سایر منابع:
سایر خبرها
فرجام تلخ 25 سال زندگی
.... زن 55 سال داشت، با عینکی بر چشم و چادری بر سر. فارغ التحصیل مقطع کارشناسی بود و بازنشسته دولتی. مرد اما یک سال کوچکتر بود با موهایی کوتاه و محاسنی سفید که لباس رسمی بر تن داشت. تحصیلکرده مقطع کارشناسی ارشد بود و در بازنشستگی دفتر کار خصوصی اش را اداره می کرد. حاصل ازدواجشان هم دو دختر 17 و 24 ساله است. هر دو نفر خیلی آرام و راحت صحبت می کردند و کوچکترین اضطرابی هم در چهره هیچ ...
5 آسیب اجتماعی که رهبر انقلاب دستور رفع آنها را داده اند، کدامند؟
مجددی انجام دهیم . کاش 35 درصدی سرقت ها در پی جمع آوری متجاهرین وزیر کشور با بیان اینکه در راستای طرح ساماندهی معتادان متجاهر در ابتدای طرح، روزانه 500 معتاد متجاهر جمع آوری شده اند گفت: در حال حاضر 6500 ظرفیت برای نگهداری معتادان متجاهر در تهران وجود دارد و ما تا 7000 نفر را جمع آوری کرده و درمان می کنیم . وی ادامه داد: هماهنگی هایی با دادستانی انجام شده تا ...
رازهای آل سعود از زبان همسر مخفی ملک فهد
.... جنان حرب ، قبلا در مصاحبه با رسانه ها درباره نحوه ازدواجش با ملک فهد گفته که در مراسمی مخفیانه، در قصری که فهد مخفیانه برای او در شهر جده فراهم کرده بود، ازدواج کرده است. وی همچنین درباره روز ازدواجش گفت: من دیدم که یک کادیلاک بزرگ مقابل ویلای بستگان من ایستاد. یک مرد سیاه پوست با لباس های تماماً سفید بیرون آمد و پرسید شما جنان حرب هستید؟ پادشاه این را برای شما فرستاده و بعد یک جعبه جواهرات به من داد. من جعبه را باز کردم و دیدم که داخل آن یک گردن بند الماس و یک پاکت حاوی 20 هزار دلار پول بود. ...
گفت و گویی بسیار جالب درباره ی پشت صحنه ی داعش
... به چه کاری مشغول بودید؟ روحانی و امام جماعت بودم. اهل کجا هستید؟ یکی از روستاهای تالش. قبل از اینکه امام جماعت شوید چه فعالیتی انجام می دادید؟ بعد از گرفتن مدرک دیپلم به زاهدان رفتم و در آن جا به حفظ قرآن پرداختم. بعد از مدتی امام جماعت و بعد هم امام جمعه شدم. به چه صورتی با داعش آشنا شدید؟ به سایت اینترنتی آن ها ...
اولین حقوق در سرنوشت آدم ها خیلی موثر است / برای کسانی که فکر می کنند سینما یعنی پول و شهرت، حرفی ندارم!
چقدر در شکل دادن رویاهای شما تاثیرگذار بود؟ اول به ادبیات و شعر علاقه مند شدم. مجموعه شعری هم در دوران دبیرستان نوشتم، بعد به قصه نویسی روی آوردم و در ادامه روزنامه نگاری را تجربه کردم. 16ساله بودم که به همکاری با نشریات و مجلات سینمایی دعوت شدم. خیلی سریع در مطبوعات رشد کردم. 17ساله بودم که از مجلات حقوق می گرفتم و برای روزنامه اطلاعات گزارش شهری می نوشتم. خیلی زود به سینما علاقه مند شدم ...
