سایر منابع:
سایر خبرها
دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم
مشاوره خانواده معرفی کرد تا شاید از تصمیم جدایی منصرف شوند. 110 تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها + تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
هویدا را چه کسی کشت؟
کوتاه است هر نسبتی را می خواهیم به او بدهیم. بعد از انقلاب خلخالی سر برخی موضوعات که اکثر آنها هم نزاع های سیاسی بود، تخریب شد. حتی شایعه کرده بودند او معتادان مواد مخدر را اعدام می کند در حالی که این دروغ محض بود. ایشان حتی یک معتاد را اعدام نکرده است. فقط قاچاقچی ها اعدام می شدند. من و شما شب اول قبر باید جواب دهیم. در مورد دادگاه هویدا هم من اعتراضی از ایشان نشنیدم چرا که هویدا ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
آیا شما اقای ترامپ را به عنوان یک رییس جمهوری مدبر قبول دارید؟ کلینتون: نه، به هیچ وجه. او دارای تحمل و فراست نیست. من روسای جمهور با فراستی را دیدم. در دوران همسرم وی کسری بودجه را جبران کرد و با ایجاد 23 میلیون شغل جدید موجب افزایش درآمد مردم شد و درآمد سیاهپوستان تا 33 درصد افزایش به چشم خود دید. بعد از یازده سپتامبر هم با جورج بوش همکاری کردم و بسیار همکاری خوبی بود. ما نباید دست ...
رابطه نامشروع با وعده ازدواج بعد از مرگ شوهر!
رابطه با این جنایت به مأموران گفت: من 15 سال بود که ارتباطی با عشرت نداشتم تا این که او را در خانه مادرم دیدم. به او گفتم وضع مالی خوبی ندارم. عشرت هم قبول کرد کمکم کند. او چند قطعه زمین را به نام من کرد تا آنها را بفروشم. پس از فروش زمین ها، او 20 میلیون تومان به من داد . چند روز بعد عشرت با من تماس گرفت و مدعی شد زمین ها متعلق به شوهرش بوده و او متوجه فروش غیرقانونی زمین ها شده است. او مرا ترساند و ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
آیا شما اقای ترامپ را به عنوان یک رییس جمهوری مدبر قبول دارید؟ کلینتون: نه، به هیچ وجه. او دارای تحمل و فراست نیست. من روسای جمهور با فراستی را دیدم. در دوران همسرم وی کسری بودجه را جبران کرد و با ایجاد 23 میلیون شغل جدید موجب افزایش درآمد مردم شد و درآمد سیاهپوستان تا 33 درصد افزایش به چشم خود دید. بعد از یازده سپتامبر هم با جورج بوش همکاری کردم و بسیار همکاری خوبی بود. ما نباید دست ...
خلخالی عِلمش کف دستش بود
اکثر آنها هم نزاع های سیاسی بود، تخریب شد. حتی شایعه کرده بودند او معتادان مواد مخدر را اعدام می کند؛ درحالی که این دروغ محض بود. ایشان حتی یک معتاد را اعدام نکرده است. فقط قاچاقچی ها اعدام می شدند. من و شما شب اول قبر باید جواب بدهیم. 40 روز با شریعتی در یک بند بودم. من بعد از امام و پدرم ایشان را قبول دارم. آدم روشنفکر و بسیار متدینی بود. نمازش را هم اول وقت می خواند. فردی متدین و متعبد بود؛ ولی اهل خنگوله بازی هم نبود. واقعا او به سفر حج نرفته بود؛ بلکه پرواز کرده بود. مرگ دکتر مشکوک است. همین طور مرگ حاج آقا مصطفی خمینی. ...
