سایر منابع:
سایر خبرها
این خانواده دستشان که باز شود به پابوس امام رضا(ع) می روند
شاید از نامردی هم بیشتر. یک زنگ به خانه ما نزدند. خیلی بی رحم هستند. وقتی می پرسیم اگر برادرش را ببیند به او چه می گوید با مکث پاسخ می دهد چه دارم بگویم؟ و سکوت می کند. این خانواده را که بعد از چهار سال دوباره جمعشان جمع شده تنها می گذاریم؛ حتماً حرف های زیادی برای گفتن به هم دارند. ...
معمای قتل کودک خردسال کلاردشتی
. خیلی ترسیدم. چند بار او را صدا کردم اما مرده بود. کسی در آن حوالی نبود. بسرعت جسد را لای پارچه ای پیچیده و درفرصتی مناسب آن را به داخل رودخانه انداختم. پسرت هم بود؟ نه. کسی متوجه اتفاق نشد؟ چون لباس هایم خونی شده بود بعد از بازگشت به خانه آنها را درآورده و به حمام رفتم. لباس ها را داخل کیسه ای سیاه رنگ گذاشتم و نیمه شب آن را نیز به داخل رودخانه انداختم تا اثری باقی نماند.در آن ...
مدافع حرمی که خواب هم رزمش در حرم زینب (س) تعبیر شد
حرم حضرت زینب(س) نمی توانستم با تصمیمش مخالفت کنم. لطافت روحی و آرامشش، نگرانی را از وجودم می گرفت و انگار از صبری که داشت به من هم جرعه جرعه می نوشاند و صبوری را پیشه زندگی ام می کردم. بار اول که رفت، یک ماه بعد برگشت. واقعاً انگار کسی دیگر شده بود. می گفت وقتی در فضای جهاد قرار گرفتم تازه سختی های آن را دریافتم. منظورش هم سختی های ظاهری جنگ نبود، می گفت دیدن شهادت دوستان و جا ماندن از قافله ...
اعلام انزجار نمازگزاران سراسر ایران علیه جنایات آل سعود و آل خلیفه/اعتراض به توافق FATF
نهادهای نظارتی ناکارمد است و فساد موجود در سیستم اداری کشور، ریشه در ناکارآمدی این فرایندها و رویه های مقابله با فساد دارد. فرایندی که به جای نظارت حین اجرا , نظارت بعد از اجرای آنها نه در سال اجرا را مد نظر قرار دهد می رود و نظارت پس از اجرا را هدف قرار داده و به جای مقابله فساد حداکثر در یکسال گذشته ، فساد سال های دور را نشانه گرفته است. فرایند مقابله با فسادی که بیش از آنکه اصلاح امور را ...
2 جنگ با درایت رهبر انقلاب از سر کشور کوتاه شد/ مردم می پرسند "چرا بعد از حادثه منا، رابطه با عربستان را ...
گذشته حوزه بیداری اسلامی، این موضوع را ثابت می کرد؛ در واقع در این دوران چند چیز به من کمک می کرد که بتوانم کار خود را پیش ببرم و چند عامل سبب شده بود که جمهوری اسلامی ایران در هر نشست بین المللی و منطقه ای، مرکز توجهات قرار گیرد. یادم می آید روزی از وین همراه با آقای ظریف برمی گشتیم و در نشست بین المللی سوریه که در سال گذشته حدوداً 4 دور برگزار شد، همراه وزیر خارجه بودم. در یکی از این ...
مریم پالیزبان، لانتوری و بزرگترین ترس های زندگی اش
شده خودم را به یک رشته خاص محدود نکنم. یادم می آید در دوران دبیرستان وقتی قرار شد انتخاب رشته کنم به دلیل علاقه زیادی که به نوشتن داشتم از طرف معلم ها خیلی تشویق شدم به رشته علوم انسانی بروم. ولی این کار را نکردم. چندسال قبلش در سیزده سالگی داور جشنواره کودک و نوجوان اصفهان شده بودم و پیوند این تجربه با علاقه ام به نوشتن، باعث شد مصمم شوم که تئاتر بخوانم. آن هم در دانشکده هنرهای زیبا ولی متاسفانه ...
