سایر منابع:
سایر خبرها
منصوریان: استقلال هیولای درون دارد!
انعطاف بیشتری داشته باشم. انعطاف من در اینجا باید 100 باشد. اینجا متعلق به خودم نیستم وی در ادامه افزود: وقتی به استقلال آمدم و عنوان سرمربی را گرفتم خیلی زود به این حقیقت رسیدم که دیگر در این فضا متعلق به خودم نیستم. اینجا با یک فضای عاطفی رو به رو شدم که یک بخش مهم آن مردم هستند. البته فقط به استقلالی ها فکر نمی کنم و برای من طرفداران تیم رقیب یعنی پرسپولیس هم اهمیت ویژه ای ...
ماجرای امتحان قرآنی رهبری از کربلایی کاظم/ چرا کربلایی کاظم صله آیت الله بروجردی را قبول نکرد
گیرد و همه به شهادت می رسند. چهل نفر دختر به سرپرستی یک خانمی به نام ام سلمه بودند و بقیه مرد بودند. * دیگران از این ماجرا چگونه مطلع شدند؟ ایشان چون روستایی و ساده بود و نمی خواست به مردم روستا بگوید که این اتفاق برایش رخ داده است، این حادثه را به کسی نگفت. فقط چند نفر از دوستان نزدیکش را مطلع کرد. 13 سال از این موضوع می گذرد تا اینکه ایشان قصد عتبات عالیات می کند. در یکی ...
خانم بازیگر مدل می شود؟
زمان بندی مسابقات تنظیم می کنم، که کجا بروم تمرین کنم و یا مسابقه ای را ببینم. به خاطر همین عشق و علاقه، همه زندگی ام را گذاشته ام روی بوکس چون خیلی دوستش دارم و تا آنجا که بتوانم ادامه می دهم. این وابستگی سخت نیست؟ چرا، آن قدر به بوکس علاقه دارم، که اگر یک روز تمرین نکنم احساس خستگی دارم و احساس می کنم آن روز، کاری انجام نداده ام. چند سال است بوکس کار می کنی؟ دو سال ...
اعدام برای مردی که از کانال کولر وارد خانه ای شد، دست و پای دو خواهر را بست و به یکی تجاوز کرد
سلامت نیوز :حکم اعدام مرد جوانی که از کانال کولر وارد منزلی شده و دختر جوانی را به طرز فجیعی مورد آزار و اذیت قرار داده بود، در دیوان عالی کشور تائید شد. تحقیقات پلیس در این باره از سال 94 به دنبال اعلام گزارشی به پلیس زرقان آغاز شد. آن روز زنی به دادگاه رفت و گفت شب گذشته مردی ناشناس او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. زن جوان در توضیح این ماجرا اظهار داشت: نیمه شب، تک و ...
به امید ازدواج با او، در برابر تجاوزش مقاومتی نکردم !!
سهیلا که هنوز کودکانه حرف می زند در شکایت خود گفت: با مرگ پدرم شرایط بدی داشتیم تا اینکه مادرم ازدواج کرد و من به تصور اینکه خانه مادربزرگم بهتر از خانه ناپدری است به آنجا رفتم و متاسفانه از سوی یکی از پسران فامیل که برای مصرف مواد به خانه مادربزرگم می آمد هدف تجاوز قرار گرفتم. وی افزود: افسرده شده بودم اما چاره ای جز ماندن در خانه مادربزرگم نداشتم بیشتر خودم را در اتاقی حبس می کردم تا ...
راز یک سر بریده روی صندلی یک ماشین سوخته
درگیری با وی چندین ضربه چاقو به او زدم. غرق در خون شد و گوشه ای توقف کرد. قصد پیاده شدن از خودرو را داشت که سرش را بریده و روی صندلی گذاشتم. به گوشه خلوتی رفتم. تنه وی را بیرون انداخته و بنزین روی جسد و خودرو پاشیدم و پس از آتش زدن متواری شدم. با صدرو قرار بازداشت متهم به قتل، وی اختلاف مالی را انگیزه جنایت اعلام کرد. در ادامه متهم مدعی شد که برادرش در این جنایت با او بوده است. ...