سویه تاریک جنگ در خون مردگی
کرد و به پناهگاه ها می برد. سال اول دوران ابتدایی را در شرایطی سپری کردم که جنگ تازه تمام شده بود و من به مدرسه ای رفتم که به بچه های مهاجر جنگ زده اختصاص داشت. من با بچه های جنگ زده بزرگ شدم و دوران کودکی ام اینچنین سپری شد. آن زمان تعداد بسیار کمی فارسی زبان در مدرسه درس می خواندند و این همنشینی موجب آشنایی ام با زبان عربی و حتی فرهنگ و آداب و رسوم آنان شد. پس بیشتر از آنکه بحث احساس یک ...
روایت ناتمام شهید ستاری در از چشم ها خواندنی شد
.... نه، باید براساس حال و هوای آن موقع همه چیز را ارزیابی کنیم. آن زمانی که ارتباطات مناسب و گسترده ای وجود نداشت. لطف خدا شامل افراد معینی می شد که در این راه قرار می گرفتند. مثلاً زن در جامعه ما، مگر می توانست این چیزها را بفهمد؟ زن، زن دوران انقلاب است که آن طور راه بیفتد در راه پیمایی ها و در جنگ هم آن نقش را ایفا کند. اصلا فرق بسیار بزرگی است بین زن قبل و بعد از انقلاب... ...
مریم سعادت: پیک شادی باشیم
.... - واقعا دختر بیچاره منگول بود؟ - نمی دانم ولی خیلی خوب بود. به نظر نمی رسید که دارد بازی می کند، انگار خودش هم کمی عقب افتاده بود. خلاصه در مجموع به این نتیجه رسیدند که من عقب افتاده ام. در تمام این مدت من داشتم آخرین کارهای دکور را انجام می دادم؛ کنجکاو شدم یک نگاهی از پشت دکور انداختم که ببینم دیگر چه می گویند. خانمی که تهیه کننده بود، نگاهی به من کرد و گفت ...
پول های صندوق صدقات کجا خرج می شود؟
شده اند. مرحوم عسگراولادی از روز اول با امداد بوده تا از دنیا رفته اند. اما من غیرامدادی بودم و به همین دلیل تعصب و تعلقی را متأسفانه یا خوشبختانه نداشتم و شاید به همین دلیل به راحتی از آن ساختمان دل کندم و به اینجا آمدم. واقعیت است که مدیران بعد از مدتی محتاط و دلبسته می شوند و نمی توانند آنچه مأموریت اصلی است، اجرائی کنند. اینهایی که می گویید، آن صحبت قبلی را درباره اجرائی نشدن وظایف ...
پدری که برادر پسرش بود/عکس هایی که هرگز دیده نشد
با همسرم به اسلوونی آمده بودیم؛ پیش پدر و مادرم. در این فاصله بهترین دوستم، نرگس، ازدواج کرد. آن شب از اینکه در عروسی اش غایب بودم، ناراحتی رهایم نمی کرد. پدرم که متوجه ناراحتی ام شد، موضوع را از همسرم پیگیری کرد و بعد، برای اینکه ناراحتی ام را کاهش دهد، اعلام کرد شام عروسی نرگس را توی اسلوونی به همه خانواده می دهد. آن را که خبر شد، خبری باز نیامد تمام خاطره ها بی اختیار با ...
افسانه را به بهانه ای به خانه باغ کشاندم / یکی از دوستانم هم به آنجا آمدم
بازیگر جوان برایش دردسرساز شد عکس تجاوز وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
جوایز هنری نباید جهیزیه هنرمندان شوند
خون من یا در مغز من، یک موادی ترشح می شود که به این چیزها معتاد می شوم. چون هر روز نمی توانم کار داشته باشم، شروع می کنم به خبرسازی، شروع می کنم به کپی از روی دست خودم یا دیگران، هر روز می خواهم در صدر اخبار باشم و با این روند، سابقه هنری که هیچ بلکه زندگی شخصی ام هم نابود می شود. این جایزه ها جهیزیه من می شود، روزمه ام می شود برای این که از این طرف و آن طرف کار بگیرم، بودجه بگیرم، امتیاز ...
