من به سراب نیلوفر در کرمانشاه رفتیم. ماجرای آن اسم را برای دوستانم ...
رؤیای صادقانه شهید اهل بهمئی قبل از عروجش+ تصاویر
از آنها درس بخواند ؛این روند چهار سال طول کشید و شهید به خاطر مشکلاتی که داشت درس را در پایه چهارم رها کرد و به خانه بر می گردد . شهید دن بعد از ترک تحصیل بلافاصله به خانه عشایری خود برگشت و تشکیل خانواده داد اما به خاطر فقر و جبران هزینه های خانواده در شهرهای دیگر به کارگری مشغول شد. شهید دن سال 62 زندگی شخصی را رها کرده و خود را برای گذراندن دوره خدمت سربازی به حوزه نظام وظیفه بهمئی ...