سایر خبرها
مقصود تویی...
: خانه آسید کجاست؟ و پاسخ می گیرم: انتهای کوچه، در آخر. 42سال خاطره پدر از خانه خدا پدر با صورتی مهربان و خندان روی صندلی نشسته و موج رادیوی کوچکش را حرکت می دهد. می گوید: تا وقت اذان کارمان تمام می شود؟ می گویم: خیالتان راحت، تمام می شود. با شنیدن این حرف رادیو را خاموش می کند و کتاب دروغ نوشته سیدرضا صدر را می بندد. به همسر و پسرش می گوید: هر وقت کارتان تمام شد، بنشینید. قرار ...
بابا! کجایی تا حاجی صدایت کنم
آرزویش را داشت که راهی خانه خدا و صفا و مروه شود. وقت رفتن برای بدرقه اش همه تا فرودگاه رفتیم، زیر قرآن تبسمی کرد: ما را حلال کنید که ما رفتیم. هر کسی حاجاتش را به بابا می گفت. خواهر کوچکم محیا صدایش کرد بابا دوست دارم ، او برگشت و نگاهش کرد و رفت و در صف مسافران ایستاد. بغض مادرم ترکید و ناگهان با گریه دعایی خواند و گفت بسلامت بروید و برگردید. بابا رفت و سوار هواپیما شد بعد از ...
مسافرت در بارداری، خطر زایمان زودرس
سوال مخاطب نی نی بان: من می خواهم برای زایمان به خانه پدرم در شهرستان بروم و تقریبا مسافت 10 ساعته ای را باید طی کنم. با ماشین شخصی. به نظر شما چند هفته برم بهتره؟ در ضمن رحم دو شاخ و احتمال زایمان زودرس هم دارم. پاسخ زهره حاجی واحدی، کارشاس مامایی: دوست عزیز، در ماه های آخر سفر کردن برای خانم های باردار توصیه نمی شود. بنا به شرایط فعلی شما احتمال اتفاق افتادن زایمان زودرس بیشتر است زیرا تکان های ماشین مطمئنن مشکل زا است. بهتر است از ماه ششم به بعد سفر های طولانی که منجر به خستگی شما می شود نداشته باشید. ...
داستان کودکانی که به دست تکفیری ها یتیم و آواره شدند
داستان یا داستانی شبیه به این پیدا می شود. اما ما در یک چیز مشترکیم و آن ایمان به خدا و صبر است. خدا شما را حمایت کند که بهترین حمایت هاست.همچنین حضار داخل استودیو از زهرا و آیه پرسیدند که چه آرزویی دارید و آیا اگر شرایط فراهم شود، دوباره دوست دارید به کشورتان برگردید؟ آیه در جواب گفت: آرزو می کنم صحیح و سالم باشم و در راحتی و آرامش زندگی کنم و دوست دارم حس خوب با خانواده بودن را همیشه داشته باشم. زهرا گفت: آرزو می کنم که همه بچه ها با پدر و مادرشان باشند و در یک خانواده خوشبخت زندگی کنند و همین طور ما، ان شاءالله. و اینکه دوست دارم برگردیم اما نه تنهایی. دوست دارم من و مادر و خانواده با هم برگردیم. ...
یاد خدا و همنشینی با قرآن، تحمل مصیبت را بر من آسان کرد
فاطمه بابایی زاده، همسر مهاجر الی الله قاری شهید حاج حسن دانش در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآنی(ایکنا) از یزد اظهار کرد: هر چند در یک سال گذشته از لحاظ جسمی شهید دانش در زندگی من حضور نداشتند اما همان گونه که خداوند در قرآن فرموده شهیدان زنده هستند، من حمایت و حضور ایشان همواره در زندگی خودم حس می کنم. وی ادامه داد: هر گاه در انجام فعالیت های روزمره یا در کاری با مشکل مواجه می ...