روایت همسرانه از بادیگاردی که شب تاسوعا شهید مدافع حرم شد
، در تیم رهایی گروگان بود. به من گفت: هر اتفاقی پیش بیاید، کارم همین است و برای دفاع می روم من هم گفتم: مسئله ای ندارد، چون بالاخره واجب است. پدرم هم در همین شغل بود و اکثر دوران 8 سال جنگ تحمیلی را در جبهه ها، رزمنده بود. تقریبا تا سن 5-6 سالگی ام، پدرم در جبهه بود و اکثر اوقات پدر را نمی دیدم و وقتی که بعد از چند وقت برمی گشت، خیلی خوشحال می شدم و با این شرایط و سختی ها کاملا آشنایی داشتم. ...
اشعار ویژه شب تاسوعا - حضرت ابالفضل العباس (ع)
... غربت سراغم آمد عباسم که می رفت غیر از علی اصغر، گواهم هیچ کس نیست زیر بغل های مرا باید بگیری من داغ دیدم عذرخواهم هیچ کس نیست تنها شدم اطرافم اما ازدحام است هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست بی دست می شد کاش دستم را بگیری حالا که بی تو تکیه گاهم هیچ کس نیست فرقت شکسته با علی فرقی نداری پاشیده تر ...
شخصیت قیمت در دورهمی چگونه شکل گرفت؟ (1)
، در دنیای نمایش سیر می کردم و با بقیه هم سن و سال هایم قدری تفاوت داشتم. این را هم برای نخستین بار در این جا مطرح کنم که من اولین فیلمم را در دوره راهنمایی بازی کردم و جلوی دوربین فیلمی به نام "فرشته ی سلامتی" رفتم. آن زمان عوامل فیلم به مدرسه ما آمدند و از کسانی که توانایی بازیگری داشتند، تست گرفتند و من را به همراه چند نفر دیگر برای آن فیلم انتخاب کردند. یادم می آید که ما 13 روز ...
داستان های غیر قابل توصیف اما واقعی
دیشب می پرسند در جواب می گوید که هیچ چیز را به یاد نمی آورد. همراه ناشناس دختر من همیشه از کابوس های شبانه رنج می برد. یک بار تصمیم گرفتم کنار او بمانم و به او گفتم: نترس دخترم، من اینجا هستم و همه چیز خوب است. دخترم گفت: اما مامان اون که کنار تو نشسته کیه؟! مهمان شب وقتی هفت ساله بودم یک شب از شدت گوش درد از خواب بیدار شدم، تصمیم گرفتم تا ...
جوانی که کیف سه میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند+عکس
دنیا آمدم و پدرم کشاورز بود. همیشه در زندگی شاهد تلاش و زحمت پدرم برای به دست آوردن لقمه نانی حلال بودم. او بود که از همان کودکی مان، به ما آموخت که مهم ترین اصل زندگی درستکاری و کسب روزی حلال است. وقتی در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم با دیدن فیلم ها و تصاویری از رشادت های تکاوران نیروی زمینی ارتش تصمیم گرفتم وارد ارتش شوم. شوق پوشیدن لباس تکاوری و دفاع از آب و خاک کشور مرا در مسیری قرارداد تا به ...
آهنگ هرکی دورم بود گریه هامو فهمید
تولدت فهمیدم . حسرت این ... به گذشته ها که فکر میکنم نمیتونم جلوی گریه هامو بگیرم. یادت مونده ... وبلاگ یه ادمی که تو یه لحظه گریه میکنه و میخنده. ... چقدر دور از احساسم ایستاده ای! ... چند ریشر بود خداحافظیت؟ ..... جای خدا بودم یه بار دیگه تموم بنده هامو میشمردم ببینم که یه قت یکیشون تنها نمونده باشه و انقدر هوای دونفره هارو به رخ تک نفره هام نمیکشیدم. .... تا اینکه چند روز پیش فهمیدم ...
