سایر منابع:
سایر خبرها
کیارستمی و فردوسی هر دو رنجیده رفتند
...، تا امروز هیچ کس هیچ نفعی از مردنش نبرده است، بنابراین بیشتر یادداشت را برای خود او نوشتم، می خواستم خود او بخواند، و بداند، دوست دارانش منتظر سوم تیر سال های آینده باقی عمر او هستند، می خواستم بداند، آن ها که مایلند او زنده باشد، بسیارند، یادداشتی با عنوان کیارستمی، جان درخت است . البته در ویراستاری، اشتباه بامزه ای رخ داده بود، ویراستار نازنین بعد از جان، ویرگول بامزه ای گذاشته ...
گفت گویی با ساغر عزیزی بازیگر نقش فرح در معمای شاه
.... بسیار بازیگوش بودم و تا کلاس اول ابتدایی فکر می کردم پسرم و باید به مدرسه پسرانه بروم، وقتی روز اول مهر، پدرم مرا به مدرسه برد به مدیر می گفتم بابام مرا اشتباهی به مدرسه دخترانه آورده است! وقتی بزرگ شدید باز هم دوست داشتید پسر باشید؟ روحیه ام مردانه است! در کنار بازیگری معمولا کارهای دیگری هم انجام می دهم بیشتر شبیه کارهایی است که مردها انجام می دهند؛ دکوراسیون داخلی، کار ...
اولین خلبان زن ایرباس مسافری +عکس
...، در ابتدا تا حدودی مرعوب کننده بود، اما در عین حال، باید تمام تلاش خود را می کردیم تا از دیگران عقب نمانیم، حس بسیاری خوبی داشت. نخستین باری که پشت شبیه ساز پرواز نشستم، به خوبی به خاطر دارم، با خود می گفتم: خدای من، چقدر دکمه! مگر می شود با همه این ها آشنا شد؟ پس از فارغ التحصیلی از آکادمی، عایشه به عنوان افسر دوم در هواپیمای A320 کار می کرد؛ پیش از ترفیع به مقام افسر اول در هواپیمای ...
صدای غریبی امام را شنید و لبیک گفت
گرفتند و بعد اعلام کردند که او شناسایی شده است. در آن 30 سال از فراقش چه کشیدید؟ من معتقدم اگر فرزندی را بزرگ می کنید، در سه موقعیت به کارتان می آید؛ برای حفظ مملکت، دین و ناموس. شهدا هم مثل ما بودند که برای این سه هدف رفتند و خداوند به خانواده های شهدا صبر جزیل داده تا ایوب وار صبوری کنند. تمام 30 سالی که پسرم گمنام بود به خوابمان می آمد و می گفت من می آیم، چند وقت پیش خواب دیدم بهشت زهرا ...
جاسوس های زندگی تان را بشناسید
فهمیدم به اون ماشین نمیخوره چون این خانم مدرک دکترا داره اما هنوز اینجا قرارداد نبسته پس دریافتی نداره! در شوک بود. دوست نداشتم مرز فضولی هایش از این بیشتر شود و از طرفی می خواستم بداند که تا چه حدی می تواند بدون اینکه به فضولی و تجسس متوسل شود عادی از دیگران سؤال بپرسد بنابراین زمان ناهار دستش را گرفتم و با خودم بردم سرمیز خانم همکار شاسی بلند سوار. به بهانه غذا خوردن سر صحبت را باز کردم ...
در خندوانه کیمیا علیزاده چه گذشت؟
عصبانیتم استفاده کنم و اگر خشمگین شوم داد می زنم. می خواهم فیزیوتراپیست شوم 20 سال دیگر، آینده را نمی توانم پیش بینی کنم ولی دوست دارم فیزیوتراپی بخوانم و دوست دارم در مطب خودم باشم، در حال درمان و به این کار علاقمند هستم. واقعیت برد و باخت ورزش را نباید فراموش کنیم می خواهم همه بدانند که بازی یک سرش برد است و یک سرش باخت. یک روزی کیمیا علیزاده قهرمان است و یک ...
