سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای مثله شدن پاسدارها در پاوه
. ما به همین ساختمان منتقل شدیم. در آنجا افراد پیشمرگان کُرد مسلمان از قبل حضور داشتند. دقیقا یادم هست پانزدهم یا شانزدهم ماه رمضان بود، که ما به پاوه رسیدیم. شب نوزدهم ماه رمضان در پشت بام همان ساختمان احیا گرفتیم. بعد از استقرار به همراه تعدادی از پیشمرگان کُرد مسلمان که همگی سلاح برنو و شکاری داشتند یک چرخی در شهر زدیم. روز نوزدهم ماه رمضان نیروها را به چند گروه تقسیم کردند. در هر ...
مدافع حرم حضرت زینب(س) باید مانند حضرت عباس(ع) شهید شود
ماندنی نیست. وقتی برای آخرین ماموریت بار سفر می بست من تا صبح کنارش نشسته بودم و کمکش می کردم . سهیلا رضایی می گوید: همان شب به ابوذر گفتم خیلی مواظب خودت باش. من و محدثه اینجا منتظرت هستیم. گفت چشم حاج خانوم ولی یک خواهش دارم اگه به سلامت برگشتم که هیچ، اما اگر شهید شدم محدثه را به تو وتو را به خدا می سپارم . 8 صبح آخرین روزهای پاییز 94 و ابوذر آماده رفتن است. قبل از رفتن با ...
داود رشیدی درگذشت
زیاد سینما با تئاتر تو ذوقم زد و تصمیم گرفتم ادامه ندهم اما همان شب صحبت های بهروز تأثیر مثبتی در ذهنم گذاشت. دو فیلم اولم را در کنار سوپراستارهای آن موقع بازی کردم. در میعادگاه خشم فردین حضور داشت که آن هم تجربه خوبی بود و بعدها در فیلم جهنم+من که خودش کارگردانی کرد نیز بازی کردم. رشیدی که سالها به عنوان مدیریت گروه نمایشات و سرگرمی های "تلویزیون ملی" مسئولیت داشته با ...
تصاویر:کشوری که روی آب است اما در مصرف آب صرفه جویی می کند!
انداخت وباپا آن را به طرف خودش کشاند. ازآفریقای جنوبی آمده بود. اما نه سیاه بلکه سفید وبوروازنوادگان آپارتاید . فردا ساعت نه و نیم باید سوار اتوبوس لورکوزن- کلن می شدم. اما هنوزنمی دانستم آدرسی را که توی بلیط من زده بود، کجاست. به ایستگاه مرکزی قطار رفتم تا ازاطلاعات آن جا به پرسم. متصدی اطلاعات گفت او فقط دربارۀ قطارها اطلاعات دارد. ازیک جوان که کلاهی برسرو یک بطری نوشیدنی دردست داشت ...
تراژدی مصدق؛ از خیابان کاخ تا کاخ سلطنت آباد
آشنا نبود و بر اساس برنامه ریزی نبود اما باعث شد تا شهر ملتهب به خروش بیافتد: گوینده دقیقاً همان دروغ های هدفمندی را اعلام کرد که با محسن برنامه ریزی کرده بودیم از رادیو پخش شود: فرمان علیحضرت مبنی بر عزل مصدق از نخست وزیری به انجام رسید. نخست وزیر ژنرال فضل الله زاهدی هم اکنون قدرت را در دست دارد و اعلیحضرت در راه بازگشت به وطن هستند. این یعنی پایان دولت مصدق و باید به سراغ زاهدی می رفتند ...
"س" سلامت یعنی سوال کنید
همچون فشارخون که فرد باید به مدت طولانی دارو مصرف کند، ممکن است در تجویز اولیه دارو را با یک برند و در دفعات بعد همان دارو را متاثر از تبلیغاتی که اغلب در داروخانه ها شاهدیم، با نام تجاری دیگری دریافت کند. در داروخانه نیز ممکن است به فرد گفته نشود نام علمی این دارو چیست. این باعث می شود فرد یک مولکول دارویی را دو برابر دریافت کند. به همین دلیل طبق قانون کشور ما، تمام کارخانه های داروسازی باید نام ...
