سایر منابع:
سایر خبرها
سینمای دفاع مقدس در قاب سیما/ ضدگلوله بپوشید
تصمیم می گیرد تا یک مهمانی ترتیب داده و آنها را دور هم جمع کند ولی هر کدام به بهانه ای از آمدن سر باز می زنند. فرانک ناامید و دلشکسته آماده سفر می شود تا آنها را دیده و هر کدام را برای شب عید دعوت کند. او در ابتدا به سراغ پسرش دیوید که نقاش است می رود ولی کسی در را برویش باز نمی کند. فرانک با اتوبوس به خانه دختر بزرگش اِمی می رود ولی ... انیمیشن بچه های شهر خرم به کارگردانی محمد حسین ...
فیلم های دفاع مقدسی تلویزیون برای آخر هفته
کدام به بهانه ای از آمدن سر باز می زنند. فرانک ناامید و دلشکسته آماده سفر می شود تا آنها را دیده و هر کدام را برای شب عید دعوت کند. او در ابتدا به سراغ پسرش دیوید که نقاش است می رود ولی کسی در را برویش باز نمی کند. فرانک با اتوبوس به خانه دختر بزرگش اِمی می رود ولی ... ************************************* انیمیشن بچه های شهر خرم به کارگردانی محمد حسین علمدار، جمعه 2 مهر ماه ...
فرماند ه آمریکایی اسلحه را به سمت من گرفت و گفت :قانون ما این است !
؛ برای خرید مواد مخدر به افغانستان رفته بود و در آنجا خورده بود به تور گشتی های آمریکایی و وقتی فهمیده بودند که ایرانی است، او را گرفته بودند. البته این ادعای خودش بود در گوانتانامو هم برای اینکه از دست آمریکایی ها خلاص شود و او را آزاد کنند ادعا می کرد که مسیحی شده است .همیشه یک انجیل دستش بود با یک گردن آویز صلیب. در آنجا هم او به مقدسات وهابی ها فحش و ناسزا می گفت و آنها را علیه من تحریک می کرد ...
معرفی شهدای شاخص استان قم به مناسبت هفته دفاع مقدس
... وی می گوید: محمد نسبت به والدینش مهربان و در برابر اوامر و نواهی آنان مطیع بود او به راحتی از حق خود می گذشت تا دیگری لذتی ببرد و آسودگی بچشد همچنین لذت زندگی اش را عشق بازی و راز و نیاز با معبود خود می چشید ، زمانی که سر برسجده می گذشت و برای نماز شب می ایستاد. سرانجام این شهید بزرگ منش در عملیات والفجر 4 در 13 آبان سال 1362 در منطقه پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و صورتش به ...
زیر گلویش را بوسیدم؛ همانجا ترکش خورد و شهید شد
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از مشرق - سردار محمدعلی فلکی، فرمانده تیپ نینوا (ادوات) لشکر 10 سید الشهدا(علیه السلام) در گروه دیدبان ها نوشت: خدمت پیشکسوتان عزیز سلام؛ قصد دارم یکشنبه بعد از ظهر به امامزاده پنج تن لویزان بروم. هم زیارت امامزاده هم زیارت شهید آیت طبایی عقدایی به صرف هندوانه. ساعت 7 عصر هرکی دوست داره بیاد... چند دقیقه به ساعت 7 مانده بود که بر سر مزار شهید سید آیت الله ...
بررسی سلایق و علایق شخصی اصغر فرهادی/ تنهایی یک دونده استقامت
ای کوتاه نوشت و به انجمن سینمای جوان ارائه داد. فیلمنامه ای با نام رادیو درباره دو نوجوانی که در مسیر مدرسه رادیویی را پیدا می کنند و قرار می گذارند هر شب یکی شان آن را به خانه ببرد. دنبال کردن برنامه های شبانه که هر شب قسمت شب قبلش پخش می شود کار دو نوجوان را به دعوا کشانده و عاقبت هم رادیو از بین می رود. فیلمنامه فرهادی مورد توجه مسئول سینمای جوان اصفهان واقع می شود و یک دوربین سوپرهشت و سه ...