از دیدن پیامکی که وحید برایم فرستاد شوکه شدم / انتقام سختی از او گرفتم
وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
با مردان غریبه در ارتباط بودم / همسرم متوجه رفت و آمدهای مشکوکم شد
مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
زمانی که به خانه ام رفتم کسی را در خلوتگاه همسرم دیدم که فکرش را هم نمی کردم
بازیگر جوان برایش دردسرساز شد عکس تجاوز وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم
از پاکدامنی نیست. شرق 110 پوشش نامناسب بازیگر جوان برایش دردسرساز شد عکس تجاوز وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
ناگفته هایی از سکوت بره ها با همه خشونت هایش
...: من اگر بودم فیلم را دست آدمی مثل خودم نمی دادم! می داند که کارنامه اش تا اینجا چیز قابل ارائه ای ندارد اما شاید این پیشنهاد به خاطر فیلمش Caged Heat بوده که در زندان زنان می گذشت. دم می گوید: عاشق این بودم که نقش اولم زن باشد. وقتی قرارداد را امضا کرد به شدت دلش می خواست همان فایفر نقش کلاریس را بازی کند، اگرچه بازیگر 34 ساله 10 سالی برای نقش بزرگ بود اما فایفر خیلی زود به همان نتیجه هکمن ...
گزارشی از تن فروشی نوجوانان برای نان شب در ثروتمندترین کشور جهان
مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس
پسر نوجوان را به زور به خانه ای متروکه بردیم / او مجبور بود به خواسته ما تن بدهد
... تجاوز وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
اقدام کثیف مرد افغان با پسر جوان درانبار/ او را به بهانه ای به آنجا کشاندم
نامناسب بازیگر جوان برایش دردسرساز شد عکس تجاوز وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم عکس ...
آزار و اذیت وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی
که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم +عکس
شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم
اسیدپاش و پسر جوان که قربانی حادثه شده بود، برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. ابتدا دختر اسیدپاش به بازپرس ایلخانی گفت: سه سال پیش زمانی که در تهران دانشجو بودم، با یاسر که پزشکی می خواند، آشنا شدم. به هم علاقه مند شده و می خواستیم ازدواج کنیم که نشد. من بعد از گرفتن مدرکم به شهرمان بازگشتم و ارتباط زیادی با هم نداشتیم. یک روز قبل از حادثه با من ...
کار باور نکردنی و غیر انسانی پدر معتاد با دختران جوانش
به گزارش سرویس حوادث "جام نیوز" ، هر 3ماه یک بار شکایت می کنم تا بتوانم نفقه ام را از شوهرم بگیرم و شکم دختر 3ساله ام را سیر کنم. باور کنید خجالت می کشم که بگویم همسر هشتم مردی 70ساله هستم و با 23سال سن باید کلفتی خانه اش را انجام بدهم. زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری نواب صفوی مشهد افزود: من در خانه شوهرم فقط یک کلفت هستم و هر موقع می خواهم حرفی بزنم او مرا به باد کتک می گیرد و می ...
مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم +عکس
باعث شد تا کنترلم را از دست بدهم و برای ساکت کردنش دستم را روی گردنش گذاشتم و پس از دقایقی متوجه مرگ او شدم. وی گفت: ترسیده بودم و درحالی که جسد عاطفه روی صندلی جلوی خودرویم بود به سمت خانه ام در منطقه ایوانک رفتم و جسد را به داخل خانه ام بردم. پس از جابجایی جسد از خانه خارج شدم چاقوی تیزی خریدم و سپس برای پنهان ماندن این ماجرا اقدام به تکه تکه کردن جسد عاطفه کردم و قسمت بالای بدن ...
