سایر خبرها
تراژدی مصدق؛ از خیابان کاخ تا کاخ سلطنت آباد
...؛ افسری که در کودتا نقشی برایش در نظر گرفته نشده بود. اما او کسی بود که کرومیت روزولت را برای آوردن زاهدی همراهی کرد: به او گفتم اگر می توانی تانک گیر بیاور و بیا یک بلوک به سمت غرب این ساختمان و آنجا منتظر باش تا تیمسار زاهدی را تحویلت بدهم. داخل یک ستیروئن سیاه منتظرت هستم. یک ربع دیگر سر قرار می بینمت. روزولت به سراغ زاهدی رفت که در زیرزمین خانه پنهان بود: در آنجا نخست وزیر قانونی ...
چالش با زنی که با یک اعدامی ازدواج کرد
، یک باشگاه ورزشی نزدیک خانه مان در اسلامشهر دارم و از طریق آن روزگار می گذرانم. وضع مالی ات هم بد نیست. نه بد نیست، در حد خودم دارم. ماشین دارم و یک زندگی مختصر. تو یک بار جدا شده ای درست است؟ دلیلش چه بود؟ شوهرم بداخلاق بود، کتکم می زد. تو می دانی کسانی هم که به شیشه معتاد هستند، تعادل ندارند و ممکن است باز هم کتک بخوری؟ امیر ترک ...
ماجرای دختر 18 ساله ای که نیمه شب به کلانتری پناه برد
خانه عمه ام می رفتم او به من می گفت: که بیا با هم مواد مصرف کنیم، حالت خوب می شود و به عالم دیگری میروی و از غم و غصه نجات پیدا می کنی. یکبار وسوسه شده و همراه با عمه ام مواد مصرف کردم. حالم خیلی بد شد، انگار که مرا آتش زدند، مات و مبهوت شده بودم و خشکم زده بود. عمه ام برایم قرص آورد ولی حالم خوب نشد از آن روز به بعد من هر بار با عمه ام مواد مصرف می کردم، ولی به خانواده ام چیزی نمی گفتم ...
قتل همسر پس از آزادی از زندان
. حسن در اظهاراتش به تیم جنایی گفت: درحالی که بشدت عصبانی بودم با دو دستم کمر سیمین را گرفتم و به سمت دیوار پرتابش کردم. بعد هم با مشت و لگد به جانش افتادم. چند دقیقه بعد هم از حال رفت و در وسط هال افتاد. فکر کردم او بیهوش شده، بسختی او را به اتاق خواب بردم و صبح هنگامی که به سراغش رفتم متوجه شدم بدنش سرد شده و مرده است. درحالی که از این اتفاق ترسیده بودم تصمیم به خودکشی گرفتم و با تیغ ...
جلال مقامی: سکته موجب شده تا نتوانم به راحتی تکلم کنم/ به خودم می بالم که "آقای دیدنی های" مردم شدم
پیش که آقای دیدنی های مردم شدم تا به امروز، من هم می خواهم به آنها بگویم، عاشقترین مجری ایران دوستتان دارد و از شما ممنون است. این دوبلور پیشکسوت در پایان خاطر نشان کرد: از همین جا می گویم، اگر نفسی در سینه ام بالا و پایین می رود به عشق شما وفاداران به هنر و هنرمندان است. از فیلم های سینمایی مقامی به عنوان بازیگر می توان به من مادرم، ایستگاه ترن، گردباد زندگی، آلونک، زنگ اول ، راز گل شب بو و از آثار مشهور وی در دوبله به گویندگی هایش به جای رابرت ردفورد در فیلم های نیش، بوچ کسیدی و ساندنس کید و پابرهنه در پارک و همچنین صدای عمر شریف اشاره کرد. انتهای پیام/ ...
اقدام هولناک دو دزد با زن تنها در خانه/این زن با دست و پای بسته التماس می کرد +عکس
، پس از حضور در پایگاه سوم آگاهی بلافاصله "آرش" را شناخت و گفت:این شخص، هنگامیکه من از پارکینگ خانه بیرون آمده بودم، به سمت من حمله ور شد؛ در حالیکه به شدت مورد ضرب و شتم گرفته بودم ، مرا از ماشین پیاده کرد و خودش سوار ماشین شد؛ به قصد جلوگیری از سرقت خودرو، از پنجره ی سمت راننده آویزان شدم اما وی بدون توجه به من سرعت ماشین را زیاد کرد و همین موضوع باعث کشیده شدن و نهایتا کوبیده شدن من بر روی زمین ...