مردی که امام بر مزارش گریست
در یک ساعت معین در سراسر کشور اعلامیه امام را توزیع کنند که این سرعت عمل و گستردگی کار توان هرگونه واکنشی را از ساواک سلب نموده بود. شهید عراقی در پاسداری از جان حضرت امام نیز حساسیت ویژه ای داشت نقش شهید عراقی در مراسم عصر عاشورای فیضیه چنین بیان شده است: "از سویی با توجه به احتمال خطر برای جان حضرت امام (ره)، افراد انقلابی و شجاع با هدایت و برنامه ریزی حاج مهدی عراقی بلافاصله بعد از ...
مهدی هاشمی با همکاری ساواک چند بار برای شهید اندرزگو تله گذاشت
.... یادم هست که چشم های مادر را بستند. در مسیر هم دو سه بار ماشین ما را عوض کردند و ما را به زندان آمل بردند. یک شب در آنجا بودیم و بعد ما را به زندان اوین آوردند. مدت سه ماه در زندان بودیم و در این فاصله، مادر تحت بازجویی شدید ساواک بود. پدر به مادر توصیه کرده بود که شما طوری رفتار کن که با من همکاری نداشتی و من تو را به زور با خودم برده ام، چون اگر بدانند که در ورود اسلحه به کشور با من همکاری ...
همسر شهید اندرزگو در گفت وگویی مطرح کرد زجر های یک چریک اسلامی به روایت همسرش/پیش بینی وقوع جمهوری ...
...> *شهید اندرزگو هم اهل همان محله های اطراف بودند؟ خیر، آقای اندرزگو مادرشان اصفهانی بود و پدرشان تهرانی. خود ایشان هم در تهران متولد شده بود. بچه میدان غار بود و همان جا هم بزرگ شده بود؛ درست در جنوبی ترین نقطه تهران. *ایشان با خانواده شان آمده بودند خواستگاری؟ نه! تنها آمده بود، چون فراری بود. حدود شش سالی می شد که دور از خانواده زندگی می کرد. البته این را بعدها ...
سکوت هنرمندان شکست/نامه اهالی موسیقی به رئیس جمهور
افشین 1042. راجی عماد 1043. راحتی امیر 1044. راحتی بابک 1045. راد ارسلان 1046. راد سوسن 1047. رادکان علی 1048. رادمند نیلوفر 1049. رادمنش سبحان 1050. رازانی شرینا 1051. رازقندی محسن 1052. راغب مرجان 1053. راه رو امیرحسین 1054. راهدان نسیم 1055 ...
شهیدی که از او به عنوان کم سن ترین خیّر تقدیر شده بود
میان خانواده هایی که آمده بودند یک کودک 9 ساله به نام علی اصغر بود که شهید امرایی از شش ماهگی او را تحت سرپرستی خود قرار داده بود. علی اصغر می گفت یک بار علی آقا به من گفت دعا کن شهید بشوم تا برایت یک دوچرخه بخرم. علی اصغر هم گفته بود عمو اگر تو شهید شدی چطور برایم دوچرخه می خری؟ شهید در جوابش گفته بود برایت یک دوچرخه آسمانی می خرم. بعد از برگزاری چهلم علی، ما از طرف پسرم دوچرخه ای برای ...
فرقان عملاً آلت دست مجاهدین بود
می کرد! یکی از دانشجوهای دانشگاه شریف اعلامیه ای به دستم رساند که همان شب آن را به شهید مطهری رساندم. ایشان قبلاً هم امثال آن اعلامیه را از جاهای دیگری دریافت کرده بود. آن روزها کتاب توحید آشوری هم دست به دست بین دانشجوها می گشت و آن را خوانده بودم. شهید مطهری در مقدمه کتاب علل گرایش به مادی گری در خصوص این نوع برداشت های انحرافی و التقاطی از اسلام نکات هشداردهنده ای را مطرح کردند. با ...
