سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با مربی ایرانی تبار وردربرمن
اول آلمانی صحبت کردیم. پدرم متولد رشت و بزرگ شده تهران هست. تاکنون به ایران سفر کرده اید؟ شانس دو بار آمدن به ایران را داشتم. بار اول در سال 1985 بود که 6 سال سن داشتم و دومین دفعه سال 2005 به ایران سفر کردم. تا کنون به تهران، شیراز و اصفهان رفتم و شانس این را داشتم گنجینه های بزرگ و زیبایی را در ایران ببینم. عاشق ایران هستم و تحت تاثیر فرهنگ و مردم خونگرم این کشور قرار گرفتم ...
بازخوانی گفت وگو با هیچکاک سینمای ایران
و چون ما آن موقع انگلیسی نمی دانستیم قصه هایی را که می خواند تعریف می کرد. *اولین کتاب پلیسی که خودت خواندی چه نام داشت؟ 15 سالم بود که مجموعه داستان های شرلوک هلمز را که به زبان ارمنی ترجمه شده بودم خواندم. کتاب، نقاشی هم داشت و آن ها مرا جلب می کرد. *از چه سالی وارد تئاتر شدی؟ 14، 15 سالم بود که در دبیرستان و خانه نمایشنامه اجرا می کردم. خودم هم بازی و ...
کاش فاصله ها کم تر شود
.... زیر آفتاب لطیف پاییزی نشسته بودم که فکری از سرم گذشت. داشتم به شمایلی نگاه می کردم که خورشید از سایه های خودش در کنار درختان خلق کرده بود که چند پرنده از شاخه پریدند و هم زمان با آن ها چیزی در وجود من از شاخه ی دلم پرید. یک لحظه احساس کردم خودم بودم که بالا رفتم. به من اجازه ی شدن دادی و یک آن در مرز خواب و بیداری پرنده شدم. همیشه به آن موجودات کوچک فکر کرده ...
داود رشیدی: می خواستم راننده اتوبوس شوم
این موها چه کار کنم؟ در همین حین بدون هماهنگی قبلی ماشین انداخت و تمام موهای سرم را کوتاه کرد! (می خندد) خلاصه گریم شدم، لباس پوشیدم و به محوطه کاخ محل فیلمبرداری رفتم، جایی که مردم برای بازدید از کاخ و تفریح می آمدند. سیگاری روشن کردم و در این فکر بودم که برای نقش مناسب هستم یا نه! به قدری غرق فکر بودم که به قول سینمایی ها فیکس فریم شدم؛ مثل مجسمه. بعد از چند لحظه تکانی خوردم و پکی به ...
باهنر: حاج قاسم گفت تو اهل حساب و کتاب شده ای؛ جبهه نرو
، آقای دکتر حداد نبودند و من قرار بود اداره کنم. موقعی که دبیر بودم سر جای خود بند نمی شدم. مرتب این ور و آن ور می رفتم. روزی که داشتم جلسه را اداره می کردم حواسم پرت شد و فکر می کردم دبیر هستم و بلند شدم و رفتم. شانس آوردم دوربین های شما و این ها این لحظه را شکار نکردند. بلند شدم و تا نزدیکی پله ها رفتم و ناگهان یادم آمد من رئیس جلسه هستم. س: شایعه هایی رسیده بود که شورای ...
شوهرم میخواست من رابطه نامشروع داشته باشم!
داشتم و می رفتم و در دستشویی یا پشت بام می زدم و برمی گشتم. آن موقع بچه مدرسه ای بودم و وقتی درگیر مواد شدم، صبح قبل از مدرسه رفتن موادم را می کشیدم. یک ماه از مصرفم می گذشت که یک روز طبق معمول رفتم سرجاسازشان تا مواد بردارم. اما نبود. از مادرم پرسیدم مواد را کجا گذاشته ای تو را به خدا به من هم بدهید چند تا دود بگیرم، درد دارم. پدرم که فهمیده بود مواد می کشم سیلی محکمی به گوشم زد و گفت مگر ...
