سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای قتل 2 زن و یک بچه در گلابدره
.... همین رفتارش نیز باعث شد بازپرس جنایی به وی ظنین شود.بعدهم حکم جلب او را صادر کرد.وی در بازجویی ها سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت که روز حادثه برای دیدن یکی از دوستان قدیمی ام به خانه اش رفتم اما او در خانه نبود و همسرش تا رسیدن شوهرش، مرا به داخل خانه دعوت کرد.وقتی در خانه تنها بودیم، فکر سرقت به ذهنم رسید اما همسر دوستم متوجه نقشه شوم من شد و به همین خاطر سر و صدا کرد و خواست مرا از خانه ...
سزارین، باب میل مادران ایرانی
تحمل کرده: مادرم همیشه درباره زایمان من صحبت میک رد، همه شنیده بودند که مادرم برای به دنیا آوردن من چقدر سختی کشدیه و چقدر زایمان طولانی داشته، همیهش داستان زایمان سخت و طولانی را از زبان خودش و اطرفیانش شنیده بودم، آن موقع؛ یعنی 64 سال پیش، بیشتر زایمان ها در خانه انجام می شد، اما چون مادرم زایمان سختی داشت، چند مامایی که این کار را به صورت تجربی یاد گرفته بودند، بالای سرش حاضر می شوند و آخر سر، یک ...
چاره ای جز قتل پدر نداشتیم
به گزارش خبرنگار ما، 23 تیرماه 93 بود که مردی میانسال به مأموران کلانتری نواب خبر داد که برادرش حمید در خانه به قتل رسیده است. او گفت: لحظاتی قبل دختر برادرم به من خبر داد که با همدستی مادر و خواهرش مرتکب قتل شده اند. لحظاتی بعد که مأموران پلیس در خانه حمید حاضر شدند با جسد مثله شده مرد میانسال داخل چند نایلون مشکی مواجه شدند و از همسر و دو دختر وی تحقیق کردند. همسر مقتول گفت: من به رفتار شوهرم ...
اظهارات صریح مرضیه برومند درباره ی یک روز خاص
به گزارش بولتن نیوز،مرضیه برومند روز گذشته شرایط عجیبی داشت؛ شرایطی شبیه صورتک های گریه و خنده که نماد تئاتر است. صبح دیروز 7 شهریور ماه در مراسم خاکسپاری داود رشیدی همسر خواهرش شرکت داشت و شب میزبان نمایشگران عروسکی بود و باید اختتامیه شادی را برای شانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی برگزار می کرد. این هنرمند گفت: تمام مدتی که شب گذشته روی صحنه بودم، خودم را به دست شادی سپردم. مدام تصویر ...
از خواستگاری یواشکی تا بهانه گیری یک آقازاده
مادرهایمان زدیم. من گفتم محمد چنین حرفی زده و او گفته بود مرا دوست دارد. مادرم موضوع را با پدرم درمیان گذاشت که نظر پدرم هم همان بود که من به او گفته بودم، تا پیش دانشگاهی باید درس بخواند! و این موضوع ماند یک راز بین خانواده من و محمد! هرچند تقریباً همه فامیل متوجه علاقه بین ما شده بودند اما در عمل منکر موضوع می شدیم. *شب رویایی سال ها بعد محمد سربازی اش را پیش پدرم گذراند. بعد از ...
میرحسین و دوستانش، برایم زن آمریکایی گرفتند/ منتظری خودش هم می گفت اینکاره نیست/ شهید رجایی خودش نان می ...
با پیکان خودم به همراه شهید رجایی به خانه رفتیم تا مراسم افطار را دور هم باشیم. تنها یک هفته از انفجار دفتر حزب گذشته بود و من حتی به پدرم هم نگفته بودم که مهمان امشب ما شهید رجایی است. ما دور هم نشسته بودیم و پدر من بارها گفت چقدر این دوستت شبیه آقای رجایی است اما نه خود شهید رجایی و نه من به او نگفتیم که او خود رجایی است. *اعلام دارایی هزار میلیاردی وزیر فعلی، در ...
