سایر منابع:
سایر خبرها
پدری پسر هشت ساله اش را از پل پرت کرد
زیرنظر قاضی علی اکبر احمدی نژاد، اعتراف کرد: بعد از اینکه از همسرم جدا شدیم، پسرم چون با مادرش نمی ساخت، همراه من زندگی می کرد؛ اما از دست کارها و بهانه گیری هایش خسته شده بودم. اصلا بعد از طلاق خیلی اعتراض می کرد و حتی دو بار از خانه فرار کرده بود که یک بار حرم رفته بود و یک بار دیگر در پارک دانشجو پیدایش کردیم. خسته ام کرده بود. روز حادثه او را سوار موتورسیکلت کردم و بالای پل امام حسین(ع) بردم. کمی ...
خانم بازیگری که بوکسور هم هست ؟!
دوستانم در کلاس های بازیگری استاد سمندریان شرکت کردم. پس از گذراندن یک دوره کوتاه، اولین فیلم سینمایی را به نام طلاق به سبک ایرونی با آقای حامد کمیلی بازی کردم. آن زمان بازیگری برای من هدف نبود و بیشتر دنبال تجربه اندوزی بودم. هرچه جلوتر رفتم به بازیگری بیشتر علاقه مند شدم و به خودم گفتم بهتره در حرفه ای که وارد می شوم اطلاعات خود را بالا ببری و بعد شروع به فعالیت کنی. به همین خاطر برای مدتی کنار ...
هلی برن عملیات خیبر بعد از جنگ ویتنام در دنیا بی نظیر بود/ به افسر آمرکایی سیلی زدم و گفتم پوستش را می ...
ضد اهداف سطحی عمل کند و هم برای گشت و شناسایی و تجسس و نجات به کار گرفته شود. ** به صورت افسر آمریکایی سیلی زدم و گفتم پوستش را می کَنَم * چه زمانی شما فرمانده یگان هوادریا شدید؟ من در سال 55-54 مسئول پروازی اسکادران 212 بودم. آن زمان یک تیم خارجی به نام تفت این یگان را هدایت می کرد. یک روز صبح که به آشیانه رفتم، دیدم یکی از آمریکایی ها با چند نفر از درجه دارهای ما ...
دفاع رستم قاسمی از روش فروش نفت در دوره احمدی نژاد
مرتضوی برای خرید 138 شرکت از سازمان تأمین اجتماعی همراه بود که در آن متهم ردیف اول گفت: قبل از تحریم، چهار میلیارد یورو به تأمین اجتماعی پول دادم و کمکشان کردم؛ درعوض قرار شد شرکت بگیرم. وقتی تحریم شدم، 10 روز بعد از دادن پول به تأمین اجتماعی بود. از امارات به وزیر نفت (رستم قاسمی) زنگ زدم و گفتم من در تأمین اجتماعی چهار میلیارد یورو پول دارم. چون 15 روز بیشتر وقت نداشتم، از وزیر خواستم با تأمین ...
ازرفتن به جبهه پشیمان نیستم
در کنار سایر رزمندگان در حال ساخت سنگر بودیم به یک باره گرفتار اتش تیربار دشمن شدیم. صحنه ای را دیگر به یاد ندارم که بعد از آن چه شد ولی همرزمانم برایم تعریف کردند که در آن پاتک دشمن من از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار می گیرم طوری که آنان در لحظه اول تصور می کنند من شهید شده ام. زمانی که متوجه صدای تنفس من می شوند فورا مرا به بیمارستان سنندج هلی برد می کنند؛ در بیمارستان ...
رزمنده ها ذوب در امام بودند/ مسائل ضدفرهنگی جامعه را به قهقرا برده است
به گزارش بلاغ ، وقتی چشمانم را می بندنم و فقط فکر می کنم که بمباران شیمایی شده است، توان تحمل آن را ندارم، در خیال هم سوزنده و دل خراش است تحمل شیمیایی و جان را می سوزاند اما بازماندگان بمباران های شیمیایی در هر لحظه عمری که باقی مانده به ازای هر نفس شیمیایی می سوزند.... راهی خانه جانباز شیمیایی هستیم، ساعت چهار بعدازظهر یکی از روزهای گرم سال، از همسایگان نشانی دقیق را می پرسیم به سر ...
