سایر منابع:
سایر خبرها
علت بیماری و خانه نشین شدن بازیگر زن
نشود بعد از مدتی لکنت زبان هم گرفتم به علاوه چهرام تغییر کرده بود و چاق همشده بودم. در نتیجه دچار شوک فشار روانی شدم که همه اینها افسردگی را هم برایم به دنبال داشت. روزهای سختی را گذراندم اما دیگر نمی خواستم این روزها ادامه پیدا کند گرچه هنوز به طور کلی از این بیماری خلاص نشده ام اما معتقدم تقویت روحیه می تواند روند بهبود را تسریع کند. تصمیم گرفتم خوب باشم و همین کار را هم کردم. من یک سامورایی و ...
حضور بانوی روسی در مسابقات قرآنی
اینکه که قبل از ازدواج، بدون روسری بوده و در بانکی مشغول به کار بودم، گفت: بعد از انتخاب حجاب اجازه کار به من را نداده اند زیرا به علت اسلام هراسی که گروهک تروریستی داعش ایجاد در منطقه حاکم کرده است هر فرد با حجاب را به عنوان یک داعشی می بینند. این عروس تازه مسلمان شده، با اشاره به اینکه از طریق مادر همسرم با جلسات قرآنی آشنا شدم و در خود ظرفیت یادگیری کلام وحی الهی را دیدم، گفت: در کشور ما ...
خاطره شهرام ناظری از بازداشت چند ساعته
ترواد مهتاب می درخشد شب تاب را می خوانم قهر کردند، زیرا کار من برایشان خیلی عجیب بود. - بسیاری در سی سال گذشته غیر از شبیه هم خواندن و کوتوله بودن چیزی ارائه نداده اند. نتیجه هم این می شود که دیگر هیچکس امضاء خودش پای ساز و آوازش نیست. - سی وهفت سال است به صداوسیما نرفته ام. این خیلی سخت است چون قرار بود آنجا خانه ما باشد. در حالی که استخدام رسمی این سازمان بودم، چرا نباید به ...
استیلی: پشیمانم جای دایی به پرسپولیس رفتم
پیش آمد که من جدا شدم نه به خاطر خودم و بلکه به خاطر اینکه تیم آرامش داشته باشد. حتی من قرارداد 800 میلیون تومانی داشتم که بخشیدم. حتی از خودم هم برای این تیم هزینه کرده بودم. ملوان پتانسیل خوبی داشت و داوری به ضرر ما سوت زد نه اینکه قصد اذیت کردن داشته باشند فقط اشتباهات داوری زیاد بود و این تیم از لحاظ داوری ضربه بسیاری خورد. ملوان اولین تیمی بود که از داوری ضربه خورد و دومین تیم هم پرسپولیس بود ...
روایت مهران غفوریان از گریه اش با رقصیدن در یک فیلم سینمایی
های کارگردان سر صحنه هستم. اما در یکی از فیلم ها یک بار کارگردان از من خواست یک سکانس کامل را برقصم و من قلبا دوست نداشتم. اما خیلی خوب رقصیدم اما شب که به خانه بازگشتم از شدت ناراحتی گریه کردم! اگر فیلمنامه و قصه ایجاب می کرد که من آنجا برقصم اصلا ناراحت نمی شدم اما کارگردان صرفا برای پرکردن فیلم خود و جذابیت آن این خواسته را داشت و این نمونه بازی کارگری بود. غفوریان همچنین به نمونه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (300)
رفتم بقالی سر کوچه شیر کاکائو بگیرم، گفتم حاجی دامدارانا بهترن یا چوپانا؟ گفت هیچکدوم بقالا بهترن. 32. هم خوابیدن سخته هم بیدار شدن. بالاخره نفهمیدیم بدنمون از خواب بدش می آد یا خوابو دوست داره. وقتی داری بچه مهمونتون رو دعوا میکنی یهو مامان باباش میرسن 33. یه خط از سه تا خط باتری گوشی قدیمیا شرافت داشت به 100 درصد شارژ این جدیدا. 34. بخدا دو روزه میترسم ...