حاج قاسم گفت تو اهل حساب و کتاب شده ای؛ جبهه نرو
تعریف کنم. اگر مسئله رای اوری بود بالاخره بعد از 30 سال من این چیزها را یاد گرفتم. من مسیر ساده ای بود، به کرمان می رفتم و کاندید می شدم و رای می آوردم. مردم کرمان بسیار بیش از حق من، به من محبت دارند. حتی نمایندگان کرمان، جناب دکتر زاهدی که نماینده کرمان هستند تا اندازه ای تواضع داشتند که قبل از انتخابات می گفتند به کرمان بیایید و ثبت نام کنید و من رئیس ستاد شما می شوم. اگر قصدم آمدن به ...
لیلا برزگر: بازی در نقش همسر شهید دوران سعادتی بود که نصیب من شد
بودم که اتود این نقش را زده بودم. - اولین حس و واکنشتان این به پیشنهاد چه بود؟ - این حس قابل گفتن نیست .البته فکر نمی کردم بتونم از پس این کار بر بیام چون واقعا سخته مسئولیت سنگینی بود .ولی یک سعادت بود که نصیب من شد و به خودم قول دادم که باید از پس این کار بر بیام . و اولین کار که کردم رفتم دیدن خود شهید که این دیداربا اینکه تا الان که هشت ماه از ماجرا میگذره منجر شد که حداقل ...
جمشید گرگین:پیشنهاد 90 سینمایی را من دادم
...> پیشنهاد مردم برای بازی و اجرا من بازیگری را خیلی دوست داشتم، اما الان کمتر دوستش دارم. وقتی مردم مرا در کوچه و خیابان می بینند، می پرسند که چرا بازی و اجرایم کم است؟ ترجیح می دهم کاری را بپذیرم که بتوانم با کارگردانش همکلام باشم. در طول این سال ها سعی کردم هر نقش و کاری را نپذیرم. خدا را شکر محتاج نیستم و با کم می سازم. بدهکار خودم هستم به خودم خیلی بدهکارم، زیرا ...
مرد شیشه ای جان همسرش را گرفت
ای جز بیان حقیقت نداشت، گفت: مدت ها بود با زنم اختلاف داشتم. صبح روزحادثه سر موضوعی با هم بحث کردیم. در یک لحظه خیلی عصبانی شدم. نمی دانم چطور شد که سراغ کارد رفتم. وقتی به خودم آمدم دیدم زنم با بدن خونین کف آشپزخانه افتاده است! در همین حال تحقیقات کارآگاهان نشان داد مرد جوان از مدت ها قبل به مواد مخدر اعتیاد دارد و به همین خاطراغلب مواقع با همسر و فرزندانش مشاجره و درگیری داشته است. ...
مگر رئیس جمهور ما از پوتین گرفتارتر است؟/آقای روحانی حتی سراغی از ما نگرفت
– 107 کیلوگرم بیشتر وزن نداشتم به 120 کیلوگرم آمدم که در همان زمان در مسابقات استانی اول شدم و به مسابقات کشوری آمدم که در سال اول در همان مسابقه اول به امیر قاسمی منجزی که اکنون عضو تیم ملی فرنگی است، باختم. تا روی تشک رفتم قاسمی یک تُندَر به من زد و در همان لحظات اولیه ضربه شدم. هنوز هم آن خاطره را با هم مرور می کنیم. در جوانان با قاسمی هم تیمی بودم البته او در یک وزن بالاتر کشتی می گرفت. در آن ...
شایعه حضور گلشیفته فراهانی کار خود عطشانی است
...؛ تهیه کننده آن پروژه دست من است که براساس شکایت محمدرضا گلزار، رضا رشیدپور و من از مجید کریمی و بنا به حکم خانه سینما تا زمانی که کریمی با ما تسویه حساب نکند دیگر به عنوان تهیه کننده نمی تواند ظاهر شود، هرچند که در دیگر حیطه های سینمایی هیچ مشکلی برای فعالیت وی وجود ندارد. وی در ارتباط با فیلم سینمایی نقش و نگار گفت: در این اثر من قراردادی را به امضا رساندم که بعد از آن متوجه شدم ...