همدستی برای قتل شوهر زن مورد علاقه +عکس
او علاقه پیدا کردم.بارها از همسرم خواستم طلاقم بدهد اما او به هیچ عنوان قبول نمی کرد. تا اینکه موضوع را با بهنام در میان گذاشتم. او هم به دیدن شوهرم رفت تا راضی اش کند که طلاقم بدهد اما نتوانست. تا اینکه من و مرد دلخواهم نقشه قتل شوهرم را کشیدیم. شب حادثه بهنام به همراه 3 کارگرش به محل زندگی من و شوهرم آمدند و من در را برایشان باز کردم. درحالی که همسرم خواب بود سراغش رفتند و او را ...
آرپی جی زن جنگ برترین دانشمندایران شد!
باز شد؟ من داوطلب بودم. البته من دانشگاه بقیهًْ الله سپاه هم بودم اما به جز یک بار همه حضور من در جبهه داوطلبانه بود. مردم می رفتند ما هم می رفتیم. آن موقع فضا طوری بود که من وقتی با همسرم عقد کردم، دو روز بعدش رفتم جبهه. فرمانده کل قوا وقتی می خواست حکم عملیات بدهد که نباید با تاریخ عقد من هماهنگ می کرد! ما باید خودمان را هماهنگ می کردیم. درست مثل امروز که یک سری از جوان های ما به عنوان ...
شهدا مصداق بارز موفقیت در جهاد کبیر بودند/ مسئولان بفهمند در مقابل رهبر انقلاب نمی توانند بایستند
در بیان خصوصیات منحصر به فرد شهدا به نقل از پدر شهید علی قیصری گفت: زمانی که قرار بود پسر من را جراحی کنند اما امکان بیهوشی و سرَ کردن موضعی نبود، پسرم به پزشکان گفت شما کار خودتان را بکنید من هم کار خودم را می کنم فقط یک پرده مقابل صورت من بیندازید تا من عمل را نبینم و به محض اینکه تیغ جراحی را دید گفت: یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض الملک القدوس ... و با قرآن درد جسمش را آرام می کرد. ...
قتل؛ پایان رابطه پنهانی
زمانی که همسرم در خانه نبود به دیدنم آمد و با داد و فریاد از من خواست هرچه زودترهمسرم را طلاق بدهم و با او ازدواج کنم. من که با شنیدن این حرف ها وتهدیدها بشدت ترسیده بودم همان شب او را به قتل رسانده و بعد هم جسدش را با موتور سه چرخه ام به اطراف جاده روستایی برده و رهایش کردم. به گفته سرهنگ خیرخواه، متهم پس از بازجویی های نهایی با دستور قضایی راهی زندان شد. منبع: روزنامه ایران ...
سعید محمدپور: جایزه طلا را هم بدهند کم است/به خاطر رفاقت با بچه ها اردوی تیم ملی را ترک کردم،پشیمانم
چیز عادی پیش می رفت من زودتر از این و همان روز مسابقه قهرمان المپیک می شدم. آن زمان چند سالت بود؟ 19 سال. در لندن وزنه های خوبی هم زدی. بله دقیقا من وزنه های خوبی زده بودم ولی متاسفانه بعضی افراد می خواهند این مساله را کم رنگ کنند. وزنه هایی که من در روز مسابقه زدم به جز همان دوره در همه دوره ای المپیک مدال داشت. خیلی جالبه شما می دانید که ورزش هایی چون وزنه برداری ...
فقر، بیکاری و اعتیاد دومینوی معضلات اجتماعی در قطب اقتصاد کشور
سعی می کردم زندگی ام را با قناعت و مناعت اداره کنم،معصومه روز به روز بزرگتر می شد و همسرم بیش از پیش غرق در کار بود به نحوی که وقتی به خانه می آمد دوباره با دوستانش که همخانه بودیم سر می کرد. راضی بودم از زندگی اما از فاصله ای که بین فرزند و همسرم ایجاد شده بود نگران بود تا اینکه یک شب معصومه به دنبال پدر به خانه همسایه رفت. وقتی که برای آوردن دخترم به خانه همسایه رفتم با بساط ...