با حمایت برانکو، ذهنیت هواداران پرسپولیس نسبت به من عوض شده
و هواداران هم ذهنیتشان عوض شده. * تو سابقۀ بازی در لیگ برتر را داشتی، این طور نیست؟ - بله. زمان سرمربی گری مجید جلالی در تراکتورسازی بازیکن این تیم بودم اما با بدشانسی هایی مواجه شدم. همچنین در پاس همدان با سرمربی گری اصغر مدیرروستا در لیگ برتر بازی کردم. بعد که پاس به لیگ یک سقوط کرد. مدتی را با مصدومیت سپری کردم تا این که به نفت آبادان رفتم و با این تیم به لیگ برتر برگشتم ...
اختلاف سنی 43 ساله بازیگر معروف با همسر 26 ساله اش
برای شما افتاد؟ رضا: یک شب به شدت دچار فشار عصبی شدم. البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. کنسرتی داشتم که بعد از اجرای آن دیدم نفس نفس می زنم. خودم را به بیمارستان خاتم الانبیا رساندم. در آنجا فشارم را گرفتند و بعد از معاینه دیدند که ضربان قلبم 300 است. برای همین مرا در CCU بستری کردند. بعد در بیمارستان دی طی آزمایش متوجه شدند قلبم از دو جا می زند که یکی از آنها را سوزاندند. اما به ...
توضیحات مهران مدیری درباره دورهمی و ساعت 5 عصر ؛ در دورهمی درباره مرگ کیارستمی صحبت کردیم اما تلویزیون ...
فیلم بسازم. آنها برای این امر از هر رفتاری استفاده می کردند برای مثال با خبرنگاران و دوستداران من برخورد بدی داشتند. بسیار زمان برد تا من متوجه شدم آنها چه برخوردی با افراد می کنند. یک بار همه آنها را جمع کردم و گفتم کاری که شما می کنید برای من دردآور است اما با این وجود رفته رفته مشکلات بیشتر و حل کردن آنها سخت تر شد. به طور کلی من از برقراری ارتباط با خبرنگاران بدم نمی آید برای مثال این نشست را ...
دعوت از کیمیا علیزاده به رعایت اخلاق
...، 12 ساله استاد مهرو کمرانی و فدراسیون بدست آمده قایم شود. از حرف هایی که شنیدم خیلی ناراحت شدم و باعث شد تا سکوتم را بشکنم. اگر من این مدال را گرفتم به خاطر تمرینات فنی استاد کامرانی بود نه هیچ کس دیگر. اما مینو مداح که به نظر می رسید موضوع این بحث بود در پاسخ به خبرگزاری "میزان"گفته است: کیمیا علیزاده در حدی نیست که من جواب او را بدهم زیرا او هنوز ادب و تربیت یک قهرمان را یاد نگرفته ...
دعوای مرگبار زن و شوهر به خاطر عروسی
.... خانواده های ما در شهری در غرب کشور زندگی می کردند و من و شوهرم در تهران بودیم. او با من بداخلاقی می کرد، اما از زندگی ام راضی بودم. درگیری ما زمانی آغاز شد که فرزند برادرم ازدواج کرد. چندروزی به عروسی مانده بود که به شوهرم گفتم باید به شهرمان برویم، قبول کرد، اما چند روز بعد گفت نمی شود و نمی رویم، من گفتم چرا نباید برویم، برادرزاده ام عروسی کرده، باید برویم، اما لجبازی کرد. بعد از ...
در فراری دادن ژوزه، رد پای یک ایجنت و یک مترجم ایرانی به چشم می خورد / به متمم قرارداد می گویند زیرمیزی
مستنداتمان را بررسی کنیم، آقایان مرا برداشته و دیگر در پرسپولیس کاره ای نبودم تا پرونده را پیگیری کنیم. بعد طی چند ماه چندین نفر مدیرعامل پرسپولیس شدند و همه چیز را پشت گوش انداختند. مطمئن باشید اگر من می ماندم یا ژوزه را محکوم می کردم، یا در بدترین شرایط باقی پولش را می دادم و از دست پرونده اش خلاص می شدیم. * الان چه باید کرد؟ - طی 3 سال گذشته 6 بار فرصت دفاع از این پرونده ...