سیدضیاء عامل کودتای انگلیسی رضاخان پهلوی
حال خود رها سازم دو نکته را برایش روشن ساختم . 1 هنگامی که از هم جدا می شویم نباید بکوشد مرا از پشت هدف قرار دهد و اگرچنین کند این کار به نابودیش منجر خواهد شد. 2 شاه تحت هیچ شرایطی نباید برکنار شود... رضا با چرب زبانی قول داد و من و او دست یکدیگر را فشردیم .(37) آیرونساید یک هفته قبل از وقوع کودتا یعنی روز 27 بهمن 1299 به تهران آمد تا نورمن وزیر مختار انگلستان را درجریان کودتای قریب ...
سخت کوشی لازمه قبولی در دانشگاه های معتبر است/ از خداوند سپاسگزار و مدیون قرآنم
مدارسی تحصیل کرده اید؟ دوران ابتدایی خود را در مدرسه شهید فتاحی دولت آباد، مقطع راهنمایی را در مدرسه نظام الاسلام اصفهان و مقطع متوسطه را در دبیرستان دانشگاه صنعتی اصفهان گذراندم. روز قبل از کنکور چه کارهایی کردید و چه برنامه هایی داشتید؟ روز قبل کنکور طبیعتا تحت تاثیر کنکور بودم، استرس زیادی داشتم ولی سعی کردم با مشاوره گرفتن از دیگران و پدر و مادرم و دلگرمی هایی که به من می ...
باید دست پدرم را می بوسیدم که مرا قهرمان کرد
اختلاف نسبت به حریف اسپانیایی ام بازنده شدم. از تکواندوکاری هم شکست خوردم که چند ماه قبل با 5 امتیاز اختلاف او را شکست داده بودم و می توانستم به راحتی فینالیست شوم. جید، آن یکی حریفم را هم 2 بار شکست داده بودم و به همین دلیل انتظار رفتن به فینال و طلا گرفتن را داشتم. خودم از مدالم راضی نبودم چون می شد که بهتر نتیجه بگیرم. بالاخره المپیک است و جو زمین خیلی سنگین و قابل مقایسه با بقیه رقابت ها نبود ...
انزوا، لذت، تنهایی و آدم های وحشی نویسنده یاغی...
روزنامه شهروند - امین فرج پور: دوریس لسینگ، نویسنده ای که در روز اعلام برنده شدنش در مراسم اهدای جایزه نوبل در ایران شناخته شده نبود، اصلیت ایرانی دارد. او که از پدر و مادر انگلیسی در سال 1919 در کرمانشاه ایران به دنیا آمده، از آنهایی بود که کمتر کتابی از او به زبان فارسی ترجمه شد ه بود. پدر دوریس، آلفرد تیلور که در جنگ جهانی اول معلول شده بود، کارمند بانک شاهنشاهی ایران و مادرش امیلی ...
طلاق توافقی زن و شوهر با لب های خندان
....آنها قبل از خداحافظی به قاضی گفتند شاید این هم تجربه جدیدی در زندگی شان باشد. شاید هم روزی بتوانند زندگی مشترک را از سر بگیرند. قاضی عموزادی اعلام کرد حکم دادگاه هفته بعد صادر خواهد شد. با پایان جلسه زن و شوهر خوشحال و خندان دادگاه را ترک کردند.حالا تنها نقطه مشترک زندگی گندم و سامان، دخترشان بود که در خانه انتظارشان را می کشید و از جدایی پدر و مادر خبر نداشت. ...
مهمانی شوم
... خودم را در منزل محبوس کردم، دچار افسردگی شدید شدم، اول تصمیم به خودکشی گرفتم ولی وجود مادر بیمار و خواهرم سبب شد دوباره به زندگی برگردم. بعد از مدتی متوجه شدم باردار هستم... دیگر تحمل این بی آبرویی را نداشتم و رگ دستم را زدم. در بیمارستان سمیرا به عیادتم آمد و گفت از کاری که کرده است پشیمان است و مهران را پیدا می کند و به پلیس تحویل می دهد. نظریه ...