همسر شهید: عبدالله همه زندگی من بود/ سر سفره عقد آرزوی شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر
من را برای پسر خودش نشان کرده باشد. خدا خدا می کردم تا جلسه تمام شود و همه مکالماتم را که بین من و مادرم رد و بدل شده بود را برای مادرم بگویم. هنوز به خانه نرسیده بودم کل صحبت هایم با حاج خانم را برای مادرم گفتم. قرار نبود من به این زودی لباس عروس بپوشم و عبدالله هم لباس دامادی ، من چون تک دختر بودم مادرم همیشه می گفت من تو را بیست و پنج سالگی شوهر می دهم و عبدالله هم یک مأموریت آلمان برایش پیش می ...
بیست طبقه مرگ و زندگی
و در سال های نچندان دور و در خانه دیوار به دیوار شما، در کودکی، با همسرم بارها و بارها برایش لالایی خوانده ام... آه، خدای من؛ الان پسرم در کنج زندان، تب دارد، اما افسوس و صد افسوس که دیگر همسرم نیست تا با هم برای جوان نوزده ساله مان اشک بریزیم... ای وای، همسرم؛ همسر مهربانم... خدایا... مرا چه می شود؟!... نه، دیگر نمی توانم بنویسم... بغُض راه گلویم را بسته است و نفسم بالا نمی آید... دیگر جرات و تحمل و قدرت نوشتن ادامه ماجرا را ندارم... الهی، کمکم کن! ...
ما در تاریکی نمی مانیم
ایران آنلاین / گره کور یک نمایش! در ابتدای این گزارش چه باید نوشت؟ هشدار را باید به چه کسانی داد؟ کدام رده سنی نباید به تماشای این تئاتر وحشت بنشیند؟ وقتی سن بازیگران آن که واقعی ترین قصه های زندگیشان را روی صحنه می برند از 6-7 سال شروع می شود و به مثبت 18 نمی رسد! نور انداخته اند روی صحنه تا زوایای تاریکی روشن شود. همه دردهای همدیگر را دوره کرده اند. راز کسی از کسی پوشیده نیست. منظور از کسی جمع خودشان است. طول می کشد تا سفره دلشا ...
اس ام اس جدید تشکر از پدر و مادر
روشن کردی، با تمام وجودم و با تک تک سلولهایم دوستت دارم بابا دوست دارم بابت تمام زحماتی که کشیدی دستانت را می بوسم و ممنونتم پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . . . پدر جان با تمام وجود دوستت دارم . * ♥♥♥♥♥ * به سلامتی پدری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ، وقتی می بینه هیچکس دردشو ...
پیکر پدرم در جوار خانه خدا آرام گرفت/دیدار رهبری آرامش خاصی به ما بخشید
مشخص بود که عربستان مقصراصلی همه اتفاقاتی بود که در حج سال گذشته رخ داد مانند سقود جرثقیل و نمونه های دیگر که نشان می داد عربستان توان اداره و مدیریت را ندارد. پدر شما چند سال منتظراین سفر بود؟ "محمد قاسمی" فرزند پسر خانواده گفت: 11 سال پدرم منتظر سفر خانه خدا بود و سال قبل راهی این سفر شد و همیشه در هنگام سفرهایی که می رفت به این شکل نبود اما در این خداحافظی می گفت ممکن است در ...
خط و نشان فرزند شهید مدافع حرم برای آل سعود به خاطر اشک رهبر انقلاب+عکس
حالا باید غم فراق همسر را تحمل کند اما من به او می گویم ما همه سربلندیم چون پدارنمان را در راه خدا فدا کردیم خدا همیشه با ما است کاش ما هم مانند آنها عاقبت بخیر شویم بابا جان میدانی من هم دوربین خود را سلاح خود قرار داده ام تا به دشمنان اسلام، داعشی ها و آل سعود بگویم سعید هنوز زنده است چون علی و محمد حسین دارد من می دانم دلارهای کثیف آل سعود خون پاک تو و همه ...
خیانت بی رحمانه تازه عروس با دوست شوهرش !
گرفتند نه تنها سرزنشم کردند بلکه دیگر مرا به خانه پدرم راه ندادند. با این وجود گوشم بدهکار این حرف ها نبود و تنها به ازدواج با کمال می اندیشیدم. رابطه پنهانی من و کمال هر روز بیشتر می شد و من با این کارها در نزد خانواده و بستگانم منفورتر می شدم ولی با گذشت 2 سال از این ماجرا کمال با من ازدواج نکرد و به دنبال زندگی خودش رفت. این در حالی است که علی هم مدتی قبل با دختر دیگری ازدواج کرد و من به زنی ...