شکنجه پیرزن های تنها برای سرقت طلا و جواهر/ دزدان نقابدار دستگیر شدند+تصاویر
دارای سابقه سرقت به شیوه زورگیری در خیابان گرگان شدند که در ساعت 06:45 مورخه 03/05/1395 سرقت شده بود . شاکی پرونده ی سرقت خودرو پرشیا که یک خانم میانسال بود ، پس از حضور در پایگاه سوم آگاهی بلافاصله اقدام به شناسایی "آرش . غ" کرد و عنوان داشت : "این شخص ، هنگامیکه بنده از داخل پارکینگ خانه بیرون آمده بودم ، به سمت من حمله ور شد ؛ در حالیکه به شدت مورد ضرب و جراح گرفته بودم ، مرا از ...
عروسی به نام ما، به کام مردم
و خرده شیشه هایش به پای مسعود فرو رفت. به درمانگاه رفتیم و با چند بخیه برگشتیم. پرواز را از دست داده بودیم، حوصله کسی را هم نداشتیم. به همین خاطر به پدر و مادرهایمان گفتیم که چون می خواستیم شگفت زده شان کنیم با یک تور به ایرانگردی رفته ایم. چند روزی تلفن خانه را جواب نمی دادیم، روزها وسایل را مرتب می کردیم و شب ها چراغ خاموش رفت و آمد می کردیم تا مبادا آن آشنایمان ببیند. البته بد هم نشد، در این چند روز حسابی خوابیدیم! منبع: تبیان ...
نقش مبانی اخلاقی - اسلامی در تحکیم بنیان خانواده / بی توجهی به والدین، سلب توفیق طاعت خدا می کند
نسبت به امر مقدس ازدواج و نیز تنظیم و تبیین روابط اعضای خانواده با یکدیگر جایگاه والایی دارد. در آستانه روز زیارت مخصوص امام رضا (ع) با حجت الاسلام عباسیان، مدیر بنیاد فرهنگی مهدی موعود (عج) درباره روابط اعضای خانواده از نگاه و سیره امام رضا(ع) به گفت وگو نشستیم. اگر بی همسری فضیلت بود، فاطمه به آن شایسته تر بود لطفاً به عنوان مدخل بحث ، از ضرورت تشکیل خانواده و ...
مدیر کارخانه هر سال یکی از کارمندان خانم را صیغه می کرد
...> روحیه ام بهم ریخته بود و طاقت نگاههای سنگین اطرافیان را نداشتم از طریق یکی از آشناهایمان کاری در دفتر یکی ازکارخانجات برای امورات مالی وحسابداری برایم پیدا شد. مدیری کارخانه با برخورد خوب مرا استخدام کرد هر چند حقوق بالایی نمی گرفتم اما ازکارم راضی بودم به تدریج و بر اثر موفقیت درکارم ارتباطم با مدیر کارخانه بیشتر شد و احساس کردم او به من اهمیت زیادی می دهد و امور مهم کارخانه را به من ...
ناهنجاری های اخلاقی در حال سرایت به حوزه بهداشت است
خودم جزو افرادی هستم که به سلامتی خودم اهمیت ندادم که دلیل آن مشغله بسیار زیاد کاری بود. مدام گرفتاری، درگیری و مشغله کاری داشتم. البته مقداری هم سهل انگاری باعث شد که از سلامت جسم خودم غافل شدم. در طول روز و هفته این برنامه ریزی را نداشتم که مثل خیلی ها سونا و شنا بروم ولی فکر می کنم که لازم است به سلامتی توجه جدی شود. البته من تغذیه نامناسبی ندارم اما دچار سنگ کیسه صفرا شدم و بعضی پزشک ها می ...