اسفندیاری: برخی نقدهای فراستی ضدمصالح جمهوری اسلامی است/ فراستی: مملکتم را تحت هیچ شرایطی نمی فروشم/ ...
... وی افزود: اصل مسئله فیلم چیست؟ بحث درست بعد از تجاوز است. یعنی داستان اینجاست. هیچکاک قصه ای دارد؛ روزی شوهری وارد خانه می شود می بیند به زنش تجاوز شده است. افسرده باهم بیرون می روند و زن اولین مردی را که می بیند می گوید این بوده و شوهر آن فرد را در انتقام می کشد! ولی فروپاشی روانی به حدی است که این فقط یک مرحم است. شب وارد عصبی وقتی خانه می شود و صبح از خانه بیرون می روند، زن مجددا اولین ...
سرقت از طلا فروشی ها در لباس پلیس
... آرش نجاریان، پسر مرد صراف یزدی که به طور معجزه آسایی از مرگ نجات یافته بود در گفت و گو با خبرنگار ما اظهار داشت: پدرم ساعت 4 بعد از ظهر روز چهارشنبه 17 شهریورامسال صرافی را تعطیل کرده و سوار بر خودرواش به سمت خانه حرکت می کند،اما در بلوار صفائیه مرد جوانی که لباس پلیس به تن داشت جلوی پدرم را گرفته و به او می گوید: شما دلار تقلبی دارید و باید همراه ما بیایید. پدرم با دیدن لباس ...
قانون درباره حق حضانت اطفال چه می گوید؟
و از دانیال خواستم اجازه بدهد مدتی نزدیک پدر و مادرم باشم تا آرامش از دست رفته ام را پیدا کنم. مخالفتی نکرد. یک ماه در خانه پدری مانده بودم با دو بچه کوچک و خبری از دانیال نبود. دلم را به دریا زدم و با او تماس گرفتم. خانه مادرش بود. خیلی سرد صحبت می کرد. ته قلبم تیر می کشید.دلم برایش تنگ شده بود. یک روز بدون اطلاع قبلی به تهران برگشتم. دستی به سر و گوش خانه کشیدم و به دانیال خبر دادم که ...
رسالت بزرگ سینماگران در صیانت از حریم خانواده / حجاب مانع از انجام فعالیت سینمایی نیست
چقدر ارزشمند است کفش بند دار درست نمی کردید. من خودم در سال های اخیر شب و روز تلاش کردم و مطالعه کردم. روز اول که وارد انجمن سینما شدم در برابر کسانی که با من در یک کلاس بودند هیچ دانشی نداشتم و خیلی خودم را عقب تر از بقیه میدیدم اما با مطالعه شبانه روزی و کار با نرم افزار های مختلف امروز به جایی رسیدم که به تنهایی از عهده کارگردانی، تدوین، ساخت تیزر و ویرایش حرفه ای صدا بر می آیم و ...
بهاره رهنما و جنجال هایش همیشه خبر ساز است
دهد و راضی هستم. من واقعا جنگیده ام و فقط مشکل اضافه وزن را نتوانسته ام... گاهی برخی که سیگاری هستند و می گویند نتوانستیم ترک کنیم فکر می کنم اگر من سیگاری بودم یک روزه ترک می کردم. من خیلی اراده عجیب و غریبی دارم. برای ادامه تحصیل در یکی از رشته ها چهار ماه در خانه را روی خودم بستم و درس خواندم. این را سعی کردم در سینما و فیلم هایی که بازی کردم جا بیندازم یک زن با اضافه وزن می تواند دوست ...
از پرندگان هیچکاک تا سیاهی لشکر رستاخیز/ معماریانی: آدم های عکس هایم من را به آرامش می رساندند
عکاسی آن مجموعه بودم و اسمش را سینما تعطیل است گذاشته بودم. این هم عنوانی است برای سینماهای قدیمی. در این مجموعه باز مانند سایر کارهایم عنصر انسانی وجود دارد؛ ولی در این عکس ها سینما نمود بیشتری دارد و به نوعی سوژه اصلی کار است. یک چیز کلی می خواستم بگویم نحوه کار من در عکاسی یک جایی بین سینما و نقاشی قرار دارد. تایمی که در سینما کار می کردم همیشه دوربین بدست بودم و سوژه هایی که دوست داشتم را کار ...