نقوی: به خاطر حرف هایم دو بار مرا به دادگاه کشاندند/ حق ندارید پایتان را از مرز عدالت خارج کنید
تر باشد. چرا این زن نباید برود؟ یا مردی که چکش دارد برگشت می خورد و اگر 5 دقیقه زودتر به بانک می رسید این اتفاق نمی افتاد. هیچ کس حق اضافی ندارد. حتی من معتقدم رئیس جمهوری هم حق چنین کاری ندارد. می گویند فرق می کند و رئیس جمهوری می خواهد کار 60 میلیون نفر را راه بیندازد. مطمئن باشید چنین رئیس جمهوری هیچ وقت نمی تواند کار 60 میلیون نفر را راه بیندازد چون درد 60 میلیون را نکشیده و همیشه از آن مسیر ...
خرسندی اهل بیت(ع) بهای سترگی برای یتیمی فرزندانمان است
به مخاطبان معرفی می کنید؟ سبک زندگی شهید واقعاً اسلامی و قرآنی بود. از چیدمان خانه مان گرفته تا هر چیزی که فکرش را بکنید. تا آنجا که امکان داشت کارهایش را رو به قبله انجام می داد. حتی ناخن گرفتن و زدن محاسن و سیبلش همه طبق مقررات و احکام بود و بیشتر غسل های روز جمعه را بجا می آورد. من خودم فکر می کنم که در این چند سال زیر دست یک استاد بزرگ شده ام و الان می دانم که لحظه به لحظه زندگی ام را ...
پیکرت مانند تسبیحی است که از هم وا شده...
گروه معارف - رجانیوز: حسین (ع)، نزدیک ترین، محبوب ترین و دوست داشتنی ترین هدیه را برای معاشقه با خدا برگزیده بود. شاید اندیشیده بود که خوبتر هایش را اول فدای معشوق کند و شاید این کلام علی اکبر (ع) دلش را آتش زده بود که: یا ابة لا ابقانی الله بعدک طرفه عین. پدر جان! خدا پس از تو مرا به قدر چشم به هم زدنی زنده نگذارد. پدر جان! دنیای من آنی پس از تو دوام نیاورد. چشمهای من، جهان را پس از تو نبیند. چه خوب شد ک ...
نقش آموزش و پرورش در پیشگیری از مصرف مواد مخدر
استفاده می شود، عبارتند از: 1. ارتباط با نویسندگان و کارگردانان تلویزیون تأثیر بسیار زیادی در رفتار کودکان و نوجوانان دارد. غالب برداشت های نوجوانان از شخصیت ها و یادگیری های آنان با برداشت بزرگسالان متفاوت است. برخی از شخصیت پردازی ها از افراد معتاد، منجر به ایجاد نگرش های مثبت نسبت به مواد مخدر می شود. عدم نمایش واقع گرایانه عواقب و عوارض اعتیاد، اغلب پیام آور وجه جذاب آن مانند ...
هادی غفاری: نمره قبولی به روحانی می دهیم
را تنها گذاشته بودند. گفتم: مگر در انقلاب ما، همه امام و یارانش را تنها نگذاشته بودند پس چرا ما تسلیم نشدیم. تو خانواده مرا می شناسی. مگر پدر پیرم زیر شکنجه شهید نشد! مادر 80 ساله ام شکنجه روحی نشد! خواهرم به اعدام محکوم نشد و خودم زندان نرفتم و چند سال از دست ساواک آواره نبودم!؟ عرفات کم آورد و گفت الان در طواف هستیم و با من جدال نکن. شب به اردوگاه بیا با هم صحبت کنیم. به ...
زن جوان با یک جواز مرگ دو شوهرش را دفن کرد
مرده بودند و در زندگی کسی را نداشت. پس از چند سال باربری به دستفروشی روی آورد و با گذشت سال ها از بنکداران بنام شهر شد و ثروت سرشاری به دست آورد. میرزا تا شصت سالگی زن و فرزندی نداشت تا اینکه با دختر جوانی ازدواج کرد اما صاحب فرزندی نشد و تا اینکه به علت بیماری سرطان مرد و همه ثروتش، پول هایی کلان در حساب های بانکی، املاکی در شمال و خانه ویلایی اش در شمیران به این بیوه جوان رسید، یک روز این زن را ...