چاقوکشی در جشن عروسی
به گزارش ستاره ها؛ من همیشه یک قبضه چاقو به همراه داشتم. آن شب هم که به عنوان میهمان به یک مجلس عروسی دعوت شده بودم، چاقویم را با خودم برده بودم. اما...جوان 24 ساله که به اتهام ارتکاب قتل در مجلس عروسی دستگیر شده است، خونسرد روی صندلی دفتر شعبه ویژه قتل عمد مشهد نشسته و در افکار خود غوطه ور بود، گویی در ذهن خود ماجرای خونین شب عروسی را مرور می کرد تا بتواند دقایقی بعد به سوالات تخصصی قاضی سیدجواد ...
عطا در میهمانی به کلی آبرویم را برد - شوهرم اصلاً احساس ندارد
فکر می کردم عطا از خوشحالی شوکه خواهد شد، بعد از ورودش به خانه این من بودم که از رفتارش شوکه شدم. عطا با دیدن مهمان ها بشدت عصبانی شد و بدون هیچ لبخندی به اتاق رفت. من شوکه بودم و مهمانان هم همه ناراحت شدند. به اتاق رفتم و آنجا بود که عطا یک جنجال بزرگ به راه انداخت. او به جای تشکر از من، شروع کرد به بد و بیراه گفتن و داد و فریاد راه انداختن که چرا چنین مهمانی بزرگی برایش ترتیب داده ام. آن شب جلوی ...
درد دل قهرمان المپیک
عفونت کرد و نتوانستم نتیجه بگیرم. در سال 2013 نیز با محرومیت دو ساله مواجه شدم و در سال 2015 نیز اعلام کردند که بازنشسته هستم. من تمام این اتفاقات را پشت سر گذاشتم. -تاکنون تصمیمی گرفته اید که از آن پشیمان باشید؟ اصلا پشیمان نیستم. به عقب برگردیم همان کارها را می کردم که الان کرده ام و اینجا قرار دارم. آخر ماجرا خوب شده پس خوب جلو رفتم. سال2010 که کوروش باقری من را از تیم ملی خط ...
مثله کننده دختر جوان منکر جنایت شد
جوانی که با دختر جوان در ارتباط بود، مظنون شدند. تحقیقات از مرد جوان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا اینکه مرد چهل و چهار ساله اولین روز از اسفند 94 در اداره دهم پلیس آگاهی حاضر شد اما منکر قتل دختر جوان شد و اعلام کرد هیچ تماسی از چند سال پیش با مقتول نداشته است. با توجه به اینکه کارآگاهان احتمال قوی می دادند مرد جوان از ماجرای این قتل با خبر باشد وی بار دیگر در دومین ...
حزب موتلفه؛ معاون نهمین مجمع عمومی آی کپ/ ابقا باهنر به عنوان دبیرکل جامعه مهندسین
هم برای آنها سنگین می شد. به هر حال من در محاسبه به این نتیجه رسیده بودم که می توانیم بدون اینکه منافع مان را از دست بدهیم و اهداف هسته ای را از دست بدهیم، به رفع تحریم ها برسیم. این یک محاسبه ی سیاسی است. ○ در محاسبات جناب عالی، نقش مقبولیت دولت چقدر جا داشت؟ الان بحث هایی می شود که می گویند دولت قبل حتی تا جایی جلو رفته بود که پیشنهاد داده بود من تمام مواد هسته ای ام را به شما می دهم ...