ازدواج در بحبوحه حصر آبادان
دیده بودیم. با آغاز جنگ وارد جهاد سازندگی شدم و علاوه بر تجدید دوباره دوره های نظامی، دوره امدادگری را هم پشت سر گذاشتم و همراه با اکیپ پزشکان اعزامی از جهاد به خط مقدم می رفتم و فردای روز عملیات ها هم به بیمارستان می رفتیم تا مجروحان را مداوا کنیم. 31 شهریور ماه 1359 برادر شهیدم عبدالنبی به خانه آمد و گفت عراقی ها از راه شلمچه وارد شده اند. آن زمان امکانات دفاعی بسیار کم و ناچیز بود ...
حواسمان به دشمن بدتر از داعش، در خانه هایمان باشد
: الان بچه هایت کوچک اند وقتش که برسد خودم میام دنبالت. از آن خواب سالها گذشت و من همچنان منتظر. تا اینکه سال 84 به عنوان ناظر برگزاری کلاس نویسندگی در یکی از پایگاه های بسیج انتخاب شدم که 70 نفری شرکت کننده داشت، حس عجیبی داشتم انگار وقتش رسیده بود که من هم در خط مقدم جنگ حضور داشته باشم از آن روز تنها برای ادای دین و به عشق شهدا وارد نویسندگی حوزه دفاع مقدس شدم. سوژه ...
نانوایی که انگیزه نانوا شدنش قضا نشدن نمازش است
فارغ التحصیل و سال بعدش هم راهی سربازی شدم. سربازی ام که تمام شد دنبال کار به هرجایی سرک می کشیدم و از این دفتر کاریابی سراغ دیگری می رفتم و فرم ثبت نام پر می کردم، اما از کار خبری نبود. چون از قبل مدتی در این زمینه کارگری کرده بودم و مهارت داشتم، تصمیم گرفتم نانوایی باز کنم به همین خاطر سال 80 این نانوایی را باز کردم و مشغول کار شدم. خودم شدم صاحبکار خودم. اکنون هم به جز خودم 3نفر دیگر هم از این ...
ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود...
از این برنامه، سید حسین علم الهدی از من خواست تا برای بچه های هویزه مراسمی برگزار کنیم و برای رفع خستگی بچه ها، توسل و نوحه خوانی داشته باشیم. وقتی شهید علم الهدی برای ساماندهی عشایر و روستاییان عرب و بردنشان به نزد امام، رفته بود، من هم حسب امر به هویزه رفتم تا مراسمی داشته باشیم. نوحه ای که آن شب خواندم داستانی دارد: در ترکیب تبلیغات سپاه و جهاد، با پسری آشنا شدم به نام سیف الله معلمی که پسر ...
هنرمندان به یاری بیماران استومی آمدند
بیماران خود پرداخت. او به زندگی بیمارانی که نیاز به کیسه برای دفع مدفوع داشتند پرداخت که در گذشته چه روند سختی را طی می کردند و عملا در زندگی دچار مشکلاتی می شدند. او در ادامه گفت: سالهاپیش روزی به بالین بانوی بیماری که روز قبلش برایش کیسه گذشته بودم رفتم. دیدم خیلی مرتب روی تختش خوابیده و گل مریمی هم روی تختش هست. ابتدا فکر کردم که سرانجام کیسه مخصوص را پذیرفته، اما بعد متوجه شدم که او خودکشی کرده است ...
بهزاد فراهانی: از مشایی پول گرفتم
زمانی که دایناسور بزرگ سوسیالیسم جهان، آقای کاسترو و رائول با آمریکایی ها دیدار کردند و رئیس جمهور آمریکا به کشورشان رفت، آنهایی که بر من خرده می گیرند باید بفهمند که زبان سیاست با بقیه زبان ها فرق دارد. زمانی که دانیل اورتگا زیباترین دسته گل را می برد و هدیه می کند، باید این چیزها را بفهمیم. بله بنده با سیاستی که داشتم و حتی بسیاری از افراد در اینجا مخالفش بودند، توانستم با آقای مشایی رابطه برقرار کنم و از این طریق از ایشان پول بگیرم و خانه تئاتر را بسازیم. ...