ما به سوی میدان نبرد پرواز می کنیم
و او ظاهرا برای اجازه گرفتن به این معنی نیامده بود. اما وقتی من اجازه گرفتم او رو به امام کرد و گفت پس اجازه بدهید من هم بروم. امام فرمودند که مانعی ندارد. بعد بلافاصله از منزل امام بیرون آمدیم. پیش از ظهر بود با هم قرار گذاشتیم که بعد از ظهر همان روز به اهواز برویم. البته من زودتر می خواستم بروم. او (شهیدچمران) گفت من دوسه ساعت کار دارم، چندتا دوست و آشنا و بچه ها را می خواهم با خودم ...
باهنر: میل قلبی اصلاح طلبان آقای روحانی نیست
لاریجانی و حتی از بیرون مجلس به من گفتند که چرا اینجوری شد و ما جبران می کنیم؛ بیا در جلسه علنی کاندیدا شو و... در همان ایام حداقل 10 نفر به من زنگ زدند که ما مساله مهمی داشتیم و در جلسه نیامدیم و رای ما به تو است. حتی خود آقای صدر به من گفت اگر کاندیدا شوی رای می آوری. واقعا هم اگر زیر رای فراکسیون می زدم و کاندیدا می شدم، رای می آوردم. بعضی فکر می کردند من قهر کردم. گفتم که من تشکیلاتی هستم. اگر ...
برپایی مراسم خاطره گویی در مسجد خاتم الانیاء(ص)
یکی از نوجوانانی که فارسانی بود و از شهرکرد اعزام شده، زانوهایش را بغل کرده و گریه می کند از او پرسیدم اسدی چرا گریه می کنی؟ گفت: ناراحت از این که مرا از نیروها جدا کردی و نگذاشتی به خط مقدم برم، با او صحبت کردم دلداری دادم و گفتم برو دو رکعت نماز بخوان شاید خداوند کارت را درست کرد و رفتم. شریفی ادامه داد: از نماز خانه که خارج شدم یکی از پیرمردهای پر سن وسال دم در ورودی جلویم را گرفت و گفت ...
مادر گریه نکن حسینت را در راه امام حسین(ع) داده ای
اخلاق و خندان بود و در دل همه اعضای خانواده جایگاه ویژه ای داشت تا جایی که خاله من هنوز خود را داغدار حسین می داند و می گوید: من را در داخل قبر حسین دفن کنید. بسیار به خانواده اهمیت می داد. آن زمان پدرم تصادف کرد و خانه نشین شد. حسین درس را کنار گذاشت و به سر کار رفت تا خرج خانه را تأمین کند. شهیدی که پیکرش که یک هفته زیر آفتاب تازه ماند هنگامی که به شهادت رسید پیکرش یک هفته دست کومله ها بود و در زیر آفتاب داغ قرار داشت اما وقتی پیکرش را آوردند پدرم پس از شناسایی پیکر حسین گفت: پیکر شهید کاملاً تازه و ذره ای بو نگرفته بود. ...
صحبت های بهنوش بختیاری درباره فامیل های مذهبی اش!
به مجالس مولودی بروم. دو بار رفتم و چیزهای ریز آدم های حاضر در آنجا را به ذهنم سپردم. با همه این کارها روز اولی که جلوی دوربین رفتم خود ملیحه شده بودم. این اتفاق دوبار تا حالا برایم پیش آمده. یکی سر نمایش دور همی زنان شکسپیر که نقش کلئوپاترا را بازی می کردم و با پوشیدن لباس ها انگار روح او هم در من دمیده می شد و یک بار هم سر فیلم من این اتفاق برایم افتاد. از نظر او ملیحه شخصیتی جدی ...
واقعیت اعدام های سال 67/ فحشای سازمان یافته در خانه های تیمی منافقین/ ماجرای ترور غم انگیز یک زن باردار
. ولی من شما و خانواده تان را می شناسم، شما سرمایه دار نیستید خیلی متعجب بود و به همین علت با ما همکاری کرد ولی هنوز درگیر یکسری افکار غلط بود. بعد از یک ماه یک روز جمعه بود که پلیس قضایی این فرد با من تماس گرفت و گفت که با اسلحه قصد فرار داشته که سریعا دستگیرش می کنند. وقتی پیش من آمد گفت که آقای نکونام من یک خواهش دارم از شما، مرا بکشید چون من نمی توانم مثل شما باشم، نمی توانم آدم باشم، تمام وجود ...