مُثله کننده دختر جوان پس از 18 سال دوستی، در انتظار محاکمه
) را می شناسم و با او دوست بودم؛ با خانواده عاطفه هم ارتباط داشتم، صبح روز قتل با وی قرار ملاقات گذاشتم و پس از خوردن صبحانه برای خرید قرار شد به بیرون برویم، زمانی که سوار ماشینم شدیم، با عاطفه درباره مسائل مختلفی صحبت کردیم که در یک لحظه نمی دانم چه اتفاقی افتاد و عاطفه به مادرم فحاشی کرد، من نیز خودرو را کنار خیابان پارک کردم و چون بسیار عصبانی شده بودم، یک دستم را به روی بینی و دهن عاطفه گذاشتم ...
بازیگر معروفی که امام رضا(ع) او را شفا داد
شدم اما بدون کمک دیگری نمی توانستم روی پا بایستم. به مشهد رفتم و شب نیمه شعبان در حالیکه زیر بغلم را گرفته بودند خودم را به صحن امام رضا(ع) رساندم و از ته دل شفای خود و یا مرگ را از حضرت خواستم. در حال راز و نیاز بودم که احساس کردم دست راستم داغ شد و می توانم آنرا حرکت دهم. چیزی نگذشت که پای راستم هم داغ شد. به همراهم گفتم؛ فریاد نزن تا کسی نفهمد فقط زیر بغلم را رها کن می خواهم راه بروم که ...
چرا اردوغان به سوریه لشکر کشید؟/ خطای راهبردی ترکیه در بحران سوریه
اقتصادی و ... را بپوشاند! من ترجیح می دهم نسبت به شما اینطور بدبین نباشم؛اما آیا این موج سواری های مقطعی همان پوپولیسمی نیست که آن را مذمت می کردید؟ جناب رئیس جمهور؛ به عنوان دوست پیشنهادی به شما دارم؛پوپولیسم عنصری از مردم فریبی را درون خود دارد؛بسوی آن نرویدولی اگر خواستید نه به عنوان پوپولیسم بلکه مردم گرایی، روی موج مردمی حرکت کنید؛در یک جامعه دینی با مردم دین گرا همراه شوید بویژه چون ...
حرکت روی خط قرمز با قصه ای دراماتیک
عنوان مثال اگر کیوان و پریا غریبه بودند براحتی طلاق می گرفتند و هر کسی راه خودش را می رفت! یا به عنوان نمونه، این که شما دامادتان را به خانه راه ندهید خیلی راحت تر از این است که دامادتان را که خواهرزاده تان هم هست به خانه راه ندهید. راستش ایده اصلی این سریال بر پایه عشق های موازی شکل گرفت؛ پدر و پسری که عاشق یک مادر و دختر می شوند! البته می دانستم این قصه به اندازه یک سریال ...
سکوت به احترام استاد
... سرپرست گروه تئاتر امروز برخی از آثار سینمایی: آقای هیروگلیف، رهایی، هیولای درون، تاتوره، بی بی چلچله، شیلات، خانه عنکبوت، گل های داوودی، راه افتخار، خط آتش، ملاقات با طوطی، تکیه بر باد برخی از آثار تلویزیونی: هزاردستان، گرگ ها، کلاه پهلوی، مختارنامه، بازگشت پرستوها، گل پامچال، آوای فاخته، امام علی (ع)، عطر گل یاس، آخرین ستاره شب، کوچک جنگلی برخی از آثار ...
زندگی عجیب یک مداح بهبهانی که در کودکی یک بار مُرد و دوباره زنده شد / از شفاعت یک امامزاده تا کمک به راه ...
سختیهای من آغاز شد . از این سختیها بیشتر توضیح بدهید ؟ بعداز اینکه بنده رو به منزل آوردند سردردهای وحشتناک شدیدی به سراغم آمد ، یکسالی از این ماجرا گذشته بود که من از الان خاطرات رو خودم به یاد دارم ، یادم هست که پدر و مادرم هر روز با پارچه خیس بالای سرم بودند ، من که در تب میسوختم گریه آن دو رو می دیدیم ، با گریه فقط پارچه خیس روی پیشانی من میگذاشتند ، خیلی سختی کشیدم ، خیلی سخت ...