یک جانباز دفاع مقدس: آرزویم زیارت کربلا و دیدار مقام معظم رهبری است
وقتی این عزیزان را وقتی می بینی هنوز همان جسارت، شجاعت و انسانیت توی وجودشان پیداست، هنوز هم وقتی صحبت می کنند از لابه لای حرفایشان می شود صداقت و یکرنگی را تشخیص داد، هنوز هم می شود به آنها تکیه کرد، هنوز هم می توانید روی آنها توی هر شرایطی حساب باز کرد، هنوز همان مردان بی ادعا هستند، همان آدمهایی که به معنای واقعی مرد عمل بودند. در این ایام حماسه ساز سراغ مردی رفتم که مانند بسیاری از ...
بهشت ی که دوزخ شد
از وجود معتادان و کارتن خواب ها پاک سازی شد و همه آن ها به محله ما خیابان مختاری و بهشت نقل مکان کردند. عمو غلام در حالی که به کوچه پس کوچه های باریک اشاره می کند که از فرط فرسودگی شیب پیدا کرده، می گوید: شب و روز از دست کارتن خواب ها آسایش نداریم، در این جا بیتوته کرده اند و امنیت محل کاملا از بین رفته این در حالی است که همه اهالی محل از این جا نقل مکان کرده اند، خانه های فرسوده و قدیمی خود ...
ماجرای ملاقات با حاج احمد متوسلیان / شهدای شنام هنوز تفحص نشده اند
پاسگاه ژاندارمری بود که بردش می رسید اما پشتیبانی صورت نگرفت. با اینکه سرگرد صفایی همدوش برادر احمد بود اما باز هم ازسوی ارتش به خوبی کمک نشد. من تا آن روز، خون دماغ یا حتی تصادف هم ندیده بودم اما آن روز همه اینها را دیدم. زیر صخره ای پناه گرفته و خوابیده بودم و با اصابت هر خمپاره می پریدم. آن روز شهادت خیلی ها را به چشم دیدم اما خواب بر چشمانم غلبه می کرد. مرد میانسالی بالای سرم آمد و ...
خاطرات یک تلفن چی با حافظه ای بی نظیر
هر روز صبح مرا به مدرسه می برد و عصر بعد از تمام شدن دانشگاه اش ، دنبالم می آمد. حدود 50 روز به همین منوال گذشت تا این که من از او خواستم اجازه دهد یک روز خودم به تنهایی از مدرسه برگردم. او با تعجب گفت از این کار من خیلی هم خوشحال خواهد شد! طی کردن مسیر خانه تا مدرسه چیزی حدود 20 تا 30 دقیقه طول می کشید. روزی که قرار شد به تنهایی برگردم ساعت چهار عصر مدرسه تعطیل شد و من حدود ساعت هشت شب به خانه ...
هپاتیت دارم، در زندان بمانم، می میرم!
عصر سه شنبه گذشته پسری 28 ساله به نام هومن که ساکن خیابان سی و هشتم منطقه گیشای تهران است، روی صورت دختر مورد علاقه اش مایع لوله بازکن پاشید و او را هدف اسیدپاشی قرار داد. متهم فراری روز بعد در محله یافت آباد دستگیر و در بازجویی ها مدعی شد چون دختر جوان به او دروغ گفته که پولدار است، با هم درگیر شده اند و روی او اسید ریخته است. این در حالی بود که هومن برای ادامه تحقیقات به ...
چرا گردشگران رستوران نمی روند؟
.... یک خانه دو طبقه کوچک دارد که به مسافران کرایه می دهد. یک طبقه اش را. زیاد دور نیست. میراث فرهنگی گفته باید خانه را ثبت کنیم. پارسال هم دنبال مجوز رفتم. دنگ و فنگ زیاد داشت. پشیمان شدم. همین جور کرایه دادیم. حالا مگر چه می شود؟! دو روز می آیند و کرایه می کنند و می روند. اینجا بیشتری ها که می آیند هتل نمی روند. دنبال همین جور خانه ها هستند. آدم شمال بیاید و برود هتل؟! گران هم هست تازه. شبی ...