رفتار زشت پدرم مرا از خانه فراری داد / مادر و ناپدریم مرا از کلانتری به خانه شان بردند
شانه هایم را ماساژ می داد. آن ها مرا به خانه شان بردند. برای اولین بار با برادر کوچولویم روبه رو شدم. خیلی خوشگل و بامزه است و واقعا دوستش دارم. یک سال از آن موقع می گذرد. ناپدری ام مرد مهربان و فهمیده ای است. او مرا مثل دو بچه خودش و حتی فکر می کنم بیشتر از آن ها دوست دارد . وقتی یاد تهمت های زشت وحرف های نامربوط پدرم درمورد مادرم و ناپدری ام می افتادم، سردرد می شدم. دیگر هیچ ارتباطی با پدرم ...
پدری که برادر پسرش بود/عکس هایی که هرگز دیده نشد
روایت را گاه و بی گاه از مادرش می گیرد و راوی قصه های پدر می شود. همان سال ها اتاق کوچک بسیار کوچکی در محله فرحزاد میزبان خانواده سه نفره آقایی پور می شود: دو خانواده بودیم که همسرانمان دانشجو بودند و در دو اتاق در محله فرحزاد زندگی می کردیم؛ زندگی ما این گونه شروع شده بود. بیش از 30سال از آن روزها گذشته است؛ بانوی خانه در یک لحظه، تمام این 30سال را توی ذهنش مرور می کند و ...
سردار شهید قربانعلی عرب
عید قربان سال 1336، در روستای مارکده شهرکرد متولد شدم. به خاطرعشق به مولای متقیان، پدر و مادرم اسمم را گذاشتند قربانعلی. شش ساله بودم که پدرم برای همیشه ما را تنها گذاشت. بعد از فوت بابا، شرایط زندگی طوری شد که دیگر امکان ادامه تحصیل برایم نبود. همراه خانواده به اصفهان آمدیم و به شغل درب و پنجره سازی مشغول شدم. در سال 1356 برای انجام خدمت سربازی به پیرانشهر اعزام شدم و بعد از اتمام دوره در فعالیت ...
شوهر هوس بازم با یک همکار زن و یک دختر ارتباط شوم دارد / سخته نتوانی در این مورد با کسی حرف بزنی
بود و با لحن طلبکارانه ای می گفت که به خاطر رفتارها و محدودیت های تو من این طور شدم. محدود بود و خیانت کرد، اگه آزاد بود خدا می داند چه کارها که انجام نمی داد. خیلی بغض دارم و نمی توانم خودم را خالی کنم. خانواده ام از خیانت دوباره شوهرم خبر ندارند. بیچاره ها فکر می کنند زندگی خیلی خوبی دارم. بعضی شب ها با جیغ از خواب می پرم. سخت است که نتوانی در مورد خیانت شوهرت با هیچ کس حتی خانواده ات حرف بزنی. خیلی ناراحتم چون صداقت و غرورم پایمال شده و عشقم به بازی گرفته شده است. ...
■ برنامه های فرهنگی در کتابخانه ها ی شهرستان گرمه
گرامش فاطمه زهرا(س) می فرمود فِداها اَبوها: بابا به قربانت– بوی بهشت از دخترم فاطمه به مشامم می رسد. هر کس او را برنجاند مرا رنجانده. هر کس فاطمه را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است. او پاره تن من است. این ها تنها گوشه ای از روابط عاشقانه و انرژی بخش و نشاط آفرین پدر با دختر در نهاد خانه و خانواده قرآنی است: رابطه پیامبر با همسر گرامیش خدیجه کبری(س) نیز در اوج مهر و محبت و عشق ...
تعدد فرزند و کاهش آسیب های فضای مجازی/ شرحی بر افتخارات یک خانواده پرجمعیت مازندرانی
چه از نظر معنوی باعث شدند مشکلات را پشت سر بگذارم، حتی زمانی که برای مسابقات راهی آتن شدم با وجود پدر و برادرانم، همسر و فرزندانم احساس تنهایی و غریبی نکردند، خدا را شکر ما فرزندان و پدر و مادرم مثل کوه پشت هم هستیم، داشتن پدر مدبر و برنامه ریز سبب شده تا خانواده مستحکمی داشته باشیم. * استفاده نادرست از فضای مجازی ضد ارزش های دینی جمال درزی نژاد یکی دیگر از برادران درزی نژاد ...