روایت رفیقدوست ازدیدار خصوصی بامنتظری/برخی تحمل لاجوردی رانداشتند
... هر وقت از لاجوردی سوال می کردم که اگر در دادستان نباشی دوست داری کجا کار کنی می گفت دلم می خواهد به جانبازان خدمت کنم. بعد از آنکه لاجوردی از دادستانی رفت و مسئول ستاد زندان ها شد من هم از وزارت سپاه رفتم و به عنوان مسئول بنیاد جانبازان انتخاب شدم. همان روز با من تماس گرفت و گفت تو را برای خدمت به بهترین خلق خدا و من را برای خدمت به بدترین خلق خدا انتخاب کردند. به او گفتم با صفای قلبی که ...
تصاویر:سفرنامه غرب اروپا(13)آمستردام شهر دوچرخه سواران
...، ودرایران به کوچۀ آشتی کنان معروف است که گذشتم، دوسه تا ازبازیگران مشهورایرانی را دیدم. لابد برای شرکت درجشنوارۀ فیلم آمده بودند. تا ساعت 10 شب که آن جا بودم، جمعیت لحظه به لظه بیشترمی شد. غوغایی بود. درراه بازگشت به هاستل پسرجوان هم اتاقیم را دیدم که با آن لباس های گل و گشادش ضرب دری می دوید و دست هایش را درهوا تکان می داد. حرکات عجیب او موجب خندۀ بعضی ها شده بود. ادامه دارد... ...
محمد زکریای رازی فردا در تلویزیون
/ محمد زکریای رازی، ساعت 22 فردا: ملکه برفی، ساعت 14 و 30 دقیقه/ دوستان خوب، ساعت 22 غول آهنی داستان پسر بچه ای به نام هوگوست که با مادرش زندگی می کند و شبی غول آهنی را در جنگل می بیند که مشغول گاز زدن دکل های برق است. انیمیشن ملکه برفی به کارگردانی ولادین باربه و ماکسیم اسویشنیکوف داستان ملکه برفی است که به دلیل خشمی که دارد، تصمیم گرفته تمام اطرافیانش را به شکل ...
آن قدر کتکم زد که بی هوش افتادم - فردای آن روز از خانه فرار کردم
وقتی چشمامو وا کردم دیدم... می دونم که پدرم حالت عادی نداشت. تو اون شرایط نمیشه مقاومتی کرد. فردای اون روز از خونه فرار کردم. به نامزدت چی گفتی؟ خانم شما جای من بودی، چی می گفتی؟ اینجوری نمی شد. ممکن بود قبول کنه اما بعدا باید سرکوفت هاشو تحمل کنم. فقط زنگ زدم بهش گفتم نمی تونم باهات زندگی کنم، حلالم کن! بعد از اون هم خطمو سوزوندم. فقط چند بار تو همون سالای اول از تلفن باجه ای بهش ...
رؤیای صادقانه شهید اهل بهمئی قبل از عروجش+ تصاویر
دیدم از ناحیه سر و پیشانی زخمی می شوم و بعد از آن شهید می شوم.”، گفتم عملیات فعلا نیست اما گفت:به شیرمادرم حتما شهید می شوم ، پس هوای بچه هایم را داشته باشید. بعد از چند روز آقای محسن رضایی با هلیکوپتر آنجا آمد وگفت:لشکر جهت عملیات آماده باشید ودستور عملیات داد مارا شام دادندوگفتندوصیت نامه بنویسید وداخل کوله پشتی بگذارید.ماهم نوشتیم. شام خوردیم.مینی بوس ها آمدند گفتند بچه ها جای حرفی نیست ...
زندگی خصوصی آقای وزیر، محمدجواد ظریف
شود با اقتدار سخنرانی می کند و آن جمله به یادماندنی ما ملت دلاوریم نه دلواپس را می گوید. توانایی یا علاقه مندی دیگر نیز همان رشته تحصیلی اولیه او در دانشگاه، یعنی کامپیوتر است. از همان سال های اول حضور در آمریکا کامپیوتر شخصی داشت و بعد ها برای اولین بار کامپیوتر را به وزارت خارجه آورد. از آنجایی که اخیرا در کنسرت حسام الدین سراج شرکت کرد یا اینکه هر دو فرزندش نوازندگی آموخته ...