چرا فقرا می سوزند؟
سال ها یاد نگرفته باشم، این را خوب یاد گرفته ام که صبور باشم. رو به آنها می گویم خوب است که با دیدن من یاد خدا می کنید. می خواهند بگویند چقدر خوشحالند که ظاهرشان شبیه من نیست. یک لحظه هم فکر نمی کنند با این نگاه ها با این ترحم ها چه بر سر ما می آورند. مریم دوست معصومه کنارش نشسته. او هم نیمی از صورتش سوخته و بینایی یک چشمش را از دست داده. با سر حرف های او را تأیید می کند: من برای اینکه مردم ...
آقا مهدی شرع پسند معلم اخلاقی برای همگان بود
مقداری که کندیم و هوا رو به روشنی می رفت آقا مهدی گفت بریم عقب نماز را بخوانیم سنگر نیمه کاره ماند و مابقی سنگر را به همراه کانال در شب های بعد به همین منول ادمه دادیم. -آقا مهدی خیلی محجوب بود بندرت دستوری را صادر می کرد.سعی می کرد تا آنجائیکه می شود به کسی زحمت ندهد و کاری که خودش می توانست انجام دهد به کسی نمی گفت مثل همین سنگر زدن و تا جائیکه امکان داشت کار و وظیفه دیگران را هم خودش انجام ...
حسرت های یک مادر
می گفت تا دو سال بعد از تولد برادرم چندین بار از مبارکه به اصفهان آمده و هر جایی را برای پیدا کردن او زیر پا گذاشته اما به نتیجه ای نرسیده است. البته آن زمان مثل حالا نبود که ماشین گیر بیاید و مادرم آن طور که خودش می گفت بعضی شب ها برای برگشت به مبارکه به مشکل خورده و با پاهای تاول زده در کاروانسرای اصفهان شب را به صبح رسانده بود.همه این خاطرات به علاوه آزار و اذیت های مادربزرگ، عمو و زن بابا و بی ...
مرگ یک نویسنده
شانه اش برداشته می شود. او درحالی که به نرمی و در آرامش از روی صندلی بلند می شد، گفت:” ای وای دوست من؛ ناراحت شدید؟!” و منتظر ماند تا نویسنده چیزی بگوید. نویسنده درحالی که از درد به خود می پیچید، از کشوی میز کارش، قرصی بیرون آورد و به دهان گذاشت:” خواهش می کنم دست از سرم بردارید آقا! شما را به عیسی مسیح بگذارید راحت باشم!” ناشر می دانست که چنین رفتاری، تاثیر خودش را بر ...
آنقدر چنگ زدند تا شیمیایی شدند
(ره) با مضمون آرزوی دیدار بود. می نوشتند اگر رزمنده ای که بعد از ما مانده به دیدار امام (ره) رفت، سلام ما را برساند. اگر به کربلا رفتید جای ما زیارت کنید. اکثراً خواستار حجاب زنان بودند. او با صدایی بغض آلود ادامه می داد: برادرم در عملیات بیت المقدس شهید شد. اولین بار که دیدیمش خیلی برایم غم انگیز بود و بعد از سالیان سال هیچ وقت نتوانستم فراموشش کنم زیرا در اولین دیدار صورتش پر از خاک ...
بازیگری هیجان انگیز است
یوسف صیادی که به عنوان بازیگر طنز در تلویزیون فعال است، می گوید: سال ها به عنوان بازیگر طنز شناخته شده ام، کار طنز را دوست دارم و عقیده دارم نوعی فعالیت مقدس محسوب می شود، چراکه می تواند لبخند را بر لبان مردم در دورافتاده ترین مناطق و در سخت ترین شرایط بنشاند. به گزارش ، بازیگر دست به نقد با بیان این که پدر دو فرزند است و سعی می کند نقش پدری را به بهترین نحو ایفا کند، خاطرنشان کرد ...