واکنش آیت الله طالقانی به دستگیر شدن فرزندانش توسط ساواک: می روند آدم می شوند، برمی گردند
تهدید کردند اگر به ما کمک مالی نکنی تو را می کشیم و شهید نمایت می کنیم تا این حد علیه آقا موضع گرفتند. در کل مجاهدین دیگر آن مجاهدین قبل از انقلاب نبودند. سال 54 که اکثر روحانیون همچون پدرم دستگیر شدند اعظم را برای فشار آوردن به مرحوم طالقانی هم دستگیر کردند. آقا دوبار به 10 سال زندان محکوم شد. یک بار سال 42 و یک بار سال 54 بود؛ منتها با رژیم راه نمی آمد برای همین اعظم را دستگیر، محکوم و تهدید به ...
گم شده!
؛ کسانی که حاجی نشده ولی واقعا حاجی شدند! شاید فقط همین یک بار عرفات را درک کنی؛ همین چند ساعت را وقت داری خواهش می کنم درست استفاده کن! این جا عرفات است مکان اجابت دعا و مغفرت. صدای کودکی را شنیدم که از پشت سرم می آمد: بابا کجایی؟! گمت کردم! بابای خوبم! توجهی نکردم در این صحرا خیلی ها هستند که می توانند به او کمک کنند! من بیچاره، کار دارم! ماه ها که نه؛ سال ها منتظر این ...
فاطمه هاشمی: فرش خانه پدرم برای قبل از انقلاب است
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: فاطمه هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در گفت وگو با اعتماد از حواشی زندگی خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی و رد صلاحیت پدرش در سال 92 سخن گفته است. بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛ چرا اینقدر موج تخریبی علیه خانواده هاشمی رفسنجانی است؟ و می گویند این خانواده پولدار هستند؟ این خانواده همیشه آن چیزی که بوده ...
آخرین دست نوشته های مالک دهقان شهید منا+تصاویر
این امر به چشم می خورد. ابراهیم آرام دفتر یادداشت رابر می دارد و ورق میزند تا روی صفحه ای قفل می شود از بزرگترین گناهان این است از عرفات خارج شود و شک کند که خدا او را بخشیده یا نه یعنی حتما بخشیده شده است. با لبخند و یک دنیا حسرت ادامه می دهد اینها آخرین دست نوشته های پدرم هستند... " بعد از نماز لباس شخصی در ساک. امانت بسته بندی و به حاجی ...
سخنان حکیمانه و قاطع رهبر معظم انقلاب موجب تسلی خاطر بازماندگان شهدای فاجعه منا شد
به جنایت فاجعه منا و جان باختگان زائران بی گناه، این خاندان لیاقت مدیریت آن را ندارند. وی در ادامه با بیان اینکه قبل از رفتن به مکه به همسرم بسیار اصرار کردم که این سفر را برای سال های دیگر بگذاریم اما ایشان اصرار به رفتن داشت و می گفت: چه بهتر که انسان وقت رفتن از دنیا پاک باشد. همسر شهید با بیان اینکه دختر دو ساله ای دارم که در زمان رفتن به سفر یکساله بود و من اصرار می کردم که سفر ...
توموری که روزی مان را خورد
اما همان پدر سرو قامتی که اغلب با سیلی، صورت سرخ کرده بود تا مبادا فرزندانش با فهمیدن غم نداری خم به ابرو بیاورند، این روزها کمر خم کرده است. دنیا برایش سخت گرفته است تا اگر فقط دلخوش بود که در مقابل فقر مالی، از نظر سرمایه جسمی غنی است و نان عرق پیشانی خود را می خورد، آن توانایی را هم از دست بدهد. آقارضا می گوید: پدرم مرد بسیار زحمتکشی است، یادم نمی آید دستش را جلوی کسی دراز کرد ...