آرزوی درس خواندن با انگشتان به هم چسبیده +عکس
مدرسه درس بخوانم. وی با ابراز ناراحتی در خصوص اینکه نمی دانم چه معلمی می تواند با ما کنار بیاید، تصریح کرد: دفعه اول که هفت سال داشتم به مدرسه برای ثبت نام مراجعه کردم من را قبول نکردند و ثبت نامم نکردند و بعد از آن به مدرسه نرفتم. او افزود: فقط یک کتاب سوادآموزی پایه اول دبستان را سال 1390 در خانه خواندم. همین کتاب هم دو سال و نیم کار برد چون خواهرم که مثل خودم این بیماری را ...
میهمانی شوم برای یک دختر 19 ساله
به گزارش میزان ، مینا دختری 19 ساله است که به دلیل مشکلات به وجود آمده به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان گلستان مراجعه کرده و در گفت وگو با مددکار این مرکز داستان زندگی اش را اینگونه به تصویر می کشد... در سن 19 سالگی پدرم را از دست دادم و از نظر اقتصادی زندگی خوبی نداشتم. مادرم بیمار بود و یک خواهر کوچکتر از خودم داشتم. با همه مشکلات باید زندگی را به تنهایی اداره ...
گفت وگو با قربانی اسیدپاشی در لانتوری
آن سکانس را دوست دارم و خیلی برای مان مهم بود. سکانسی است که در لحظه اول آدم را درگیر می کند. این سکانس تمام مدت این را می گوید که مریم فرنامی آدمی است که با تصویر خودش در آینه درگیر و دچار مشکل است و دایم از خودش سوال می پرسد. من فکر نمی کنم آدمی باشم که بتوانم در حوزه اجتماعی فعالیت کنم، چون چنین قدرت روانی را ندارم. حتی خواندن خبرهای بد آنقدر مرا آزار می دهد که در طول روز به این نتیجه می رسم ...
خودروسازیم ولی درحد ژاپن 50سال پیش
گویند هنوز شاهد حضور خیلی از شرکت های مطرح نیست؟ مدنی: یکی از اثرات برجام را باید در واقع حل مسائل کوتاه مدت صنعت خودرو دانست. منظور من از مسائل کوتاه مدت همین موضوعات جاری بنگاه های اقتصادی و سازمان ها با دنیا است.برجام کلاً سه اثر کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر صنعت خودرو دارد، اما نباید انتظار داشته باشیم بعد از 6 ماه به اثرات بلند مدت برجام دست پیدا کنیم. به اعتقاد من بعد از برجام ...
سرقت بنز و بی ام و با رؤیای کودک درون!
، نقشه ام را عملی کنم. من طعمه هایم را از روی آگهی های روزنامه انتخاب می کردم. هر روز روزنامه می خریدم و با افرادی که خودروی بنز یا بی ام وشان را برای فروش آگهی کرده بودند، تماس می گرفتم و با آنها در یکی از هایپر استارهای شهر قرار می گذاشتم. به آنها می گفتم پدرم در هایپر استار مغازه دارد به همین دلیل از آنها می خواستم خودرو را به پارکینگ هایپر استار مورد نظر بیاورند. پس از این به بهانه اینکه منتظر ...
ماجرای دختری که نیمه شب به کلانتری پناه برد
من هر بار با عمه ام مواد مصرف می کردم، ولی به خانواده ام چیزی نمی گفتم، چرا که آنها ارزش و اهمیتی به من قایل نبوده و بود و نبود من برای آنان فرقی نداشت. مادرم فردی عصبی و پرخاشگر بود و مدام با بهانه های مختلف به من سرکوفت می زد که باید در کارهای خانه به من کمک کنی، ولی من حوصله کار کردن نداشتم. برای اینکه هزینه خرید مواد را تامین کنم مجبور شدم در منازل مردم کار کنم. هر روز بیشتر خودم را ...