روایت باهنر از یک توطئه علیه سردار سلیمانی/ ناطق حوصله کار میدانی سیاسی ندارد/شجاعت مطهری زیاد است
کیفی می کنند. من تحلیل عددی کردم. چاره ای نیست باید از خودم تعریف کنم. اگر مسئله رای اوری بود بالاخره بعد از 30 سال من این چیزها را یاد گرفتم. من مسیر ساده ای بود، به کرمان می رفتم و کاندید می شدم و رای می آوردم. مردم کرمان بسیار بیش از حق من، به من محبت دارند. حتی نمایندگان کرمان، جناب دکتر زاهدی که نماینده کرمان هستند تا اندازه ای تواضع داشتند که قبل از انتخابات می گفتند به کرمان بیایید ...
زن و مرد بازیگر ایرانی که 40 سال است زیر یک سقف زندگی می کنند
.... مثلا خودم در دوران بچگی و نوجوانی خیلی زود عصبانی می شدم و واکنش نشان می دادم، اما به مرور تلاش کردم رفتار و احساسم را مهار کنم و نگذارم به هر سمتی که دوست دارد مرا ببرد. ما باید انتخاب های درستی داشته باشیم تا بتوانیم در مسیر درست هم حرکت کنیم. حرفی دارید که دوست داشته باشید در اینجا به همسرتان بگویید؟ در همه این سال ها هر حرف عاشقانه ای را که بلد بودم و می دانستم خوشایند همسرم ...
اقدام زشت یک زن در برابر دوربین مداربسته یک فروشگاه در مشهد
از آن جا نیز او را اخراج کردند. با داشتن دو فرزند و اجاره خانه درمانده شده بودم و از سوی خانواده ام نیز هیچ کمکی به ما نمی شد چرا که پدرم کارگر ساده ای بیش نبود و دیگر نمی توانست خرج و مخارج من و فرزندانم را تامین کند. روزها به همین ترتیب سپری می شد. یک روز در خیابان حیران و سرگردان قدم می زدم که به در مغازه ای رسیدم یک لحظه به ذهنم خطور کرد که از غفلت فروشنده استفاده و چند قطعه از ...
باهنر: وزرای روحانی معنی حکومت کردن را می فهمند و تدابیر خوبی دارند/اگر برجام را امضا نکرده بودیم به ضرر ...
در 4 و 5 دبیر هیات رئیسه مجلس بودم و دوره هفتم نائب رئیس شدم. اولین جلسه ای که قرار شد اداره کنم، آقای دکتر حداد نبودند و من قرار بود اداره کنم. موقعی که دبیر بودم سر جای خود بند نمی شدم. مرتب این ور و آن ور می رفتم. روزی که داشتم جلسه را اداره می کردم حواسم پرت شد و فکر می کردم دبیر هستم و بلند شدم و رفتم. شانس آوردم دوربین های شما و این ها این لحظه را شکار نکردند. بلند شدم و تا نزدیکی ...
مادرم مشوق حفظ قرآنم بود/توصیه دختر نوجوان حافظ قرآن به همسن و سالانش
. مادر آتنا علی نقی، زهرا صالحی، در تکمیل صحبت های دخترش گفت: حفظ را با صوت استاد منشاوی آغاز کردم، کمی بعد در کلاس های خانم اعلایی هم شرکت کردیم اما چون آتنا فقط 5 سال داشت و بی سواد بود، حفظ به روش ایشان برای ما سخت بود به این خاطر تصمیم گرفتم خودم مربی اش باشم. صالحی در خصوص انگیزه آموزش حفظ قرآن به دخترش نیز گفت: زمانی که خدا آتنا را به ما داد، من دانشجو بودم بنابراین دخترم ...
جزییات اسیدپاشی در گیشا / نیمه شب دوست پسرم را تحویل نگرفتم به من اسید پاشید
منطقه پونک آشنا شدم و او این سه سال با من زندگی می کرد، پس از مدتی متوجه شدم آرزو دزد است و حساب عابر بانک مرا خالی کرده است، به خاطر همین او را از خانه ام بیرون کردم اما آرزو هر بار پشت در خانه من می آمد و التماس می کرد که به منزلم راهش بدهم، روز وقوع حادثه آرزو در منزل من بود و قبل از اینکه به خانه من بیاید با چند پسر قماربازی کرده بود، آرزو در تلفن همراهش صدای پسرهایی که با آنها قماربازی کرده بود ...