میثاق معمارزاده از اتفاقات پشت پرده پرسپولیس می گوید
دانند که هر روز بعد از تمرین و بازی به خانه می روم. * روزهای بدی را هم درون دروازه پرسپولیس با نتایج بدی به همراه داشتی؟ - خب فشارهایی که روی من وارد می کردند سبب شد تا حد زیادی تمرکزم را به هم بزنند. هر چند در آن سال در نیم فصل اول من تنها 3 بازی درون دروازۀ پرسپولیس ایستادم. این خودش بزرگترین ضربه به من بود که چه اتفاقی افتاده که من تنها 3 بازی طی یک نیم فصل بازی کرده ام! هفتۀ ...
آیه حنجره ات سمت خدا باریده ست/شعر
در بیاورد وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد بی شک برای بردن زیر گلوی تو حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد از تیر گفته اند به کرات شاعران آنجا که از گلوی تو سر در بیاورد اما نگفته اند که ارباب از گلوت باید که تیر را به هنر در بیاورد ای کاش حرمله بنشیند مگر خودش این تیر را به تیر دگر در بیاورد هم که سه شعبه است، همینکه سه شعله است یعنی ...
این دل شده هیئت اباعبدالله/ دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است
رسیده سخت سردرگم شده بس که ابعاد غم این ماجرا پیچیده است محمد بختیاری گرچه هر لحظه تماشای تو شادم کرده است دیدنت این بار دل را خانه ی غم کرده است ای جوان! گفتم عصای دست پیری ام شوی داغ تو پشت مرا مثل عصا خم کرده است پای خود را می کشی بر خاک اسماعیل من تیغ امّا در تن تو کشف زمزم کرده است عده ای شمشیر ...
ابدی ترین دوستان، همان Friends است!
: مستانه تابش ارزان ترین تراپیست دنیا رامبد خانلری: نقل چند قسمت سریال نیست، نقل یک زندگی است؛ من با هیچکسی به اندازه پدرم، مادرم، خواهرم، راس و ریچل و جویی و مونیکا و چندلر و فیبی زیر یک سقف زندگی نکرده ام. یادم هست در اولین مرتبه دیدار از یک جایی به بعد نگاه نگرانم به دنبال قسمت های باقیمانده سریال بود؛ این که چند بیست دقیقه دیگر در کنار دوستان هستم. هفت یا هشت سال پیش بود، یک ...
آزار و اذیت وقیحانه زن جوان
، از مصایب و رنج و غم های زمانه که با خطوط سرنوشتم عجین شده و سخت آزرده ام ساخته است!؟ از بس قلب کوچکم مالامال از درد ها، ناامید ی ها و لبریز از ناراحتی ها و غم ها شده، احساس می کنم که روزی این همه اندوه و درد، سرانجام محو و نابودم خواهد ساخت. در یک خانواده ساده و معمولی زندگی می کردم ، مادرم مرا همیشه ایّام مورد مهر و محبّت فراوان خود قرار می داد، ولی پدرم آنگونه که می بایست هیچگاه به اعضای ...
بسته شعر شب هشتم ماه محرم الحرام
، نشد یاری رسان مرا، کمرم تیر می کشد ای میوه ی دلم چقدر آه می کشی! این سینه از غمت پسرم، تیر می کشد با خود نگفتی آخر از این دست وپا زدن قلب شکسته ی پدرم تیر می کشد!؟ پهلوی تو چه زود مرا تا مدینه برد زخمی کبود در نظرم تیر می کشد من خیزران نخورده لبم درد می کند از بس دهان نوحه گرم تیر می کشد ...