ماجرای جنجالی ازدواج بازیگر زن با مسعود رسام +عکس
آمده ای بیا تست بده. آن روز خیلی خوشحال شدم اما می دانستم خانواده ام مخالفت می کنند. در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاس های آموزشی بهروز بقایی رفتم تا توانایی های بازیگری ام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانواده ام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. مروارید سرخ فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم. دوران عاشقی فریبا نادری و همسرش ...
وکیل اولیای دم زهرا کاظمی: مرتضوی الفبای حقوق را نمی دانست/ درسال 79 حکم تعلیق او صادر شد، ولی اجرا نشد
قتل غیرعمد بوده است و بعد دو نفر از کارمندان وزارت اطلاعات را تفهیم اتهام به عنوان قتل غیرعمد می کنند؛ سپس پرونده با این کیفرخواست علیه مأموران وزارت اطلاعات به دادگاه می رود. رئیس دادگاه را چند روز قبل از تشکیل دادگاه تغییر می دهند و جلسه آن دادگاه که ما در آن شرکت کردیم، محرمانه می شود که مورد اعتراض شدید ما هم قرار گرفت. در این دادگاه گفته می شود که در ازدحامی به قتل رسیده و طبق قانون بیت المال ...
مسافری از دیار شهداء
...، وقتی چشمانم را باز کردم دیدم در پتویی سرخ رنگ داخل آمبولانس در حال حرکت هستم. فورا بلند شده و فریاد زدم؛ مرا کجا می برید ! ... مرا کجا می برید!! ....... ناگهان راننده آمبولانس ترمز کرد وپا به فرارگذاشت. در حالی که دنبال او می دویدم، به راننده گفتم مگر چه شده ؟ گفت تو 24ساعت است که شهید شده ای و الان زنده شده ای، با حالتی مضطرب به من گفت دیگر نمی توانم با شما بیایم و خودت با ...
9مباهله تاریخی که کمتر شنیده اید
به وسیله زهری مسموم شدند، احساس کردند در سفر آخرت قرار گرفته اند، لذا در مورد جانشینشان بعد از خود، به بیان وصیتی پرداختند که در ذیل آمده است: خیرانی می گوید: پدرم که خدمتکار خانه امام جواد (علیه السلام) بود می گفت شخصی به نام احمدبن محمدبن عیسی هر شب هنگام سحر به خانه امام جواد (علیه السلام) می آمد تا از وضع بیماری آن حضرت با خبر شود، اکنون ماجرا را از زبان پدر خیرانی بشنوید: ...
قتل هنگام فرار
روزنامه شرق: فرار از دست پلیس انگیزه ای بود که پسر جوان وقتی در برابر اتهام قتل دوستش قرار گرفت، به عنوان دلیل کارش اعلام کرد و مدعی شد قتل عمدی نبوده است. متهم که در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد، گفت روز حادثه مواد کشیده بود و در حالت عادی نبود. نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی در جایگاه قرار گرفت و ضمن اعلام جرم علیه دو متهم حاضر در دادگاه به دلیل سرقت ...
راکرها لولو نیستند!
مثل کاوه یغمایی، محسن نامجو و رضا یزدانی کارهایشان مورد توجه قرار گرفتند که البته هم چنان با مشکلاتی مثل نبود سالن و سختی امضای مجوز دست وپنجه نرم می کردند... گروه کامنت رضا یزدانی اولین راکری بود که مجوز گرفت و برای همین مجبور بود اصول و قواعدی را رعایت کند و به همین دلیل فضای موسیقی اش سمت پاپ و پاپ/ راک رفت. آن زمان من در گروه های اوهام و راز شب ساز می زدم. فضا برای کار خیلی ...