پایان دوستی با رفیق نارفیق در کلانتری
فکر می کرد از روی حس حسادت این حرف ها را پشت سر دوستش می زنم. او به گفته هایم توجهی نشان نمی داد. یک روز که تنها بودم زنگ در خانه به صدا درآمد. دوست شوهرم منتظر بود در خانه را باز کنم. او با توسل به زور وارد خانه شد. جیغ و فریاد راه انداختم و از ترس پا به فرار گذاشت. من که دیگر تحمل چنین شرایطی نداشتم وسایلم را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم. بعد هم شکایت کردم. تا الان با او ...
فاجعه در دفتر نخست وزیری
تشکیلات) تماس گرفت و به من گفت: طرح اجرا نمی شود و آن را به تعویق انداخت. او در وقت خداحافظی ضمناً به من گفت: مژده ای هم برایت دارم که اگر بدانی شور و عشق و ایمان بیشتری پیدا می کنی. هر قدر فکر کردم این مژده چه می تواند باشد عقلم به جایی نرسید... با خود فکر می کردم ممکن است ابلاغ عضویت باشد یا مژده پیروزی عملیات دیگری در سازمان یا... نمی دانم. چند روز بعد از این دستور صبح که به ...
خالکوبی می کنم، پس هستم
را داشته، یک روز که دیگر نمی توانسته عقاب سیاهش را تحمل کند، یک ظرف اسید می گیرد و ... خودش می گوید با چشمانم می دیدم که پوست و گوشت دستم می سوخت و روی زمین می ریخت ، بعد از این موضوع دستش دیگر مثل اول نشد و تنها گوشت اضافه آورد. می گویند نگاه عمومی به پدیده تتو در حال تغییر کردن است و خیلی ها هستند که برای پوشاندن زخم ها یا جای عمل از خالکوبی استفاده می کنند، اما این موضوع چندان در ...
پاسخ یک استاد دانشگاه به نامه علی مطهری درباره اعدام منافقین
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: سجادی پناه استاد دانشگاه در پاسخ به نامه علی مطهری به وزیر دادگستری درخصوص وقایع سال 67، یادداشتی به شرح ذیل نوشته است. بسمعه تعالی تصمیم گیری و اجرا در شرایط بحران اما داوری و ارزیابی پس از عبور بحران هرچه سعی کردم به خودم بقبولانم که آقای مطهری به هنگام چرخش قلمش بر روی کاغذ که خطاب به آقای پورمحمدی در خصوص وقایع سال 67 می نوشت بهتری از هرکس دیگری ...
تفتیان: بولت فقط الگوی ورزشی ام است، نه زندگی/ فراتر از امکانات نتیجه گرفتم/ مسئولان سهم شان در کسب مدال ...
امکانات داریم. باید ببینیم امکانات و کارمان در حد مدال المپیک بوده است یا خیر. فکر می کنم بهتر از امکانات نتیجه گرفتم و رسیدن به این مسئله چیزی نبوده جز تلاش و زحمت و نظم خودم. من 4،5 ماه در کنار خانواده نبودم و اردو بودم. حتی روز سیزده به در هم در اردو حضور داشتم. دوست دارم مسئولان هم درک کنند که اگر امکانات در اختیار ورزشکاران گذاشته شود، نتایج خیلی بهتر خواهد شد. ...
مدیریت ورزش انتظارات را برآورده نکرد
اینکه جامعه ورزش بزرگواری در حق من داشته و از من حمایت کردند دلیل نمی شود که من باید حتما در این سمت قرار می گرفتم. من فکر می کنم ورزش ما آنقدر بزرگ هست و انسان های بزرگ در خود دارد که من در بین آنها نه توقعی دارم، نه ادعایی داشتم. ورزش ما خیلی بزرگ است. اتفاقا دیروز یکی از دوستان فوتبالی ام از من پرسید چرا برای فوتبال کاندیدا نشدی، به او گفتم که من با بودن این همه آدم بزرگ در فوتبال خجالت می کشم ...