سرقت های دختر چاقوکش از خواهر و مادرش
مادرم بستم و رفتم. مادرم مات و مبهوت به من نگاه می کرد در حالی که هیچ چیزی غیر از خودم برایم اهمیت نداشت. جایی جز منزل شهره نداشتم از این رو با همان کوله ای که چند دست لباس درون آن قرار داشت پشت در حیاط آنها بودم. در منزل شهره به رویم باز شد در حالی که خوشحال بودم دوستان خوب و جای خوب و راحت تری از منزل و غرغرهای مادرم دارم... آن روز گذشت دیگر مادرم حتی به منزل شهره زنگ هم نزد ...
یکی از دوستان همسرم نگاه ناپاکی به من داشت - روزی که در خانه تنها بودم او به خانه ام آمد
قرار داده بود. از طرفی مادرم می گفت اگر روی حرف دایی ات یک کلمه حرف بزنی دیگر مرا مادر صدا نزنی. مانده بودم چه کنم. من حتی با میثم صحبت درست و حسابی هم نکردم. تا چشم به هم زدم دیدم رخت سفید عروسی پوشیده ام و سر سفره عقد هستم. من با دلهره و نگرانی جواب بله گفتم و خودم را دست سرنوشت و تقدیر سپردم. دوران عقد ما یک سال به طول انجامید. بعد از آن هم با کمک های مالی پدر ...
مزاحمت های پی در پی برای زن شوهر دار - نگاه بعضی از مردهای فامیل مرا رنج می دهد
آرایش و مدل لباس و برنامه های ماهواره ای است. هر فردی باید برای خودش احترام قائل باشد و حجاب و پوشش متعارف و باوقاری داشته باشد. امیدوارم اینجا بتوانم مشکلمان را حل کنیم. شهرآرا 110 این اخبار را از دست ندهید: به همسرم مشکوک شده بودم /دوربینی را داخل اتاق نصب کردم + عکس زمانی که به هوش آمدم از دیدن پسر جوان در کنارم خشکم زد روش عجیب پسر جوان برای ارتباط برقرار کردن با زنان کار کثیف زنی که با همسرش به سفرتفریحی اروپا رفته بودند یکی از دوستان همسرم نگاه ناپاکی به من داشت/ روزی که در خانه تنها بودم او به خانه ام آمد ...
دشمن، داعش باشد یا پژاک، فرقی نمی کند هرکه باشد از جوانان ما سیلی می خورد
برنمی داشت. هنگامی که سوار بر ماشین می شدیم چه مادر خودم چه مادر خودشان همسرم اجازه نمی داد عقب سوار شوند. همیشه صندلی جلو سوار می شدند. می گفت هر چه باشد اینها مادرند و احترامشان واجب. هنگام خرید اگر مادرشان همراهمان بود لحظه ای مادر را تنها نمی گذاشت. دست در دست مادر قدم برمی داشت. همسرم خیلی با مهر و محبت بود، مدتی که سوریه بود سعی می کردم که از دلتنگی های من باخبر نشوند تا اینکه نگران من نباشند ...
حاج احمد متوسلیان و ماجرای آن هفت نفر!/ اشک هایی که پشت شیشه های پنجره فریاد می زند
. هر ماه دو پرستار به منزل می آورم تا از مادرم خون بگیرند آزمایش بکنند. این درحالی است که بنیاد شهید چندین میلیون تومان به مادرم بدهکار است و با ادعای کمبود بودجه از پرداخت و پیگیری آن سرباز می زند اما با این مقدار، مادر من می تواست خانه ای دارای آسانسور خریداری کند و بتواند سر وقت نزد پزشک مراجعه کند. این بدهی از قبل قانونی است که مثل شاغلان و کارمندان، پس از گذشت سی سال از شهادت شهید، به خانواده ...
داستان کوتاه/ چوبدستی
؛ سید غلامعباس موسوی نژاد : سلام وقت شما بخیر جناب وکیل من زهرا انصاری همسر مرحوم محمود مولایی، سرگذشت شوهرم را خدمتتون عرض می کنم، شما هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدهید. البته باید خدمتتون عرض کنم، ایشون جناب مهندس شعبانی از دوستان قدیمی شوهرم هستند. نزدیک آخر شهریورماه به شوهرم گفتم : قبل از شروع مدرسه، بریم سری به خانه مادرم بزنیم. مادرم از ترکان قشقایی است. شوهرم مرد بسیار ...