10 توصیه مهم درباره ی پولدار شدن
... بازخورد یک بار در کنفرانسی با جک کَنفیلد (Jack Canfield)، نویسنده و کارافرین مشهور آمریکایی، روی سِن بودم و او چیزی به من گفت که هرگز فراموش نمی کنم. همین طور که مرا به کناری می کشید، با لحنی جدی گفت: تفاوت اصلی بین نویسندگان پرفروش و نویسندگان تازه کار تنها در یک چیز است: بازخورد! راز فروش چند میلییونیِ کتاب های او در دو دهه اخیر همین بوده است. اگر می خواهید کسب وکار ...
پای صحبت های تلخ یک دزد صندوق صدقات
. شکست عجیبی در زندگی ام خوردم هیچ وقت به درس هایم بهایی نمی دادم، دنبال دوست بازی و رفیق بازی رفتم شب نشینی هایی همراه با مشروب و موادمخدر کار من شده بود، از زندگی خودم بیزار شده بودم. کم کم اعتیاد به مواد مخدر شیشه پیدا کردم، پدرم گاه گاهی پول توجیبی به من می داد و من هم صرف مواد می کردم، وقتی فهمید که معتاد شدم با من درگیر شد، در یکی از درگیری هایی که با پدرم داشتم با وسیله ...
سبک زندگی مجری صدا و سیما
...! وقتی نوجوان بودم، خجالت می کشیدم از پدر و مادرم پول بگیرم .معمولا خودشان مایحتاج ما را می گرفتند. وقتی حقوق بگیر شدم، چیزهایی را که دوست داشتم، می خریدم البته با اجازه پدر و مادر. استقلال مالی داشتم اما بدون اجازه والدینم چیزی نمی خریدم. یادم هست با اولین حقوقم برای خواهر و برادر کوچک ترم اسباب بازی خریدم. اما نسل امروز اگر استقلال مالی داشته یا نداشته باشند، خیلی از کارها را بدون اجازه ...
پشیمانی قاتل در دادسرا
...، هواخواهی کرد و لامپی را مقابل مغازه مان شکست که این کا ر مرا بشدت عصبی کرد. ساعاتی بعد او دوباره لامپ مهتابی با خودش آورد و این بار با آن ضربه ای به من زد که من برای دفاع از خودم با چاقو به سمت او حمله کردم تا بترسد. اما درگیری مان بالا گرفت و زخمی شد. از ترس فرار کردم و بعد از چند روز که دستگیر شدم پی بردم او فوت کرده است. از این که جان او را گرفتم و خانواده اش را داغدار کردم بسیار پشیمانم. دیروز پرونده وی با صدور جلب به دادرسی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد تا او به اتهام قتل محاکمه شود. منبع: روزنامه جام جم ...
چرا روزنامه نگاران ارزش خودشان را نمی دانند؟
...، خودش را جمع و جور می کند و به خودش اجازه نمی دهد که با آن ها اینطور برخورد کند یا کارت هدیه بدهد. ما باید به جامعه نشان دهیم ما روزنامه نگاران ارزشمندیم و چشم بیدار شما هستیم. وقتی شما در خانه تان خوابیده اید، ما بیداریم که ببینیم چه اتفاقی در حال وقوع است و آیا برای جامعه مفید است یا مضر؟ ما خبرنگاران خبرها را اطلاع رسانی و تحلیل می کنیم و به مسئولان جامعه خط می دهیم که باید چه ...
شکنجه پیرزن 80 ساله برای سرقت از خانه اش
: این شخص ، هنگامیکه بنده از داخل پارکینگ خانه بیرون آمده بودم ، به سمت من حمله ور شد و در حالیکه به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفتم، مرا از ماشین پیاده کرده و خودش سوار ماشین شد، به قصد جلوگیری از سرقت خودرو ، از پنجره سمت راننده آویزان شدم اما متهم بدون توجه به من سرعت ماشین را زیاد کرد و همین موضوع باعث کشیده شدن و نهایتا کوبیده شدن من بر روی زمین شد، شدت ضربه به اندازه ای بود که از ناحیه دست دچار ...
بازیگر معروف با شکایت دختر جوان 99 ضربه شلاق می خورد
...: مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم با بازیگر معروفی آشنا شدم و دوستم گفت که او از من خوشش آمده و قصد ازدواج دارد. من هم گفتم اگر واقعا این نیت را دارد باید به خواستگاری ام بیاید. به این ترتیب یک روز او همراه با مادرش به خانه مان آمد و در حضور پدر و مادرم از من خواستگاری کرد. از آن روز به بعد چند مرتبه با یکدیگر بیرون رفتیم تا اینکه او یک شب از من برای شرکت در مهمانی ای که در خانه اش ...