هادی غفاری: اجازه انتقال جنازه هویدا را گرفتم/ نوشته های فردوست محرمانه است
به نفع آمریکایی هاست . نظرتان در این باره چیست؟ من 26 بار ترور شدم ولی نگذاشتیم چندان رسانه ای شود. جای گلوله در بالای سینه من وجود دارد ولی من با امثال شهید مطهری فرق می کردم و می توانستم از خود در مقابل اسلحه دفاع کنم. من دوره چریکی دیده بودم و همین الان که پیرمرد هستم، شما نمی توانید مشت مرا باز کنید. از دو طبقه ساختمان به راحتی پایین می پریدم. قهرمانان شنای کشور هم قادر نیستند مثل ...
گزارش تصویری: فاجعه پس از بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان / هواداران پرسپولیس را به خون کشیدند
سنگش به هدف خورده واقعا واسه مملکتمون متاسفم با این کاراشون نقل قول +39 #6 میلان 2016-10-20 20:40 من ورزشگاه بودم اگه چند تا مامور میذارشتن سر هیشکی نمیشکست خیلیا با سر شکسته رفتن نقل قول +38 #5 شاهین پرسپولیسی 2016-10-20 20:33 باشگاه باید بشدت دنبال حق حقوق این عزیزان باشن زبونم لال اخرش تو اهواز و تبریز کشته میدیم نقل قول +40 #4 LAHM ...
برای هر کار مدلینگ، یک سناریو نوشته می شود/فعالیت زیرزمینی غلط است
، لطفاً بگویید که علاقه تان به حوزه مدلینگ از چه زمانی آغاز شد و چگونه به این عرصه راه یافتید؟ من متولد 27 آبان سال 57 هستم و الآن 38 سال دارم. من از زمان کودکی حوزه مُد را خیلی دوست داشتم؛ گرچه پدرم شدیداً با آن مخالفت می کرد. پدر من به صنعت علاقه داشت و بنا بر همین تحصیلاتم را در رشته مهندسی برق قدرت (الکتروتکنیک) گذراندم. تقریباً 20 ساله بودم که به یک فروشگاه رفتم تا عینک بخرم که در ...
قتل ماساژور جوان در خانه مجردی اش
دوستانش برایم سفارش می گیرد. من از او جدا شدم اما چند دقیقه بعد با من تماس گرفت و مرا به خانه اش دعوت کرد. حرف های او و تماس های پیاپی اش موجب شد متوجه شوم، نقشه بدی در سر دارد. به همین خاطر به ترمینال رفتم و به سلماس برگشتم. من نمی دانم چه کسی محمدرضا را کشته است. من نزدیک به سه سال است که بی دلیلی در زندانم و از همسر و فرزندم دور مانده ام. بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و حکم به تبرئه این متهم صادر کرد. ...
فرزندان معلولم را هدیه خدا می دانم
و همین فرزندان سالم چه مشکلاتی برایشان به وجود آورده اند. همیشه خودم را در معرض امتحان الهی می بینم و خدا را شاکرم که از این امتحان سربلند بیرون آمده ام. هیچ وقت نگران آینده آنها نیستم زیرا معتقدم اگر خدا ما را در سر راه آنها قرار داده است بعد از ما نیز از آنها مراقبت خواهد کرد. همیشه برای مردم و بخصوص جوان ها دعا می کنم و اینکه به عنوان مادر نمونه انتخاب شدم را مدیون دعای مادرم می دانم و پس از ...
گرافیک ایران را موریانه های آن خواهند خورد
عنوان حرفه خود انتخاب کردید؟ ایده آل نسل ما در دهه 40 این بود که پس از گرفتن دیپلم، وارد رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بشویم. عاشق نقاشی بودیم و حتی بسیاری از شب ها در کارگاه های دانشکده می خوابیدیم. در زمان دانشجویی با همدوره ای هایمان چون مرحوم مرتضی ممیز، فرشید مثقالی، سیروس مالک و چند نفر از همکلاسی هایمان تصمیم گرفتیم گالری ایران را با بودجه دانشجویی خودمان برای نمایش آثار تجربی ...