بیوگرافی مرحوم "داوود رشیدی" به همراه تصاویر
ختم می شود. چیدمان خانه کار و سلیقه اوست و من بسیار تابع هستم. البته خانه ما هیچ وقت عجیب تر از جاهای دیگری که زندگی کرده ام نبوده و به آن عادت داشته ام . برومند: وقتی ازدواج کردم، بسیار جوان بودم. در خیلی از موارد و به خصوص دکوراسیون خانه بیشتر از این که تحت تأثیر خانواده خودم باشم، از خانواده همسرم الهام گرفته ام. مثلا منزل خواهر آقای رشیدی، بسیار زیبا تزئین شده است و من گاهی یک دفعه ...
نیک نژاد: جمشید هاشم پور قهرمان نسل ما بود
... در گرگان به دنیا آمدم، در این شهر بزرگ شدم و اصول اولیه زندگی را همان جا آموختم. وقتی دانشگاه قبول شدم، مادرم معلم بود؛ سال 47 فوق دیپلم گرفته و معلم دوره راهنمایی بود، ادبیات فارسی درس می داد، انشانویسی را از مادرم یاد گرفتم. پدربزرگم هم مدیر مدرسه بود. او جزو اولین مدیران مدرسه خطه گرگان بود. پس در یک خانواده تحصیلکرده بزرگ شدید؟ بله ! پدربزرگم مدیر مجتمع آموزشی بود ...
نسخه عجیب رمال برای پایان گریه های کودک
می بوسیدم، گویی همه سعادت و خوشبختی های دنیوی از آن من بود. دختر و دامادم انسان های صالحی هستند که هیچ کدام از آن ها به دنبال کارهای خلاف نرفتند، به طوری که دامادم حتی از مصرف سیگار و یا قلیان هم متنفر است. اما از مدتی قبل متوجه شدم که او و دخترم مدام به نیشابور سفر می کنند. با آن که هیچ وقت به این موضوع مشکوک نشده بودم اما فهمیدم که او خودرویش را فروخته و از بستگان دورمان مبالغ زیادی ...
کشمیری مامور بود تا دیگر کسی مثل کلاهی در سیستم نفوذ نکند
ای از آنها با همکاری دادگاه انقلاب ارتش دستگیر و زندانی شده بودند. مسعود کشمیری موارد فوق را جمع آوری و کمیته اداره دوم را از موضوع آگاه کرد و پس از جلسات متعدد، موضوع کشف شد. با کشف احتمال کودتا از طرف سلطنت طلبان، چون در سطح مملکت، ارگان اطلاعاتی فراگیری که قدرت مقابله با این جریان را داشته باشد، وجود نداشت، با اطلاع مسئولین آن روز، توسط برادر محسن رضایی فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران، ستادی از ...
زودتر اعدامم کنید
بد دارد. به او بدبین شده بودم. برای همین رفت وآمدم را با او قطع کردم، ولی این فکر رهایم نکرد تا این که تصمیم گرفتم با همسرش صحبت کنم و موضوع را با او در میان بگذارم. خودم هم نمی دانم تحت تأثیر مواد بود یا واقعا مهدی رفتارهایش مرموز بود، به هرحال مرتب این فکر در سرم بود و آن روز به خانه مقتولان رفتم. می خواستم با مینا صحبت کنم که ناگهان با دیدن طلاهایش وسوسه شدم. از طرفی با هم سر همین موضوع درگیر ...
معرفان کشمیری در نخست وزیری باید جوابگو باشند
شهادت شهیدان رجایی و باهنر، در گفتگو با وی به بررسی وقایع آن روز و حواشی قبل و پس از آن نشستیم. سرهنگ کتیبه ورودی سال 1339 به ارتش است که 3 سال بعد از ورود، از دانشگاه افسری فارغ التحصیل شده و پیش از مسئولیت اداره دوم ارتش در سال 59، در مرکز توپخانه اصفهان، رکن دو ارتش در شیراز، تیپ 55 هوابرد، لشکر سنندج و دانشگاه افسری نیز خدمت کرده است. او در هنگام واقعه 8 شهریور به عنوان ...