راننده آژانس مرا شیفته خود کرد / با هزار وعده و وعید توخالی فریبم داد
با چرب زبانی مرا خام خودش کرد و با هزار وعده و وعید توخالی فریبم داد و مرا مورد سوءاستفاده قرار داد. شرمنده و پشیمان بودم از خطایی که کردم واز طرفی عفتم لکه دار شده بود نمی دانستم چه خاکی باید بر سرم بریزم هرچه سعی می کرد آرامم کند فایده ای نداشت . این هم جزو سناریوی او بود که دلداری ام بدهد. وقتی به گناهم فکر می کردم و اینکه چرا با هوس آنی و زود گذر خام او شدم دلم می خواست زمین دهن باز ...
مصدومیت هافبک نساجی برطرف شد/ می خواهم دین خودم را به هواداران ادا کنم
وارش نیوز: پیمان میری در مورد اوضاع مصدومیتش گفت: متاسفانه در دیدار دوستانه برابر جویبار مصدوم شدم و پس از چند روز فیزیوتراپی تمرینات اختصاصی خودم را اغاز کردم. شکر خدا مصدومیتم خوب شده و از روز گذشته در تمرینات گروهی تیم شرکت کرده ام. هافبک نساجی در مورد حضور در بازی با مس کرمان افزود: اینکه بازی کنم یا خیر و یا حتی در لیست 18 نفره قرار بگیرم بستگی به نظر کادر فنی دارد ولی من اماده ...
مکافات یک لحظه جنون
. البته موضوع را چند بار به فرزندانم گفتم که آنها خواستند از او جدا شوم و نزد آنها بازگردم، اما سن خودم و شوهرم بالا رفته بود و درست نبود او را تنها بگذارم و از او طلاق بگیرم. از طلاق و حرف و حدیث مردم خجالت می کشیدم. بنابراین به این زندگی با همه تلخی و ناراحتی اش ادامه دادم به امید این که شوهرم روزی از این بدرفتاری هایش دست بردارد. هم کارهای خانه را انجام می دادم. هم به کارهای مزرعه رسیدگی ...
از فینال سریال راضی نیستم، امیدوارم مخاطب بپسندد
خانواده ها که از هر سو با این معضل دست به گریبانند! بله خوشبختانه... این ترس وجود دارد که نکند سریال با معرفی شخصیت ها و گره های دراماتیکش کم کم برود به سمت نگاه صرفاً آموزشی و اطلاع رسانی؟! نه به هیچ وجه! چون همه حرف های ما زده شده و... خیلی خوشحالم از این تصور شما، امیدوارم در آینده این تصور بشکند! چهل قسمت سریال داریم و من خودم هم درگیر این مسئله بودم. از قسمت ...
شهریور 20؛ بازگشت تیم ملی فوتبال از میان شعله های جنگ
تو را نگاه می کند. بالخره من تحت تاثیر شوخی دوستان قرار گرفتم و نزد آن مرد رفتم و گفتم: آقا شما با من کاری دارید؟ *********** او مرا به کنار کوچه کشید و گفت مرا نمی شناسی؟ لهجه اصفهانی داشت ولی من کسی را با این قیافه نمی شناختم، گفتم نه، گفت تنها بیا در کوچه تا با تو صحبت کنم. من پیش دوستان آمدم و گفتم مواظب من باشید. من به دنبال این مرد داخل کوچه می روم، با آن مرد به داخل ...
امدادهای غیبی جهنمی برای دشمن ساخت
آتش سنگین دشمن نیروی پیاده قادر به جلوگیری از پیش روی آنها نبود. در حال دیدبانی متوجه فرماندهی این تانک ها توسط جیپ بودم. با محدودیت هایی که در گلوله داشتیم تصمیم گرفتم به جای تانک، جیپ ها را بزنم. آن روز به همراه شهید حسن بختیاری با چند قبضه خمپاره و آتش توپخانه توانستیم از پاتک دشمن جلوگیری کنیم. امداد غیبی جهنمی برای عراقی ها ساخت آتش دشمن بسیار سنگین بود. من ...