مردی که عاشق زندان شد! +عکس
... بعد از انتقال لارنس به ایستگاه پلیس و بررسی شرایط او، فهمیدند که این مرد 70 ساله به دلیل دعوایی که با همسرش داشته، از خانه بیرون زده و دست به چنین کاری زده است، همسرش به پلیس گفته بود که لارنس در حین دعوا به او گفته ترجیح می دهد در زندان زندگی کند تا در خانه و کنار او. پلیس نتوانست علت دعوا و بحث این زن و شوهر را متوجه شود، اما بر اساس قانون لارنس علاوه بر حمل اسلحه، از بانک دزدی کرده و دیگران را هم تهدید کرده بود و همین مدارک برای دادگاه کافی بود تا او را به زندان محکوم کند؛ همان آرزویی که دلش می خواست! ...
اگر کلام مقتدرانه رهبری نبود پیکر شهدای منا باز نمی گشت/ جنایات آل سعود را برای فرزندم بازگو می کنم
ناحق ریخته شد را از جنایتکاران سعودی بگیرند هرچند این عزیزان دیگر به آغوش خانواده هایشان باز نخواهند گشت. مرآت-چه نظری در مورد حکام آل سعود دارید؟ همسر شهید صرفی- آنها مرتکب جنایت بزرگی شدند و به خاطر این جنایت، لیاقت این را ندارند که مسئول خانه خدا و برگزاری مراسم حج باشند. این کشتار فجیع آن هم در حرم امن الهی بسیار نابخشودنی و غیرقابل گذشت است. قطعا مسلمانان جهان باید مدیریت ...
محمد: پدرم در آخرین مکالمه تلفنی گفت، دعا کنید اینجا شهیدشوم
؛ تا آخر منتظر می مانم اگر قسمتم بود درست می شود در غیر اینصورت باز راضیم به رضای خدا، با کمال تعجب همان لحظه یک یاداشتی را به مرحوم شهید حاج موسی افغانی اصل رساندند که یکی دیگر از زوار ویزایش آماده است!مرحوم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید اینجا بود که کور سوی امید پدر جواب داد و مهمان خانه خدا شد. فرزند شهید قربانی می گوید: نام وی زمانی برای اعزام به حج اعلام شد که وضع مالی پدر خوب ...
ماجرای امضای اجباری در عربستان تا رضایت در خواب
قبر هم دارد تنم لرزید نمی توانستم روی پایم بایستم. الیاس ادامه می دهد: برای تحویل جنازه ها در عربستان خیلی اذیت شدیم، به همراه تمام اکیپ های ایرانی به مزار پدر که در مقبرة الشهدای منا آرام گرفته بود رفتیم و فاتحه خواندیم، آنجا از من خواستند پای نامه ای را امضا کنم که در آن نوشته شده بود فوت پدرم قضا و قدر بوده است؛رضایتنامه را امضا نکردم. دوستان و آشنایان اصرار داشتند جنازه ...
در مهدکودک زندان زنان کرج چه خبر است؟
. برای همین ماندن های طولانی در اتاق است که هلیا و رکسانا سمت در حیاط نمی آیند. داخل را دوست دارند. روژان هم داخل را بیشتر از حیاط این جا دوست دارد. تمام زندگی حالا خلاصه شده در دو راهرو و پنج اتاق و شب هایی که از خستگی بازی زود خوابشان می برد و دل خیلی از زنان بند برایشان تنگ. زهره 11 سال است شب و روزش را این جا گذرانده. چادرش را دورش پیچیده و آمده تا بچه ها را ببیند. خیلی از زن های این بند اگر بچه ...
توضیحی تاریخی درباره قسمت اخیر معمای شاه
موافقت می کند که این مطالب نیز در دفترچه ی ایشان ثبت شده است. این مجمع کار برگزاری میتینگ ها و اجتماعات هواداری از نهضت ملی شدن نفت را دنبال می کرد و پدرم هم از سخنرانان ثابت آن بود که متاسفانه باز همان جفای همیشگی دوران از نامش چشم پوشی کرده است. تنها خود مرحوم شمس قنات آبادی در جایی می گوید چند تن از بچه های مجمع هم سخنانی آتشین بیان کردند. ایشان در سال 1327 و در ماجرای حضور مردم تهران ...