چادر مسافرتی، گرسنگی، سرما، بی سرپناهی و غفلت مسئولان؛ حکایت این روزهای خانواده شاهرودی
واقع نمی دانم با این 100هزار تومان باید چکار کنم؟ در این بین اما مددکارم به من پیشنهاد جمع کردن وسایل و رفتن به گرگان را می دهد که آن هم نه برایم عملی است و نه می توانم با این 100هزار تومان آنرا عملی کنم من هم زنم، غرور دارم چرا باید با سری افتاده بعد از این همه سال به خانه پدرم بازگردم و سربار شوم. شوهرم آنجا سربار است و من دیگر نمی خواهم اضافه شوم. مسئولان کمیته امداد که دیگر هیچ ...
- پرواز همای - ؛ از - فقر تا ستاره شدن -
در زندگی ات سختی نکشی نمی توانی به جایی برسی. صحبت های مهریار فرزند دیگر همای من اول ویولن می زدم ولی زیاد بهش علاقه نداشتم و هر شب به بابام می گفتم با سه تارش برایم آهنگ بزند. من گوش می دادم و هر شب با صدای سه تار پدرم می خوابیدم. بابام هر شب دیر می آمد خانه و زیاد کار می کرد و سختی می کشید. از اول دوست داشتم خواننده بشوم. بعد چند تا کتاب گرفتم و دوست داشتم ...
روایت هایی از کرامات اهل بیت(ع)/ از مداحی که فرزندش شفا یافت تا تربتی که در خواب برای شفا معرفی شد
امام رضا(ع) در مشهد مقدس اعزام می شد و چند سال طول کشید که نوبت من بشود. نهایتا اسم مرا رد کردند و من از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم که پس از چند سال باز هم زیارت ثامن الحجج(ع) نصیبم شده و تاریخ اعزام هم با دهه محرم مصادف شده بود. به همین خاطر به هیئت امنای مسجد صاحب الزمان (عج) اعلام کردم که من عازم مشهد مقدس هستم و برای مداح به فکر شخص دیگری باشید. کربلایی مرتضی احمدی گفت: غروب آن روز ...
20 سال پا به پایش سوختم و ایستادم
فاو (والفجر8) شیمیایی شد و در عملیات های مختلفی هم حضور داشت. آن وقت ها هر 45 روز باید مرخصی می آمد. اما به خاطر احساس مسئولیتی که داشت، هر سه ماه به خانه برمی گشت. همسرتان جانباز شیمیایی بودند؛ بعد از اتمام جنگ چه فعالیت هایی داشتند؟ آن موقع چند سالی می شد که در تهران زندگی می کردیم. از سال 70 به همسرم می گفتند به دلیل جانبازی نباید سرکار بیاید اما عباس می گفت جسمم توانایی دارد و کار ...
دلم خون می شود وقتی شهدای حرم را به پول ربط می دهند
را از دست می دهد و مادرشان به سختی او و سایر فرزندانش را بزرگ می کند. من و مرتضی سوم دی ماه 83 با هم عقد کردیم. عقدمان روز میلاد امام رضا(ع) بود. شهریور 1385هم با هم ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. 12 سال دوشادوش آقا مرتضی روزهای زندگی را با هم گذراندیم و علی و فاطمه ثمره زندگی شیرین من و آقا مرتضی هستند. همسرتان نظامی بود، قاعدتاً شغل ایشان سختی های خودش را داشت. مرتضی ...
پیری و تنهایی ضرب در بی نهایت
تهیه گزارشی از زندگی کهنسالانی شده که با وجود سهم هر روزه شان از تنهایی و سکوت گوش خراش این سرا، دل به اعضای با محبت این خانه بسته اند و دست رد به سینه بی مهری ها زنده اند. سه سال داشتم که پدرم فوت شد و مادر 25 ساله ام مشکلات زندگی پرفراز و نشیب مان را با غیرتی مثال زدنی به دوش کشید و اجازه نداد به دلیل مشکلات مالی بسیارو توقع اطرافیان کارگر کارخانه چیت سازی زادگاهم بهشهر مازندران بشوم. از جان مایه ...