من یک HIV مثبت هستم
از اینکه از زندان آزاد شدم، آزمایش دادم و متوجه شدم که به این ویروس مبتلا شده ام و از آن موقع به بعد بود که آگاهی من درباره این ویروس بیشتر شد البته در زمانی که پاک شدم، آزمایش دادم و متوجه ابتلا به این ویروس شدم و از آن زمان تاکنون پاک مانده ام. از چه سالی مواد مصرف می کردید و چه موادی مصرف می کردید؟ من از سال 1352 مصرف کننده مواد بودم، در زندان که بودم همه در شرایط زندان از ...
زمانی که از خواب بیدار شدم از دیدن وضعیت همسرم شوکه شدم /یک نفر به خانه ام آمده بود
شدم تا به سر کار بروم به محض خارج شدن از اتاق خواب فرشته را دیدم که روی زمین افتاده بود. وحشت زده به طرفش رفتم و صدایش کردم، جواب نمی داد و هیچ عکس العملی نشان نداد. خیلی ترسیدم نمی دانستم چه کار کنم فقط فریاد زدم و از همسایه ها کمک خواستم. خانواده فرشته از شنیدن خبر مرگ دخترشان شوکه شده بودند. باورشان نمی شد که دختر جوانشان در عین صحت و سلامت به ناگهان مرده باشد. ...
داغ منا هنوز تازه است
ساعت ها پشت سرهم گذشتند شدند روز، روزها گذشتند شدند هفته... بی خبری شان به ده روز که رسید دیگر دل توی دلشان نبود. اگر چاره داشتند می رفتند تا عربستان، 13هزار کیلومتر آن طرف تر از تهران، خودشان دنبال عزیزشان می گشتند، ملافه ها را کنار می زدند، یکی یکی... داخل کانتینرهای پر از جنازه را می گشتند، دنبال رد و نشانی از حاجی گمشده شان. حاجی هایی که تا چند ساعت قبل از مراسم رمی جمرات زنگ زده بودند، حرف زده بودند، زنده بودند... اگر چاره داشتند می رفتند و خودشان را می رساندند به تقاطع خیابان 204 و 223 در شهر مکه. همان جا که داغ نشاند به دل آنها و خانواده بیش از 7000 هزار حاجی دیگر؛ داغی که هنوز تازه است، مثل روز اول... در آستانه فاجعه منا نشسته ایم پای صحبت همسران دو شهید رسانه ملی در فاجعه منای حج 94 شهید سیدحمیدرضا حسینی، خبرنگار شبکه خبر و شهید سیدحمید میرزاده، گوینده و مدیر تولید رادیو عربی و این جمله را از زبان هر دو خانواده می شنویم؛ این که داغشان تازه است و کهنه نمی شود. خانم شعبانی چند سال با شهید حسینی زیر یک سقف زندگی کردید؟ کمتر از هشت سال. خانم ابطحی شما چند سال با شهید میرزاده زندگی کردید؟ حدود 30 سال. چطور شد که همسرتان برای پوشش خبری مناسک حج به این مراسم اعزام شد؟ زهرا شعبانی: این انتخاب سعادت بزرگی است و برای همه خبرنگاران یک افتخار به حساب می آید. از دوسال قبل، اسم همسرم برای این مراسم رد می شد حتی کارهای گذرنامه و... را هم انجام می دادند، اما بنا به مشکلاتی قسمت نمی شد اعزام شود، تا این که اردیبهشت سال گذشته با من تماس گرفتند و گفتند برای اعزام خبرنگار به مراسم حج قرعه کشی می کنند، اما رئیسم گفته قرعه کشی لازم نیست امسال دیگر نوبت توست. اینها را پشت سرهم گفت و پرسید بروم؟ گفتم بله حج است؛ نصیب هرکسی نمی شود. گفت اما 56 روز طول می کشد به تو و دخترمان سخت می گذرد. گفتم دلمان که تنگ می شود، اما بالاخره این دوماه تمام می شود و برمی گردی. گفت دوماه نه ! 56 روز... می بینید ما سر چهار روز با هم چک و چانه می زدیم، اما هیچ وقت برنگشت... ناهید ابطحی: همسر من چون بزرگ شده لبنان بود و در این کشور تحصیل کرده بود تسلط کاملی به زبان عربی داشت. به همین دلیل و به واسطه علاقه و مهارت هایش سال ها در صدا و سیما به عنوان گوینده عربی بخش برون مرزی فعالیت می کرد. سال گذشته هم با این که قبلا یک بار حدود پنج سال پیش به این مراسم اعزام شده بود، دوباره برای پوشش خبری این اتفاق انتخاب شد. خانم شعبانی همسر شما چطور؟ قبلا تجربه شرکت در مراسم حج را داشتند؟ هدیه ازدواج پدرم به ما حج واجب بود، البته از اول برنامه ای برای آن نداشتیم. یک هفته قبل از ازدواج ما، پدربزرگم که خیلی برایم عزیز و ارزشمند بود در مکه درحال طواف خانه خدا از دنیا رفت. انگار که این حج و زیارت، دعوتی بود از سوی خدا به ایشان. همان روزی که خبر فوت پدربزرگم به مارسید پدرم ما را به محضر دعوت کرد. آنجا من فیش حجی را که پدرم سال ها قبل برای من خریده بود به اسم همسرم زدم و پدرم فیش حج خودش را به اسم من زد. بعد هم قرار شد بعد از بازگشت از مراسم حج زندگی مان را شروع کنیم که این اتفاق افتاد و ما آذر و دیماه 86 را مکه بودیم. حالا که به گذشته ها دقیق تر نگاه می کنم می بینم زندگی مشترک ما فاصله بین دو حج واجب بود، تا این که خدا همسرم راطلبید. درباره این فاجعه بزرگ و شهادت بیش از 7000نفر درمراسم حج چه نظری دارید؟ شعبانی: معتقدم که فاجعه منا سهل انگاری نبود. 7000کشته در عرض یک ساعت اتفاقی است که با یک سهل انگاری رخ نمی دهد. این فاجعه نقشه شومی بود که دولت آل سعود توانست اجرا کند و چنین سرنوشتی را برای 7000 نفر از مسلمانانی که برای انجام واجب دینی شان به مکه رفته بودند رقم بزند. البته این سرنوشت برای خود حاجی های شهید ما عاقبت به خیری بود، بهتر از این مگر داریم؟ این که مهمان خانه خدا باشی و در چنین روزی و در چنین مکانی پاک پاک ازدنیا بروی؟! اما به همان نسبت که این نوع مرگ برای آنها افتخار بود این انتظار و بازنگشتن شان از سفر حج، برای ما بسیار سخت بود. ابطحی: من هم موافقم که این حادثه برای خود شهدا یک جور عاقبت به خیری بود. آقای میرزاده بعد از حادثه سقوط جرثقیل ها برای تهیه گزارش به مسجدالحرام اعزام شده بود، بعد از تهیه گزارش چندبار با هم تلفنی صحبت کردیم و ایشان بارها گفت: خیلی دلم گرفته... مرگ حق است، هرکس به طریقی از این دنیا می رود، اما اینجا درحالی که مهمان خانه خدا هستی از دنیا بروی سعادت بزرگی است. نمی دانم که آن لحظه ها که این حرف را می زد مرغ آمین در راه بود یا این که آن قدر صاف و ساده از ته دل این نوع مرگ را خواست و از آنجا که بدون اجازه خداوند حتی یک برگ از درخت نمی افتد، این اتفاق در تقدیر خودش هم نوشته شد. چون شهدای فاجعه منا، همه انتخاب شده بودند. خانم ابطحی نظرشما درباره این فاجعه چیست؟ من حادثه منا را یک اتفاق نمی دانم و معتقدم این یک حرکت عمدی بود . به نظرم عربستان به هردلیلی، یک جور برنامه ریزی داشت برای رخ دادن این حادثه. حتی در جلسه ای که با حضور حجت الاسلام والمسلمین قاضی عسگر، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت داشتیم، من به ایشان گفتم آمارها می گویند جنگ یکساله عربستان با یمن 7000 کشته داشته و این کشور موفق شد در عرض یک ساعت 7000 مسلمان را با لب تشنه به خاک و خون بکشد! بدون برنامه ریزی مگر امکان دارد؟! آخرین باری که قبل از شهادت با همسرتان صبحت کردید خاطرتان مانده؟ شعبانی: ما روزی پنج شش بار تماس تصویری داشتیم. حمیدرضا بخصوص دلش برای دخترکوچمان مه سیما تنگ می شد. در لحظه های دیگر هم با تلگرام و پیامک در ارتباط بودیم. آخرین باری که با هم تماس تصویری داشتیم شب عرفات بود، لباس احرام پوشیده بود ...