همسر شهید: مبینا با فکر و خیال اینکه پدرش پیش خداست، کمی آرام شده است/ حتی در سفرها نماز شبش ترک نمی شد
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: شهید یعنی: به خیرگذشت.....نزدیک بود بمیرد. تو، چه می کنی، این میانه خون برادرم...؟ !برای بیداری ما...؟! آه... یادم رفته بود... شهید بیدار می کند... شهید دستت را می گیرد... شهید بلندت می کند... شهید، "شهیدت" می کند... فکه و اروند یا دمشق و حلب... یا صعده و صنعا...! فرقی نمی کند... شهید، شهیدت می کند؛ باورنمی کنی...؟ بیدار ...
مزایایی که خداوند هنگام بیماری به هر فرد می بخشد
این همه جلال دارد، بنده ی خود را هم احترام می کند. ربّ العالمین است ولی می گوید: دوست دارم با تو حرف بزنم. صبح بیا پیش من بایست. تذکّری در مورد نماز این بی نمازها که إن شاءالله خدا همه آن ها را هدایت بکند، اصلاً بی نماز... همیشه بعضی ها از من ایراد هم گرفتند که تو اصلاً در جلسه های خود راجع به نماز حرف نمی زنی. بعضی از مقدّس ها ایراد گرفتند. امان از دست مقدّس. هَذا مَقامٌ ...
انسانی که به هدایت تن دهد خوفی و حزنی ندارد
دارند و فرماندهی در دست ملکه است. آن موقع پروردگار عالم در قرآن بیان کرده که این ملکه بود، چون می فرماید: قالت نملة ، قولها ، نه قال نمل . حالا در آن زمان کسی باور می کرد که بتوان زبان حیوانات را فهمید. امّا امروزه می گویند: حیوانات هم با هم حرف می زنند. حتّی خیلی جالب است در مقاله ای که اخیراً خواندم، بیان کرده بود: وقتی فرزندان انسان ها به دنیا می آیند، براساس زبان هایی که در کشورها ...
صحبت های جلسه اول خواستگاری درباره انقلاب بود / اولین مسافرتمان تشییع شهدا بود+تصاویر
خواهری که همراه با خانم من در آن روز ملاقات کردید همان فرد مدنظر من بوده؛ اما من به شوخی آن را رد کردم، اما جناب آقای شاهدونچی با اصرار به ادامه این موضوع اجازه را درطی تماسی با خانواده این خواهر، گرفته و این در حالی بود که برای خودم امری غیرواقعی میدانستم. صحبت های جلسه اول خواستگاری درباره انقلاب بود وی ادامه داد: در آن شرایط نابسامان جنگی و آماده باش تمام نیروها، دل را به دریا ...
پدرم از مزایای جانبازی و ایثارگری هم استفاده نمی کرد
و به درجه جانبازی نیز نائل شدند اما هرگز از مزایا و خدمات جانباز بودن برای خود یا خانواده استفاده نکرد. پدرتان در چه تاریخی و در کجا به شهادت رسیدند؟ خبر شهادت پدرم در آذرماه سال گذشته به ما رسید. پدرم داوطلب از عراق بود. چند روز قبل شهادت، پدرم تماس گرفت و با من صحبت کرد. بعد با همسرم صحبت کرد و از او حلالیت خواست. با دخترم ریحانه که خیلی او را دوست داشت نیز صحبت کرد. همسرم ...
در برخورد با تخلفات تئاتر اغماض نمی کنیم
بیشتر تأثیر می گذارد. شورای ارزشیابی و نظارت قضیه اش چیست؟ خودم ارزشیابی و نظارت می گویم، همیشه تأکید دارم که فقط نظارت نیستیم و ارزشیابی هم می کنیم. در یک دوره که تقریباً دولت به معنای اخصّ کلمه تهیه کننده تئاتر هم بود، آن موقع چون دولت خودش تولیدکننده بود هم تعداد کارها کمتر بود و هم تسلّط بر ارزشیابی و نظارت، فارغ از دولتها خیلی اتفاقات خوب تئاتری رخ می داد، شورای ارزشیابی و نظارت تقریباً ...