پسر اسیدپاش: دختر مورد علاقه ام مرا سرکار گذاشته بود
و آمد دارد تا اینکه دقایقی قبل در حالی که صورتش به شدت سوخته بود، از خانه شایان بیرون آمده و درخواست کمک کرده است. یکی از همسایه ها گفت: در خانه ام بودم که فریادهای آی سوختم از داخل حیاط به گوشم رسید. وقتی از خانه بیرون آمدم، دختر جوان حال خوبی نداشت و مدام فریاد آی سوختم می زد و می گفت که دوست پسرش شایان به صورتش مایع اسیدی پاشیده است. سپس من در حال تماس با اداره پلیس بودم که یکی از ...
چشم های بسته سهیلا؛ هنوز درد می کشم
.... در این دو سال مسئولان زیادی از سهیلا حمایت کرده اند و روز دوشنبه هم شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده، هم به ملاقات او رفت و در جریان روند درمانش قرار گرفت. از آن سو، این همه دست و دوست، سهیلا می خواهد رئیس جمهوری را ببیند و حرف هایی دارد که به گفته خودش، فقط به او می تواند بگوید. هنگام تشکر لبخندی به لب دارد و از سرخوشی این همه خوبی از بغض بد، به اشک خوب ...
علمای شیعه از ولایت امیرالمومنین(ع)میگویند
را گرفت و فرمود: آیا نمی دانید که من از مؤمنان به نسبت خودشان نزدیک تر هستم؟ صحابه پاسخ دادند: بلی . فرمود: مگر نمی دانید که من به هر مؤمنی از خودش نزدیک تر هستم؟ پاسخ دادند: بلی . سپس دست علی را گرفت و فرمود: کسی که من دوست او هستم، علی دوست اوست . پروردگارا! دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند . 1 ...
من کلاس اولیم، همان خشت اول سرزمینم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از چشمه سار، از صبح زود پا شده و با ذوق و شوق فراوان لباس های اتو کشیده اش رو که مامان براش از شب قبل آماده کرده بود می پوشه، حتی صبحانه رو هم با وجود دلهره ای که از چند روز پیش داشته و امروز به اوج خودش رسیده با سرعت می خوره. مامان و بابا هر دوشون انگار قرار است امروز برای اولین بار خودشون به مدرسه برند، شاید هم دلهره و اضطرابشون بیشتر از کلاس اولی ...
یک دستم کلاش بود؛ یک دستم دوربین
...، تعجب مرا برمی انگیزد؛ خصوصاً زمانی که متوجه می شوم همچنان، با انگیزه تمام به دنبال آموختن زبان ترکی در کنار تمام گویش هایی است که بر آنها مسلط است. با او که به قول خودش در جریان دفاع مقدس یک دستش کلاش بود و دست دیگرش دوربین، درباره خاطرات آن دوران به گفتگو نشستیم و صحبت را از جایی ادامه می دهیم که در آستانه انقلاب به همراه دخترش وارد می شود. - بعد از بازگشت به ایران چه کردید ...
افزایش سلامت روحی و جسمی با کمک خنده
بودن یک فرمول ریاضی نیست که فکر کردن بخواهد. یک اتفاق ساده هم می تواند لبخند را روی لب های شما ایجاد کند. پس فرصت را از دست ندهید. بخندید و کالری بسوزانید! فکر می کنم شما هم با من موافقید که خندیدن راحت تر از رژیم های غذایی و ورزش کردن است. هر 15 دقیقه خنده ی حتی ملایم، می تواند 40 تا 50 کالری گرما بسوزاند. به همین راحتی! بخند تا دنیا به رویت بخندد! این جمله را ...
خواستند دانشجویانی که به نیکسون سنگ انداختند را معرفی کنم، استعفا دادم/پیوند دانشگاه آزاد اسلامی با ...