عملیات خیبر در خاطرات شهید عبدوس
. نمی دانستم به مادرم چه جوابی بدهم. به هر بدبختی بود رفتم و هرچه توانستم عذر و بهانه آوردم. اواخر ماه رمضان 62 بود که با شهید رضا سالار همراه شدم و به بسیج رفتم. با این که 15 ساله بودم ولی باز هم خیلی اصرار کردم تا ثبت نامم کردند. این بار ما را به پادگان 21 حمزه تبریز فرستادند. عید فطر را در پادگان بودیم. یک ماه دوره آموزشی داشتیم ولی من طاقت ماندن نداشتم. از خدا می خواستم طوری ...
رقابت در تیم ملی از پرسپولیس شروع شد
سال قبل را بازی می کنند. رقابتی که اگر قاطی با رفاقت باشد پرسپولیس و برانکو سود می برند اما اگر اینطور نشد حاشیه ای به حواشی این تیم اضافه می شود که مدیریتش کار هر کسی نیست. رضا شاهرودی ماجرای رقابت خودش با میناوند را اینطوری تعریف می کند: قبل از جام ملت های 96 من فیکس بودم که دیر رفتم اردو و مایلی کهن خطم زد. قبل از جام جهانی هم من فیکس بودم اما چند روز قبل از بازی یوگسلاوی مصدوم شدم و مهرداد ...
روحانیون با زبان مردم صحبت می کردند
برگشت انگلستان، سال 1922 مقاله ای در یک مجله جغرافیایی نوشته و مشتی توهین کرده بود به لرها؛ گفته بود اینها ابن الوقت هستند، اصلا قابل اعتماد نیستند و چه هستند؛ هنگامی که من در سال 1351 در دانشگاه رایس دانشجوی دکترا بودم، این مقاله را خواندم و به شدت ناراحت شدم. یعنی 50 سال بعد از آن تاریخ؟ بله، 50 سال بعد از آن تاریخ؛ احسنت؛ این مقاله را خواندم و خیلی ناراحت شدم، در کتابی با عنوان who ...
داستان تولد یک کتاب
مقدمه ای برای آن نوشته است. در آخرش هم واژه نامه لری- انگلیسی آمده است، با خلاصه ای از دستور لری به زبان انگلیسی. این کتاب چاپ شد. هنوز کتاب به زبان لری، انگلیسی است و به فارسی ترجمه نشده است. الان بعد از 30 سال اگر شما به اینترنت مراجعه کنید می بینید در اروپا، آمریکا و ژاپن این کتاب بارها تبلیغ شده است. مقالاتی هم در چند جا منتشر شده و خیلی هم از آن نقل قول شده است. عده ای معتقدند از نظر قوم شناسی ...