روایتی دردناک از یک بیماری عجیب
وامید زندگی می کنم، میدانم که دلم را نمیشکنی و یک درخواست دیگر که گفتم به مردم بگو با بیماران نادر جامعه مثل بقیه انسان ها رفتار کنند. خیلی دوست دارم جادوگر عزیز دلم می خواست های من زیادهستند، اما مهم ترین دلم می خواست همین است.
قانون در چه مواردی با سقط جنین موافقت می کند؟
مشکل و رنج. 9 ماه شرایط سخت بارداری را تحمل کردم و بعد از آن یک سال کودکی را تر و خشک کردم که رنج می کشید. اندازه 100 سال پیر شدم ولی پدرم و علی رنجم را نمی دیدند. به کارشان می رسیدند و در فکر بچه بعدی بودند. می گفتند از هر خانواده یک بچه با این شرایط به دنیا آمده است و بچه های بعدی مشکلی نخواهند داشت! هر روز به خودم می گویم کاش بعد از چهار ماهگی امکانی بود که بتوانم این بچه را سقط کنم، کاش این تکه گوشت را که فقط خیره به سقف است به دنیا نمی آوردم تا هر روز شاهد رنج و درد کشیدنش نباشم. کاش قانون سرکی به زندگی ام می کشید و می دید روح زندگی در این یک تکه گوشت نیست. ...
تبلیغ دین در قاره سیاه با ساخت مسجد و حفر چاه
دلایلی از مجمع فاصله گرفتم، کارهای شخصی خودم را از برون مرزی از معبر ساخت مساجد آغاز کردم، یکی از کارهایی که انجام می دهیم و اگر این فرصتی باشد برای ترویج این کار برای افرادی که دوست دارند این کار را انجام بدهند، مثلاً در دارالسلام پایتخت تانزانیا که قبلاً نام آن دارالاِسلام بوده و بعد تبدیل به دارالسلام شده است -یعنی پیش تر کشور مسلمان بوده تا یک کشور مسیحی- به هر حال آنجا مردم حتی در خود پایتخت ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
. رفته بودم دستشویی که بعدش با همسرم بروم بیرون. سرگیجه بدی به من دست داد و ناگهان همان جا بیهوش شدم. از پسرتان خبر ندارید؟ رضا: چند وقت پیش شب تولد حضرت علی (ع) که مثلا روز پدر بود با یک اس ام اس روز پدر را به من تبریک گفت. تارا: البته بعد از یک سال. قهر هستند؟ رضا: چه بگویم. من که برای پدرم پسر بدی نبودم. تنها کاری که پدرم را اذیت می کرد این بود که می ...
شباهت امت پیامبر (ص) به بنی اسرائیل
ذکر می شود، مربوط به بنی اسرائیل زمان حضرت موسی (ع) است. در رابطه با این بحث، دو گونه تفسیر را می توان بیان کرد که در ادامه به آن پرداخته می شود. 2-3-1- بیان نَجَّیْنَاکُم از جهت تفسیر اول(مبتنی بر مجازگویی) برخی این آیات را اینطور تفسیر می کنند که اگر عقبه تان را نجات دادیم انگار شما را نجات دادیم (یعنی یک نوع مجازگویی). مثل اینکه اگر دویست سال پیش کسی یکی از پدران ما را از ...
به خاطر کشیدن مواد باید با خاله اش ازدواج می کردم!
کمتر از چند ماه وابستگی شدیدی به مواد مخدر صنعتی پیدا کنم. کارم به جایی رسید که وقتی ، نیاز به مصرف مواد پیدا می کردم نمی توانستم چشم هایم را باز نگه دارم و تمام بدنم لمس و بی حس می شد. بابک گفت: دیگر نمی توانستم مثل قبل کار کنم. از طرفی مادرم فهمیده بود چه بلایی سر خودم آورده ام و دنبالم می گشت تا گوشمالی ام بدهد. به خانه یکی از دوستان بی سروپایم پناهنده شدم. پدر ...