سهراب مرادی: از روی ناچاری وزنه بردار شدم
پیانو می زدم و آهنگسازی می کردم. وی ادامه داد: موسیقی سنتی را دوست دارم اما تاکنون سنتی نخواندم و فقط گاهی وقتها برای دل خودم می خوانم. شعبانخانی گفت: 27 سال دارم، ازدواج نکردم و عاشق نشدم. درواقع دوست ندارم که عاشق شوم. مهران مدیری درباره برگزاری کنسرت از او پرسید. وی گفت: بعد از اولین آلبومم کنسرت برگزار می کنم. آرزو دارم کنسرتی خاطره انگیز شود. در پایان شعبانخانی ابراز خوشبختی کرد و گیتار خود را به موزه دورهمی اهدا کرد. منبع: باشگاه خبرنگاران ----------------------------------------------------------------------------- ...
زنی به خاطر 2میلیون تومان که از او سرقت شده بود،خواهرش را 10سال در زندان نگه داشت
خانه مادرم برگشتم. اما آنها اجازه ندادند در جشن عروسی شرکت کنم و حتی تلفن هایم را جواب نمی دادند. زخمی بودم دنبال راهی برای انتقامجویی و جلب توجه! بنابراین یک شب که آنها به مراسم پاگشا دعوت بودند، پنجره را شکستم و وارد خانه شدم. مقداری از طلاها را برداشتم و سراسیمه به خانه دوستم رفتم. طلاها را به برادرش امانت سپردم تا وقتی آتش کینه ام خاموش شد، فکری برای آن بکنم. اما روز بعد با شکایت خواهرم دستگیر ...
برنامه کاهش آمار طلاق در اطلس جامع زنان در حال اجراست
رسیدگی زنان شاغل به فرزندان شان صادر کرد. اگر سعی نکنیم شرایط لازم را برای اشتغال زنان فراهم کنیم به گونه ای که آنها بتوانند نقش های چندگانه خود را ایفا کنند ممکن است زنان قادر نباشند به همه نقش های خود به خوبی بپردازند. معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: برخی از زنان به دلیل نیاز ممکن است ساعت 6 صبح از خانه خارج شوند و عصر بازگردند؛ اما با مدیریت و مشارکت سایر اعضای خانواده ...
آیا این کشتی گیر جایگزین حمید سوریان می شود؟
کسانی در این موفقیت مشوق و حامی شما بود؟ بهترین مشوق من پدر و مادرم بودند ، گاهی اوقات وقتی قصد کنار گذاشتن کشتی را داشتم پدرم به من روحیه می داد تا این ورزش را ادامه دهم ، چون آن زمان که روستا بودم حتی در سرمای شدید من را به محل تمرین می آورد و واقعا دوستشان دارم. همچنین جا دارد از مربی خوبم روح الله دهملایی که بسیار برای من زحمت کشید قدردانی کنم صحبت تان با مسئولین ...
پاسداری که بی تابی ریحانه هم او را از پرکشیدن باز نداشت
...، ایمان و نجابت همسرش بسیار اهمیت داشت. پویا پاسدار بود و نظامی بودنش کمی پدر و مادرم را دچار نگرانی کرده بود. پویا از اول من را با شرایط سخت زندگی نظامی آشنا کرد و گفت: شرایط و مسائلی که از شغلم برایت گفتم، به آنها فکر کن می توانی با سختی های شغل یک نظامی زندگی کنید، و دوست دارم خوب فکر کنید. و ادامه داد: من لباس مقدس سبز سپاه بر تن دارم و شاید روزی لازم باشد تا جانم را در این لباس فدا کنم. و ...
فدراسیون نشین ها دلیل ناکامی بوکس هستند
هزینه ای بابت اسکانم در هتل آکادمی. تمام هزینه های آماده سازی ام را خودم انجام دادم و هزینه های اسکانم را هم کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش پرداختند. هزینه چند ماه اقامتم در هتل آکادمی را هم خودم پرداخت کردم چرا که دیگر از ماشین خوابی خسته شده بودم. روزبهانی گفت: اسفند 93 سهمیه المپیک گرفتم و بعد از آن برای اینکه می خواستم با آمادگی کامل به المپیک بروم تمریناتم را فشرده شروع کردم و به دلیل ...