قَتل مادر، پدر و پدر بزرگ اتهام این دانشجوی جوان است + عکس متهم در صحنه حادثه
درگیری های مدام پدر و مادرم خسته شدم و چندین قرص خواب آور در آبمیوه ریختم و پاکت آبمیوه مسموم را در یخچال گذاشتم و خانه را ترک کردم.نیمه شب وقتی بازگشتم پدر و مادرم و پدربزرگ مادری ام که میهمان خانه مان بود آبمیوه را خورده و همگی بیهوش شده بودند. کار اشپزخانه را به دست گرفتم و اول مادر،سپس پدربزرگ و بعد پدرم را سر بریدم. این پسر صبح سه شنبه 16 شهریور ماه سال جاری در شعبه دهم دادگاه کیفری یک ...
جنایت؛ پایان دوئل خیانت زوج جوان
حضور بازپرس حسینی و افسر پلیس آگاهی بازسازی کند. متهم در جریان بازسازی صحنه قتل، جزئیات جدیدی از انگیزه اش را فاش کرد. مرد جوان اظهار کرد: ماموران من را همراه زنی دستگیر کرده و به اتهام ارتباط پنهانی دستگیر شدم. شوهر این زن متوجه ارتباط ما شد و شکایت کرد. دو ماه در زندان بودم تا این که با قرار وثیقه آزاد شدم. من برای همسرم یک دستگاه سمند خریده بودم تا با آن بچه ها را به مدرسه ببرد. او با ...
مثله کننده دختر جوان منکر جنایت شد
...، مظنون شدند. تحقیقات از مرد جوان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا اینکه مرد چهل و چهار ساله اولین روز از اسفند 94 در اداره دهم پلیس آگاهی حاضر شد اما منکر قتل دختر جوان شد و اعلام کرد هیچ تماسی از چند سال پیش با مقتول نداشته است. با توجه به اینکه کارآگاهان احتمال قوی می دادند مرد جوان از ماجرای این قتل با خبر باشد وی بار دیگر در دومین روز از اسفند به اداره دهم آگاهی ...
کودکانی بدون رویا/گزارشی از نگهداری کودکان بی سرپرست درکاشان
دلنشینی بود و علی رغم تمایلی که به دیدن این کودکان داشتم ،می دانستم که نباید درخواست کنم چرا که به نمایشگاه نیامده بودم . تعجب من وقتی بیشتر شد که دیدم حاج امیر حسین شفیع رئیس اتحادیه طلا و جواهر کاشان مانند یک کارمند از این میز به آن میز میرفت و تلفن میزد و ...من از دوستم پرسیدم حاجی اینجا چکار میکند؟ گفت مدیر عامل موسسه خیریه نگین است! و من بار دیگر دچار حالتی شدم که انگار سرم به ...
مصاحبه با سرمربی تیم ملی تنیس ایران (بخش سوم و پایانی)؛ سعید احمدوند: آندره آغاسی بازیکن مورد علاقه و ...
چیلیچ می خورد. شما زمان سمپراس و آغاسی، طرفدار آندره آغاسی بودید؟ – آغاسی بازیکن مورد علاقه من بود. کسانی که “سرو و والی” انجام می دادند را دوست نداشتید؟ – نه. یادم است وقتی جوان بودم، قهرمان زیر 18 سال بودم. وقتی به زیر 23 سال رفتم فینال خوردم به اسماعیلِ پور رحیم. سرو و والی بازی می کرد و 0 و 1 من را برد. کسی آن موقع بلد نبود چگونه با این سبک مقابله ...
400 میلیون تومان برای نجات از مرگ
حلقه محاصره آنها افراد قرار گرفتم. آنها چاقو و پنجه بوکس داشتند. نمی دانم چطور مقتول با چاقو مجروح شد، اما من ضربه ای نزدم. بعد از مجروح شدن مرد جوان، از محل فرار کردی؟ نه. همان جا ماندم. با دیدن مردجوان که زخمی شده بود شوکه شدم. او کف خیابان افتادو دوستانش با سوار شدن به خودروهایشان فرارکردند. حتی خودم به پلیس و اورژانس زنگ زدم. او را امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل ...