افشاگری مسئول دفتر علامه مصباح از نقش هاشمی در جام زهر قطعنامه 598 و برجام
رایزنی با اشخاص مختلف برای منصرف کردن امام ره است. هاشمی در یادداشت 31 خرداد 67 خود؛ اشاره به همراهی آقای حسن روحانی با ایشان دارد و می گوید با حسن روحانی در باره کیفیت ختم جنگ یا کیفیت جنگیدن با بسیج امکانات؛ بحث طولانی داشتیم [9] . در یادداشت 17 تیر 67 می نویسد: بعد از ظهر به سوی قم حرکت کردیم. ساعت 30/5 رسیدیم؛ آقای منتظری منتظرم بود تا ساعت 30/8 شب با ایشان درباره جنگ و مسائل ...
به مناسبت گذشت ربع قرن از اختراع اینترنت
، دیگه وزارت ارشاد بود که به روزنامه ها خط اینترنت می داد و وقتی که به من شماره تلفن و پراکسی و نام و رمز کاربری برای وصل شدن به خط ارشاد رو می دادن، سفارش کردن که حواسم باشه که ارشاد کنترل می کنه و هر آدرسی که برم یه جایی تو ارشاد ثبت می شه. من و یکی دو تا از همکارها آخر شب هم که می رفتیم خونه وصل می شدیم به اینترنت ارشاد و برای خودمون تو شبکه ول می گشتیم. یادمه یه بار آقای حکمت سردبیر ...
بهترین مشاغل
؟ گفتم: طعامی هست که آن را برای امیرالمؤمنین شایسته نمی دانم؛ کدویی است از کدوهای مزرعه که آن را با روغن بدبویی پخته ام. فرمود: همان را بیاور. پس دست خود را در آب شست و مقداری از آن خوراک را میل نمود، آن گاه دوباره به سوی آب برگشت و دست های خود را با ریگ پاکیزه کرد و آن دو را به هم گرفت و مقداری آب خورد و فرمود: ای ابونیزر دست ها پاکیزه ترین ظرف هاست. سپس دست ها را به شکم مالید و فرمود: من دخله بطنه ...
طنزنامه ای برای فیشهای نجومی
... خیلی هم خوبه . من مانده بودم که چی بگم. اونا داشتند جدی جدی حر ف می زدند. خواستم من هم حرفی زده باشم و رو به اونا کردم و گفتم: عدالت سخته و نمی شه عدالت رو خوب اجرا کرد. آدم توی یک ازدواجش هم می مونه . اینو که گفتم: جون صفرانی گفت: کیو جون شما چی داری می گی؟ یکی باید بگه واقعا این کاره نباشه. شما خودتان که چند تا خانه رو کنترل می کنی! و تازه شما خودتان این شرط را ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (299)
هستیم 33. دانشمندان هیچ کار دیگه ای ندارن جز اینکه بشینن ببینن چی سرطان زاست؟ 34. خوبی گور دسته جمعی اینه که شب اول قبر میتونی موقع سوال جواب تقلب کنی. 35. من هر نرم افزاری دانلود میکنم یک ربع بهش توضیح میدم که من تو رو همینطوری که هستی میخوام، ولی یه ساعت بعد میبینم اون ته یواش داره آپدیت میکنه. 36. خواهر برادر کوچیکتر ندارین نصف عمرتون بر فناست. خیلی حال ...
حضرت امام فرمودند طلبه ها باید درس آقای منتظری را تحریم کنند/ برای تبرئه منتظری، امام را زیر سؤال می برند
حضرت امام( ره) و چه الان، دست اندازهایی را برای نظام و مسئولین درست کرده اند، و خوب است در اینجا جمله ای که آخرین نظر حضرت امام(ره) در رابطه با آقای منتظری است ، را ذکر نمایم . بعد از اینکه حضرت امام (ره) نامه 6 فروردین ماه 68 را خطاب به آقای منتظری نوشتند. مسئولین نظام از جمله مقام معظم رهبری ریاست محترم جمهوری، آیت الله مشکینی و عده دیگر خدمت امام(ره) رسیدند و اصرار کردند که این نامه پخش نشود ...