تکنیک خلأ در ایران را نیز به نام خلأسازی و خلأسنجی را نوشتم. متاسفانه عده ای از همکاران همایشی درباره خلأ برگزار می کنند اما از من دعوت نمی کنند، بسیاری از مشکلات ما نیز از مسائلی از این دست ناشی می شود، یعنی کسی کاری را به دست می گیرد که کارشناس آن نیست. اگر عقب افتادیم به همین دلیل است، تا این مشکل از بین نرود این عقب افتادگی از بین نمی رود. درس دیگری که در ایران پایه گذاری کردم، درس دو واحدی ...
نگاهی به سریال های ماندگار تلویزیون دهه هفتاد
...> حمید تمجیدی جزو کارگردان هایی بود که در سال های دهه شصت کارهای او با استقبال زیادی از سمت مخاطب همراه بود؛کارهایی مثل عقیق در سال68 یا سریال پلیسی مزد ترس در سال 71؛ که مزد ترس به خاطر استقبال بالای تماشاچی سری دومش هم بعدها با نام بازی با مرگ ساخته شد. آخرین ساخته حمید تمجیدی فیلم سینمایی شب بی پایان است که هرگز در سینماهای ایران به نمایش درنیامد. بعد از آن ماجرا حالا حمیدتمجیدی سال هاست که از ...
بچه های کوچه بهشت!
...، کم حرف است و بین جملاتش سکوت می کند و به نقطه ای نامعلوم خیره می گوید: حاصل زندگی ما 2 فرزند است که حالا ازدواج کرده اند و رفته اند پی زندگی شان... .وقتی غلامرضا مسافر خط بهشت شد و برای همیشه تنهایشان گذاشت، فاطمه و حسین 6 و 7ساله بودند و به همین خاطر، چیزی از پدر به یاد ندارند جز چند تصویری که مادر برایشان تعریف کرده و همان تصاویر سال هاست در ذهنش شان مرور می شود؛ حضور در جبهه را دوست داشت اما ...
شکل گیری شخصیت کودک با بازی های محبوب
خاص خود متولد می شویم، پس چرا کودکان سراسر دنیا این بازی را دوست دارند؟ کودکان نمی توانند کتاب بخوانند و همچنین افراد زیادی را نمی شناسند، بنابراین تداوم شگفتی و فراگیری فرهنگی "دالی موشه” شاید اشاره ای است به این موضوع که این بازی چیزی اساسی در ذهن نوزادان را فعال می کند و صرفا نوعی عادت یا مد روز نیست. این بازی می تواند به ما اساس چیزی که افکار یک انسان بزرگسال برآن بناشده است را نشان ...
دکتر محمدعلی سلطانی خورشیدی درخشان در آسمان فرهنگ و ادب و هنر کرمانشاه
مرغزار دیلم و طرف سپید رود) کرمانشاه ، مهر 1371 *** استاد فقید شادروان ادوارد ژزف : مرحبا ای مرغ خوش آواز و ساز ! درود بر شما! اکنون که این یادداشت را می نویسم، یک ساعت از نیمه شب گذشته است و چند ساعتی بیش نیست که کتاب بسیار ارجمند (کرمانشاهان) را پیک به من رسانید، این ره آورد که از کوی یار رسید، چشمانم را چنان روشنی فرا بخشید، که مرا بر آن داشت ...
زنان شوهردار که در هوس ترمز می برند
کنیم و یک مفهوم وارداتی ست، هیچ کدام از این تعاریفی را شامل نمی شود که ما در مناسبت هامان آن را به جا می آوریم. جاست فرند شما مشاور شما نیست.حد و مرز مشخصی دارد. ما این مرزها را نمی دانیم. اصلا برایِ ما نیست. با آن بیگانه هستیم. چون خودآگاهی نداریم گم می شویم. با دوستتان (مرد) و همسرتان می روید جنگل. شب سه نفرتان توی چادر می خوابید و دم صبح حالتی بر شما می رود که پس از چندی رابطه جنسی بینتان اتفاق ...