حاتمی کیا :فیلمساز باید برای اعتقادش فیلم بسازد نه برای خوش آمد دیگران/ اینکه می گویند من فیلمساز ارزشی ...
...> کارگردان فیلم سینمایی دیده بان با اشاره به زنده یاد عباس کیارستمی، گفت: یک بار در جایی خواندم و یک بار هم مصاحبه ای از عباس کیارستمی دیدم که به نکته مهمی اشاره کرد گویا وقتی فیلم نان و کوچه را می ساخت و در صحنه ای قرار بود سگی پشت در خانه بنشیند فیلمبرداری صحنه مورد نظرش 40 روز طول کشید او فیلم اولش را می ساخت و فیلمبرداری اثرش بر عهده مهرداد فخیمی بود که در آن زمان برای خودش فرد مطرحی بود. اما وی ...
آشتی با قرآن به سبک آیه گرافی
خوانده شده است. مثلا دعای خمس عشر یکی از همین دعاهاست که مردم خیلی کم می شناسند. یا مثلا در ماه رمضان هر روز دعاهای روزانه را کار کردیم و فوق العاده پخش شد و بازخورد گرفتیم. ان شاالله در گام بعدی هم می خواهیم سراغ حدیث گرافی برویم. با این آیه خرد شدم ! آیه آیه قرآن را تصویرسازی می کند تا بیش از پیش بر مخاطب خود تاثیر بگذارد. من کار خاصی نمی کنم. فقط یک آیه از قرآن را متناسب ...
شهاب حسینی: اول توکل و توسل و در مرحله بعد تأمل و تفکر
سینمای ایران. کارگردانی فیلم ساکن طبقه وسط که در 37 نقش متعدد حضور داشت و البته چندان مورد استقبال قرار نگرفت. اتفاقی که اکنون و پس از دریافت نخل طلا انگار ستاره بخت این فیلم نیز ظهور کرده است. در آن شب متفاوت سینمای ایران که جشنواره کن وجهه دیگری از سینمای ایران را به جهانیان معرفی کرد، زمانی که نام شهاب حسینی از ایران برای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد خوانده شد، زمانی که او با ...
روایت خانم بازیگر معروف از ازدواج با مردی که سرطان داشت
که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفت های خانواده این کار را کردم. حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطره انگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی می کردیم. من همیشه در زندگی ام آدم محافظه کاری بودم و دنبال این بودم که بی ...
آرپی جی زن عملیات بیت المقدس که برترین دانشمند ایران شد
.... آن موقع فضا طوری بود که من وقتی با همسرم عقد کردم، دو روز بعدش رفتم جبهه. فرمانده کل قوا وقتی می خواست حکم عملیات بدهد که نباید با تاریخ عقد من هماهنگ می کرد! ما باید خودمان را هماهنگ می کردیم. درست مثل امروز که یک سری از جوان های ما به عنوان مدافعان حرم به عراق و سوریه می روند و در مقابل داعش می جنگند. من بارها به برخی از این دوستانی که نسبت به کسانی که می روند آنجا می جنگند کم لطفی می کنند ...
سرِّ سر؛ کتابی درباره سرداری که سرش بر نیزه داعش رفت!
شان در بنیاد شهید استان فارس در ارتباط با یک جانباز اعصاب و روان. مرد خدا سردار شهید عبدالله اسکندری از آن بزرگ مردانی است که تواضع و اخلاص اش زبانزد خاص و عام بوده و است. در تمام سال های جنگ، جبهه بودند و بعد از آن هم بخاطر مأموریت های متفاوت، زندگی و کار در شهرهای مختلفی چون اهواز، بندرعباس، اراک، سبزوار و ... را تجربه کردند. با این حال تمام این فعالیت ها و مسئولیت شان در ...