فروش و صادرات به کشورهای اروپایی در این شرایط خیلی دشوارتر شده است / تا به حال به خاطر سودهای بالا از ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از ندای اصفهان ؛ علی عدیلی 50 سال است که در صنعت بسته بندی کشور فعالیت دارد و اولین سازنده ی دستگاه پیلو پک در ایران است و حدود 40 سال پیش دستگاه های دوسر پیچ را می ساخت و حدود 150 عدد از این دستگاه را قبل از انقلاب و اوایل انقلاب می ساختند که در ایران کسی قادر به ساخت ان نبود و بعدها هم کسی آن را نساخت به این علت که دستگاه فوق العاده پیچیده ای داشته است، بر ان شدیم تا با این تولید کننده ی باسابقه و نمونه گفتگویی داشته باشیم ضمن معرفی ...
از خسرو شکیبایی کتک خوردم/هامون تقدیر من بود
بهترین فیلم های تاریخ سینما، با یکی از بهترین کارگردان های در مقابل بازیگری تک...و آغازی برای زوج هنری شدن با همان ستاره. - بله ... می توانم بگویم خوش شانس بودم چون اولین کار سینمایی ام را با آقای مهرجویی شروع کردم و همچنین در مقابل خسرو شکیبایی نازنین که البته در آن زمان شهرت زیادی نداشت بازی کردم. مرحوم شکیبایی بازیگر تئاتر بود و آقای مهرجویی ایشان را برای نقش هامون انتخاب کردند که در ...
از ساخت آبشخور حیات وحش تا وکالت رایگان پرونده های محیط زیستی
جنگلی در بهبهان کاشته بودیم که هرازگاهی به درختانمان سر می زدیم و خواهر دیگرم سعیده نیز لیسانسش را در رشته محیط زیست گرفت و بار علمی خانواده را از این نظر بسیار بالا برد برای همین من که تحصیل در رشته حقوق را انتخاب کرده بودم وقتی چند سال پیش به عنوان مشاور حقوقی در فرمانداری بهبهان مشغول به کار شدم بیشتر کارهای خودم را روی 7 محور محیط زیستی متمرکز کردم و در آن سال ها با تلاش اتاق مشاوره حقوقی ...
شاید صلوات های پدر و شرط مادرم مانع شهادتم شد/ نشانه های جالب زن شمالی برای شناسایی جنازه شوهرش
...، شعار نوشتن روی دیوار ها، پخش اعلامیه ها و سخنان امام (ره) گذراند و در 28 مهر سال 59 همراه با 21 نفر دیگر عازم جبهه های جنوب شد. مادرم با شرط شهید نشدن مرا به جبهه فرستاد/ مادرم گفت: مبارکت باشد وی در گفتگو با سرو ابرکوه اظهار کرد: والدین نقش بسیار سازنده ای در تربیت فرزندان برای ادای دین به اسلام و خدمت به وطن دارند. در آن زمان که 17 سال بیشتر نداشتم، پدرم با رفتن من به جبهه ...
مادر سنگ شکن نان آور سفره فرزندان
به ازدواج با مردی داد که 45 سال از او بزرگ تر بود. با لهجه غلیظ اما دلنشین خود -که به سختی می فهمیم- می گوید: دوران کودکی ام با یتیمی گذشت. وقتی 5 سال داشتم، پدرم از دنیا رفت و پس از ازدواج مجدد مادرم، به پسرعمویم سپرده شدم. زندگی عشایری ما در ییلاق و قشلاق سپری می شد و هر روز همراه با فرزندان پسرعمویم گوسفندان را به دشت و کوه می بردیم. از آنجایی که پسرعمویم زن و بچه داشت و به سختی می توانست هزینه ...
لوئیس سوارز: از بارسلونا برای تحقق رویاهایم تشکر می کنم؛ هنوز به بازنشستگی از فوتبال در بارسلونا فکر ...
، نیمار یا لئو جای مرا بگیرند. برخی مواقع سخت ترین موقعیت ها را گل می کنم اما ساده ترین ها را از دست می دهم. هم تیمی هایم در مورد دوم به من می خندند! در آژاکس شروع به شناختن فوتبال اروپا کردم و خوش شانس بودم که توانستم گل های زیادی در این تیم به ثمر برسانم و به تیم چون لیورپول بروم. در لیورپول نیز گل های فراوانی زدم اما نتوانستیم لیگ برتر را فتح کنیم. چیزی که رویایی من و ...