ایده ای برای مقابله با قحطسالی نامه و نگارش
در این یادداشت که در شماره یکشنبه به قلم حسن فرامرزی منتشر شد، آمده است: ماجرا از اینجا آغاز می شود که قرار بود پروژه ای در حوزه فناوری اطلاعات در پُست انجام دهیم. آنجا طبق عادت معمول به موازات کارم کنجکاوی کردم ببینم تعداد نامه ها و کارت پستال هایی که مردم برای همدیگر می فرستند چقدر است؟ تأسف آور بود: 8 نامه و کارت پستال در سال که خیلی هایشان اداری بود. پیش خودم گفتم حتماً به خاطر فناوری ...
بنیاد در آینه مطبوعات
: وقتی خانم همسایه، عکس شهید را برای مادرم آورده بود من منزل نبودم. مادرم هم با پدر درمیان گذاشت و برای خواستگاری اجازه خواست که در کمال تعجب پدرم موافقت کرده بود. فردای آن روز که خانم همسایه آمد نظر ما را بپرسد، خبر داد آقا داماد به ماموریت اعزام شده اما زود برمی گردد. دعا می کردم و دوست داشتم زود برگردد؛ آخر، اولین بار که عکس شهید را دیده بودم، چهره ای بشاش و معنوی داشت و از همان لحظه مهرش به ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
.... البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. کنسرتی داشتم که بعد از اجرای آن دیدم نفس نفس می زنم. خودم را به بیمارستان خاتم الانبیا رساندم. در آنجا فشارم را گرفتند و بعد از معاینه دیدند که ضربان قلبم 300 است. برای همین مرا در CCU بستری کردند. بعد در بیمارستان دی طی آزمایش متوجه شدند قلبم از دو جا می زند که یکی از آنها را سوزاندند. اما به خاطر ضربان بالا ماهیچه های قلبم ضعیف شده بودند؛ مثلا برای ...
قصه غم انگیز کودکانی که معتاد متولد می شوند
دختر آن خانواده آشنا شدم وبا درگیر شدن عواطف و احساسات ناآگاهانه علی رغم رضایت خانواده خودم بدون هیچ مراسمی در محضر عقد کردیم. الان که فکر میکنم پیش خودم می گویم انگار عقلم را از دست داده بودم ، چرا به حرف پدر و مادرم و بزرگترها گوش ندادم تا به چنین سرنوشت تلخی دچار نشوم اما افسوس!!! و الان که 38 سال دارم در این چند سال هروئین ، شیشه ، سیگار و متادون غیر قانونی مصرف کرده ام و الان ...
از پشت خاکریزهای جبهه تا سکوی دریایی فارس
ای برای ساخت فیلم پی 22 شد. فیلم پی 22 اشاره به تهاجم آمریکایی ها در تاریخ 29 فروردین سال 1367 به ناوچه جوشن دارد. طی مراحل نوشتن فیلمنامه چه تغییراتی در طراحی اولیه روی داد؟ ایده اولیه ای که سراغش رفته بودم و بعدها دچار تغییراتی شد، درباره فردی بود که بعد از سقوط ناوچه، 3 روز معلق روی آب مانده بود. موضوع قابل توجهی بود که مرا تشویق برای نگارش فیلمنامه می کرد. در ...
نگویید بهزاد نبوی، بلکه جریانی می خواهد امام را خراب کند [توضیح مهم]
کننده ای داشتند از این قبول مسوولیت و نگران بودند. به همین دلیل آن دعا را که در تنفیذ ریاست جمهوری نوشته بود و در برابر امام و مردم قرائت کرد، نشانگر همین حقیقتی است که عرض کردم. ایشان در آن دعا گفت خدایا مرا یک لحظه به حال خودم وامگذار، همانطور که دیگران به قدرت رسیدند و در این آزمایش نتوانستند خودشان را حفظ کنند. اساسا شهید رجایی چه هدفی را از حضور در قدرت قبل از انتخاب برای خود متصور ...