مثل خاطره اولین باران پاییزی
وگو کردیم. اصلا لطف همنشینی با مردی که لبخند و متانت، بارزه اصلی چهره اوست، به همین گفت وگوهای صمیمی است. رفتم بالای سن. پشت میز نشستم و بعد از پخس آنونس آغازین برنامه، شروع کردم به خواندن از عارف برجسته و شعار دلداده؛ شیخ بهایی، همان شعری که از زبان مومنی رخ در جلسه ماهیانه روابط عمومی شنیده بودم؛ همه شب نمازخواندن، همه روز روزه گرفتن/همه ساله از پی حج،سفر حجازکردن ...
حجت الاسلام بندانی: امام زمان (عج ) جواب ناله چه کسانی را می دهد؟+گزارش تصویری
ایشان را ندیدم. پرسید چه می خواهی؟ عرض کردم شما؟ فرمود: همان که صدایش می زنی. گفتم فردا می خواهند من را اعدام کنند. آن شخص آدرسی دادکه دارای مدارکی است که بی گناهی من را ثابت می کرد. بعد از اتمام حرفش به راه افتادند. گفتم اقا عرضی دارم. شماکه آنقدر بزرگوارید چرا شیعیانتان مدام گرفتار هستند؟ فرمود: اگر یک لحظه، به اندازه پنج ساعت شما ازته دل مارا صدا می زدند، مانیز جواب آنهارا می دادیم. مسجد جمکران به نام صاحب الزمان علیه السلام است. روایت داریم که بعد از ظهور، سنگ حجرالاسود در مسجد جمکران نصب خواهد شد. حضرت بنا را از دوباره می سازند. . ...
روایت پروانه معصومی از چرایی مهاجرتش به شمال
و هرگز آرزوی چیزی را نداشتم؛ و هرگز نگفته ام اگر فلان چیز را داشتم، فلان کار را می کردم. حتی آرزوهای غیر مادی من هم دست یافتنی بوده است. درخت های زر پدرم گل های رز زیبایی داشت. نمی گویم وقتش را صرف پرورش این گل های رز می کرد اما به رزها توجه داشت و برخی از آنها به معنی واقعی تبدیل به درخت شده بودند. اصلا اغراق نمی کنم؛ بعد از فوت پدر، یک بار خواهرم در باغچه رزها یک مار دیده ...
پرواز کبوتران بر گرداگرد تابوت سرباز امام/ عکس هایی که دیگر در آلبوم خاطرات جایی نداشت
...! گفت: می روم تهران ملاقات یکی از دوستانم که مجروح شده است . گفتم: لااقل کمی صبر کن تا پدرت از نانوایی بیاید و بعد برو . اما گفت: نمی توانم صبر کنم، چون ماشین می رود و من جا می مانم، شما از طرف من با بابا خداحافظی کن . روز بعد وقتی به اتاقش رفتم، چشمم به آلبومش افتاد، وقتی بازش کردم، عکس او را هم در کنار عکس شهدای دیگر دیدم که در زیر عکس خودش نوشته بود: شهید بابک آبشار! به ...
از بی مهری آخوند درباری تا مهر و محبت درجه دار شهربانی!
بررسی کنیم که آمدند سراغم. کامکار رئیس ساواک قم، حکم به دست، منتظرم بود. با جدیت گفت : آقای منتظری؟! شما 3 سال به شاه پسند گرگان تبعید می شوید. پوزخندی زدم و گفتم به چه مناسبت؟ بدون هیچ حرفی برگه را به دستم داد. امضای هیچ رئیسی پای نامه نبود. در عوض هر چه معاون شهربانی بود آن را امضا کرده بودند. گفتم نمی روم. ولی فایده ای نداشت، همان جا به اجبار سوار ماشین ...
شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت
در نظام جمهوری اسلامی زیردستی آن کسی که تابع شخص دیگری است باید اعدام شود اما کسی که دستور صادر کرده از زندان آزاد می شود و در خارج از کشور همچنان زندگی کند و مدام اتهام به نظام جمهوری اسلامی نسبت دهد. وی پس از آنکه از مقام خود عزل می گردد به شغل آزاد روی آورد و چند ماه بعد پنج بار به جبهه ها اعزام شد وعلی رغم سنش و آثار باقی مانده از شکنجه های زندان کارهای سنگینی مانند ساختن سنگر و خالی کردن جعبه ...