دانشجوی رشته پزشکی که دانشگاه را به خاطر جبهه ترک کرد/عهدی که شهید کاظمی با برادرش بست
اقوام که در جبهه بودند ، چند روزی به مرخصی رفتند و بعد از چند روز حین برگشت با ماشین در مسیر مریوان حرکت می کنند و راننده به ناچار از محور اصلی پاوه عبور می کند که با رفتن به روی مین منفجر می شود و ایشان نیز به شهادت می رسند. بعد از مدتی که من جهت تعدادی از کارهایم به آذربایجان غربی رفته بودم در آنجا با منزل تماس گرفتم. گفتند که دایی شهید شده است. گفتم ما هر دو چند روز پیش با هم بودیم ...
خاطره شنیدنی پرستویی از شهیدباکری+عکس
...: پرویز پرستویی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام عکس زیر را منتشر کرد و نوشت: یکی از کارمندان شهرداری اورمیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم. از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. کاغذی از جیبش درآورد و امضاء کرد و داد دستم گفت بده ...
مسئولیت مسکن فرزند شهید با کیست؟!
سرباز گمنام رهبر- درد و دل یک فرزند شهید که غصه و حرف مردم را دیگه نمیتونم تحمل کنم. پدر بنده پاسدار رسمی بودند و شهید شدند و بنده هیچ وقت ایشون رو ندیدم. شهید شدند. میخوام فقط یکی از مشکلاتم رو بگم که خیلی ها نگن بنیاد شهید به خونواده شهدا رسیدگی میکنه و غیره ... بعد از شهادت پدرم، مادرم با هزینه خودش یک خونه کلنگی خریداری میکنه و ما در آنجا بزرگ شدیم و سال ها از این خونه ...
مرد برادرکش در یک قدمی چوبه دار
مأموران هم گزارش ندادم؛ چون فکر می کردم خودش برمی گردد. وقتی پلیس سراغ همسر مقتول رفت متوجه شد او هم چند ماهی است که خانه اش را ترک کرده و به همراه دختر نوجوانش در خانه پدرش زندگی می کند. این زن به مأموران گفت: شوهرم اعتیاد و رفتارهای نامعقول زیادی داشت. من برای محافظت از خودم و دخترم خانه او را ترک کردم و اصلا از او خبر نداشتم تا اینکه خبر دادید شوهرم فوت کرده است؛ اما حالا به عنوان همسر او ...
درسم خوب بود از سهمیه ایثارگری پدرم استفاده نکردم
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : آنچه در ادامه می آید گفت وگویی با سجاد قاسمی رتبه دوم کنکور سراسری رشته علوم انسانی و فرزند آزاده غلامعلی قاسمی است که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم؛ ابتدا خودتان و پدرتان را معرفی بفرمائید؟ سجاد قاسمی فرزند آزاده علی قاسمی هستم که در سال 1376 در استان قم متولد شدم و پدرم آقای علی قاسمی عضو هئیت علمی دانشگاه شهر قم هستند و به ...
پوستر فیلم "عروس" را در اتاقم نصب کرده بودم/ خودم را به "پاکت" نفروخته ام / همه هزینه هیئت اصفهان را از ...
) به تو عزت و آبرو بدهد" بعد من دعا کردم تو مداح بشوی بعدها به این رسیدم که هیچ کسی نیست مثل مادر که بتواند این طور دعا کند. یادم هست در همان دوران بیماری مادرم یک بار رفتم در مسجد محل بخوانم ، یک پدر شهیدی داشتیم که الان در قید حیات نیستند ایشان بنده را از مسجد بیرون انداخت و سینه زنی ناقص ماند و مجلس خراب شد. چند روزی ناراحت بودم؛ چرا که وقتی در مجلس به من میکروفون دادند من هراسان ...