مهمان مجروح
به جونم انداخته باشند. یادم به اون بیچاره افتاد که دو سه روز بی آب و غذا ولش کرده بودم، خودش هم که نمی تونست. ای وای بر من چی کار کرده بودم، توآفتاب روز و سرمای شب بدون آب و غذا چی به سرش اومده؟ اصلاً تا حالا زنده مونده؟ زنگ پایانی کلاس که خورد بی معطلی دویدم به سمت خونه. هر چی به سمت خونه نزدیک تر می شدم دلهره ام بیشتر می شد. با خودم می گفتم، تو یک قاتلی، یک قاتل بی رحم. قتل که شاخ و دم نداره و ...
خط و نشان تهرانی ها برای آل سعود با لباس احرام/ اعتراض به توافق FATF
طرف در عمق خاک آمریکا ببینید انقلاب چه غوغایی به پا کرده. یکی از دوستان من اهل آمریکاست. سه چهار سال است که آمده ایران. در قم درس طلبگی میخواند که برگردد آمریکا و تبلیغ اسلام کند. این دوست من در آمریکا وکیل بود. دکترای حقوق داشت. او برایم تعریف می کرد. می گفت در آمریکا به مسلمانان خیلی ظلم میشود و من وکیل مسلمانان میشدم. یک بار رفته بودم داخل زندان جهت وکالت یکی از مسلمانان که دیدم عکس ...
مرگ مشکوک دختر جوان بررسی می شود
.... در راه بودم که یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت بین سحر و سارا مشاجره سختی درگرفته است. وقتی برگشتم متوجه شدم سحر، سارا و چند نفر دیگر از دوستانم در حال دعوا هستند. رفتم جلو و با دست سارا را کنار زدم. به هر حال دعوا با میانجیگری رهگذران تمام شد و راهی خانه مان شدم. در راه بودم که دوباره دوستم تماس گرفت و گفت که سارا حالش بد شده است. وقتی خودم را رساندم پزشک اورژانس مشغول معاینه سارا بود. او گفت ...
قاتل: من مستحق مرگ هستم
همراه مقتول بود متوجه شدند مرد 35 ساله یاسر نام دارد. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، خانواده مقتول هویت وی را شناسایی کردند. بعد از آن پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد. تحقیقات نشان داد یاسر آخرین بار با باجناق 22 ساله اش که شاهد نام داشت قرار ملاقات داشته است. در بررسی های میدانی پلیس هم مشخص شد که یاسر و شاهد از مدتی قبل با هم اختلاف داشتند. شاهد هر چند در اولین بازجویی ها گفت که در ...
انفجار گلکسی نوت 7 اینبار در داخل خودروی فردی در فلوریدا
حال خارج کردن و بردن آن به داخل منزل بودیم. من ماشین را روشن نگه داشتم تا علاوه بر شارژ شدن گوشی (گلکسی نوت 7) خنک بماند تا به سمت Petco حرکت کنیم. همیشه با همسرم سر شارژر درون خانه بحث و دعوا داشتیم و به همین دلیل به ماشین برگشتم تا گوشی را بردارم. پس از باز کردن در ماشین متوجه انفجار گلکسی نوت 7 شدم و به درون خانه برگشتم تا وسیله ای برای خاموش کردن حریق پیدا کنم اما پیدا نشد، داد زدم تا همسرم ...
اشتباه کردم، بخشش نمی خواهم
متهم خوانده شد و اولیای دم نیز درخواست صدور حکم قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید با وجود اینکه در ابتدا مدعی بود دچار بیماری است و نمی تواند صحبت کند، اما در نهایت دفاعیات خود را مطرح کرد و گفت: من فکر می کردم همسرم با باجناقم ارتباط دارد اما اشتباه می کردم ارتباطی بین آنها نبود. من بعد از قتل متوجه این ماجرا شدم روز حادثه هم می خواستم از باجناقم اعتراف بگیرم به همین دلیل هم گلنگدن را دست کاری ...