داستان عجیب 2 خواهر در مسیری کثیف
.... با شنیدن این حرف انگار دنیا روی سرم خراب شد. تا دو سه روز گیج و منگ بودم و حال خودم را نمی فهمیدم. خواهرم قول داد با دوستش قطع رابطه کند و از کارهای اشتباهش دست بردارد. اما او روز بعد دوباره به همکلاسی اش زنگ زد. آنها در اتاق مشغول گفت وگو بودند و من مثل سیر و سرکه می جوشیدم. نمی دانستم چه کار کنم. موضوع را به پدرم اطلاع دادم و گفتم چه بلایی سر خواهرم آمده است. پدر و مادرم باور نمی کردند چه ...
سیدمحمد غرضی: یقه حاج احمد آقا را گرفتم و گفتم به امام زمان اگر بگذارید بنی صدر رئیس جمهور شود...
شد و 16 هزار عراقی به سمت ایران آمدند. مسعود بختیاری خطاب به غرضی گفت:مهندس این حرف ها برای بعد از جنگ است، شما قبل از جنگ را بگویید. غرضی گفت: فرمانده ارتش بنی صدر بود.وضعیتش معلوم بود. ایشان یک هفته قبل از اینکه خوزستان مورد حمله قرار گیرد یک افسر عالی رتبه من را به لشکر 92 دعوت کرد و وقتی توضیحاتش از سلاحها و تجهیزات عراق تمام شد گفتم ما چی داریم؟ گفت خوزستان خالی است. ...
دلخوری منوچهر آذری از مهران مدیری/ دلجویی دوباره جاودانی از احسان علیخانی
...: بسیار احساس خوشبختی می کنم؛ نه به دلیل مادیات بلکه به دلیل خانواده و همسرم. چرا که مدیریت زندگی من اول به دست خدا و بعد دست همسرم است. در بخش دیگر برنامه سعید عرب خواننده دو قطعه برای مخاطبان اجرا کرد. دورهمی شب قبل میزبان رضا جاودانی هم بود. به عنوان سوال ابتدایی مدیری به طنز دلیل چاقی این مجری ورزشی را جویا شد. جاودانی گفت: به دلیل غصه زیاد، غذا زیاد می خورم و چاق شدم ...
نانوا شدم تا نماز صبحم قضا نشود
سری بعد که دوباره رفتم نانوایی بدهی اش را پرداخت کردم. همیشه او را مثال می زنم خودش را حسین محمودنژاد معرفی می کند و 15سالی می شود که کنار مغازه نانوایی عرب، بقالی دارد. در ماه مبارک رمضان افرادی می آمدند و به دلیل گرم بودن هوا آب یا آبمیوه خریده و در جلو چشم مردم روزه خواری می کردند، من برای آنها عرب را مثال می زدم و می گفتم: بروید و این نانوا را ببینید. گرمای هوا و گرمای ...
از این ناراحتم که چرا امکانات تسهیل کننده مادری در جامعه نیست
مادران امروز که عمدتاً زنانی هستند که در دانشگاه ها به تحصیل پرداخته اند و بعضاً چند صباحی یا بیشتر اشتغال داشته اند و یا دارند، با چالش جمع کردن زندگی اجتماعی خانوادگی مواجه اند. اگر این زنان، زنانی باشند که در دانشگاه های طراز اول تحصیل کرده باشند، این دوگانه برایشان صد چندان می شود چون امکان حضور اجتماعی و اشتغال برایشان فراهم تر است. اینان از یکسو دوست دارند مادرانی تمام وقت برای فرزندانشان باشند و از طرفی دیگر، جاذبه های زندگی اجتماعی، کسب درآمد، کسب موفقیت علمی آنها را وسوسه می کند تا خانه را ترک کنند و به محیط اجتماعی وارد شوند. ...
مرتضوی در آستانه دادگاهی دیگر
زندان اوین و هنگامی که در حال گرفتن عکس از خانواده های بازداشت شدگان بود، با ضرب و شتم دستگیر و حکم بازداشت وی از سوی دادستانی صادر شد و پس از دو روز بازجویی، به دلیل نامعلومی او را به نیروی انتظامی تحویل دادند. زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی می گوید که به هنگام بازجویی در دادستانی، به ویژه از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. بعد از ظهر همان روز، او به دستور قاضی مرتضوی به دادستانی اوین ...