لانتوری دست کمی از درد زایمان نداشت
دست ندهم. او همچنین درباره قبول کردن نقش مریم در فیلم لانتوری توضیحات جالبی را ارائه می کند و می گوید در ابتدا برای پذیرتن این نقش مردد بوده است: وقتی رضا درمیشیان فیلمنامه را برایم فرستاد تا دو روز شک داشتم و جواب ندادم. از خودم می پرسیدم واقعا می خواهی این بلا را سر خودت بیاوری؟ با بازی دراین فیلم با بزرگترین ترس های درونی ام رو به رو می شدم. ولی این را هم می دانستم که اگر آدم ها با ...
پشیمانی در بازداشتگاه
ازدواج کرده است، دیگر از او نیز بریدم چراکه احساس می کردم آینده من برای مادرم اهمیتی ندارد. این بود که دوباره به گرداب مواد افیونی بازگشتم و آینده ام را به طناب پوسیده معتادان اطرافم گره زدم. از آن روز به بعد به یکی از توزیع کنندگان اصلی موادمخدر صنعتی تبدیل شدم تا این که پدرم بر اثر مصرف زیاد موادمخدر جان سپرد و تنها مشتریان معتادش را برایم به ارث گذاشت. من دیگر کاری جز فروش مواد مخدر نداشتم و با آن ...
عباس غزالی: ازدواج از من یک آدم دیگر ساخت
هنر آشناست. ایشان همراه، یار و دوست من است و حتی در زمینه انتخاب نقش ها با من همفکری می کند. گذشته از فضای کاری، تاهل در زندگی شخصی ام هم تاثیر مثبت داشته است. پس از ازدواج احساس آرامش بیشتری دارم و از زندگی خیلی بیشتر از قبل لذت می برم. ازدواج انسان را مسئولیت پذیرتر می کند. من پیش از ازدواج هم به خاطر فوت پدرم شرایطم طوری بود که این موضوع را آموخته بودم چرا که سنگینی مسئولیت های مختلفی ...
شکنجه های قرون وسطایی 2 سارق نقابدار برای سرقت از زن تنها
سارق نقابدار شب قبل پس از بستن دست و پای زن تنها و شکنجه وی جواهراتش را سرقت کرده و از محل گریخته اند تا اینکه صبح پرستارش وی را نجات می دهد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من زن تنهایی هستم و پرستارم فقط روزها پیش من است. شب در خانه ام خواب بودم تا اینکه ساعت 4 بامداد ناگهان دو مرد نقابدار را بالای سرم دیدم. در حالی که به شدت ترسیده بودم، مردان نقابدار مرا با چاقو تهدید کردند تا سکوت کنم. از ...
رژه داعش در پراگ، نمایش احمقانه اسلام هراسان که باعث وحشت عمومی شد + تصاویر
سپس آزاد شد و در انتظار تحقیقات بیشتر است. صاحب یک رستوران است که در چند صد متری رستوران او این اتفاق رخ داد می گوید در رستورانم بودم و صدای تیراندازی هایی شدیدی را از بیرون شنیدیم. بعد از چند ثانیه، مردم بیرون در حال فرار بودند. تمام مشتریانم زیر میزها پناه گرفته بودند. برخی افراد فریاد می زدند: “آنجا عرب هایی هستند که الله اکبر می گویند”. وی افزود: بعد چند دقیقه دیگر سر و ...
تنها وصیت پسرم استقامت و پیروی از ولایت فقیه است / از مسئولان می خواهم به خون شهدا وفادار باشند
... مادری که از خانواده ی انقلابی تربیت می شود و زنجیره این نسل می شود حاج خانم مقداری از خودتان قبل و پس از ازدواج برایمان بگویید؟ در دوران جوانی در خانواده ای متدین و پایبند به آرمان های انقلاب زندگی می کردم، خدا را شاکرم زندگی خوبی در کنار پدر و مادرم داشتم، زندگی که سرشار از مهر محبت به دور از هرگونه غم غصه بود. دست تقدیر در زمانی که قصد ازدواج را داشتم، همسری متدین شجاع ، با ...