حفظ وحدت به معنای دورشدن از اندیشه های متعالی ائمه طاهرین(ع) نیست - اگر شیعه کنار گذاشته شود اسلا
وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکم [6] صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و حسنین (علیهماالسلام) را سوار بر مرکبی کردند و چهل شب به خانه های مهاجرین و انصار رفتند و تظلم کردند که بیایید و شهادت دهید، ولی نیامدند و شهادت ندادند. حدیث غدیر در کتب اهل سنت بیشتر از حدّ تواتر است . مرحوم علامه امینی و مرحوم علامه میرحامد حسین هندی (قدس سره) از کتب اهل سنت طریق حدیث شریف ...
داماد اعدامی به زندگی برگشت
می گوید: من امیر را دوست دارم این بازی با لفظ ها برای شما خبرنگارهاست . من قول دادم و سر قولم هم هستم . حالا خوشحالم که همه کابوس هایمان تمام شد حالا امیر آزاد شده است می دانم که حالا که خیالمان راحت است به همه آرزوهایمان هم می رسیم . بعد هم به پهنای صورتش لبخند می زند . امیر اما هنوز باورش نمی شود که آزاد شده است . می گوید : فکر نکنم کسی مثل من در دنیا وجود داشته باشد . من سه تا تاریخ ...
چگونه عشق را به ازدواج خود تزریق کنیم؟
. یک شب رستوران رزرو کنید و همسرتان را آنجا ببرید یا یک سفر کوتاه به یک شهر زیبا بروید. 3. یادتان باشد، هیچکس کامل نیست. ممکن است وسوسه شوید که وقتی عصبانی، ناامید، خسته، بی حوصله یا پراسترس هستید، همسرتان را مقصر کنید. یا فکر کنید برای بهتر شدن اوضاع زندگی و ازدواجتان این همسرتان است که باید خودش را تغییر دهد. این درست نیست. اینکه سعی کنید همسرتان را پیشرفت دهید ...
حرف های عروس و دامادی که در حیاط زندان به عقد هم درآمدند
. بعد هم از روی شوق زد زیر گریه. بهار همان دختری است که قول داده بود کفش آهنی بپوشد و بهار زندگی امیر باشد. خودش قبول ندارد این حرف ها را و می گوید: من امیر را دوست دارم این بازی با لفظ ها برای شما خبرنگارهاست . من قول دادم و سر قولم هم هستم . حالا خوشحالم که همه کابوس هایمان تمام شد حالا امیر آزاد شده است می دانم که حالا که خیالمان راحت است به همه آرزوهایمان هم می رسیم . بعد هم به پهنای صورتش لبخند ...
جادوی قهوه در خدمت هنرمندان مشهور دنیا؛ از بالزاک تا بتهوون
آماده سازی این نوشیدنی به یادماندنی و جالب بوده است، یاد می کنیم. مثلا بتهوون همیشه برای وعده صبحانه اش قهوه می نوشیده است، ولی او قهوه اش را با میزان و دقت بسیار زیادی به سبک خاص خودش آماده می کرده است. او با دقتی فراوان دانه های قهوه را می شمرده است و عادت داشته است که حتما در یک فنجان قهوه 60 دانه قهوه بریزد و دانه به دانه قهوه ها را می شمرده است تا دوز و غلظت دلخواهش را در تهیه این نوشیدنی به ...
ماجرای ازدواج تلخ یک دختر جوان با مرد نزول خوار
خونه مون فرار می کردم، ولی حالا که دیگه کار از کار گذشته، چه فایده؟! تازه محمودخان سفته امانتی آقام رو هنوز گوشه گاو صندوق پستوش قایم کرده تا واسه روز مبادا بتونه اونو رو کنه و حال خونواده منو بگیره. از همون اول من دلم نمی خواست شوهر کنم. درسم خوب بود. دوست داشتم درس بخونم. ولی نشد. آقام نذاشت؛ یعنی شایدم اون مقصر نبود. بعد از اینکه جنگ شد، بابام دار و ندارش رو تو آبادان از دست داد. یه ...