کار وقیحانه و زشت کارگران افغان با مرد جوان در ساختمان نیمه کاره
جنایت می گذرد تلاشها برای دستگیری عاملان این جنایت همچنان ادامه دارد. عصر ایران 110 پوشش نامناسب بازیگر جوان برایش دردسرساز شد + عکس تجاوز وحشیانه بازیگر زن ایرانی در یک میهمانی خصوصی عمل وقیحانه پسر جوان با مادر تنها در خانه زمانی که جمشید در خانه تنها بود من به آنجا می رفتم / من مجبور بودم هر روز نزد او بروم شیما را به خانه ام دعوت کردم / او در اتاق خواب با من کاری انجام داد که هرگز فکرش را نمی کردم مردان مزاحم من و دوست دخترم را به زور به بیابان بردند/ من مجبور به پذیرفتن خواسته شان شدم +عکس ...
ناچارم گاهی فاصله بگیرم و دوباره برگردم / کار کردن من در ایران با حاشیه های زیادی همراه شده است
. آیا ممکن است در این شرایط خودتان تئاتر کار کنید؟ یکی از آرزوهایم این است که یک سال وقت خالی پیدا کنم تا بتوانم تئاتری را روی صحنه ببرم. یعنی اگر فرصت داشته باشید به خانه اول تان برمی گردید؟ بله حتما. حتی قرار بود مرگ فروشنده را بعد از اینکه فیلمبرداری تمام شد، اجرا کنیم. ولی کارم زیاد است و این فرصت فراهم نیست. تئاتر مثل چک آپ کردن است. اگر بخواهید به ...
اعدام 2 راهزن و یک متجاوزدر شیراز/ اتهام آنها چه بود؟
کلاه سر و صورت خود را پوشانده از خودرو پیاده شده و به سمت خودرو پژوپارس شلیک کرده در این میان راننده سوار بر خودرو قصد فرار داشته که همدستش به لاستیک شلیک و راننده از ترس پیاده شده و با گریه می خواهد که شلیک نکند چون زن و بچه اش در خودرو هستند. وی در ادامه پیرامون یک تهدید دیگر و سرقت خودرو سمند نیز مدعی شد توسط یکی از دوستانمان به نام افشین - الف از تردد یک خودرو حامل بار قاچاق مطلع شدیم ...
من یک مشهور ناشناخته هستم
های اطرافش پیچ وخم دارند و صدای ماشین ها را می شنویم که برای چرخیدن سرعت شان را کم وزیاد می کنند، و این یک مزاحمت صوتی واقعی است. توی این خانه، من فقط صداهای طبیعی را می شنوم. صدای باد در شاخ و برگ درخت ها، صدای سیلاب ها، خنده بچه ها در حیاط مدرسه، آواز پرنده ها، ناقوس کلیساها. من به سکوت نیاز دارم چون با گذر زمان حساس تر شده ام. بخشی از شنوایی ام را از دست داده ام، ولی به طرز متناقضی، طی ...
خوابی که خانم فرماندار را از فاجعه منا آگاه کرد
از فاجعه منا به کشور بازگشت دفترچه یادداشتی بود که برنامه های روزانه اش را در آن می نوشت. دریکی از صفحات این برگه نوشته شده بود خواندن نماز برای بچه دار شدن برادر همسرش. کُر دراین باره می گوید: برادر من مدت ها پیش ازدواج کرده بود ولی بچه دار نمی شد. در دفترچه کارهای خانم فرماندار که از مکه به دست ما رسید نوشته بود خواندن دعا برای برادر من. آن زمان چیزی به من نگفته بود و من هم چیزی ...
معلم بازنشسته ای که مدافع حریم ولایت شد+تصاویر
آموزش و پرورش شد، اما او حتی یک لحظه هم دست از فعالیت هایش بر نداشت؛ تا پایان شهادتش. زندگی مشترک حاج رضا همسر شهید: رضا پسر عمه ام بود، قبل از اینکه به خواستگاری من بیاید، برادر بزرگش با خواهر بزرگ من ازدواج کرد و رفت و آمدهای دو خانواده بیشتر شد، من بیشتر در این رفت و آمدها رضا را شناختم، وقتی به خواستگاری من آمد، از خوبی هایی که در وجودش اطلاع داشتم، جواب بله را دادم. با ...